سایر منابع:
سایر خبرها
شهیدی که حاج قاسم دستش را بوسید + عکس
...> شاخصه های اخلاقی شهید از زبان پدرش پدر شهید گفت: این پسر من همیشه می گفت که حضرت علی علیه السلام را در خواب می بینم که می گوید دوستت دارم بیا. بارها این را می گفت. حضرت فاطمه(س) را دوست داشت. بدون نماز شب نبود. بدون وضو نمی خوابید. یعنی وقتی من سر ساختمان کار می کردم و می رفتیم مصالح می خریدیم؛ زمانی که اذان می دادند، می رفت مسجد و نماز می خواند و در کار ساختمان هم به ما کمک می کرد. ...
راه تربیت کودکان، وقتی روی اعصاب والدینه!
برترین ها: مادری تعریف می کرد: اِلا، دختربچه سه ساله ام یک شب که به رختخواب رفت، به من زل زد و از ته دل اعلام کرد: "من یه مامان جدید میخوام."هنوز چهار سال نشده است که به حرفه مادری اشتغال دارم و اکنون از این حرفه کنار گذاشته شده ام. بدتر از همه، الا دائماً و هر وقت که در فروشگاه برایش چیزی نمی خرم، این جمله اش را تکرار می کند. بعضی روزها نمی توانستم جوابش را ندهم و نگویم: خوب من هم بچه جدیدی می ...
هنگامی دختر دهه هفتادی با اینستاگرام خودش ده نفر را سرکار می گذارد
می کنی در لحظه های قشنگ خیلی از آدم ها شریک هستی این خودش به تو آرامش می دهد. برای پیشرفت در این حرفه از خواب شبم می زدم این کارآفرین جوان در مورد روند کار ش می گوید: اوایل چون برایم حالت سرگرمی داشت، کمبود مشتری ناراحتم نمی کرد. از یک سال و نیم جلو بود که ظرفیت کارهایم زیادتر گردید. آن شش ماه اول منحصرا برای خودم نمونه می زدم و عکس هایش را در صفحه می گذاشتم و با همان چند ...
نگاهی به پنج کاندید بخش مجموعه داستان جایزه جلال
... خانه ی کوچک ما/ مسئولیت دردناک انتخاب مجموعه خانه ی کوچک ما از دوازده داستان تشکیل شده که داریوش احمدی طی 10 سال گذشته آن را نوشته است. فضای داستان ها، بیشتر جنوب، به خصوص شهر زادگاهش مسجدسلیمان است. وی از نظر دیدگاه های داستان نویسی همان طور که خودش می گوید، بیشتر مدیون کارهای غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری و بهرام حیدری است. رویکرد نویسنده، توجه جدی به عنصر قصه گویی در داستان است که ...
اینجا امید است که می ماند
هایش شروع شود، تلفن همراهش را روشن کرد و عکس آکار را که در آغوش پدرش بود نشانم داد. همان طور که با صدای بلند گریه می کرد گفت: شوهرم پسر دایی ام بود. هرچه از زندگی خوب مان بگویم کم گفته ام. با اینکه 17 سال بچه نداشتیم، اما کمبودی احساس نمی کردم برای همین هم حالا سنگینی داغ همسرم امانم را بریده است. رعنا یکی از معلم های باسابقه سرپل ذهاب است. او و همسرش ماموستا عبدالله که از شناخته شده های این شهر ...
چه کنیم حواسمان در نماز پرت نشود؟/ پاسخ آیت الله بهجت
: شنیدم شما نماز را به زبان فارسی می خوانید، من مایلم بدانم چطور می خوانید؟ من 90 سال از عمرم می گذرد واقعاً دنبال این بودم که یک وقتی بشود با خدا به زبان خودم حرف بزنم. شما بگویید چطور می توانم با خدا به زبان خودم حرف بزنم. یکی از حاضرین شروع کرد به خواندن نماز به زبان فارسی. ایشان همان اول گفتند: صبر کن، این الله را به فارسی چه می گویید؟ جواب داد: خدا. فرمود: این نیست. الله یعنی ذات مستجمع جمیع صفات ...
قدم به قدم با کربلای 4
، همه منتظر اعلام حرکت بودند و از این وضع به ستوه آمده بودند، ولی شب از نیمه گذشته بود و همچنان سکوت بود و انتظار و سرمای زجر آور رطوبت آزار دهنده جنوب. تصویر رضا شجاعیان از مهدیشهر که عضو تیم ما در عملیات کربلای 4 با هم بودیم و در همان سال 1365 در عملیات کربلای 5 شهید شد ناگهان صدای شلیک تداوم داری بود که سکوت صحنه را شکست و همه را از جا کند و متوجه شدیم که در ...
دیدار شب گذشته رهبری با خانواده شهید مسیحی
از دست ارامنه چیزی گرفت و تناول کرد اما مقام معظم رهبری از بیسکویت های روی میز تناول کردند و در تمام مدتی که در منزل شهید بودند، دستان پدر شهید را در دستانش گرفته بودند. وقتی مادر شهید به زبان ارمنی به همسرش جمله ای گفت؛ حضرت آقا گفتند لطفا فارسی بگویید ما هم متوجه شویم و ایشان گفتند که به همسرم گفتند که دست تان خسته می شود که دست تان در دستان همسرم است و ایشان فرمودند که من خودم می خواهم که دستان ...
رشد وزنی نوزاد، زیاده؟
سوال مخاطب نی نی بان: پسرم 5 ماهست 36 روز زود دنیا اومد ولی دستگاه نرفت وزن تولد 2800 قد 50 وزن فعلی 8100 ماشالله قدش هم 67 تا بهداشت مخمو تعطیل کرده میگه اضافه وزن داره من تپلم پدرش هم تپله هر دو 80 کیلو قد من 167 قد پدر 180. حالا واقعا پسرم اضافه وزن داره؟ وزن 1 ماهگی 3500 دو ماهگی 4900 سه ماهگی 5700 چهار ماهگی 7 دور سر و قدش طبق نمودار هست. شیر ببلاک AR میخوره ولی کمتر از اون چیزی که روی قوطی ...
داستان کوتاه کودکانه، قلب بابا توی جورابش است
گردن باز کرد.پیچید دور گردن آدم برفی. بچه ها هورا کشیدند. من خندیدم. بابا گفت: این هم یک آدم برفی شکل من برای دختر کوچولوی خودم ! من گفتم: شما عینک دارید، آدم برفی ندارد . بابا گفت: این که کاری ندارد ... بلافاصله عینکش را برداشت و گذاشت روی صورت آدم برفی. اول عینک خوب نمیایستاد، اما بابا چند بار این طرف و آن طرفش کرد، تا عینک خوب خوب روی صورت آدم برفی جا گرفت . ...
سوت بلبلی هایم به بچه ها روحیه می داد + عکس
، شهید سید مرتضی موسوی برادرم در سال 1360 در روند اجرای عملیات محرم به شهادت رسید. بعد از شهادت ایشان تصمیم گرفتم به جبهه بروم. خوب به یاد دارم 13سال داشتم که وقتی مارش عملیات را می شنیدم، تمام وجودم به شور و وجد درمی آمد. پدرم کشاورز و دامدار بود. کار و مشغله زیادی داشتیم، اما این کارها من را قانع نمی کرد. از طرفی پدر و مادرم مشکلی با حضور من در جبهه نداشتند؛ چراکه معتقد به نظام و اسلام بودند و ...
جایی بروم نمی گویم همسر شهید هستم چون کلا برایم دردسر می شود. برعکس تا جایی که بتوانم پنهان می کنم چون ...
است خیلی خوشحال شدم که آن شهید علی ما نبوده. *دعا می کردیم همه چیز دروغ باشد همان روز یکی از مسئولین گفت دو تا علی رحیمی داریم که یکی از آنها شهید شده و دیگری مجروح است. عکس از علی و خودم و بچه ها و پدر مادر علی آماده کنم که می خواهند ما را ببرند تهران دیدنش در حالیکه آن عکس ها برای تکمیل پرونده شهید بوده است. مانده بودیم که علی شهید شده یا نه ولی آن ساعت های سخت فقط دعا می کردیم ...
معرفی کتاب برای مادران، خوبهای خواندنی را بشناسید
بازار نشر کرده است. چهل نکته کلیدی برای شیر دادن به نوزاد شاید شیردادن در نظر اول موضوع راحت و پیش پا افتاده ای به نظر برسد اما نکاتی دارد که اگر رعایت نشود ممکن است باعث پشیمانی شود. به همین دلیل نی نی بان به همه مادران باردار پیشنهاد می کند که کتاب چهل نکته کلیدی برای شیر دادن به نوزاد را بخوانند. این کتاب تجربیات و اطلاعات یک زوج را که پانزده سال درزمینهٔ شیر مادر فعالیت داشته ...
حرف های شوهرم تکراری و کوتاه است ؛ طلاق می خواهم!
واقعاً مطمئن بودم که انتخاب درستی کرده ام. او از نظر همه فامیل تائید شده بود. هیچ وقت رفتار بدی از او سر نزده بود، ولی مدتی بعد از ازدواج متوجه شدم که من و همسرم تفاوت زیادی با یکدیگر داریم. همسر من در خانه بسیار ساکت است. وقتی از سر کار به خانه می آید حرف نمی زند در حالی که من از صبح تنها بوده ام و منتظر او بوده ام که به خانه بیاید و مرا از تنهایی بیرون بیاورد اما او اصلاً حرفی نمی زند ...
1199 نفر مسلمان و یک ارمنی!
متولد شده ام. برادرم سال 1364 به خدمت رفت و من هم سال 1365 اعزام گردیدم. برادرم در جزیره مینو، در ژاندارمری خدمت می کرد و قانون ژاندارمری این چنین بود که اگر یک سال یک نفر در منطقه جنگی خدمت می کرد، می توانست به رده عقب برگردد. وقتی که قصد داشتم اعزام شوم، برادرم اظهار کرد نامه می گیرد و در منطقه می ماند تا من دیگر به منطقه نیایم و خواست کنار پدر و مادرمان بمانم که آنها راحت تر باشند. قبول نکردم و ...
جزئیات دیدار سرزده مقام معظم رهبری با خانواده شهید ارمنی
ما را به صبر توصیه کردند. هیچ آمادگی از قبل برای ورود حضرت آقا نداشتیم و تشریف فرمایی ایشان بسیار ما را ذوق زده کرد. پدر شهید آرمن اودسیان اظهار کرد: آرمن پسر خوش اخلاق و مردم داری بود و زمانی که مشتری مغازه مان خبر شهادت پسرم را شنیدند آنقدر منقلب شد و گریه کرد که ما تعجب کردیم با وجود آنکه او مسلمان بود. آرمن در سال 69 شهید در منطقه هفت شهر کرمانشاه به شهادت رسید. افقهی ...
متهم در دادگاه مدعی شد: تعرض نکردم؛ این زن همسرم است
. گفته های این مرد از سوی شاکی پرونده رد شد و او گفت: زمانی که من آگهی را روی سایت دیوار دیدم متوجه نشدم که زنی مطلقه می خواهد وگرنه قبول نمی کردم بروم و می فهمیدم منظورش چیست، من واقعا فکر کردم برای کار آگهی داده اند. من 10 سال قبل به خاطر اعتیاد شوهرم از او جدا شدم و با پسرم زندگی می کردم در این سال ها هم خودم کار کردم و هزینه زندگی ام را تامین کردم حالا هم که پسرم بزرگ شده، مانند ...
شکایت دسته جمعی خانواده های شهدا و جانبازان فتنه 88 از سران فتنه
... پدر شهید حسین غلام کبیری:حسین من سال 70 به دنیا آمد. 25 خرداد ماه 88 شهید شد. وقتی دنیا امد بعد از 10 روز مریض شد. او را بیمارستان بردیم. آنجا من کار می کردم. دکترها گفتند کبدش بیمار شده. بستری شد. بعد از آزمایشات به من گفتند بچه شما خیلی بماند حدود یک هفته تا 10 روز دیگر است. وقتی به خانه رفتم به همسرم موضوع را گفتم. او را با خودم بردم خانه و همسرم گفت نذر باب الحوائج می کنیم تا شفا بگیرد ...
حفظ وحدت و انسجام راه مقابله با توطئه های دشمنان است
. عظیم یوسفنوند 23 اسفند ماه سال 1363، در شط علی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مناجات شهید عظیم یوسفوند خدایا عشق به این انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب امام خمینی را چنان در وجودم شعله ور ساز که اگر دشمنان اسلام تکه تکه ام کنند و یا صدها بار مرا بکشند و باز زنده ام کنند و یا درزیر سخت ترین شکنجه ها قرار گیرند او را تنها نگذارم. بارالها مرا سرشار صبر ...
آخرین وضعیت کودک قربانی خشونت پدر
مرگ نجات یافت. ازسوی دیگر در بررسی های پلیسی مشخص شد پدر یسنا به دلیل مشکلات روحی – روانی و همچنین اعتیاد به مواد مخدر فرزندش را به طور وحشیانه مورد آزار قرار داده است.متهم پرونده پس از دستگیری و در بازجویی ابراز پشیمانی کرده است که هم اکنون تحقیقات از او ادامه دارد. روز حادثه فشار عصبی باعث شد تا دست به چنین کاری بزنم حتی در آن زمان اصلاً متوجه کارم نبودم و بعد از آنکه ...
زن جوان در دادگاه: شوهرم گفته گوش سگ برایم می فرستد
بدهد و با التماس رضایت بگیرد. من هم بعد از آن خجالت کشیدم به داروخانه برگردم. و... مرد جوان که همان موقع حرف همسرش را قطع کرده بود گفت: آقای قاضی من تا دیپلم بیشتر درس نخواندم. اما اززمان دانش آموزی کار می کردم. از دستفروشی تا کارگری برای مغازه ها و وقتی هم می خواستم ازدواج کنم 150 میلیون تومان پول داشتم که یک خانه کوچک خریدم و گفتم زنم راحت باشد. اما هیچ وقت نفهمید که من دوستش دارم ...
از دلاوری در فتنه 88 تا شهادت در سوریه
دلیل مأموریت های بی وقفه پدرش همواره مجبور بود به شهرهای مختلف نقل مکان کنند. از 12 سالگی وارد بسیج شد. فعالیت های چشمگیر و عشق بی نظیرش به ولایت، او را در صف اول مبارزه با فتنه گران سال 88 قرار داد. در 88 به میدان آمد! به تعبیر برادرش سیدقاسم که علی رغم برادری، نقش همکاری هم داشته مشوق بسیاری در پیروی و تبعیت از فرمان حضرت آقا در جلوگیری از تشدید هجمه های سال 88 بود. همان سال ...
نگاه دولت ها به دانشگاه، تهدید یا فرصت
مخصوصا به نظر من بعد از انقلاب، نگاهی که حضرت امام (ره) به دانشگاه و جنبش های دانشجویی و بعد کل مجموعه جنبش دانشجویی در سال های بعد داشت این طور نبود. این نگاه تهدیدآمیز به دانشجو و جنبش دانشجویی از بین رفت. اما از دهه 70 فرق کرد و به آن شکل شد که دانشگاه نباید وارد فضای سیاسی شود و در مسائل دخالت کند. حداقل نگاه خود حضرت امام (ره) این گونه بوده که دانشگاه با توجه به شرایط و ویژگی هایی که دارد ...
احمدی نژاد می خواست 4 میلیون نفر از شهرستان بیاورد تا معترضان 88 را در تهران جمع کند
که به آقای ابوترابی گفتم چه کنم و گفتند یک چیزی بنویسید و هیچ وقت هم اعلام نشد. برای بحث آزادی دانشجویان با آقای رهبر برای وساطت رفته بودید. همان روز اول بود. من تجربه تلخ کوی دانشگاه را در سال 78 داشتم. عین همان قضیه اینجا هم رخ داد. تا روزی که ما رفتیم وضع نامناسبی بود و تا ظهر پیش دانشجویان بودیم و ظهر هم با رئیس نیروی انتظامی و معاونت اطلاعات ارتباط گرفتم و به پلیس امنیت رفتم و بعد ...
بزرگ ترین مشکل جوانان علاقمند به سینما، نداشتن قدرت ریسک بالاست
ساخت فیلمی خوش ساخت شدم. در این فیلم سعی کردم بیشتر به سمت فضاسازی و بیان جزئیات حرکت کنم؛ مثلا در بخشی از فیلم حمیدفرخ نژاد به ترانه علیدوستی برای چسباندن کفش کمک می کند و در همان زمان هنگامه قاضیانی همسر حمید فرخ نژاد را نشان می دهم که در حال تماشای آنهاست یا در بخشی که فرخ نژاد وارد خانه می شود و قاضیانی با بغض در حال پاک کردن برگ مو است. اینها جزئیاتی است که به شدت به آنان دقت کردم و ...
بین یک میلیون انسان، یک نفر شهید می شود و مابقی می میرند
و گوی سبقت را از پدر جانبازش ربود. اگر دکترای خودم را هم بگیرم باز هم به سپاه خواهم رفت تلاش و موفقیت شهید حسین معز غلامی در عرصه های قرآنی: حسین از 6 سالگی شروع به یادگیری قرآن کرد و تلاشش این بود که روزانه یک صفحه قرآن را با مفاهیم آیات حفظ کند. در کنار حفظ قرآن، که از همان نوجوانی با اشتیاق دنبال می کرد، تلاوت قرآن را تحت نظر استاد ابوالقاسمی، سبز علی و زکیلو ...
مراسم گرامیداشت شهدای 10 دی ورامین برگزار شد
به گفته پدرش از 5 سالگی به تکایا و مساجد می رفت و در عزاداری ها شرکت فعال داشت . وی همواره به کمک مردم به خصوص ایتام می شتافت و از این نظر زبانزد خاص و عام بود به طوری که بعد از شهادت مشاهده می شد افرادی که قبلا شهید مسعود به آنها کم می کرد سراغش را می گرفتند در حالی که حتی نام او را نمی دانستند . وی بارها جهت دفاع از کسانی که مورد ظلم واقع شده بودند خود را درگیر کرده بود . ...
مزارهای غریب
دایم قرآن و نماز می خواند. اذان صبح هم همه را برای نماز بیدار کرد. صبح هم به مادرم گفته بود جایی که می روم دیگر برگشتی ندارد. قبل از رفتن هم غسل شهادت کرده بود. وی می گوید: بعد از شهادتش می خواستیم برادرم را در بهشت رضا (ع) دفن کنیم اما اهالی محل مخالفت کردند و گفتند باید در قبرستان خودمان دفن شود. در غسالخانه غسلش دادند و روز تشییع جنازه اش هم خیلی شلوغ شد. شهید معقول و شهید شهریور از محلات ...
صبر کن با هم برویم
. پاک نیت: سر کاری باید اسب سواری می کردم. اسبی که به من داده بودند، واقعا روانی بود و به هیچ صراطی مستقیم نمی شد! هرچه به گروه گفتم این اسب مشکل دارد، کسی قبول نکرد و در آخر بلایی به سرم آورد که شانس آوردم زنده ماندم. در سریال مختارنامه هم قرار بود نقش کسی را بازی کنم که می خواست مختار را بکشد. به من گفتند در این کار صحنه های متعددی هست که باید اسب سواری کنم و همزمان بجنگم و این حرفشان ...
ملوان 121 ساله ای که هنوز زبل است!
خوش و لبخند ما را به داخل منزل دعوت می کند و می گوید: سال ها در دریا ماهی گیری می کردم و با لنج به کشورهای اطراف خلیج فارس بار می بردم و صیادی می کردم اما از چند سال قبل دیگر نمی توانستم مثل قبل کار کنم و بازنشسته شدم و از 12 سال پیش تاحالا از حقوق بازنشستگی امرار معاش می کنم. او که تاکنون 4مرتبه ازدواج کرده است، می گوید: هر چهار همسرم را با عشق انتخاب کردم اما از هر سه همسر قبلی فرزندی ...