سایر منابع:
سایر خبرها
درمان تنبلی تخمدان در زنان، امکان پذیر است؟
دو هفته پاکی لک میبینم تا زمان پریودم .یه بچه 12 ساله هم دارم ایا خطرناکه ومیشه که تبدیل به سرطان بشه؟بچه هم میخوام اما الان نه . جواب سلام علیکم از آنجاکه برای شما تنبلی تخمدان تشخیص داده اند و با توجه به سن تان توصیه اکید می کنم اگر بازهم بچه می خواهید حتما سریعتر برای بارداری اقدام کنید. دیر نشود. اسید فولیک نیز حتما مصرف کنید.تنبلی تخمدان تبدیل به سرطان نمی شود ولی می تواند باعث نازایی شود. ...
چرا غرغروها هرگز به همسر نمی رسند؟
دانند و اصلا حاضر نیستند به عنوان جنس زن به آنها نگاه شود. لباس های مردانه، کارهای مردانه، بازوهای قوی و برجسته و صدای کلفت و مردانه، افتخار کردن به عدم وابستگی به دیگران، حرکاتی که برخی از مردان هم آن را انجام نمی دهند،و... از چیزهای مورد علاقه آنهاست که با آن فخر می فروشند در صورتی که نمی دانند این فخر سمی برای دور کردن خواستگاران احتمالی شان است. وقتی مدام غرغر می کنید دیگر کسی به حرف ...
هومن سیدی: بزرگ ترین جایزه، ماندگاری فیلم است نه سیمرغ
هومن سیدی در مسیر تکاملی و جسورانه فیلمسازی اش به مغز های کوچک زنگ زده رسیده که در آن با پررنگ شدن ردپای قصه و عنصر روایت، توانسته نظر طیف بیشتری از مخاطبان را به خود جلب کند، به طوری که منتقدان و مخاطبان در انتخاب این فیلم به عنوان بهترین فیلم جشنواره به نقطه مشترک رسیدند؛ فیلمی که نشان از جهشی مهم در کارنامه هومن سیدی است. ماهنامه هنر و تجربه: هومن سیدی از آن دست بازیگران یاست که هم تجربه موفقی در عرصه بازیگری دارد و هم به موازات آن توانسته در عرصه فیلمسازی هم پله های ترقی را طی کند. او در چهار فیلم قبلی اش، آفریقا ، سیزده ، اعترافات ذهن خطرناک من و خشم و هیاهو تلاش کرده است تا دست به تجربه های تازه ای در فرم و فضاسازی فیلم هایش بزند و با خلاقیت در فرم بصری فیلم هایش، اشکالی از فیلمسازی مدرن را در سینمای ایران به تصویر بکشد. حالا او در مسیر تکاملی و جسورانه فیلمسازی اش به مغزهای کوچک زنگ زده رسیده که در آن با پررنگ شدن ردپای قصه و عنصر روایت، توانسته نظر طیف بیشتری از مخاطبان را به خود جلب کند، به طوری که منتقدان و مخاطبان در انتخاب این فیلم به عنوان بهترین فیلم جشنواره به نقطه مشترک رسیدند. فیلمی که نشان از جهشی مهم در کارنامه هومن سیدی است و چه بسا بهترین فیلم او تا این لحظه. مغزهای کوچک زنگ زده نخستین فیلمی است که سیمرغ بهترین فیلم از نگاه هنر و تجربه را دریافت کرده است؛ سیمرغی که برای سیدی با اما و اگر و سوالاتی همراه بود که در این گفتگو به آنها می پردازیم. مغزهای کوچک زنگ زده در کارنامه شما فارغ از این که یک نقطه عطف محسوب می شود و می توان آن را تکامل و پختگی سینمای هومن سیدی دانست، نقطه مشترک و هم سویی منتقدان و مخاطبان هم هست. به این معنی که اگر خشم و هیاهو را لحاظ نکنیم، فیلم های قبلی شما بیشتر در میان منتقدان و علاقه مندان سینمای مدرن و کسانی که به فرمالیسم و تجربه و ساختارشکنی در فرم یا فضاسازی های انتزاعی علاقه داشتند، طرفدار داشت و البته در بین منتقدان نیز در ارتباط با برخی از آنها مثل اعترافات ذهن خطرناک من ، نوعی دو قطبی هم شکل گرفت که برخی با آن موافق و برخی مخالف بودند اما در مغزهای کوچک زنگ زده تقریبا یک اتفاق نظر جمعی شکل گرفت و همه فیلم را دوست داشتند و این باعث شد که طیف مخاطبان این فیلم نسبت به فیلم های قبلی هم بیشتر شود و هم متنوع تر. شاید رمز این موفقیت را پیش از هر چیز باید پررنگ شدن عنصر قصه و قصه گویی در این فیلم و چرخش آن از لحن و موقعیتی انتزاعی به لحن و روایتی رئالیستی دانست؛ گویی شما به نوعی روایت های سینمای کلاسیک رجوع کرده اید با حفظ همان ذهنیت و جهان سینمایی شخصی، چقدر با این تحلیل موافقید؟ - به نظرم تحلیل درستی است و عنصر قصه گویی در این فیلم برجسته تر شده، اما این به این معنی نیست که من در فیلم های قلی به قصه گویی بی تفاوت بودم و صرفا دغدغه فرم داشتم. من همیشه فکر می کردم در حال قصه گفتن هستم و اتفاقا برای این که متهم به این نشوم که فیلم هایم فاقد قصه است، خیلی تلاش می کردم که به این مولفه توجه کنم و همیشه بر این باور بودم که در فیلم های قبلی نیز در حال قصه تعریف کردن هستم. اساسا من با سینمایی که قصه ندارد مشکل شخصی دارم. به نظرم هم در آفریقا و هم در سیزده در حال قصه تعریف کردن هستم. در اعترافان ذهن خطرناک من هم گمان می کردم دارم قصه ای را تعریف می کنم، منتها یا الکن بود یا به هر دلیلی مخاطبش خاص تر شد و همه نتوانستند با آن ارتباط برقرار کنند. در خشم و هیاهو هم کاملا با یک فیلم قصه گو روبرو می شویم. واقعیتش این است که قبلا وقتی کسی از من می پرسید فلان جای قصه چی شد؟ من در درونم شاکی می شدم که خب یک ذره تلاش و فکر کنید تا متوجه داستان شوید. بعد از خشم و هیاهو بسیاری از این سوالات که از من پرسیده می شد، اوایل عصبانی می شدم و آنها را پیش پا افتاده و عامیانه می دانستم. اما از یک جایی به بعد تسلیم شدم و فکر کردم که این مشکل از من کارگردان است که نتوانستم به این سوالات در درون فیلم پاسخ دهم و مخاطب نتوانسته جواب پرسش های خود را از متن و قصه فیلم بگیرد. این مسئله موجب شد که تمام تمرکزم را روی داستان گویی گذاشتم و به قصه بیش از گذشته توجه کردم. حالا تفاوت در چه بود؟ ببینید، مثلا من در خشم و هیاهو می گفتم که فلان مسئله یا موقعیت لزومی ندارد که پرداخته شود، چون روشن و معلوم است و نیاز به شرح و بیان نیست اما در مغزها... برعکس، این روش را در پیش گرفتم و حتی در طول ساخت فیلم برخی از دوستان اهل فن که با من همراه بودند، می گفتند مثلا فلان صحنه را چند بار می گیری، یا فلان دیالوگ را نباید آورد، اما تجربه به من ثابت کرده بود ه آن اطلاعات یا موقعیت ها و دیالوگ ها باید در فیلم گنجانده شود یا روی آن تاکید بیشتری شود و پرداخت بیشتری داشته باشد. حتی یک جاهایی می گفتم دست از سر من بردارید. اصلا من می خواهم یک فیلم سطحی بسازم. نمی خواهم حرف عمیق و ویژه ای بزنم. فقط می خواهم یک داستان تعریف کنم و آن را به درستی تعریف کنم که وقتی مخاطب آن را می بیند، درگیر سوالات متعدد نشود و پاسخ آن را در خود فیلم و قصه آن دریافت کند و در نهایت از تماشای فیلم لذت ببرد. شاید برای تان این حرف عجیب باشد، اما برای اولین بار بود که برای ساخت فیلمی، داستان نداشتم، فقط دلم می خواست یک فیلم مفرح بسازم. یا این که برخی ناهنجاری هایی که در جامعه می دیدم، مرا آزار می داد و دوست داشتم درباره آنها فیلم بسازم. نه این که ذهنم خالی از هر ایده ای باشد، اما داستانی از پیش تعیین شده یا طراحی شده در ذهنم نبود. تمام داستانی که اتفاق می افتد، بعد از شروع فیلم اتفاق می افتد، بدون این که سیناپسی وجود داشته باشد. اگرچه 16، 17 تا رونوشت اساسی از قصه داریم، اما شخصیت ها و کنش و ری اکشن های آنها و در نهایت کاراکتری که شکل می گیرد، در خود فیلم و فرایند آن متولد می شود. فارغ از این که مصالح داستانی این فیلم پرملات تر از فیلم های قبلی است، خود موقعیت، شخصیت ها و آدم های قصه و تجربه تلخ و دردناکی که در قصه به تصویر کشیده می شود نیز نسبت به آثار قبلی، ملموس تر، عینی تر و چه بسا تاثیرگذارتر است و تعداد بیشتری از مخاطبان می توانند با حرف و لحن فیلم ارتباط برقرار کنند. - البته من در این مورد با شما مخالفم. در خشم و هیاهو هم همین موقعیتی که ترسیم می کنید، در قصه ای دیگر بیان می شود و عموم مخاطبان با داستان آن درگیر می شوند. موافقم، ولی خشم و هیاهو را باید از جنس و ساختار کارهای قبلی شما منفک کرد چون اساسا یک فیلم قصه گوی متعارف است و زبان و روایت لاسیکی دارد. اما مغزها... با فیلم هایی از جنس اعترافات ذهن خطرناک من و سیزیده و ... جهان سینمایی هم سوتر و هم سنخ تاری دارد، با این تفاوت که در اینجا هم قصه پررنگ تر است و هم عامه فهم تر است و برای همین من فکر می کنم شما قصه را به فرم تجربه گرایانه سینمای تان اضافه کردید و این رمز موفقیت بیشتر مغزها... در کارنامه شما شده است. - بله. اعترافات ذهن خطرناک من تجربه گراتر و فرمالیستی تر بود و اصلا به همین دلیل در سینمای هنر و تجربه اکران شد و فروش بسیار کمی داشت. اگرچه در فیلم های هنر و تجربه، فروش خوبی داشت. با این حال با توجه به این که فیلمی متناسب با استانداردهای مدیوم سینما ساخته شده بود و به نسبت هزینه هایی که برای ساخت آن صرف شد، راضی کننده نبود. واقعیت این است که من در فیلم مغزها... ، تجربه ای که کسب کردم و در واقع هدفی که داشتم، این بود که به فضای رئالیست نزدیک شوم، حتی در بازی ها؛ اما در کلیشه ای ترین حالتش، به این معنا که یک فیلم تیپیکال بسازم، کاراکترهای تیپیکال خلق کنم و آنها را به شخصیت بدل کنم و از این نترسم که آدم های خاص، تیک و رفتار خاصی داشته باشند. در واقع تلاش کردم در بستر و اتمسفر همان فیلم های قبلی و ساختارش، ادبیات رئالیستی را به متن و فضای قصه تزریق کنم. این را هم بگویم که ترسیم و خلق این شخصیت ها و قصه روی کاغذ کمی ترسناک به نظر می رسید، به این معنی که اگر کسی آن را می خواند، پیش خود فکر می کرد این فیلم چگونه قرار است ساخته شود و این آدم ها و تجربه های شان چطور ممکن است در یک بستر و زبان رئالیستی جان بگیرند، چون به شدت این خطر وجود داشت که آنها و حتی دیالوگ های فیلم به شدت اغراق آمیز و اگزجره شوند و اساسا از زندگی و آدم های واقعی فاصله بگیرند و باورپذیر نباشند. نه تنها این شخصیت ها و کاراکترها در دام کلیشه های تیپیکال قرار نگرفتند، که نوعی تشخص دراماتیک هم پیدا کردند، که این مسئله هم جاذبه های شخصی و فردیت آنها را بیشتر و برجسته تر کرد و هم یک هویت ریشه دار و اجتماعی پیدا کردند که اگرچه به ظاهر ضدقهرمان یا شخصیت های منفی بودند، اما تماشاگر آنها را در کسوت یک قهرمان یا دست کم یک قربانی می بیند و می پذیرد و آنها را پس نمی زند. در واقع اگرچه این شخصیت ها آدم های حاشیه نشین هستند، اما در فیلم به مرکزیت فیلم بدل می شوند و مخاطب را با خود همراه می کنند. - واکنشی که من هم از تماشاگران در جشنواره داشتم، همین طور بود. مسئله این است که دیگر سالیان سال است که شخصیت پردازی دو قطبی سیاه و سفید یا مثبت و منفی در سینما کم رنگ شده و به ویژه در یک فیلم رئالیستی که اساسا این مرزبندی های دو قطبی فاقد منطق است. بنابراین شخصیت های خاکستری هم با واقعیت منطبق تر است و هم با مخاطب و روانشناسی مخاطب سازگارتر. در این فیلم هم همان طوری که می بینیم، همین حاشیه نشینان در درجه اول یک انسان اند؛ انسان هایی که مثل بقیه خطا می کنند، اشتباه دارند و جامعه و خانواده و محیط روی آنها تاثیر می گذارد. این که مخاطب این شخصیت ها را که در ظاهر خلافکار یا معتاد هستند، به قول شما پس نمی زند، برای این است که ریشه های رفتار و منش آنها را در فیلم می بیند و محیط و فقر و فلاکتی که بر زندگی آنها حاکم است، لذا به جای انگ زدن یا گارد گرفتن، آنها را درک می کند و با آنها همدلی و همدردی می کند. با این وجود در برخی از برنامه ها یا مطالبی که درباره فیلم نوشته شده بود، برخی گفته بودند که این آدم ها از کجا آمده اند، یا نمونه های مثل آن را در جامعه نمی بینیم. و این خیلی برای من جای تعجب داشت! همان روزی که این حرف را می زدند، فردی با قمه به نهاد ریاست جمهوری حمله می کند، یا در اخبار تلویزیون گاهی گزارش هایی از دستگیری اراذل و اوباش پخش می شود که من از یکی از آنها در خود فیلم هم استفاده کردم. بعد عده ای می گویند چنین آدم هایی در جامعه ما وجود ندارد. نمی دانم اینها در این جامعه زندگی نمی کنند، یا اخبار و حوادث را دنبال نمی کنند! احتمالا این عده همان هایی هستند که فیلم را متهم به سیاه نمایی می کنند و حرف هایی از این دست... - من که به شدت از این فضاها گریزانم و به نظرم این نگاه ها بیشتر بحث های چرک سیاسی است که من اصلا آدم این حرف ها نیستم و این حرف ها مال من فیلمساز نیست که به دنبال برخی مقاصد سیاسی و جناحی بخواهم قصه ای را تعریف کنم که از اساس واقعیت نداشته باشد. من، هم به عنوان یک شهروند و هم فیلمساز، دغدغه های خود را در قالب فیلم و به زبان تصویر بیان می کنم و آنچه در مغزهای کوچک زنگ زده می بینیم، یک قصه خیالی و فانتزی نیست، بلکه بازتابی از آن چیزی است که در بخشی از جامعه ما وجود دارد. اتفاقا یکی از ویژگی های فیلم این است که شخصیت اصلی فیلم، شاهین، از دل همین نکبت و تباهی به آستانه رستگاری و نجات می رسد و دچار تحول درونی می شود؛ تحولی که باورپذیر است و ناگهانی و بی منطق اتفاق نیفتاده است. چطور فیلمی می تواند سیاه نمایی باشد، در حالی که پایان آن با امید به اوضاعی بهتر و برخاستن و اراده کردن برای نجات دادن خود از آن تباهی و فلات رقم می خورد. - کاملا همین طور است. جالب این که از ستاد مبارزه با جرایم و اعتیاد با ما تماس گرفتند و با لطفی که داشتند، قرار شد از این فیلم به همین دلیل تقدیر شود. واقعیت این است که ما نمی توانیم صورت مسئله را پاک کنیم و بگوییم در یک وضعیت گل و بلبلی زندگی می کنیم. آنچه در فیلم می بینیم، بخشی از واقعیت جامعه در مناطق حاشیه نشین شهر و حتی در دل خود شهرهاست که مختص جامعه ما هم نیست و در همه کشورهای دنیا وجود دارد. خب ما که خودمان نمی توانیم خودمان را گول بزنیم. اصلا کار سینما این است که افکار عمومی را متوجه یک خلأ، یک اشکال و ناهنجاری در جامعه بکند و نسبت به آن آگاهی و حساسیت به وجود آورد. آگاه کردن جامعه را که نمی توان نامش را سیاه نمایی گذاشت. اتفاقا این عین روشنگری است. من در همین مدت نقدهایی از روانشناسان و جامعه شناسان درباره فیلم خواندم که برای من خوشایند بود. نقدهایی که از منظر علمی به وجوه مثبت این آسیب شناسی ها در فیلم اشاره داشت و این که ساخت چنین فیلم هایی می تواند به افزایش آگاهی مردم درباره جرایم و ناهنجاری ها و کاهش آنها در جامعه کمک کند. من چون تا حالا درباره این فیلم با جایی مصاحبه نکردم، در جواب دوستانی که فیلم را مصداق سیاه نمایی می دانند، یا معتقدند آدم های قصه در واقعیت جامعه وجود ندارند، بگویم که این یک رفتار پوپولیستی است برای تخریب و تحقیر فیلمسازان و هر هنرمندی که دارد کار حرفه ای خود را انجام می دهد. کاملا در اشتباه اند و پشت مردم و دفاع از مردم پنهان نشوند. ما باید کارکردها و حد و مرزهای اثربخشی هر چیزی را در جامعه درست تشخیص دهیم و افکار عمومی را متشنج نکنیم. مثلا وقتی فیلم اعترافات ذهن خطرناک من در گروه هنر و تجربه اکران شد، ما اعتراضی نکردیم، چون ماهیت و سطح آن فیلم را برای برخی مخاطبان خاص سینما می دانستیم نه لزوما همه مخاطبان اما وقتی فیلمی با موضوعی عمومی و اجتماعی ساخته می شود که مردم آن فیلم را دوست دارند، یا از آن تاثیر مثبت می گیرند، این حرف ها و تحلیل، نوعی خودویران گری و ضایع کردن خود است، یا برای این که فیلم مورد نظر و پسند خود را بزرگ کنید، به تحقیر و تخریب فیلم دیگری می پردازید که این، هم دور از اخلاق حرفه ای است و هم اخلاق انسانی. من از این عده از دوستان خواهش می کنم با پیش فرض های بدبینانه خود، مردمی را که قرار است این فیلم را ببینند، دچار سوءتفاهم نکنید. اعترافات ذهن خطرناک من (هومن سیدی - 1392) یکی از ویژگی های مغزهای کوچک زنگ زده که به نقطه قوت فیلم هم بدل می شود، که اتفاقا نقطه ضعف بسیاری از فیلم های سینمای ایران است، مسئله ریتم آن است. ریتم و ضرب آهنگ تند فیلم که با فضای ملتهب قصه منطبق است، به کشش دار شدن و جذابیت آن کمک کرده است و تماشاگر را جای خود می نشاند. چقدر نسبت به ریتم فیلم فکر کرده بودید و ایده داشتید؟ - جالب است که این فیلم باعث شد من یک بار دیگر به دوران نوجوانی ام رجوع کنم و یاد کلاس های فیلمنامه نویسی و کتاب هایی که در این باره خواندم، بیفتم. یک بار دیگر آنها را خواندم و جزء به جزئش را بررسی و مطالعه کردم و دیدم که چقدر درست درباره قصه و ریتم آن سخن گفته اند و اگر آدم طبق همین الگوهای کلاسیک جلو برود، می تواند تماشاگر فیلمش را پای فیلم بنشاند و او را با خود همراه کند. شما از ریتم حرف زدید. من می گویم و معتقدم اگر فیلمنامه کشش لازم را برای روایت نداشته باشد، حتی فیلمی با ریتم بالا هم بسازید، نمی تواند مخاطب را جذب کند. درست است که در اینجا ریتم فیلم بالاست، اما به نظرم مهم تر از آن، خود فیلمنامه و قصه و شخصیت پردازی هاست که در درجه اول، مخاطب را سر جایش می نشاند و با فیلم همراه می کند. در واقع آنچه بیش از هر عامل و عنصر و فرمی و روایی دیگر تماشاگر را مجذوب می کند و فیلم می تواند روی پای خود بایستد، داستان است. اگر فیلمی قصه جذاب و پرکششی نداشته باشد، ریتم به آن کمکی نمی کند و حتی می تواند باعث خستگی و عصبیت تماشاگر شود. مثلا همین فیلم Cityh of God که می گویند فیلمت به آن شباهت دارد، با تمام شگفتی هایی که فیلم دارد، از دقیقه 40، 50 خسته کننده می شود، در حالی که ریتم فیلم بالاست. اما فیلم هایی وجود دارند مثل فیلم های میشائیل هانکه که با وجود این که ریتم آرام و پایینی دارند، اما قصه آن به قدری تکان دهنده است که تماشاگر را میخکوب می کند. به نظر من قلب تپنده یک فیلم برای این که بتواند تماشاگر را مجذوب و میخکوب کند، عطف های به موقع آن است. اندازه درست و دقیق عطف ها کمک می کند نه فیلم خسته کننده شود، نه خودش را لو دهد. بنابراین برای من درک درست نقاط عطف فیلم خیلی مهم تر از ریتم آن بود و چه بسا همین عامل هم به در آمدن ریتم مناسب به قصه کمک کرده است. یکی دیگر از تفاوت های این فیلم ها با آثار قبلی شما در نوع استفاده از لوکیشن است. در مغزها... لوکیشن محدود است، اما تنوع پلان و سکانس و تعدد رخدادها بیشتر شده است. شاید این مسئله هم به ریتم بالای کار کمک کرده است. - موافقم. مثلا ما سکانسی داریم مثل زندان که در آن ملاقات شاهین و شکور را می بینیم که حرف های شان پینگ پنگی است و به دلیل محدودیت و منطق اتاق ملاقات در زندان خیلی نمی توانند مانور بدهند، مثلا قدم بزنند یا درگیر شوند، و باید در یک نقطه ثابت روی صندلی با هم گفتگو یا جر و بحث کنند. در واقع دکوپاژ این سکانس خیلی دشوار بود و دست ما به دلیل منطق موقعیت بسته بود، بنابراین مجبور بودیم از تنوع پلان استفاده کنیم که تماشاگر دچار خستگی نشود، یا این صحنه که صحنه مهمی هم بود، بتواند تاثیرگذار و جان دار از کار دربیاید یا میزانس ها باید خیلی مویرگی باشد تا بتوان روایتی رئالیستی از آن مکان را به تصویر کشید. به همین دلیل تصویربرداری و برداشت از سکانس زندان سه روز طول کشید. و چقدر این سکانس، سکانس بی نظیر و تاثیرگذاری شده و چه بازی خیره کننده ای از فرهاد اصلانی در این صحنه می بینیم. به نظرم شما در انتخاب بازیگر هم خیلی ریسک کردید و جسارت به خرج دادید؛ چه در استفاده از خانم لادن ژاوه وند و چه در نقش مکمل ها و کوتاهی که از هنرجویان کلاس بازیگری خودتان بودند. خوشبختانه نتیجه کار خیلی خوب از کار در آمد. کمی درباره انتخاب بازیگران جنبی فیلم هم توضیح دهید. به نظرم شاگردان کلاس های خودتان به دلیل شناختی که از جهان ذهنی و سینمایی شما داشتند، از این امتیاز برخوردار بودند که به درک درست و دقیقی از نقش ها برسند. - درست است ولی این مسئله مثلا درباره خانم ژاوه وند جواب نمی دهد و ایشان خیلی غریزی و حسی بازی کردند و نتیجه کار هم خیلی رضایتبخش بود. ایشان هم خیلی باهوش بود و هم انگیزه خیلی بالایی برای ایفای این نقش داشت و با این سن و سال، انرژی بالایی داشت. جالب این که ایشان در لحظه آخر به فیلم پیوستند. من اصرار داشتم که یک نابازیگر این نقش را بازی کند که موفق نشدیم آن را پیدا کنیم و قرار شد یک بازیگر برای این نقش پیدا کنیم که به نتیجه نرسیدیم و در نهایت محمد کارت خانم ژاوه وند را از کمپینی که در آن مستند ساخته بود، به ما معرفی کرد و وقتی ایشان را دیدم، همانی بود که در ذهنم بود و به اصطلاح اصل جنس که با کمی تمرین و راهنمایی به درستی نقش را فهمیدند و بازی کردند. وقتی ایشان بازی می کرد حتی بچه های پشت صحنه می خندیدند، نه این که ایشان حرف های خنده دار بزند یا بد بازی کند، بلکه برعکس از این که چطور ایشان بدون هیچ گونه سابقه بازیگری توانسته این قدر خوب نقش بازی کند. البته من کمی نگران بودم و به بچه های پشت صحنه می گفتم که در تعریف و تمجید خودتان از بازی ایشان مراقب باشید که خدای نکرده این مسئله باعث نشود نقش و راکورد بازی را فراموش کند، که خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و ایشان خیلی مسلط این نقش را بازی کردند ولی در ارتباط با بچه های کلاس بازیگری و هنرجویان با شما موافقم و شناختی که از سینمای من داشتند، یا نوع نگاهی که من به بازیگری دارم، کمک کرد تا آنها بتوانند خوشبختانه به خوبی از پس نقش بربیایند، به ویژه نوید پورفرج و خانم مرجان اتفاقیان که امیدوارم بعد از این شاهد موفقیت های بیشتر آنها در عرصه بازیگری باشیم. این نشان می دهد جسارت تجربه گرایی شما بالاست و البته در جایی هم اشاره کردید که روند تجربه گرایی خود را حفظ می کنید و خود را مجاب می کنید که تجربه نوینی ارائه دهید. مغزهای کوچک زنگ زده را هم می توان با توجه به نکاتی که گفتید، ادامه روند تجربه گرایی شما در سینما و فیلمسازی دانست و شاید اهدای سیمرغ بهترین فیلم هنر و تجربه به فیلم شما را بتوان در همین راستا معنا کرد. با این حال انگار در شب اختتامیه از دریافت این سیمرغ متعجب شده بودید؛ چرا؟ - واقعا جا خوردم و حالا توضیح می دهم که چرا. قبلش فقط این نکته را بگویم که من با هیچ شخص خاصی مشکلی ندارم. این را به این دلیل نمی گویم که آدم میانه رویی هستم، نه اتفاقا آدم تندی هستم و حرفم را می زنم! منظورم از این که با هیچ شخصی مشکل ندارم این است که نه با داورهای محترم مسئله دارم، نه با مدیریت جشنواره چون فکر می کنم هر جشنواره ای قوانین خاص خود را دارد که یا کسی از آن خوشش می آید، یا نمی آید. این موضوعی نیست که آدم بخواهد بابت آن ناراحت باشد. وقتی من فیلمم را به جشنواره ارائه می دهم، باید قوانین آن را بپذیرم و به داوری های آن احترام بگذارم. تعجب من بابت ابداع و خلق یک جایزه ای بود که می توانست من را به هم بریزد و حتی ادامه مسیر حرفه ای ام را تحت تاثیر خودش قرار بدهد. شوک بنده به خاطر این بود که در سینمای ایران معنی هنر و تجربه نوع دیگری از سینما را در ذهن مخاطب تداعی می کند، که فیلم مغزهای کوچک زنگ زده با آن فاصله دارد یا منطبق با آن تعریف و تصویر نیست. این به این معنا نیست که هنر و تجربه مقوله بی اعتباری است. اتفاقا من از این سینما به خاطر فیلم اعترافات ذهن خطرناک من جایزه ای دارم که آن را با افتخار در کتابخانه شخصی ام قرار داده ام و برای من اعتبار آرتیستیک دارد اما قبل از این و شروع اختتامیه یک چیزهای دیگری به ما گفته بودند و برای آن ما را به اختتامیه فرا خواندند که نمی خواهم وارد جزئیات آن شوم اما روی سن و در شب اختامیه اتفاقات دیگری رخ داد، که برای من قابل درک نبود و مرا به هم ریخته بود. ضمن این که برای من جای این سوال پیش آمد که اگر داوران فیلم مرا در بخش هنر و تجربه دیده اند و جایزه داده اند، آیا به این معنی است که فیلم باید در سیستم سینمای هنر و تجربه به نمایش در بیاید؟! این به نظرم متناقض به نظر می رسد که اگر این اتفاق بیفتد، به نظرم جفا به خود هنر و تجربه است. این الصاق درستی نیست. ضمن این که تصور کردم این جایزه را ابداع کردند و به فیلم ما دادند تا به اصطلاح زحمات ما نادیده گرفته نشود اما من می گویم چرا برای به دست آوردن دل ما باید چنین جایزه ای را ابداع کرد. من که احساس نیاز به سیمرغ نکرده بودم و برای من بهتر بود که این سیمرغ را نمین گرفتم. اگر این فیلم شایسته هیچ جایزه و سیمرغی نبوده که خب نباید اهدا می شد و این برای من خوشایندتر بود تا این که جایزه ای را ابداع کنیم تا دل کسی یا گروهی را به دست آوریم. حرف من این است که سیمرغ یا جایزه من باید در جای خود اهدا می شد. البته هیچ کدام از این حرف ها به این معنا نیست که من به جشنواره آمده بودم که سیمرغ ببرم یا اگر نمی گرفتم فاجعه رخ می داد. هرگز! چون سیمرغ هنر و تجربه تاکنون وجود نداشته و برای نخستین بار ابداع شده، من فکر می کردم که آن را به فیلم امیر می دهند، به دلیل این که ساختار و جنس این فیلم به مولفه های فیلم هنر و تجربه نزدیک تر بود. این که این سیمرغ به فیلم من داده شد، حس کردم که نوعی به دنبال نخود سیاه فرستادن آن است. بر همین اساس برای من جایزه نگرفتن ناراحت کننده نبود. این که در پس ابداع یک جایزه، فیلم در بستر واقعی خودش دیده نشود، ناراحت کننده بود. با این حال همه داوران جشنواره اساتید من هستند و رأی آنها برای من قابل احترام است. شاید شب اختتامیه فرصت اندکی بود برای این که برخی حرف های تان را بزنید. اگر فکر می کنید حرفی از این فیلم و سیمرغش جا مانده، اینجا بگویید. - من فقط یک حرف دارم. همه دوستان اهل سینما، از کارگردان و تهیه کننده و بازیگر گرفته تا نویسندگان و منتقدان همه اصنافی که عضوی از خانه سینما هستند، تلاش کنیم که خودمان داستانی درست نکنیم که خشونت و نامهربانی در سینما رواج پیدا کند و اختلاف نظرها و سلیقه ها بخواهد همدلی بین ما را کم کند، یا از بین ببرد. حاشیه ها را کم کنیم و به متن سینما بپردازیم. باور کنید گاهی به جایی می رسم که دلم می خواهد بی خیال سینما شوم و آن را رها کنم. این شرایط بدی است که اگر حرفی زدیم که به ذائقه کسی خوش نیامد، از فردا دشمن هم شویم، یا علیه هم رفتار کنیم. من به مخاطب و مردم کاری ندارم که آنها همواره عاشق سینما و سینماگران بوده و هستند اما خودمان داریم عشق به این کار را فراموش می کنیم. واقعیت این است که سیمرغ ها فراموش می شود و این فیلم هاست که در خاطره ها می ماند. همه ما شاید الان یادمان نیست که فیلم هامون برای کدام بخش جایزه گرفت، ولی هامون از یادمان نرفته. یادمان نیست که خسرو شکیبایی برای چه فیلمی سیمرغ گرفت، ولی خود او همواره در ذهن و قلب ماست. بزرگ ترین جایزه، ماندگار شدن یک فیلم در خاطره مردم است، نه سیمرغی که در دست داریم. ...
خلاقیت /12
و روان فکری – انعطاف پذیری ذهن ابعاد مختلف کار ها و ایده ها را شناسایی کنید ، از چند نگاه به موضوع فکر بکنید ، ضمناً دید خلاق و متفاوت داشته باشید . – بسط دادن (توجه به جزئیات) و قابلیت بسط دادن به ماهیت کاری مورد نظر – ابتکار، ارائه مفهوم بدیع در مورد چیزی یعنی سه موارد فوق را باهم و یک جا ببینیم . – خلاقیت معمولا از سن 5 سالگی شروع می شود و مرحله نو اندیشی می گویند ...
شاغل شوید: بیست و یکم اسفندماه 1396
– نداشتن سوء پیشینة کیفری. 8 – عدم اعتیاد به مواد مخدر. 9 – داشتن شرایط تحصیلی و یا تخصصی لازم برای خدمت مورد نظر. 10 – داشتن سلامت و توانایی جسمی و روانی متناسب با خدمت مورد نظر. شرایط اختصاصی: – صرفا داوطلبانی که آخرین مدرک تحصیلی آنها دیپلم و یا پیش دانشگاهی باشد مجاز به ثبت نام در این سامانه می باشند . – داوطلبان صرفا یک بار مجاز به ثبت نام در این سامانه ...
مسافرت در دوران بارداری، نکات ضروری
را ببینند، ممکن است از روی صندلی بیفتد. - وسایل سرگرم کننده ای برای کودک خود بیاورید تا حوصله او از مسیر طولانی سر نرود و بتواند با اسباب بازی خود سرگرم بماند. - حداقل 6 تا 8 هفته پیش از سفر، در مورد وضعیت سلامت کودکتان و دریافت واکسن های ضروری سفر با پزشک مشورت کنید. - عکسی از کودکتان با خود داشته باشید که اگر او در محیطی شلوغ مانند شهربازی، گم شد، بتوانید با استفاده از عکس او ...
سال بعد سال تغییر
دلبسته خواندن مطالب ستون نویسانی که با فراغ بال هرچه بخواهند می نویسند. بدون دلبستگی به درآمد آن و مشکلاتی که می تواند برای شان به وجود بیاورد. اگر شما از آن دست نویسندگانی هستید که از راه کسب مهارت نویسندگی؛ نوشتن برای روزنامه ها؛ نوشتن مطلب برای رساندن آن به ضرب العجل و نه مطلبی برای همه ادوار امرار معاش می کنید؛ دیگر کسی حق ندارد در لابه لای نوشته های ژورنالیستی شما کندوکاو کند و ...
برای 7سین امسال ماهی قرمز بخریم؟
به گزارش جهان نیوز به نقل از جام جم، معمولا اعضای بزرگ تر، مسن تر و تحصیلکرده تر هر خانواده که شاید با قسمت های احساسی نوروز ارتباط کمتری برقرار می کنند و ماجرا را از دریچه عقل و منطق می بینند، در پاسخ به این سوال ابروها را بالا می دهند و می گویند: گناه دارند این ماهی ها... می خریم و دو روز بعد می میرند. عده ای هم که بیشتر به فکر اجرای رسم و رسوم سنتی و اصیل نوروز هستند از زاویه دیگری ماجرا را نگاه می کنند و می گویند اصلا ماهی قرمز چه ارتباطی دا ...
لیست جالب و 7 گانه از خودروهای مناسب سفر تعطیلات نوروزی +تصاویر
طراحی برای شان! در ایام تعطیلات عید به شما کمک کنند که کمی هیجان زده شوید، کم و بیش تند بروید، بار بیشتری حمل کنید و البته به شکلی ایمن و مناسب از جاده خارج شده و در مناظر بکر چهار سوی ایران ساعتی به استراحت و تفرج بپردازید. حالا که با هم مفاد قراردادمان را در این نوشته طی کردیم، برویم سر وقت هفت پیشنهاد. تندر 90 پلاس اتومات انتخاب: سدان دوست ها قیمت: 49.9 میلیون ...
رابطه زناشویی بعد از زایمان، پنج راهکار
را به عنوان یکی از تعهدات همسرتان جلوه ندهید. فقط خودتان را کاملا جدی بروز بدهید و او را به رابطه بین هر دویتان دعوت کنید. به شهوت تان برای او افتخار کنید. این یک برکت است، و بدون آن، ازدواج شما نمی تواند شکوفا شود. اگر می توانید کاری کنید که او احساس دوست داشته شدن نه تحت فشار قرار گرفتن بکند، ممکن است کاری کنید که او به داشتن رابطه جنسی مشتاق تر شود. حقیقت نهایی این است: اگر مادر و پدر ...
میهمانانی از بصره نجف، فلوجه
. این مسأله قطعا مورد توجه ماست و تلاش مان این است که به نحوی مدیریتش کنیم که رفت و آمدها تداوم داشته باشد. نمی خواهیم این رویداد گردشگری و اقتصادی فقط رویدادی مقطعی باشد. بنابراین طبیعی است که همه دستگاه های دست اندرکار اجتماعی و امنیتی روی ابعاد مختلف آن تمرکز داشته باشند. این کار تنها از پس یک نهاد برنمی آید. رویداد مهمی است که اثرات اجتماعی دارد و باید مراقبش بود و برای توسعه و رفع ...
ایده های جدید برای عیدی دادن به کودکان
برای تان چاپ کند. خوراکی های بامزه برای هر بچه ای خوشایند است. یک بسته پاستیل، مارش ملون، آدامس با جعبه های متفاوت یا خوراکی های جالبی که بچه در حالت عادی نمی خورد، می تواند او را خوشحال کند. البته توجه کنید قبل از خرید خوراکی سن کودک را مد نظر قرار دهید. مثلا پاستیل برای بچه یک ساله مناسب نیست. رعایت نکات زیر ضروری می باشد بگذارید کودکان عیدی های خود را هر چقدر دوست دارند بشمارند ...
کاهش 30 میلیونی شمارگان کتاب در دو سال اخیر
که به سراغ ما می آیند تا برای بچه هایشان از این کتاب ها بخرند و جالب اینجاست که خیلی ها شاید دو هفته یک بار به ما سربزنند و دنبال کتاب های به روزتر باشند. حالا که این سوال را پرسیدید این موضوع را گوش بدهید چون جالب است. ما یک مشتری ثابت داریم. مادری که هر هفته می آید تا کتاب های تازه چاپ شده را ببیند و برای دو فرزندش خریداری کند. حرف هایش که تمام می شود می گوید: شما هم اگر برای فرزندتان ...
علت آب سیاه یا گلوکوم چیست؟
را ر برنامه های درمانی خود قرار دهند. علائم آب سیاه چیست؟ آب سیاه چشم و درمان آن ، به مناسبت هفته جهانی آب سیاه رایج ترین نوع گلوکوم از نوع گلوکوم اولیه با زاویه باز است. این نوع گلوکوم هیچ نشانه ای ندارد، به جز اینکه فرد بینایی خود را به مرور زمان از دست می دهد. به این دلیل لازم است سالانه به چشم پزشک مراجعه کنید، به این ترتیب تغییرات بینایی شما به طور منظم بررسی ...
معجزه، در بیابان های ریگان
آن بیابان بمانم، چه برسد به این بچه 3 ساله که 14 ساعت بدون آب و غذا آن جا بود؛ هنوز هم باورم نمی شود. خدا به دخترم رحم کرد، نوه ام را دوباره به ما بخشید. شما کی مطلع شدید که محمد پیدا شده است؟ ساعت حدودا 6 صبح بود که به خانه ما تلفن زدند. وقتی موضوع را به دخترم گفتم، گریه افتاد. باورش نمی شد تا این که محمد را در آغوش گرفت. او به سختی محمد و خواهرش را بزرگ کرده است. داماد من بیمار ...
برخی در 25سالگی استاندار بودند اما می گویند جوانان نمی توانند بخشدار شوند
هستند و مشکلی هم ایجاد نمی کنند. اما اگر قرار بر استفاده از تکنولوژی های دو، سه نسل قبل باشد حتما مشکل ساز می شود و ما قطعا با آن مخالفیم. باز هم بسته به اینکه شما گاز یا نفت را می خواهید به چه چیزی تبدیل کنید میزان و نوع آلایندگی خیلی متفاوت است. فرایند و نوع محصولی که می خواهید به دست بیاورید نیز از فاکتورهای مهم است. پتروشیمی ای که در گیلان مطرح است از نوع GTPP است، یعنی گاز را به پلی پروپیلن یا ...
هرآنچه در خصوص تیک عصبی باید بدانید
... وی گفت: نکته دوم اینکه اگر فرزندتان مبتلا به این سندرم است چون ممکن است در مدرسه توسط دوستانش مورد تمسخر قرار گیرد حتما بیماری فرزندتان را با مسئولین مدرسه در میان بگذارید ،چون این بچه ها هم به علت مورد تمسخر قرار گرفتن و هم به علت بیش فعالی و کاهش توجه و تمرکزی که دارند در معرض ترک تحصیلی یا افت تحصیلی هستند . و نکته آخر اینکه اگر این سندرم را خوب بشناسید و بتوانید عواقب آن را در ...
اگر بگذارند 3ساله نساجی را نجات می دهم
صنایع مختلف حال خوشی ندارند و هر روز هم بر حجم مشکلات آنها اضافه می شود، با توجه به این شرایط وضعیت فعلی نساجی چگونه است؟ امروز صنعت نساجی با معضلاتِ بسیاری دست وپنجه نرم می کند که این معضلات را باید از دریچه و موقعیت های مختلفی مورد ارزیابی قرار داد. به طور کلی صنعت نساجی یک صنعت به شدت وابسته به بازار است، این صنعت از همان روزهای اول پایه گذاری اش تمام هم و غم و فکرش بازار بود، چراکه ...
زندگی را با این بازی ها به کودکانتان بیاموزید
تنهایی بازی کرده و شریکی برای بازی شان نداشته باشند. در این شرایط باید آنها را آزاد گذاشت تا خلوتی برای خودشان داشته باشند. بازی های غیرهدفمند در سن زیر یک سال، بعضی بازی های کودکانه بدون هدف و فقط به شکل جسته و گریخته است، چهاردست و پا رفتن به جهت های مختلف، برداشتن اشیاء بدون هدف مشخص، نگاه کردن به اشیاء و... از این نوع بازی هاست. والدین باید کودک را در این مسیر فقط همراهی ...
ترفندهای مفید مدیریت زمان برای والدین پرمشغله
شما تبدیل به پدر یا مادری می شوید که بیش از اندازه گرفتار است و به همین خاطر به راحتی آشفته می شود، چون کارهای زیادی باید انجام دهد. برای بچه ها بیش از اندازه کار نتراشید بسیاری از بچه ها درگیر حجم انبوهی از فعالیت های فوق برنامه هستند. اگر برای خانواده ارزش قائل هستید و می خواهید فرزندان تان پیوند خانوادگی قوی با یکدیگر داشته باشند، دیگر نمی توانید چنین برنامه هایی را پیش ...
6 نکته عملی برای تربیت فرزند خوش بین
به بچه ها دادن، آسیب زدن به آنهاست، چون به زودی واقعیت را خواهند فهمید و به اعتماد بنفس شان لطمه خواهد خورد. وقتی در مورد موضوعی به فرزندتان دلخوشی بیهوده می دهید، او انتظار اتفاق خوشایندی را دارد و اگر با عکس این موضوع روبرو بشود، تاثیر کاملا معکوس هم می گیرد. خوشبینی، نیازمند واقع بینی و واقع اندیشی است، نه دلگرمی های دروغی. فرزند شما باید برای هر چیزی آماده باشد. اگر قرار است به شهر ...
تکنیک های تلقین و تخیل برای افزایش تمرکز و تقویت حافظه
آنها میباشد. همه انسانها با درجات مختلف تلقین پذیرند و این تلقین پذیری در خلسه بسیار افزایش مییابد. دانشمندان به دفعات نشان داده اند هر نوع تلقین مورد پذیرش ضمیر ناخودآگاه قرار میگیرد امروزه دانشمندان اثبات کرده اند که بخشی از اثرات داروها اثرات تلقینی آنها است لذا در پزشکی امروز استفاده از شبه داروها مطرح شده است که فاقد اثرات خاص دارویی و شیمیایی میباشند. در تمام اعصار تلقین نقش مهمی در ...
مدیون دعای آنهایی هستیم که از روستایشان بیرون نیامدند
وارد آن شهرستان ها شویم. از داوطلبان انتخاب کردید یا از متخصصین و آنها را طبق تخصص مشغول به کار کردید؟ سال اول که ما وارد این روستا شدیم مشکل اصلی آنها این بود که یک محل تجمع در این روستا وجود ندارد مانند مسجد یا مدرسه و با بچه ها صحبت کردیم که یک پایگاه تجمعی در آنجا داشته باشیم. به این هدف رسیدیم و در روستای گچ بندی نورآباد لرستان یک پایگاه فرهنگی به نام مسجد صاحب الزمان ساختیم. مسجد که ...
راز اندام زیبای زنان برزیلی چیست؟
می دانند چرا که انها می گویند اگر میزبان به میهمان علاقه داشته باشد بایستی به سلامت میهمان اهمیت قائل شود. نوشیدنی زیبایی آنها چیست؟ نوشیدن آب به میزان لازم در طول روزیک اصل مهم برای شادابی و زیبایی پوست است . راز اندام زیبای زنان برزیلی چیست؟ تناسب اندام و تمیزی بدن یک شعار مهم در آمریکای لاتین است. حتی زمانی که خانم های این قاره بچه دار می شوند پوست بدن ...
سبک زندگی و سلیقه مردم تغییرات اساسی کرده است
محترم ولی فقیه در استان ها را نیز محل مشورت قرار دادم. در عین حال فضای سیاسی استان ها را نیز برای انتخاب استاندارها درنظر می گرفتیم. این کارها نیز در جهت رعایت اصل هماهنگی در استان ها بود. ولی این تغییرات استانداران در دوره شما با انتقادات زیادی مواجه شد، ازجمله انتصاب استانداران غیربومی باعث گلایه هایی از شما شد. اصرار خاصی بر انتصاب استانداران غیربومی بود؟ این که درباره ...
آواز بخوانید و سلامت بمانید!
تعادل خود را به دست بیاورند. 9. تقویت مهارت های ارتباطی پژوهش ها نشان داده آواز خواندن برای بچه های کوچک به مغزشان جهت آماده شدن برای یادگیری زبان کمک می کند. همچنین موسیقی ابزار خوبی برای تعلیم خواندن و نوشتن در سنین پایین است تا بعدا دچار مشکلات زبانی نشوند. اگر دوست دارید ترانه هایی که می خوانید را خودتان بسرایید پس این استعداد شما می تواند به مهارت های ارتباطی تان نیز کمک کند ...
رابطه زناشویی بعد زایمان، چه تغییراتی می کند؟
برای شما فرصتی برای خوابیدن، استراحت و پرداختن به نیازهای خودتان را فراهم می کند. البته واقعا در گرفتن کمک از دیگران هوشمندانه عمل کنید. چون گاهی یک نفر را به خانه می آورید تا همراهی تان کند اما بعد متوجه می شوید که در حال ارائه خدمات به او هم هستید. از کسی کمک بخواهید که می دانید اهل حمایت و کمک و همراهی است. ممکن است یک دوست بهتر از مادرتان در این شرایط کمک و همراه باشد. این بچه دونفر ...
ملزومات سفر با کودک، اگر مبتلا به اوتیسم باشد
در نظر داشته باشند. چون در بسیاری از موارد والدین اینقدر درباره کودک اوتیستیک خود نگرانند و به فعالیت های او توجه دارند که فراموش می کنند در طول سفر به بقیه بچه ها هم توجه کنند. بهتر است بدانید که شما تنها یک فرزند ندارید و بقیه هم همانقدر نیازمند شما هستند . درباره تغذیه این بچه ها در سفر؛ مواردی هستند که باعث افزایش بهم خوردگی کودک می شوند و معمولا خانواده ها این موارد را با گذر زمان ...
ورم معده | درمان دارویی و رژیم غذایی در ورم معده
کلیدی را کاهش دهد که باعث حفظ رطوبت محافظ در معده شما می شود. 3- سن بالاتر بزرگسالان سالمند خطر ابتلا به ورم معده دارند، زیرا پوشش معده با سن کاهش می یابد و افراد مسن بیشتر در معرض ابتلا به عفونت H. pylori یا اختلالات خود ایمنی نسبت به افراد جوان هستند. 4- مصرف بیش از حد الکل الکل می تواند باعث تخریب معده شما شود. مصرف بیش از حد الکل باعث ورم معده حاد می شود ...
رفاقت با آیت الله جنتی را به احمدی نژاد ترجیح می دهم/ به نوبخت گفتم متهم ردیف سوم اعتراضات اخیر شما ...
در مورد مسائل مختلف صحبت شد من دراین جلسه سکوت کرده بودم، صحبت ها که تمام شد رئیس دولت اصلاحات دستش را روی پای من گذاشت که تو چرا چیزی نمی گویی؟ من دو ماه قبل از دی ماه گفتم با تفاسیری که می بینم نگران این هستم که حتی صدای شما هم شنیده نشود.در دی ماه این خطر به وضوح وجود داشت. چون نظرسنجی برای حفظ انقلاب نکردیم من ارزیابی مطلقی ندارم.اما به اصلاحات لطمه وارد شد. اصلاح طلبان موضع گرفتند و هزینه ...