سه شنبه ۰۱ خردادساعت ۰۸:۱۴May 2024 21
جستجوی پیشرفته
یک پزشک ۱۳۹۸/۰۸/۳۰ - ۱۷:۲۲

داستان کوتاه سانسورچی ، نوشته لوئیزا والن زوئلا – ترجمهٔ اسدالله امرایی

بیچاره خوان ! یکروز که اصلا حواسش جمع نبود، او را گرفتند. حتی فرصت نکرد بفهمد آن چه که به عنوان بخت خوش و اقبال بلند به او روی آورده یکی از بازی های کثیف سرنوشت است. این جور اتفاقات زمانی پیش می آید که آدم دچار سهل انگاری شده و اصلا حواسش جمع نیست ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)