سایر منابع:
سایر خبرها
اعدام مردی که سال ها پیش پدر و مادرش و سپس دختری را که دوست داشت، کشت/ به من گفت دیوانه!
روانشناس بود به آنجا می آمد. من عاشق شیوا شده بودم و وقتی از بیمارستان مرخص شدم سراغش رفتم. سه سال بود که با هم ارتباط داشتیم و همسایه ها خیال می کردند زن و شوهر هستیم. می خواستیم برای ازدواج با هم آشنا شویم. پدر و مادرش از این مسأله بی خبر بودند. فقط خواهرش، موضوع را می دانست. من لیسانس ریاضی دارم و خواهر شیوا که شاگرد خصوصی ام بود گاهی به خانه ام می آمد. من به شیوا ریاضی درس می دادم. همین مسأله ...
درگیری پسران مجرد، به قتل ختم شد/ روایت متهم به قتل از لحظه ای که با چاقوی میوه خوری به قلب رفیقش زد
، دوست و همشهری کوروش که در زمان جنایت همراه مقتول بود به بازپرس گفت: کوروش دانشجو بود و در گل فروشی کار می کرد. پنجشنبه به سراغ اش رفته بودم که فهمیدم خیلی ناراحت و عصبانی است. علت را که جویا شدم گفت سهراب به او و خانواده اش فحاشی کرده وبه همین خاطر می خواهد از او انتقام بگیرد. سعی کردم او را آرام کنم اما بی فایده بود. فردای آن روز از من خواست به سراغ سهراب برویم و با او حرف بزنیم. من و کوروش ...
چه کسانی شایعه مرگ چهره ها را می سازند؟
...> وقتی هنرمندی بیمار می شود یک بار خبر بیماری اش را توضیح می دهند و تمام می شود. شاید در همین مدتی که پدرم در بستر بیماری بود، پانزده بار خبر فوتش را شایعه کردند. افرادی که این خبرها را درست کرده اند چوپان دروغگو شده اند. در همین ماه های گذشته، روزی در محمودآباد بودم و خبری را خواندم که از مرگ پدرم می گفت. خیلی نگران شدم. وقتی با خانواده تماس گرفتم، گفتند که این خبر دروغ است اما من آن قدر نگران بودم ...
جمشیدی: کی روش اشتباه بزرگی کرد، علی خیلی هم شجاع است
به علی کریمی اتهام بزدل بودن زده است. نظرت در رابطه با این حرف چیست؟ نمی دانم چرا آن پیامک را کارلوس کی روش برای عادل فردوسی پور ارسال کرد اما همه ایران می دانند علی کریمی بزدل نیست و اتفاقاً خیلی هم شجاع است. مگر کسی می تواند به علی کریمی چنین اتهامی بزند؟ کی روش با همه احترامی که برایش قائلم، آن شب اشتباه بزرگی مرتکب شد. *اگر شرایط سپیدرود اجازه بدهد و تو هم فرصت داشته باشی ...
گفت وگوی خواندنی با قهرمان بدنسازی که با یک دست می خواهد آرنولد شود!
...، او آمد و به من گفت مهران چرا تو اینقدر به خودت فشار می آوری تو که نیازی نیست مسابقه بدهی. من پاسخ دادم،دوست عزیز، من تلاشم را می کنم و مسائل دیگر به خواست خداوند باز می گردد. در سال 94 ما مسابقه دادیم و من اول شدم و این دوستمان حذف شد. بعد از آن هم مسابقات تهرانی و کشوری و حدودا یک ماه پیش بود که در مسابقات دبی شرکت کردم. *در دبی واکنش ها چطور بود؟ خیلی با ایران ...
قاتل خود را به ایستگاه پلیس معرفی کرد
خصومت ما دو نفر شد تا اینکه شب درگیری ابتدا فردین طی تماس تلفنی شروع به فحاشی کرد و در ادامه به نزدیکی محل سکونت من آمد؛ چاقوی آشپزخانه را برداشته و از خانه خارج شدم؛ فردین با یکی از دوستانش به نام علی به محل آمده بود؛ آنها شمشیر و قمه همراه داشتند؛ با یکدیگر درگیر شدیم که در حین درگیری از ناحیه سر و دست مجروح شدم؛ با چاقو چند ضربه به سمت فردین پرتاب کردم که به او اصابت کرد و روی زمین افتاد؛ به ...
قصاص مردی که دختر مورد علاقه اش را کشت
مرد 45 ساله ای که یک بار به دلیل جنون از رفتن پای میز محاکمه به اتهام قتل مادر و خواهرش رهایی یافته بود، سرانجام به اتهام قتل دختر مورد علاقه اش به دار آویخته شد. به گزارش شرق، این متهم که در زمان ارتکاب قتل 35 ساله بود فرنام نام داشت، 24 بهمن سال 85 به کلانتری جنت آباد رفت و با معرفی خود گفت: دختر مورد علاقه ام را کشته ام و جسدش الان در خانه من است .مأموران وقتی به خانه مجردی او رفتند ...
خواهر اولین شهیدقیام:حسرت دیدار عمومی رهبر در این روز را به دل دارم/ مبارز انقلابی: تبریز در سال 56 به ...
مردم تبریز در روز 29 بهمن سال 56 را سر می دهند تا بیش از همیشه بر این آب و خاک و مردمانش ببالیم. سید محمد الهی خواهر زاده ی شهید طباطبایی از رازهای قیام می گوید و خواهر شهید تجلا راوی زندگانی تنها برادرش گردیده؛ برادری که شب قبل از 29 بهمن حتی جیب هایش را خالی کرد تا سبک بار به آغوش شهادت برود. برادری که در هر لحظه از زندگی حتی بعد از شهادت همراه خواهر بوده و او را تنها نگذاشته است... سید ...
ابژه سازی؛ فعال ترین استراتژی زنان در انتخاب پوشش/ "یافتن شریک زندگی" و انتخاب پوشش در زنان
کرده اند. (زهرا، 40 ساله، خانه دار) می گوید: وقتی با دوستان فشنم می روم خرید یا رستوران یا سینما قشنگ تفاوت برخورد ها را درباره پوششم احساس می کنم. با آن ها خیلی راحت تر ارتباط برقرار می کنند. به خاطر آنها به من هم توجه می شود و به همه چیز دسترسی دارم. دیگر مردها یاد گرفته اند که با خانم هایی که قشنگ تر و شیک پوش تر هستند، بیشتر حرف بزنند یا مثلاً بهشان تخفیف بدهند . تعدیل نشانه شناختی ...
استاد اخلاقی که قرار بود جهنمی شود
...، آیت الله قاضی را اولین بار در یک رویا ملاقات کرده بود؛ در عالم رویا دیدم که در میهمان خانه ی بزرگی ایستاده و آقای نجابت هم سمت راست حقیر می باشد و سیدی به طرف ما آمده، خطاب به آقای نجابت کرده، فرمود : آشیخ چه طوری ؟ ایشان گفت : الحمدالله بد نیستم. آن سید فرمود : ما که بیست و چهار ساعت با مولا خوشیم! و بعد نگاهی به حقیر افکنده، به وی فرمودند : ایشان را مواظب باش ؛ پس از این خواب وی به همراه ...
نجات کودکان پشت چهارراه کار
را در دستم گرفتم که به او بگویم چگونه به درستی می تواند فعالیتش را انجام دهد، اما یکباره متوجه شدم که دستش چقدر با دستان کودکانی که تا به آن روز دیده و لمس کرده بودم، متفاوت است. وی همچنین ادامه می دهد: وقتی که دستانش را در دست گرفته بودم علت را از او جویا شدم و برایم تعریف کرد که در خانه کار می کند؛ سبزی پاک می کند؛ جوراب بسته بندی می کند؛ قند خُرد می کند تا کمک خرج والدینش باشد و این موضوع ...
ماجرای شهید روحانی که از بهشت برگشت
...، اما من اصرار داشتم، در همین حین به طور معجزه آسایی یک فردی از درب اتاق با ظرفی هندوانه وارد شد که ما نیز تعجب کردیم و آن را به من داد. پس از آن نیز که مجدداً پدرم از من سؤال کرد پسرم باز چیزی می خواهی؟ این بار من طلب خربزه کردم که باز چون فصلش نبود و یافت نمی شد با اینکه کلی بازار را گشته بودند اما نیافته بودند، پدر گفت آخر پسرجان این ها چیست که تو طلب می کنی باز هم من اصرار کردم و ...
مربی علیرضا کریمی: گفتم باید ببازی، تاوان هم دادم!
.... همیشه مربیان مظلوم هستند و تمامی کاسه و کوزه ها سر مربیان شکسته می شود. *با توجه به محرومیت 6ماهه آینده علیرضا کریمی را چطور ارزیابی می کنید؟ علیرضا در همان لهستان که این اتفاقات برایش رخ داد، ضربه بزرگی خورد. او صدای مرا روی تشک نمی شنید و مجبور شدم چلنج را داخل تشک بیندازم که یک اخطار هم گرفتم. او وقتی از زبان من شنید باید کشتی را واگذار کند، شوکه شد. یک بار هم کریمی ...
کابوس زندگی با گرگ
ها را در حال بازی تماشا می کند. بچه ها بیرون از خانه به ما می چسبند و می ترسند. خودمان هم چندان مطمئن نیستیم که این حادثه دوباره برای ما رخ ندهد. دیوار خانه مان کوتاه است و پشت خانه به صحرا و باغ ها وصل می شود. وحید پدر جوان خانواده حرف همسرش را با زبان آذری پی می گیرد و می گوید: شانس آوردیم که گرگ، بچه را زمین گذاشت؛ شانس آوردیم که ساعت 11صبح هنوز چند مرد در روستا بودند و با موتور به ...
عالم خواب و رؤیا از منظر قرآن/ کدام خواب ها به واقعیت تبدیل می شوند؟
جریانی را که برای خودم هنگامی که در آمریکا بودم واقع شد، انکار نمایم، در آنجا من در خواب دیدم: خواهر زاده ام خون چشمانش را فرا گرفته، قادر به دیدن نیست (خواهرزاده ام با سایر اعضای خانواده ام در مصر بودند) من از این جریان متوحش شدم، فوراً نامه ای برای خانواده ام به مصر نوشتم، و مخصوصاً از وضع چشم خواهر زاده ام سؤال کردم، چیزی نگذشت جواب نامه به دستم رسید، نوشته بودند: چشم او مبتلا به خون ریزی ...
حق شاعران خوزستان در گمنام ماندن نیست
خواندم و او حفظ می کرد. گاهی که قطعه ای را فراموشش می شد، همان زمان فی البداهه به جای آن قطعه ای مشابه می سرود. آنجا علاقمند به سرودن شدم تا زمانی که پدرم قطعه هایی را فراموش می کند من قطعه ای مشابه بسرایم . او در پاسخ به اینکه مشوق اصلی در ارتباط با شعر شما که بود، اظهار می کند: سال چهارم دبیرستان مرحوم استاد محمد شیدا دبیر ادبیات مان بود و چون همیشه زیرانشاهایم شعر می نوشتم مرا به انجمن ...
به جای غذا، چمن می خوردم
، مشرف بود و من می رفتم لابه لای خودرو ها روزنامه می فروختم. خاطرم هست روزنامه ها از من بزرگ تر بودند و روزنامه ها را که می گرفتم، خودم پشت روزنامه ها گم می شدم. من در همان دوران کودکی ورشکستگی را بارها و بارها تجربه کردم! روزنامه ها گاهی به فروش نمی رفت و ما عملا ورشکست می شدیم. یعنی 10 تا روزنامه دست من می ماند و دیگر کسی آنها را نمی خرید و ما دیگر سرمایه مان را از دست داده بودیم آن شب! تمام سعی ...
اعدام قاتل عاشق پیشه
در آنجا بستری بودم. دخترخاله مقتول در آن بیمارستان به عنوان روان شناس کار می کرد. دختر جوان که دانشجو بود هر از گاهی برای دیدار او به بیمارستان می آمد. این رفت و آمدها باعث شد با او آشنا شوم. من عاشق وی شده بودم و حال و روزم بعد از این آشنایی بهتر شده بود. بعداز یک سال که از بیمارستان مرخص شدم این ارتباط و آشنایی ادامه داشت. من چون ریاضی ام خوب بود به او ریاضی درس می دادم. همین باعث آشنایی ام با ...
بلا تار؛ اعجوبه ای در سینمای مجارستان
را خیلی مناسب نقش می دیدم. وقتی معلوم شد او تیلدا سوینتون است، خیلی درباره اش فکر کردم. حتی با خود تیلدا تماس گرفتم و نظرش را درباره حضور در این فیلم جویا شدم؛ و خُب می بینید که او هم قبول کرد و آمد. حالا برویم سراغ اسب تورین. آخرین فیلم و البته اولین فیلم غیر کمدی که ساخته ای... بعد از مردی از لندن تصمیم گرفته بودم کار فیلمسازی را کنار بگذارم. اما وقتی یاد سال 1985 افتادم که برای ...
برجام یک معطلی بی خود برای کشور درست کرد
فرمانده سپاه همدان شدند؛ درست است؟ اولین فرمانده سپاه همدان که تاسیس شد، ایشان بودند و من اولین فرمانده کمیته بودم، ایشان اولین فرمانده سپاه بودند. بعد به تهران آمدم، چون خانمم اینجا دانشگاه علامه درس می خواند. برای ادامه تحصیل ایشان به تهران آمدم و در صابون پز خانه معلم شدم. اینجا بودم که به تور مجلس اول خوردم. در همدان آیت الله مدنی گفته بودند فلانی کاندیدا شود و دیگر خلق الله جمع شدند ...
زلزله زدگان سرپل ذهاب درگیر کاغذ بازی های اداری
و باید تکان ها و صداهای عجیب و خوفناک زلزله 7 ریشتری را درک کرده باشی تا متوجه شوی من چه می گویم. البته بعد از مدتی حرف زدن، به شوخی گفت به یک تهرانی گفتم دعا می کنم شما هم زلزله ببینید تا به راحتی به ما نگویید به خانه های تان بروید. چهار روز پس از این صحبت بود که در تهران هم زلزله آمد، البته ناراحت شدم اما به نظرم باعث شد تهرانی ها و مسئولان هم خطر را از نزدیک لمس کنند. امام جمعه ...
چند میلیون هکتار زمین در دست زمین خواران است؟
را حمل مواد مخدر اعلام کرده بود./تسنیم مولاوردی: در بلک لیست دولت نهم و دهم بودم ! دستیار ویژه رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی گفت: تصمیمم در دولت نهم و دهم این بود که ادامه فعالیتم در نهاد ریاست جمهوری نه به مصلحت و نه مقدور است. خیلی تلاش کردم که واقعا بمانم و منشأ اثر باشم، حتی یک سال مرخصی بدون حقوق گرفتم و بازگشتم دوباره! اما دریافتم اصلا امکان و زمینه همکاری وجود ندارد ...
امید جدید در دل خانواده ستایش قریشی
زندگی می کنیم و خونمون نزدیک خونه صفیه بود. حالا که اومدن تهران از هم دور شدیم؛ ولی به خاطر نیایش هم که شده میام و حواسم بیشتر از قبل بهشون هست. وسط حرف های صفیه درباره اعدام تکرار می کند که تهمت های زیادی به خواهرم و شوهرش زدند. روزی که امیرحسین اعدام شد من خیرآباد بودم، مراسمش تو همین امام زاده خیرآباد بود. باور می کنی جز خانواده خودشون هیچ کس نیومده بود؟ بی سر وصدا خاکش کردن. دیگه هیچ کس حتی ...
احوال ظالمان و نیکوکاران هنگام سکرات موت چگونه است؟
علمای خوب، متقی، شخصیت بسیار ارزنده و از خطبای قدیم مشهد است. ایشان فرمود: یک روز وارد خانه شدم. دو تا بچه ها با هم دعوا می کردند. من زدم پشت دست یکی از بچه ها و تنبیهش کردم. شب که رفتم منبر دیدم منبرم، منبر هر شب نیست و مستمع اصلا گوش نمی دهد. روضه هم خواندم، هیچ کس گریه نکرد. آمدم منزل متوجه شدم در قضاوت خودم و تنبیه بچه به عدالت رفتار نکردم و بچه آزرده شده بود. در آغوشش گرفتم و تفقدی کردم تا ...
اخبار گوناگون امروز
مخدر اعلام کرده بود./تسنیم مولاوردی: در بلک لیست دولت نهم و دهم بودم! دستیار ویژه رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی گفت: تصمیمم در دولت نهم و دهم این بود که ادامه فعالیتم در نهاد ریاست جمهوری نه به مصلحت و نه مقدور است. خیلی تلاش کردم که واقعا بمانم و منشأ اثر باشم، حتی یک سال مرخصی بدون حقوق گرفتم و بازگشتم دوباره! اما دریافتم اصلا امکان و زمینه همکاری وجود ندارد و از طرف مقابل ...
خواستگار کینه جو قصاص شد
زندان به بیمارستان روانی منتقل شدم . دخترخاله شیوا که روانشناسی خوانده بود در بیمارستان روانی مشغول به کار بود و شیوا هم گاهی به دیدن دختر خاله اش می آمد و همان جا با شیوا آشنا شدم. من دلباخته شیوا شده بودم و تصمیم گرفتم پس از بهبودی از او خواستگاری کنم. یک سال در بیمارستان بستری بودم و بعد مرخص شدم. وی ادامه داد: از آنجایی که من لیسانس ریاضی دارم و قبلاً در این رشته تدریس می کردم پس از ...
اگر به دوره بعد برسم...
جهان همه از بشار خطرناک تر هستند. همین یکی، دو ماه پیش بود که دوستم محمدبن سلمان، نایب السلطنه عربستان، نخست وزیر لبنان را در ریاض دستگیر و وادار به اعتراف تلویزیونی کرد، پس چرا به اعترافاتش توجه نمی شود. مگر درباره تروریست بودن عربستان از همین حرف ها نزدند؛ البته خودم هم گفته بودم بیشتر قربانیان آمریکایی تروریسم که در سال های اخیر به وسیله تروریست های عربستانی کشته شده اند، اما وقتی ...
دستیار رییس جمهور: در Black List دولت نهم و دهم بودم
بقول خودشان درست کرده بودند. من نیروی رسمی نهاد ریاست جمهوری بودم هر جا درخواست همکاری می دادم مخالفت می کردند.به عنوان کسی که در آن موقع کارشناس ارشد حقوق بین الملل و تجربه مدیریت امور بین الملل را هم در کارنامه داشتم و حرف برای گفتن در حوزه تخصصی خود داشتم، اما فضا فوق العاده برای فعالیت بسته شده بود، لذا من خودم را از مجموعه ریاست جمهوری بازخرید کردم و مشغول به کار تخصصی رشته خودم شدم. حدود 5 ...
محاکمه 9 مرد به خاطر قتل مرموز راننده اتوبوس پشت فرمان در جنوب تهران + عکس
پدر و عمو و عموزاده هایم همگی داخل کارخانه رفتنید. نیمه شب بود که عمویم تماس گرفت تا ما هم برای کمک به آنجا برویم. من و برادرم به کارخانه رفتیم و ضایعات را که 6تن وزن داشت بعد از وزن کشی از خاور پیاده کردیم و به خانه برگشتیم. من از همان وقتی که به اتهام قتل بازداشت شدم گفته بودم بی گناهم. وقتی قضات دادگاه فیلم دوربین مداربسته کارخانه را به متهم نشان دادند و علت عدم حضور وی و برادرش را در ...
همدان| روایت تسنیم از پایان 29 سال چشم انتظاری مادر شهید " عبدالرضا حیدری"
گفته این هم آن نوه هایی که آزویش را داشتی، از اینکه پدر شهید با چشم انتظاری نقاب در صورت خاک کشید. وقتی نوبت به حرف زدن از یادگاری های به جا مانده از آقا عبدالرضا می رسد دست به سمت میز می برد و چفیه ای را بر می دارد و می گوید: این چفیه مال خود عبدالرضا بود آخرین باری که به خانه آمد گفت: "مادر این را داشته باش و هروقت به تشییع جنازه شهیدی رفتی آن را به گردنت بینداز" و دوباره آن را به ...