سایر منابع:
سایر خبرها
مادر ایرانی با فرزند 16 ماهه اش از هیمالیا بالا رفت! /عکس
خودشان تنها سفر می کنند. من در سیزده سالگی تازه تنها خودم به مدرسه می رفتم! این کاری که ما در ایران می کنیم؛ اینکه بچه ات را تا سی سالگی در خانه کنار خودت را نگه داری و فقط تو را ببیند و حالا سالی یک سفر چندروزه برود، عاطفه و لطف نیست! زندگی مثل عبور از یک نمایشگاه است. یا کل زمانی که در یک نمایشگاه هستید جلو یک عکس می ایستید و بعد بیرون می روید یا تمامی عکس ها را می بینید. می گویند وقتی می خواهی ...
چرا مرد باید رئیس خانواده باشد / برابری جنسیتی سند 2030 ضد حقوق زن است
هیکل من را نظاره کنید؟ مگر هویت زن، جنس زن است؟ روح افزا در ادامه گفت: چرا زن را وارد فیلم خشونتی می کنند که زن در آن فیلم به یک زن تن فروش و فاحشه نهایتاً تبدیل می شود؟ چرا این دست فیلم ها زن را جنس دست دوم نشان می دهند؟ الان در فیلم ها و سینمای ما زن دقیقاً کجاست؟ چرا برای عقل زن، هنر زن، و هویت او هیچ ارزشی قائل نیستند و تحت الفاظ خوش آب و رنگی به اسم حق بدن، زن را در روابط نامشروع ...
روایتی از داغ دل فرزندان شهید مدافع حرم
. سال 82 وقتی بم زلزله آمد او که امدادگری را آموخته بود درس و مشق را رها کرد و برای خدمت به مناطق زلزله زده پیشتاز شد. بعد از 10 الی 15 روز که از بم بازگشت همان جثه ترکه ای که داشت هم نصف شده بود. به او گفتم بابا با خودت چه کرده ای؟ و گفت در یک روز دو سه ساعت بیشتر استراحت نداشتم و باید به امدادرسانی می پرداختیم. پس از این مسیر با کارهای جهادی آشنا شد؟ بله، با تجربه ای که در بم داشت ...
دستگیری سلطان کوکائین و فروشندگان اینترنتی مواد
مواد هستی؟در نگهداری وفروش! برای این کار چقدر گیرت می آمد؟یکی دو میلیون تومان. برای چه مقدار مواد؟متهم سکوت می کند. چقدر مواد از داخل خانه ات کشف کردند؟500 گرم کوکائین. سابقه داری؟سالها قبل به خاطرخرید وفروش تریاک دستگیر شدم. مصرف مواد یا فروش؟تا به حال درعمرم لب به هیچ موادی نزده ام.آخه خودم که دستی دستی نمی خواستم زندگی ام را تباه کنم! با پول هایی که در این راه ...
دود شدن زندگی که تماشا ندارد...
درون استخوانت را نیش می زند؛ تا میانه های ازدحام خانه هایی که سر بر شانه هم می سایند آمده ای، پا می کشی به میان محله ای در دل شیراز، جایی که ریشه های این شهر در خاک آن قرار دارد ! هر گوشه که نگاه کنی، ردی از اعتیاد را بر در و دیوار و چهره ی آدم هایش می بینی؛ اعتیادی ریشه سوز، خانمان برانداز و .... و تو می مانی و معتادانی که کنار آتشی از زباله، بزم دود و افیون بپا کرده اند و هر کدام دمی ...
از شب های انفرادی تا خلاصی
... خانواده ات هم از تو خبر داشتند؟ نه اصلا هیچ تماسی با آنها نداشتم. نمی دانستند من کجا هستم. چی شد که تصمیم گرفتی خودت را معرفی کنی؟ عذاب وجدان یک لحظه هم رهایم نکرد. آواره شده بودم و فقط به کاری که کرده بودم فکر می کردم. اصلا باورم نمی شد جان یک انسان را گرفته ام. برای همین تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. مقتول چند ساله بود؟ 24 سال داشت و به تازگی هم پدر ...
گزارش مشروح نشست دانشگاه مداحی؛ آری یا خیر ؟
مقدمات را فراهم کنند. تازه بعد از آن هم یک همهپرسی لازم است. الان در بانکهای اطلاعات موجود اسامی تعداد زیادی از مداحان را داریم. از این مداحان نیز نظر بخواهیم. مداحهای جوانی داریم که خوب میخوانند و 10 هزار نفر جمعیت اطرافشان جمع میشوند (حالا به سبک آنها کاری ندارم) نظر اینها را هم بپرسیم. اینکه در نشستی چند نفر جمع بشویم و تصمیمی بگیریم که به آن اقبالی نشود، شکستی در کار است. ورود به این عرصه نباید با ...
تعیین دستمزد، قربانی اختلاف 2 وزیر/سیاست های نئولیبرالیستی تحمیلی از سوی دولت
و دیدیم دستمان خالی است، برای اینکه بحران را به تأخیر بیندازیم، دانشگاه ساختیم و همه را به دانشگاه فرستادیم و باز هم در آن فرصت چهار، پنج ساله که داشتند درس می خواندند، کاری نکردیم و نتیجه اش این شد که اگر آن زمان با بحران بی کاری مواجه بودیم، الان با بحران بی کاری فارغ التحصیلان دانشگاهی روبه رو هستیم. همین رفتار را امروز در تأمین اجتماعی می بینیم. یکی از نگرانی های بزرگ من اصلاحات پارامتریک است ...
هوشنگ ابتهاج: به تماشای دیوانه خانه دنیا نشسته ام
...؛ حتی اگر کار عبثی باشد، مثلا می خواهید شیپور بزنید. البته منظورم از شیپور، آلت موسیقی نیست. شما نمی توانید در خانه خودتان شیپور بزنید چون همسایه داد می زند که آقا شلوغ نکن، می خواهیم بخوابیم. شما نه تنها حق دارید بلکه وظیفه شماست جایی بروی که این تنها غرض زندگی تان را انجام دهید؛ حالا چه به بیابان بروید، چه جایی بروید که کسی مانع کارتان نشود. یک موقع هم هست که شما را به زور بیرون می ...
شعر روز مادر؛ اشعار نو، رباعی، مثنوی، غزل و ترانه ها
امید ❆❆❆❆❆❆❆ مادر ای یکدانه و تنهاترین غم خوار من از من عاشق تر به من دیوانه و بیمارمن وصف تو نتوان به صدها دفتر و دیوان نوشت ای که وصفت روز و شب ها تا ابد در کار من پروراندی جان من با رنج های بی شمار کی شود قربانی ات این جان بی مقدارمن خرج کردی عمر خود را تا بروید جان من من به لطفت زنده ام ای ابر باران دار من ...
بازاریابی برای خیانت و جنایت
تحقیق می کردم و با طناب او این طور ته چاه نمی افتادم. همسر مقتول در بازجویی هایش گفته تو دست به جنایت زده ای؟ این زن دروغ می گوید. خودش مرتکب قتل شد. من او را نکشتم. من و دو مردی که قرار بود شوهر او را از خانه خارج کنیم، وقتی مقابل آپارتمان محل زندگی آنها رفتیم و شوهرش را تحویل گرفتیم، آن مرد مرده بود. همسر مقتول نقشه جنایت را طراحی کرده بود؟ بله. او طراحی ...
متن تبریک روز مادر؛ زیباترین نوشته های تبریک روز زن و مادر
امیدم می بخشد و بودنت دلیل بودن من و سخنان تو در زندگی راهگشای من است. روزت مبارک ای مهربانم مادر. ❆❆❆❆❆❆❆ مادر نشانه ای ز بانوی بی نشانه هاست. دوستت دارم، دستت را می بوسم و سر بر آستان پر از مهر تو می سایم. تبریک کوچک مرا به مناسبت روز مادر پذیرا باش. ❆❆❆❆❆❆❆ وقتی که 4 سیب داشتیم و ما 5 نفر بودیم؛ مادرم گفت: من سیب دوست ندارم . روزت مبارک اسطوره ایثار و ...
تقد یر خود ت را بد وز
می کردم، اما بعد تصمیم گرفتم تهران میهمان شوم و خیلی سخت بود تا این که زمزمه های رفتنم شروع شد. حالا چرا فرانسه؟ کشور فرانسه جزو انتخاب های اولم بود. مادرم آن جا درس خوانده بود و خانواده ام با آن جا آشنا بودند. قرار شد بروم فرانسه. من هیچ وقت از آن آدم هایی که سعادت و خوشبختی را در گرو مهاجرت می دانند، نبوده و هنوز هم نیستم. پس به این مرحله از زندگی ام این طور نگاه کردم که خب می روم آن ...
هنوز هم دلتنگی هایم را برای وحید پیامک می کنم/ حتی ذره ای از رفتن همسرم به سوریه پشیمان نیستم
. این توسل ها به این دلیل بود که زندگی تشکیل دهیم که همدیگر را رشد دهیم، همدیگر را تکمیل کنیم نه اینکه متوقف کنیم. آناج: اصلا فکر می کردید که همسر شهید شوید؟ از آرزوی شهادتشان چیزی به شما گفته بودند؟ قبل از ازدواج خیر، فقط از سوریه رفتنشان گفته بودند. در طول زندگی مشترکمان هم چون می دیدند وقتی چنین بحثی می کنند من تحمل ندارم و گریه ام می گیرد، ادامه نمی دادند. البته حتی فکر ...
زاکانی: شبکه فساد چپ و راست نمی شناسد
ادامه تحقیق و تفحص را گرفت. ** چرا؟ به خاطر اینکه هم زمان بازپرسی که پرونده آزمون دستیاری را پیگیری می کرد، پرونده فروش سؤالات کنکور دانشگاه آزاد را هم پیگیری می کرد و در آن پرونده به اطرافیان رئیس دانشگاه آزاد رسیده بود. به همین جهت به بازپرس گفته بودند دست بردارد، اما بازپرس ادامه داده بود و حکم احضار متخلفین را زده بود که خلاف قانون سر همان موضوع با بازپرس برخورد شد و پرونده ...
هنوز هم دلتنگی هایم را برای وحید پیامک می کنم/ حتی ذره ای از رفتن همسرم به سوریه پشیمان نیستم
مشترکمان هم چون می دیدند وقتی چنین بحثی می کنند من تحمل ندارم و گریه ام می گیرد، ادامه نمی دادند. البته حتی فکر دوری از ایشان هم برایم سخت بود و هربار که گریه ام میگرفت از این بود که تحمل دوری ایشان را ندارم. حتی شاید به شهادت فکر هم نمی کردم و همان دوری در حین ماموریت برایم بسیار ناراحت کننده بود. شاید در حین ماموریت بود که توانستم خودم را اندکی با شرایط وفق دهم. با اینکه صحبت از شهادت نمی ...
کارخانه داری با افراد سابقه دار
...! هیچ وقت هم ناامید نشدم که نمی شود. هم درس می خواندم، هم کار می کردم، هم درس می دادم و هم نقاشی می کردم. به صورت میانگین 15ساعت کار سخت و اجرایی می کردم. برای همین الان سخت ترین روزهای عمرم، روزهای تعطیل است، چون اصلا از این که بخوابم، بلند شوم و تلویزیون نگاه کنم، خوشم نمی آید. این بود که خلاصه آمدم سر این که حالا چه کار کنم. 17سالگی نخستین کارگاه تولیدی خودم را زدم؛ چاپ پارچه. ...
ناصر فیض: طنز نیاز جامعه امروز است / دوست دارم شبیه شعرم باشم
چنین جایی باید متفاوت صحبت کرد. حالا باید شرایط را در دهه های مختلف بررسی کنیم ببینیم چطور است در فلان دهه چگونه باید حرف می زدیم که نزدیم در فلان جا چه شرایطی داشتیم؟ چقدر باز بود؟ اینها خیلی مهم است. ما در دوره های مختلف فضاهای بازی داشتیم، فضاهای بسته ای داشتیم باز به دلایل مسائل سیاسی فضاها متفاوت شده است. الان معتقدم خیلی جاها فضای آزادی وجود دارد. تیتر برخی روزنامه ها را که می خوانم تعجب می ...
یک روز در گرمخانه قزوین/ داستان زندگی کسانی که دست روزگار کارتن خوابشان کرده بود
12 شب بیایی که همه باشند، حداقل تا ساعت 11 بمان همه رفته اند کلاس، من هم تازه از کارخانه آمده ام و باید بروم لباس هایم را بشویم، همچنان که از پله ها پایین می رود زیر لب زمزمه می کند این ها باید هماهنگ می کردند که این وقت شب الکی اینجا نیایی. داخل گرمخانه می شوم پیرمردی که در آشپزخانه در حال چایی درست کردن است می گوید من قبلاً گرمخانه بالا (شلتر) بودم حدود 3 سال است که اینجا هستم، از ...
روایتی از داغ دل فرزندان شهید مدافع حرم
کار شد. امدادگری را آنجا آموخت. سال 82 وقتی بم زلزله آمد او که امدادگری را آموخته بود درس و مشق را رها کرد و برای خدمت به مناطق زلزله زده پیشتاز شد. بعد از 10 الی 15 روز که از بم بازگشت همان جثه ترکه ای که داشت هم نصف شده بود. به او گفتم بابا با خودت چه کرده ای؟ و گفت در یک روز دو سه ساعت بیشتر استراحت نداشتم و باید به امدادرسانی می پرداختیم. پس از این مسیر با کارهای جهادی آشنا شد؟ ...
در عرصه فرهنگ قاسم سلیمانی داریم اما کار را دست او نمی سپاریم
تلفات می دادیم؟ چقدر شهید می دادیم؟ برای مدت ها ارتباط بین قلب اصلی که داخل کشور است و بچه های خودمان در آنجا قطع بوده. مانند اینکه دو واحد جبهه بهم بیسیم نتوانند بزنند و باهم شبکه ارتباطی نداشته باشند. اصلاً چقدر فاجعه است! شما ببینید ارکانِ مختلفی که آنها نیاز دارند از این طرف به لحاظ معنوی توسط جامعه حمایت شوند و مدام به خانواده هایشان روحیه داده شود که فرزندان شان آنجا دارند برای کشور و برای ...
مردی که پس از اعدام زنده شد!
هستن؟ کارگر هستن. یکیشون چاه کن هست و بقیه رو اصلا یادم نمیاد +چه قدر از مواد درآمد داشتی؟ هیچی. همشو خرج کردم. +چطوری وارد فروش موادمخدر شدی؟ توسط یکی از دوستام به نام نقطه وارد فروش موادمخدر شدم +نقطه؟ اسم مستعار بود؟ نه اسم اصلیش بود +وقتی تو سردخونه به هوش آمدی رو یادت هست؟ نه هیچی یادم نمیاد ...
حکایت دستان قطع شده یک شهید
شهادت نصیب من نشود، هیچ امیدی به بخشش ندارم و خداوند را بزرگتر از آن می دانم که بنده اش را نبخشد. شب اول قبر مرا تنها نگذارید که بسیار بر من سخت است. مجلس دعا برایم بگذارید. خیلی خوشحالم که به جبهه می روم و آگاهانه این راه را انتخاب کردم که به جز راه خدا، ضلالت و گمراهی است. در جمهوری اسلامی خدمت کنید و خود را از آن خدا بدانید. شهید غلامرضا صرامی از پدر و مادرم می خواهم که مرا ...
اسرار گنج دره جنّی
ای به واسطه ها بفروشی. البته که واسطه ها بزخر هستند. همه تلاش شان این است که تو سر مال بزنند، اصلا هم برایشان مهم نیست که چقدر برای پیدا کردن دفینه عذاب کشیده ای و به زحمت افتاده ای. دلال های اشیای عتیقه حدود نیم تا یک درصد کمیسیون دریافت می کنند تا جنس را به خریدار اصلی برسانند. پیدا کردن گنج هم مثل کارهای دیگر به ابزار و ادوات خاص خودش نیاز دارد. خنده دار است اما یک دوجین سایت و وبلاگ ...
حراج کلیه و کبد دختر 19 ساله اصفهانی
آورید؟ از هیچ جا. کسی نیست به ما خرجی بدهد. قبلاً مادرم به دور از چشم شوهرش کمک می کرد اما الان شوهرش فهمیده و نمی تواند به ما کمک بکند. از وقتی شماره ات را برای فروش کلیه و کبد گذاشتی چند نفر با تو تماس گرفتند؟ من تازه شماره گذاشتم از هفته پیش تا حالا روزی چهار نفر حداقل زنگ زده اند. چقدر قیمت داده اند؟ برای کلیه 40 میلیون گفته اند. اما تهران ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (495)
نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد. ****** 1. یه ماهی قرمز دارم از عید تا حالا زنده مونده. بهش میگم خسته نشدی از این زندگی نکبتی؟ نه امیدی نه انگیزه ای نه پیشرفتی. زندگیت شده دم تکون دادن تو یه وجب جا منتظر دو تا دونه غذا موندن! گفت اختیار دارید. درس پس میدیم استاد! 2. یه دوست دختر داشتم انقدر لاغر بود میرفتیم سینما باید ...
همواره دشمن اصلی که آمریکا و استکبار است را بشناسید
. تحصیلات خود را با پایین ترین امکاناتی که در اختیار داشت در دبستان های مختلف خرم آباد نیمه تمام گذاشته بود و در عین آگاهی در سال 1357 با ترک کلاس درس به صفوف انقلابیون اسلامی پیوست و از همان زمان فعالیت انقلابی خود را همگام با مردم آغازکرد. وی روزها و شب ها برای پخش اعلامیه تلاش می کرد که توسط وابستگان شرق و غرب در حین توزیع و پخش اعلامیه از راه دور هدف قرار گرفته و از ناحیه ...
دل نوشته بهرام عظیمی برای کارگردان فقید سینمای ایران
هامون عذر خواهی کردیم و با یک دنیا حال خوب و انرژی و آرزوی روزهایی اینچنین خداحافظی کردیم و هرکی رفت خونه خودش. من الان تو خونه ام هستم در حکیمیه، روانبخش خونه ش تجریشه، مسعود هفت تیر میشینه. وحید کجاست!؟ وحید!؟......وحید جان؟؟؟...کجایی وحید عزیزم؟؟؟...خونه ات رو عوض کردی!؟..رفتی بالاشهر ناقلا!؟؟ آخه هییت انتخاب و بالاشهر!!؟؟.موبایلت چرا خاموشه!؟؟...چرا من دیوونه شماره ثابتت ...
ام البنین(س) مادری را در حق بچه های فاطمه (س) تمام کرد
شخصی به من گفت، بعد از یک جریانی اشک را از من گرفتند، نمیتوانم در مجالس گریه کنم. این شخص از این موضوع بسیار سختی می کشید. می گفت شبی خواب دیدم، به من گفتند مشکلت در قله کوه حل می شود، به هر سختی بود در خواب خودم را به بالای کوه رساندم. با قصری مواجه شدم که سر در آن نوشته بود، باب الحسین. در زدم دیدم کسی که در را باز کرد حاج علی آقا( همان چای ریز حوزه) بود. در دنیا چای ریز بود و الان همه ...
پوتین محل سگ هم به ترامپ نداد/ پرزیدنت با سبیل جان بولتون مشکل داشت
کنگره معتقد بودند که اگر قرار است با بیگانه ای مانند دونالد ترامپ مواجه شوند، دست کم بهتر است این کار را به کمک یک نفر از جنس خودشان انجام بدهند. انتصاب پریبس که اواسط ماه نوامبر اعلام شد، بنن را نیز تا جایگاهی معادل رئیس جدید ستاد کاخ سفید ارتقا بخشید. پریبس حتی با رسیدن به این مقام بالا باز هم شخصیتی ضعیف بود، چنان که اکثر معاونان ترامپ طی سال های گذشته همین گونه بودند. به این ترتیب ...