سایر منابع:
سایر خبرها
تبهکاری که می خواهد بازنشسته شود
همسایه ها را با مامور پلیس بالای سرم دیدم. پیش از دستگیر شدنت کجا زندگی می کردی؟ اتاقی در شوش اجاره کرده بودم و تنها زندگی می کردم. خانه همسرت کجاست؟ پسرهایم چند سال پیش آپارتمانی برای مادرشان خریدند و من آنجا بودم تا اینکه به دلیل سرقتی که کرده بودم پلیس آنجا آمد و دستگیرم کرد وقتی چندماه بعد آزاد شدم و به خانه برگشتم پسرهایم گفتند که آبروی شان را برده ام ...
شهید آوینی،خالق آثارهنری با رویکرد قرآنی
، زندگی اش را در کنار خانواده اش می گذراند، مثل یک آدم معمولی. خانه ما دو خوابه بود، انتهای مهمانخانه را با چند کتابخانه جدا کرده بودند که بشود اتاق خواب من و برادرم. مهمانخانه هم شده بود اتاق کار پدرم. درنتیجه صدای کار کردن او از مهمانخانه به اتاق ما می آمد و ما خیلی وقت ها متوجه شب بیداری های او بودیم. همه کتاب ها و وسایلش روی میز ناهارخوری پهن بود و صدای ورق زدن کتاب ها و حتی صدای نوشتنش ...
6 روز زندگی، 4سال به دنبال طلاق
جدال عروس و داماد که پس از شش روززندگی مشترک با هم اختلاف پیدا کرده بودند، بعد از چهار سال کشمکش و با دریافت هزینه جشن عروسی ازسوی داماد وامضای برگه طلاق به پایان رسید. یکی از روز های پایان سال که بیشتر خانواده های تهرانی درگیر خانه تکانی و خرید شب عید بودند، یاسمن و خسرو همراه اعضای خانواده و وکلایشان به شعبه 276 آمده بودند، البته این زوج بار اولشان نبود که به دادگاه خانواده مراجعه ...
بن بست تحقیقاتی در پرونده قتل زن میانسال
بی اطلاعی کردم مرا با چاقو زخمی کرد. او وقتی از جست و جو ناامید شد کارت عابربانک من و مادرم را گرفت و پول و لوازم گرانقیمت خانه و سوئیچ و مدارک خودروی مادرم را با خودش برد. پس از رفتن این مرد، در حالی که بشدت زخمی شده بودم به سختی طناب دست و پایم را باز کردم و به اتاق خواب مادرم رفتم که جسدش را دیدم و از ترس فریاد کشیدم. پس از این بازجویی پلیس تحقیقات گسترده ای را برای شناسایی قاتل آغاز ...
اظهار کرد وگو با ناصر ملک مطیعی ؛ مردِ مردان
. بعد یک بالاخانه کرایه می کنند در چهار راه سیروس برای سینما. این بالاخانه قدیمی گویا هنوز هم هست ولی خیلی قدیمی هست. پدرم با پسرخاله و پسردایی و طایفه و خود شان دسته جمعی یک سینما درست می کنند، یکی بوفه را اداره می کرد، یکی دم در بود و یکی هم کار دیگر. این سینما را گویا دو سه سال هم نگه می دارند. من خیلی کوچک بودم و شاید یک خاطرات خیلی محو و کوچکی هم یادم بیاید و به صورت دور و مبهمی یادم می آید ...
اعترافات مردی که لحظه تحویل سال زنش را کشت
نفقه داد. من هر ماه 700 هزار تومان به عنوان نفقه او و فرزندانم به کارتش واریز می کردم تا اینکه مدتی قبل خودروی پیکانی خریدم و با آن شروع به مسافرکشی کردم و از همسرم خواستم به خانه برگردد. در نهایت با اصرار من قبول کرد سال جدید به خانه برگردد. وی ادامه داد: قرار شد عید ابتدا چند روزی به مسافرت برویم و بعد هم به خوبی و خوشی به خانه مان برگردیم. خیلی خوشحال بودم از اینکه همسرم راضی شده ...
رابطه شوم و سیاه خانم دکتر جوان و مرد کتاب فروش | با میثم بودم تا اینکه ....
طلاق چه دلیلی محکم تر از این که، زنی را از درون خرد کرده باشند. وقتی به خاطر عشق و دوست داشتند به مرد رویاهایت از خانواده ات ،حتی از پدر و مادرت دست بکشی، اما بعد متوجه شوی که ان عشق ، یک عشق سیاه است . چیکار می کنی ؟ 28 ماه پیش با میثم آشنا شدم . در همان نگاه اول عاشقش شدم . با خود گفتم او همان مردی است که در رویاها یم به دنبالش بودم. من و میثم در یک شب سرد زمستانی با هم آشنا شدیم. برف ...
خانواده ندا خواستار اشد مجازات قاتل اند
می رسد و جنازه اش درون کیسه زباله ای در گوشه خیابان پیدا می شود. وی افزود: فردی که به این جنایت اقرار کرده، مرد معتاد 45 ساله ای است که در کودکی ترک تحصیل کرده، سابقه طلاق و دو بار ازدواج دارد و صاحب سه فرزند است.وی در نزدیکی منزل خود و همسایگی خانواده ندا، چرخ میوه فروشی داشته و سیب زمینی و پیاز می فروخته است. مسئول خانه علم جمعیت امام علی در قلعه ساختمان مشهد با بیان اینکه ...
رفیعی: هر 2 تیم استقلال و پرسپولیس را دوست دارم / طرفدار آلومینیوم اراک هستم
....کمی آنسوتر در محله گلبرگ کنار پارک فدک باشگاه شاهین قرار داشت و نزدیک پل تسلیحات نیز باشگاه استقلال بود. پس حسابی ورزشکار هستید. بله چون پدرم نظامی بود در بین سال های 61 تا 68 عضو تیم های مختلف دانشکده افسری بودم و در تیم های سوارکاری، شنا و اسکی آنجا فعالیت می کردم. البته من همچنان اسکی را انجام می دهم و به طور مرتب به باشگاه بدنسازی و کوهنوردی می روم. طرفدار کدام ...
تکرار فاجعه آتنا، ستایش و اهورا؛ این بار ندا 6 ساله از مشهد
...> تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم و بعد هم درس و مدرسه را رها کردم. معتادی ؟ بله! تریاک و شیره مصرف می کنم. همسرت از ماجرای اعتیاد تو خبر داشت؟ نه او نمی دانست و من به طور پنهانی مصرف می کردم تا این که روزی فهمید و زمانی از من طلاق گرفت که معتاد شده بودم! چه مدت گذشت تا دوباره ازدواج کردی؟ فقط دو روز. آن هم به خاطر لجبازی با خانواده ...
ویتنامی ها درباره آمریکا چگونه فکر می کنند؟
هایی که مردم ویتنام سال ها در آن زندگی می کردند با این حال، مقاومت 20 ساله مردم ویتنام که البته با کمک های شوروی سابق و چین همراه بود، آمریکا را ناگزیر به عقب نشینی از این کشور کرد و بدین ترتیب، یک شکست تاریخی برای ایالات متحده ثبت شد . حجم جنایاتی که آمریکایی ها علیه مردم ویتنام انجام داده بودند در مقایسه با ستم های آمریکا علیه ایران، مانند مقایسه فیل و فنجان است . از این رو ...
برای الیزابت گریه کردم
و همیشه پیگیر بازیگری بودم و در دانشگاه محل تحصیلم هم چند نقش کوتاه بازی کرده بودم. در ایران هم چندبار تست بازیگری داده بودم، ولی به خاطر مدت کوتاه اقامتم در ایران نمی توانستم در آنها حضور داشته باشم که در نهایت از طریق دوستان که در جریان فعالیت های من بود، به کار معرفی شدم و دیداری با آقای محسن تنابنده داشتم. ایشان درباره نقش با من صحبت هایی کرد و در نهایت در حالی که سریال کلید خورده بود، من به ...
هنوز هم مرا با اسم حسن باقری صدا می زنند!
آن تئاتر را پیگیری می کردم. پاتوق ما کانون مطهری بود آنجا هم فوتبال بازی می کردیم هم نمایش کار می کردیم. در همان سالها هم بود که من اولین نقش کوتاهم را در کار آقای "محمد صادق تحصیلی" بازی کردم. این فیلم آن موقع جزو آن دسته از آثار نمایشی بود که جنبه آموزشی داشت و ظهرها در برنامه خانواده از شبکه یک پخش می شد.آن زمان من کلاس پنجم ابتدایی بودم. آن زمان برای همین کار دو روز می رفتم سر ...
مرده ای که از خانه اش در مشهد فرار کرد! / او عروس 17 ساله بود
دختر 17 ساله ای که با طراحی نقشه یک جنایت، پای پلیس Police و قاضی Judge ویژه قتل Murder عمد را به یک پرونده جنایی ساختگی باز کرده بود، بعد از آن که با هوشیاری پلیس و انجام یک سری اقدامات پلیسی دستگیر شد و ماجرای مقتول فراری لو رفت، در تشریح جزئیات این حادثه Incident به سرگرد خداوردی (افسر پرونده) گفت: حدود سه سال قبل با جوانی که به خواستگاری ام آمده بود ازدواج کردم. او کارمند یکی از ...
رامین رضاییان: من هیچ وقت به خودم اجازه نمی دهم دل هواداران پرسپولیس را بشکنم
بازیکنان تحت نظر کادرفنی و بدنساز و دکتر قرار دارد. اما زمانی که در تهران بودیم ساعت 10 سر تمرین بودیم و نهایتش ساعت 1 عصر خانه بودم و این امکانات و حرفه ای بودن وجود ندارد. من زمانی که در ترکیب اصلی نباشم روز بعد از بازی در ترکیب تیم دوم یک بازی تدارکاتی سخت و کاملا فیزیکی را پشت سر می گذاریم که کم از بازی روز گذشته ندارد. من جدا از برنامه تمرینی تیم البته از مربی بدنساز تیم خودمان هم برنامه جداگانه ...
بازسازی صحنه قتل ندا دختربچه افغانستانی
پشت بام همان اطراف پرت کردم. بعد که جسد را همان جا گذاشتم، به خانه مادرخانمم رفتم. موضوع را به برادرخانمم گفتم ولی او باور نمی کرد و می گفت: شوخی نکن! من دستش را گرفتم، به محل جنازه بردم. پشیمان شده بودم. با خودم می گفتم شاید زنده باشد، اما همین که شلوغی کوچه را دیدیم، بدون دست زدن به آن، به خانه برگشتیم. دیگر به کسی چیزی نگفتم. دو شب بعد، برای اینکه طبیعی باشد، دست زن و بچه ام را گرفتم و به خانه ...
زن مطلقه در خلوتگاه شیطان به التماس افتاد
سال قبل به طور اتفاقی با مهران آشنا شدم. به محل کارم رفت و آمد داشت. از من خواستگاری کرد. می گفت: برایش مهم نیست طلاق گرفته ام و یک بچه دارم. شیفته محبتش شده بودم. از طرفی می خواستم هرچه سریع تر سرو سامان بگیرم. مهران ادعا کرد خانواده اش را برای ازدواج راضی می کند وقتی برای اولین بار به خانه اش رفتم با وجود التماس هایم به من تجاوز کرد و با چرب زبانی ادعا کرد بزودی محرم می شویم ...
ستاره هایی که علی رغم خیانت کنار هم ماندند +عکس
بیشتر او را به خاطر بازی در سریال بافی قاتل خون آشام (Buffy the Vampire Slayer) در نقش فرشته می شناسند اما سال ها بعد طرفدارانش او را در مقام یک نادم خائن به همسر شناختند. بوریناز از سال 2001 با جیمی برگمن ازدواج کرده بود اما در سال 2010 مجبور شد که در مورد روابط غیراخلاقی اش عذرخواهی کند. وی در مصاحبه ای با یک نشریه چنین گفت:" من به همسرم وفادار نبوده ام. ازدواج ما به خاطر خیانت های من لکه دار شده ...
لطفا به ما زل نزنید!
است تا از زبان یک مادر بشنویم که کودکانی مثل یاس به اندازه همه بچه های جهان حق زندگی کردن دارند؛ با نگاه ها و نیش زبان های مان حق زندگی کردن را از این کودکان نگیریم . چند سال دارید و کجا متولد شده اید؟ متولد آبان سال 1359 هستم و در شیراز به دنیا آمده ام، اما درحال حاضر به خاطر شغل همسرم در کیش زندگی می کنیم . تحصیلات تان چیست؟ در رشته مهندسی کشاورزی تحصیل ...
افشا شدن رازهای زندگی نوه آدولف هیتلر
ماری می گوید: این گردش ها معمولا پایان خوشی نداشتند. درواقع، پدرت بنابر طبع، حرف هایی می زد که من واقعا سر از آنها درنمی آوردم. او به فرانسه حرف نمی زد، اما به آلمانی برای یک مخاطب خیالی یاوه سرایی می کرد. فیلیپ می گوید: پدرم گفت که این رابطه فقط چند ماه به طول انجامید. هیتلر مورد حمله شیمیایی قرار گرفت و برای درمان به آلمان بازگشت. او برای چند ماه برگشت و دوباره به آلمان رفت و بعد از ...
برخی از سلبریتی ها برای کار اجتماعی دنبال منفعت مادی هستند
وارد کار خبری شوند بدانند که ما آگهی تئاتر می گذاریم؛ یک صفحه 200 هزار نفره هم می گذارد. بعد رفقا می گویند ما از گلونی بازخورد می بینیم. می گویم این به خاطر آن است که 19 هزار عدد واقعی کمی نیست. ما اکانت فیک نخریدیم چون من و همه دوستان سعی می کنیم در فضای رسانه ای، واقعی باشیم. خودمان را که نمی خواهیم گول بزنیم. سه سال است این پایگاه را به همراه همسرم و دیگر دوستان افتتاح کرده ایم و جان خود را روی ...
آه ای هجده سالگی!!
شعار سال: در مدرسه مرضیه هستم، دفتر مدیر مدرسه. مرضیه با یونیفورم سرمه ای روبه رویم نشسته و برایم داستان زندگی اش را می گوید. معلم هایش قبلاً برایم گفته اند که او یکی از بهترین دانش آموزان این مدرسه است. کتابخوان، مؤدب و... هرچه باید یک دانش آموز نمونه داشته باشد. مقنعه اش را چند بار روی سرش جابه جا می کند. دست هایش را روی هم فشار می دهد: بچه که بودم یک خانواده عادی داشتیم و وضع مالی مان خوب بود. همه دور هم ...
همه موافق بودند
. خیر جزو آنها نبودم. من مغضوب دولت وقت بودم و خیلی مرا قبول نداشتند و البته من هم از دولت فراری بودم. در واقع بعد از اینکه از دانشگاه تهران در رشته فیزیک فارغ التحصیل شدم، به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه جندی شاپور به اهواز رفتم. ولی در سال 48 به دلیل فعالیت های سیاسی که از سال 42 شروع کرده بودم از آنجا اخراج شدم و طبیعتا نمی توانستم از بورس دولتی استفاده کنم. بعد از این بود که من خودم ...
پاسخ به سه تحریف بارز از تاریخ معاصر/ جعل خاطرات امیرانتظام در یک برنامه تبلیغاتی
خوزستان بودم. رئیس ستاد ارتش سر لشکر شادمهر به من تلفن کرد و گفت که هواپیماها و هلیکوپترهای آمریکایی آمدند به طبس. من [در مسیر مراجعت از خوزستان به تهران]به خلبان گفتم که برود بالای آن منطقه... خلبان به آن سو پرواز کرد و کمی هم ارتفاع را کم کرد. آن چه در آن وضعیت دیدم، چند هلی کوپتر و دو هواپیما روی زمین مانده بود... بعد که آمدم به تهران، رفتم در تلویزیون و قضیه را توضیح دادم. همان شب ...
لباس بسیجی اش را پوشید و آماده شهادت شد
. امرالله متولد 1347 بود. ما یک خانواده مستضعف روستایی با پنج برادر و یک خواهر بودیم. پدرمان کشاورزی می کرد و مادرمان خانه دار بود. خیلی وقت ها هم سر زمین کمک حال بابا می شد. پدرمان سال 60 به رحمت خدا رفت، من پسر بزرگ خانواده بودم و باید مسئولیت بچه ها را برعهده می گرفتم. یادم است پدرم نصیحت می کرد که وقتی تشکیل خانواده دادی و از خرج زن و بچه ات عاجز ماندی، دستت را دراز کن، اما لقمه حرام به زندگی ات راه ...
نبودِ عبدالرحیم را هر لحظه احساس می کنم/ دلتنگی او مونس اوقات من است
یک دل سیر چهره به چهره با او حرف بزنم... فاطمه دختر سه ساله ام وقتی دلتنگ بابایش می شد، میبردمش زیر نور ماه و به او می گفتم به آسمان نگاه کن و از خدا بخواه که پدرت را سالم برگرداند. سالم برگشت اما جانی در بدن نداشت... نوع خبر شهادتشان اینگونه بود که مستقیم خبر شهادت را سپاه به من نداد و پدر شوهرم را واسطه قرار داد و به او انتقال دادند. یک روز که با پدر همسرم تماس گرفتن و موضوع ...
تفسیر آیات 1-3سوره انعام
بطور مرسل نقل کرده. و قمی در تفسیر خود می گوید: پدرم مرا حدیث کرد از حسین بن خالد و او از حضرت رضا (علیه السلام ) که فرمود: سوره انعام یکباره نازل شده و هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه کردند، در حالی که همه با تسبیح و تهلیل و تکبیر زمزمه داشتند، پس هر کس آن را قرائت کند همین فرشتگان تا روز قیامت برای او استغفار می کنند. مؤلف : این روایت را صاحب مجمع البیان نیز از حسین بن خالد از آنجناب ...
ایده کودکانه ای که در بزرگسالی جان گرفت
...> یکی از این طراحان و خلق کنندگان تابلوهای میخی استاد غلامحسین فیروز فر است. استادی که سال ها برای این هنر زحمت کشیده، ساعت ها برای این هنر زیبا وقت گذاشته و اندوخته ای در خور شان شهر تبریز پدید آورده است . منزل شخصی، کارگاه و گالری استاد غلامحسین فیروزفر در خیابان طالقانی روبه روی خانه معلم شماره یک در کوچه پیشاهنگی قرار دارد، در کوچه پیشاهنگی به راحتی با پیدا کردن پلاک 4 می توانید مهمان ...
ابطحی: با رفراندوم مخالفم
انتخاب کرده ایم اما در میانشان تنها یک نفر زیر 40 سال است که گویی خود جوان ها هم پذیرفته اند. البته لایف استایل شان هم مهم است یعنی شیوه زندگی نسل جوان ما خیلی متفاوت است و قطعا آن طرف هم هست و این شیوه را به خاطر ریاکاری مدیریت از دست نمی دهند. الان ببینید که چند تا مهندس و دکتر در کافی شاپ های تهران مشغول کارند و خیلی هم راضی اند. به خاطر اینکه فکر می کنند سبک زندگی شان را در آنجا پیاده می کنند ...
تناقض خاطرات امیرانتظام با ادعاهایش در خشت خام
مراجعت از خوزستان به تهران]به خلبان گفتم که برود بالای آن منطقه... خلبان به آن سو پرواز کرد و کمی هم ارتفاع را کم کرد. آن چه در آن وضعیت دیدم، چند هلی کوپتر و دو هواپیما روی زمین مانده بود... بعد که آمدم به تهران، رفتم در تلویزیون و قضیه را توضیح دادم. همان شب سرلشکر شادمهر به من تلفن زد و گفت: اگر آمریکایی ها شبانه بیایند و این هلیکوپترها و هواپیماها را [که در طبس جا گذاشتند]ببرند، دیگر هیچ آبرویی ...