سایر خبرها
عدالتخواهی اجتماعی یا جلوه فروشی فردی؟/ صبر و استقامت و تلاش را از مبارزه بگیرید، خودنمایی و عقده گشایی ...
به مشکلات عدالتخواهی در حوزه اقتصادی یا قضایی یا سیاسی بیانیه دادیم. چرا تا حالا بعد از ده سال محقق نشده؟ هر چقدر هم که از مبدأ انقلاب بیشتر فاصله می گیریم و زمان بیشتر می گذرد و این عدد بزرگتر می شود، این سؤال با هیجان یا اضطراب بیشتری مطرح می شود. به نظرم این یک جواب خیلی ساده ای دارد. آن هم این است که آقای برادری یا گروهی یا جریانی که می گویید: " ما این حرف را زدیم، پس چرا ...
قرآن به افق اینستاگرام/ ماجرای دزدی که پس از شنیدن قرائت لایو آقای موسی زاده کیف را به صاحبش برگرداند + ...
انسان انگیزه بدهد وباعث عدم اضطراب شود شکی نیست. ولی به نظر بنده غالبا مضاف بر آن هدف معلومی که داشتند با شرایط مادی خیلی ضعیف به مدارج بالای علمی فرهنگی واجتماعی رسیدند چرا که عاشق کاری که انجام می دادند، بودند. توصیه و یا ایده ی شما به جوانان برای شناخت قرآن و انس با مفاهیم قرآن چیست؟ من کوچکترازاین هستم که بخواهم توصیه ای بکنم. اما اون چیزی که درطی این سال ها به آن رسیدم این ...
آرزوهای کوچک یخ زده
. بابتش ازت چی می خواستند؟ خودم را. بیشترشان مردهای مجرد بودند. شرمی از گفتن این جملات ندارد. لحنش همان لحن است: 30 بار تن فروشی داشتم. می رفتم خانه هایشان. شوهرت می دانست؟ خودش وادارم می کرد. بعد از طلاقم هم راهی نداشتم. چون هیچی نداشتم. همه وسایل خانه ام را فروخته بودم. این آخری ها یک پیک نیک فقط برایم مانده بود که آن هم به ساقی فروختم که قبلا صیغه اش بودم. پرستو از پشیمانی سال های گذشته می گوید و از ...
روایت یک امنیتی که چهار سال با نام جعلی در زندان های رژیم بعث زندگی کرد
کلاً با ادبیات اسارت آشنا بودم، چون خیلی دوست داشتم. اصلاً جزو اولین کتاب های دفاع مقدسی که خواندم فرار از موصل بود که سورۀ مهر چاپ می کرد. کتاب زندان الرشید ، جهنم تکریت و... کتاب هایی بود که خوانده بودم و فضای کلی اسارت را می شناختم. وقتی هم بحث الرمادی مطرح شد، روی این مورد خاص تحقیق کردم. چون درباره الرمادی خیلی کار کمی صورت گرفته است. در تمام سال های اسارت راوی، تمام تلاش او این بوده که پایش ...
ملانصرالدین زمان به خانه ابدی تشییع شد
نمایان است. سه سال پیش قبل از عمل جراحی به عیادت او رفتم در صورتش اضطراب وجود داشت به او گفتم می ترسی در جواب گفت بله ساعد می ترسم. به او گفتم که به خدا توکل کن و تو سلامت از اتاق عمل خارج خواهی شد. وی ادامه داد: بعدها که بعد از آن عمل او را دیدم گفت که حرف های تو آن شب مرا آرام کرد من فکر می کنم که او متوجه این رفتن شده بود و از مدت ها قبل جایگاه و محل قرارش را به او نشان داده بودند و ...
فرهادی رازهای فیلم ش را لو داد؛ با خیال راحت "همه می دانند" را ببینید!
ایران بمانم. چند روزی با خودم کلنجار داشتم ولی بالاخره تصمیم گرفتم برای ادامه کار برنگردم. تصمیم سختی بود؟ سخت ترین بخشش اعلام این تصمیم به گروه و تهیه کننده ها بود. به هر حال خبر دادم که به لحاظ روحی آمادگی دو، سه سال دوربودن از خانواده ام و ایران را ندارم و تصمیمم این است که این پروژه را دو سال دیرتر کار کنم. طبیعتا همه چیز به هم ریخت و کمی هم باعث ناراحتی تیم شد. بلافاصله مشغول ...
سوء استفاده مرد معتاد از خواهر
ماشینو و بقیه قطعات رو جدا می کرد، فهمیدم قضیه چیه، ولی دم نزدم، بیچاره صاحب ماشین. وسایل و قطعات ماشینو داخل یه گونی انداخت و با دوستش تماس گرفت بیاد ماشینو ببره. خلاصه اون شب با تموم سختی هایی که داشت گذشت، به داداشم گفتم حالا حق منو بده گفت حرف بزنی تیکه تیکت می کنم، اعصابم خورد شده بود، تصمیم گرفتم فردا برم شهرستان پیش مادرم، اما صبح زود صدای زنگ خونه به صدا در اومد. وقتی خواهرم درو ...
محبتِ عام خداوند، ناشی از رحمت رحمانیه است
راهنمایی کن. من را از این بن بست رها کن. حقیقت چیست؟ من برای چه آمده ام به این دنیا؟ باید چه کار کنم؟ در خانه نشستم و آنقدر فشار به من آمد که نتوانستم محیط خانه را تحمل کنم و زدم بیرون. آمدم به خیابان و در پیاده رو که داشتم می رفتم دیدم یک کتاب به انگلیسی روی زمین افتاده و رویش نوشته شده اصول عقاید اسلامی ، خم شدم و آن را برداشتم و خواندم و ناگهان همه چیز را پیدا کردم. چقدر خدا هزینه کرده، کسی ...
کامبیز دیرباز: حتی اگر به زندان هم بیفتم باز هم کمک می کنم
کرمان و بم با خود همراه کنند. آن موقع حسرت می خوردم که چرا با وجود اینکه درس خوانده ام، هنوز جایگاه اجتماعی خود را پیدا نکرده ام تا بتوانم مثل آنها زنجیره کمک رسانی شکل دهم. از دور رفقایم را می دیدم و از همان روزها منتظر این بودم که این پله را بالا بروم و من هم به آن جایگاه برسم. فکر می کنید هنرمندان در موقعیت های این چنینی چه وظیفه ای دارند؟ همین هموطنانی که خانه هایشان در ...
فروغ؛ مدرن ترین شاعرمعاصر ایران
منتشر کرده بودم که جایزه ای نیز به مجموعه اول تعلق گرفت و نام و عنوان آن سر از کتاب سال دایره المعارف بریتانیکا درآورد. با نظر به سابقه این دو کتاب و فعالیت های دیگری که در عرصه شعر داشتم استقبال از دوربین قدیمی چندان برایم رغیرمنتظره نبود. مضاف بر آنکه هیات داوران جایزه کارنامه کمابیش با شعر و کار من آشنا بودند. به گمانم اما اقبال مورد نظر شما بیشتر مربوط به مجموعه کبریت خیس باشد که در مدت کمی ...
نترسید؛ "ایدز" وحشتناک نیست
. برایمان تعریف می کند: 10 سال کارتن خواب بودم. اصلا به بچه هایم فکر نمی کردم. با بدبختی مواد جور می کردم. همه کار می کردم، همه کار می کردم تا مواد را جور کنم. بعد از 10 سال کارتن خوابی، چند وقتی بود که حالم خیلی بد شد. مثل یک مرده شده بودم. دو سه بار ترک کردم، اما خوب نشدم. 10 سال اعتیاد داشتم و دخترم را هم خواهرم نگه می داشت. یک روز به خواهرم زنگ زدم و گفتم می خواهم با دخترم صحبت کنم، گفتم آبجی حالم ...
هیچ چیز مرا از بین نمی برد به غیر از انگ و نگاه تبعیض آمیز مردم
: من سه بار ازدواج کردم. در اولین ازدواجم 12 سال داشتم. تقریبا هیچ چیز از زندگی مشترک نمی دانستم و به اجبار و اصرار پدرم راهی خانه بخت شدم. ایرنا: دلیل این ازدواج چه بود؟ فاطمه: ازدواج اول من چهار سال بیشتر طول نکشید. دو سال نامزد بودم و دوسال ازدواج کردم. نه همسرم مرا دوست داشت و نه من او را. همسرم 19 سال داشت و هر دو به خاطر تصمیم پدرهایمان زیر یک سقف رفته بودیم. آن زمان پدرم ...
برای مفاهیم انتزاعی تنها می شود شعار ساخت
به زندان افتاد. فکر می کنید چند نفر در آن جمع بدانند که رضا شاه سال 1320 از سلطنت خلع شده و چهار سال بعد از خلع ید ، گروهی را به فرانسه نفرستاده و اساسا نشریه چلنگر هم پنج شش سال بعد از آن تاریخ چاپ می شده و در نهایت کل قصه دروغ است؟ می بینید چقدر راحت با استفاده از فقر مطالعاتی مخاطب، می شود دروغ گفت؟ مثال دیگر: در همان جمع یا جای دیگر بگویید: یک شب بارانی داشتم در بزرگراه رانندگی می ...
دوستی که گردن دوستش را با تبر زد+عکس
جنگلیان از انگلسیان در 1919 ( 1298 ) و بخشودگی حاجی احمد، انگلسیان دکتر حشمت را با همان وعده به پناهندگی تشویق کردند. به رغم این وعده، وی به خاطر شورش محاکمه ساعت پنج بعد از ظهر 22 اردیبهشت 1298 ش به دستور تیمور تاش حاکم گیلان به دار آویخته شد و تیمورتاش بعدا با پشتکار به مرد شماره 2 دوره رضا خان تبدیل شد، اما دست تقدیر تقاص خون دکتر حشمت را گرفت و در زندان نمور به قتل رسید. دکتر حشمت ط ...
وقتی نمی توانی وزن اضافه کنی چه کار می کنی؟
گرسنگی داشتم به اندازه اشتهایم غذا می خوردم. یکی از راه های ترمیم سوخت و ساز کند هم، همین کار است. از غذاهای سالم برای خود زندان نسازید غذای سالم یکی از مواردی است که همه، چه لاغر چه چاق به آن احتیاج داریم. اما قرار نیست از آن برای خود زندان بسازیم طوری که غذا خوردن برایمان تجربه ای زجر آور شود. لاغرها معمولا افرادی بسیار حساس هستند، کافی است برنجند و یا از غذایی بدشان بیاید، خود ...
قربانی اسیدپاشی متهم را با یک میلیارد دیه بخشید
ها ساعت دو بعد از ظهر روز 12 شهریور سال جاری را نشان می داد که جیغ های جانسوز دو زن جوان سکوت محله گلشهر گرگان را شکست، همسایه ها با شنیدن فریادهای سوختم، سوختم به کوچه ریختند و به کمک دو خواهر شتافتند، دو زن جوان داخل حمام خانه گرفتار شده بودند و هنگامی که اهالی محل در حمام را باز کردند با صحنه های دلخراشی روبه رو شدند. آنان که روی صورت شان اسید پاشیده شده بود از شدت سوختگی به خود می ...