سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای سبیل گذاشتن بهنام بانی
برنامه ما بیاید (خنده). این خواننده درباره عاشق شدنش گفت: عاشق شدن را نمی دانم اما جوان تر که بودم، یکی را دوست داشتم. مدیری در این بخش گفت: من فکر کنم سبیل گذاشتی طرف گذاشت و رفت. بالاخره خانواده ات ممکن است که با این شکل و ظاهر کنار بیایند و نتوانند ترکت کنند اما آن بنده خدا که مجبور نبود (خنده). بانی در ادامه درباره ماجرای سبیل گذاشتنش گفت: حدود سه سال قبل به پیشنهاد یکی از ...
زرگرنژاد: ماهورا شبیه عقاب ها نیست
: من درمورد این لهجه تعصب دارم و مطمئنم که درست است. من سه مشاور داشتم و سه ماه درآنجا زندگی کردم. من با همین لهجه در آنجا صحبت می کردم حتی بومیان آنجا باور می کردند لهجه من را و من صد در صد کارم را درست انجام دادم. اورکی نیز در ادامه توضیح داد: در خوزستان هر طایفه ای لهجه خاص خودش را دارد. اگر بین لهجه آقای تفتی و ساعد سهیلی تفاوت وجود دارد به این دلیل است. زرگرنژاد درباره ...
فساد و هزینه های جشن های 2500 ساله برای ما قابل تحمل نبود/آشنایی با امام از طریق رادیو بغداد/گاه ساواک ...
: شما چرا این ها را می گویید؟ برای چه این تعابیر را به کار می برید؟ من هم برایشان توضیح می دادم که امام، این طوری است و شاه آن طوری هست. البته، در این دوران اطلاعات من از امام بسیار کم بود، اطلاعات زیادی از امام نداشتم، چون از حوادث 15 خرداد و پس از آن مطلب زیادی نمی دانستم. در قیام 15 خرداد [سال 1342]، من ده یازده سالم بود. حسابمان را از منافقین در سال 53 جدا کردیم احساس می شد یک ...
ماجرای اصرار مرد عطاربرای دیدار با امام زمان (عج)
مجدداً خدای تعالی را به حضرت حجت(عج) قسم بده. من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حق حضرت حجت(عج) قسم دادم و بر روی آب راهی شدم. بالاخره به ساحل دریا رسیدیم و از آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان، چادری به چشم می خورد که نور آن، فضا را روشن نموده بود. همراهان گفتند: تمام مقصود در این خیمه است و با آنها تا نزدیک چادر رفتم و همان جا توقف کردیم. یک نفر ...
ازدواج پرماجرای خانم مهندس و کارگر شرکت
به خاطر یک اشتباه بچگانه مجبور به تحمل این زندگی شده ام. هیچ عشقی بین ما نیست. از او و خانواده اش متنفرم. اگر پای آبرویم وسط نبود یک لحظه هم زیر یک سقف با او نمی ماندم. سه سال قبل بعد از گرفتن مدرک لیسانس معماری، در شرکتی ساختمانی کار پیدا کردم. به خاطر سن و سال کم و شیطنت هایم، خیلی زود توجه همه به من جلب شد. فرزاد یکی از کارمندان شرکت بود. چرب زبان و خوش چهره بود و در کمتر از چند روز ...
اظهارات عجیب سرایدار متهم به قتل/ قاتل: به خاطر یک پیچ آدم کشتم!
و فرزندت کجا بودند؟ یک سالی بود که به عنوان سرایدار یک آپارتمان 44 واحدی مشغول به کار شده بودم. همسر و فرزندم که آن زمان یک ساله بود هم آنجا در کنارم زندگی می کردند. مقتول را می شناختی؟ نه. فقط شنیده بودم پیمانکار شرکت نصب و تعمیر آسانسور است. آن روز چون آسانسور خراب شده بود به درخواست مدیر ساختمان با او تماس گرفتم تا برای تعمیر آسانسور بیاید. ولی بعد فهمیدم او ...
از سری داستانهای افسانه جمو/ سَگْ سَگَ لی لَه
کوهی که تو مستند های حیات وحش یوزپلنگ دنبالش میکرد کاملا هم زاد پنداری می کردم تو همین فکرا بودم که دیدم با صورت تو زمین فرود اومدم و خیمه سنگینش روم افتاد سگ نامرد هم نامردی نکرد پشت پامو قورت داد و بلعید خوب که از خونم مکید برگشت و آروم رفت. سنگ ها داغ بودند و مستقیم با بدنم تماس داشتند میدونستم هنوز بدنم داغه بلند شدم بعد از چند ثانیه دوباره با صورت افتادم و از هوش رفتم به هوش که اومدم تو خونه ...
ازدواج شوم مینای 20 ساله با مرد 62 ساله
... آن قدر درگیر این افکار پوچ شده بودم که دیگر نتوانستم به تحصیل ادامه بدهم و در مقطع دبیرستان ترک تحصیل کردم. 19 ساله بودم که یکی از دوستان مادرم مرا برای پسرش خواستگاری کرد اگرچه من شناختی از او نداشتم اما به توصیه مادرم که می گفت پیمان جوانی با اخلاق و با ایمان است، تن به ازدواج دادم. پیمان کارگری ساده بود و وضع مالی خوبی نداشت به همین دلیل هم اختلافات ما از روزهای اول زندگی آغاز شد. احساس می ...
ماجرای زخم روی پیشانی بازیگر زن مشهور
مهراوه شریفی نیا بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار عکسی در اینستاگرامش که مربوط به دوران کودکی این بازیگر است از ماجرای زخم روی پیشانی اش گفت و نوشت: اینجا حدودا سه سال و نیمه هستم که پیشونی عزیزم رو مجروح کردم. چیزی که یادمه اینه: از رخدادی به شدت خوشحال بودم _که حدس می زنم به حضور مامانم مربوط می شد_، توی خونه ی پدربزرگم داشتم دور مبل ها می دویدم که احتمالا یا سرم گیج رفته یا پام لیز خورده و با ...
قبض آب، راز جنایت را فاش کرد
، چون هوا تاریک بود به خوبی نمی توانستم ببینم. اما داخل خودرو پسر هومن را دیدم که یک چیزی را به زور نگه داشته بود که بعد احتمال دادم سر قربانی بوده که با زور آن را زیر صندلی نگه داشته بود. به دنبال اظهارات دو شاهد پرونده،پسر هومن نیز بازداشت و برای تحقیقات به اداره آگاهی انتقال داده شد. هومن و پسرش که چاره ای جز اعتراف نمی دیدند در تحقیقات به جنایت اعتراف کردند. هومن گفت: روز حادثه با ...
ماجرای گفتگوی مرحوم فلسفی با محمدرضا پهلوی
خویش تعالیم الهی را می کوبد، لذا با بعضی از علما که مطلع و بصیر بودند مشورت کردم که چگونه ماهیت واقعی آنان را که ضدیت با خدا و تعالیم الهی است ، افشا نمایم . از این رو تصمیم گرفتم که در سخنرانی هایم مقابله با مسلک و مرام کمونیستی را دنبال کنم . هر چند کار مهمی بود و خطرات زیادی داشت ، ولی چون مسأله ای بسیار اساسی بود، توطین نفس کردم و برای اینکه از حریم مقدس اسلام دفاع شود، خود را برای این کار ...
شاخ شدن در اینستاگرام، شغل جدید این روزهای ایران
بود که متوجه شدم باید سراغ کسانی بروم که جامعه هدف من هستند. رفتم و پیج های مرتبط با زمینه فعالیتم را پیدا کردم و شروع کردم به فالو کردن فالوئرهای آنها. این یک راه خوب است. آنها این طوری با صفحه شما آشنا می شوند و سراغتان می آیند. از بین این افراد مشتری پیدا می شود. مشتری یعنی درآمد. وقتی زحمت می کشید و معروف می شوید، چه اشکالی دارد که درآمد کسب کنید؟! من حتی به آنهایی که در صفحه شان تبلیغات می ...
عملیات والفجر 8، نصب پرچم بر مناره مسجد فاو و استشمام عطر حرم امام رضا(ع)
: گرفتم . اینجانب، به نوبه خود، پس از دریافت فرمان حمله، آن را به فرماندهان گردان ها، گروهان های غواص لشکر 25 کربلا (مازندران) و کلیه گردان های پشتیبانی و خط شکن، ادوات، پدافند، زرهی لشکر قهرمان 25 کربلا ، ابلاغ کردم. همه برنامه ها به خوبی جلو می رفت، الحاق با لشکر 31 عاشورا و 7 ولیعصر(عج) انجام شد. منطقه بسیار وسیع و موانع دشمن، فراوان بود. ساعت چهار بعد از نیمه شب، روز 21 بهمن سال 64 با ...
علیرضا بهشتی: مسوولان قدر مردم ایران را ندانستند/ مطبوعات باید از وضعیت فلاکت بار کنونی دربیایند
شخصی که اصلا ربطی با آن محله و مغازه ندارد هم بخواهد از این آب گل آلود ماهی بگیرد، اما این دلیل نمی شود که ما کل ناراحتی و اعتراض مردم را نادیده بگیریم و به دنبال توطئه گران باشیم. متاسفانه سال ها است که ترجیح داده می شود که صورت مساله پاک شود. من اگر جای مسوولین بودم به جای این نوع برخوردها، امکان ارتباط مستقیم همین معترضین را با خودم فراهم می کردم .حتی به مردم مجوز تجمع می دادم چون تجمع در قانون ...
تکرار/ "چِلّه انقلاب"-5|سعیدی: انقلاب اسلامی یک سونامی برای آمریکا بود
عراقی از منطقه تخلیه شدند وقتی بچه های حفاظت اطلاعات آنها را بازجویی کرده بودند گفته بودند ما صدای استارت قایق را شنیدیم و به همین دلیل نورافکن روشن کردیم. زمانی که دیدیم خبری نیست خوابیدیم. کافی بود کوچکترین اشتباه شود که منجر به قتل عام سنگین نیروهای ما شود ولی چون همه به اصول حفاظتی پایبند بودند یک پیروزی بزرگ برای ما رقم خورد. اما در کربلای 4 من خودم در خرمشهر بودم می دیدم که ...
صدای دهک اول جامعه باشیم
شعار سال: در راسته عطاری های بازار شیراز دنبال زنجبیل تازه بودم که خانم مسنی که مدتی بود در جلوی مغازه ای منتظر بود صدایم کرد. صدایش آن قدر ضعیف بود که چند بار مجبور شدم گوش بدهم تا بلاخره بفهمم چه می خواهد. پول نمی خواست، فقط ازم می خواست که برایش مقداری گیاه کوهی بگیرم (چیزی شبیه کاکوتی). پرسیدم مادر این را برای چه می خواهی؟ گفت دیابت دارم و غذایم نان و پنیر است. باید جوشانده این را کنار غذایم ...
همپای مردان برای پایین کشیدن نماد شاه حرکت کردم/ لبیک گوی فرمان امام خامنه ای خواهم بود
...> چندمین بهار زندگیان در بهار 57 سپری شده بود؟ سال 1335 به دنیا آمدم و بر حسب مشخصات شناسنامه ای، در سال 57 جوانی 20 ساله قلمداد می شدم که قلب و تمام وجودش برای سربلندی نظام اسلامی به حرکت درآمده بود. فعالیت های انقلابی خودتان را از کجا شروع کردید؟ سن کمی داشتم که به عقد پسری از خانواده متعهد و دیندار از شهر هرند درآمدم و به دلیل شغل همسرم از هرند به اصفهان مهاجرت ...
درباره ایمان امام(ره) به وعده ی نصرت الهی
به گزارش خبرگزاری فارس، من این خاطره را بارها نقل کرده ام: در روزهای سوم چهارم جنگ بود، توی اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛ رئیس جمهور، نخست وزیر - آن وقت رئیس جمهور بنیصدر بود، نخست وزیر هم مرحوم رجائی بود - چند نفری از نمایندگان مجلس و غیره، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث می کردیم، مشورت می کردیم. نظامی ها هم بودند. بعد یکی از نظامی ها آمد کنار من، گفت ...
جنجالی ترین مصاحبه شاه
مصاحبه های خود با روزنامه نگاران خارجی ادامه می داد. در حالی که به ندرت و آن هم به اجبار و روی حفظ ظاهر در 1339 (1960) همزمان با آغاز زمامداری پرزیدنت کندی در آمریکا اجازه شرفیابی به روزنامه نگاران ایرانی می داد، و غالبا پرسش های آنان را با پاسخ های کوتاه و مجمل و مبهم جواب میداد. البته مصاحبه ها از 1338 آغاز شد و در سال بعد جدی تر گشت. مصاحبه های شاه چه در ایران و چه در کشورهای خارج از ایران تا ...
ماجرای سخن گفتن عالم دینی با امام زمان(عج) در تاریکی سرداب
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ فردی به نام سیّد مرتضی از نزدیکان جناب سیّد بحرالعلوم می گوید: در سفر زیارتی سامرّه با علاّمه بحرالعلوم بودم. برای او اتاقی بود که تنها در آنجا می خوابید و اتاق من کنار اتاق ایشان بود. من تمام سعی خودم را برای مواظبت و خدمت به ایشان در شب و روز می کردم. شبها مردم به نزد آن مرحوم جمع می شدند تا اینکه قسمتی از شب می گذشت. ...
اکنون عصر نویسنده کُشی است
نویسنده کُشی هستیم . او می گوید چون نمی خواهم معمولی بنویسم برخی می گویند مخاطب را نادیده می گیرم در ادامه مشروح این گفت وگو را می خوانید. *برخی می گویند مخاطب را نادیده می گیری مصطفی جمشیدی چقدر برای مخاطب و چقدر برای جامعه ادبی می نویسد؟ یعنی حین نوشتن به کدام یک از این دو گروه فکر می کنید؟ بعد از تولد عکاسی برخی گفتند باید با نقاشی خداحافظی کرد در صورتی که چنین ...
گفتند هر طرح مستندی که دوست دارم درباره تاریخ انقلاب بیاورم
؟ کسی تاکنون سراغ ساخت فیلم اشرف پهلوی نرفته بود چون او شخصیتی منفور بین مردم و درباریان بوده است نیک اختر: من لیسانس کارگردانی سینما دارم و سال ها بود که کار نکرده بودم. در حقیقت بعد از چند تا کاری که در زمان دانشجویی و برای پایان نامه ساخته بودم، دیگر کاری انجام ندادم. البته تهیه کننده آن فیلم ها نیز سینما جوان بود که بعدا تبدیل به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی شد. بلافاصله ...
پریود نشدم، اثر عکس رنگی است؟
سوال مخاطب نی نی بان: من سه ساله ازدواج کردم و 6 ماهه اقدام به بارداری داشتم، جلوگیری طبیعی داشتم. پریودهام منظم هستند، 5 ماه پیش سونو دادم سالم بودم،عکس رنگی از رحم ماه پیش گرفتم وسالم بودم ماهی که عکس گرفتم ،21 ماه پریود شدم تا 29 ام ماه، 4 روز جلو انداختم، این ماه 4 روز عقب انداختم آز دادم منفی بود، آیا باردارم؟ یا اثرات عکس برداری است؟ پاسخ دکتر آفت دنیوی، متخصص زنان و زایمان: ...
تازه عروس 16 ساله در دام 3 جوان شیطان صفت
آرامش نمی کردم. چند سال به همین ترتیب سپری شد تا این که سال گذشته چند دوست جدید پیدا کردم و به همراه آن ها به پارک می رفتیم و تنیس بازی می کردیم. دوست داشتم بیشتر اوقاتم را با دوستانم بگذرانم و با آن ها تفریح کنم. در یکی از همین روزها که به پارک رفته بودیم پسر 17 ساله ای را دیدم که با یکی از دوستانم مشغول گفت و گو شد. چند دقیقه بعد دوستم آن پسر را که عقیل نام داشت به من معرفی کرد و پس از ...
خاتمی زیر بار نرفت و گفت: من قصد فریب مردم را ندارم
.... در ارتباط با زنان، هنرمندان و هنر و کلاً حوزه هایی که ممنوعیت زیادی در آنها وجود داشته، معتقدم یک سیر رو به رشد بی صدایی داشته که منتظر اجازه حاکمیت نمانده است. من چند شب پیش به اختتامیه جشنواره موسیقی رفته بودم، آقای نوربخش در آنجا گفت که تا کی مبانی موسیقی روشن نباشد؟ چون من از زمانی که در رادیو بودم، حدود 30 سال پیش، با موسقی درگیر بودم، به او گفتم که توروخدا دیگر دنبال این موضوع نباش ...
نخست وزیری که بدون محافظ و با یک پیکان رفت و آمد می کرد.. خاطراتی از دولت های شهید رجایی و مهندس موسوی ...
نزدیک بود و خالصانه امام را دوست داشت. آقای رجایی که از طرف ایران در اجلاس سالانه ی مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کرده بود وقتی برگشت گزارش دادو گفت من وقتی برگشتم خیلی خسته بودم، اما باید ابتدا خدمت امام می رفتم و گزارش می دادم. می گفت خدمت امام رفتم، امام نشسته بود و دیدم به من لبخندی زد که حاکی از رضایتش بود و همین برای من کافی بود. شهید رجایی می گفت با لبخند امام بسیار خوشحال شدم و خستگی ازتنم رفت ...
50 شعر عاشقانه بی نظیر ادبیات جهان
...> هنگام گشودن بسته ای بزرگ که از درون آن بی خبری! تو را دوست دارم چون اولین سفر با هواپیما بر فراز اقیانوس چون هیاهوی درونم لرزش دل و دستم در آستانه دیداری در استانبول! تو را دوست دارم، چون گفتن: شکر خدا زنده ام ناظم حکمت ❤❤❤❤❤ 48 مرا به اسم صدا کن تا بیایم ای جان من مرا به اسم صدا کن نپرس ...
نیروی هوایی نیروی آبرومندی هست/ رفتم در مجلس و تعداد سورتی های پروازی که...
...، امّا آغاز این کار و ابتکار این کار با نیروی هوایی بود. در جنگ تحمیلی از همان روز اوّل، پرواز های نیروی هوایی بود که به ملّت روحیّه داد. بنده آن وقت نماینده ی مجلس بودم، [وقتی]رفتم در مجلس و تعداد سورتی های (7) پروازی که این ها کرده بودند گزارش دادم، همه از تعجّب دهانشان باز ماند؛ این همه حرکت، با این عظمت! خبر هم پخش گردید و در سراسر کشور مردم احساس کردند. در طول زمان هم همین جور بود ...
اهواز| ناگفته هایی از مبارزات انقلابی "بزاز" علیه دستگاه طاغوت
.... بعد از مدتی انجمن موحدین از سوی شاه و دستگاه جبار ساواک منع فعالیت شد. بعد این سالها واقعا نمی دانستم چه انجام دهم. از طرفی چون به کار خیاطی علاقه داشتم چند سالی به تهران رفتم. در آن تهران در بازار و در هیئت انصار حسین حضور پیدا می کردم . از اتفاقات خوب حضور در تهران دسترسی به مسایل از نزدیک بود و من آن موقع هر هفته نشریه اتحاد ملی را پیگیری می کردم. تسنیم: بعد از انحلال انجمن ...
کارخانه ام در کیفم است
.... جلو رفتم و دستگاهم را به او نشان دادم و بعد برایش توضیح دادم که باید با آن چطور کار کند. از شدت خوشحالی اشک می ریخت و گفت هر روز پاتوقش همین خیابان است و کیسه های سنگین را روی پشتش می گذارد و به دنبال جمع کردن زباله های بازیافتی می گردد. بعد از آن روز چند بار به خیابانی که می گفت پاتوقش است، می روم و دیگر پیدایش نیست. برای کار کردن با این دستگاه باید قوطی های پلاستیکی هم در اختیار ...