سایر منابع:
سایر خبرها
آنچه در بیت المقدس دیدم
به همراه داشته باشم. یکی از دوستانم همراه من آمد و 500 متر آن طرف تر از سفارت ایستاد. من موبایل، کیف لپ تاپ و کیف پولم را به او دادم و تنها 100 روپیه را همراه خودم نگه داشتم. لحظه ای که دوستم از آن جا دور شد، یکی از نگهبانان امنیتی به سوی من دوید و گفت که دوستم را صدا بزنم تا بازگردد. از آن جایی که موبایلم دست او بود، من باید اسم دوستم را بلند فریاد می زدم تا صدای مرا بشنود و بازگردد ...
گفتگو با مجری قدیمی درباره آداب ماه رمضان
ماه خدا بگوید. می گوید امسال بعد از 7 سال توفیق این را دارم که سحر های ماه رمضان را در کنار خانواده باشم. حسن سلطانی امسال اجرای برنامه های مناسبتی ماه رمضان را به عهده ندارد، اما از این بابت گله مند نیست و بر این باور است که شرکت در این ضیافت قسمت دیگر همکاران او در رسانه ملی شده است. امسال اجرای برنامه ماه رمضان را به عهده ندارید. از این بابت ناراحت نیستید؟ چرا باید ...
من خاطره پدرم را می نویسم
: حمید و احمد بیدار شوید، موقع اذان صبح شده است. ما به زور بیدار می شدیم و سلام می کردیم و پدرمان و مادرمان جواب ما را می داد. ما رختخواب خود را جمع می کردیم و آماده برای نماز می شدیم، وضو می گرفتیم و با پدرم نماز می خواندیم. بعد از نماز پدرم با آرامی به ما می گفت: مادرتان از شما شکایت کرده است. من که باور نمی کنم آیا مادر راست می گوید، او آنقدر مهربان بود که من تا به حال ندیده بودم که مرا ...
بهمن فرمان آرا:پای ما دیگر توان رفتن ندارد
...، اما اگر حوصله کنید، روندی را طی می کنیم. شما شنا بلد هستید؟ چطور یاد گرفتید؟ بله، مربی داشتم اما نه به دفعات زیاد. فرزندانم مربی داشتند و شناگران قابلی هم شدند. من بلد هستم خودم را روی آب نگه دارم و شنا هم می کنم. شنای سگی هم نیست. فرمی دارد که شالاپ شلوپی نیست. من شنا بلد نیستم، هیچ وقت هم مربی شنا نداشتم. یک روز کنار رودخانه کرخه در حال پشتک زدن بودم. چند نفر که کار ...
این مرد در مجالس روضه خوانی زنانه چه نقشه ای داشت؟ + جزییات
اظهاراتش ضمن دروغ خواندن اظهارات شاکی بیان کرد: این خانم چند ماه پیش مشکلش را با من مطرح کرد که به او گفتم شما نیاز به دعای حلقه یاسین دارید برای همین در یکی از پارک های مشهد با وی قرار گذاشتم. در پارک نشسته بودم که برادر و شوهر این خانم به سرم ریختند و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند و گفتند دست از سر این خانم بردار وگرنه می کشیمت. این مرد ادامه داد: من اصلا با این خانم رابطه نداشتم و ...
ماجرای عجیب نجات یافتن جوانی از اعدام پس از 8 سال/ زنده مانده ام ولی روزگارم سخت است
هر جا می خواهم کار کنم از من سوء پیشینه می خواهند؛ نام قاتل همیشه روی پیشانی ام خواهد بود. حالا که بار دیگر به جامعه برگشتی، چقدر تغییر کردی؟ من کلا یک آدم دیگر شده ام. زندگی ام عوض شده و هدف های بزرگتری در سر دارم. آن زمان فقط به فکر رفیق بازی و سرگرمی بودم؛ اما الان می خواهم درس بخوانم، شغلی داشته باشم و پولدار شوم. می خواهم به خانواده و جامعه ام کمک کنم. چند برادر و ...
آزاده را کشتم، جسدش را تکه تکه کردم و داخل کیسه زباله مشکی گذاشتم
می زدیم و با هم قرار می گذاشتیم. من با آزاده فقط دوست بودم. شما به خانواده آزاده خدماتی می دادید، در ازای آن چه چیزی مطالبه می کردید؟ من چیزی مطالبه نمی کردم. هیچ چیز. چرا یک دختر را 18 سال به دنبال خودتون کشوندید؟ من هیچ وقت به آزاده امیدواری نمی دادم... فقط از نظر احساسی به آزاده تعلق خاطر داشتم. چرا حتی با این که دوستش داشتی اما قانونی و ...
کردی:هزینه درمانم را صرف اختراعات می کنم/حرف و عمل مسوولان یکی نیست
بروم و سلامتی ام را به دست آورم. *از شرایط روحی آن روزهایتان برایمان بگویید. چند روز اول بسیار ناراحت و در شوک بودم،اما خیلی زود واقعیت زندگی را پذیرفتم و به این نتیجه رسیدم که هیچ مشکلی با ناراحتی حل نمی شود، بهتر بگویم که دریافتم باید واقع بین باشم و از بیماری و مشکلاتم عبور کنم. *هزینه درمان ماهانه بیماران مبتلا به ام اس چقدر می شود؟ یک بیمار مبتلا به ...
گویا استان بر پایه اختلاف و تک روی شکل گرفته است/ انتظار دارند امام جمعه تمام عیار تسلیم آن ها باشد
نمی توانید آن جور که باید نقش بیافرینید و مثل من دستتان بسته است و یک جمع قلیلی هستید، فقط یک تقاضا از شما دارم که هر چه به شما می گویند نپذیرید، هر چه القا کردند باور نکنید بلکه بررسی کنید، پاسخ کسانی که به آن ها انتقاد دارید بشنوید، یکی از اشکالاتی که وجود دارد همین است که بدون اطلاع می گویند و می نویسند و می شنوند اما تحقیق و بررسی نمی شود تا صحّت و سقم حرف ها و شایعات مشخص شود، مومن تا به نتیجه ...
استادم می گفت: مبادا امام حسین(ع) را به پول بفروشی/ مجلس شب های رمضان مسجد ارگ چگونه پا گرفت؟
تمام شد و آخرین موشک را نزدیک خانه ما در نازی آباد زدند. البته از سال 41 تاکنون ر نازی آباد زندگی می کنم. من به آقای میرهادی خیلی ارادت داشتم. گفتم: آقا شما امسال برنامه تان را تعطیل کردید؟ گفت: حقیقت و اصلش این بود که من خواب دیدم بلندگو جلوی من است، اما آن را از مقابل من برداشتند و گفتند: برنامه شما تمام شده است، فهمیدم آخرین سال است و من دیگر نمی توانم برنامه داشته باشم. گفتم: إن شاءالله زنده ...
فایده بزرگ برجام
انجام می دهم بی آنکه چیزی فوراً در مقابل انتظار داشته باشم، و شاید حتی بی آنکه شما را بشناسم، با این اطمینان که در طول راه شما یا دیگری لطف مرا پاسخ خواهید داد. برای همه روشن است با توجه به حضور رهبر انقلاب در رأس مخالفان مذاکره و با توجه به اصل 110 قانون اساسی، قدرت عدم جواز ورود به این راه وجود داشت. صبر سال های مذاکره برای برجام و سال های بدعهدی آمریکا در اجرای برجام، این لطف را داشت که در مقابل ...
او از پیست تارتان تا پلاتو همچنان می درخشد
شغل بوده و بازیگر ان درآمد نسبتاً خوبی دارند. *خود شما شغل دیگری دارید؟ نه، کاملاً بیکار هستم و هر از گاهی دو و میدان ی کار می کنم. *واکنش خانواده تان به موفقیت های وحید چگونه است؟ خانواده ام خیلی خوشحال هستند و البته تعجب هم می کنند. باتوجه به شرایط جسمانی در دوران کودکی در محله و مدرسه خیلی ها مرا مسخره و اذیت می کردند که ناراحت می شدم، البته همین ...
وصیت یک دانشجو برای دو سلاح کُلت و جانمازش +عکس
: بسمه تعالی المَوتُ فی حَیاتِکُم مَقهورین وَ الحَیاةُ فی مَوتِکم قاهِرین درود بر امام عزیز و سلام به شهدای خونین کفن انقلاب و درود به امت مسلمان و مبارز ایران و دوستان و همرزمان پاسدارم و خانواده عزیزم برایم دعا کنید تا شهادتم مورد اجابت خداوند قرار گیرد تا در روز حساب و میزان در برابر خداوند و رسولش سربلند باشم. برایم دعا کنید که میدان رزم رفته باشم بخاطر ...
ژید داستایوفسکی را نویسنده روانشناس می داند/مخاطب این کتاب روشنفکران هستند
سلیقه های خودم بروم. البته با این سن و سال قوای ذهنی ام کم شده و حسرت می خورم که کاش بیشتر ترجمه می کردم و به تمام کسانی که علاقه مند بودم بیشتر می پرداختم مانند ژید و مالرو و داستایفسکی. شما علاوه بر ترجمه در مطبوعات نیز فعال بوده اید و سابقه روزنامه نگاری نیز داشته اید. در چه زمینه ای بیشتر قلم می زدید؟ من از زمان آقای دکتر خانلری سردبیر مجله سخن که قبل از انقلاب چاپ می شد، مطلب ...
شیعه و سنی بودن ملاک ما نیست/ علاقه مردم نامیبیا به انقلاب اسلامی
.... من در نیوزلند که بودم در همان مدت کوتاه چهل شاگرد دانشجو داشتم. می توانستم فعالیت های مختلف داشته باشم. فرد دیگر ممکن است توانش طور دیگری باشد. لذا اینکه بگوییم اولاً راهبردی هست، ثانیاً مبلغ ها براساس استعدادسنجی و توانایی ها و مثلاً موقعیت مکانی آن منطقه سنجیده شده و ارسال می شوند ما خیلی چنین احساسی نداریم. *یعنی مبلغین براساس اجتهادات شخصی و تفکرات شخصی شان آنجا عمل می ...
شهر برای معلولان دسترس پذیر باشد
پس از تایید لایحه حمایت از حقوق معلولان توسط شورای نگهبان و ابلاغ آن در هشتم اردیبهشت ماه سال جاری توسط رئیس جمهور، انتظار می رود به زودی این لایحه در روزنامه رسمی چاپ شده و پس از طی مدت قانونی به عنوان قانون جدید مورد استناد قرار بگیرد. برخی فعالان حقوق معلولان معتقدند که در قانون جدید، قانونگذار با تعریف دسترس پذیری و الزام شهرداری ها و سازمان های کشوری به رعایت مناسب سازی و دسترس پذیری، در تحقق رعایت حقوق معلولان یک گام مهم برداشته است. ...
از قم تا آب بیدِ گَتوند/ وقتی جوشش عشق به امام حسین علیه السلام ورق را برمی گرداند
لب های شیخ بی درنگ باز شد و با اشاره دست که مرا نشان می داد به حاج مرید گفت: همانی که می خواستید از راه رسید. دستش توی دست شما. حق نگه دارتان باد. بروید به سلامت. خیر هم را ببینید. من که گویا با سحر سخنان شیخ، طلسم شده بودم مانند بچه ای سر به زیر و حرف گوش کن چمدانم را برداشتم بردم بیرون و گذاشتمش پشت وانت نیسان حاج مرید. راه افتادیم به طرف آب بید. این اتفاق آن قدر سریع و بی معطلی ...
معلمان به اداره بهتر شهر کمک کنند
. بعد از جست وجوی بسیار، شماره تلفن او را یافتیم و ساعت 11 شب با او تماس گرفتم. او هنوز هم اسم مرا به خاطر داشت. دو ساعت گفت وگو کردیم و من هنوز احساس می کردم شاگردش هستم و چقدر دوست داشتم او را ببینم و دستش را ببوسم. لزوم تعامل بیشتر شهرداری با آموزش و پرورش قدرت اله نوروزی از لزوم تعامل بیشتر با معلمان برای ساختن شهری پویا و زنده سخن گفت و ادامه داد: همه شما معلمان، این چنین هستید ...
بهمن فرمان آرا: پای ما دیگر توان رفتن ندارد
عجیب نیست آمده ام با شما گفت وگو کنم، فیلم را هم دیده ام اما اسمِ فیلم خاطرم نیست؟ حکایت دریا . نام فیلم صحنه ای قبل از تیتراژ آمده است که صحنه مهمی است. طاهر و ژاله، در گلخانه ای نشسته اند که همه گیاهان در آن خشک شده اند. درواقع این صحنه آغازِ فیلم است که بناست فضای فیلم را به مخاطب القا کند. طاهر از کابوس هایش، و ژاله از رؤیاهایش حرف می زند. یک شاخه گل یخ هم، نمادِ این فضاست. عجیب است که در زمستان و سرما، طبیعت به ما گلی می دهد که هم زیبا و هم خوش بو است. در کابوس طاهر ایستگاه راه آهن بزرگی است با صدها قطار که هر یک به مقصدی می روند ولی او بدون مقصد گم شده است. این کابوس ها انگار دست از سر شما برنمی دارد. راستی شما از چه چیزی بیشتر می ترسید؟ به صراحت و سادگی بگویید. قطعا از تاریکی نمی ترسم. اکنون که هفتادوهفت سال دارم وقتی با خودم فکر می کنم می بینم از مرگ هم نمی ترسم، چون زندگی خوبی داشته ام. بیشترین چیزی که من را می ترساند نامهربانی است. آنچه به من آسیب می زند نامهربانی و دروغ گفتن هاست. اینها واهمه من از زندگی است. این یعنی ترس از طرد و تنهایی. شما در فیلم هایتان همواره از ترس ها می گویید و یکی از این ترس ها مرگ بوده است. در فیلم حکایت دریا ترس از مرگ دیگر وجود ندارد اما در فیلم های قبلی تان همیشه مرگ حضور جدی دارد. انگار الان دیگر از مرگ هم نمی ترسید. اما ترس از گم گشتگی یا گم شدن همیشه هست، در همین فیلمِ حکایت دریا هم. نگرانید بچه ای یا انسانِ ترس خورده ای در این دنیای آشفته گم شود و دیگر پیدا نشود. در حکایت دریا ترس دیگری به ترس هایتان اضافه شده است، چیزی از جنسِ ترس براهنی از آلزایمر، شما نیز می ترسید دچار فراموشی و جنون شوید. مرگ آگاهی باعث می شود شما بهتر زندگی کنید، چون همه ما می دانیم مرگ یک بلیت یک طرفه است. ترس من از مرگ نبوده است، بلکه آگاهی از این بوده که مرگ اتفاق خواهد افتاد. در یکی از دیالوگ های بوی کافور، عطر یاس ، مرد می گوید، فکر می کردم وقتی کسی می میرد به فکر زن و بچه و خاطراتش است. اما من فکر می کنم آدم در حال مرگ تصاویر زیبایی از طبیعت می بیند. بعد دیدم دلم هوای طبیعت را می کند. چون تنها چیزی که من را به قدرت ماوراءالطبیعه وصل می کند طبیعت است. امکان ندارد همه این چیزها در طبیعت باشد. مثلا یک پرنده به صورت اتفاقی رنگارنگ باشد؟ زیبایی ها همیشه باعث می شوند من به قدرتی دیگر فکر کنم. اما درباره ترس دیگری که به ترس هایم اضافه شده باید بگویم مادرم دَه سال آخر آلزایمر داشت و دست بر قضا من به مادرم خیلی نزدیک بودم و یکی از بزرگ ترین غم های زندگی ام این بود که وقتی مادرم به من نگاه می کرد من را مثل شی ای می دید و محبت مادری در نگاهش نبود. انگار برایش آَشنا نبودم. دیالوگی در فیلم بوی کافور، عطر یاس... هست که می گوید آلزایمر، مردن قبل از مردن است. شما مرده اید و حالی تان نیست اما اطراف ...
حقیقی: آنها با آینده من بازی کردند
به گزارش سراج24 ، علیرضا حقیقی درباره جدایی ناگهانی اش از تیم ساندسوال به سایت SVT سوئد گفت: اهالی لیگ برتر سوئد مرا به خوبی از فصل گذشته با تیم اسکیلستونا می شناسند. 3 بازی اول را به دلیل مصدومیت از دست داده بودم اما پس از آن بهترین بازی ها را از انجام دادم. آنها (باشگاه ساندسوال) می دانستند چه دروازه بانی را خریداری کردند. وقتی مرا جذب کردند اطلاع داشتند که که نیاز به زمان و بازی برای همراهی ...
وصیت شهید/ آرزویم پیروزی در دانشگاه اسلام است
قرآن و خط گرفته از امام امت، خمینی بتشکن و ادامه دهنده ی راه انقلاب اسلامی باشند، تا این انقلاب را به ساحل اصلی و به دستان فرمانده ی کل سپاه اسلام، امام زمان(عج) برسانند. امیدوارم دختر عزیزم را آن چنان تربیت کنی که یک دختر حزب اللهی باشد. خواهرانم! می دانم که برای آمدنم لحظه شماری می کنید؛ ولی من مهمان الهی بودم که به سوی او شتافتم. امیدوارم شما هم مثل خواهران حزب الله شهدا -که صبر و ...
ساعتی درکنار سالمندان دور ازخانه و خانواده
زور نگفته ام؛ با این حال نمی دانم چرا اینجا هستم. دو سال تمام است که روز و شب به این فکر می کنم.سه سال پیش که زنم سرطان گرفت و عمرش را داد به شما، هر کدام از بچه ها یک هفته مرا به خانه خودش می برد. بعد از چند ماه پیش خودم گفتم ملک و املاک را پیش از اینکه بمیرم بین بچه هایم تقسیم کنم. هر چه داشتم بین شان تقسیم کردم و قرار شد هر هفته پیش یکی از بچه هایم بمانم. یکی دو ماه از این ماجرا نگذشته بود که ...
سند انحرافی/ شنیده ام در بخش های مختلفی، اجزای سند 2030 دارد تحقّق پیدا می کند
چه جایگاهی دارد و تکریم معلّم تحقّق پیدا کند؛ در کتاب درسی باید بیاید، در داستان باید بیاید، در رمان نویسی باید بیاید. خب، عرایضی که من امروز با شما دارم، در دو سه بخش است که چون وقتِ جلسه طولانی شده، سعی میکنم خیلی طولانی نشود: یکی درباره ی مسئله ی تعلیم و تربیت، یکی در مورد مسائل مربوط به دانشگاه فرهنگیان و مسئله ی تربیت معلّم، و یک چند جمله ای هم راجع به این قضایای جاری بین المللی ما ...
به دست خود درختی می نشانم...
نهال به خانه برمی گشتم. چه انگیزه ای باعث می شد هر روز این کار را انجام بدهید؟ من واقعا عاشق کاشتن درخت بودم، وقتی اینها را در دل خاک می کاشتم و جان می گرفتند و رشد می کردند انگار بچه های خودم باشند، حس خوبی داشتم یعنی اینقدر از دیدن شان خوشحال می شدم. خانواده شما مخالفتی با این کار نداشت؟ نه اتفاقا همسری داشتم که به رحمت خدا رفته. ایشان مشوق اصلی من بود ...
حال و هوای خانواده آتنا و قاتلش پس از یک سال
اصلا با من هم حرف نمی زد، حتی از من که پدرش هستم، می ترسید. فقط وقتی با مادرش است، آرام می شود. بعضی شب ها از خواب می پرد و فریاد می کشد؛ خواب های آشفته می بیند. اما این پدر، خودش هم حال وروز خوبی ندارد. خودش می گوید هر بار که خواب آتنا را می بیند، چند روزی به هم ریخته است. شب گریه می کند و از اینکه دخترش چنین سرنوشت تلخی داشته خودش را سرزنش می کند: بارها خواب آتنا را دیده ام. چیزی که مرا ...
تأثیر مو طلایی بر قیمت ها!
گاز بزن اگه دیدی قِرِچ صدا داد، بخر همه اش رو. اصلا به درک، از فردا مهم نیست که قِرِچ هم صدا بده، همین که گرد و سبز باشه کافیه، همه اش رو بخر و بیار. بعدش هم به من گفت: به نظرت گوجه فرنگی هم پیش خرید کنم یا فعلا دست نگه دارم؟ گفتم: مثل این که فقط تو کار گوجه ای؟ حالا چه سبز چه قرمز. گفت: نه بابا، اتفاقا خیارامم حرف نداره. خوب شد که یادم انداختی. بعد زنگ زد به معاون رئیس مافیای خیار و ...
اینجا آدم ها وجود خارجی ندارند
نصفه ماه پولش تمام می شود. میرآبادی ها از گلشهر و مرادآباد هزار متر سیم کشیده اند؛ یعنی یک کیلومتر. اداره برق که فهمید، آمد گفت کار شما غیرقانونی است. پول بدهید به شما کنتور و برق می دهیم. خانواده ها با هر بدبختی که بوده، نفری یک میلیون و ششصد هزار تومان جور کرده اند، واریز کرده اند به حساب شرکت برق چابهار ولی 6 سال تمام است که هیچ خبری نیست. فیش هم دارند ولی امروز و فردا می کنند. می گویند ...
گذشتن از خانه به خاطر کارخانه
بعد با یک قرار داد آمدند که یعنی دکاوه را خریده اند. قبل از رفتن برای قرار داد به آنها گفته بودم که قرار داد را مشروط کنند به تصویب وزارت صنایع و معادن که اگر نخواستیم من بزنم زیرش و برای اسم شما مشکلی پیش نیاید که آن ماده را نیز لحاظ کرده بودند. تاکید کردم که مجوز این قرار داد فقط برای این به شما داده شد که شروعی برای ساخت اتومبیل در ایران باشد زیرا آن زمان طبق قوانینی که وجود داشت ورود ...
پول گرفتن سودجویان ایرانی از سوئدی ها به اسم هنرمندان موسیقی اقوام
خطه چقدر بر شکل گیری این نگاه، این شعور و این درک در شما تاثیر گذاشته است و برعکس. خود شما بهتر از هر کسی می دانید. چون تخصص تان در این زمینه است و یکی از نخبه های ما هستید. این تاثیر دو جانبه است و متقابل. یعنی ما تاثیر می گیریم و تاثیر می دهیم. وقتی جوانید، آرزوهایی دارید و تمایلاتی، من در آن دوره به شدت شیفته موسیقی پاپِ دوران جوانی خودم بودم و عاشق فریدون فروغی و فرهاد مهراد و ...
دومین دوره نشان عکس سال مطبوعاتی ایران برگزار شد
یگانه دوست (عکاسان مطبوعاتی که به تازگی درگذشته اند) یاد می کنم که از چهره های ملی و بین المللی عکاسی ایران بودند. عکاسی ایران با فراز و فرودهایی که داشته اما مجموعه عکس های جنگ و دفاع مقدس بی نظیر است. او در ادامه با ارائه پیشنهادی اظهار کرد: شاید بتوانیم در شورای شهر کمک کنیم و برخی از این عکس ها به شکل نقش برجسته در نقاط مختلف پایتخت نصب شود چون عکس های ماندگار و ماندنی است. یک مورد هم ...