سایر منابع:
سایر خبرها
انگشت شاه نجس است
توضیح دهم. تا سه روز بعد از آن، به سبزی عمامه مقدس اباعبدالله همه چیز را سبز می دیدم. همان روز نماز صبح را پشت سر آقای ابوترابی به جماعت خواندیم. بعد از نماز صبح، خوابم را برای دوستانمان تعریف کردم. بچه ها گفتند زیارت عاشورای دیشب کار خودش را کرده. مجدداً یک بار دیگر زیارت عاشورا خواندیم. آقای آل اسحاق که در تعبیر خواب ید طولانی داشت در تعبیر خواب من گفت: آن بیماری که روی دست شما مانده ...
کمالوندی: احتمال تغییر برجام با همکاری اروپا نزدیک به صفر است
سال است که گاز به آن تزریق کردیم و زیر گاز دارد تست خود را نشان می دهد که نتیجه آن هم خوب است از این مرحله به بعد باید این را آبشار کنیم یعنی چند تایی بشود تا به تکاملش برسد. براسا شرایط موجود می توانیم روی این ماشین حساب کنیم ماشینی که با حدود 25 سو ظرفیت دارد نسبت به ماشینی که الان یک سو ظرفیت دارد یک تکامل موفق به حساب می آید. *تخمین می زنید که چقدر زمان تکمیل آن طول می کشد ؟ ...
در حوزه دارو با نقطه بحرانی فاصله داریم
بودید؟ به این دلیل طرفدار این طرح بودم که گفتم می توان پول بیمه این داروها را که آسیبی به افراد وارد نمی کنند، ذخیره کرد و آن را برای بیماران خاص و حمایت بیشتر از داروهای آنها استفاده کرد. به هر حال هیأت دولت این طرح را تصویب نکرد و منتفی شد. در کشور ما با مصرف بی رویه برخی داروها و خوددرمانی ها روبه رو هستیم و اگر این نوع داروها گران باشد، معتقدیم مردم بیشتر رعایت می کنند. هم ...
روایت زندگی بازیگر مغزهای کوچک یخزده ؛ زنی که از کارتن خوابی به سینما رسید لادن ژاژه وند: در طلوع بی ...
لادن ژاوه وند که روزگاری کارتن خواب بود و جسم بی جانش روزگاری نه چندان دور جوی آب رها شده بود حالا در 63 سالگی در نشست خبری فیلم مغزهای کوچک زنگ زده گفت: من متاسفم برای کسانی که فکر می کنند در تهران چنین قشری نیستند. من هم این زندگی سخت را تجربه کرده ام. به گزارش سلامت آنلاین این فقط روایتی از بخش کوچکی از زندگی لادن است که طی تصادفی شبانه در سال80 اتفاق افتاده است؛ زندگی ای که انگار دنباله بی انتهای درد و رنج و زنجیره تمام نشدنی مصیبت هاست؛ ملغمه ای از رنج های فردی و خانوادگی؛ زخم هایی که هم آدم ها به قلبش زده اند و هم روزگار د ...
قصه های بی بی از یک قرن زندگی
خودشون و بقیه هم تونستن برن سینما. بی بی لوعی، هادی، پسرش را صدا می کند. دستش را می گیرد تا راحت تر بایستد. بعد ادامه حرف هایش را می گیرد: دو تا پسر دارم، یکی هم دختر. هادی از همه کوچکتره؛ 55 سالشه. وقتی بچه بود زن های انگلیسی به شوخی می گفتن لوعی این بچه رو بده به ما. انقدر که خوشگل بود. بعد رو به هادی می کند و به عربی می گوید که عکس بچگی اش را نشان مان بدهد. عکس برای 53 سال پیش است: زمانی که ...
قهرمان شکنجه: با شهادت نواب مُردم، با پیروزی انقلاب زنده شدم
در 8 سالی که زندان بودم همه اش مطالعه کردم . البته تسلط مثال زدنی او به موضوعات مختلف علمی - تاریخی، دلیل خوبی برای نفی مدرک گرایی است. آغاز مبارزه از حدود 15 سالگی، تحمل 8 سال زندان و انواع شکنجه ها - که به قهرمان شکنجه معروف شده است - و پیگیری اوضاع قبل و بعد از انقلاب، دلیل خوبی است تا با او درباره انقلاب جمهوری اسلامی ایران به گفت وگو بنشینیم. البته به سایر موضوعات هم گریزی زدیم ...
آقای گولاخ!
چرا این قدر ساکتی بچه؟ این بچه گفتنش من را بیشتر از قبل ترساند. با خودم گفتم، شاید بهم می گوید بچه تا هر چقدر دلش خواست با این بچه بازی کند. به روی خودم نیاوردم که قلبم دارد می افتد توی زیر پیراهنم و سعی کردم با اعتمادبه نفس جوابش را بدهم و گفتم: والا داش رضا، من دیدم شما کم حرفی می کنی توی جمع، گفتم آرامش تون رو بهم نزنم. گفت: نه حالا که تنهاییم بگو. من از همون اول ازت خوشم اومده بود. توی دلم گفتم ...
زشت ترین روی اروپا
اتحادیه اروپا و ترکیه باعث شده تعداد پناهجویانی که به یونان می رسند، 97درصد کاهش یابد، اما همچنان مهاجران بسیاری هر روز وارد یونان می شوند. تا به امروز، حدود 11هزار نفر از ترکیه وارد این جزیره شده اند که در مقایسه با 12هزار و 500 نفری که فقط در عرض یک روز در آگوست 2015 وارد شدند، رقم بسیار کمی است. در آن زمان پناهجویان را به خاک اصلی منتقل می کردند تا بتوانند به سفر خود با عبور از جزایر بالکان برای ...
وقتی مهتاب 15 ساله را به خانه مادربزرگم بردم ..! | 18 سالم بود و او را صیغه کردم تا..!
، از مهتاب خواستم حالا که مدت ازدواج موقت ما به پایان رسیده است از یکدیگر جدا شویم اما او زیر بار این حرف ها نمی رفت و مدام داد و فریاد می کرد من حتی نمی توانستم هزینه های اعتیاد خودم را تأمین کنم در حالی که هزینه های مصرف مواد مهتاب نیز خیلی سنگین بود با این وجود هم چنان به ارتباطم با او ادامه می دادم تا این که روز گذشته پلیس Police در حالی ما را دستگیر کرد که هیچ مدرکی برای اثبات زوجیت خود ...
روانشناسان به داد مردم برسند!
دیشب مراسم نامزدی پسرعموی بنده بود! تمام فامیل دعوت بودند! بین راه که داشتیم برای مراسم می رفتیم، خانمم گفت: می گن عروس یه املت هم بلد نیست درست کنه! گفتم: خدا گوگل و موتورهای جستجوگر اینترنت رو حفظ کنه! هر چیزی که بلد نباشی سرچ می کنی و گوگل بهت می گه! خانمم خنده ای کرد وگفت: من اگه جای گوگل بودم به این جور دخترا می گفتم: من که بهت جواب رو می گم ولی خاک بر سر اون پسری که ...
توقع دری ببرمُت پیش دکتر متقصص؟!
میه کوری که جلو پاتِ نیگا نیکنی؟ سرم را انداختم پایین که بی بی به حرف آمد. - چیزی نیس. پوشو بریم تا برَت یی ذره چوغ آزار بذارم روش، بهتر شه. ****** دوسه ساعتی از طبابت بی بی و گذاشتن دوا روی پایم گذشته بود اما دردم آرام که نشد هیچ، بدتر هم شد. - داشتم داد می زدم که بی بی جیغش درآمد... - خو مرگ. سرمو بردی، چند دقه دندون رو جیگر بذار بهتر میشی ...
22 بهمن تماشایی شد/ مردم بار دیگر حماسه ساز شدند/ طنین شعار مرگ بر امریکا در 1000 شهر ایران +تصاویر
...> در میان افراد، چند جوان خارجی سیاهپوست در میان مردم دیده می شدند. یکی از آنها در پاسخ به این سوال که برای چه موضوعی امروز در راهپیمایی شرکت کردید، گفت: من اهل آفریقا هستم. 8 سال است که مسلمان شده ام و در اصفهان تحصیل می کنم. از هنگامی که به ایران آمدم هر جای این مکان که بودم در راهپیمایی شرکت می کردم. من و اصفهانی ها با هم تفاوتی نداریم. ما همه مسلمان هستیم و باید برای اسلام جان بدهیم. اسلامی که ...
با حنیف قریشی درباره آخرین کتابش، مرگ و نژادپرستی فزاینده در اروپا
ال اس دی مصرف می کردند. او سرانجام به شهر نقل مکان کرد و به دنبال مواد رفت. قریشی می گوید: من در حومه شهر بزرگ شدم و مثل تمام بچه هایی بودم که در حومه بزرگ می شوند، به غیر از اینکه پدرم مهاجری از هند بود. سرانجام خانواده ام از هند به پاکستان نقل مکان کردند. دهه 1960 بود و بسیاری از افراد طبقه متوسط رو به پایین به دنبال راک-اند-رول، عکاسی و مد می رفتند. برای من اینطور نبود ...
هوا دلپذیر شد ؛ گل از خاک بردمید
......عجب معرفتی داره این پسر ! کم کم هوا سردتر می شد نوه یکی از این جمع به دنبالش آمد و گفت بابا بزرگ میخوایم کوچه رو با پرچم ایران تزیین کنیم اما بلد نیستیم میای یکی شو بهمون یاد بدید؟ پیرمرد گفت: یادش بخیر اون موقع ها برای جشن انقلاب سرکوچه میز میذاشتیم و رادیو رو زیاد میکردیم تا همه سرود های انقلابی رو بشنوند. اون موقع ها جوان ها از هیجان توی خونه ها نمی ماندند و ئر راهپیمایی ...
ستارگان مجازی (شنبه 21 بهمن 96)
شبنم فرشادجو تعجب کرده، تعجب می کردم! البته بسته به نسبتش شایدم چندتا ریچارد بارش کرده بودم. من اگه یه روز که از خواب پا میشم قهوه ای نیندیشم اصلاً روزم شروع نمیشه، حالا با یه نفر دیگه اندیشیدنم پیشکش. روزبه جان، این لامپا رو زدن که سی و سه پل رو روشن کنه فکر نمیکنم خیره شدن بهش جزو کاربرداش باشه. سوال: در عکس بالا، دور روزبه نعمت الهی خط بکشید! وقتی بعد ...
رست بیف غذای لذیذ فرنگی
تر گوشت استفاده کنین، اما کلا یادتون باشه که بهترین قسمت گوشت گوساله برای تهیه رست بیف فیله اش هستش. حالا اول از همه به تکه های گوشتمون نمک و فلفل میزنیم. تمام سبزیجات را خرد کنید، سبزیجات خرد شده را با تمام مواد مخلوط کنید و در کف سینی فر بریزید و گوشت را روی سبزیجات قرار دهید، روی سینی را با فویل بپوشانید و در طبقه میانی فر با حرارت 160 درجه سانتیگراد بپزید. مقدار پخت رست ...
مسوولان قدر مردم ایران را ندانستند/ مطبوعات باید از وضعیت فلاکت بار کنونی دربیایند
دکتر علیرضا بهشتی، فرزند شهید بهشتی بعد از 39 سال از انقلاب اسلامی معتقد است کارنامه سالهای گذشته چندان درخشان نیست و آرزو می کند: ای کاش دهه های فجر به جای اینکه مراسم نمایشی با هزینه های هنگفت برگزار کنیم که خیلی هم اثر ندارد، کارنامه یک سال گذشته نظام را بررسی می کردیم که کجا پیشرفت کرده ایم و کجا پس رفت داشته ایم، در کجا موفق بودیم و در چه زمینه هایی شکست خورده ایم. ...
پاسخ سوالات خود در زمینه کم خونی را اینجا بخوانید
...> فاویسم سوال: میخواستم بدونم، آیا فاویسم درمان دارد و می توان درصد آن را پایین آورد ابراهیمی: فاویسم فقط پرهیز غذایی دارد چون عارضه مادرزادی است. سوال: من چند سالی هست پاهام درد میکند راه که می روم کمتر درد دارد وقتی ایستاده هستم پاهایم دردشان بیشتر است، دهانم هم افت می زند چند سال هم هست که در گیر این موضوع هستم میخواستم ببینم به کم خونی ربطی دارد یا نه؟ ...
ماجرای دانشجوی داروسازی هند و گروه های تفحص سیره شهدا در ایران
بهار انقلاب در نظر داریم هر روز یکی از چهرهای فرهنگی انقلاب را معرفی کنیم. این بار میخواهیم سراغ مردی برویم که غریبانه از جمع علمداران عرصة روایت پر کشید. از جنس دریا بود و متعلّق به دیاری دیگر. دنیا سال های سال بود که برایش به قفسی تبدیل شده بود. او سالیان دراز، راز سر به مهر شوریدگی و دلدادگی را در وجود خود نهفته بود. در غربت نگاهش و صفای کلامش ، عطش جاماندن از قافلة شهیدان ، هویدا ...
ماجرای قهر شهید مطهری از ستاد استقبال / ثبت نام 69 هزارنفر برای حفاظت از امام راحل
، جمعی از دوستان که آنجا بودند از ما پرسیدند چه باید بکنیم؟ قرارشد با دفتر امام(ره) تماس بگیرم. چند بار تماس گرفتم که تلفن اشغال بود، بعد که خط آزاد شد یکی از دوستان گفت، امام (ره) در حال نوشتن اعلامیه برای خنثی کردن این حکومت نظامی هستند. وقتی نظر امام (ره) اعلام و بیانیه هم صادر شد، مانیز از خانه شهدای سلیمی بیرون رفتیم و شهر نیزکم کم بهم ریخت. مسافت میدان آزادی تا میدان امام حسین(ع) که 22 و نیم ...
روزهای انقلاب و روایتی از حکومت نظامی
. کدام انتقام؟ این من بودم که از افشاری انتقام گرفتم. چه فرصتی از این بهتر؟ او دیگر زمانی برای تلافی نخواهد داشت. سال ها به دنبال این موقعیت بوده ام. فقط ای کاش وقتی حکم را برایش می خواندند آنجا بودم. نمی دانم آیا همه این جُرم هایی را که مرتکب شده و من کپی آن ها را به بیرون انتقال دادم برایش خواندند یا نه؟ نباید به درستیِ کاری که کرده ام شک کنم. گذشت زمان به خوبی اشتباه و درستی همه چیز را نشان خواهد داد. یک نفس عمیق می کشم. دست هایم را در جیب هایم می برم. سیگاری بیرون می آورم و روشن می کنم. سوز سردی می آید. دانه های برف آرام آرام در هوا می چرخند. ...
پاسخ امام خمینی(ره) به ادعای مهندس بازرگان در فرانسه
با خود به حضور امام برد. حضرت امام، بنده و بخصوص شهید عراقی را خیلی مورد لطف و محبت خود قرار داد؛ زیرا این دیدار پس از چهارده سال دوری و تحمل زندان و تبعید اتفاق می افتاد. امام دست شهید عراقی را فشرد و چون آن مرحوم کمی لاغر و نحیف شده بود، به او گفت: آن بازوها کجاست؟ سپس از حال و روز ما در پاریس پرس و جو کرد و بعد امر نمود که به هتل محل اقامت خود برویم و وسایل خود را به نوفل لوشاتو منتقل ...
سرمقاله های روزنامه های 21 بهمن
پیام روشنی به دشمنان انقلاب بدهند. آسیاب به نوبت نبود احمد غلامی . سردبیر در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت: هیچ تصویری از اجساد آن سه نفر در ذهن ندارم. تصمیمم این بود آنان را همان طور که بار آخر دیده بودم به یاد بسپارم. خرداد 76 بود که دو نفرشان را دیدم؛ رسول و محمود. با روی کار آمدن دولت اصلاحات به سیاست بازگشته بودند، نه به متن اش به حاشیه اش، مثل همه ما بودند که ...
ورزش و هنر بسکتبال؛ پرتاب به سوی تمدن
مرا از جمع کردن خرده آشغال های کف اتاقم معاف می کرد (خرده آشغال ها و به هم ریختگی هایی که معمولاً شبیه به چیدمان هایی بودند که راشنبرگ بعدها خلق کرد). بااین همه، وقتی چند سال بعد خودم در دانشکده هنر ثبت نام کردم و فهمیدم آن مجوز سرورآمیز پولاک حال به یک قانون بازدارنده نهادی بدل شده، حق داشتم که شوکه شوم. حالا دیگر، به عقیده مربیان، نپاشیدن رنگ بد بود، چون این یعنی که شما روح ندارید، واقعاً که ...
جنجالی ترین مصاحبه شاه!
حکومت های شما زیاد طول نمی کشد، ولی مال ما چرا. فالاچی: عالیجناب چند بار خواسته اند شما را به قتل برسانند؟ شاه: رسما دوبار. بعد خدا میداند. اما چه معنی دارد؟ من در وحشت کشته شدن زندگی نمی کنم. واقعا هرگز به این مسئله فکر نمی کنم اما مثلا، مثلا پانزده بیست سال پیش، گاهی به این موضوع فکر می کردم و به خودم می گفتم آه، نباید به آن محل بروم. شاید برایم نقشه قتلی کشیده باشند، یا نباید ...
مهدویان: باید اعتراف کنم از کلمات درستی استفاده نکردم
فیلم همه ماجراها را توضیح دهد. حامد عنقا مجری و سردبیر سینما دو در ادامه به اسپویلر کردن فیلم و حواشی که چند روز گذشته در این رابطه به وجود آمد اشاره و بیان کرد: وقتی فیلمی ساخته و نقد آن نوشته می شود و همه جا درباره آن حرف می زنند، مخاطبی که اهل سینما باشد، داستان را متوجه می شود. البته این حسن یک فیلم است که قصه آن را بتوانیم در دو جمله تعریف کنیم. بنابراین این حجم از حساسیت که قصه ...
حکایت دانشجویانی که برای معاش به کافه ها پناه می برند
گزارش جذاب را بخوانید: از آزادی تا انقلاب از انقلاب تا ولیعصر؛ به چند تایی از کافه های این مسیر سری زدیم، فضای کافه ها اغلب تاریک و دلگیر بودند که چشم را کمی آزرده می کرد، صدای موزیک به گوش می رسید و بوی سیگار همه جا را گرفته بود، اما در بعضی کافه ها، احساس راحتی می کردی؛ گویا در اتاق و خلوت دلنشین خودت نشستی، در حالی که بعضی دیگر تنها حس تشویش و اضطراب را به تو القا می کردند؛ به گونه ...
استخر در هوای آلوده عامل سکته آیت الله هاشمی بود
شرایط را زمانی که در آراگاه ابدی قرارشان دادیم و خود من روی شان را کنار زدم، حفظ شده بود و اثری از زخم دیده نمی شد. از خبر درگذشت آیت الله چطور آگاه شدید؟ آخرین بار چه زمانی با آیت الله دیدار کرده بودید؟ من همیشه در دفترشان بودم و ایشان را هر روز می دیدم. روز یک شنبه هم ایشان را دیدم. آن روز، روز ملاقات های معمولی ایشان بود و حدود ساعت 12 یا 12 و 30 دقیقه بود که آقای هاشمی، وزیر ...
نشان دادند که قابل اعتماد نیستند
در سال 51 پیش آمد، در قم تظاهرات شد و ظاهراً طلبه ها هم اعلامیه داده بودند که اگر در فلان روز، این آقایان را آزاد نکنید، ما چند جا را منفجر یا آشوب به پا می کنیم، به این ترتیب بود که هنوز یک ماه نگذشته بود که من و آقایان جنتی و یزدی آزاد شدیم. 2 سال زندان و سپس ملی کشی به اتهام یک ارتباط راوی در ادامه خاطرات خویش تصریح دارد که در دومین دستگیری نیز به او اتهام عضویت در سازمان مجاهدین ...
ماجرای کیف گمشده
چندتا از اعلامیه های امام داخل کیف بابا بوده. گفتم: اگه دست مأمورا بیفته خیلی بد میشه؟ کاظم گفت: بابا میگه تو اون کیف غیر از اعلامیه امام یه دفترچه هم بوده که اسم تعدادی از مبارزین هم تو اون دفتر هست که اگه دست ساواکیا بیفته همه شون دستگیر میشن. بیشتر نگرانی بابا هم از همین دفتره. گفتم: بگو ببینم دقیقاً محل تصادف بابا رو می دونی؟ کاظم گفت: بله درست سرکوچه مدرسه بابا این اتفاق افتاد، چطور؟ گفتم: به جای ...