خانه
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
قتل برای نجات زن معتاد
خواستم تا او را به بیابان های فشافویه ببریم. سپس خودم آن را آتش زدم. بعد از توضیحات کیومرث، پدر او نیز مورد بازجویی قرار گرفت، اما حرف های متفاوتی مطرح کرد. او گفت: وقتی وارد خانه کتایون شدیم، او همراه مقتول مشغول موادکشیدن بود. به همین دلیل دست وپای او را بستیم و او را داخل صندوق عقب خودرو گذاشتیم تا او را به بیابان ببریم و ادب کنیم، اما در راه با او درگیر شدیم و بعد از آنکه مقتول را خفه کردیم ...
تأیید حکم قصاص پس از 7 سال
رفتم و به همراه او که از کل ماجرا باخبر بود به پارک رفتیم تا جنازه را با استفاده از یک کیسه خواب به خارج از شهر منتقل کنیم که همان موقع پلیس آمد و ناچار به فرار شدیم. من قبول دارم مرتکب قتل شده ام و خودم را مستحق مرگ می دانم. پس از اظهارات متهم، وکیل اولیای دم ضمن رد ادعاهای مهرداد گفت: او دروغ می گوید که قربانی او را آزار داده است. با این ترفند به دنبال فرار از قصاص است. او ...
خودزنی پس از قتل مادر
متهم 34 ساله به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت. ساعتی بعد نیز کارآگاهان شروع به بازجویی از وی کردند. وی در حالی که به قتل مادرش اعتراف می کرد، گفت: سه چهار سالی است که بیکارم و مشکلات مالی شدید دارم، به همین خاطر مادرم مدام سرزنشم می کرد. شب حادثه سر همین موضوع با مادرم درگیر شدم و در یک لحظه کنترل خود را از دست دادم و مادرم را هول دادم. ...
تأیید حکم قصاص پسری که در نوجوانی مرتکب قتل شد
رسیدگی به این پرونده در شعبه 5 ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و گفت: ماجرا از سال 90 وقتی که من 14ساله بودم شروع شد. آن روز به جشن تولد دوستم کیان دعوت شده بودم. در آن جشن که پرهام هم حضور داشت مشروب خوردم و مست شدم. از هوش رفته بودم که پرهام مرا آزار داد. پرهام به همه دوستانم گفته بود مرا آزار ...
فاطمه باقری مادر مرحوم احمدرضا شاکر:قائدی پیامک زده که "ماشین بیمه دارد دیه اش را می دهد"
کنم و خودم ناظر هستم که کسی بار دیگر پرونده را به صورت زیرآبی رد نکند. پرونده با قرار مجرمیت مهدی قائدی به دادگاه رفت فاطمه باقری ادانه داد: برای کامل شدن تحقیقات در دادگاه حاضر شدم و در حکم ابتدایی هم که برای او در نظر گرفتند ثابت شده مهدی قائدی دروغ گفته است. حال باید پرونده به مراجع بالاتر ارسال شود و با صدور حکم قطعی هم مجرم بودن قائدی در پرونده به صورت قطعی ...
دستگیری یک مرد راز دو قتل را آشکار کرد
برابرش مقاومت کردم و توانستم فرار کنم. این شاکی مشخصات متهم ناشناس را به پلیس داد و بلافاصله تحقیقات ویژه ای در این باره آغاز شد. مأموران با اطلاعاتی که در اختیار داشتند و بررسی پرونده مجرمان سابقه دار فهمیدند مسافر دربستی مجرمی به نام نیما است که به تحمل زندان محکوم شده اما با سپردن وثیقه مرخصی گرفته و بعد از اتمام دوران مرخصی اش به زندان بازنگشته و فراری شده است. به دست آمدن ...
عروس باردار قربانی دخالت های مادر شوهر
سارا را خیلی دوست داشتم چون خودم او را برای زندگی مشترک انتخاب کرده بودم. کاش هیچ وقت آن شب به خانه نمی آمدم. او بیگناه کشته شد و قربانی تصمیم عجولانه و بی فکری من شد. با شروع بررسی ها مشخص شد این زن بر اثر خفگی به قتل رسیده است. خیلی زود بازپرس کشیک قتل به خانه سارا در ولد آباد کرج رفت و در نخستین بازجویی ها مشخص شد این زن که 8 ماهه باردار بود پس از درگیری شدید با همسرش از سوی وی به قتل ...
اعتراف شهاب 20 ساله به قتل وحشیانه خاله جوانش در زیر زمین
.... او در شرح ماجرا گفت: 20 روز قبل از حادثه برادر کوچکترم را در یک حادثه تصادف رانندگی از دست دادم. به همین دلیل برای اینکه خودم را آرام کنم به سمت مواد رفتم و شیشه کشیدم. خیلی افسرده بودم به همین دلیل وقتی فهمیدم خاله و پسرش راهی تهران هستند با آنها همراه شدم. شب حادثه بعد از مصرف شیشه به خانه رفتم. داخل اتاق وقتی آن دو را دیدم فکر کردم دو حیوان هستند که صدای عجیبی از خودشان درمی آورند! بالای سر ...
قتل مردغریبه در خانه زن متاهل
برادرش در این قتل نقش داشته اند. این زن گفت زمانی که پدر و برادرش به خانه او حمله کردند پوریا در خانه بوده اما بعد مفقود شده است بنابراین فکر می کند آنها در قتل پوریا نقش داشتند. به این ترتیب کیومرث و پدرش فریدون بازداشت شدند. آنها به قتل اعتراف کردند و گفتند بعد از قتل جسد را سوزاندند. کیومرث متهم ردیف اول پرونده گفت: کتایون ازدواج کرده بود و همسر و فرزند داشت اما ...
بلعیدن مواد روانگردان جان نوزاد 9 ماهه را گرفت
او خیلی ترسید و به خانه مان رفت. سرهنگ حسین مافی، رئیس کلانتری 164 قائم گفت: پس از این مأموران کلانتری به دستور قاضی مدیر روستا راهی خانه مرد شیشه در محله هرندی شدند و متهم را بازداشت کردند. متهم در بازجویی ها گفت: من پنج فرزند دارم و مدتی است به مواد مخدر شیشه اعتیاد دارم. امروز مقداری شیشه خریده بودم و پک آن را زیر بالش گذاشتم تا به دستشویی بروم و بعد مصرف کنم. وقتی از دستشویی برگشتم زنگ در خانه به صدا در آمد. دم در رفتم و دوباره به اتاق برگشتم و دیدم دختر 9 ماهه ام پک مواد مرا خورده است. متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت. منبع:جوان آنلاین ...
دبستان دخترانه زاهدان؛ شین آبادی دیگر
. اما حال خانواده مونا، صبا، مریم و یکتا با دیگران فرق داشت. به آن ها گفته بودند فرزندانشان جراحات جزئی برداشته اند اما... مادر مونا که شنیده بود دخترش را به بیمارستان بردند هنوز نمی دانست چه بلایی سرش آمده است و در حالی که گریه می کرد، گفت: مونا تنها فرزندم است. ساعت 11 صبح با من تماس گرفتند. از همسرم شنیدم که مدرسه آتش گرفته است. سریع خودم را رساندم. به من گفته بودند فقط دستش سوخته، اما ...
قرار مجرمیت بازیکن استقلال صادر شد
صاحب ماشین هم خواهم بود. حتی از تمام افرادی که شهادت دادند و سناریو درست کردند، قائدی پشت فرمان نبوده است هم شکایت می کنم. هرچه قانون بگوید تبعیت می کنم و خودم ناظر هستم که کسی بار دیگر پرونده را به صورت زیرآبی رد نکند. او ادامه داد: برای کامل شدن تحقیقات در دادگاه حاضر شدم و در حکم ابتدایی هم که برای او در نظر گرفتند ثابت شده مهدی قائدی دروغ گفته است. حال باید پرونده به مراجع بالاتر ارسال شود و ...
گزارشی تکان دهنده از جراحان اجاره ای!
روز ها می گوید: وقتی از اتاق عمل خارج شد، درد شدیدی داشت و آن شب را در بیمارستان ماند. فردای آن روز ساعت 9 صبح با همان درد از بیمارستان او را مرخص کردند. وقتی به پرستار می گفت: درد دارم، در جواب می گفت: ناز نکن، هر کی خوشگلی می خواد همینه. مرجان که به خانه آمد، باز هم درد داشت، به همسرش گفتم حال دخترم بد است. او را به بیمارستان نزدیک خانه شان برد. چند آزمایش از او گرفتند و گفتند ما سر درنمی آوریم به ...
اعترافات پسر جوان در مورد قتل پدر
...، از آنجایی که جنایت در کرج رخ داده بود، پرونده این جنایت با قرار عدم صلاحیت به استان البرز ارسال شد. گفت وگو با متهم از او کینه به دل داشتم. از زمانی که به یاد دارم پدرم من و خواهر و برادرهایم را کتک می زد. 11 سال قبل زمانی که 7 سال بیشتر نداشتم مادرم به خاطر رفتارهای بد پدرم از او طلاق گرفت، اما او دست از کارهایش برنداشت. به غیر از کتک زدن ما را مجبور می کرد ...
فرار به پایتخت پس از قتل پدر شیشه ای
...، دست بند در دست دارد و بار سنگین قتل پدرش را به دوش می کشد. او در گفت وگو با خبرنگار ما ماجرا را شرح داد. خودت را معرفی کن پیمان هستم 18 ساله. چقدر درس خواندی؟ در حد خواندن و نوشتن. چرا؟ از زمانی که چشم باز کردم خانه ما دود بود و دود و بعد هم که درگیری های پدر و مادرم و دیگر فرصتی برای من و خواهران و برادرانم نبود که درس بخوانیم، بازی و تفریح کنیم. ...
زنان ناآگاه غرق در سراب اعتیاد/ دود سفیدی که روسیاهی ارمغانش بود
هم گفت ترک کنم اما من نتوانستم و بدین شکل او ترکم کرد. وی عنوان می کند: بعد از اینکه همسرم ترکم کرد به شهر خودم رفتم و متاسفانه در مهمانی دوستانم نیز گل کشیدم و هروئین مصرف کردم، خانواده ام خیلی مخالفند و از 5 سال پیش من مدام در راه کمپ هستم اما درجا می زنم چون انگیزه ای برای ترک ندارم. سهیلا می گوید: ما هنوز به صورت رسمی از هم طلاق نگرفته ایم اما به دلیل وجود اختلاف در زندگی ...
زنی را درنبودهمسرم به خانه می بردم
اینکه یک روز در کمال ناباوری لاله گفت که باردار شده است و من باید او را رسماً عقد کنم. تازه فهمیدم که چه غلطی کرده ام، از او خواستم که بچه را سقط کند ولی او قبول نمی کرد. از طرفی فرزانه هم که موضوع را کامل فهمیده بود از همه حق و حقوقش گذشت و تقاضای طلاق کرده بود. لاله گوشش اصلاً بدهکار این حرف ها نبود و مرغش یک پا داشت او آنقدر مرا تحت فشار قرار داد که همسرم را طلاق دهم و من که خام او شده و عقلم ...
ربودن برادر کوچک تر برای تصاحب ارثیه میلیاردی
فهمیدم این نقشه را دو برادرم برای تصاحب اموالم طراحی و اجرا کرده اند. به سرعت به سراغ برادرم و پزشک رفتم و به او گفتم: برادرم برای من پرونده سازی کرده است، اما برادرم چندبرگه به پزشک نشان داد و گفت: ما قادر به نگهداری او در خانه نیستم، چون حالت خطرناک دارد. با پوشیدن لباس پزشک از مرکز روانی فرار کردم پزشک با دیدن برگه ها دستور دوباره بستری من را داد تا اینکه روز یازدهم هنگام ملاقات ...
اسحاق قویدل: کاش هیچ وقت از کشتی بیرون نمی آمدم!
نیست و بعد هم به سوی کانادا پرواز کردم. حتی آخرین باری که بلیت گرفتم، به خاطر همین سردرد ها یک ماه سفرم را به تعویق انداختم، اما بعد از 10 روز که از حضور من در کانادا می گذشت، به دلیل سرماخوردگی دوباره سردردهایم شروع شد که من به بیمارستان مراجعه کردم و بقیه ماجرا. * وقتی عازم کانادا می شدید، ناراحتی خاصی داشتید و از بیماری خود مطلع بودید؟ یک هفته قبل از اینکه به سوی کانادا پرواز کنم ...
قتل پدری که فرزندانش را مجبور به گدایی می کرد
قبل پدرم را کشتم و به شدت عذاب وجدان دارم. او پس از گفتن این جمله از هوش رفت و دقایقی بعد وقتی چشمانش را باز کرد مقابل افسر بازجو بود. پسر جوان می گفت پدرش او و خواهران و برادرانش را اذیت می کرده است. وی ادامه داد: پدرم معتاد به مواد مخدر بود و همیشه ما را اذیت می کرد. ما ساکن مهرشهر کرج هستیم و روز حادثه حدود ساعت 5 بعدازظهر به خانه آمدم و متوجه شدم که پدرم یخچال و تلویزیون خانه را فروخته تا با ...
عاقبت شوم عشق های هوس آلود
کشیدم حتی به آینه نگاه کنم. از اتفاقی که افتاده بود، نادم و پشیمان بودم. بعد از کلنجار رفتن با خودم، تصمیم گرفتم به کلانتری بروم و حقیقت را برای پلیس افشا کنم. تنها چیزی که از پسر شیطان صفت داشتم، شماره تلفنش بود که آن را در اختیار کارآگاهان قرار دادم. خوشبختانه میثم چند روز بعد در یک سفره خانه با چند دختر خیابانی دستگیر شد. من اسیریک حماقت بزرگ شدم. وقتی با میثم دوست شدم، دروغ گفتن به پدر و ...
سوادِ تصنعی!
از آن را تماشا کنید یا اصلاً روز بعد خلاصه اش را بخوانید. مطالبی که بیشتر روی شان کلیک شود، معیارهای فرهنگی ما را تعیین می کنند! ایی. دی هرش جونیور سال 1987 در کتابِ سواد فرهنگی: آنچه هر آمریکایی باید بداند ، فهرست 5000 مفهوم و نام اصلی را آورده که افراد تحصیل کرده باید با آنها آشنا باشند (دستِ کم این چیزی ست که فکر می کنم نوشته باشد؛ چون در واقع خودم این کتاب را نخوانده ام). کتاب هرش ...
اردوگاه تیرانا؛ بزرگترین خانه سالمندان جهان
همراهان ما افتاد خنده ای کرد و با اشاره دست اجازه داد تا وارد شویم. ماشین ها از کنار چند سوله و ساختمان نوساز گذشتند و بغل یک سالن اجتماعات متوقف شدند. گروه ما مورد استقبال چند نفر از مسئولین گروه ایرانی قرار گرفت و برای پذیرایی به داخل سالنی راهنمایی شدیم. من هم پشت سر آنها وارد سالن شدم. اولین نگاهم که به حضار افتاد کمی متعجب شدم. جمعیت حاضر زنان و مردانی بودند که لباس های مرتبی به تن ...
هزینه جرم برای مجرمان پایین است
؟ دو میلیون تا سه میلیون. کجا دستگیر شدی؟ در خانه و جلوی چشم زن و دخترم. دست به چاقو بردن عادتم شده! محمد جوان 27 ساله بود که به سختی صحبت می کرد. او جوشکار بود و دو سابقه درگیری با سلاح سرد و گرم داشت. چرا دستگیر شدی؟ با مردی اختلاف داشتم و دو ماه قبل با هم درگیر شدیم. در آن درگیری برای دفاع از خودم، در حالی که مست بودم دست به چاقو بردم و یک ضربه به ...
ما هیچ وقت به زندگی برنگشتیم
متهم به یک شکل بچه ها را اغفال کرده است. او برای پرسیدن آدرس بچه ها را سوار ماشین کرده و بعد از طی مسافتی به مکانی برده و به آن ها تجاوز کرده است. درباره بچه خودم که آن موقع چهار سال و نیم داشت، متهم جلوی در خانه ما آمده بود، ظهر بود. کوچه ما بن بست است و بچه ام در کوچه جلوی در خانه بود. سر نبش خیابان و کوچه که پنج متر هم نیست، پسرم را دیده و گفته که آدرس خانه فلانی را می خواهم، بچه ام آدرس را داده ...
استاد بنّایی که خودش را ساخت!
...> - در سال 1367 چون پدرخانم من منزلشان در شوش بود، ما هم به شوش برگشتیم و آن جا خانه ای اجاره کردم و تا سال 1370 آنجا بودیم. سال 1370 برگشتم به شهر خودمان الیگودرز تا سال 1380. خب من دو تا دختر داشتم که دختر بزرگم متولد 1361 بود و ازدواج کرده بود. سال 1380 دخترم دانشگاه رشته ی علوم تربیتی در شهر قم قبول شده بود و چون شرایط همسرش طوری بود که نمی توانست به قم برود و بماند و یک فرزند کوچک هم داشت ...
ساره جوانمردی: بارِ مدال آوری در پاراتیراندازی روی دوش من است
همسرم تمریناتم را دنبال می کنم و فعلا هم برنامه ای برای حضور در تمرینات تیم ملی ندارم. برای رقابت های جهانی العین امارات هم به صورت غیرمتمرکز تمریناتم را دنبال می کنم و هنگام اعزام در ترکیب تیم ملی قرار می گیرم. با سرمربی تیم ملی مشکلی نداشتم قهرمان مسابقات پاراتیراندازی در بازی های پاراآسیایی اندونزی تصریح کرد: بعد از مسابقات جهانی کرواسی که شهریورماه 96 برگزار شد و نتیجه آن برای ...
فتاوای آیت الله العظمی امام خمینی (قدس سره) در مورد احکام مهریه
برای همسرش مهریه بنویسد؟ و اگر پسر می نویسد آیا همان وقت باید آن مقدار پول یا طلا یا ملک را داشته باشد؟ چون بعضی گفته اند : موقعی که خطبۀ عقد جاری می شود، اگر پسر مهریه ای را که نوشته موجود نداشته باشد زن و مرد بر هم حرام هستند ضمناً از نظر إسلام بهترین مهریه چقدر است و از چه مقداری که تجاوز کرد گناه محسوب می شود؟ جواب:مالک بودن مقدار مهریه در حین عقد لازم نیست، و می تواند پد یا مادر و یا ...
