سایر منابع:
سایر خبرها
دسیسه زن دوم برای قتل شوهر
راز قتل مرد سه زنه برداشت. متهم به کارآگاهان جنایی گفت: مریم، همسر دوم دوستم بود. او در تماس های تلفنی اش به من گفت که شوهرش سه زن دارد ولی او را به شدت اذیت می کند و با دختران جوان دیگر هم رابطه دارد. مریم پس از چند تماس تلفنی و ملاقات با من درخواست کرد شوهرش را سربه نیست کنم. بابت این کار هم 20 میلیون تومان پرداخت. من هم وسوسه شدم و موضوع را با دو نفر از دوستانم در میان گذاشتم و ...
رهایی مردان همسرکش از قصاص
...: تازه با لادن ازدواج کرده بودم اما پس از مدتی به رفتارهایش مشکوک شدم. فکر کردم با یکی از دوستانم ارتباط دارد. روز حادثه، از سر کار برگشتم و شام خوردم. می خواستم به حمام بروم که چشمم به تلفن همراه لادن افتاد. آن را چک کردم و تصاویر دوستم را در آن دیدم. دیگر نفهمیدم چه کار می کنم. اول با سیلی به صورت لادن زدم و بعد با کابل رایانه خفه اش کردم. سپس جسدش را در گونی گذاشتم و داخل سطل زباله یکی از ...
دختر 11 ساله کلید معمای قتل مادر
به گزارش جام جم ، 4 شهریور 93 ماموران کلانتری 170 کهریزک از مرگ زنی جوان به نام سمیرا به دلیل اصابت جسم سخت به سرش و خفگی در بیمارستان هفت تیر تهران باخبر شدند. هووی مقتول به آنها گفت: امروز برای انجام کاری به خانه سمیرا رفتم اما وقتی در زدم، دختر خردسالش از پشت آیفون گفت پدرش خانه نیست و مادرش هم بدحال روی زمین افتاده است. سریع وارد خانه شدم و سمیرا را در حالت بیهوشی دیدم. با برادر او ...
ماجرای توهین به حاج آقا مجتبی در بازار و واکنش ایشان
خودم خریدم ده مثقال خریدم" و ایشان گفتند "نه 8 مثقال بوده همین که گفتم را بنویس" و بعد می گوید: من فردا از خواب بیدار شدم و حاج خانم را صدا کردم گفتم این زعفران هایی که من به تو برای روضه دادم همه اش مصرف شد؟ خانم میرزا علی آقا گفته بود: نه، دو مثقال آن را نگه داشته ام، گفتم برای خودمان بماند. بعد از آن حاج آقا مجتبی به من گفتند مو را از ماست می کشند. کار حساب و کتاب دارد. و تکیه شان ...
وقتی وارد اتاق شدم زن دوم پدرم را در وضیعت بدی دیدم و ..!+ عکس
رفتم متوجه شدم مهری همچنان بیهوش است.همان موقع با برادر مهری تماس گرفتم. با اظهارات زن جوان تلاش برای ردیابی مرد خشن آغاز و احمد یک ماه بعد بازداشت شد. این مرد اما ادعا کرد در مرگ همسرش دستی نداشته است. وی گفت: مدتی بود همسرم با یک افسر پلیس در کلانتری در ارتباط بود. به همین خاطر آخرین بار با او درگیر شدم و با چوب به پایش زدم و همان موقع خانه را ترک کردم. دختر 8ساله ...
پدر و مادرم را در یک صحنه زشت دیدم چشمانم را بستم ولی وقتی به اتاق برگشتم !
چهارم شهریور ماه سال 93، مأموران پلیس کهریزک از مرگ مشکوک زن 29 ساله ای به نام راضیه در بیمارستان هفت تیر باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان می داد راضیه، همسر اول مرد 35 ساله ای به نام هادی است که در جریان درگیری با شوهرش مجروح و به بیمارستان منتقل شده است، اما بر اثر خونریزی مغزی فوت کرده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مشخص شد علت فوت ضربه مغزی و فشار بر عناصر حیاتی گردن بوده است به این ...
محاکمه دو مرد همسرکش بعد از نجات از چوبه دار
روزنامه شرق: دو مرد که همسران خود را به قتل رسانده اند بعد از جلب رضایت اولیای دم مقتولان و نجات از چوبه دار، دیروز به خاطر جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند. یکی از این مردان که جواد نام دارد، مدت کوتاهی بعد از ازدواج همسر خود را به قتل رساند. او در پی یک مشاجره دست به این کار زد و بعد از کشتن همسرش جسد تازه عروس را در کانال آبی حوالی بزرگراه آزادگان رها ...
سلفی با فرشته های دره قوشی
مقداد باقرزاده یک آموزگار 27 ساله است. از همان جوان هایی که پُر هستند از شور و انرژی؛ همان هایی که تاریکی را می بینند و به جای یک گوشه نشستن و دشنام فرستادن به تاریکی، دست روی زانوهایشان می گذارند و بلند می شوند خودشان شمعی روشن کنند. گفت وگوی ما با مقداد باقرزاده تلفنی بود. ما تهران بودیم و او 644 کیلومتر دورتر از ما؛ جایی که تلفن همراه خوب آنتن نمی داد و ارتباطمان بارها قطع می شد. منطقه ای محروم در دل مراوه تپه استان گلستان. او اما با اصرار بعد از پنج سال خدمت در یکی از روستاهای محروم مرزی کشور، از مهر امسال به این منطقه اعزام شده بود؛ جایی ...
همسر شهید بودنم را پنهان می کنم! + عکس
ببینیم که از علی خبر داشته باشد. تابوت ها را که آوردند با آن مداحی و خانواده آن سه شهید خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. خواهر شهید خاوری را دیدم که عکس شهید را در دست داشت و برادرزاده اش کنارش بود و فکر کردم فرزند شهید است دلم کباب شد و پرسیدم که شهید مجرد است یا متاهل که گفت مجرد و آن پسربچه برادرزاده شهید است. یاد علی و احسان و عرفان افتادم. اصلا دلم نمی خواست جای آنها باشم. بی قرار علی بودم. ...
مرد هزار چهره زنان و مردان را در تلگرام و اینستاگرام فریب می داد
، اما در نهایت به خاطر جراحات شدید فوت می کند. پس از این حادثه برادرم به جرم قتل عمد راهی زندان شد و من هم برای کمک به او به هر دری زدم تا اینکه مدتی قبل با پسری به نام امید در اینستاگرام آشنا شدم. چند روزی از آشنایی ما نگذشته بود که موضوع حادثه برادرم را برای او توضیح دادم. امید ادعا کرد دوستان زیادی در دادگاه و دادسراها دارد به راحتی می تواند زمینه آزادی برادرم را از زندان فراهم کند. چند ...
اصلا کسی دنبال آدم نمی گردد
این ها امتیاز است؟ این ها که فضیلت نیست. بین آدم های تحصیل نکرده دور و بر ما انسان های فوق العاده ای هستند. حیف که ما یاد نگرفته ایم دنبال آدم بگردیم. داریم دنبال مدرک دانشگاهی یا شغل فلان می گردیم. دوستی داشتیم که از ابتدایی با هم همکلاس بودیم. در کنکور در سراسر ایران نفر ششم شد، بعد هم شد کارمند عالی رتبه شرکت نفت. خب مثل بقیه آدم ها مرد. در بهشت زهرا یک نفر آمد بر جنازه اش نماز میت خواند و رفت ...
آقازادگی برایم زیان داشته است/ به خاطر پدرم نتوانستم استخدام رسمی شوم
کشور افراشته باشد. * دوران کودکی را هم در سیرالئون سپری کردید؟ - خیر! بعد از تمام شدن مأموریت در سیرالئون پدر به سوئد اعزام شدند؛ بنابر این طفولیتم را در اروپا بودم و تحصیلات ابتدایی را در اسپانیا گذراندم؛ در اولین رفت وآمدها به ایران با افراد دیگری مانند پدر بزرگ و مادربزرگ آشنا شدم و تا آن زمان نمی دانستم عمو، خاله و اقوام دیگری هم دارم و تازه داشتم طعم ارتباطات فامیلی را می ...
خاطرات خاکستر
.... چه برخوردهایی با شما می شد؟ شغلت را از دست هم دادی؟ به خاطر این که هم ورزشکار و هم در کارهای صنعتی فعال بودم وارد هر شرکتی که می شدم پست خوبی می گرفتم، حدود 20شرکت رفتم و در 17 شرکت سرپرست بودم، ولی بعد از اعتیاد دیگر نتوانستم در این شرکت ها کار کنم و بار ها به علت اعتیاد اخراج شدم. بدنت چطور؟ شکل و شمایل ظاهری ات چقدر تغییر کرده بود؟ چون ورزشکار بودم پنج سال نخست اعتیادم کسی ...
فلکه اول
بود به موهاش. سعی کردم خودم رو نبازم و همین جوری که می لرزیدم، داد زدم مرتیکه، چرا این پول ما رو نمی دی؟ بزنم از وسط نصفت کنم؟ بعدم خواستم یه نعره درست و درمون بزنم تا بترسه؛ اما نمی دونم چرا جای نعره، یه دونه از این جیغ ها که دختر بچه دبستانی ها می کشند، کشیدم. طرف زد زیر خنده. بعدشم یه نعره زد که بدون دخالت دست اپیلاسیون شدم. ظرفیت این سوندی هم که بهم وصل بودم، تکمیل شد. برگشتم به پدر خانمم گفتم: پول رو زد به کارتم. بریم بانک بگیریم. از حساب خودم همه طلبش رو دادم تا فقط زودتر برگردیم. خلاصه این که اولا: هیچ وقت تعارف الکی نزنید. دوما: هر چیزی مثل این سوند که خار آید، یه روزی به کار آید.... ...
بیوگرافی حسین یاری و همسر و فرزندانش
که تنها 17 سال داشتم که با وی ازدواج کردم و زیاد با حرفهٔ بازیگری و مشکلاتش آشنا نبودم و بازیگر بودن حسین برایم جدی نبود و بیشتر او را به چشم یک کارمند بانک می دیدم. او می گوید که مهم ترین خصوصیت اخلاقی حسین صداقت و مهربانی اوست. حسین یاری اکنون دارای سه فرزند به نام های سروش، سارا و علی می باشد. و بازنشسته ی بانک است. حسین یاری در کنار فرزندانش به ترتیب از راست به چپ: سروش یاری، علی ...
نجات 2 مرد همسرکش از مجازات قصاص
به خاطر مسئله جزئی با هم بحثمان شد. من عصبانی بودم و هر حرفی به پگاه می زدم او با تندی جواب می داد. ناخواسته کنترل اعصابم را از دست دادم و برای چند لحظه دستم را روی گلویش گذاشتم که متوجه شدم نفس نمی کشد. وقتی مطمئن شدم او فوت کرده است، از ترس جسدش را در کانال آبی حوالی آزادگان رها کردم و گریختم، اما چند روز بعد به خاطر عذاب وجدان به اداره پلیس رفتم. بعد از بازسازی صحنه جرم و صدور ...
زن شیشه ای که در خیابان ها برهنه می گشت پس از 6 سال از رفتن به زیر زمین کاوه گفت و! + عکس
بازگشتم نمی دانستم چطور به آن شهرها یا محله ها رفتم. زن جوان ادامه داد: چند بار به خاطر مصرف مواد مخدر آنقدرکنترلم را از دست داده بودم که لباسم را در وسط خیابان در آوردم و به صورت برهنه در خیابان پرسه می زدم. زهرا گفت: شب گذشته نیز در شهریار مواد مخدر مصرف کردم و از آنجا تا کلانتری 132 نبرد تهران پیاده آمدم و در مسیر در ذهنم صداهای عجیبی می شنیدم و به کلانتری رفتم و این ادعاها را کردم ...
عامل قتل عام در آموزشگاه رانندگی 500 میلیون تومان داد و اعدام نشد + عکس
میدانستید بسادگی مشکل لاغری حل میشود(+فیلم) دیگه نیاز نیست با رنگ کردن سفیدی موهاتون رو پنهان کنید از دوستانم شنیده بودم حمید نیز با حرف هایش باعث شده محسن چنین تصمیمی بگیرد. به همین خاطر آخرین بار به آموزشگاه رفتم تا با محسن در این باره صحبت کنم اما او به من گفت هیچ شراکتی با من نداشته است. از شنیدن این حرف شوکه شدم. من کنترل اعصابم را از دست داده بودم که با اسلحه به سمت محسن شلیک ...
چگونه از یبوست مزمن و قدیمی رهایی یاببم؟
سلام من 32 سالمه و تقریبا مدت طولانی بود که به یبوست دچار بودم یعنی چند روز یه بار و گاهی به سختی دفع انجام میشد تا اینکه خونریزی شروع شد وقتی دکتر مراجعه کردم، گفت: دچار شقاق شدم و مشکوک به التهاب روده هست و کولونوسکوپی نوشت ولی نرفتم و تا اینکه بعد چند ماه و رعایت تغذیه هر روز و حتی تقریبا ساعت مشخصی دفع انجام میدم و خونریزی ندارم ایا هنوزم میشه به التهاب روده مشکوک بود جواب: گرچه ...
علیرضا از سفره بی ریای دمشق حاجتش را گرفت
حضرت زهرا(س) داشت. عاشق حضرت زهرا بود. یکی از دلایلی که من را برای ازدواج انتخاب کرد، این بود که از سادات بودم. مادرشان می گفت تنها ملاک علیرضا موقع انتخاب همسر این بود که همسر آینده شان از سادات و ذریه حضرت زهرا(س) باشند، چراکه دوست داشت داماد خانم حضرت زهرا(س) باشد. بسیار هم به جایگاه سیدی من احترام می گذاشت. شرط و شروطتان برای ازدواج چه بود؟ علیرضا دو شرط برای من گذاشت. یکی از شرط هایش ...
آرزو بخاطر من مسلمان شد و من دیوانه وار دوستش داشتم بخاطر همین کشتمش+عکس
...: من و آرزو و یکی از دوستان صمیمی ام به نام هومن هر سه در یک شرکت خصوصی کار می کردیم. تا اینکه من به آرزو علاقمند شدم و به خواستگاری اش رفتم. بعد از خواستگاری بود که متوجه شدم هومن نیز به او علاقمند بوده است .ما با هم ازدواج کردیم و من عاشق آرزو بودم اما گمان می کردم او و هومن همچنان با هم در ارتباط هستند به همین خاطر به آرزو مشکوک بودم. وی ادامه داد : آن شب از محل کارم به خانه ...
وقتی دختر دهه هفتادی با اینستاگرامش شغل ایجاد می کند + عکس
می خواستم پیش رفت. این یکی از قشنگ ترین هایش بود و قشنگ تر وقتی شد که 9 ماه بعد این آقا برای مراسم ازدواج شان، برای گیفت های عروسی به من سفارش دادند. یعنی شاید به جرات بتوانم بگویم من خودم از آن خانم و آقا برای مراسم شان خوشحال تر بودم. خیلی از این موارد وجود دارد؛ مثلا دخترخانمی گفته بود، من به خاطر کار اشتباهی که کردم، مادرم یک ماه است که اصلا با من صحبت نمی کند. شیرینی ها باعث شده بود که حکم ...
پلیس در تعقیب خواستگار بی رحم
از آن همراه پسرم در خانه پدرم زندگی می کردیم. مدت ها از این ماجرا گذشته بود که مرد جوانی نزد پدرم رفت و مرا از او خواستگاری کرد. اما هم پدرم و هم خودم به او جواب منفی دادیم و با این حال او دست بردار نبود و حتی تلاش می کرد با تهدید مرا مجبور به این ازدواج کند. او ادامه می دهد: شب حادثه من و پسرم- امیررضا - در طبقه بالا در خواب بودیم و پدرم و مادرم در طبقه پایین. پیش از اینکه بخوابم از ...
بهاره رهنما: به دنبال مهم ترین اعتراض زمانه در جامعه خودمان هستم !
17 سالگی وارد حرفه سینما شدم. عوامل سینما دیگر مانند خانواده من هستند و نسبت به سینما همذات پنداری دارم. بازی کردن جلوی دوربین برایم لذت بخش نیست . سال 1374 وارد دانشکده حقوق شدم و سال 1379 درسم تمام شد. همه این سال ها در رابطه با بازیگری خیلی مردد بودم. وقتی تئاتر را تجربه کردم با خودم تصمیم گرفتم که حتما باید بازیگر بمانم. سینما، خاطرات بدی برایم باقی نگذاشته است. واقعا خیلی پیگیر آن نیستم ...
از کشف جسد در وانت تا اعتراف زن شیشه ای به جنایت
کلانتری 132 نبرد مدعی شد پسر جوانی را به قتل رسانده است. وی در اظهاراتش به مأموران گفت: سال 90 پسری به نام کاوه را به قتل رساندم، من مصرف کننده مواد مخدر هستم و سالهاست که به مواد اعتیاد دارم، زمان قتل برای تهیه مواد به منزل کاوه رفتم و از وی مواد گرفتم، آن روز چون مکانی برای استعمال مواد مخدر نداشتم از کاوه خواستم که در منزل وی مواد بکشم و او هم قبول کرد؛ حین کشیدن مواد مخدر ناگهان کاوه به قصد تعرض به من نزدیک شد که من با چوبی که آنجا بود چندین ضربه به سر کاوه زدم و وی را به قتل رساندم، در نهایت آنجا مواد کشیده و متواری شدم. ...
مشکل نگاه مستقیم برای 80 میلیون ایرانی
خبری از زورو بودم. در تاکسی و اتوبوس اکثرا با تلفن حرف می زدند و وقتی قطع می کردند همچنان مستقیم را نگاه می کردند و لبخند می زدند. به موقع در محل کارم حاضر شدم و به طرز عجیبی و بدون اتلاف وقت تا پایان ساعت اداری کار کردم عجیب تر از من بقیه بودند که برای تبادل اطلاعات آدرس ایمیلم را میخواستند و من با کمی فکر پاسخ شان را میدادم. بقیه روز را هم ناخواسته به سینما رفتم، کتاب خواندم، مادربزرگم را دیدم ...
گزارش تسنیم از مراسم رونمایی کتاب دارساوین +عکس
: - حفاظت از بیت امام(ره) چه ساز و کاری داشت؟ سردار جعفری گفت که بخشی از خاطره فوق را در کتابش نگفته است.او در ادامه سخنانش گفت که دو دفترچه یادداشت از وقایع قبل از انقلاب شامل تاجگذاری شاه، جشن های 2500 ساله و غیره را نوشته بودم و ضمن آن که در آن دو دفترچه سخنرانی های روحانیون معروف را می نوشتم. در یک روز از اصفهان به منزل یکی از طلاب در شهر قم رفتم و دیدم عکس امام(ره) را با خرما به ...
تاثیرات منفی اغتشاشات بر بانوان بجنوردی
بانوی بارداری توجهم را جلب کرد که به همراه خانمی که ظاهرا مادرش بود از سونوگرافی بیرون می آمد به سمتش رفتم و نظرش را جویا شدم، گفت: من دقیقا سه شب پیش وقت سونوگرافی داشتم به همراه همسرم به مرکز آمده بودیم که در حین خروج از تاکسی و رفتن به سمت سونوگرافی با شلوغی ها مواجه شدیم، بدجور ترسیده بودم، تا جایی که فک می کردم اتفاق بدی برای بچه ام اتفاده است و آن شب به خاطر استرسی که برای من پیش آمد پزشکم ...
بهترین زمان برای بارداری چه موقع است؟
...: همیشه غمگین و ناراضی هستم. اتفاقات بد همیشگی شده. 8 سال است ازدواج کردم و به خاطر مشکلات مالی کاری و ... هنوز فرزندی نداریم. در 12 سالگی یتیم شدم. در 17 سالگی مادرم ازدواج کرد و من و تنها برادرم تنها زندگی کردیم. بعد از ازدواجم به دلیل تنهایی از طرف همسرم و خوانواده اش همیشه مورد آزار و توهین بودم ولی بعد از اینکه به دلیل مشکلات عصبی بارداریم در سال سوم ازدواج به ناهنجاری کشید و دکتر دستور ...
زن باشید، مسخره می شوید چون سبیل ندارید
هاشان را بسته و غافل از این بودند که شخصیت هایی چون نیر در جامعه ما روز به روز در حال بیشتر شدن هستند و باید دلایل این امر بررسی شود. یا ایرادات کودکانه دیگر از این قبیل که مثلا چرا نام شخصیت خشن فیلم عباس است و مثلا سیامک نیست- که به همین دلیل هم بود که مجبورمان کردند اسمش را عوض کنیم و سیامک بگذاریم! مورد دیگر این بود که می گفتند شخصیت پدر و موضوع پدرسالاری را حذف کنم و نشان دهم که سیامک به خودی ...