سایر منابع:
سایر خبرها
محمود دولت آبادی: هنوز روایت فتح می بینم و اشک می ریزم
، چسبیده به میز کارم و هر روز می خواندم و نگاه می کردم. بعد هم آن را به خانه آوردم. خیلی برایم عجیب بود و ما را به گزاره هایی می برد که از سنت شهادت در خودمان داریم. علاوه بر آن، عکس یک مادر ایلیاتی هم بود که هنوز هم آن را دارم، او هم یک مادر شهید بود؛ این دو کنار میزم بود. این ها به عنوان یک قطره در ذهن من بودند و وقتی که خواستم شروع بکنم از همین قطره شروع شدم. خبری هم شنیده بودم که نویسنده ای عراقی ...
درام قوی، عامل جذابیت بچه مهندس
های توانمندی در این دوره چنین عمل کرده اند باید به سریال کم هزینه ای مانند بچه مهندس نمره قبولی داد. مطلب بعد در این یادداشت به برخی انتقادات بر می گردد. عمده این انتقادات نیز یک حرف را می زند، آن هم این که این کار بیش از حد ملودرام است. این گفته را نمی توان به عنوان ایراد فنی در نظر گرفت، چون این که یک کار ملودرام باشد یا طنز به سلیقه و نیاز مخاطب مربوط می شود. برای همین ممکن است عده ...
گفت و گوی تسنیم با عکاس مزار 30 هزار شهید تهرانی
خیلی به این موضوع علاقه داشتم. این ارتباط و رفت و آمد تا سال 84 ادامه داشت تا در بهمن ماه همان سال روزی که به بهشت زهرا(س) رفتم، در گلزار شهدا آنجا شخصی به نام سیدمحمد جوزی، رئیس وقت خانه شهید بهشت زهرا(س) آشنا شدم، او به گفت اینجا چه می کنی؟ گفتم هر هفته می آیم اینجا! ، گفت بچۀ کجایی؟ گفتم فلان جا ، جا خورد!، گفت بیا داخل با هم صحبت کنیم . وقتی رفتم داخل اتاق و صحبت کردیم, من گفتم دوست دارم کاری ...
سیما فردوسی و روایت از سلامت روان نسلی که سختی کشید
.... به همین دلیل است که خانه فامیل نمی روند، چون جاذبه ای برای آنها ایجاد نمی کند. درصدی که با اصرار پدر و مادر به مهمانی می روند، حوصله شان سرمی رود. انتظار داریم این بچه پدر یا مادر شود. والدگری حوصله می خواهد. شیوه اصلی تربیت فرزندان توسط پدر و مادرهای دهه شصتی باید چگونه باشد؟ شناخت به روز فرزند یکی از اصلی ترین کارهاست. ما باید نوجوان یا جوان دهه 70 را بشناسیم. دهه هشتادی را ...
داماد شاه: آمریکا در دوران پهلوی هزار بار از ما استفاده کرد
داشتم و دارم چیزهایی که به نظرم می رسید به او عرض می کردم، یا قبول می کرد یا قبول نمی کرد، اغلب هم قبول می کرد. خدا بیامرزد مرحوم معتمدالملک را. بچه بودم پدر من را انگلیسی ها دزدیدند و بُردند سه سال بی پدر بودم و نمی دانستم پدرم زنده است یا مرده، این مرد شریف که رئیس مجلس بود بعد هم که کودتا و انقلاب و دست آخر هم خانه نشین شد با آن عصایش می آمد من را از خیابان ولیعصر برمی داشت تا مدرسه می برد و ...
خوشگلی که سوریه را به آلمان ترجیح داد + عکس
...:ابتدا فقط به مادر و خواهرهای خود زنگ می زد، با من صحبت نمی کرد. اما یک روز دیدم تلفن همراهم زنگ خورد و شماره ای هم که افتاد ناشناس بود، فکر کردم بابک است، وقتی تلفن را جواب دادیم دیدم آن طرف خط یکی از دوستان و همرزمان خودم در زمان جنگ است. سلام و علیک کردیم و من پرسیدم حاج حسن کجایی؟ گفت سوریه ام. بیشتر بچه های گردان میثم هم الان اینجا هستند. بعد هم گفت پسرت هم اینجاست چرا به من نگفته بودی ...
مشق زندگی در چهارراه ها
کنند و بعد هم با یک تذکر رهایشان می کنند. از دوست های 8 و 9 ساله اش هم حرف می زند که با هم در این پاتوق کار می کنند و روزی خانواده های با سرنوشت های مشابه را از زیر سنگ بیرون می کشند. مثل آرش کم نیستند بچه هایی که هر روز در شهر با آنها برخورد داریم و شاید بی تفاوت از کنار آنها رد می شویم، اما این بی تفاوتی انگار به مسئولان هم سرایت کرده که هیچکس کاری برای آنها نمی کنند. ...
شهید محمدی امانتی که به صاحبش بازگشت/ دیدار یار در رقابیه
ذکره شفاست از همه طلب دعا برای شفاعت شهدا و درگذشتگان می کند گویا این مادر شهید هیچ چیز برای خودش نمی خواهد. وارد خانه که می شوی حاج خانم، دختر و دامادش به استقبال می آیند چهره هایشان گرم است، چشم هایشان می درخشد امروز هم رزمان فرزند شهیدشان مهمان خانه شان هستند. وقتی همه می آیند تا دعای فرجی را زیر لب زمزمه کنند کم کم مراسم شکل می گیرد حاج عباس اکبریان همان موی سپید این روزهای محافل ...
باران که شدی مپرس
رقیه نمی گوید که همه اهالی مجتمع نیز آوازه عشق این دو را باور دارند چون آنها را همیشه با هم می دیدند که چطور عاشقانه برای نوه هاشان خرید می کردند یا اینکه داماد رقیه و مصطفی که پنج سال است زندگی مشترک را با دختر کوچکتر این دو- سعیده - آغاز کرده است و تصور می کند که در عشق، هرگز به گرد پای پدر و مادر زن خود نمی رسد. رقیه، درست، حس داماد را درک کرده است چرا که وقتی دخترهایش را روانه خانه بخت ...
نه به شوهرآزاری!
"زن نمیگرفتی گفتن است! خشونت علیه مرد؛بچه را به حال خود رها کردن و مگر از خانه ی پدرم آوردم گفتن است! خشونت علیه مرد؛ قهر کردن و نپختن غذا و حرف نزدن است! خشونت علیه مرد؛ آماده نبودن برای ازدواج؛ازدواج کردن است! و اینگونه است که بعضی زنها از خدای به آن بزرگی یک مرد میخواهند ولی از مرد به آن کوچکی همه دنیارا... مرد دردهایش را اشک نمی کند . به جای گریه کردن ،ریش ...
پدرزن برای دامادش سنگ تمام گذاشت اما داماد جواب آن را با خیانت داد!
کرده است. چند هفته از خواستگاری گذشته بود که فرید سر راه تانیا ظاهر شد و به خاطر خواستگاری عذرخواهی کرد و در عین حال خواهش کرد مثل یک خواهر و برادر به رابطه شان ادامه دهند تا شرایط سفر او فراهم شود. در طول ماه های بعد، کم کم با حرف های قشنگ، هدیه های غیرمنتظره و وعده های بزرگ برای آینده، دل دختر جوان را نرم کرد تا آنکه مادر تانیا به بیماری سختی مبتلا شد. حالا دیگر تانیا تمام وقت و انرژی ...
مجمع خرافه
.... انتهای اتاق، میز آهنی بزرگی بود که کتاب ها، روی آن برج ساخته بودند، کتاب هایی که هیچ کدامشان جلد نداشتند و اسمشان معلوم نبود. کنج اتاق هم قمقمه بزرگ آب بود با یک پارچ و چند بطری کوچک. همراهم که طرفدار پروپا قرص پیرمرد بود، تعریف می کرد فالگیر آب را از قمقمه توی پارچ می ریزد، ورد می خواند و بهش فوت می کند، بعد هم آب پارچ را توی بطری ها خالی می کند و می دهد دست مشتری. می گفت: آب را به بچه هایی ...
بازار داغ رحم اجاره ای از 25 تا 40 میلیون تومان
حوصله پاسخ می دهد. کلماتش تند و کوتاه اند. شماره تماس دیگری می دهد، شماره همسرش که حاضر شده در رحمش کودک دیگری را پرورش دهد. شیرین به سرعت کلمات را پشت هم می گوید. سروصدای کودکی خانه را پر کرده است. به خاطر شرایط مالی مجبور شدم این کار را بکنم. درباره وابسته شدن به کودک تضمین می دهد: من تو بچه خودم موندم. حالا بخواهم بچه شما را نگه دارم؟ عبدالله نژاد در بیان مشکلاتی که ممکن است برای زن و مردی ...
ویژگی های شیعیان واقعی
، از بازپرسی های خداوند و براساس خبرهایی که شنیده بود، خبر می داد. ابودردا می گوید: من از سفر به وطنم مدینه برمی گشتم، دیر رسیدم، تقریباً شب از نیمه گذشته بود که صدای ناله جگرسوزی را شنیدم که خانه و زن و بچه ام را یادم رفت، گفتم بروم ببینم کیست و چه شده؟ خیلی ناله جگرسوز است، تاریک بود و درخت های نخل هم انبوه بود، مجبور بودم درخت به درخت رد کنم تا رسیدم و دیدم امیرالمؤمنین(ع) است، مثل چوب خشک روی ...
شرایط محرمیت فرزند خوانده، شک داریم!
آیت الله مکارم) پاسخ: دوست محترم! نظر معظم له این است: اگر دختر باشد و پدر مرد در قید حیات باشد می توان عقد موقت آن دختر را با اجازه حاکم شرع برای پدر خویش بخواند تا حکم زن پدر پیدا کند و تا ابد محرم شود. اگر هم خواهر آن مرد شیر داشته باشد و از شیر آن خواهر بخورد با شرایط لازم حکم خواهرزاده اش را پیدا می کند و محرم می شود. و در صورتی که پسر باشد راه محرمیت همانست که از شیر خواهر یا مادر آن زن فاقد فرزند بخورد تا آن زن خاله یا خواهر رضاعی آن پسر شود و محرم گردد، و اگر دوران شیرخوارگی پسربچه گذشته باشد راهی برای محرمیت او نیست. ...
شرایط محرمیت فرزند خوانده، خبر دارید؟
...: زن و شوهر جوانی برای گرفتن پسر بچه ای یک ساله از بهزیستی اقدام نموده اند می خواستم بدانم چطور این بچه به زن و مرد و یا اقوام آنها محرم می باشد. توضیح کامل دهید. پاسخ: دوست محترم! اگر کودک پسر و شیر خوار باشد، از راههای زیر می توان بین او و زن (مادر خوانده) ایجاد محرمیت کرد: 1. شیر همان زن را اگر بچه ای شیر می دهد بخورد، که فرزند رضاعی او می شود. 2. شیر مادر زن ...
شرایط محرم شدن رضایی، چگونه است؟
به دنیا آمده، یا اولاد او آن بچه ها را شیر داده باشند . ششم: خواهر و برادر آن زن اگر چه رضاعی باشند ، یعنی بواسطه شیر خوردن، با آن زن خواهر و برادر شده باشند. هفتم: عمو و عمه آن زن اگر چه رضاعی باشند هشتم: دایی و خاله آن زن اگر چه رضاعی باشند نهم: اولاد شوهر آن زن که شیر مال آن شوهر است، هر چه پایین روند اگر چه اولاد رضاعی او باشند . دهم: پدر و مادر شوهر آن زن که شیر مال آن ...
شرایط محرمیت فرزند خوانده، میدانید؟
...: بنده بدلیل نداشتن فرزند از بهزیستی دختر بچه ای را به عنوان فرزند خوانده پذیرفته ام. چگونه این بچه می تواند به من ، پدر و برادر هایم، برادر های خانمم و پدر خانمم محرم شود؟ پاسخ: دوست محترم! اگر دختر شیرخوار باشد، از راههای زیر بین او و مرد(پدر خوانده) محرمیت ایجاد می شود. 1. شیر همسر انسان را بخورد، که در این صورت دختر رضاعی مرد می شود. 2. شیر مادر مرد را بخورد ...
هنوز "روایت فتح" می بینم و اشک می ریزم | بگذار هر چه می خواهند بگویند
آن را دارم؛ یک مادر شهید. این دو کنار میزم به عنوان یک قطره در ذهن من بودند و وقتی خواستم شروع کنم، از همین قطره شروع شدم. خبری هم شنیده بودم که نویسنده ای عراقی به نام الهادی العلوی وقتی شلمچه بمباران شیمیایی شد، شناسنامه عراقی اش را پاره کرد و گفت من دیگر عراقی نیستم، این هم در ذهنم بود. مقاله ای هم در این باب نوشته و آن را به این نویسنده تقدیم کرده بودم. سقف و ستون داستان این چند تا نشانه بود و ...
زن متاهل طلاق گرفت تا صیغه بابک شود!
را یاد گرفتم. یک روز که با مادر شوهرم مثل همیشه جرو بحث می کردم فکر احمقانه ای به سرم زد. در یکی از شبکه های مجازی پیامی با این مضمون که آیا کسی هست به فریادم برسد و حرفم را بشنود، من هم می خواهم کار های همسرم را تلافی کنم را منتشر کردم. هنوز چند دقیقه نگذشته بود که یکی از اعضای گروه برایم پیام فرستاد و شماره تلفن دوستش را داد و گفت: بابک، پسر خوبی است و می توانی با او درد و دل کنی. زن ...
دوست داشت فرزندمان هم در میدان جنگ شهید شود
می بیند. اسم شوهرم در لیست ترور منافقین بود. از قبل نقشه داشتند همسرم را ترور کنند. آن روز بعد از اینکه محسن به خانه آمد یک قبضه اسلحه کلاشنیکف به من داد و گفت: باید کار با آن را یاد بگیری. گفتم: برای چی؟ جریان خانه تیمی را تعریف کرد. وضع امنیتی خوبی نداشتیم. محسن هم سفارش کرد در منزل را به روی غریبه ها باز نکنم و مواظب خودم و بچه ها باشم. نذر شفای فرزندمان جبهه رفتن بود بعد ...
اسیر گل قالی شده ایم!
رزق من را بدهد اما اگر دو تا شدیم دیگر قدرت خدا تمام می شود. این عقیده خیلی خطرناک است. کسی آمد پیش حضرت و گفت آقا وضعم بد است گفت برو زن بگیر گفت به! من می گویم که خودم ندارم بخورم تو می گویی برو زن بگیر. بعد هم دو سه بچه درست کنیم یک خیابان گدا راه بیفتیم. حضرت فرمود بابا قرآن می گوید رزق شما در سایه بچه است (الإسراء/31) ما به بچه هایتان رزق می دهیم، از صدقه سر بچه ها به پدر و مادر هم رزق می ...
خانه تکانی سینماها تا پایان هفته کامل می شود
نصف جهان: فُروش کج دار و مریز سینما در ماه مبارک رمضان که هفته گذشته نیز به دلیل همزمانی با ایامی چون لیالی قدر، تعطیلی طولانی را تجربه کرد، حالا در انتظار یک خانه تکانی است. پس از استقبال خوب مخاطبان هنر هفتم از فیلم های نوروز، اکران دوم نوروز چندان مورد توجه قرار نگرفت تا علاقه مندان سینما در انتظار نمایش آثار جدید در پرده نقره ای برای عید فطر باشند. اکران عید فطر نیز از جمله زمان های نمایش ...
هوشنگ جاوید: روزی خداوند به من لبخند خواهد زد
مادربزرگِ من، برنامه رادیویی فرهنگ مردم را در رادیو ایران می شنید، برنامه ای که استاد انجوی شیرازی راه انداخته بود. همان زمان ایشان به من پیشنهاد داد،ضرب المثل هایی که بلد هست را بنویسم و برای برای آن برنامه بفرستم. آن زمان شما چند ساله بودید؟ کلاس دوم دبستان بودم. شما فکر کنید با همان خط، چند ضرب المثلِ سخت را نوشتم و برای برنامه ی فرهنگ مردم فرستادم. بعد از مدتی یک کارت از اداره ی رادیو ...
اعلام میزان زکات فطره و کفارات از سوی دفتر رهبر انقلاب/ احکام زکات فطره، کفارات و نماز عید فطر منطبق بر ...
...، بلکه لازم است به تمام شصت نفر به اندازه ی سهم هر یک غذا بدهد. البته می تواند به عدد افراد خانواده ی شخص فقیر مقدار سهم آنان را به او واگذار کند و او آن را مصرف آنان نماید. توجه: در فقیر، تفاوتی میان بچه و بزرگ و زن و مرد نیست. 3. احکام کفاره 1. اگر روزه دار در یک روز بیش از یک بار کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد فقط یک کفاره بر او واجب می شود. بلی اگر ...
ماشین ها و رویاها چرا به آرمان شهر تکنولوژی اعتقاد ندارم؟
زندگی شان خیلی کم داشتند. کاشف به عمل آمد که وضعیت فعلی آن خانواده ملال انگیز بود. خانه اصلی شان در آتش سوخته بود و اکنون مقیم یک ساختمان جنبی بودند که به محل سکونت تبدیلش کرده بودند. آن ساختمان محل سکونت آقا و خانم ریچارد، پسر ده ساله شان، و مادر آقای ریچارد بود. تنها اتاق ساختمان که می شد اتاق خواب حسابش کرد مال مادر آقای ریچارد بود که در آن، روبه موت، دراز کشیده بود. آقای ریچارد شصت ساله ...
کشف احساسات مادرانه در پرورشگاه
، بیشتر اوقاتش را با بچه های پرورشگاه می گذراند، اما خودش بچه دار نمی شود. در این بین شوهرش هم شهید می شود و حالا این زن فرزندی را از شوهر شهیدش به یادگار دارد. به همین خاطر وجود این بچه برایش خاص تر از بچه های دیگر می شود. به نظرم قلب صدیقه در مسیر داستان به نوعی با قلب جواد پیوند خورده است و رابطه مادر و فرزندی که میان این دو نفر شکل می گیرد، برایم بسیار جذاب بود. من خودم پا به پای صدیقه این ...
صاحب یک عاشقانه ی آرام به روایت نسل سومی ها
کودک دریافت کرد. نادر ابراهیمی در 72 سالگی پس از چندین سال دست وپنجه نرم کردن با بیماری بعدازظهر پنجشنبه 16خرداد 1387 درگذشت. قلب، میهمان خانه نیست که آدم ها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانه گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد. قلب؟ راستش نمی دانم چیست اما این را می دانم که فقط جای آدم های خیلی خوب است! این جمله نادر ...
زیباشناسی شعر هیئت
در بیاوری وقتش رسیده است که با روضه های آب اشکی ز چشم چند نفر در بیاوری وقتش رسیده است که موسی شوی و باز از نیل تا فرات، جگر در بیاوری خود را به روی تیغ کشاندی که جنگلی از زیر دست های تبر در بیاوری (جعفری/ غزل مرثیه 76/ ص 87) روی فرات، صورت در هم کشیده شد تا موج های اشک به چشم تو حلقه بست آیینه ای برای تماشا گذاشتم سنگی رسید و صورت ...
من ترانه پانزده سال دارم یا چگونه قربانی نباشیم
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه ها، وبلاگ ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.