سایر منابع:
سایر خبرها
یهودیان چگونه دو کشور اسلامی را به جان هم انداختند
در پایان لازم است به سخنان یک خاخام یهودی در سال 2010 میلادی در اسرائیل اشاره نماییم که از نفوذ زنان یهودی در دربار سلاطین و پادشاهان پرده برداشت و به این کار مشروعیت بخشید. این خاخام یهودی با اشاره به واقعه پوریم و استر، اعلام کرد جاسوسان زن سازمان موساد مجاز به انجام هرگونه عمل جنسی با دشمنان برای انجام مأموریت خود هستند؛ همان گونه که استر هویت یهودی خود را پنهان کرد و با یک دشمن ...
ضیاءآبادی:زیارت عاشورا تمرین ظلم ستیزی است
السلام هدفی است که باید در زندگی امتی که با زیارت عاشورا سر و کار دارد ظاهر شود. آن هم برائت فکری و قلبی و عملی و نه تنها لفظی و ذهنی که اثری ندارد. آیا ما از خواندن زیارت عاشورا این هدف را می طلبیم و تعقیب می کنیم یا تنها آن را می خوانیم و همان خواندن را هدف می دانیم و جز آن مطلوبی نداریم؟! آیا مقصود از دشمنان اهل بیت علیهم السلام تنها یزید و ابن زیاد و شمر 1400 سال پیش است؟ آری ما ...
هراس وهابی ها از مراسم شیرخوارگان حسینی
اعلام کرده بود که در سیزدهمین همایش شیرخوارگان حسینی در نظر داریم اوج انزجار خویش را از کودک کشی آل سعود که همانند کودک کشی رژیم صهیونیستی است با بیان آیه فَانتَظِرُواْإِنِّی مَعَکُم مِّنَالْمُنتَظِرِینَ اعلام کنیم. وی با اشاره به اینکه همایش شیرخوارگان از سال 82 در مهدیه تهران کار خود را آغاز کرده بیان کرد: ماهیت این همایش واقعه گویی حادثه عاشورا با نقطه عطف و محوریت شهادت حضرت علی اصغر(ع ...
روز سوم"روز سوم محرم بنام روز حضرت رقیه (س) نامگذاری شده است.بهمین مناسبت مطالبی کوتاه در خصوص این ...
کلمه رقیه، در اصل از ارتقاء به معنی صعود به طرف بالا و ترقی است .این نام قبل از اسلام نیز وجود داشته، مثلا نام یکی از دختران هاشم( جد دوم پیامبر اکرم (ص)) رقیه(ع) بوده است، که عمه پدر رسول خدا (ص) رقیه می شود. نخستین کسی که در اسلام، این نام را داشت، یکی از دختران رسول خدا(ص) از حضرت خدیجه(ع) است. پس از آن، یکی از دختران امیر المومنین علی(ع) نیز رقیه(ع) نام داشت، که به همسری حضرت مسلم بن عقیل (ع) درآمد . در میان دختران امامان دیگر نیز چند نفر این نام را داشتند، از جمله یکی از دختران امام حسن مجتبی(ع) و دو نفر از دختران امام موسی کاظم(ع) که به رقیه و رقیه صغری خوانده می شوند . اکثر محدثان دو دختر به نامهای سکینه و فاطمه برای امام حسین(ع) ذکر کرده اند؛ اما علامه ابن شهر آشوب، و محمد بن جریر طبری شیعی، سه دختر به نامهای سکینه، فاطمه و زینب (ع) را برای آن حضرت بر شمرده اند.در میان محدثان قدیم، تنها علی بن عیسی اربلی- صاحب کتاب کشف الغمه ( که این کتاب را درسال 687 ه.ق تالیف کرده است )- به نقل از کمال الدین گفته است که امام حسین(ع) شش پسر و چهار دختر داشت؛ ولی او نیز هنگام شمارش دخترها، سه نفر به نامهای زینب، سکینه وفاطمه را نام می برد و از چهارمی ذکری به میان نمی آورد .احتمال دارد که چهارمین دختر، همین رقیه(ع)بوده باشد . علامه حائری در کتاب معالی السبطین می نویسد: بعضی مانند محمد بن طلحه شافعی و دیگران از علمای اهل تسنن و شیعه می نویسد: امام حسین(ع) دارای ده فرزند، شش پسر ، و چهار دختر بوده است. سپس می نویسد: دختران او عبارتنداز : سکینه، فاطمه، صغری، فاطمه کبری، و رقیه علیهن السلام . سوالی که در ذهن بسیاری مطرح میشود این است که آیا نبودن نام حضرت رقیه (ع) در میان فرزندان امام حسین (ع) در کتابها و متون قدیم- مانند : ارشاد مفید، اعلام الوری، کشف الغمه و دلائل الامامه طبری – بر نبودن چنین دختری برای امام حسین(ع) دلالت ندارد؟ در پاسخ میتوان چنین گفت که اولاً: درآن عصر، به دلیل اندک بودن امکانات نگارش از یک سو، تعدد فرزندان امامان (ع) از سوی دیگر، وسانسور و اختناق حکومت بنی امیه که سیره نویسان را در کنترل خود داشتند ازسوی سوم، و بالاخره عدم اهتمام به ضبط و ثبت همه امور و جزئیات تاریخ زندگی امامان (ع) موجب شده که بسیاری از ماجراهای زندگی آنان در پشت پرده خفا باقی بماند؛ بنابراین ذکر نکردن آنها دلیل بر نبود آنها نخواهد شد. ثانیاً: گاهی بر اثر همنام بودن، وجود نام رقیه(ع) در یک خاندان موجب اشتباه در تاریخ شده و همین مطلب، امر را بر تاریخ نویسان اندک آن عصر، با امکانات محدودی که داشتند، مشکل می نموده است. همچنین گاهی بعضی از دختران دو نام داشتند؛ مثلا طبق قرائنی که خاطر نشان می شود به احتمال قوی همین حضرت رقیه (ع) را فاطمه صغیره می خواندند، و شاید همین موضوع، باعث غفلت از نام اصلی او شده باشد . بعضی از علمای بزرگ ، از حضرت رقیه (ع) به عنوان دختر امام حسین (ع) یا دکرده اند و شهادت جانسوز او را در خرابه شام شرح داده اند . پس باید نتیجه گرفت که باید کتابها و دلایلی در دسترسی آنها بوده باشد که بر اساس آن، از حضرت رقیه(ع) سخن به میان آورده اند؛ کتابهایی که در دسترس دیگران نبوده است، و در دسترس ما نیز نیست . بنابراین ذکر نشدن نام حضرت رقیه(ع) در کتب حدیث قدیم هرگز دلیل نبودن چنین دختری برای امام حسین (ع) نخواهد بود، چنانکه عدم ثبت بسیاری از جزئیات ماجرای عاشورا و حوادث کربلا و پس از کربلا در مورد اسیران، در کتابهای مربوطه، دلیل آن نمی شود که بیش از آنچه درباره کربلا و حوادث اسارت آن نوشته شده وجود نداشته است. هر چند فلسفه قیام عاشورا و هدف حضرت امام حسین(ع) را نباید با اینگونه شبهاتی تحت تاثیر قرار داد.چرا که صحت وسقم وجود برخی از افرادی که در حادثه عاشورا مورد اختلاف نظر است، کوچکترین تاثیری بر اصل محتوای قیام امام حسین(ع) نخواهد داشت.وشاید برخی از معاندان و مغرضان برای ایجاد تفرقه و کمرنگ کردن اهداف قیام عاشورا،به چنین مسایلی دامن زده اند. وقایع مهمی که در روز سوم محرم سال 60 هجری روی داده است –اعزام لشکر عمر بن سعد به سوی کربلا، – خریداری اراضی کربلا توسط امام حسین علیه السلام ، –نامه عمر بن سعد، –نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد، – عبیدالله در نخیله. **اعزام لشکر عمر بن سعد به سوی کربلا عمر بن سعد یک روز بعد از ورود امام حسین علیه السلام به کربلا یعنی روز سوم محرم با چهارهزار سپاهی از اهل کوفه وارد کربلا شد. بعضی از تاریخ نویسان نوشته اند که بنوزهره که قبیله عمر بن سعد بودند نزد او آمدند و گفتند تو را به خدا سوگند میدهیم از این کار درگذر و تو داوطلب جنگ با حسین مشو زیرا این باعث دشمنی میان ما و بنی هاشم میگردد عمر بن سعد نزد عبیدالله بن زیاد رفت و استعفا کرد، ولی عبیدالله استعفای او را نپذیرفت و او تسلیم شد. **خریداری اراضی کربلا توسط امام حسین علیه السلام: از وقایعی که در روز سوم ذکر شده است این است که امام علیه السلام قسمتی از زمین کربلا را که قبرش در آن واقع شده است، از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی نموده و زوار او را تا سه روز مهمانی نمایند. هنگامی که عمر بن سعد به کربلا وارد شد، عزرة بن قیس احمسی را نزد امام حسین علیه السلام فرستاد تا از امام سؤال کند برای چه به این مکان آمده است و چه قصدی دارد؟ چون عزره از جمله کسانی بود که به امام نامه نوشته و او را به کوفه دعوت کرده بود از رفتن به نزد آن حضرت شرم کرد. پس عمر بن سعد از اشراف کوفه که به امام نامه نوشته و او را دعوت به کوفه کرده بودند خواست که این کار را انجام دهند. تمامی آنها از رفتن به خدمت امام حسین علیه السلام خودداری کردند. ولی شخصی به نام کثیر بن عبدالله شعبی که مرد گستاخی بود برخاست و گفت: من به نزد حسین رفته و اگر بخواهی او را میکشم . عمر بن سعد گفت: چنین تصمیمی را فعلا ندارم، ولی به نزد او برو و از او سؤال کن به چه منظوری به اینجا آمده است؟ کثیر بن عبداله به طرف امام حسین علیه السلام رفت، ابوثمامه صائدی که از یاران امام حسین علیه السلام بود چون کثیر بن عبدالله را مشاهده کرد به امام عرض کرد: این شخص که میآید بدترین مردم روی زمین است، پس ابوثمامه راه را بر کثیر بن عبدالله گرفت و گفت: شمشیر خود را بگذار و نزد حسین برو! کثیر گفت: به خدا سوگند که چنین نکنم! من رسول هستم، اگر بگذارید، پیام خود را میرسانم در غیر این صورت برمیگردم. ابوثمامه گفت: من دستم را روی شمشیرت میگذارم تو پیامت را ابلاغ کن. کثیر بن عبدالله گفت: به خدا سوگند هرگز نمیگذارم چنین کاری کنی. ابوثمامه گفت: پیامت را به من بازگو تا من آن را به امام برسانم، زیرا تو مرد زشت کاری هستی و من نمیگذارم به نزد امام بروی. پس ازاین مشاجره و نزاع کثیر بن عبدالله بدون ملاقات بازگشت و جریان را به عمر بن سعد اطلاع داد. عمر بن سعد شخصی به نام قرة بن قیس حنظلی را به نزد خود فرا خواند و گفت: ای قره حسین را ملاقات کن و از علت آمدنش به این سزمین جویا شو. قرة بن قیس به طرف امام حرکت کرد، امام حسین علیه السلام به اصحاب خود فرمود: آیا این مرد را میشناسید؟ حبیب بن مظاهر عرض کرد: آری! این مرد، تمیمی است و من او را به حسن رأی میشناختم و گمان نمکردم او را در این صحنه و موقعیت مشاهده نمایم. آنگاه قرة بن قیس آمد و بر امام سلام کرد و رسالت خود را ابلاغ کرد، امام حسین علیه السلام فرمود مردم شهر شما به من نامه نوشتند و مرا دعوت کرده اند و اگر از آمدن من ناخشنودید باز خواهم گشت، قرة چون خواست برگردد حبیب بن مظاهر به او گفت: ای قرة وای بر تو چرا به سوی ستمکاران باز میگردی؟ این مرد را یاری کن که بوسیله پدرانش به راه راست هدایت یافتی. قرة گفت: من پاسخ این رسالت را به عمر بن سعد برسانم، سپس در این امر اندیشه خواهم کرد. پس به نزد عمر بن سعد بازگشت و او را از جریان باخبر ساخت. **نامه عمر بن سعد به عبیدالله بن زیاد: حسان فائد میگوید: من نزد عبیدالله بن زیاد بودم که نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه چنین آمده بود: چون من با سپاهیانم در برابر حسین و یارانش پیاده شدم قاصد ی نزد او فرستادم و از علت آمدنش جویا شدم، او در جواب گفت: اهالی این شهر برای من نامه نوشته و نمایندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت کرده اند، اگر آمدنم را خوش نمیدارید باز خواهم گشت. عبیدالله چون نامه عمر بن سعد را خواند گفت: اکنون که در چنگ ما گرفتار شده امید نجات دارد ولی حالا وقت فرار نیست. **نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد: عبیدالله به عمر بن سعد نوشت: نامه تو رسید و از مضمون آن اطلاع یافتم از حسین بن علی بخواه تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند اگر چنین کرد ما نظر خود را خواهیم نوشت. چون نامه به دست عمر بن سعد رسید گفت: میپندارم که عبیدالله بن زیاد خواهان عافیت و صلح نیست. عمر بن سعد نامه عبیدالله بن زیاد را به اطلاع امام نرسانید زیرا میدانست که آن حضرت با یزید هرگز بیعت نخواهد کرد. عبیدالله بن زیاد پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا اندیشه سپاه انبوهی را در ذهن میپرورانید. **عبیدالله بن زیاد در نخیله: عبیدالله شخصا از کوفه به طرف نخیله حرکت کرد و کسی را نزد حصین به تمیم که با قادسیه رفته بود فرستاد و او به همراه چهارهزار نفر که با او بودند به نخیله آمده سپس کثیر بن شهاب حارثی و محمد بن اشعث و قعقاع بن سوید و اسماء بن خارجه را طلب کرد و گفت: در شهر گردش کنید و مردم را از اطاعت و فرمانبرداری از یزید و من فرمان دهید و آنان را از نافرمای و برپا کردن فتنه برحذر دارید و آنان را به لشکرگاه فرا خوانید. پس آن چهار نفر طبق دستور عمل کردند و سه نفر از آنها به نخیله نزد عبیدالله بن زیاد بازگشتند و کثیر بن شهاب در کوفه ماند و در میان کوچه ها و گذرگاه ها میگذشت و مردم را به پیوستن به شکر عبیدالله بن زیاد تشویق میکرد و آنان را از یاری امام حسین علیه السلام بر حذر میداشت. عبیدالله گروهی سواره را بین خود و عمر بن سعد قرار داد که هنگام نیاز از وجود آنها استفاده شود و در هنگامی که او در لشکرگاه نخیله بود شخصی به نام عمار بن ابی سلامه تصمیم گرفت که او را ترور کند، ولی موفق نشد به طرف کربلا حرکت کرد و به امام ملحق گردید و شهید شد. منابع وماخذ: -ارشاد، شیخ مفید، ج2- - مستدرک الوسایل، ج14، -مجمع البحرین، ج5 -تاریخ طبری، ج5 - بحار الانوار ج15 - سرگذشت جانسوز حضرت رقیه(ع) گردآوری وتنظیم: مجید کریمی ...
چهارم محرم"در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای ...
در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود. عبیداللّه به منبر رفت و گفت: ای مردم! شما آل ابی سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید، یافتید! و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکو است! و به زیر دستان احسان می کند! و عطایای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.وی برای مردم شام نیز عطایائی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوی نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. برخی از مورخین تعداد افرادی که به سپاه عمر بن سعد پیوستند را در 4گروه ذکر کرده اند که شامل: شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ این نیروها تا روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد حضور داشته اند.در برخی از اسناد تاریخی هم تعداد لشکریانی که به عمربن سعد ملحق شدند را بیست هزار نفر ذکر کرده اند. حر بن یزید ریاحی آزاد مرد کربلا حر بن یزید بن ناجیه ریاحی، جد او، عتاب ، ندیم نعمان بن منذر ( پادشاه حیره ) و پسر عمویش، احوص، شاعر و از اصحاب رسول خدا بود.حر از سران کوفه بشمار میرفت. عبید ا...ابن زیاد او رابرای رویارویی با امام حسین علیه السلام فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد. حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به مدینه جلوگیری نمود. حر علی رغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید عمر بن سعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید. در تاریخ آمده است: حر به امام حسین علیه السلام گفت: هنگامی که عبیدالله بن زیاد مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که می گفت: ای حر! شاد باش که به خیر رو می آوری. وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام می روم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد. (ابصار العین، صفحات 115 و 116) بعد از توقفگاه عقبه ، کاروان امام حسین یکسره تا منزل شراف رفت. هنگام سحر، امام به جوانان فرمان داد آب فراوان با خود بردارند و به راه بیفتند. نیمه های روز، همچنان که راه می رفتند، یکی از همراهان امام گفت: الله اکبر امام حسین علیه السلام فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ عرض کرد: نخلستان دیدم. گروهی از اصحاب گفتند: به خدا سوگند، ما هرگز در این سرزمین، درخت خرما ندیده ایم. امام فرمود: پس چه می بینید؟ گفتند: به خدا سوگند آنچه می بینیم، تعداد زیادی اسب است. فرمود: به خدا من نیز همان را می بینم. آن گاه فرمود: اینجا پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم؟ برخی از اصحاب گفتند: بله، داریم. توقفگاه ذوحسم سمت چپ ماست. اگر به آن جا برویم، تپه ای است که می توان از یک سو با این لشگر مواجه شد. امام به راه افتاد و اصحابش نیز به دنبالش به سوی ذوحسم رفتند. چیزی نگذشت که گردن اسبان نیز از دور پیدا شد. لشگریان ابن زیاد، چون دیدند کاروان امام حسین علیه السلام، راه خود را کج کرده است، آنان نیز راه خود را کج کردند و برای تصرف ذوحسم شتاب کردند اما کاروان امام زودتر به انجا رسید و آن را تصرف کرد. عصر شده بود و امام حسین علیه السلام و لشگر حر در راه کربلا در برابر هم قرار گرفته بودند. امام به سپاهش فرمود آماده رفتن شوند، آن گاه به منادی خود فرمود برای نماز عصر اذان بگوید. پس از نماز، امام حسین علیه السلام رو به لشگریان حر کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: اگر از خدا بترسید و حق را برای اهل آن بدانید، خداوند خشنود خواهد شد. ما خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستیم و از اینها به فرمانروایی بر شما سزاوارتریم. اینها مدعی چیزی هستند که به ایشان تعلق ندارد و به زور و ستم در میان شما رفتار می کنند. اگر فرمانروایی ما را خوش ندارید و می خواهید درباره حق ما نادان بمانید و نظرتان چیزی غیر از آن است که در نامه هایتان به من نوشتید و فرستادگان شما به من گفتند، اکنون باز می گردم. حرّ گفت: به خدا سوگند، من نمی دانم این فرستادگان و این نامه ها که می گویی چیست؟ امام به یکی از یارانش فرمود: ای عقبة بن سمعان! آن دو خورجین را که نامه های ایشان در آن است بیرون بیاور. عقبه نامه ها را آورد و جلوی امام خالی کرد. حر گفت: ما از آن کسان نیستیم که این نامه ها را به تو نوشته اند. ما فقط دستور داریم که از وقتی تو را دیدیم، از تو جدا نشویم تا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. امام حسین فرمود: این آرزویی بیش نیست و محال است من با تو نزد عبیدالله بروم. امام حسین علیه السلام پس از آن که نماز عصر را در ذوحسَمَ به جا آورد و با لشگریان حرّ احتجاج نمود، به اصحاب خود دستور داد: به سوی مدینه باز گردید. اما لشگر حر از بازگشت آنان جلوگیری کرد. حسین علیه السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه می خواهی؟ حرّ گفت: غیر از شما، هر کس از تبار عرب بود و چنین می گفت، من نیز می گفتم مادرش به عزایش بنشیند، ولی به خدا نمی توانم نام مادر تو را جز به نیکی ببرم. امام حسین فرمود: از من چه می خواهی؟ گفت: می خواهم شما را نزد امیر عبیدالله بن زیاد ببرم. فرمود: به خدا من همراه تو نخواهم آمد. حرّ گفت: من نیز به خدا سوگند، دست از تو بر نخواهم داشت. این سخنان سه بار میان امام و حرّ رد و بدل شد و سرانجام حر گفت: من دستور جنگ با شما را ندارم. اما دستور دارم از شما جدا نشوم تا با من به کوفه بیایید. اکنون که از آمدن به کوفه خودداری می کنید، پس راهی را در پیش بگیرید که نه به کوفه برود و نه به مدینه؛ و نه حرف من باشد، نه حرف شما؛ تا در این باره نامه ای به عبیدالله بنویسم. شاید خدا راهی پیش آرد که سلامت دین من در آن باشد و درباره ی شما مرتکب گناهی نشوم. اینجا بود که امام علیه السلام از راه قادسیه (که به کوفه می رفت) به سمت چپ حرکت کرد و حر و همراهانش نیز به دنبال او به راه افتادند. امام حسین علیه السلام پس از رویارویی با حرّ و لشگریانش و اصرار حر بر رفتن امام به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و اصرار سرسختانه امام بر بازگشت به مدینه، تصمیم گرفت راه سومی را پیش گیرد. بنابراین حرکت کرد و حر و لشگریانش نیز در پی او به راه افتاد. حرّ پیوسته به امام علیه السلام می گفت: ای حسین! به خدا سوگند اگر جنگ کنی، کشته خواهی شد! امام حسین می فرمود: مرا از مرگ می ترسانی؟ آیا گمان می کنید اگر مرا بکشید، کارهای شما رو به راه و خاطرتان آسوده خواهد شد؟ اشتباه می کنید! من در پاسخ شما همان چیزی را می گویم که برادر اوس به پسر عمویش گفت. آن هنگام که اوس می خواست به یاری رسول خدا برود و پسر عمویش او را می ترساند و می گفت: کجا می روی؟ کشته خواهی شد. اوس در پاسخش سه بیت شعر خواند: من می روم و مرگ برای جوان ننگ نیست، آن هنگام که نیتش حق باشد و در حال ایمان به اسلام بجنگد. و در راه مردان صالح و شایسته جانبازی کند و از نابودشدگان در دین جدا گشته، به گنهکاری پشت کند. پس در این صورت اگر زنده ماندم، پشیمان نیستم و اگر مردم، بابت تو که زنده خواهی ماند و بینی ات به خاک مالیده خواهد شد، سرزنشی بر من نیست. حر بن یزید با شنیدن این حرف ها دانست که امام حسین تن به کشته شدن داده ولی تن به خواری و تسلیم شدن به ابن زیاد نداده است. از این رو خودش را کنار می کشید و با همراهان خود می رفت تا اینکه حسین علیه السلام به منزل عذیب الهجانات رسید. حر بن یزید ریاحی هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با حسین علیه السلام مصمم است، به عمر بن سعد گفت: آیا با حسین جنگ خواهی کرد؟ عمر پاسخ داد: آری، به خدا سوگند جنگی کنم که آسان ترین اتفاقش افتادن سرها و بریده شدن دست ها باشد. حر گفت: آیا پیشنهادش راضی تان نکرد؟ ابن سعد گفت: اگر به دست من بود می پذیرفتم، ولی امیر تو، عبیدالله، نپذیرفت. حرّ که دید ابن سعد در جنگ با امام علیه السلام مصمم است، عقب رفت و در کنار لشگر ایستاد. مردی از قبیله ی او به نام قره بن قیس به او گفت: امروز اسب خود را آب داده ای؟ حر گفت:نه. گفت: نمی خواهی بدهی؟ من نیز اسبم را آب نداده ام و اکنون می روم آبش دهم. حرّ از آن جا که ایستاده بود کناره گرفت و اندک اندک به سوی سپاه حسین علیه السلام رفت. مهاجر بن ادس (که در لشگر عمر سعد بود) به او گفت: ای حرّ می خواهی چه کنی؟ می خواهی حمله کنی؟ حرّ پاسخی نداد و لرزه اندامش را فرا گرفت. مهاجر گفت: به خدا کار تو مرا به شک انداخته است. من در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم. هرگز ندیده بودم این گونه از ترس جنگ بلرزی. اگر به من می گفتند دلیرترین مردم کوفه کیست، تو را نام می بردم. پس این چه حالی است که در تو می بینم؟! حر گفت: به خدا سوگند خود را در میان بهشت و جهنم می بینم و جهنم را بر نمی گزینم گرچه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند. این را گفت و اسب خود را هی کرد و به حسین علیه السلام پیوست. حّر هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با امام حسین علیه السلام مصمّم است، به سپاه حسینی پیوست و به امام گفت: فدایت شوم ای پسر رسول خدا! من همان کسی هستم که تو را از بازگشت به وطنت بازداشتم و همراهت آمدم تا تو را ناچار کردم در این سرزمین توقف کنی. گمان نمی کردم پیشنهاد تو را نپذیرند و به این سرنوشت دچارت کنند. به خدا اگر می دانستم کار به این جا می کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی زدم. اکنون از کرده ام به سوی خدا توبه می کنم. آیا توبه من پذیرفته است؟ حسین علیه السلام فرمود: آری، خداوند توبه تو را می پذیرد. اکنون از اسب پایین بیا. حر گفت: من سواره باشم برایم بهتر است از این که پیاده شوم. می خواهم همچنان که بر اسب خود سوار هستم، ساعتی با دشمن برای یاری ات بجنگم تا کشته شوم. سخنان حرّ خطاب به سپاهیان یزید حرّ پس از آنکه به سپاه امام حسین علیه السلام پیوست و توبه کرد، در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، مادرتان در سوگتان بگرید! این بنده ی صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد، دست از یاری او برداشتید؟ شما که می گفتید در یاری او با دشمنانش خواهیم جنگید، اکنون رو در روی او ایستاده اید و می خواهید او را بکشید؟ راه نفس کشیدن را بر او بسته اید، از هر سو محاصره اش کرده اید و از رفتنش به سوی سرزمین ها و شهرهای الهی جلوگیری می کنید. حسین همچون اسیری است که در دستان شما گرفتار شده؛ نه می تواند سودی به خود برساند و نه زیانی را از خود دور کند. آب فرات را که یهود و نصاری و مجوس از آن می آشامند و سگان و خوک های سیاه در آن می غلتند، بر روی حسین و زنان و کودکان و خاندانش بسته اید، تا جایی که آنان از فرط تشنگی به حال بیهوشی افتاده اند. چه بد رعایت محمد صلی الله علیه و آله را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی محشر، شما را سیراب نکند! . ظاهرا حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و در خطابه ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود: اضرب فی اعناقکم بالسیف انی انا الحر و ماوی الضیف اضربکم و لا اری من حیف عن خیر من حل بارض الخیف که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. حسین بن علی بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را حر گذاشته است، حر و آزاده ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة و دست بر چهره اش کشید.حسین با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنی تمیم او را بیرون کربلا دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، جایی که در قدیم به آن نواویس می گفته اند. درباره فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) در منابع تاریخی آمده است که عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند. ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید. منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد. شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. گردآوری وتنظیم:مجید کریمی ...
باید امام حسین(ع) و حضرت مهدی(عج) را با زبان های مختلف به دنیا بشناسانیم/ در مداحی ها از شهدای مظلوم منا ...
روشنگری کنیم تا مردم هم متوجه بشوند یزید و شِمر زمانه کیست. *** فکر می کنید مراسم محرم باید در انحصار شیعیان بماند یا اینکه داستان عاشورا می تواند برای مردم دنیا هم جذابیت داشته باشد؟ امام حسین(ع) منحصر به شیعه نیست. در دنیا داستان هایی از نبرد ظالم و مظلوم وجود دارد که شباهت داستان عاشورا با بسیاری از داستان های مشابه، پیروزی مظلوم بر ظالم است، هرچند که ممکن است مظلوم کشته شود ...
آداب مدح و منبر
...: حین بازگشت از مسجد به منزل به همراه دو فرزندش به شهادت رسید. ایشان صاحب آثار متعددی در حوزه اسلام شناسی و فقه و عقاید و تاریخ است و دو تألیف مستقل هم درباره نهضت امام حسین(ع) دارد. وی در این دو کتاب می کوشد با تحلیل قیام سیدالشهدا پرتوهایی بر این واقعه بیفکند و به برخی پرسش های مطرح درباره علل قیام و اهداف آن پاسخ دهد. متن حاضر، ترجمه بخشی از کتاب اضواء علی ثوره الحسین (ع) (پرتوهایی بر ...
قدرت های جهانی می دانند بدون کمک ایران امنیت منطقه برقرار نمی شود
تاریخی خود، علاوه بر اینکه حکومت آنها را متلاشی کرد، حقانیت و مظلومیت خود را به دنیا ثابت و چراغ روشن و کشتی نجات امت اسلامی شد. وی با تأکید بر اینکه مبارزات نهضت روحانیت در ماه محرم و با سخنرانی ها و روشنگری های امام خمینی(ره) و شاگردانش آغاز شد، افزود: امام راحل و زُبرالحدیدهای قیام با درک دقیق، شناخت کامل و تأسی از واقعه ی عاشورا، در سخنرانی های خود در این ماه، مردم را علیه ظلم ...
از تعزیه گردانی دختر فتحعلی شاه تا حلواپزی زنان زیر نخل ها
...> خواجه های سیاه و سفید و پیر و جوان باسواد زن های ایرانی آن روز اغلب سواد خواندن و نوشتن نداشتند و اگر نسخه شعر را به دستشان می دادند هم فایده ای نداشت، چون نمی توانستند بخوانند. به علاوه هنر بازیگر این بود که بتواند شعرها را از بر بخواند. راه چاره این بود که عده ای خواجه سیاه و سفید و پیر و جوان که خطری برای زن ها نداشت و سواد داشتند، به خانه معین البکاء می رفتند و از روی نسخه ها شعرها را می ...
خواستگاری معاویه از دختر حضرت زینب سلام الله علیها
سلام الله علیها حداقل 2 زن دیگر نیز داشت؛ یکی جُمانه دختر مسیب و دیگری حوصاء دختر حفصه؛ که این دو مسلماً فرزندانی نیز داشتند. فرزندان قطعی حضرت زینب سلام الله علیها او درخصوص فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها اظهار داشت: فرزندان مسلم ایشان، یکی ام کلثوم بود؛ بانویی که در کربلا نیز حاضر بود و دیگری عون. این استاد حوزه با بیان این که نقل مشهوری در کتب تاریخی در مورد ...
آیت الله مکارم شیرازی: دشمن به دنبال ترویج قمه زنی و نفوذ در مجالس عزاداری سیدالشهداء است
امیه دشمنان اصلی اسلام بودند؛ برای اینکه ابوسفیان، پدر معاویه و جد یزید، نخستین دشمن پیامبراکرم(ص) و اسلام بود و جنگ های ضد اسلامی با تحریک او انجام می گرفت. استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم افزود: بنی امیه قبل از اسلام نیز نسبت به بنی هاشم دشمنی داشتند و بعد از ظهور اسلام و زمانی که این دین مبین قدرت یافت، دیگر نتوانستند با آن مبارزه کنند؛ از این رو به جمعیت منافقی تبدیل شدند که در ...
موسوی بجنوردی: در زندان دموکرات شدم
طباطبایی و... و برخی شهردار شدند مانند صفیان که شهردار تهران و شالچی که شهردار قم شد. اگر زندان نمی رفتم در دام مجاهدین می افتادم سخنران بعدی حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد حجتی کرمانی بود. او در ابتدای سخن به تمجید از کاظم موسوی بجنوردی پرداخت. او را رفیق 50ساله خود نامید. از روزهایی گفت که هر دو پر از شور و جوانی بودند و اندیشه مبارزه داشتند. یادآور شد که وقتی آقا کاظم ...
هیأت ها چگونه می توانند در مقابل نفوذ فرهنگی سد ایجاد کنند؟
اهل بیت هستند، دچار توهم معنویت می شوند، درحالی که هیچ حرکت و جنبشی مشاهده نمی شود. هیئت رفتن این عده فقط جنبه ی تخلیه کردن عواطف و احساسات پیدا می کند. هیئت مخدر یعنی هیئتی که انسان را مست و مدهوش و بی خبر و بریده از امام حسین علیه السلام بار می آورد. به عنوان پنجمین مؤلفه باید بگویم هیئت یک مأمن امن و پناهگاه مطمئن است که نقش بسیار سازنده ای در تأمین امنیت و آرامش دارد. در زیارت ...
به هنگام پیری مرانم ز پیش
مداحان که در شیراز بود چقدر از علمای اهل تسنن بودند و علاقه به امام حسین(ع) داشتند؛ بین این همه اهل سنت یک فرقه هم به نام وهابیت پیدا می شود که اصلا نمی شود آنها را مسلمان دانست. مثل ما که بهایی داریم در ایران آنها هم وهابی دارند که همه اینها دست نشانده انگلیس و آمریکا هستند و همه از اسم امام حسین(ع) و عاشورا می ترسند. لبخند همسایه بیست سال است که در این محلیم و هیچ وقت نشده ...
تبیین آرمانها و اهداف مشترک مکتب عاشورا و انقلاب اسلامی ضروری است
جامعه ایفا نمایند. این استاد درس خارج حوزه و پژوهشگر علوم دینی تاکید کرد: امروز پرچمداران و طلایه داران متعهد فرهنگ عاشورا در جهان اسلام بویژه ایران مقتدر اسلامی باید بیش از هر زمان دیگری با تکیه بر فرهنگ تولی و محبت اهلبیت(ع) اعتقادات و معیارهای اصیل دینی و عقلانی را با تقریب و وحدت همه مذاهب اسلامی اهتمام ورزند و با پرهیز از جریان های تفرقه انگیز و عناصر فرصت طلب و معبر گشا برای سلطه ...
مجری صدا و سیما که دختر نه ساله اش هم چادری است
کار بیشتر تشویق می کرد. گویی مردم در حوزه اجرای برنامه های دینی روی رفتار بیرونی مجری بسیار حساس هستند و توقع دارند مجری برنامه های معارفی گفتار و رفتارش با یکدیگر همخوانی داشته باشد. در هر صورت این علاقه در من بتدریج ایجاد شد و احساس کردم نه به عنوان مجری بلکه به فضل الهی به عنوان مبلّغ دین خدا و پیامبر اعظم(ص) و اهل بیت(ع) وظیفه ای برای ادامه کار برعهده دارم. البته گاهی هنوز این تردید همراه من ...
وظیفه بسیج در مقابله با نفوذ دشمن هدایت افکار عمومی است
به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، ستار هدایتخواه ظهر امروز در جلسه مجمع بسیج سپاه فتح کهگیلویه و بویراحمد ضمن تسلیت ایام سوگواری و شهادت امام حسین (ع) و یاران با وفایش اظهار کرد: شاید کمتر مجمعی با این شیوه و روش در استان با حضور اندیشمندان و متفکران در حوزه ها و بخش های مختلف برگزار شود. رئیس مجمع بسیج استان کهگیلویه و بویراحمد با گذری از واقعه عاشورا و حضور افراد مختلف در اطراف امام ...
ثواب عزاداری و گریه بر مصائب امام حسین و دیگر امامان مظلوم علیهم السلام
.... دشمنان ما که ناصبی ها و اهل قبایل و دیگران هستند زیادند. من از اینکه شکایت مرا به خلیفه بکنند و ضرری به من برسانند در امان نیستم. امام صادق فرمود: آیا مصیبت امام حسین را به خاطر نمی آوری؟ گفتم: بله. فرمود: از مصیبت آن حضرت ناراحت می شوی؟ گفتم: آری، به خدا قسم به قدری حال گریه به من دست می دهد که اهل و عیالم اثر آن را بر من مشاهده می کنند و من به نحوی از غذا خوردن بیزار می شوم که اثر ...
اصلاح نظام بانکی از ضرورت های اقتصاد مقاومتی است
کارگیری افراد در طول تاریخ کسی به عنوان اقبال عمومی مسئولیت نگرفته است، مقبولیت عمومی حسن است امام علی (ع) و رسول خدا بر اساس اقبال عمومی مسئولیت را بر عهده کسی نگذاشتند. دشمنان اهل بیت برای آنکه بتوانند مقاصد خود را پیش ببرند ابتدا کودتا کرده و سپس براندازی می کنند و اندیشه ناب و فرهنگ الهی را از میان بردارند و زیارت عاشورا باید مورد توجه شیعه باشد تا خوب دفاع کرده و محکم در راه دفاع از دین بایستد. ...
دایرشدن نمایشگاه های وقایع عاشورا در بروجرد
پیشانی بند در سطح شهر بروجرد دایر شده است. گفتنی است این نمایشگاه ها با هدف آشنایی مردم به ویژه نسل جوان با واقعه تاریخی عاشورا و قیام امام حسین(ع) برای بازدید علاقه مندان تا پایان دهه اول ماه محرم دایر هستند. انتهای پیام/ب
اینجا برای همه است
خیلی از آنها به خاطر کودکانشان ترجیح می دهند در خانه بمانند، برخی دیگر دست در دست فرزندانشان به هیئت می روند و عده ای نیز دلشان می خواهد در این مراسم ها شرکت کنند ولی از برخوردهای اطرافیان نگران هستند. اگر شما نیز با چنین مسائلی مواجه هستید بهتر است به راهکارهای دکتر فروغ نیلچی زاده، استاد حوزه و دانشگاه و مشاور خانواده توجه کنید تا با استفاده از این روش ها بتوانید از برنامه های معنوی محرم امسال ...
بسته پیشنهادی کتاب های عاشورایی برای اعضای کتابخانه های عمومی کشور
و در نهضت شکوهمند امام(علیه السلام) چه جایگاهی داشتند؟ نحوه و زمان شهادت آنان چگونه بود؟ پاسخ به این پرسش ها از دیرباز تاکنون دغدغه محققان و تاریخ نویسان و عموم علاقه مندان به امام حسین(علیه السلام) بوده است. بخش دوزخیان جاوید: معرفی جبهه باطل در واقعه عاشورا، برای به دست آوردن تحلیل جامعی از واقعه عاشورا و عبرت آموزی از سرنوشت ایشان ضروری است. در این پژوهش به ویژگی های قاتلان امام ...
اهل منبر اطلاعات معرفتی خود را بالا ببرند
عقیق : حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه، عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ضمن تسلیت فرا رسیدن ایام عزاداری سید و سالار شهدا، امام حسین (ع)، درباره بهترین فضیلت ها و اعمال در ایام محرم اظهار داشت: ذکر مصائب و فضائل اهل بیت عصمت و طهارت به ویژه امام حسین (ع) و بیان نکات مشترک بین اهل بیت (ع) و مسائل اختصاصی امام حسین بن علی (ع) در این ایام بسیار حائز اهمیت است. وی با تأکید بر اهمیت ...
فلسفه عزاداری سیدالشهدا از منظر آیت الله مکارم
اشک در مصائب آنها جاری نشود، لذا گریه ها به خاطر ظلم هایی است که دشمنان بر آنها روا داشتند و در واقع اعلان جنگ با دشمنان ایشان، و به تعبیر دیگر با ظالمان و ستمگران دنیاست. علاوه بر این، صحنه های کربلا چنان بوده است که هر کس کمترین عاطفه ای داشته باشد، با شنیدن آن متأثر می شود این همان رابطه و پیوند عاطفی است. سخن آخر اصل عزاداری که باعث بیداری و آگاهی امّت اسلامی و دارای جنبه ظلم ...
باید قدردان مکتب تشیع باشیم
آن را طلب نکرده و این کتاب امروزه در دستان مبارک امام زمان(عج) است. استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه تاسیس مکتب تشیع در زمان امام صادق(ع) نبوده است ادامه داد: مکتب راستین تشیع از همان زمان حکومت پیامبر(ص) ایجاد شده که همواره در خطوط راستین بوده و در زمان امام صادق(ع) گسترش داده شد. حجت الاسلام و المسلمین دکتر مصباحی مقدم عنوان داشت: ممنوعیت حدیث در زمان عمر ابن عبدالعزیز ...
بیش از 7 هزار قربانی در حادثه منا/ شناخت دشمن یکی از مهمترین مقوله هاست
مدیران و معلمان به نسل جدید است گفت: دشمن شناسی یکی از اهداف مهم است که امروزه نسل جوان باید بدان توجه داشته باشند. مصطفوی تصریح کرد: شناخت دشمنان و روش های آنان یکی از مقوله های مهمی است که امروزه باید مسئولان بدان توجه کرده و برای مقابله با آن مدیریت و برنامه ریزی کنند. این مقام مسئول به قیام امام حسین( علیه السلام ) اشاره و خاطرنشان کرد: قیام عاشورا به دلیل شناخت حق و باطل ...
دیدارهایی متفاوت در روزی متفاوت!
می زنند. هرچه دلشان خواست ناروا گفتند و در ظلم به شما کوتاهی نکردند. وی تأکید کرد: متأسفانه مردم را از بیانات شما محروم کرده اند. این کارها و کم لطفی ها ظلم به مردم است و در حقیقت از شما چیزی کاسته نشد و حتی بر بزرگواری شما افزوده شد. صبر، استقامت و مدیریت شما برای ما درس بود که در همه شرایط به داد انقلاب رسیده اید. بعد از امام، صحبت ها و موضع گیری های شما به بچه های انقلاب امید می داد ...
پیدا و پنهان زندگی شهید همدانی
تجزیه طلبان در کردستان مبارزه می کردند. ایشان تخصص مدیریت بحران داشتند اما مهمتر از آن ایشان تخصص فرهنگی داشتند و استاد اخلاق بودند. متخصص جذب نیروهایی بودند که بیراهه رفتند و مترود شده بودند ثابت با خودش عکس های آورده بود که نشان از نزدیکی او با شهید همدانی و خانواده اش داشت. عکس های سفر آنها با پای پیاده به کربلا. او حتی می گفت که 4 روز قبل از شهادتشان ایشان را دیده بوده ...
مقاومت در مقابل دشمنان صهیونیستی و تکفیری با قوت ادامه می یابد
مرد را به حضرت صاحب الزمان (عج) و ملت لبنان و خانواده اش تبریک و تعزیت می گوییم. در این بیانیه آمده است که این شهید با نام های جهادی همچون ابومحمد الاقلیم و الحاج ماهر از قهرمانان مدافع حرم مطهر حضرت زینب ( س) بود. به گزارش ایرنا، دبیرکل حزب الله خطاب به خانواده شهید ، دریافت نشان الهی شهادت را تبریک گفت و تاکید کرد که شهید ابومحمد الاقلیم شایسته این مدال بود اما از این که این فرمانده ...
سردار عظیمی:قصرشیرین یکی از نمادهای مظلومیت در تاریخ ایران اسلامی است
. وی اظهارداشت: در حادثه عظیم کربلا امام معصوم (ع) و یاران باوفایش برای احیای فریضه الهی امر به معروف و نهی از منکر در اوج مظلومیت با اقتدار در برابر دشمنان ایستادند و به فیض شهادت نایل آمدند. فرمانده قرارگاه سپاه منطقه ای نجف اشرف در غرب کشور اضافه کرد: بعد از گذشت واقعه عظیم عاشورا در عصر حاضر نیز پیروان این راه نورانی با اقتدا به امام حسین (ع) با ایستادگی در برابر دشمنان حماسه ای خلق کردند که ...