سایر منابع:
سایر خبرها
اسماعیل انقلاب
ها این مریضی را که می گرفتند، می مردند. پدرم بالای سر اسماعیل آمد. خیلی دوستش داشت، چون پسر باادبی بود و بیشتر مواقع، به دفتر محضر پدرم می رفت. هرچه صدایش کرد، جواب نداد. وضعیتش را که دید، گفت: این بچه اصلا حالش خوب نیست. و رفت. دیگر کاری از دست مان برنمی آمد، به حضرت ابالفضل متوسل شدیم و من به نیت خوب شدن اسماعیل، نذری کردم. بعد خانمی از همان روستاییانِ عبدل آباد آمد و گفت: حالا که این بچه ...
امام (ره) به پناهگاه نمی رفت
ساله بودید؟ 24 ساله بودم. جوان و با شور انقلابی؟ انقلابی جوانانی بودند که از انقلاب دفاع کردند، به جبهه رفتند و جانشان را فدای انقلاب و کشور کردند. بعد از پیروزی انقلاب به تلویزیون برگشتید؟ ما روز 12 بهمن در بهشت زهرا بودیم که خبر دادند ساواک پخش را گرفته و افرادی که در پخش بودند و تصاویر ورود امام را پخش می کردند، دستگیر کرده! به تلویزیون ...
دولت خانه ساز خوبی نیست/ دولتی ها بنگاه های اقتصادی را دو دستی چسبیده اند/ زلزله کرمانشاه برای من پیام ...
این سال ها به ویژه دفاع مقدس تبریک می گویم که کارهای بزرگی انجام دادند. آنها در دومین روز دفاع مقدس با 140 فروند به عراق رفتند و اهداف استراتژیک را نابودند کردند و روحیه دشمن را خرد کردند. دشمن ساعت پنج بعد از ظهر به کشور حمله کرد ولی ساعت پنج صبح فردای آن روز، مردم شاهد حرکت غرورآفرین نیروی هوایی ارتش بودند و بزرگترین نور امید را برای دفاع مقدس روشن کردند و نشان دادند ملت ایران ملت موفق و پیروزی ...
فوت پدرم باعث شد یک سال و نیم کار نکنم/ هایلایت پخته ترین فیلم من است
قبول کنم که برایم درگیری و چالش ایجاد کند. همانطور که گفتم، پذیرفتن نقش هایلایت فقط به دلیل خود نقش نبود؛ در حقیقت شرایط زندگی ام طوری بود که بعد از یک سال و نیم دوری تصمیم می گیرم به صورت رسمی از خانه بیرون بیایم و در چنین شرایطی هایلایت به من پیشنهاد شد. بر اساس صحبت هایی که با اصغر نعیمی داشتم، قرار شد این نقش، آنقدر پخته شود که ارزش پنج سکانس بازی کردن را داشته باشد. عنقا نیز با صراحت ...
خاطرات نوجوان 11 ساله در اسارت دشمن
و طوفان شن، در 25 تیرماه 1361، در حالی که طوفان اجازه نمی داد حتی چندمتری مان را ببینیم، راه را گم کردیم. وی در ادامه گفته های خود اظهار کرد: وقتی راه را گم کردیم، از خط مقدم نیز رد شدیم تا اینکه به عراقی ها رسیدیم، در آن لحظه نه راه پس و نه پیش داشتیم، چراکه در میدان مین بودیم، بعد که نزدیک تر شدیم، عراقی ها ما را دیدند و از دیدنمان تعجب کرده بودند، نحوه اسارت ما در 25 تیر سال 1361 به این ...
افشاگری مدیرعامل باشگاه آبی ماندگار از جزئیات تصادف جنجالی
وقتی من به بوشهر رفتم و مادرش را دیدم، اولین چیزی که به من گفت این بود که احمدرضا به شما راست نگفت، ما مشکلی نداشتیم. متوجه شدم خانواده اش برای دوری احمدرضا از حواشی تهران، او را به بوشهر فرستاده بودند. * چرا؟ می خواستند بچه را از یکسری مسائل دور کنند ولی متأسفانه آنجا هم در امان نبود. چیزی که من از شب تصادف مطلع شدم این بود که احمدرضا در خانه عمویش بود و پلی استیشن بازی می کرد. خانواده ...
جنجالی ترین مصاحبه شاه که توانایی های عقلی او را زیر سوال برد!
...> شاه: رسما دوبار. بعد خدا میداند. اما چه معنی دارد؟ من در وحشت کشته شدن زندگی نمی کنم. واقعا هرگز به این مسئله فکر نمی کنم اما مثلا، مثلا پانزده بیست سال پیش، گاهی به این موضوع فکر می کردم و به خودم می گفتم آه، نباید به آن محل بروم. شاید برایم نقشه قتلی کشیده باشند، یا نباید سوار فلان هواپیما شوم چون احتمال دارد بمبی در آن کار گذاشته باشند که هنگام پرواز منفجر شود، اما حالا دیگر ترسی از مردن در من ...
فرار متفاوت یک مغز متفکر ایرانی به همراه خانواده اش + عکس
...> خرید روزانه تمام شده و حالا سایه ابرها بخشی از خانه های کوهپایه ای روستا را پوشانده است. از مه غلیظ صبح رمقی نمانده و تا چشم کار می کند جنگل با پوشش زمستانی است. هنوز خودرو خاموش نشده، مهدی پسر دوم و فاطمه دختر ارشد خانواده کنار پدرشان ایستاده اند. مهدی پلاستیک های گندم و دانه مرغ را در دو دستش می گیرد و فاطمه هم نان ها را روی دستانش می گذارد و فاصله در ورودی تا خانه را طی می کنند. مریم و ریحانه ...
مجری تلویزیون: درآمدم به خودم مربوط است
، مادر مرحوم حاتمی و خانه خلوت اثر مهدی صباغ زاده که در 14 سالگی تماشایش کردم و به نظرم شاهکار است. این هنرمند در ادامه گفتگو با کافه تماشا درباره حضورش در تازه ترین سریال مازیار میری گفت: برای حضور در هر پروژه سینمایی و تلویزیونی مجموعه ای از عوامل برایم مهم است، اما درباره تلویزیون خوش شانس بودم، اینکه میری بعد از سال ها به تلویزیون برگردد، عوامل سریال خوب باشند، فیلمنامه فوق العاده ...
جایزه کتاب سال برای من انگیزه ای شد تا بیشتر و بهتر بنویسم
گرفتم به ترجمه ادامه دهم ولی وقتی دیدم کتابم در جایزه کتاب سال دیده شد تصمیم گرفتم تالیف را ادمه دهم و با انرژی بیشتری به آن بپردازم. سپیده خلیلی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر کودک و نوجوان، در سال 1338 در تهران متولد شد و دارای مدرک دکترای روان شناسی بالینی است. وی کار در حوزه ادبیات کودک را به صورت حرفه ا ی از سال 70 آغاز کرد. وی تا کنون بیش از 100 کتاب برای کودکان و نوجوانان ترجمه و تألیف کرده است. از آثار او می توان به مشق شب را شیرین کنیم! ، قصه های شب ، 150 نکته برای خواب راحت ، ماجراهای وروجک و سگ مرموز و امیل و سه پسر دوقلو اشاره کرد. ...
از مقاومت در برابر موج دین ستیزی تا پرچمداری استقلال حوزه از سیاست
شبکه اجتهاد: حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در سال 1238 هجری شمسی در شهر مهرجرد میبد یزد، متولد شد. او در اردکان و یزد تحصیلات مقدماتی و سطوح فقه و اصول را به پایان برد. در 10 سالگی پدرش روی در نقاب خاک کشید و عبدالکریم مدتی نتوانست درس را ادامه داده و مجبور شد خانواده را اداره کند. چند سال بعد راهی یزد شد تا در حوزه علمیه این شهر ادامه تحصیل دهد. وی تا 18 سالگی در یزد ماند و به تحصیل علوم اسلامی ...
زندگینامه بی بی مریم، سردار آزادگی
سال از من بزرگتر است. با هم بزرگ شدیم. وقتی که کوچک بودیم، من زرنگ تر بودم و او را کتک می زدم. اما حالا از آنجایی که زن های بدبخت در ایران ترقی نمی کنند و صفت های خوب آنها در پس پرده است، ایشان یک مرد بزرگ متشخص شدند و من یک نفر زن پرده نشین شدم. او نه تنها به فرق موجود میان زنان و مردان اشاره می کند، بلکه انتقاد بسیاری هم به زنان دارد. کسانی که از نظر او فقط در فکر بزک دوزک اند چادر سر ...
بهترین روش جلوگیری از بارداری چیست؟
سوال مخاطب نی نی بان: من یه پسر ده ماهه دارم و شیر خودم رو بهش میدم، از وقتی پسرم به دنیا اومد دوره ی پریودم پنج روز است الان سی روز از آخرین باری که پریود بودم گذشته سه روز پیش هم از بی بی چک استفاده کردم منفی بود حالا باید چی کار کنم آیا طبیعی است؟ پاسخ دکتر مینا موحدی، پزشک جراح و متخصص بیماری های زنان و زایمان و نازایی: اگر می خواهید باردار نشوید باید از روش ...
مهریه 1500سکه ای، شوهر را خلافکار کرد
جمع کرد و به خارج از کشور رفت. از آن زمان به بعد وضع مالی ام خراب شد. مجبور شدم با ماشین مسافرکشی کنم . رفته رفته با همسرم اختلاف پیدا کردم و کار به جایی کشید که او 5 ماه پیش به همراه پسر 5ساله ام خانه را ترک کرد و پیش خواهرش رفت. بعد از چند روز هم از دادگاه نامه ای به دستم رسید که نوشته بود همسرم مهریه اش را به اجرا گذاشته است. می داند شرایط مالی ام خوب نیست اما مهریه اش را می خواهد ...
تنگه ابوقریب غوغا به پا کرد؛ برترین فیلم جشنواره با اختلاف فاحش / تحسین تنگه ابوقریب توسط فاطمه ...
بازیگران همان ها هستند که در اکثر فیلم های جشنواره می بینی اما این بار لحن عامیانه آنان شکل پرخاش و گاه توهین آمیز در فیلم و به تماشاگر ندارد، لحن آنان مهر انسانی دارد؛ همان لحنی که بهرام توکلی در این فیلم به جنگ و قهرمانانش دارد. نه اعتراض می کنند نه شعار می دهند اما در انتهای فیلم تا شهید شدن آخرین رزمنده قلبت کیپ می گیرد و دلت می خواهد همیشه به یاد نوجوان به پا خاسته و به جا مانده فیلم باشی! ...
صندلی های کامیون پر نشد/سالن پردیس کاپری در انحصار مصادره
خانواده ای سه نفره که در گوشه ای ایستاده بودند، گفتگو کردم، دختر خانواده که اسمش مهساگل مسلمی پور بود، گفت: از رشت برای دیدن فیلم فجر به گرگان آمدم. پدر مهساگل گفت: در سینمای میرزا کوچک خان رشت، فیلم عرق سرد را دیدیم و چون تعریف سینما کاپری را شنیده بودم و اصالتاً گرگانی هستم، از همان رشت بلیت مصادره را رزرو و به گرگان آمدیم. وی با بیان این که کیفیت صدا، تصویر، صندلی ها و ...
گفت وگوی خواندنی با بانویی که برادر و 2 پسرش از شهدای دفاع مقدس هستند
هم 16 خرداد سال 46 به دنیا آمد و 11 خرداد سال 65 به شهادت رسید. سال 65 یک بار خواهر شهید شدم و دو بار مادر شهید! غیر از مهدی و محمد، پسران دیگرتان هم جبهه می رفتند؟ بله. پسر بزرگم هم در جبهه حضور داشت. ما خانواده ای انقلابی بودیم. خودم در مبارزات ضدرژیم پهلوی به همراه پسرانم حضور داشتم. آن زمان پشت مسجد کاظم بیک بابل منزل داشتیم و بعد در محله پیر علم ساکن شدیم. فرزندانم در مساجد ...
گرگان| ناگفته های آیت الله نورمفیدی از انقلاب 57؛ از سنگباران خودروها تا پخش اعلامیه های دست نویس امام ...
آن روز رسیدند اما با مداخله ای که داشتم همان شب جان چندنفر را هم نجات دادم. 12 بهمن روز به یادماندنی آیت الله نورمفیدی به ماجرای روز 12 بهمن اشاره کرد و گفت: روز 12 بهمن برای استقبال از امام خمینی (ره) به تهران رفتیم. واقعا عجیب بود. ما را که تعداد زیادی هم از گرگان به آنجا رفته بودیم به مسجد لورزاده بردند و از آنجا هم جمعیت در خانه های مردم رفتند و از آنها پذیرایی شد. یک ...
دریچه های زندگی قطب الدین صادقی بزرگ مرد تئاتر ایران و کردستان
...، بچه های ناباب باشند. هر سال، من و هر یک از برادرهایم را جایی به شاگردی می فرستاد؛ مثلا شوهر یکی از دخترعموهایم خیاط بود. یک سال شاگرد خیاط بودم. یک سال شاگرد پسر عمویم بودم که ساعت ساز بود. یک سال هم شاگرد داروخانه بودم؛ نزد شوهر دختر عموی دیگرم که دکترای داروسازی داشت. یک سال هم پیش عمویم بودم که حجره ای در بازار داشت. در واقع پول برای پدرم مهم نبود. این کارها بهانه ای بود تا در محیط خانوادگی ...
ازدواج عجیب و پرماجرای خانم مهندس و کارگر شرکت
کرده بود. نگاهی بدون عشق بین آنها رد و بدل شد تا اینکه حبیب سکوت را شکست وگفت: زنم با خانواده ام کنار نمی آید و مدام بهانه گیری می کند. او مادرشوهر را دشمن می داند در حالی که مادرم توقع زیادی از او ندارد فقط دوست دارد عروسش بیشتر به او رسیدگی کند و کارهای خانه اش را انجام دهد. اما همسرم با بی توجهی هایش مادرم را اذیت می کند. ملیکا از خانواده ام خوشش نمی آید و در میهمانی و شب نشینی ها همیشه بی ...
هر کسی باید خودش باشد و نه یک آدم جعلی
...> زمانی که پیشنهاد کار در این فیلم شد، به دنبال داستانی بزرگ و جذاب بودم. این بار احساس می کردم قرار است در پروژه ای کار کنم که به آن ایمان دارم. داستانی بود که نه تنها خودم، که خانواده ام هم دوستش داشتند. سال ها قبل نسخه اصلی را دیده و شیفته آن شده بودیم. حالا فرصتی به وجود آمده بود که می توانستم آنچه را که بسیار دوست دارم جلوی دوربین ببرم. برای تعریف داستان باید راه های تازه ای را امتحان کرده و ...
رابطه نامشروع شوهرم با دوستم را دیدم و شوهرم را کشتم!
پارچه ای از هم جدا شده بودند. من، همسرم و سه فرزندمان در یک اتاق ودوستم زهرا و پسر 6 ساله اش در اتاقی دیگری خوابیدند. نیمه های شب بود که ناگهان از خواب پریدم اما شوهرم را سرجایش ندیدم! از اتاق دیگر، صداهایی به گوش می رسید. پرده را کنار زدم با صحنه عجیب وشوکه کننده ای روبه روشدم. شوهرم و زهرا را با هم دیدم! ناگهان با دیدن این صحنه از خود بی خود شدم وبی صدا به آشپز خانه رفتم. کارد بزرگی برداشتم و ...
چه اقلامی داخل ساک ورزشی بگذاریم؟
چندین مورد، فراموش کردم که جوراب های تمرینم را همراه ببرم، در نتیجه مجبور شدم یا بدون جوراب، ورزش کنم یا با همان جورابی که به پا داشتم، تمرین کنم که اگر بلافاصله بعد از تمرین به خانه می رفتم، عیبی نداشت، اما پوشیدن یک جوراب خیس در طول روز، اصلا تجربه خوبی نیست؛ بنابراین کفش و جورابتان را فراموش نکنید. بطری آب هیدراته ماندن در طول تمرین، ضروری است و همراه داشتن یک بطری آب، باعث ...
دنیاهای موازی؛ مدرسه و اجتماع
. مدارس مذهبی به نحوی با این موضوعات گلاویز هستند مدارس غیر مذهبی هم به نحوی دیگر. ما به نهاد هایی نیاز داریم که در آن ها رابطه و آشنایی جنس دختر و پسر به شکل رسمی و موجه آغاز بشود حالا این نهاد می تواند زیرمجموعه وزارت ورزش و جوانان باشد یا آموزش و پرورش و یا در فرهنگسراها. هر کدام از این نهاد ها به سهم خود می توانند در این مساله مشارکت داشته باشند. نوجوان ما با جنس مخالف خودش ...
دلربایی اینستاگرامی بورژوازی اینستاگرام تجسم هنری عصر نئولیبرالیسم است
توماس گری، شاعر بریتانیایی، یک بار که مشغول گشت و گذار در لِیک دیستریکت انگلستان بود دچار مصدومیتی شد که شاید بتوان گفت اثر به اصطلاح سلفی بود. گری می گوید دستانش را باز کرده بود و به انعکاس غروب خورشید روی آن ها بیشتر توجه داشت تا زمین زیر پایش، که توی یک کوره راهِ کثیف با پشت به زمین خوردم... ولی فقط یکی دو تا از بند انگشت هایم شکست . گری برای خوانندگان دلواپس اضافه می کند که به هرحال ماندم و شکوه غ ...
ناگفته های برخی نجات یافتگان از کره شمالی
من به خودم می بالم که شهروندان کره شمالی با هم زندگی، کار و تحصیل می کنند و نگران نیازهای روزمره شان نیستند. اراده من مبتنی بر وقف عمرم برای خدمت به آرمانشهر سوسیالیستی مان و حفاظت از آن در مقابل دشمنان اکنون قوی تر از همیشه است. به گزارش تاریخ ایرانی، این بخشی از تعهد ایدئولوژیکی بود که کیم هیون هی در مقام مأمور ویژه کره شمالی در پایان ماموریتش به حزب سوسیالیست حاکم می داد. تعهدی که ...
سهمیه نفتمان را به پیرمرد نیازمندی داد و گفت شما لباس گرم بپوشید/ به پسرم گفتم چه بهتر که به تظاهرات می ...
شده؟ گفت؛ چون که نفت به همه مردم نرسید، من پیت نفت را به پیرمردی که به آن نیاز داشت، دادم. پرسیدم خب حالا ما امشب با این سرما چه کنی؟! گفت؛ شما پالتوها و لباس های گرم بپوشید، یک شب است دیگر. یک سال پیش از شهادت این شهید، مردم تبریز در چهلمین روز قیام مردم قم، قیامی علیه رژیم پهلوی ترتیب دادند، آیا شهید عابدین نژاد علی رغم سن کم، در این قیام حضور داشت؟ بله پسرم در آن راهپیمایی ...
وصل به منبع لایزال قرآن؛ رمز جاودانگی خلبان شهید جنگنده اف 14
.... وجیهه باقرین متولد سال 1335 در تهران هستم که در خانواده ای مذهبی پرورش یافتم. در خصوص انگیزتان برای ورود به عرصه های قرآنی برایمان بگویید. من هر چند پیش از ازدواج نیز علاقه مند به حضور در جلسات و محافل قرآنی بودم، اما پس از ازدواج به دلیل دیدن شوق و حلاوت همسرم(شهید عبدالکریمی) در عرصه حفظ، قرائت و تدریس قرآن، لذا بر آن شدم که در این راه بیشتر و مستحکم تر گام بردارم. بنابر این ...
شنل قرمزی به روایت برانکو
خواندن ندارد. روزهایی که دو ساعت و نیم تمرین مداوم انجام می دهند آنقدر خسته می شود که ذهنش توانایی تمرکز برای خواندن کتاب را ندارد. فقط در زمان های بیکاری یا تعطیلی شعر و کتاب می خواند. در روزهایی که مشغول تمرین است حتی امکان سرودن شعر را هم ندارد. چون معمولا ذهنش آماده نیست. او می گوید: توی مسابقاتی که می رویم اکثرا با خودم کتاب می برم مثلا روز قبل از بازی اگر بتوانم نیم ساعت مطالعه می کنم. ...
مایلی کهن: کی روش در ایران یا مشغول دعواست یا خوشگذرانی/ چرا 2 میلیون دلار در ماه می گیرد، ولی 10 ماه ...
. من خودم را می گویم. دوران جوانی خطا هایی داشتم و الان هم با وجود سن و سال، این طوری نیست که اشتباه نکنم. طارمی باید یک مقدار بیشتر مراقب خودش باشد همان طور که این آقای مهدی قائدی هم باید بیشتر از خودش مراقبت کند. باید قبل از هر چیز به خانواده مرحوم شاکر تسلیت گفت. خدا به آن ها صبر بدهد. در مورد این آقای قائدی شما ببین یک بچه در عنفوان بلوغ ناگهان به شهرت می رسد و عکس و تفسیرش حتی روزی که بازی ...