سایر منابع:
سایر خبرها
کندوی توهم!
گره خورد، همسرم از کارش استعفا کرد تا این که کارفرمای او برای بازگشت همسرم و دانستن انگیزه استعفایش چند بار با تلفن همراهش تماس گرفت. همین موضوع بر شدت سوء ظن هایم افزود و در میان فریادهای ملتمسانه همسرم که اشتباه می کنی! ضربات مرگبار قفل آهنین کتابی را بر سرش فرود آوردم و ... دقایقی بعد در حالی ماموران انتظامی با فرماندهی سروان محمد ولیان (رئیس کلانتری پنجتن) به محل جنایت واقع در پنجتن 68 رسیدند که پسر هفت ساله ای اشک ریزان فریاد می کشید بگذارید داخل خانه بروم تا نمره بیستم را به مادرم نشان بدهم ... خراسان ...
معجزه فوتبال
زندگی جوان 36 ساله ایرلندی را برایش تعریف کنید. گاوین هاورتی که اگر الان زنده نبود فوتبال به عنوان مقصر مرگ اش شناخته می شد و در مقابل حالا که زنده است، نفس کشیدن اش را مدیون فوتبال است. زندگی گاوین هاورتی از آن دست زندگی هایی ست که کاملاً به دو بخش تقسیم می شود؛ به دو بخش قبل و بعد از حادثه ای که برای او اتفاق افتاد. پسری که در فوریه 1982 در کشور ایرلند به دنیا آمد، علایقی کاملا مختلف ...
آمیزش جامعه شناسی و فلسفه برای نجات اقلیم!
بسیار قدرتمندی دارند به آن ها حمله می کنند، آدم هایی که می کوشند تا دربارۀ معرفت شناسی آن ها تردید ایجاد کنند و آن ها را به لابی گری سیاسی متهم کنند. پولسن:، ولی باید اینجا به طنز ماجرا اشاره کنم. چهل سال پیش، شمار زیادی از دانشمندان از دست شما عصبانی بودند. آن ها ادعا می کردند که شما می گویید علم امری نسبی است و چیزی به نام واقعیت علمی وجود ندارد. اکنون، برخی دانشمندان از شما درخواست کمک ...
کروبی سه بار آبگرم سرعین رفته است/ میرحسین لجاجت می کند
نمایندگان استان اصفهان آتش زد، ایشان رفت فندک را زد و به آقای دکتر لاریجانی گفت چون اینها به مردم ما ظلم کردند ما هم این پرچم را که نماد حاکمیتشان است آتش می زنیم. بعد از آن من روی سن رفتم و چون از قبل برجام را آماده کرده بودم، برجام را گرفتم که با آتش آن، پرچم آتش بگیرد. اما آتش نگرفت که آقای لاریجانی هم گفت نمی سوزد . بعد یکی از نماینده ها با فندک برجام را آتش زد. کدام نماینده بود ...
فرمول شفابخش مهمان خاص ماه عسل +عکس
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران، در نهمین قسمت از برنامه ماه عسل، احسان علیخانی بعد از پخش تیتراژ ابتدایی، با فرهاد ایرانی به گفتگو نشست. در ابتدا علیخانی اشاره ای به گفتگوی سال گذشته خود با فرهاد کرد و گفت: دو سال پیش قرار بود با شما مصاحبه کنیم تا بتوانیم کاری در زندگی ات انجام دهیم، اما دخالت ماه عسل همه چیز را خراب کرد. ما همیشه ادعا کرده ایم که گره گشایی کرده ایم، اما ...
بانوی خیری که واسطه اجابت بیش از 4هزار آرزو بوده
. پیگیر برنامه های فرهنگی برایشان بودم. خلاصه به مدت دو هفته، هر روز سراغ اهالی آن منطقه می رفتم. اسفند همان سال با محمدجواد آشنا شدم. کودک شش هفت ساله ای که لب شکری متولد شده بود و خانواده اش هزینه ای برای عمل او نداشتند. نقاشی از او به دست ام رسید که در آن می شد جلوه ای از رنجی را دید که به واسطه این عارضه می کشید. برایمان نوشته بود که دوست دارد لب و بینی شبیه بچه های دیگر داشته باشد. دلم عجیب گرفت ...
مناسب ترین راه تملق بنده برای خداوند چیست؟
...، فقد کملت مروته ، جوانمردی اش در حد نهایت است. من جوری با همسرم، بچه ام، مردم و با دامادم حرف می زنم که دلش می سوزد، این ظلم است. من به شکلی نگاه می کنم که طرف از نگاه من دلگیر می شود، این ظلم است. من به گونه ای حرف می زنم که طرف رنج می برد؛ به او می گویم اگر این دو گونی برنج، ده کیلو گوشت و هفت-هشت تا مرغ را برای ماه رمضان به درِ خانه ات نمی دادم، ماه رمضان چطوری به تو می گذشت؟ این تحقیر و ...
آبادی، رویای مردم خرمشهر
برگشتیم خرمشهر رفتم عکاسی روبه روی مسجد جامع و گفتم که فیلم ها را ظاهر کنند. مسئول عکاسی نگاهی به فیلم ها کرد و به من گفت: اینها چرا اینجوریه؟! من فقط نگاهش کردم. بعد که دید من سر در نمی آورم، نگاتیوها را برد زد داخل دارو و درآورد و فکر می کنم یک تومان از من گرفت و گفت: این پول را گرفتم که اول یادت بدهم درِ دوربینی که داخل اش فیلم انداختی را نباید اصلاً باز کنی و دوم اینکه فیلم را هم باید سفت کنی. من ...
تجاوز گروهی به دختری که خواهر دوستشان بود! | امیر خواهرش را روی تخت دید در حالی که ....
خوشگل مشگلایی! دختره می ترسید یه قرار بذاریم و همدیگه رو ببینیم. فکر کردی فقط خودت مخ زدن بلدی؟ نه جونم، اونقدر از عشق و عاشقی حرف زدم که دختره رو راضی کردم فردا بیاد خونه پیشم. خوشبختانه از اونایی که هر بلایی هم که سرش در بیاری، از ترس آبروش هرگزحرفی نمی زنه! فردا که اومد، زنگ می زنم بیای تا بدین وسیله از خجالتت در بیایم! و روز بعد ساعت دو بعدازظهر بود که موبایل امیر زنگ خورد. دوستش بود که ...
فرهنگ عامه شاهرود درخانه کارگر ساختمانی
...، دنبال کشاورزی می گردند تا زمینی را با آنها شخم بزند... بعد ها که همسایه ها شروع کردند به دور ریختن گذشته شان، او آنها را هم جمع می کرد: وقتی بزرگ تر شدم روی تاریخ وسایل تمرکز کردم، مردم مدرن شده بودند و خیلی از وسایلشون رو نمی خواستند، البته توی سطل آشغال هم نمی ریختند، اما ساده از کنارش رد می شدند، من این وسایل رو جمع می کردم، تا اینکه این مجموعه تشکیل شد. کاراکتر ...
تجاوز مرد هوس باز به دختر دوست صمیمی اش
... به دنبال اظهارات مرد جوان، مأموران راهی محل شده و پس ازورود به خانه با جسد مرد جوان روبه رو شدند که روی او پتویی آبی رنگ کشیده شده بود. بررسی های متخصصان پزشکی قانونی نشان می داد که مقتول با ضربات مرگبار به قتل رسیده است.لکه های خون نیزروی چوب دستی و دیوارهای خانه به وضوح دیده می شد اما اثری از جسم نوک تیز در محل دیده نشد.در تحقیقات بعدی نیزمشخص شد پوریا برای کار به تهران آمده اما همسر و ...
زنم روس است و در فرانسه با یک مرد ایرانی زندگی می کند / شکایت تاجر ایرانی در تهران
...> وی ادامه داد: قرار بود بعد از ازدواج به کشور فرانسه برگردیم. چند ماهی از آغاز زندگی مشترکمان نگذشته بود که متوجه ارتباط پنهانی النا با یک تاجرایرانی که از دوستانم بود شدم. چند بار به او تذکر دادم رابطه اش را قطع کند اما گوشش بدهکار نبود. او می گفت به مرد ایرانی علاقه مند شده است. همسرم خانه را ترک کرده و با دوست من زندگی می کرد. در کشور فرانسه چند بار از النا و دوستم شکایت کردم اما این شکایت به ...
مازندران| پدر شهید مدافع حرم کمالی: تنهای آرزویم دیدار با مقام معظم رهبری است
شما کمی تحقیق کن دلم آروم نیست.گفت چشم میرم می پرسم. فردای آن روز سرکار مشغول خوردن صبحانه بودیم که خواهرزادم تماس گرفت گفت دایی حاج سعید مرخصی آمد یا نه؟ گفتم میاد ان شاالله. بعد به پسرم زنگ زدم دیدم با بغض داره جواب داد گفتم مسعود سعید چیزی شد بعد خودم دلداریش دادم که بابا ایراد نداره بگو من خودم در جبهه در عملیات کربلای4 والفجر8 و فاو بودم این مسائل عادیه به چشم دیدم یک خانواده چند نفر شهید ...
اعلام گذشت از 2 قاتل
دو مرد محکوم به قصاص که در پرونده های جداگانه مرتکب قتل شده بودند، با اعلام گذشت اولیای دم از مرگ فاصله گرفتند. دو متهم از جنبه عمومی جرم محاکمه شدند و با احتساب روزهای بازداشت به زودی آزاد خواهند شد. به گزارش خبرنگار ما، اولین متهم تازه داماد 27 ساله به نام رضا بود که هشتم آذر سال 91 به اتهام قتل پسر جوانی در جریان درگیری خانوادگی در بومهن بازداشت شد. متهم در بازجویی ها گفت: سنگ کار بودم و ...
لحظات شیرین بازگشت محمدپرهام پس از 50 ساعت دوری
غریبه برای پس گرفتن پسرش در میدان توحید قرار گذاشت و بعد از پایان این تماس تلفنی ماجرا را به پلیس گزارش کرد. او ساعتی بعد خودش را به جایی که مرد ناشناس گفته بود رساند و منتظر شد. عقربه های ساعت 10شب را نشان می داد که زن و شوهری جوان سوار بر یک پراید مشکی رنگ از راه رسیدند. مرد کودک ربا و همسرش محمدپرهام را که خواب بود به پدرش تحویل دادند و درست در همان لحظه مأموران که با لباس مبدل آنجا را ...
شکست عشقی بهانه آزار و اذیت زنان و دختران شد
مخدر معتاد شوم. می خواستم با او ازدواج کنم اما به من خیانت کرد و با پسر دیگری دوست شد. کینه بدی از او به دل گرفتم اما نمی خواستم از او انتقام بگیرم. از همه دخترها متنفر شدم و تصمیم گرفتم تلافی کنم. بعد از آن ماجرا به سراغ فرانک نرفتی؟ هرگز. سوژه هایت را چطور شناسایی می کردی؟ برایم فرقی نداشت. در خیابان های قیطریه پرسه می زدم و با دیدن دختر یا زن جوانی که ...
نقد آپارتاید در بوشهر
...؛ اما کسی عنوان نمی کرد و پیش نیامده بود که بروز داده شود. این نکته در پیوند با جوابی است که به یکی از سوال های ابتدایی تان دادم و گفتم بعد از اکران فیلم با چنین نقدهایی روبه رو شدم. اول با این تصور که اصلا چنین چیزهایی وجود ندارد و من دارم قصه ام را می گویم. کار را ساختم، اما الان که کار تمام شده و دارد اکران می شود می فهمم که وجود دارد. ایده اولیه پاپ از کجا آمد؟ ایده ...
اردبیل|خاطرات جانباز 70 درصدی که روز استراحتش را در عملیات بیت المقدس گذراند
علویجهبرای همیشه در حافظه تاریخی ملت کشورمان ثبت شد و این افتخار پیروزی بر شهرهای اهواز حمیدیه و سوسنگرد نیز شامل می شد که در این نبرد دشمن با شکست کامل مجبور به عقب نشینی کرد تا شهر خون، مجددخرمشهر تبدیل شود. با فرا رسیدن سالروز آزادسازی خرمشهر، سراغ رزمندگان و ایثارگران 8 سال جنگ تحمیلی را از جای جای کشورمان که می گیریم، متوجه می شویم کهدر این فتح همه، زن و مرد، پیر و جوان به نوعیحضور ...
رازهای زندگی زناشویی موفق، لطفا بخوانید
...: ما در سال 76 ازدواج کردیم همسرم در دوران نامزدی با پس اندازی که داشت شروع به ساختن طبقه بالای خانه پدری خود کرد تمام مناسبت های دوران نامزدی من که کمتر از یکسال بود و میشه گفت آرزوی هر دختری می تونه باشه با گفتن جمله (( من دارم خونه می سازم )) نقش بر آب می شد اما گذشت. بعد از گذشت 3ماه از ازدواج ما دعواهای پدر همسرم سر دادن اجاره شروع شد و ما هرروز اعصاب خوردی داشتیم بابت این جریانات که 4 ...
انتظار داشتم کیان به خواهر من به چشم خواهر خودش نگاه کند اما...
پرونده پسر جوانی که خواستگار خواهر دوستش را به قتل رسانده و از سوی دادگاه به قصاص محکوم شده بود، برای اجرای حکم قصاص به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. شهریور سال 94 به مأموران پلیس خبر دادند درگیری بین چند جوان در محله ای در ورامین باعث مرگ یکی از آنها شده است. زمانی که پلیس به محل رفت، جسد غرق در خون پسری جوان روی زمین افتاده بود. مأموران به دستور بازپرس کشیک جسد را به پزشکی قانونی ...
شهید جهان آرا کیست؟
جنوبی اش در هیات یک فروشنده پرتجربه، چادرها را تبلیغ می کند؛ ما با دو تا زخمی آمدیم تهران. سال 60 خیابان ری منزلی اجاره کردیم. از خرمشهر هیچ وسیله ای نیاورده بودیم، هیچ کس نمی توانست چیزی بیاورد. من البته می توانستم با کمک محمد که فرمانده سپاه خرمشهر بود، بیاورم اما نیاوردم تا من هم مثل بقیه جنگ زده ها باشم. مدتی بعد بنیاد شهید توی خیابان اسلامبولی خیابان دهم به ما خانه ای داد. یک روز ...
مردی که به جای اسلحه، قلم مو داشت
نقاشی و با وضو قلم می زدم. آن کار پنج، شش ماه طول کشید و 45 متر دیوار با آن رنگ ها کار شد. من شب ها در مسجد می خوابیدم و همزمان طراحی هم می کردم. شب ها یکه و تنها از شهری که بازار و سینما ها و بانک های آن همه دستخوش باد و طوفان بودند طراحی می کردم و بعد با کوله باری از خاطرات و گونی گونی طراحی هایی که گوشه خانه من است و هنوز هم به چاپ نرسیده بازگشتم. برکتی که از آن دوران به وجود آمد، این بود که ...
دانشجوی مغرور با یک نگاه و یک پک ساده اسیر کیانا شد
خودم می دانستم، هیچگاه گمان نمی کردم روزی عاشق کسی شوم که به مراتب از هر نظر از من پایین تر باشد و ناگهان زندگی ام را به باد فنا دهد! با " کیانا " در مسیر دانشگاه آشنا شدم. هر روز بعد از دانشگاه برای بازگشت به خانه سوار اتوبوس های بی آر تی می شده و بعد از پیاده شدن در چهارراه ولیعصر به سمت تجریش می رفتم. همه کسانی که در تهران زندگی و کار می کنند می دانند که در ساعات شلوغی روز، یعنی زمانی ...
برجی: به مشایی گفتم قول دادی عکس هایم گم نشود
، ولی به دلیل اینکه از عهده تامین مخارج زندگی اش برنمی آید، همسرش ناچار است روزی 14 ساعت کار کند، در حالی که همانقدر که آن زن سال هاست از جانباز 70 درصد مراقبت می کند باید به او به چشم یک پرستار نگاه کرد و دست کم حقوقی را برای امرار معاش او در نظر گرفت تا زندگی اینقدر برای این افراد سخت نباشد. ولی متاسفانه همان طور که اشاره کردم امروز اغلب جانبازان دفاع مقدس شرایط خوبی ندارند، در حالی که ...
روایت دردهای یک جانباز شیمیایی از سیرجان تا اتریش
عذابش می دهند و شاید ...) خودم را به تعاونی رساندم، بلیط گرفتم و به شهر برگشتم، (خانه مادرم!) مادرم با تعجب پرسید که چرا این بار زود برگشتی؟ چون وقتی جنگ زیاد بودم به منزل کم تر سر می زدم و هر سه ماه یک بار می آمدم اگر زودتر برمی گشتم مادرم تعجب می کرد که چرا زود آمدم. یادم هست قبل از شروع عملیات کربلای 4 ما 6 ماه در منطقه بودیم زمانی که قرار بود عملیات کربلای 5 شروع بشود مسئول اطلاعات عملیات گفت ...
گرگان| علیرضا طغرایی؛ سردار شهیدی که نامش را با ولایت جاودانه کرد+فیلم
آمریکایی با آغاز این عملیات عنوان کردند که آمریکا در برابر هرگونه تغییر سیاسی در منطقه خلیج فارس که ناشی از جنگ عراق و ایران باشد، بی تفاوت نخواهد بود. عملیات بیت المقدس گرچه سبب شد سردارانی مانند علیرضا طغرایی تنها سردار شهید سوم خرداد سال 1361 از استان گلستان راهی دیار باقی شوند اما خون جوشان این شهدا سبب زنده ماندن جنگ برعلیه باطل حتی در قامت اقتصادی و اجتماعی پس از 36 سال مقاومت و ...
جولان گدایان سمج در قبرستان
را پاره می کند تا به خودم می آیم پسر 9 ساله ای را می بینم که کیسه پر از گندم به دست دارد. صدایش می کنم و می گویم: همه گندم ها را یک جا می خرم به شرط اینکه کمی با هم حرف بزنیم. ساعت حدود 7 عصر است و گویا دوست دارد هر چه زودتر به خانه برگردد. قبول می کند . می گوید اسمش امید است: صبح ها مدرسه می روم و بعد از ظهرها اینجا مشغول کار هستم. دلم می خواهد قصه کار و زندگی اش را از ابتدا تعریف کند ...
ماجرای افتتاح بیمارستان روس ها در ایران
چی؟ بنده خدا زخمی است زبانش دروغ بگوید خون سرخش که راست می گوید. اگرچه دشمن است با دشمن خوار و زبون بی مروتی ناجوانمردی است. خدا را خوش نمی آید این بیچاره را در این حال بگذاریم و برویم و در همان حال حرف زدن جفت زد پایین و خود را به روسی رسانده زیر بازویش را گرفته با مهربانی تمام بلندش نمود و کمکش کرد و به طرف گاریش آورد. این تکه ای از روایت تلخ و آمیخته به عواطف انسانی محمدعلی جمال ...
به نجمه داروی خواب آور دادم، نجمه خوابید و من....
با همسرم سرناسازگاری دارد. من بعد از مرگ مادر بچه هایم با زن دیگری ازدواج کردم. چند روز قبل متوجه شدم دخترم به پسری علاقه مند شده و من با این موضوع بشدت مخالفت کردم. آن روز نجمه حرفی به من نزد اما رفتارش با همیشه فرق کرده بود. دیشب زمانی که خواب بودیم دخترم پنهانی از خانه خارج شده است. نمی دانم او کجا رفته. از شما می خواهم که دخترم را پیدا کنید. سکانس دوم: در جست وجوی نجمه ...
یاسوج|حکایت شهیدی که تقاص شهدای جاده "آبان ماهشهر" را گرفت
بعد به منطقه شتلی رفتم و در تاریخ 12 آبان ماه 64 یکی از بهترین دوستانم بنام شهید مختار مظلومی از بچه های مازندران را از دست دادم. تسنیم: در کدام عملیات و چگونه مجروح شدین؟ داربام: 20 آبان ماه 64 سنگر 4 نفره ماه مورد اثابت خمپاره قرار گرفت و دو نفر از همسنگرانم بنام جهانبخش دخدار و علی اکبر یوسفی شهید شدند و من و سپهدار محمدی مجروم شدیم و هم اکنون جانباز 25 درصد هستم. ...