سایر منابع:
سایر خبرها
میثم ولایت به روایت آیت الله مهدوی کنی
.... عبدالله دوران کودکی را نزد پدر و مادر سپری کرده و پس از تحصیلات ابتدایی و راهنمایی همزمان با تحصیل در دبیرستان، در کنار پدر خود در مغازه فرش فروشی مشغول به کار شد. کار و تحصیل او همراه با شرکت فعال در مساجد و جلسات قرآن و احکام باعث شد که وی علاقه زائد الوصفی به تحصیل علوم دینی و حوزوی پیدا کند. و جالب تر آن که تحصیل در دبیرستان و حوزه و کار در مغازه را با فعالیت های اجتماعی عجین ...
ما بدهکار انقلاب هستیم
ترس از تاریکی زندان هم به سرما اضافه می شود و به لرزه می افتی. به خودم می گویم: ساعت 9شب روز یکشنبه 5بهمن، من اینجا، وسط این زندان چه می کنم؟ آمده ام برای گفت وگو با یک زندانی؛ یک چریک، منتها با 39 سال تأخیر! درست 39 سال قبل در همین شب او را به این بازداشتگاه آوردند. امشب را در این اتاق مانده تا یاد آن شب را زنده کند. تمام این سال ها از آن جوان مبارز 23 ساله قزوینی، مردی ساخته با موهای سپید که ...
خاطرات زنان مبارز و انقلابی سیستان وبلوچستان ازبهمن57
. نمی توانستیم از داخل خیابان عبور کنیم، خیابان پر بود از مأموران نظامی، آنها اسلحه به دست روی موتورهایشان نشسته بودند. کوچه ای توجهم را جلب کرد. به دوستم خانم سرگزی گفتم بیا ازداخل این کوچه برویم هنگام ورود به کوچه یکی از نظامی ها ما را دید به وسط کوچه نرسیده بودیم که صدای موتور را شنیدیم. همدیگر را نگاه کردیم. ترس تمام وجودمان را فرا گرفته بود. یک لحظه درب منزلی باز شد و پیرزنی به ما اشاره کرد که ...
امام(ره) خبر شهادت شهید اندرزگو را به مادرم دادند
زندان اوین زندانی شدیم. در این مدت از مادرم بازجویی می کردند و من از خود ایشان شنیدم که حتی حکم اعدام ایشان صادر شده بود. در تمام این مدت ما از شهادت پدر خبر نداشتیم و حتی زمانی هم که انقلاب پیروز شد و امام(ره) به ایران بازگشتند ما خیال می کردیم که پدر همراه امام به ایران می آید. امام(ره) که به ایران برگشتند گفته بودند که بروید مشهد و خانواده شهید اندرزگو را نزد من بیاورید. در این ...
مادری که قربانی خشم پسر شد
خانه را آتش زده بود. او در دادسرا گفته است: خواهرم کاری کرد که مرا بازداشت کنند و به زندان بیندازند. او مخفیگاه مرا به همسر سابقم نشان داده بود و همسرم هم با پلیس آمد و بازداشتم کرد. چراکه حکم جلبم را گرفته بود تا مهریه اش را بدهم. وقتی مادرم گفت بالاخره همه چیز تمام شد و حالا باید کاری کنی که کینه ها از بین برود و من فهمیدم خواهرم را دعوت کرده تا آشتی کنیم، عصبانی شدم و بنزین را روی چراغ خوراک ...
النگ و دولنگ هنوز هم بازی می کنند...خیلی قشنگ؟!
خسرو بالاخره پریدی. تمام شیطنت بچگی ات را در این سریال دیدم . آن موقع من همیشه می گفتم بالاخره کی می شود که من به اصطلاح معروف شوم و بپرم و مادرم با این حرفش من را بسیار دلگرم کرد. هنوز در کوچه و خیابان از شما درباره آن نقش سوال می کنند؟ خیلی زیاد. هنوز بعد از گذشت این همه سوال مردم چون این سریال در یادشان ماندگار شده از من درباره اش سوال می پرسند. اصولا ارتباط شما ...
اتحادیه: مادرم می گفت نمی شود تاریخ کشورمان را ندانی/ بسیاری از مشکلات امروز ما ریشه در ناآگاهی از تاریخ ...
میلادی (دهه 1320) برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم. یعنی زمانی که جنگ دوم جهانی تمام شد، شاید نوعی مد در جامعه ایرانی به وجود آمد که خانواده ها در آن زمان دختران را به خارج از کشور می فرستادند. از همان ابتدا که وارد دبیرستان شدم، زبان را اصلا بلد نبودم و این خیلی وضعیت سختی بود. به یاد دارم، در آن روزها، برای مادرم نامه نوشتم من اصلا تاریخ را نمی فهمم و می خواهم این رشته را رها کنم اما مادرم برای ...
امید بستن به غیر خدا منشأ لغزش هاست
نداشته باشد و دل نبندد. وقتی کسی به جز خدا دل نبندد در واقع سر منشأ حوادث عالم را به خدا محول می کند. اگر کسی به کُنه این عبارت امام علیه السلام برسد می تواند طعم حکمت را در درون خود بچشد. یک مرور ساده از فهرست انتظارات خود از دیگران داشته باشید. در ذهن مان مرور کنیم که چه امیدهایی به دیگران بسته ایم. امید داریم که پدر و مادر فلان کار را برای ما انجام دهند. امید داریم که فلان سازمان، فلان خدمت را ...
دفن شهدا سیاسی شده است!
تاثیر خودشون را در اجتماع داشتند و همه احترام می کردند. پس چرا موضوعاتی حاشیه ای درباره دفن شهدای گمنام پیش آمد؟ معتقدم سهل انگاری و بی تدبیری مدیریتی بود. من شخصا تاثیر شهید تندگویان را در پیکرمطهرش نمی بینم چرا که این اثر وضعی و روحانی که شهید دارد و اینکه چه چیزهایی مد نظرشان بود. واقعا شهدا چه هدفی داشتند و راهشان چه بود و الان چگونه در مملکت اجرا می شود. حالا پیکرمطهر شهید ...
سرقت اینترنتی 7هزار شماره حساب بانکی به دست جوان 25 ساله
؟ نه. وقتی پول زیادی به خانه می بردی در باره آنها چیزی نمی پرسید؟ چرا. من می گفتم سفارش برنامه نویسی گرفته ام و این پول مربوط به پیش قرارداد آن است. در خانواده ات کسی اهل خلاف بود؟ نه. خانواده من مذهبی هستند. هیچ وقت دنبال این جور کارها نمی روند. با این که خانواده مذهبی داری چرا این کار را کردی؟ از روی کنجکاوی شروع شد و بعد هم وسوسه شدم ادامه بدهم. آن موقع فکر نمی کردم این قدر دچار مشکل شوم. گردآوری ...
رگِ خواب محمدرضا در دست هویدا بود!
فریده دیبا، مادر فرح پهلوی در این باره بیان می گوید: در یک جمله باید بگویم و برای قبولاندن نظرم به شما قسم یاد کنم که هویدا محمدرضا و اعضای خانواده او را از مردم جدا کرده بود. اجازه بدهید خاطره ای را که مربوط به خبث طینت و حقه بازی های هویدا می شود، برایتان ذکر کنم. یک روز رئیس محافظین کاخ نیاوران، نزدیک میز عصرانه ما که در محوطه مشجر کاخ قرار داده شده بود، آمد و ضمن ادای احترامات نظامی به ...
نقدی بر محتوای داستانی جذاب از تاریخ اسلام و واقعه عاشورا
: در آن وقت ما نباشیم، فاطمه گفت: ای پدر بزرگوار! بگو آخر چه کنند در حق فرزندان من؟ رسول (ص) گفت: ای فاطمه! نمی توانم گفتم. آنگاه فاطمه گریان شد و الحاح بسیار کرد. آنگاه پیغامبر گفت (ص): ای فاطمه! حسن را بزهر خواهند کشت، و حسین را چون گوسفند سر خواهند بریدن، و این در دشت کربلا بوَد. فاطمه زهرا چون این سخن بشنود، نعره بزد و بیهوش شد و بیفتاد . پیامبر هم سه روز ناراحت بود و از خانه بیرون نیامد. در ...
روایت قرائتی درباره نامه درد آور یک دختر
می شوند. گاهی می گوید: دیگران هم اینطورند. حالا تو یکی می خواهی خوب شوی. همه نشستند تو دیگر نمی خواهد نماز بخوانی. نشستند دیگر حالا جلسه را به هم نزن. خوب دیگران بکنند. مگر هر کاری دیگران کردند درست است؟ یک نفر از خانه اش بیرون آمد، دید یک کسی یک زغال دست گرفته به دیوار خانه اش چیزی می نویسد. شعار می نویسد. گفت: آقا این دیوار خانه من است. من راضی نیستم! با این خط بدت و این ...
گفتگویی خاص و متفاوت با عراقچی
می شود یا نه؟ برخی راحت با این مسئله کنار نمی آیند.خانمش قبول کرده. اصل کاری هم ایشان است. با بنده هم مشورت کردند و من موافقت کردم. گفتم منعی که نمی بینم هیچ، حسن هم می بینم. این لباسی مقدس است، وظیفه مقدسی را بر انسان بار می کند اما مسئولیت های سنگینی هم دارد. اما شما اگر لباس روحانیت می پوشید، باید الگو و راهنمای مردم باشید. آن وقت دیگر هرکاری و هر حرکتی نمی شود انجام داد. آن وقت همه نگاه می کنند ...
وزیر اسبق بهداشت چرا عزل شد؟؟؟
پدرم خیلی خدمتگزار مردم بود و همیشه در خانه صحبت مردم بود و ما را هم همیشه سفارش می کرد که هر کاری می کنید برای مردم باشد و تمام زندگی اش را فدای مردم کرد و 20 سال به خاطر مردم به پیشوا و ورامین می رفت.وی با بیان اینکه خواهرم دانشجوی دندانپزشکی بود افزود: دو سال بعد از من وارد شد و خبرنگار نبوده است.وی در پاسخ به این سوال که 7 آبان 63 دانشجو بودید و وقت گرفتید از آقای هاشمی رئیس جمهور وقت، ظاهرا ...
گفتگوی دختران جهادنکاح با همکلاسی ها+ عکس
کی ازدواج کردین؟ جوونه؟ سابینا: هر دو روز 13 آوریل ازدواج کردیم. * شما که از اسلام حرف میزنید باید بدونید که پدر و مادرتون را نباید عذاب بدید و اونا باید راضی باشن. نمی خواهید اونا رو ببینید؟ سابینا: درسته، ولی خدا مهمتره. علاوه بر این، همه ما یک روز می میریم و در بهشت به اونا ملحق می شیم. * برای رفتن به جهاد اجازه پدر و مادر نگرفتید؟ سابینا: جهاد یه عقیده است. به پدر و مادر ربط نداره و اجازه ...
حرف های هاشمی پس از بازداشت 2 فرزندش
...، مشکلاتی بود. فردای آن روز هم مهدی آمد. بنا بود که از فرودگاه سریع او را به خانه بیاورند که همدیگر را ببینیم، ساعت ها در آنجا معطل کردند و دیر آوردند. ولی بد نبود، ساعت2 وارد خانه شد. احوالپرسی هایمان را کردیم. بایستی فردا می رفت. وقت کمی داشتیم. یک مقدار از اینها را در خاطرات می نویسم. بعضی مواقع خانم مرعشی (همسرتان) به شما می گوید که خیلی صبر دارید، در بحث هجمه به خانواده و خود شما و یا حتی ...
فیلم 100 ساعت شکنجه یک زن!!
از او ندارد، اما فامیل هایمان از سرنوشت مادر اظهار بی اطلاعی کردند. تا اینکه به تازگی از چند نفر شنیدیم مادرمان به دست پدر کشته شده است. از آنجا که بشدت نگران سرنوشت مادرمان هستیم، تقاضای کمک و رسیدگی به موضوع را داریم.پس از این شکایت، پرونده برای رسیدگی در اختیار کارآگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی قرار گرفت.دختر جوان در تحقیقات بعدی گفت: پدرم بشدت بد رفتار و بداخلاق است، بارها شاهد بودیم که مادرمان ...
مصاحبه تکان دهنده با عفو گرفته از چوبه دار
هم فکر کردی؟ مادرم رفیق من است. الان هم خدا فقط به خاطر مادرم به من رحم کرد. به مادر مقتول هم فکر می کردی؟ آن صحنه ای که میکروفن را به دست گرفت، همه که سکوت کردند و او گفت من 11سال است که یا حسین یا حسین می گویم، یکهو تنم لرزید. فقط گفتم یا ابوالفضل . تو شاگرد پدر مقتول، عبدالغنی حسین زاده بودی؟ نه فقط من بلکه همه بچه های محله مان به مدرسه فوتبالش می رفتند. خیلی ها را فرستاد برای تیم ملی نوجوانان ...
مربی مهد که کودکان را آزار می داد، ساپورت پاش می کرده!!!
کودک آزاری در کشور گزارش نشده است.- البته الان فیلم یک موردش هست. راستی شما دلواپس کودک آزاری نیستید؟- حتما هستیم. ساپورت زدایی هم به همین دلیل است. شما یقین بدانید مادر این دختر متاسفانه مادری ساپورتی بوده است.- البته این بچه از طرف مربی مهد آزار دیده است.- پس ایشان ساپورتی بوده اند. ساپورت پوشی آغاز همه بدبختی هاست. مادران ما که ساپورت نمی پوشیدند، اصلا ما را آزار نمی دانند. می دادند؟- به هر حال ...
12 سال تجاوز بی رحمانه پدر به دخترش
این دختر مالزیایی 18 ساله از شش سالگی مورد تجاوز جنسی پدرش قرار گرفته و سرانجام تصمیم می گیرد تا موضوع را به پلیس اطلاع دهد. وی که اهل ایالت ترنگانو در شمال مالزی است به پلیس گفته است که وقتی برای اولین بار مورد تجاوز قرار گرفت، موضوع را به مادرش گفت اما اعتراض مادر تنها به کتک خوردن او و هفت خواهر و برادرش منجر شد. وی اظهار کرد: در ابتدا موضوع را به مادرم گفتم اما وقتی مادرم اعتراض می کرد، پدرم ...
اشک های تازه عروس در آشیانه شیطان !
کوچک تر دارم، پدرم راننده و مادرم خانه دار است. زمانی که به مدرسه می رفتم پسری که مکانیک بود همیشه دنبالم می آمد و مزاحم می شد. او که خانه مان را شناخته بود دست از سرم برنمی داشت تا اینکه با سماجت بازی های خیلی زیاد من را به خودش علاقه مند کرد و این در حالی بود که پدرم به خاطر موردی به زندان افتاده بود و من احساس تنهایی می کردم . وی افزود: پدرم باید سال ها در زندان بماند، 3 سال من و شوهرم ...
ماجرای دلاکی آیةالله العظمی مرعشی نجفی
حوزه نیوز:بخش نخست این گفت وگو که در آستانه کنگره بین المللی آیت الله العظمی مرعشی نجفی انجام شد، تقدیم خوانندگان ارجمند می گردد:*نیکی به والدین، رمز موفقیت آیت الله العظمی مرعشی نجفیآیت الله مرعشی نجفی، احترام خاصی برای والدین قائل بودند؛ خودشان می فرمودند وقتی مادرم مرا می فرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم، بعضی وقت ها می دیدم پدر به خاطر خستگی، در حال مطالعه خوابش برده است. دلم نمی آمد ...
برای شکنجه ام در گوانتانامو از روش های آلمان نازی استفاده می شد
رعایت می کنم. احساس می کنم دارم بهتر می شوم. حال اعضای خانواده هم خوب است. پسر عزیزم همه به تو سلام می رسانند. تا حالا سه تا نامه از تو گرفته ایم و این دومین پاسخ ما است. همسایه ها خوب هستند و همه سلام می رسانند. خداوند حافظ تو باشد. مادرت:... باورم نمی شد که بعد از این همه بلا که به سرم آمده بود نامه ای از مادرم دریافت کرده بودم. بوی نامه ای که دستان مادرم و سایر ...
یک قرن اختلاف سنی پدر و فرزند!
مسیر را می رفتیم و خرج زندگی مان را درمی آوردیم. مهریه 100تومانی مشهدی دولابی می گوید: علاوه بر تجارت نمک، راه دیگری هم برای تأمین مخارج خانواده داشتم. از پدرم زمین های زیادی به خانواده ام به ارث رسیده بود که در آنها گندم دیم می کاشتیم. آن سال ها با دولاب، زمین ها را آبیاری می کردیم، 16 سال داشتم که مادرم برایم آستین بالا زد و مریم را به همسری ام برگزید، من هم که جرأت نداشتم روی حرف بزرگتر حرف بزنم ...
ایده جوان ایرانی او را میلیاردر کرد+ عکس
روستایی عباس می شوند.اتاق های خشتی و گلی، گوسفندان و برخی اشیای قدیمی و تاریخی در ایوان خانه عباس و از همه مهمتر سفره بی تکلف اما پربرکت وی سرآغاز شگفتی در داستان زندگی عباس را رقم زد.از نوع نگاه و عمق اندیشیدن این دو فرد نیز جرقه و تلنگری توام با تغییر نگاه و نگرشی جدید در عباس پدید می آید.همین نگاه های عمیق و زندگی بی آلایش عباس دو فرد خارجی را به سفری دوباره به منطقه بوانات فرا می خواند.دو فرد ...
بازرگان به روایت مطهری
انتخابات و خلاصه استقرار نظام جمهوری اسلامی. بنا نبود که این دولت ادامه پیدا کند بلکه بنا بود تا زمان انتخاب رییس جمهور دایمی حضور داشته باشد. ولی اختلاف روش ها باعث شد که این دولت زودتر از موعد مقرر کنار برود. عرض کردم، در روز آخر که صحبت مهندس بازرگان بود، من به پدرم گفتم آقای بازرگان اخیرا در مصاحبه تلویزیونی گوشه و کنایه می زد. ایشان پرسیدند خودت شنیدی یا از دیگران شنیدی؟ گفتم خودم شنیدم ...
ناگفته هایی از 10 ساعت مذاکره با کروبی
تیکه پاره کنند، حالا کسی جرئت می کند بیاید از من طرفداری کند؟ گفتم قبول، برویم بالای پشت بام از آنجا دزدکی نگاهی به بیرون بینداز ببین زنی که نوزاد بغلش است یا باردار است هم با احساسات کامل و هیجان واقعی تا این وقت شب ایستاده علیه شما شعار می دهد. چرا شما حاضرید خودتان را فدای کسی کنید که حاضر نیست خودش را برای شما هزینه کند؟ این جمعیت حتی با وجود اصابت باتوم نیروی انتظامی بر سرش، حاضر نیست متفرق شود ...
گرگ شب در کمین دختران دانش آموز+عکس/گلدوزی لباس ظریف سوژه رسانه ها شد +عکس
هستم و دو خواهر کوچک تر از خودم دارم. همه دخترهای فامیل هنوز به 15 سالگی نرسیده ازدواج می کردند اما من 21 سال داشتم و هنوز در منزل پدرم بودم. این موضوع برای خانواده ام به یک فاجعه تبدیل شده بود آن ها با نیش و کنایه از من می خواستند نزد فالگیر بروم تا شاید بختم باز شود و بتوانم ازدواج کنم.از سوی دیگر نیز مادرم نگران دو خواهرم بود که به خاطر ازدواج نکردن من در خانه مانده بودند آن روزها من در یک شرکت ...
قاضی صلواتی ختم دادگاه 4 زورگیر شرور را اعلام کرد
جایگاه آمده و در مقام دفاع درپاسخ به سوال قاضی صلواتی مبنی براینکه کار شما چه بوده گفت: موتور فروش هستم و به خاطر انیکه مادرم مریض بوده و احتیاج به 4 میلیون برای عملش داشته باید پول عمل مریضی مادرم را به دست می آوردم. وی تصریح کرد: ما تحت پوشش کمیته امداد توانسته بودیم یک خانه بخریم که من و مادر و مادربزرگ و خواهرم در این خانه زندگی می کردیم، مادرم هم در خانه های مردم کار می کرد که به علت مریضی دیگر ...