دختر نوجوان: با انواع و اقسام پیشنهادهای بی شرمانه مواجه بودم
سایر خبرها
عکاس سلبریتی ها دخترشهرستانی را فریب داد/ متهم: او را آزار نداده ام؛خواهرم هم در خانه بود
عکاس جوان در دسیسه ای شوم، دختر شهرستانی را به بهانه پیدا کردن شغل مناسب به تهران کشاند. مرد شیطان صفت دختر جوان را چند روز در خانه اش به اسارت گرفت و وی را آزار داد. رسیدگی به این پرونده به دنبال شکایت یک دختر جوان به نام نازگل آغاز شد. وی که همراه پدرش به پلیس آگاهی تهران رفته بود، گفت: پدر و مادرم سال هاست از یکدیگر جدا شده اند و من با پدرم زندگی می کنم. ما ساکن بروجرد هستیم. چند ...
روایتی از ساعت های یک کارتن خواب تزریقی
دور شنیده می شود. آتش حلب، خاموش شده. چهارگوش کهنه پشمی را روی شانه و دست های حمید می اندازم. سوزن، روی برآمدگی پا آونگ وار تاب می خورد و نیمی از سرنگ، هنوز ترکیبی از خون و هرویین است. چشم هایش را باز می کند. بدون هیچ کلمه ای، به حلب خاموش اشاره می کنم و سر تکان می دهد. همان طور که نشسته ام، خودم را تا دهانه لوله فاضلاب می کشم. آخرین لحظه ای که می خواهم از لوله خارج شوم، حمید دوباره چشم هایش را باز می کند و دست چپش را به نشانه خداحافظی بالا می آورد. ...
لانچر5؛ فرار از موقعیت خطرناک بداهه و پناه بر تجربه زیسته
سعیدی نویسندگان و کارگردان، امیر نوروزی، مجتبی یوسفی، محمد حق شناس، باسط رضایی بازیگران و میلاد ابراهیمی طراح صحنه برگزار شد. ایرنا: نمایشنامه لانچر5 چگونه نوشته شد؟ صرامی: آغاز لانچر 5 به سال 94 باز می گردد که نمایشنامه ای با نام آخر دنیا نوشته و سال 95 از آن رونمایی کردم. با طرح و مضمونی که امروز در لانچر 5 می بینیم؛ روایت داستان در یک پادگان می گذرد. نمایشنامه توانست در همان ...
خبرنگاری که برایش نقشه ترور طراحی شد
می گیرد تا این جنگ نابرابر را به تصویر بکشد و دشمن را رسوا کند و حتی تلاش مادر و بی تابی های رقیه سه ساله اش برای برگرداندن او افاقه نمی کند و در نهایت به دست شقی ترین های زمانه به شهادت می رسد. لطفا خودتان را معرفی کنید. من رقیه فتحی هستم، مادر شهید محسن خزایی. من پنج پسر داشتم و سه تا دختر که یکی از پسر ها را در راه خدا به رهبر هدیه کردم، محسن متولد آذرماه سال 51 و ششمین فرزندم ...
بازیگر جوانی وارش : به من می گویند ستایش ! +عکس
نقش های اینچنینی قیاس می کردید؟ - زمانیکه فیلم نامه این سریال را خواندم واقعا سورپرایز شدم به این خاطر که تمام ابعاد زنی که من دوست داشتم یک روز در تلویزیون آن را بازی کنم، در این نقش وجود داشت. مادر بودن، قدرتمند بودن، عاشق بودن و همه خصوصیات اخلاقی که یک زن را دوست داشتنی می کند و من دوستش داشتم در شخصیت وارش بود و این برایم جای کار زیادی داشت که می توانستم روی تمام ابعادش کار کنم و هم ...
بیوگرافی رضاعطاران و همسرش
خود اهمیت میدهد و مدتی است مانند همسر خود گیاهخواری را شروع کرده است. علایق عطاران نقاش و خطاط بسیار ماهری است و گهگاهی مجسمه سازی هم می کند به فوتبال علاقه عجیبی دارد و جز افرادی بود که فوتبال هنرمندان را پایه گذاری کرد. از فوتبالیست ها با مهرداد میناوند دوستی قدیمی و نزدیکی دارد. ازدواج سوم پدرش وقتی مادرم فوت کرد؛ پدرم باز هم ازدواج کرد همسر دوم شان هم فوت کرد و ...
بیوگرافی هستی مهدوی + تصاویر جدید
مادرانه که در حال پخش است، چیست؟ هم مادر و هم برادرم مشوق من در این کار هستند. من برعکس خیلی ها اصلا با خانواده ام سر مسئله بازیگر شدن و کار سینما مشکل نداشتم. اصلا دوست داشتند که من فعالیت هنری داشته باشم ولی مادرم کمی به دلیل نقشم در مادرانه اذیت شده. به هر حال شاید برایش سخت باشد که من را در قالب یک معتاد ببیند. برادرم هم هر شب مادرانه را دنبال می کند و می گوید دوستانش معتقدند خانواده های ...
بازداشت 3 مظنون در قتل پیرمرد 3 زنه
هم از ترس فرار کردم تا اینکه دستگیر شدم. مأموران در ادامه زن همسایه را بازداشت کردند. وی گفت: من به خاطر نگهداری سگم در خانه با مقتول اختلاف داشتم و پرونده درگیری ما در شورای حل اختلاف است و از طرفی هم قرار بود به زودی اسباب کشی کنم و از آن آپارتمان بروم. اما اختلافات ما آنقدر شدید نبود که دست به قتل او بزنم و من احتمال می دهم همسر و پسر خوانده اش که با او اختلاف شدید داشتند او را به قتل رسانده اند. سه متهم به دستور قاضی شعبانی برای مشخص شدن ادعاهایشان و تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند. ...
چرا کُردها با کولبری، مرگ می خرند؟
اش را یک شب بعد از سقوطش پیدا کردند. او ادامه می دهد: تازه اوضاع امسال بهتره، سال های پیش برف زیاد بود و مسیر یخ می بست.کولبری که زنجیر کولبری به کفشهایش نبسته بود پایش را می گذاشت روی یخ و سقوط می کرد؛ یا کشته می شد یا دست و پایش می شکست. مزه پول یا نیاز؟ آن ها می دانند مرگ بخشی از راهیست که در پیش گرفته اند اما می گویند؛ مجبوریم کولبری کنیم بسیاری از نوجوانان ...
غروب پاییزی، غروب مادرانه منیژه
...، رخت چرک ها را شست و لباس های خشک شده را اتو کرد. زهره سلیمانی 21 ساله دختر خانواده و یک سالی است که راهیه خانه بخت شده است. او می گوید: ماجرا از سال 88 که خواهرم فوت کرد، آغاز می شود. زهره می گوید: از آن روز کذایی، مادر آنقدر در غم دختر 19 ساله اش غصه خورد تا اینکه فشار خونش به مرور بالا رفت و در یک سال و نیم اخیر مدام باید تحت درمان قرار می گرفت. او ...
روزی که دخترم را در اینستاگرام پیدا کردم
میگنا : پدر و مادر بودن وظیفۀ تناقض آمیزی است. تا وقتی فرزندتان کوچک است، باید با همۀ توانتان از او مراقبت کنید، و اگر در انجام این کار موفق شوید و فرزندی قوی و مستقل بزرگ کنید، رهایتان می کند و به دنبال ساختن زندگی خودش می رود. گاهی دلتان لک می زند که دوباره به شما پناه بیاورد، یا چیزی از زندگی اش تعریف کند، ولی دریغ از یک کلمه حرف مشترک. اینجور وقت ها، شاید شبکه های اجتماعی بتواند کمکتان کند تا ...
من هیولا را شکست دادم
سلامت نیوز : روز چهارم فروردین سال 93 در نشیمن خانه مان در اورامان تخت خوابیدم و سه ماه بعد، سی ویکم خرداد در بیمارستان بعثت تهران از خواب بیدار شدم. تمام زمستان قبلش احساس گرما می کردم. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند ،چند بار از حال رفته بودم، اما دکترهای مریوان نتوانسته بودند حالم را بهتر کنند. آن روز با خواهرم لباس کردی پوشیده بودیم و من سرحال بودم، گوش هایم نمی شنید و ...
در دادگاه ویژه اطفال چه می گذرد؟
مشغول به فعالیتند، هستیم. خودمان را به بالا ترین نقطه ساختمان می رسانیم، شعبه 3و5 بازپرسی بالاترین دفتر اداری این مجتمع است، چند جوان در راهرو بیرون از دفتر بازپرسی نشسته اند تا نوبت رسیدگی شان برسد؛ سر صحبت را با مرد حدود45 سال باز می کنیم و علت حضورش را در این مجموعه جویا می شوم، می گوید: چند وقت پیش در محله دولت خواه در منطقه19 چند نوجوان به دلیل نامعلومی اقدام به تخریب چند ماشین و ...
حکایت صداپیشگی همت مومیوند! / نوبت نسل میانی رسیده است
مان را شروع کنیم. خب، واقعا مرگ حق است و هیچ کس نمی تواند بگوید من تا کِی زنده هستم... * در این دو سال متاسفانه ضربه های سنگینی به پیکر دوبله وارد شد! بله. به خصوص سال گذشته؛ مهره های ارزشمندی از دست رفتند. امسال هم که نور علی نور شد! * دیگر دارد از نسل میانی دوبله کم می شود... بله. من و آقای علیمحمدی هم دوره ای بودیم. تازه ایشان یک سال هم از من ...
از نهضت درونی تا نهضت سوادآموزی و کارآفرینی
سال ها روی پای خودم ایستادم و خدا یار و یاورم بود، هر زمانی که نا امید می شدم و یا مشکلی برایم پیش می آمد سر نماز با خدا حرف می زدم، گریه می کردم و از او می خواستم به من کمک کند و او همیشه هم دستگیرم بود. حالا به جایی که می خواستم رسیده ام و باز هم تلاش می کنم تا کارم را گسترش بیشتری دهم و بتوانم برای چند نفر دیگر شغل ایجاد کنم. زنان نا امیدی را از خود دور کنند و به هدفشان فکر کنند وی ...