سایر منابع:
سایر خبرها
قبر یک حقیقت زنده است
فشار و تنگی ایجاد می کنی و به دیگران نیز منتقل می کنی. با عصبانیتت و با اخلاقت دیگران را در فشار می گذاری. دیگران باید خیلی حواسشان باشد که تو یک موقعی تحریک نشوی و پرخاشگری نکنی. مثلا پدر و مادر یا همسر و فرزند و...باید مراقب باشند تا تو عصبانی نشوی. شوهری که در خانه بهانه گیری می کند، زن و بچه از دستش در فشار هستند و مراقبند که یک دفعه خشمگین نشود، نیش نزند، چنگ نیندازد. چون عصبانی ...
کابوس ازدواج با مرد دو زنه
را می برد. اما باید انتخاب می کردم؛ زندگی به عنوان زن سوم یا تحمل حرف و حدیث های تمام نشدنی فامیل و اقوام...هنوز اعضای خانواده ام از این ماجرا خبر نداشتند و من هم نمی توانستم درست تصمیم بگیرم. یک روز بعد دوباره زن آرش به من زنگ زد. او هم حالش بهتر از من نبود و حوصله حرف زدن نداشت. تنها چند جمله گفت و قطع کرد: خانم؛ من تصمیمم را گرفته ام و از آرش جدا می شوم. دیشب همه چیز را به او گفتم و قرار شد ...
محسن رفیق دوست: احمدی نژاد و جریانش به دنبال غصب حکومت هستند/ احمدی نژاد را از ابتدا قبول نداشتم
کار کرده ام و هر آنچه را که می توانستم و به صلاح بوده را اجرا کردم و از این پس درجا خواهم زد. بعد فرمودند از این پس چه خواهی کرد؟ گفتم به دنبال کار کردن برای مردم هستم و بنیاد نور را که قبلا راه اندازی کرده بودم مدیریت کردم. اینکه ما برای پیشبرد امور کشور کارایی داریم باید از سوی دیگران تشخیص داده شود. چند وقت پیش نزد بنده آمدند و گفتند شما برای کشور چه کاری می توانید انجام دهید؟ گفتم همه کار. ...
کارآفرینی با 98 درصد معلولیت: به دروغ گفتند که از من حمایت کردند
و حالم را پرسید و وقتی گفتم شما ویدئو را که دیدید زنگ زدید قطع کرد گفت نه و وقتی دوباره زنگ زد با عصبانیت تمام سر من داد می زد. من نمی توانم تند حرف بزنم چون نفسم می گیرد تنها به این خانم گفتم که حق ندارد با من اینطوری صحبت کند. من با یک اسپانسر تازه می خواستم گفتگو کنم اما وقتی به دروغ در برنامه آن حرف را زدند اسپانسرهای بعدی عقب کشیدند و حس کردند من می خواهم یک محصول را به دو جا بفروشم. ...
دوقلوهایی که در یک روز متولد و شهید شدند + عکس
ها کباب درست می کرد. آخرین باری که می خواست برود سال 65 بود. من و همسرشان کنار در برای بدرقه ایستاده بودیم که کتاب مفاتیح الجنان و قرآن تو جیبی اش را درآورد. قرآن را به من و مفاتیح را به همسرش داد. بعد خانمش گفت: محمدعلی من مفاتیح دارم. من هم گفتم: قرآن تو جیبی کوچک دارم. از ما خواست کتاب ها را با هم جابه جا کنیم. آخرین یادگاری اش همان مفاتیح کوچک و قرآن جیبی شد که در آن لحظات آخر به ما هدیه کرد ...
همیشه می گفت من یک روز شهید می شوم
موضوع شهادت به میان می آمد, من به حجت می گفتم که "تو دوتا بچه کوچک داری" می گفت "بی بی زینب خودش مواظب بچه هامه". می گفتم " حرفت درست, باید مراقب خودت باشی" می گفت: "بی بی زینب باید بخواد تا بریم". او همیشه هم می گفت من یک روز شهید می شوم.آخرین بار تلفنی در ایام عید بود که به من زنگ زد و صحبت کردیم, به او گفتم که زود بیا ولی امروز پیکرش آمد. برپایه این گزارش، در نخستین ساعات دوشنبه 20 ...
کودکان مهم ترند یا نفت؟!
میلیون تومانی آزاد شدند و دوباره به همان محیطی که کودک در آنجا بود، بازگشتند. در نهایت این پدر و نامادری قبل از صدور حکم قطعی فرار کردند. گرچه دیه تعیین شده تقریبا خوب بود، یعنی به جز مجازات حبس، سه چهار برابر وثیقه دیه تعیین شده بود اما هیچ دسترسی به مجرمان وجود نداشت. این در حالی است که وصول وثیقه از وثیقه گذار تشریفات و پیچیدگی های خاص خود را دارد و اکنون بعد از گذشت پنج سال از صدور حکم قطعی ...
روحانیت باید برای مردم دق کند/ مردم دوست دارند روحانیت صدای آنها باشد
توصیه رفته بودید یا کمک به جبهه مقاومت؟ مرتضوی : من تقریباً 10 روز سوریه بودم. به محض اینکه رسیدم؛ تنها دو ساعت در دمشق بودم و بعد به حما و سپس به حلب رفتم. با رزمندگان نشستم و صحبت کردم. سلاح هم به دست گرفته و به رزمندگان کمک کردم و تروریست ها را هم از نزدیک دیدم. خبر شهادت هم شیطنت یکی از رسانه های منطقه بود که تکذیب شد. در دی ماه 96 شاهد اعتراضات و البته بعضاً اغتشاشات بودیم ...
چگونه امام موسی کاظم (ع) در زندان با خلفای ظالم مبارزه کرد؟
...> به نقل یحیی بن خالد، هارون الرشید پیش از آنکه امام کاظم(ع) را زندانی کند،در مدینه نزد قبر حضرت رسول(ص) رفت و خطاب به حضرت گفت: یا رسول الله! از تصمیمی که گرفته ام عذر می خواهم! تصمیم گرفته ام موسی بن جعفر را زندانی کنم، چون می ترسم میان امت تو جنگ افروزی کند و خونها ریخته شود! فردای آن روز، فضل بن ربیع را برای دستگیری امام فرستاد، و امام را در حالی که به نماز ایستاده بود، دستگیر کرد و به زندان ...
ادبیات چیزی غیر از زندگی مردم نیست
.... شاید ناگریزی، برای معیشت هنرمندان ما بسیار دردناک است. وقتی بعد از 6 ماه، برای تمرین و اجرای نمایش 'بیداری خانه نسوان' دستمزد تمام عوامل نفری هشت هزار تومان می شود، شما باید متوجه عمق جفایی که به تئاتر و هنرمند تئاتر، در شهرستان می شود باشید ، اگر موتور محرک عشق و علاقه و حیات معنوی نباشد، تئاتری وجود نخواهد داشت. بعضی ها، چنان حیات مادی فشار آورده ، این حیات معنوی را از دست داده اند. ...
تا روزی که زنده هستم مردم را می خندانم/ رامبد جوان حرفی زده بود که برایم خوش آیند نبود/ دوست ندارم باری ...
...> من از سال 71 بصورت جدی موسیقی کار کردم و نوازنده گیتارم. بنابراین به هنرمندان زیادی علاقه دارم . خواننده های جدیدی هم ظهور کرده اند که دوست شان دارم و برای همه آرزوی موفقیت می نمایم . چندمین بار هست که برای استند آپ کمدی به خندوانه میروی و مردم چه انتظاری باید از تو داشته باشند ؟ اولین بار . پارسال را نرفتم . آقای رامبد جوان حرفی زده بودند که برایم خوش آیند نبود . ایشان ...
اسید بازی در بزرگراه تبریز/ سه روایت معتبر از معصومیت معصومه
به گزارش هم نوا، درست 30 ساعت قبل از سال تحویل امسال حاشیه اتوبان پاسداران تبریز شاهد فریادهای دختری بود که از رهگذران پرشتاب کمک می خواست. صدای سوختم سوختم تنها یک کلمه ساده نبود، فریادهای بی اختیاری بود که کوه های سرخاب تبریز را به رعشه انداخت. معصومه آخرین قربانی اسیدپاشی سال گذشته است که تنها یک روز قبل از نوروز امسال توسط خواستگار سابق خود اسیدپاشی شد. بعد از سمیه، زیور ...
سلام های تازه...تبریک های شیرین
و تبریک نگفتن تولد دوچرخه. شاید باورتان نشود، ولی همه چیز زندگی ام قاتی پاتی شده. دلم برای همه تان خیلی زیاد تنگ است. دلم برای صدای رکاب دوچرخه در باد، صدای بوق زنگ دارش در باران، برای سال قبل... برای همه ی چیزهای خوب خوب، تنگ شده. دوستتان دارم! مهسا منافی 14ساله از اسلامشهر تبریک عرض می کنم تولد 17سالگی دوچرخه ی عزیزم را ...
بلای وحشتناکی که راننده شیطان صفت سر دختر بیچاره آورد | پوریا با نیرنگ مرا به خانه اش برد و ....
بود تا با هم خلوت کنیم و خجالت ها را کناری بگذاریم من ترسیدم و گفتم من تا بعد از ازدواج هیچ رابطه ای نمی خواهم اما او اصرار کرد تا جاییکه خواستم از خانه بیرون بیایم ناگهان پوریا با خشونت جلویم را گرفت و تهدیدم کرد او به زور و در حالیکه من گریه می کردم 3بار به من تجاوز کرد . الهه ادامه داد: باور نمی کردم فریب خورده ام پوریا اعتمادم را جلب کرده بود احساس کردم در خواب کابوس می بینم اما واقعیت ...
یک عمر شاعری
ایران آنلاین / سومین کتابم را سیروس طاهباز در نشر امیرکبیر منتشر کرد. سیروس طاهباز در نشر امیرکبیر ویراستار بود، به من زنگ زد و گفت مجموعه شعری به ما بدهید تا منتشر کنیم. آبان ماه 1349 سومین مجموعه شعرم زوبینی بر قلب پاییز در نشر امیرکبیر منتشر شد. من و سیروس طاهباز بواسطه کار روزنامه نگاری همدیگر را می شناختیم. آن موقع خیلی جوان بودم. سیروس طاهباز مسئول بخش ادبی روزنامه کیهان بود و من هم در بخش ...
■ چهار کرامت بی نظیر و کمتر بیان شده از امام موسی کاظم(ع)
قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود: " امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم." گفتم:" آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟!" فرمود: " ای مسیب، تو گمان می کنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ " گفتم:" نه، ای مولای من. " فرمود: " پس چه؟ " گفتم ...
طنز؛ دهانت را می بویند...
...، نشستم 10 هزار یورو را ضرب کردم در... راستش نشد ضرب کنم، چون اعلام قیمت دو روز قبل الان جرم است و دولت هم برای یورو نرخ جدید تعیین نکرده. بعد گفتم حالا چه فرقی می کند. من که یورو ندارم. دوستان هنوز مشغول جست وجوی خانه هستند. نمی دانم باید بهشان بگویم دو روپیه از سفر پاکستان برایم باقی مانده یا نه؟ نیروی عزیز که گویا خسته شده بود، گفت چطور می شود تو در خانه ارز نداشته باشی؟ مگر ...
به عشق پیامبر(ص) نفس می کشیم
قدسیان که موجب آشنایی جامعه با شما شد. این آلبوم چگونه شکل گرفت؟ سال 1378 بود که این آلبوم با آهنگسازی آقای محمد جلیل عندلیبی منتشر شد و بازخورد فوق العاده خوبی داشت. در همان شش ماه اول پس از انتشار 600 هزار نسخه از آلبوم فروش رفت و تا یک سال بعد این رقم به یک میلیون و 200 هزار نسخه رسید. این رقم خیلی زیاد است، آن هم در زمانی که تنها وسایل ارتباط جمعی ما رادیو و تلویزیون بود و مانند امروز ...
فلکه اول
بردارم و باهاش کفش هایم را واکس بزنم، اما یادم افتاد که اکبر اصلا توی عمرش مسواک نزده. رفتم سر کمد مهران و خواستم پول هایش را بردارم که دیدم کمدش از پوشک استفاده نشده بچه هم پاک تر است. بیهوش شان کردم و آخر شب توی بیابان ول شان کردم. زنگ زدم به مامان و گفتم: نمی توانم از شما دل بکنم و دارم برمی گردم... ...
دختر دیگری به سرنوشت من گرفتار نشود
بیست و هشتم اسفند بود و داشتم با مادرم برای خرید عید بیرون می رفتم، خانه مان در طبقه سوم بود و قبل از آماده شدن مادرم پایین آمدم و به مادرم گفتم پایین منتظرش هستم، غافل از اینکه محمد آن بیرون ایستاده بود. در را که باز کردم با او مواجه شدم و از من خواست تا به ماشین او بروم. به من گفت یه لحظه بیا کارت دارم . سرم را از شیشه ماشینش داخل بردم و گفتم چی کار داری؟ مگه نگفتم من دیگه با تو کاری ...
هارون الرشید خطاب به امام موسی کاظم :چرا شما خود را از ذریه دختری می دانید نه پسری؟
شفقنا-یک بار هارون الرشید خطاب به امام کاظم علیه السلام کرد و گفت: می خواهم از شما چیزهایی بپرسم که مدتی است در ذهنم خلجان می کند و تاکنون از کس دیگری نپرسیده ام، به من گفته اند که شما هرگز دروغ نمی گوئید، جواب مرا درست و راست بفرمائید! فرمود: اگر من آزادی بیان داشته باشم، تو را از آنچه می دانم در زمینه ی پرسشت آگاه خواهم کرد. گفت: در بیان آزاد هستید، هر چه می خواهید بفرمایید. اما اولین سؤال من ...
نگاهی به زندگی امام موسی کاظم (ع)
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از نبض سحر، امام موسی بن جعفر الکاظم، یا موسی کاظم ملقب به ابو ابراهیم، ابوالحسن و ابوعبدالله هفتمین امام شیعیان پس از پدرش امام جعفر صادق ( ع ) است. تاریخ ولادت ایشان به روایتی در روز 7 صفر سال 128 ه.ق. و طبق قول برخی نیز بیستم ماه ذی الحجه سال 128 هجری قمری در ابواء (منطقه ای در میان مکه و مدینه) ذکر شده است. مادرش برده ای آزاد شده به نام حمیده بود که ...
غرب شناس باشیم؛ غرب زده نه
فیلسوف فرانسوی است، می گویند اصلا این دیگر چیست؟! زیرا این فیلسوف متفکر خاص فرانسوی در دوره ای مخصوص است و شاید حرف های مهمی هم زده باشد، اما من می خواهم لااقل به فارسی یک اسم دهان پرکن بگویم. ژان وال لبخندی زد و گفت تو را می فهمم. طبیعی است که این طور فکر کنی. شروع کن. اما بعدا باید آلمانی را یاد بگیری، چون تمام ریزه کاری ها با زبان اصلی قابل فهم است. این سخن دقیقی است. هم در مورد کانت و هم بیشتر در ...
خاطره گویی همسر سردار بی سر مدافع حرم از عشق بی پایانش به ماه رجب/ از أین الرجبیون به عِنْدَ رَبِّهِمْ ...
مسجد تا کنارش باشم. دعا تمام شد. همه رفتند، جز حاج عبدالله. گفتم بیا بریم...گفت نه... نمی توانم از خدا دل بکنم. بگذارید کمی بیشتر بمونم. ما رفتیم. یکی دو ساعت دیگر در مسجد بود بعد آمد . یک ماهی می شد که بازنشسته شده بود. گفت: درخواست اعزام به سوریه داده ام. ساکم را آماده بگذار، هر ساعت ممکنه، احضارم کنند. یکی دو روز بعد اعتکاف بود. آماده شد برود. کار جدیدی به او پیشنهاد شده بود. گفت خوب ...
داغ هجری جانسوزتر از عطشانی!
.... حالا هم اگر قسمت باشد برمی گردد. فقط امید دارم فرزندم خاک پای امام حسین(ع) باشد و همنشین ایشان. فاش نیوز: مادر از آخرین رفتنش بگویید؟ عقد دخترعمویش بود و قرار بود که پس از سربازی ازدواج کنند. روز رفتن هم دو بار برگشت به پشت سرش نگاه کرد و رفت، همین. آن روز خداوند را به حضرت فاطمه زهرا(س) قسم دادم که فرزندم به سلامت برگردد وگرنه پیکرش را نمی خواهم. و ...
غرب شناس باشیم ؛ غرب زده نه
بخش عمده ای از آثار شما راجع به فیلسوفان کلاسیک جدید مثل کانت و دکارت و اسپینوزا و لایب نیتس است. اینها را نزد چه کسانی خواندید؟ من بیش از هر کسی از کانت یاد گرفتم. هنوز هم چنین است. البته با کانت موافق نیستم. کانت تا حدودی کهنه شده است. کانت با فیزیک نیوتن معنا پیدا می کند و وقتی اصول فیزیک نیوتن بهم می خورد، فلسفه کانت هم دیگر معنا پیدا نمی کند. ولی روش کانت و استفاده ای که از فلسفه می کند، یعنی روش استعلای ...
خوش به حال دوستان مجردم!
... مشاور بعد از پاسخ امید، صحبت هایش را شروع کرد: - با همه مطالبی که گفتی و از زود ازدواج کردن رنجیده ای اما من هنوز هم به جوانان توصیه می کنم که زود ازدواج کنند. چنین نیست که با تأخیر در ازدواج، زندگی موفق تری خواهند داشت. شاید برخی با دیرتر ازدواج کردن، منافعی به دست بیاورند، اما منافعی که با تأخیر در ازدواج از دست می دهند خیلی بزرگ تر است. آن ها شاید چیزی بیش از خروس قندی به دست آورده ...
اولین اشتباه ، آخرین اشتباه!
میلیاردر شویم. یک روز یک بنده خدایی آمد و ناهار خورد، این عصبانی شد و یقه اش را گرفت و گفت: پول بده غذا خوردی! پدر گفت: رهایش کن! برو... تا رفت پسرش را صدا زد. گفت: عزیزم همه آتش ها با آب خاموش نمی شود. بعضی آتش ها با نان خاموش می شود. تو یقه او را گرفتی، طرف را زدی و او را نقش بر زمین کردی، طرف از دنیا برود می خواهی چه کنی؟ مهربانی! ایشان بالای سرشان یک مقوا زده بودند، رویش نوشته بود: نسیه می دهیم ...
اخلاق و رفتار امام موسی بن جعفر (ع)
درگاه تو مسئلت میداشتم که برای عبادت، فراغتی بمن عنایت فرمائی تا به اطاعت و فرمان برداری تو قیام ورزم از اینکه اکنون درخواست مرا اجابت فرموده ای در برابر چنین توفیقی سپاسگزارم. (3) در بیشترین اوقات دعای آنحضرت با این کلمات آغاز میگردد. الهم انی اسئلک الراحة عند الموت و المغفرة بعد الموت و العفو عند الحساب. (4) بار خدایا! من بهنگام مرگ آسایش و راحتی و پس از مرگ غفران و آموزش و ...
دعای امام موسی کاظم علیه السلام بعد از نماز شب در ماه رجب
به گزارش جهان نیوز ،علی بن حدید روایت کرده است که حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) بعد از فراغ از نماز شب در حال سجده می گفت: لَک الْمَحْمِدَةُ اِنْ اَطَعْتُک وَلَک الْحُجَّةُ اِنْ برای تو است ستایش اگر پیرویت کنم و تو حجت و برهان عَصَیتُک لا صُنْعَ لی وَلا لِغَیری فی اِحْسان اِلاّ بِک یا کائِنُ قَبْلَ بر من داری اگر نافرمانیت کنم نه کاری از من ساخته است و نه از غیر من ...