سایر منابع:
سایر خبرها
قصه خانواده های یزدی در ماه عسل
هم جای خودش را به دیگری بدهد، اتفاقی نمی افتد! این هم یک رمز مهمی بوده است؛ اما الان خیلی جواب نمی دهد. چون کسی از صندلی بلند نمی شود. صبوری ادامه داد: من تصمیم به ازدواج نداشتم، اما وقتی همسرم را دیدم عاشقش شدم و در صحبت ها به تفاهم رسیدیم و با هم ازدواج کردیم. من هرچیزی گفتم ایشان گفتند بله همینطور است. من هم گفتم ای بابا چه تفاهمی ما دیگر هیچ مشکلی نداریم؛ حتی می خواستم امتحانشان کنم ...
خبرنگار فرانسوی قدرت آیت الله را چگونه توصیف کرد؟
، این نوار را در انجمن اسلامی یانی که از آمریکا آمده بودند، گفتند: این نوار در همه انجمن های اسلامی در و آمریکا بود و دست به دست می گشت. پس از انقلاب، یکی از مبارزان عراقی به من من که نوار سخنرانی شما را به تعداد چند هزار نسخه تکثیر و در کویت و دیگر کشورهای خلیج فارس پخش کردیم. همین مسجد ارک، شخصی بود... که مغازه نوارفروشی داشت. خودش به من گفت: حدود بیست هزار از این نوار را تکثیر کرده و ...
قزاق ها در گرگان
می شود مراسم ازدواج است. داماد پیش از ازدواج و بردن عروس به خانه اش، باید مهریه عروس را بدهد. البته مهریه ما مثل مهریه شما سنگین نیست، در حد چند میلیون تومان. داماد برای دیدار عروس خود نخستین بار به طور رسمی به خانه وی می رود که این سنت به زبان قزاقی اورین برو نام دارد و داماد با خودش کارجین که هدیه ای برای فامیل عروس است می برد؛ شامل خوراک، میوه های خشک شده و شیرینی . داماد با قدم گذاشتن در خانه ...
زندگینامه مردی که عبادت را تنها نماز خواندن و روزه گرفتن نمی دانست
سال پیش در مراسم چهره های ماندگار هم شرکت نکردم. ولی دوستان برای مراسم امروز اصرار کردند و من مجبور شدم بپذیرم. احمدی به اهمیت تعلیم و تعلم در اسلام و همچنین نزد علامه طباطبایی و امام خمینی (ره) اشاره کرد و گفت: شما هم در دانشگاه سعی کنید تلاش کنید نمونه ای باشید برای دیگران. سعی کنید حرکات و رفتار نشرتان برای خدا باشد. مهمترین کار ما این است که هر کاری می کنیم برای رضای خدا باشد. ...
رونق رمالی و فال بینی در کوچک ترین منطقه پایتخت
آقارضا بشوید حتماً مشکلتان را حل می کند! می پرسم تا حالا چند تا از مشکلات زندگی شما را آقارضا حل کرده است؟ مادر و دختر نگاهی به هم می اندازند و جوابی نمی دهند. آن روز از خیر دیدار آقا رضا گذشتم و روز بعد دوباره راهی خیابان شاندیز شدم. اما این بار مغازه آقارضا چندان شلوغ نیست. وارد مغازه کوچکش که می شوی گویی به گذشته سفر کرده ای. مغازه اش مراجعه کننده را به یاد مغازه های دهه50 می اندازد ...
ماجرای توهین علنی چند بازیکن تیم ملی به برانکو
صادر نشدن رضایت نامه نتوانستم به پرسپولیس ملحق شوم. در ادامه به چوکای طالش رفتم و پول رضایت نامه ام را هم دادند تا به این تیم ملحق شدم. پس از این که چند روزی در تمرین های تیم حضور داشتم به من گفتند از فولاد خوزستان خواسته اند که در تمرین های شان حاضر شوم. در آن مقطع مجید باقری نیا مربی فولاد بود. وقتی در تمرین های فولاد حاضر شدم از بازی من خوش شان آمد و گفتند که قراردادم را با آن ها امضا کنم. همان ...
چرا زنان همچنان به ازدواج اجباری محکوم هستند؟
اوقاتم را با او سرگرم بودم. کم کم به رفتار و حرکات همسرم مشکوک شدم تا روزی که از بیرون به منزل بازگشتم و همسرم را در حال استعمال مواد مخدر دیدم. او در یک درگیری لفظی مرا کتک زد و بعد از فحاشی و ضرب و شتم، کودکم را گرفت و مرا از منزل بیرون انداخت. همسرم مدام مرا با این جمله که پدرت از من خواسته تا با تو ازدواج کنم، تحقیر می کند و نابه سامانی خانوادگی و اعتیاد مادرم را همیشه ماند پتکی بر سرم می ...
شهیدی که برای رفتن به سوریه پدر و مادرش را به آیات قرآن ارجاع داد
دانش آموزان بی بضاعت تقسیم کرد. روزی جواد به خانه آمد و گفت مادر شما را به سر مزار شهیدان گمنام می برم و باید به من قول بدهی اگر من شهید شدم در دلبران خاکسپاری شوم، هرچند مرگ فرزند و فقدانش مصیبت سخت و بزرگی است، اما رسیدن به مقام شهادت که آرزوی جواد بود نصیب هرکسی نمی شود و از این بابت باید قدردان و شاکر باشم. فاطمه مخدومی همسر شهید جواد کاکه جانی: امیدوارم پسرم راه پدرش را ...
نمی خواهم این حرف ها را زیر خاک ببرم
سفالگری علاقه مند شوم البته نمی توانستم پشت چرخ سفالگری بنشینم چون خیلی کوچک بودم اما چند سال بعد شاگرد درست و حسابی استاد غلامحسین قمی شدم. از دیگر استادانتان بگویید. من علاوه بر سفال حدود 20 سال هم کاشی کاری کردم، کار کاشی سازی را از "حاج سید حسین موسوی زاده" و "حاج میرزاعباس ایلیا" آموختم، استادی هم داشتم به نام "سیدعباس ذوفن" که چون سید بود و مادرم سیدها را دوست داشت من ...
کمک با چنگ و دندان!
این کارها را نداریم. "، من دخترم دم بخت است جهاز ندارد. باید بروم کار کنم تو پول در بیاورم! ""، من دو تا بچه دارم! شوهر معتادم گذاشته رفته و به این کارها نمی رسم". این حرف را که می شنیدیم، با چند تا از خانم ها نشستیم یک حساب وکتابی کردیم. دیدیم مهم ترین دلیلی که نمی گذارد خانم ها فعالیت اجتماعی انجام بدهمند، فقر است. خانم ها آن قدر سرگرم مشکلاتشان شده بودند که واقعاً وقت نمی کردند به چیز ...
حرف های پدر دختری را با عکس روی دیوار می زنم
ایران آنلاین /آناهیتا درگفت و گو با ایران : حرف های پدر دختری را با عکس روی دیوار می زنم مرجان قندی روزنامه نگار مشاهده تصاویر شکار تانک های دشمن توسط هلی کوپتر های هوانیروز در روزهای جنگ خاطرات هشت سال دفاع مقدس را برایمان زنده می کند؛ آن روزها که خلبانان ایرانی در پروازهایشان تمام هنر و مهارت خود را برای دفاع از میهن به کار می بردند تا جوابی دندان شکن به متجاوزان بدهند. با اوج گیری جنگ کر ...
پدرم اولین بار که مرا با چادر دید، نشناخت!
وقتی می شنیدند من جشن عروسی بدون رقص می خواهم، نمازم را همیشه می خوانم و اگر در سفر نمازم قضا شود، ناراحت می شوم یا وقتی می شنیدند که از شوهرم توقع دارم به سخنان رهبری گوش بدهد، از ازدواج با من منصرف می شدند. یک روز به زیارت مزار شهدای گمنام دانشگاه مان رفتم و گفتم شما هیچ کاری برایم نکردید، حالا برای ازدواجم باید به شلمچه بروم. همان روز به جنوب رفتم و آن جا هم درخواستم را بیان کردم. گفتم من دو سال ...
فرهنگ مقصد آنی ندارد
کردم؟ گفتم: نوشتن رنجم را زیاد کرد. رنجی که از دانستن بود و گاهی فکر می کنم اگر گرفتار این دغدغه ها نمی شدم زندگی آسان تری داشتم. حتی در آن سن کم رنج ها و کمبودها را می دیدم، با خودم مقایسه می کردم و می گفتم من شانس تولد در چنین خانواده ای را داشتم، اما دیگران نه! می گفتم چرا دنیا این طور است! همین باعث شد که بعدها در سنین بالاتر ناشر شوم چراکه مسأله نوشتن برایم کار تازه ای نبود. این دغدغه مندی ...
اشک های شرمساری یک زن جوان!
. آن روزها شاگرد ممتاز مدرسه بودم و در رویاها و آرزوهای کودکانه ام می خواستم پزشک شوم تا به بیماران سکته قلبی کمک کنم ولی خیلی زود همه این آمال و آرزوها در هم ریخت و با مرگ پدرم من نیز ترک تحصیل کردم چرا که مادرم مجبور بود برای تامین هزینه های زندگی در خانه های مردم کارگری کند و من باید از خواهر و برادران کوچک ترم مراقبت می کردم. دو سال بعد از این ماجرا و در حالی که دختری 15 ساله بودم ...
بیچارگی، حاصل غفلت از مرگ و دوری از خدا است
نا امید کند تا در قالب اعتراضات صنفی موج سواری کند. وی با اشاره به اهداف شوم دشمن و نیت برپایی آشوب و موج سواری بر اعتراضات مردمی، تصریح کرد: باید مسئله مسکن، بیکاری و ازدواج جوانان رفع شود، مردم ما پای رهبری ایستاده اند و آن را باچیز دیگری عوض نمی کنند. امام جمعه قرچک با یادآوری اینکه دشمنان تاکنون نتوانسته و نمی تواند از این مردم سوءاستفاده کند، بیان کرد: بر دولت است تا مشکلات ...
طلاق های عجیب و دلایل عجیب تر!
درآمد مناسبم می بستم و بیکار می شدم. هرچه سعی کردم نگین را قانع و با آرامش او را متوجه اشتباهش کنم، فایده ای نداشت. الان پنج ماه است نگین هر شب قهر می کند و دعوا به راه می اندازد تا من از کارم استعفا بدهم. می گوید دوست ندارد من برای یک زن کار کنم. من هم وقتی دیدم حرفش غیرمنطقی است، قبول نکردم. زندگی ما در این چند ماه از این رو به آن رو شد. آن قدر که هردو تصمیم به طلاق گرفتیم. در ادامه ...
دوست دارم معنی اسمم قصه گو باشد
یک سگ داشتم. عادت داشتم با سگم به جنگل بروم و آن جا شعر و داستان بنویسم. یادم است حتی گاهی که به خاطر کارهایم تنبیه و در اتاق حبس می شدم، از پنجره فرار می کردیم و می دویدیم به سمت جنگل. البته جنگل ما حیوان های وحشی نداشت. پس علاقه تان به سینما از کجا شروع شد؟ از آن جایی که همیشه دوست داشتم نویسنده شوم، رفتم و رشته ی ادبیات خواندم. اما در ادبیات، فقط تئوری های ادبی و تاریخ ...
هشت متهم حادثه تروریستی تهران چه کسانی بودند؟!
جهادی و افکار سلفی حرف می زد و از قرآن آیاتی برای من می آورد و در مورد داعش می گفت: آن ها گروه خوبی هستند. من گفتم این ها چگونه گروه اسلامی هستند که انسان ها را سر می برند. او آیاتی از سوره توبه و انفال را برای من آورد و گفت: آیاتی در خصوص سر بریدن وجود دارد. من هم تا آن زمان مطالعه ای در این زمینه نداشتم و از شنیدن این حرف ها شوکه شدم و تحت تاثیر صحبت های او قرار گرفتم. او کتابی به من داد ...
نقش ارکیده در دیدار ترامپ و کیم جونگ اون!
عاشقی در هانوی +عکس راموس و دریافت بازوبند کاپیتانی اسپانیا از پادشاه+عکس ملاقات بن سلمان با دختر مشهور اماراتی جنجالی شد +عکس قانون عجیب پوشش مدرسه ای در انگلستان رژیم غذایی مزاج گرم و تر در هوای گرم خداحافظی اینستاگرامی محسن مسلمان با هواداران برای اجاره آپارتمان در ولنجک چقدر باید هزینه کرد؟+جدول سورپرایز دختر 13 ساله اتریشی ...
شرط عجیب عروس ایرانی برای ازدواج با داماد عراقی
گرفتم زندگی جدیدی را شروع کنم. به همین خاطر به انجمن معتادان ترک کرده رفتم. وی افزود: با شوهرم در آنجا آشنا شدم. او نیز مثل من اعتیادش را ترک و زندگی جدیدی را آغاز کرده بود. به هم علاقه مند شده و تصمیم به ازدواج گرفتیم. اماخانواده ام با این وصلت مخالفت می کردند. نمی خواستند باور کنند که ما به زندگی جدید بازگشته ایم. مادرم می گفت اگر به تو علاقه دارد، برای تضمین باید خانه و خودرو مهریه ات ...
مادر برفک های یخچال را می خورد و می گفت قلبم می ُسوزد! می خواهم کمی آرام شوم
می کردم و می گفتم: این افراد از تو بزرگترند، تو مجرد هستی، چرا وارد این ماجرا ها می شوی؟ اما او به خوبی کار را پیش می برد. یکی از پسر های همسایه ما با دختر یکی از بازاری ها ازدواج کرد. پدر عروس از دوستان ابراهیم بود. هنوز مدتی از عروسی آن ها نگذشته بود که صدای داد و دعوای این زن و مرد، در کوچه و محله شنیده شد! کار به جایی رسید که توی کوچه باهم درگیر شدند و حسابی آّبروریزی کردند. چند نفری برای ...
آرش مرا خام کرد و در جای خلوت به من تجاوز کرد
بر نمی داشت و سؤال های بی ربط از ما می پرسید و دوستم جوابش را می داد. موقع پیاده شدن هم شماره تلفن خود را روی کاغذ نوشت و به ما داد و گفت اگر باز هم جایی خواستید بروید، تماس بگیرید خودم را می رسانم. وقتی پیاده شدیم دوستم را سرزنش کردم که چرا شماره اش را گرفتی او در جوابم گفت: اشکالی ندارد تاکسی است. یک بار که می خواستم تنها به جایی بروم با راننده تماس گرفتم که زود خودش را ...
رفتار پدر با فرزند دختر، پنج قانون مهم
رفتار کند. اگر دوست ندارید دخترتان با مردی مثل شما ازدواج کند، مرد بهتری باشید. اینکه به او نشان دهید با یک خانم چطور باید رفتار شود شامل عشق ورزیدن هم می شود. همسرتان را بیرون ببرید. هرازگاهی او را جلو فرزندانتان ببوسید. باید به فرزندتان نشان دهید که عشق یک ازدواج می تواند پردوام باشد. دختر شما باید ازدواج را اتفاقی زیبا و رمانتیک ببیند. او باید مطمئن شود که شاهزاده رویاهایش که با اسب سفید ...
رییس کارخانه هر سال یکی از کارمندان زن را صیغه می کرد
روز به روز درگیری بین ما بیشتر می شد، کار به جایی کشید که درخواست طلاق دادم و بعد از دردسرهای طولانی و بخشیدن مهریه ام از او جدا شدم. روحیه ام بهم ریخته بود و طاقت نگاههای سنگین اطرافیان را نداشتم از طریق یکی از آشناهایمان کاری در دفتر یکی ازکارخانجات برای اموارات مالی و حسابداری برایم پیدا شد. مدیر کارخانه با برخورد خوب مرا استخدام کرد هر چند حقوق بالایی نمی گرفتم اما از ...
با نامزد شکاک چطور کنار بیاییم؟
دقت کنید اگر نامزد شما مشخصات زیر را دارد، یک فرد شکاک است و بهتر است در ازدواج تان تجدید نظر کنید. مشخصات یک نامزد شکاک چیست؟ بدبینی افراد معمولا در ارتباطات نزدیک شناخته می شود. مثلا وقتی که نامزد کرده اید و با هم چند باری بیرون رفته اید. تشخیص این که یک فرد شکاک است، معمولا از سبک زندگی او، دوستانش، صحبت ها و استدلال هایش شناخته می شود. اگر نامزدتان خود را زرنگ و مچ گیر ...
اصرار بر گناه، مانع قبولی عمل
اسمم مَحرم است ماه مُحرم از عشق امام حسین دیوانه می شوم. شعرش این بود: دیوانه شود مَحرم در ماه مُحرم! رفیقش گفت: در ماه صفر هم، ده ماه دگر هم... تو همیشه دیوانه هستی. دیوانه شود مَحرم در ماه مُحرم! در ماه صفر هم، ده ماه دگر هم! حالا با هم می خواهیم بگوییم. بحث این نیست که من... ولی قبول شدن را خیلی... قالی را آدم نه ماه، یکسال میبافد، اما حفظ قالی خیلی طول می کشد. بچه دار شدن، ازدواج کردن، ولی بچه ...
اشتیاق برای شهادت، برایشان تمامی نداشت
شهادت رسیده است. سید محمود آه عمیقی از ته دل کشید و گفت: ای کاش من هم در همین مکان مقدس شهید شوم که گفتم: خدا نکند چون در این صورت نمی توانم به روی همسر و مادر پیرت نگاه کنم و شرمنده آنها خواهم شد. محمود با خنده ای گفت: وصیت نامه ام را نوشته ام، خدا را چه دیده ای شاید من هم در همین محل شهید شدم. شاید ما هر دو با هم شهید شدیم. ولی اگر من شهید شدم از قول من به مادر و همسرم بگو در ...
فیلم برداری شوهر از پزشک پولدار و همسرش در اتاق خواب!
را برای همسرم ارسال می کند. مرد پزشک تصریح کرد: اوایل به این تهدیدها توجهی نکردم، اما زمانی که بخشی از فیلم ها و تعدادی از عکس ها را برایم فرستاد، شوکه شدم. با تلفن آن زن تماس گرفتم، اما پاسخگو نبود. خانه اش را هم عوض کرده بود و کسی از او خبری نداشت. از ترس منتشر شدن فیلم و عکس های خصوصی، چند بار به حساب این مرد پول واریزکردم تا این که 300 میلیون تومان دیگر پول خواست و چند روزی هم برای ...
ویژه نامه ای بی نیوز به مناسبت شهادت حضرت علی (ع)
کمربند خود را محکم بست و در حالی که این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد . کمر خود را برای مرگ محکم ببند ، زیرا مرگ تو را ملاقات خواهدکرد . و از مرگ ، آنگاه که به سرای تو درآید . جزع و فریاد مکن ابن ملجم ، در حالی که حضرت علی ( ع ) در سجده بودند ، ضربتی بر فرق مبارک خون از سر حضرتش در محراب جاری شد و محاسن آن حضرت وارد ساخت . شریفش را رنگین کرد . در این حال آن حضرت فرمود : فزت و رب الکعبه به خدای ...
نوعروس بی حیا با دوست شوهرش سر و سر بدی داشت!
...> میلاد 26 ساله بود. اما رنج چهره اش از سنی که داشت بیشتر بود. او که اصرار زیادی به این جدایی داشت در اتاق مشاوره، داستان آشنایی با همسرش را اینگونه بیان کرد: من پسری مذهبی هستم و در خانواده ای متدین بزرگ شده ام. چند سالی بود خانواده ام اصرار به ازدواج من داشتند و من هم بی تمایل به آن نبودم اما افکار و عقاید خاصی داشتم و می خواستم طرف مقابلم هم مانند خودم مذهبی باشد و افکارم را با دل و جان بپذیرد ...