سایر خبرها
محمد هاشمی: چرا آیت الله هاشمی را کالبدشکافی نکردند؟!
محمد هاشمی؛ قبل و بعد از مرگ علی اکبر هاشمی رفسنجانی . از روز فوت ایشان چه چیزی به خاطر دارید؟ چطور خبردار شدید و کجا بودید که به شما اطلاع دادند؟ آن روز یکشنبه شروع خیلی آرامی داشت. آیت الله صبح در کمیسیون نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام و بسیار شاداب بودند و نکات بسیار مهمی هم مطرح کردند. ظهر هم آقای دکتر هاشمی، وزیر بهداشت تماس گرفتند و با ایشان ملاقات کردند. حوالی ظهر هم یکی از ...
"هانیه" قهرمانی که از زیرِ آوار زلزله سر برآورد
بود تا داستان خود را تعریف کند و از شب زلزله و نجات خواهرش بگوید. وی با بیان اینکه شب زلزله از خانه بیرون آمده بودم اما برای بیرون آوردن خواهر کوچکترم مجبور شدم دوباره به داخل منزل بروم گفت: هنگامی که خواهرم را نجات دادم، هنگام خروج یک تکه آهن از سقف روی پشتم افتاد. وی با اشاره به اینکه در آن لحظه مدام پدرم را صدا می زدم در حالی که پدرم هم زیر آوار گرفتار شده بود افزود: برادر و مادرم هم ...
زنم را تکه تکه کردم و دوستش را صیغه کردم
نزاع و درگیری را در پرونده خود دارم . وقتی عازم سربازی شدم، چند روز بعد از پادگان زابل فرار کردم و به سرخس بازگشتم تا این که سال 1379 باز هم به اتهام سرقت موتورسیکلت به مدت سه سال روانه زندان شدم. یک سال بعد از آزادی از زندان بود که با دختر یکی از بستگانم ازدواج کردم. زنم می دانست من خلافکار هستم اما خانواده ام می خواستند من ازدواج کنم و به شغلی مشغول شوم. او پنج سال از من ...
معمای کلاهبرداری به نام مریم در بی تالک
نداریم ، با ما درگیر شدند و من و خانواده ام را تهدید به آزار و اذیت و آتش زدن منزل مان کردند. این رفت و آمدها امنیت را از خانواده ام گرفته و همسرم نیز به من مشکوک شده است. ورود دستگاه قضائی به پرونده با مطرح شدن این شکایت پرونده ای تحت عنوان مزاحمت در دادسرا گشوده شد و تیمی از مأموران پلیس مسئول رسیدگی به آن شدند. بررسی های انتظامی ادامه داشت تا اینکه یکی از مظنونین زمانی که ...
کودکان اوتیسم در جها نی مه آلود زندگی می کنند
...> دو کتاب دارم که مجوز نگرفته است اما ممیزی روی این کتاب بسیار کوچک و در مواردی خنده دار هم بود. در مجموع چیزی که به اثر آسیب بزند وجود نداشت. در حال حاضر مشغول انجام چه کاری هستید؟ در حال حاضر روی یک کار پژوهشی درباره سینمای اصغر فرهادی کار می کنم. یک کار داستانی هم به تازگی شروع کردم که قهرمان آن یک مرد پنجاه ساله است که بیشتر در دوران کودکی اش زندگی می کند و به نظر می رسد ایده آل ترین دوران زندگی اش، همان کودکی است. ...
روایت همسری که شوهرش را نذر دفاع از حرم حضرت زینب(س) کرد+عکس
شدم و شما باید در این راه دوام بیاوری. کارمن دوری از خانواده، ماموریت،مجروحیت و شهادت دارد. اگر شما می توانید بسم الله. من هم شرایط را پذیرفتم و هیچ گاه از این انتخاب پشیمان نیستم. او در خصوص ویژگی های اخلاقی همسرش می گوید: مهدی با تمام وجود خودش را وقف ما می کرد و به هیچ وجه یکبار از دروغ نشنیدم. خیلی به بیت المال حساس بود و هر دینی که به گردن داشت را ادا می کرد. او خیلی منظم و قانونمند ...
پخش فیلم باعث شده بچه ها جذب مسجد شوند/ مشکل صدای سیستم، بهانه ای شد برای خلاقیت/سیصدمین اکران فیلم مان ...
گفت و گو پرداختیم که بیشتر رنگ و بوی خلاقیت در کار فرهنگی به خود گرفته است. از چه زمانی با جشنواره عمار آشنا شدید؟ خیلی وقت نیست که با جشنواره آشنا شدم. حدودا دو ماه قبل بود که خانم حسن حسینی به بنده پیشنهاد دادند که فیلم های جشنواره عمار را در پایگاه بسیج و منزل اکران کنم. در چه مکان هایی اکران داشتید؟ غالب اکران های بنده به صورت خانوادگی و پایگاه بسیج و ...
کارآفرینی با تولید فرش؛ با 50 هزار تومان شروع کردم
...، مرا علاقه مند کرد و تصمیم گرفتم این علاقه را دست کم نگیرم و آن را دنبال کنم و به این شکل چرم بخشی از زندگی من شد. چه کردید؟ کجا این علاقه را دنبال کردید؟ آموزشگاه رفتید؟ چرم دوزی را در همان آموزشگاه یاد گرفتم؛ یادگیری که تنها 15روز طول کشید. چطور با 15 روز راه افتادید؟ آن 15 روز، سطح آموزش کاملا ابتدایی بود. برای همین تصمیم گرفتم به آن بسنده نکنم و به ...
قنبری: من هیولا نیستم
...> هیچ وقت فرح وشی را حلال نمی کنم برای مسابقات جهانی 2003 نیویورک انتخاب شده و عضو تیم ملی اعزامی بودم. با جلال لطیفی رفیق و هم اتاق بودیم. یک روز بعد تمرین تیم ملی، زیر دوش یک جرّوبحث معمولی با لطیفی پیش آمد و انگار همه چیز از قبل برنامه ریزی شده بود. محسن فرح وشی مربی تیم ملی بلافاصله به حراست زنگ زد و یک اتفاق معمولی را چنان حراستی و رسانه ای کرد تا مرا از تیم ملی خط بزند. گفتند چاقوکشی ...
زنانی که روح مقاومت را در شوهرانشان زنده نگه داشتند
اسماعیلی معروف است، گفت که دخترم حاضر است با شما ازدواج کند و خودم نیز راضی هستم، تنها رضایت تو شرط است. من هم پس از مدتی فکر کردن، قبول کردم و فردای همان روزی که این پیشنهاد شد، بنده دختر ایشان را به عقد خود درآوردم. به هر حال بعد از مرخص شدن از بیمارستان، در تاریخ 29 اسفند 62 مراسم خیلی مختصری برگزار کردیم و من همسرم را به منزل آوردم. در حال حاضر دارای دو فرزند به نام های ...
ما تنها نبودیم. من و پسرم شروع کردیم به نجوا با سیدرضا که عکاس آن لحظه عکس گرفت و اینگونه برداشت شد که ...
. آن روز وقتی ما وداع کردیم قرار شد شهید دیگری هم بیاید که خانواده وداع کنند. از افراد معراج خواهش کردم اجازه دهند بیشتر کنار همسرم باشم که آنها نیز لطف کردند و پیکر را به قسمت دیگری بردند و من و پسرم شروع کردیم به نجوا با سید رضا که عکاس آن لحظه عکس گرفت و اینگونه برداشت شد که ما آنجا تنهاییم. وقتی عکس را دیدم شکه شدم و با معراج تماس گرفتم و اعتراض کردم که چرا این عکس را پخش کردید؟ ...
از ترس داعش از افغانستان مهاجرت کردیم
شهادت حمید چطور به شما رسید؟ یک روز مجبتی پسر بزرگترم به من زنگ زد. اول قرار بود مجتبی و حمید هردو با هم بروند سوریه. اما حمید به مجتبی گفته بود که بگذار اول من بروم، بعد هرموقع من خسته شدم برگشتم تو برو . به خاطر همین مجتبی ایران مانده بود و کار می کرد. خبر شهادت را هم همین پسرم به من داد. یک روز زنگ زد گفت بابا می خواهم یک خبری به شما بدهم. گفتم بگو آقا مجتبی. گفت : پسرت شهید شده مبارکت ...
ماجرای شهادت سرباز شجاع در آتش
قرار بود تا قبل از عید به خانه بخت برویم. حتی تالار عروسی مان را انتخاب کرده بودیم. همسرم سه ماه در مرزبانی کرمانشاه بود، او عکسی با لباس مرزبانی گرفته بود و آن را دوست داشت و می گفت هر وقت شهید شد این عکس در اعلامیه و حجله اش باشد. همیشه می گفتم از این حرف ها نزن ما اول زندگی مان هستیم. چهارم آذر روز تولدش بود، کیکی خریدم و پشت در اتاق بیمارستان ایستادم. شمع ها آب می شد و امید داشتم که او چشمانش ...
خانمانی اگر نیست، خانه ای هست
تعدادی شان با وجود داشتن پیشینه قابل تأمل و خانواده های اسمی، طرد شده و در هزارتوی زندگی گیچ شده اند هدیه کنیم. حالا در پی این همراهی، هر شب 40مرد بی خانمان در این خانه طعم محبت واقعی را می چشند، آنها پس از ورودشان حمام آب گرم می گیرند، لباس پاکیزه به تن می کنند، شام می خورند و در ساعت مقرر در رختخواب های تمیز خواب زندگی می بینند و صبح روز بعد پس از صرف صبحانه و تحویل یک دست لباس تمیز و مناسب از ...
دختر 13 ساله ای که برای نجات خواهرش از زیر آوار قطع نخاع شد | فیلم
خانه ما فروریخت، صدای پدر، مادر و برادرم را می شنیدم که هر کدامشان در زیر آوار گرفتار بودند و فریاد می زدند، اما خبری از خواهر 3 ساله ام نبود. هانیه می افزاید: می دانستم “هدی” در اتاق است، دست به کار شدم تا او را نجات دهم. بخشی از دیوار اتاق فرو ریخته بود. جلو رفتم، او را که به شدت ترسیده بود، اما در کمال تعجب کاملا سالم بود، به سمت حیاط خانه هدایت کردم، اما به یکباره دیوار به روی من فرو ...
حتی یک روز هم تعطیلی نداشتم و در بدترین شرایط نقاره زده ام
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، مشهدی ها حاج احمد اقوام شکوهی را به عنوان نقاره زن پیر امام مهربانی ها می شناسند . میراث دار خانواده ای که نسل در نسل نقاره خانه حضرت را اداره می کرده اند . او از جوانی که پای کار امامش آمده تا همین امروز هر روزش را با بالارفتن 104 پله آغاز کرده است . وی بیش از 70 سال کار بدون غیبت در حرم رضوی به خدمت پرداخته است . ...
احمد مرد جنگ و زندگی بود!
حمام را گرم کرده است و منتظر احمد است که برگردد. صبح روز دهم یکی از دوستان او به نام محمدرضا سعادت پور به منزل ما آمد. سراغ حاج آقا را گرفت. وقتی که رفت، گفتم اصلا یادم رفت سراغ احمد را بگیرم. چادرم را سر انداختم، به داخل کوچه رفتم که سراغ احمد را بگیرم دیدم با شوهرم سوار ماشین است. همان لحظه شستم خبردار شد که احمدم شهید شده. به سپاه رفتیم، وقتی مطمئن شدم که شهید شده خودم را محکم نگه داشتم. خم به ...
چگونه در روزهای سرد زمستانی زود ازخواب بیدارشویم؟
به گزارش اکوفارس به نقل از دیلی میل، بسیاری از افراد با وجود کوک کردن ساعت زنگ دار و تلفن همراه خود برای بیدارشدن در وقت مناسب در اول صبح، پس از خاموش کردن زنگ ساعت دوباره به خواب می روند واین سبب می شود در زمان اوج ترافیک صبحگاهی خانه را ترک کنند وبا تاخیر به محل کارخود برسند. دیر از خواب بیدار شدن اثرات منفی برسلامت جسمی، روحی، موفقیت کاری، درسی و حتی وضعیت اقتصادی افراد می گذارد و ...
نیاز به مرده شور، سخن در این است+عکس
، مادر، فرزند، زورگوی محله، ثروتمند، دکتر و مهندس شهر و غیره باشند که یک رنگ و یکجا به دست غسالان غسل داده می شوند. طبق هماهنگی با مدیرعامل سازمان آرامستان های شهرداری تبریز وقت مصاحبه با غسال و غساله های وادی رحمت تبریز گرفته و راهی آنجا شدم. ساعت 11 صبح روز دوشنبه، 22 آبان ماه سال 96، جلوی تنها اتاق عدالت خانه دنیا ایستاده و منتظرم تا غساله ای زن کارشان تمام شود و مصاحبه را ...
مژگان به خاطر قتل شوهرش در نارمک به زودی اعدام می شود
سرگرم بود و این موضوع به شدت مرا اذیت می کرد. به همین خاطر اخرین بار با او درگیر شدم.بعد از اینکه درگیری بین ما بالا گرفت همسرم به سمت در رفت تا خانه را ترک کند.من همان موقع چاقو را به دست گرفتم اما نمی دانم چرا شوهرم به سمت من آمد و چاقو به سینه اش فرو رفت. وی ادامه داد: من در مدتی که در زندان هستم فرزندم را ندیده ام و حالا از خانواده همسرم تقاضا دارم به خاطر خدا و فرزند خردسالم مرا ...
والدین نخستین عامل کنترل اضطراب در کودکان
، والدین باید هر چه زودتر اقدام کنند. براین اساس برآن شدم تا با همشهریان هم صحبت شوم. به مرکز روانشناسی کودکان رفتم وساعتی را درآنجا گذراندم وبه رفتار کودکانی را که همراه با والدین خود به این مرکز آمده بودند را در نظر گرفتم در این میان کودکی را دیدم که در روی صندلی کنار مادر خود نشسته بود و مادر او نیز نوزاد دیگر خود را در آغوش گرفته بود، کودک آرام وقرار نداشت ودر حالی که پاهای ...
نمایش آبی مایل به صورتی ؛ آدم هایی بین دو جنسیت
. من پیش از این دو اثر درباه این موضوع دیده ام؛ یکی مستندی درباره ترنس های ایرانی و دیگری فیلم سینمایی از سینمای آمریکای لاتین. این دو اثر را دیده اید؟ خیر. متاسفانه آنها را ندیده ام. خب با این حساب چه شد که به سمت این موضوع سوق پیدا کردید، چون موضوع بسیار حساس و لب مرزی است... این که چه شد به سمت این سوژه و بیان آن رفتم، دو جنبه دارد. همان طور که در خود قصه هم ...
علت ایست قلبی هاشمی رفسنجانی نامشخص است | ناگفته های محمد هاشمی از مرگ آیت الله
قلبی اعلام کردند، اما این که علت ایست قلبی چه بود؟ آن را هنوز نمی دانیم. قبل از دفن آیت الله امکان کالبدشکافی و مشخص شدن علت ایست قلبی وجود داشت. آن زمان چرا برای مشخص شدن این علت اقدام نکردید؟ اخوی روز یکشنبه مرحوم و سه شنبه دفن شدند، در این دو روز شرایطی نداشتیم که بتوانیم دنبال علت این موضوع برویم. بعد از این که ایشان هم دفن شدند، بعضی از امکانات از دست رفته بود، بالاخره اگر ...
خونسردی بیش از حد زن شوهرکش
گلایه داشت. ارتباط من و فتانه همچنان ادامه داشت تا این که از من خواست شوهرش را از سر راه برداریم. می گفت عباس او را طلاق نمی دهد و زندگی اش را نابود کرده است. صحبت های فتانه مرا مجاب کرد مرد جوان را به قتل برسانم. طبق قرار قبلی که با فتانه گذاشته بودم نیمه شب وارد خانه شان شدم. فتانه از قبل در را باز گذاشته بود و من بدون هیچ مشکلی وارد خانه شدم. عباس در اتاق پذیرایی خوابیده بود، با میله ای که از ...
ارتباط چندش آور زن و مرد کارمند که هردو متاهل بودند / رازی که در زیر تخت بود!
خودکشی زده که با مردی ناشناس قرار ملاقات داشت. همین سرنخ کافی بود که ماموران به تحقیق از همسر این مرد بپردازند که وی به افسر تحقیق گفت: من و همسرم سال ها بود با هم ازدواج کرده بودیم. اما از چندی پیش متوجه شدم او به من خیانت کرده و با زنی که همکارش است ارتباط دارد. همین موضوع باعث شد به دادگاه خانواده بروم و درخواست جدایی بدهم. من به همین خاطر به خانه پدری ام رفتم و قرار بود چند روز دیگر برای ...
موبایل بازی
اتاقم رفتم تا تلفن مامان را بگیرم که دیدم داداشم همان طور که تلفن در دستش بود به خواب رفته. موبایل را برداشتم و قبل از اینکه مامان بفهمد تلفن را گذاشتم جایی که برداشته بودم. همان شب سر میز شام، مامان به پدر گفت: ناصرآقا امروز چند بار باهات تماس گرفتم اما گوشیت خاموش بود، چرا؟ پدر گفت: آهان، یادم رفت بگم، امروز صبح تلفنم از دستم افتاد و ضربه خورد. کلاً صفحه نمایشگرش تیره شده، دادم برای ...
دردسر خریداران سیم کارت های مسدودی ایرانسل
: چند هفته پیش یک خط ایرانسل خریدم هر روز افراد مختلفی به هم پیام می داند و زنگ می زدند این مسئله را پیگیر شدم در نهایت به من گفتند که خط مسدودی بوده و آن را به من به عنوان خط صفر و کار نکرده فروختند. این بانوی قمی افزود: چرا خط های که استفاده شده را به مردم به عنوان خط کار نکرده فروش می رسانند که هر روز مزاحمت هایی برای خریدار جدید به وجود بیاید، حتی بخاطر این مزاحمت ها بین من و همسرم دعوا ...
ناچار شدم حقیقت را بگویم!
! این را که گفت، ناچار شدم حقیقت را بگویم. همسرم در ماتم و سکوت ناراحت کننده ای فرورفته بود و کم کم وقت رفتن نزدیک می شد و من نیز حقیقت را خیلی آرام میگفتم که همسر و دو فرزندم متوجه رفتنم به جبهه شدند؛ فرزندم محسن شروع به التماس کرد که: چرا مرا به جبهه نمیبری؟ به او گفتم: تو هنوز 6 سال بیشتر نداری؛ او علاقه شدیدی به جبهه رفتن داشت. وقتی داشتم حرکت می کردم دخترم به من گفت: بابا ...
قتل هولناک/ پسر سر پدر را برید!
خانواده ام کرده بود، کشتم. پدرم چهار زن داشت. از مادرم 10 فرزند داشت و از زنان دیگر هم فرزندانی داشت که تعدادی از آنها در دبی زندگی می کنند و من از آنها بی خبرم. بعد از قتل دوستم بلافاصله به تایباد که محل زندگی پدرم بود، رفتم. پدرم وقتی با من روبه رو شد، می دانست که به قصد قتل او رفته ام. بلافاصله به پلیس 110 زنگ زد. من هم با آرامش منتظر آمدن پلیس شدم، اما چون پلیس نرسید پدرم را به حیاط خانه بردم و از ...
میرزا طاهر تنکابنی؛ سیاستمداری که طاهر ماند
علیهما که در سال قبل از آن به طهران آمده بود و در آن مدرسه منزل داشت وارد شدم محض یادداشت نوشتم. او در تهران در محضر درس معروف ترین استادان هم چون آقا محمدرضا قمشه ای اصفهانی (عالم، فیلسوف، حکیم، عارف ، مدرس و شاعر) و میرزای جلوه به تحصیل مشغول شد. اساتید وی در حکمت میرزا محمدرضا قمشه ای و میرزا ابوالحسن جلوه و آقاعلی حکیم و درهیئت و نجوم میرزا عبداالله بوده اند. تنکابنی بواسطه ذکاوت فطری و ...