سایر خبرها
بهتاش پایتخت: حکم پیاز وسط سیر ترشی را داشتم!
وگو باید اضافه کنم بزرگ ترین فیلسوف ها گاه بعد از سال ها تفکر و تعقل به یک تئوری می رسند و فردایش آن را عوض می کنند، حال منِ بهرام افشاری حرف دو روز پیشم را نمی توانم تغییر دهم!؟ این روزها مشغول چه کاری هستید؟ تئاتری به کارگردانی آتیلا پسیانی روی صحنه دارم و در حال بازی در سریال شرایط خاص به کارگردانی وحید امیرخانی هستم. از 16 اردیبهشت هم نمایش جوجه تیغی را روی صحنه می برم که برگرفته از زندگی خودم، عشق فیلم ها و سیاهی لشکرهاست و فکر می کنم بهترین مواجهه و گفت وگوی من با مردم باشد. منبع : جام جم ...
هومن افاضلی سرمربی تیم فوتبال نفت تهران: بازی با پدیده برای ما مرگ و زندگی است
.... هدف گذاری ها به تنهایی برعهده سازمان لیگ نیست ولی برگزاری برعهده آنهاست. آنها چند سال است که برنامه لیگ را از اول تا آخر اعلام می کنند. این یک اتفاق ویژه برای ماست. یک روز رئیس من در تیم ملی از من پرسید که سه هفته بعد بازی فلان تیم کجاست که برویم ببینیم. رئیس فدراسیون یک کاغذ درآورد و گفت به کسی نگویید ولی دوشنبه بازی دارند. از آن روز خیلی نگذشته ولی الان از یک سال قبل می دانیم که چه زمانی ...
قبر یک حقیقت زنده است
فشار و تنگی ایجاد می کنی و به دیگران نیز منتقل می کنی. با عصبانیتت و با اخلاقت دیگران را در فشار می گذاری. دیگران باید خیلی حواسشان باشد که تو یک موقعی تحریک نشوی و پرخاشگری نکنی. مثلا پدر و مادر یا همسر و فرزند و...باید مراقب باشند تا تو عصبانی نشوی. شوهری که در خانه بهانه گیری می کند، زن و بچه از دستش در فشار هستند و مراقبند که یک دفعه خشمگین نشود، نیش نزند، چنگ نیندازد. چون عصبانی ...
کابوس ازدواج با مرد دو زنه
. اما به اصرار آرش پنهانی در خانه ای زندگی می کردند.دیگر حرف هایش را نمی شنیدم، به هق هق افتاده بودم. پس من زن سوم آرش بودم... آن لحظات تنها همه اتفاقات، چرب زبانی های آرش و وعده و وعیدهایش مانند فیلم از جلوی چشمانم می گذشت و تحمل این درد را برایم سخت تر می کرد. باید کاری می کردم، ما فقط چند روز به عروسی مان مانده بود. بعد از آن نامزدی ناموفق، به هم زدن مراسم فقط آبروی من و خانواده ام ...
محسن رفیق دوست: احمدی نژاد و جریانش به دنبال غصب حکومت هستند/ احمدی نژاد را از ابتدا قبول نداشتم
کار کرده ام و هر آنچه را که می توانستم و به صلاح بوده را اجرا کردم و از این پس درجا خواهم زد. بعد فرمودند از این پس چه خواهی کرد؟ گفتم به دنبال کار کردن برای مردم هستم و بنیاد نور را که قبلا راه اندازی کرده بودم مدیریت کردم. اینکه ما برای پیشبرد امور کشور کارایی داریم باید از سوی دیگران تشخیص داده شود. چند وقت پیش نزد بنده آمدند و گفتند شما برای کشور چه کاری می توانید انجام دهید؟ گفتم همه کار. ...
کارآفرینی با 98 درصد معلولیت: به دروغ گفتند که از من حمایت کردند
و حالم را پرسید و وقتی گفتم شما ویدئو را که دیدید زنگ زدید قطع کرد گفت نه و وقتی دوباره زنگ زد با عصبانیت تمام سر من داد می زد. من نمی توانم تند حرف بزنم چون نفسم می گیرد تنها به این خانم گفتم که حق ندارد با من اینطوری صحبت کند. من با یک اسپانسر تازه می خواستم گفتگو کنم اما وقتی به دروغ در برنامه آن حرف را زدند اسپانسرهای بعدی عقب کشیدند و حس کردند من می خواهم یک محصول را به دو جا بفروشم. ...
بسته شعری به مناسبت شهادت امام کاظم (ع)
...> چهار سال به بند است از او چه می ماند؟ به این حدود اگر که زدن اضافه کنید پس از سه روز حسینی به بام خواهد ماند اگر به زخم تن او دهن اضافه کنید حسینیان غم آقا به دست می آید به این حسین اگر که حسن اضافه کنید غریب کوچه غریب مدینه از امشب به ذکر سینه غریب وطن اضافه کنید مهدی رحیمی خورشید کبود و نیلی و مخمل کوب! دیدیم تو را چه دیر در ...
دوقلوهایی که در یک روز متولد و شهید شدند + عکس
ها کباب درست می کرد. آخرین باری که می خواست برود سال 65 بود. من و همسرشان کنار در برای بدرقه ایستاده بودیم که کتاب مفاتیح الجنان و قرآن تو جیبی اش را درآورد. قرآن را به من و مفاتیح را به همسرش داد. بعد خانمش گفت: محمدعلی من مفاتیح دارم. من هم گفتم: قرآن تو جیبی کوچک دارم. از ما خواست کتاب ها را با هم جابه جا کنیم. آخرین یادگاری اش همان مفاتیح کوچک و قرآن جیبی شد که در آن لحظات آخر به ما هدیه کرد ...
افاضلی: دیدار با پدیده، بازی مرگ و زندگی است
سال است که برنامه لیگ را از اول تا آخر اعلام می کنند. این یک اتفاق ویژه برای ماست. یک روز رئیس من در تیم ملی از من پرسید که سه هفته بعد بازی فلان تیم کجاست که برویم ببینیم. رئیس فدراسیون یک کاغذ درآورد و گفت به کسی نگویید ولی دوشنبه بازی دارند. از آن روز خیلی نگذشته ولی الان از یک سال قبل می دانیم که چه زمانی بازی داریم. سازماندهی این کار در اروپا ساده است. کسی وقت اضافه برای اردو نمی خواهد. کسی ...
4 سال رابطه نامشروع با وعده پوچ ازدواج
متین با وعده و وعیدهای ازدواج هستی ام را از من گرفت و مرا به روز سیاه نشاند. از آن روز به بعد بازیچه دست او شده بودم و هر کاری از من می خواست مجبور می شدم به آن عمل کنم. در میان این ملاقات های پنهانی فیلم و عکس هایی نیز با هم گرفته بودیم و من به این امید که با او ازدواج می کنم هیچ وقت نگران آینده ام نشدم اما او هر بار به بهانه های مختلفی خواستگاری از مرا به تاخیر می انداخت. مثلا می گفت پسر ...
مرجع ویراستاری کتاب کودک در خوزستان نداریم
به نوشتن داستان های کودک علاقه مند شدم. البته از دوران دبستان چیزهایی می نوشتم و همیشه به ادبیات علاقمند بودم . کودک درون من همیشه زنده است. به طرز شگفت انگیزی دنیای کودکان را حس می کنم. شاید چون تمام کودکی ام مثل همه همسن و سالانم در جنگ به باد رفته بود؛ به همین دلیل با دنیای کودکانه همیشه در ارتباط هستم. همچنین تولد سه فرزند با اختلاف سنی کم و علاقه زیاد مادرانه ای که به آنها دارم و ...
پیرترین معلم در بریتانیا؛ همچنان قوی و سالم +تصاویر
...، معاون و سپس سرپرست معلمان مدرسه شد و وقتی که در سال 1992 از مدرسه ابتدایی فارفیلد در بردفورد بازنشسته شد، معلم کهنه کار دید که نمی تواند بیکار بنشیند. یک ماه بعد با کمک سرپرست معلمان نوهٔ خود دوباره استخدام شد و اکنون یک روز در هفته کار معلمی خود را ادامه می دهد. ایرنه می گوید: در مهمانی کریسمس نوه ام بودم و داشتم به سرپرست معلمان او که آنجا بود، می گفتم چقدر دلم برای ...
کودکان مهم ترند یا نفت؟!
در بخش هایی که صحبت شد، برخی ها آمدند و تنها تبعات را دیدند و گفتند اگر دختربچه ای با پسری دوست شد و از خانه فرار کرد، شما می خواهید چه کار کنید؟ برای من واقعا حیرت آور بود، چون اصلا نمی توانستم هیچ جواب منطقی به این سوال غیرمنطقی بدهم. بحث سر این است که من اختلاف نظرها را کاملا قبول دارم ولی معتقدم که باید ازدواج دختران زیر 113 سال منع شود، به رغم این که گفته می شود ازدواج کودکان به شکل غیررسمی ...
آلگری: شایسته این بودیم که بازی به وقت اضافه برود/ گفته بودم پنالتی گرفته نشده دربازی رفت برای ما سرنوشت ...
بازیکنانم که در بازی رفت در تورین 60 دقیقه خوب بازی کردند و نتوانستند مانند این بازی گلزنی کنند، حس بدی دارم. پنالتی که در این دیدار برای رئال مادرید گرفته شد دقیقا همان اتفاق در بازی رفت روی خوان کوادرادو افتاد. همان موقع پس از بازی رفت گفتم که این صحنه حتی می تواند سرنوشت صعود این دو تیم را مشخص کند. سرمربی راه راه پوشان تورین صحبت های خود را اینطور ادامه داد: ما حداقل شایسته این بودیم که ...
روحانیت باید برای مردم دق کند/ مردم دوست دارند روحانیت صدای آنها باشد
؟ مرتضوی : بله. من خودم در دامداری کار می کردم چون کار در دامداری و قصابی را بلد هستم. خاطره ای بگویم وقتی امام جمعه رامسر بودم، رفتم گوشت بخرم. فروشنده گفت “این گوشت خیلی خوب است”، گفتم “اگر خوب است برای شما. آن را که می گویید بد است به من بدهید”، گفت “فرقشان چیست؟”، گفتم “این گوشت بز است و آن یکی بره”. قصاب تعجب کرد. به شوخی به او گفتم “من به اندازه سن شما قصابی و دامداری کرده ام”. ...
جادوگران تاریخ چه کسانی هستند؟
درست حسابی نداری و اگر حتی یک اطاق از خودت داشتی ما دختر به تو می دادیم وقتی دیدم سنگ سنگین پیش پایم می اندازند، دست مادرم را گرفتم و آمدم تهران تا شاید در تهران که دامنه فعالیت باز است، بتوانم پولی سر هم کنم و با دست پر برگردم و به خواستگاری اش بروم؛ چون من و دختر یک روز رفتیم پیش امام رضا علیه السلام هم قسم شدیم که غیر هم با دیگری ازدواج نکنیم... (نامه ضابط شیرازی به حاج حسین آقا ملک 1351) ...
قوانین الهی محدودکننده نیست/ تقویت حافظه به برکت انس با قرآن
پیش می رفت اما چون احساس می کرد شاید موفق نشود، کمی تردید داشت ولی با توجه به اینکه برای حفظ قرآن هم باانگیزه بود، چند سال بعد از من، توفیق حفظ کل قرآن را کسب کرد. وی درباره میزان مرور محفوظات در طی روز، گفت: متأسفانه از زمانی که شروع به درس خواندن برای قبولی در رشته پزشکی کردم و از طرفی هم با توجه به مشغله های بسیاری که در حال حاضر دارم، مرورها و دوره هایم کم تر شده است. مهرداد ...
ادبیات چیزی غیر از زندگی مردم نیست
دبیرستان بود . چون به ادبیات و مطالعه کتاب علاقه مند بودم ، باعث شد به تئاتر گرایش پیدا کنم. به سراغ کتاب های برادرم می رفتم و آنها را مطا لعه می کردم . در واقع آغاز علاقمندی من به تئاتر با مطالعه شروع شد. - در کدام دبیرستان؟ سال 1347 در دبیرستان 25 شهریور، یک روز معلم هندسه در کلاس شعری خواند. کودک این قرن هر شب در حصار خانه ای تنهاست بانگ مادرخواهی اش آویزه ای در ...
پرونده برادر معاون اول رئیس جمهور پرونده سنگینی است/ درباره خودکشی کاووس سیدامامی تردیدی نیست
...، گاهی وقت ها این خطر آنقدر بالا می رود که حاضر می شود آن فردی که به آن رغبت داشت چون امروز حاضر نیست با او کنار بیاید متعرض ابروی او شود. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی اژه ای با اشاره به اینکه یک روز عکسی با او گرفته اما چون با او کنار نیامده نابودش می کند و دست به جنایتی هولناک با تهیه اسید می زند، تصریح کرد: این واقعیت را به ما می گوید که ببینید با چه کسی ...
تا روزی که زنده هستم مردم را می خندانم/ رامبد جوان حرفی زده بود که برایم خوش آیند نبود/ دوست ندارم باری ...
ایشان آموختم . از سال 86 خودم اجرا میکنم . یعنی روی استیج کارهای شومنی و اسند آپ کمدی ارائه می دهم . من به اینکار عشق می ورزم و خندیدن مردم را با تمام وجود دوست دارم . فکر میکنم تا روزی که زنده باشم به خنداندن مردم بپردازم . درباره کار هایت بگو .مردم کلیپ های زیادی از تو دیدند. اما خودت توضیح بده که چقدر کار طنز و کمدی کردی و چقدر از کارهات رضایت داری ؟ در کارهایی که ...
اسید بازی در بزرگراه تبریز/ سه روایت معتبر از معصومیت معصومه
به گزارش هم نوا، درست 30 ساعت قبل از سال تحویل امسال حاشیه اتوبان پاسداران تبریز شاهد فریادهای دختری بود که از رهگذران پرشتاب کمک می خواست. صدای سوختم سوختم تنها یک کلمه ساده نبود، فریادهای بی اختیاری بود که کوه های سرخاب تبریز را به رعشه انداخت. معصومه آخرین قربانی اسیدپاشی سال گذشته است که تنها یک روز قبل از نوروز امسال توسط خواستگار سابق خود اسیدپاشی شد. بعد از سمیه، زیور ...
بلای وحشتناکی که راننده شیطان صفت سر دختر بیچاره آورد | پوریا با نیرنگ مرا به خانه اش برد و ....
بود تا با هم خلوت کنیم و خجالت ها را کناری بگذاریم من ترسیدم و گفتم من تا بعد از ازدواج هیچ رابطه ای نمی خواهم اما او اصرار کرد تا جاییکه خواستم از خانه بیرون بیایم ناگهان پوریا با خشونت جلویم را گرفت و تهدیدم کرد او به زور و در حالیکه من گریه می کردم 3بار به من تجاوز کرد . الهه ادامه داد: باور نمی کردم فریب خورده ام پوریا اعتمادم را جلب کرده بود احساس کردم در خواب کابوس می بینم اما واقعیت ...
یک عمر شاعری
ایران آنلاین / سومین کتابم را سیروس طاهباز در نشر امیرکبیر منتشر کرد. سیروس طاهباز در نشر امیرکبیر ویراستار بود، به من زنگ زد و گفت مجموعه شعری به ما بدهید تا منتشر کنیم. آبان ماه 1349 سومین مجموعه شعرم زوبینی بر قلب پاییز در نشر امیرکبیر منتشر شد. من و سیروس طاهباز بواسطه کار روزنامه نگاری همدیگر را می شناختیم. آن موقع خیلی جوان بودم. سیروس طاهباز مسئول بخش ادبی روزنامه کیهان بود و من هم در بخش ...
■ چهار کرامت بی نظیر و کمتر بیان شده از امام موسی کاظم(ع)
قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود: " امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم." گفتم:" آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟!" فرمود: " ای مسیب، تو گمان می کنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ " گفتم:" نه، ای مولای من. " فرمود: " پس چه؟ " گفتم ...
کدام کارشناس سمت خدا تا نیمه شب در کتابخانه ماند؟
. برنامه را از گروه فرهنگ و معارف شبکه سه با تهیه کنندگی بنده و آقای ماندگاران شروع کردیم، ایشان تا سال 1389 با ما بودند و ازآن به بعد به تنهایی تهیه کنندگی برنامه را بر عهده دارم. ارتباط صمیمانه با مخاطب؛ مأموریت اصلی سمت خدا * مأموریت برنامه چه تعریف شده بود؟ مأموریت برنامه یک ارتباط نزدیک و صمیمیانه با مخاطب در حوزه دین تعریف شده بود. وقتی کار را شروع کردیم، طبعا ...
تمام تخم مرغ ها در سبد تلگرام
اپلیکیشن ها و سایت هایی مانند یوتیوب، فیس بوک که غیرقانونی اعلام شدن، باهاشون مبارزه نشده یا بلاک یا همون فیلتر نشدن؟ با این حال همون ها مورد استفاده نبودن؟ مگه میشه تو دنیای امروزی جلوی جریان اطلاعات رو صرفاً با فیلتر یک اپلیکیشن بست؟ این یعنی پاک کردن صورت مسأله. در سال حمایت از کالای داخلی از اپلیکیشن داخلی حمایت نمی کنم مجتبی منفرد - 446...0914: درست است که امسال سال حمایت از ...
طنز؛ دهانت را می بویند...
...، نشستم 10 هزار یورو را ضرب کردم در... راستش نشد ضرب کنم، چون اعلام قیمت دو روز قبل الان جرم است و دولت هم برای یورو نرخ جدید تعیین نکرده. بعد گفتم حالا چه فرقی می کند. من که یورو ندارم. دوستان هنوز مشغول جست وجوی خانه هستند. نمی دانم باید بهشان بگویم دو روپیه از سفر پاکستان برایم باقی مانده یا نه؟ نیروی عزیز که گویا خسته شده بود، گفت چطور می شود تو در خانه ارز نداشته باشی؟ مگر ...
شفر: تاکنون این همه شایعه و کامنت بی معنا ندیده بودم
شدند و جام جهانی را از دست می دادند. فدراسیون به ما گفته که این برنامه در دوره مربی قبلی تأیید شده است، اما من آن را ندیده بودم. در هر صورت طبیعی است که باید هر روز یک چیز جدید یاد بگیریم و من هم این را دوست دارم.
دخترک زنبیل به دست قربانی شیطان 41 ساله + عکس
.... اعدامم کنید تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواند و به خاطر این که از درس و مدرسه بیزار بود، با رها کردن درس در یک خیاطی مشغول به کار شد و تا زمان سربازی همانجا ماند. می گوید: وقتی بچه بودم مرا با یکی از دخترهای فامیل به نام هم کردند تا وقتی بزرگ شدیم با هم ازدواج کنیم. بعد از سربازی به خواستگاری آن دختر رفتم و با هم ازدواج کردیم. سه سال بعد از ازدواج به خاطر این که بچه دار ...