سایر خبرها
دردسر رابطه دوران مجردی برای زن جوان
مرد جوان وقتی پی به ارتباط های پنهانی همسرش در دوران مجردی برد، راهی دادگاه خانواده شد و درخواست طلاق داد. چندی پیش مرد جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم با چند پسر دوست بوده و با آنها ارتباط داشته است. ولی این موضوع را از من پنهان کرده بود. من تازه بعد از یک سال متوجه شدم که همسرم با چندین نفر دوست بوده است. وی ...
این دل شده هیأت اباعبدالله(36)/ باید که از نیزه سرت را پس بگیرم
...> تازیانه خوردن ما را کسی باور نداشت گرچه بر بازوی مادر نقش یاور داشتیم ژولیده نیشابوری ندارد وسعت داغم مساحت ندیدم بعدِ تو یک روز راحت مرا از کربلا بردند اما دلم جا ماند بین قتلگاهت ندارد شام غم هایم سپیده من و یک کاروان قد خمیده رسیده وقت آغاز جدایی خداحافظ تن در خون تپیده ...
شور حسینی در کودکان حسینی+تصاویر
دوست دارم تا شب همین طوری این علم رو نگه دارم... با این کودکان حسینی خداحافظی می کنم و دنبال دیگری می روم. در میدان انقلاب (ایالت) برخی از مردم دور سه نفر شتر جمع شده اند و کودکان نیز با کمی ترس به طرف شترها می روند و دست خود را به شترها می زنند و برمی گردنند پیش خانواده. دختری حدود 5 ساله کنار پدرش طبل کوچکی را بر گردن آویخه و به آرامی طبل می زند، هر چقدر من و پدرش اصرار ...
رفتم خرید کردم(1نظر)
رفتم خرید کردم، جوراب و...خانم مغازه دار به اشتباه صدهزارتومن اضافه بر مبلغ مورد نظر از کارتم کشیدند. شب بود، دیروقت و هوا توفانی. روز بعد هم جمعه. رسید کارتخوان ماند توی کیف دخترم. اشتباه کردم رسید را نگاه نکردم. از آن طرف هم کارتخوان روی میز نبود که خودم کارت بکشم و طبق معمول آن طرف، پشت سر فروشنده بود! چند روز بعد نگاهی به رسید انداختم و متوجه شدم صد تومن اضافه تر از مبلغ خرید، کشیده اند ...
علل تن فروشی و فحشا در ایران چیست؟
دائم عموما 15 تا 18 سال است که طبق تعریف بین المللی هنوز کودک هستند. تحصیلات آنان عموما در سطح ابتدایی و راهنمایی و در مرحله بعد در مقطع دیپلم بوده، 14 درصد بالای فوق دیپلم بوده اند که نشان می دهد مدرک دانشگاهی به معنای درآمد مناسب نیست. از این افراد 11 درصد ازدواج دائم، 42 درصد مجرد، 39 درصد طلاق گرفته، 4 درصد بیوه بوده اند. ازدواج موقت در این افراد به شرح زیر است: 11 درصد یک بار ...
چهارم محرم"در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای ...
در روز چهارم محرم،ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود. عبیداللّه به منبر رفت و گفت: ای مردم! شما آل ابی سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید، یافتید! و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکو است! و به زیر دستان احسان می کند! و عطایای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پولی را نزد من فرستاده است که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم! این سخن را به گوش جان بشنوید و اطاعت کنید.وی برای مردم شام نیز عطایائی مقرر کرد و دستور داد تا در تمام شهر ندا کنند که مردم برای حرکت آماده باشند، و خود و همراهانش به سوی نخیله حرکت کرد و حصین بن نمیر و حجار بن ابجر و شبث بن ربعی و شمر بن ذی الجوشن را به کربلا گسیل داشت تا عمربن سعد را در جنگ با حسین کمک نمایند. برخی از مورخین تعداد افرادی که به سپاه عمر بن سعد پیوستند را در 4گروه ذکر کرده اند که شامل: شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ و مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ این نیروها تا روز عاشورا در سپاه عمر بن سعد حضور داشته اند.در برخی از اسناد تاریخی هم تعداد لشکریانی که به عمربن سعد ملحق شدند را بیست هزار نفر ذکر کرده اند. حر بن یزید ریاحی آزاد مرد کربلا حر بن یزید بن ناجیه ریاحی، جد او، عتاب ، ندیم نعمان بن منذر ( پادشاه حیره ) و پسر عمویش، احوص، شاعر و از اصحاب رسول خدا بود.حر از سران کوفه بشمار میرفت. عبید ا...ابن زیاد او رابرای رویارویی با امام حسین علیه السلام فرا خواند و با هزار سوار به سوی کاروان او فرستاد. حر اولین کسی بود که راه را بر امام علیه السلام بست و از ورود او به کوفه یا بازگشتش به مدینه جلوگیری نمود. حر علی رغم این که برای رویارویی با امام آمده بود، رفتارش خالی از ادب نبود و هنگامی که دید عمر بن سعد برای جنگ با امام حسین علیه السلام مصمم است، به کاروان حسینی ملحق شد، توبه کرد و در سپاه امام جنگید تا به شهادت رسید. در تاریخ آمده است: حر به امام حسین علیه السلام گفت: هنگامی که عبیدالله بن زیاد مرا به سوی شما روانه ساخت و از قصر بیرون آمدم، از پشت سرم صدایی شنیدم که می گفت: ای حر! شاد باش که به خیر رو می آوری. وقتی پشت سرم را نگاه کردم، کسی را ندیدم. با خود گفتم من به پیکار حسین علیه السلام می روم و این چه بشارتی است؟! هرگز تصور نمی کردم که سرانجام از شما پیروی خواهم کرد. (ابصار العین، صفحات 115 و 116) بعد از توقفگاه عقبه ، کاروان امام حسین یکسره تا منزل شراف رفت. هنگام سحر، امام به جوانان فرمان داد آب فراوان با خود بردارند و به راه بیفتند. نیمه های روز، همچنان که راه می رفتند، یکی از همراهان امام گفت: الله اکبر امام حسین علیه السلام فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ عرض کرد: نخلستان دیدم. گروهی از اصحاب گفتند: به خدا سوگند، ما هرگز در این سرزمین، درخت خرما ندیده ایم. امام فرمود: پس چه می بینید؟ گفتند: به خدا سوگند آنچه می بینیم، تعداد زیادی اسب است. فرمود: به خدا من نیز همان را می بینم. آن گاه فرمود: اینجا پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم؟ برخی از اصحاب گفتند: بله، داریم. توقفگاه ذوحسم سمت چپ ماست. اگر به آن جا برویم، تپه ای است که می توان از یک سو با این لشگر مواجه شد. امام به راه افتاد و اصحابش نیز به دنبالش به سوی ذوحسم رفتند. چیزی نگذشت که گردن اسبان نیز از دور پیدا شد. لشگریان ابن زیاد، چون دیدند کاروان امام حسین علیه السلام، راه خود را کج کرده است، آنان نیز راه خود را کج کردند و برای تصرف ذوحسم شتاب کردند اما کاروان امام زودتر به انجا رسید و آن را تصرف کرد. عصر شده بود و امام حسین علیه السلام و لشگر حر در راه کربلا در برابر هم قرار گرفته بودند. امام به سپاهش فرمود آماده رفتن شوند، آن گاه به منادی خود فرمود برای نماز عصر اذان بگوید. پس از نماز، امام حسین علیه السلام رو به لشگریان حر کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: اگر از خدا بترسید و حق را برای اهل آن بدانید، خداوند خشنود خواهد شد. ما خاندان محمد صلی الله علیه و آله هستیم و از اینها به فرمانروایی بر شما سزاوارتریم. اینها مدعی چیزی هستند که به ایشان تعلق ندارد و به زور و ستم در میان شما رفتار می کنند. اگر فرمانروایی ما را خوش ندارید و می خواهید درباره حق ما نادان بمانید و نظرتان چیزی غیر از آن است که در نامه هایتان به من نوشتید و فرستادگان شما به من گفتند، اکنون باز می گردم. حرّ گفت: به خدا سوگند، من نمی دانم این فرستادگان و این نامه ها که می گویی چیست؟ امام به یکی از یارانش فرمود: ای عقبة بن سمعان! آن دو خورجین را که نامه های ایشان در آن است بیرون بیاور. عقبه نامه ها را آورد و جلوی امام خالی کرد. حر گفت: ما از آن کسان نیستیم که این نامه ها را به تو نوشته اند. ما فقط دستور داریم که از وقتی تو را دیدیم، از تو جدا نشویم تا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببریم. امام حسین فرمود: این آرزویی بیش نیست و محال است من با تو نزد عبیدالله بروم. امام حسین علیه السلام پس از آن که نماز عصر را در ذوحسَمَ به جا آورد و با لشگریان حرّ احتجاج نمود، به اصحاب خود دستور داد: به سوی مدینه باز گردید. اما لشگر حر از بازگشت آنان جلوگیری کرد. حسین علیه السلام به حر فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه می خواهی؟ حرّ گفت: غیر از شما، هر کس از تبار عرب بود و چنین می گفت، من نیز می گفتم مادرش به عزایش بنشیند، ولی به خدا نمی توانم نام مادر تو را جز به نیکی ببرم. امام حسین فرمود: از من چه می خواهی؟ گفت: می خواهم شما را نزد امیر عبیدالله بن زیاد ببرم. فرمود: به خدا من همراه تو نخواهم آمد. حرّ گفت: من نیز به خدا سوگند، دست از تو بر نخواهم داشت. این سخنان سه بار میان امام و حرّ رد و بدل شد و سرانجام حر گفت: من دستور جنگ با شما را ندارم. اما دستور دارم از شما جدا نشوم تا با من به کوفه بیایید. اکنون که از آمدن به کوفه خودداری می کنید، پس راهی را در پیش بگیرید که نه به کوفه برود و نه به مدینه؛ و نه حرف من باشد، نه حرف شما؛ تا در این باره نامه ای به عبیدالله بنویسم. شاید خدا راهی پیش آرد که سلامت دین من در آن باشد و درباره ی شما مرتکب گناهی نشوم. اینجا بود که امام علیه السلام از راه قادسیه (که به کوفه می رفت) به سمت چپ حرکت کرد و حر و همراهانش نیز به دنبال او به راه افتادند. امام حسین علیه السلام پس از رویارویی با حرّ و لشگریانش و اصرار حر بر رفتن امام به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و اصرار سرسختانه امام بر بازگشت به مدینه، تصمیم گرفت راه سومی را پیش گیرد. بنابراین حرکت کرد و حر و لشگریانش نیز در پی او به راه افتاد. حرّ پیوسته به امام علیه السلام می گفت: ای حسین! به خدا سوگند اگر جنگ کنی، کشته خواهی شد! امام حسین می فرمود: مرا از مرگ می ترسانی؟ آیا گمان می کنید اگر مرا بکشید، کارهای شما رو به راه و خاطرتان آسوده خواهد شد؟ اشتباه می کنید! من در پاسخ شما همان چیزی را می گویم که برادر اوس به پسر عمویش گفت. آن هنگام که اوس می خواست به یاری رسول خدا برود و پسر عمویش او را می ترساند و می گفت: کجا می روی؟ کشته خواهی شد. اوس در پاسخش سه بیت شعر خواند: من می روم و مرگ برای جوان ننگ نیست، آن هنگام که نیتش حق باشد و در حال ایمان به اسلام بجنگد. و در راه مردان صالح و شایسته جانبازی کند و از نابودشدگان در دین جدا گشته، به گنهکاری پشت کند. پس در این صورت اگر زنده ماندم، پشیمان نیستم و اگر مردم، بابت تو که زنده خواهی ماند و بینی ات به خاک مالیده خواهد شد، سرزنشی بر من نیست. حر بن یزید با شنیدن این حرف ها دانست که امام حسین تن به کشته شدن داده ولی تن به خواری و تسلیم شدن به ابن زیاد نداده است. از این رو خودش را کنار می کشید و با همراهان خود می رفت تا اینکه حسین علیه السلام به منزل عذیب الهجانات رسید. حر بن یزید ریاحی هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با حسین علیه السلام مصمم است، به عمر بن سعد گفت: آیا با حسین جنگ خواهی کرد؟ عمر پاسخ داد: آری، به خدا سوگند جنگی کنم که آسان ترین اتفاقش افتادن سرها و بریده شدن دست ها باشد. حر گفت: آیا پیشنهادش راضی تان نکرد؟ ابن سعد گفت: اگر به دست من بود می پذیرفتم، ولی امیر تو، عبیدالله، نپذیرفت. حرّ که دید ابن سعد در جنگ با امام علیه السلام مصمم است، عقب رفت و در کنار لشگر ایستاد. مردی از قبیله ی او به نام قره بن قیس به او گفت: امروز اسب خود را آب داده ای؟ حر گفت:نه. گفت: نمی خواهی بدهی؟ من نیز اسبم را آب نداده ام و اکنون می روم آبش دهم. حرّ از آن جا که ایستاده بود کناره گرفت و اندک اندک به سوی سپاه حسین علیه السلام رفت. مهاجر بن ادس (که در لشگر عمر سعد بود) به او گفت: ای حرّ می خواهی چه کنی؟ می خواهی حمله کنی؟ حرّ پاسخی نداد و لرزه اندامش را فرا گرفت. مهاجر گفت: به خدا کار تو مرا به شک انداخته است. من در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم. هرگز ندیده بودم این گونه از ترس جنگ بلرزی. اگر به من می گفتند دلیرترین مردم کوفه کیست، تو را نام می بردم. پس این چه حالی است که در تو می بینم؟! حر گفت: به خدا سوگند خود را در میان بهشت و جهنم می بینم و جهنم را بر نمی گزینم گرچه پاره پاره شوم و مرا بسوزانند. این را گفت و اسب خود را هی کرد و به حسین علیه السلام پیوست. حّر هنگامی که دید سپاه کوفه در جنگ با امام حسین علیه السلام مصمّم است، به سپاه حسینی پیوست و به امام گفت: فدایت شوم ای پسر رسول خدا! من همان کسی هستم که تو را از بازگشت به وطنت بازداشتم و همراهت آمدم تا تو را ناچار کردم در این سرزمین توقف کنی. گمان نمی کردم پیشنهاد تو را نپذیرند و به این سرنوشت دچارت کنند. به خدا اگر می دانستم کار به این جا می کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی زدم. اکنون از کرده ام به سوی خدا توبه می کنم. آیا توبه من پذیرفته است؟ حسین علیه السلام فرمود: آری، خداوند توبه تو را می پذیرد. اکنون از اسب پایین بیا. حر گفت: من سواره باشم برایم بهتر است از این که پیاده شوم. می خواهم همچنان که بر اسب خود سوار هستم، ساعتی با دشمن برای یاری ات بجنگم تا کشته شوم. سخنان حرّ خطاب به سپاهیان یزید حرّ پس از آنکه به سپاه امام حسین علیه السلام پیوست و توبه کرد، در برابر لشگر عمر بن سعد ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، مادرتان در سوگتان بگرید! این بنده ی صالح خدا را فرا خواندید و هنگامی که به سوی شما آمد، دست از یاری او برداشتید؟ شما که می گفتید در یاری او با دشمنانش خواهیم جنگید، اکنون رو در روی او ایستاده اید و می خواهید او را بکشید؟ راه نفس کشیدن را بر او بسته اید، از هر سو محاصره اش کرده اید و از رفتنش به سوی سرزمین ها و شهرهای الهی جلوگیری می کنید. حسین همچون اسیری است که در دستان شما گرفتار شده؛ نه می تواند سودی به خود برساند و نه زیانی را از خود دور کند. آب فرات را که یهود و نصاری و مجوس از آن می آشامند و سگان و خوک های سیاه در آن می غلتند، بر روی حسین و زنان و کودکان و خاندانش بسته اید، تا جایی که آنان از فرط تشنگی به حال بیهوشی افتاده اند. چه بد رعایت محمد صلی الله علیه و آله را درباره فرزندانش کردید! خدا در روز تشنگی محشر، شما را سیراب نکند! . ظاهرا حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و در خطابه ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود: اضرب فی اعناقکم بالسیف انی انا الحر و ماوی الضیف اضربکم و لا اری من حیف عن خیر من حل بارض الخیف که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. حسین بن علی بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را حر گذاشته است، حر و آزاده ای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة و دست بر چهره اش کشید.حسین با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنی تمیم او را بیرون کربلا دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، جایی که در قدیم به آن نواویس می گفته اند. درباره فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) در منابع تاریخی آمده است که عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند. ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید. منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(ع) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (ع) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد. شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. گردآوری وتنظیم:مجید کریمی ...
شوهرم می خواهد با اسید مرا بکشد
به من پیام می دهد که منتظر باش تا روی صورتت اسید بپاشم. همیشه با ترس و لرز زندگی کرده ام و حتی الان هم که به دادگاه آمده ام می ترسم شوهرم وقتی متوجه شود بلایی سرم بیاورد. زن جوان ادامه داد:همیشه استرس داشته ام و بارها تصمیم به طلاق گرفته ام، ولی به خاطر دخترم منصرف شدم. اما دیگر نمی توانم این زندگی پر از استرس را تحمل کنم و می خواهم هر طور شده به زندگی با این مرد پایان دهم. در پایان قاضی شوهر این زن را هم به دادگاه احضار کرد تا صحبت های او را هم بشنود و بعد از آن در این خصوص تصمیم گیری کند. ...
قاتل: شوهرم با مستخدم خانه در ارتباط بود او را کشتم/همسرم می خواهد با اسید مرا بکشد+تصویر
به گزارش خبرنگار حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان ،اخبار حوادث و انتظامی امروز، در این بسته خبری گردآوری شده است. بریدن زبان خانم 31 ساله به قصد تجاوز پسر نوجوانی پس از بریدن زبان خانمی که معلم او بود، به وی تجاوز کرد. قتل کودک 8 ساله بخاطر انتقام از زن مورد علاقه سه مرد به یک دختر 8 ساله تعرض کردند و او را با ضربات چاقو به قتل رساندند. ...
- سیم کارت مخفی - عامل جنایت را پای چوبه دار کشاند!
ویژه قتل عمد تماس گرفتند و او را در جریان مرگ مشکوک زن 35 ساله ای به نام الف قرار دادند. دقایقی بعد در حالی تحقیقات قضایی با حضور قاضی سیدجواد حسینی در واحد آپارتمانی آغاز شد که طبق نظر پزشکان قانونی حدود 12 ساعت از مرگ زن جوان می گذشت و یکی از شیرهای گاز شهری نیز باز بود! پس از بررسی های مقدماتی در محل کشف جسد، همسر متوفی زمانی در مظان اتهام قرار گرفت که مدعی شد در شهر دیگری مشغول به ...
از صبح عاشورا تا پیش از آغاز جنگ در کربلا چه گذشت؟
که بعد از ایمانشان، کافر شدند. پس دور باد گروه ستمکاران. اهتمام سیدالشهدا ( علیه السلام) به حقّ مردم قاضی نوراللَّه تستری می گوید: موسی بن عمیر از پدر خود نقل کرده که گفت: امام به من فرمود: ندا کن کسی که بدهی دارد، نباید با من کشته شود! این ندا را در همه پیروانم سر ده که من، از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شنیدم فرمود: هر که با بدهی بمیرد، در قیامت آن را از حسنات او برمی ...
از ناهنجاری های جنسی تا طلاق و زندگی مجردی؛ جایگاه خانواده در برنامه ششم توسعه چگونه باید باشد؟
افزایش یافته است، آمار نشان می دهد که طی سال گذشته از هر 10 طلاق شهری، 9 طلاق نیز در روستا ثبت شده است. کاهش نرخ تولد: به دلیل پایین آمدن نرخ زاد و ولد در کشور، سیاست جمعیتی در ایران طی سال 92 تغییر یافت و سیاست افزایش جمعیت از طرق مختلفی دنبال شد. نگرانی از پیر شدن جمعیت ایران طی دهه های بعد تا آنجاپیش رفت که سیاست و اراده دولت تا خصوصی ترین حوزه های زندگی شخصی در خانواده را در نوردید از ...
قتل پیرزن 2 سال پس از قتل پدر و مادر
مردی که 2 سال پیش پدر و مادرش را به قتل رسانده بود، این بار به جرم قتل یک پیرزن و سرقت طلاهای او دستگیر شد. به گزارش همشهری، این مرد 29ساله که جعفر نام دارد، در سال 92 و به دنبال یک درگیری پدر و مادرش را در یکی از مناطق اطراف نیشابور به قتل رساند و همان زمان از سوی پلیس دستگیر شد. اما درحالی که رسیدگی به پرونده اش در دادسرا شروع شده بود، خواهرش به عنوان ولی دم قربانیان، اعلام گذشت کرد ...
قتل شوهر در خواب با همدستی دختر و داماد
از آن بیان کرد. یک بررسی از گزارشات تلفن های اخیر این خانواده نشان داد که تهدیداتی از قبل مبنی بر اقدام برای قتل وجود داشته است. این مادر 42 ساله در بازجویی پلیس گفت: از مدت ها پیش با همسرم به خاطر مستخدم خانه مان درگیر بودم. هرچه اصرار می کردم او از این خانه برود، همسرم نمی پذیرفت و بعد از مدتی متوجه رابطه او با مستخدم شدم. از دخترم و نامزد او خواستم کمکم کنند تا همسرم را در ...
آرات نابغه 2 ساله آکروباتیک ایران
ارزشی قائل نشدند می خواهد به هر پیشنهاد خارجی که به او بشود فکر کند... *در 13 ماهگی، 18 پشتک پشت سر هم زد محمد حسینی، پدر آرات 40 ساله است و غیر از آرات یک دختر 15 ساله نیز دارد. او بعد از یک سالگی آرات روند زندگی اش تغییر پیدا می کند و در این باره می گوید: من و همسرم تا قبل از آنکه آرات به دنیا بیاید زندگی معمولی خودمان را داشتیم. من در مازندران میوه و تره بار داشتم و کار ...
همه چیز درباره ارگاسم همزمان در رابطه جنسی
سروی س سلامت جوان ایرانی به نقل از بانک پزشکان ؛ بخش اخبار پزشکی: بسیاری از زوجهای جوان به دلیل عدم آشنایی و در پاره ای از موارد نبود آگاهی کافی درباره نحوه برخورد با روابط عاطفی و زناشویی بین همسران ، با مشکلاتی مواجه هستند، که متاسفانه این مشکلات در برخی از موارد تبدیل به بحران های خانوادگی می گرد که آثار آن در معضلاتی همچون افزایش آمار طلاق در جامعه ، تنوع طلبی جنسی و.... قابل ...
این دل شده هیأت اباعبدالله(35) / ما گرفتار علمدار تو هستیم حسین
حسین گفتی و زینب دلش گرفت آن لحظه عاقبت نفس آخرت شکست شاعر: علی حسنی ای وای سایه ی سرم از دست می رود پشت و پناه دخترم از دست می رود بی تکیه گاه می شوم و می خورم زمین یک کوه در برابرم از دست می رود او یک تنه تمام بنی هاشم من است با این حساب لشگرم از دست می رود دارم برای غارتم آماده می شوم ای ...
محمدولی جعفری خیلی گریه می کند/ گزارشی از یک روز زندگی در سرای احسان
بخش زنان می شود. زنان هیجان زده از دیدن پیرمرد، باباباباگویان به سمتش می دوند و او را در آغوش می کشند. زنی 50 ساله با لبخندی صاف و از ته دل می گوید: بابا، برای عروسکم کلاه ندارم، بگو بهم کاموا بدن که ببافم... گروه همراه مدیران بهزیستی که وارد بخش می شوند، همه هیجان زده می شوند... کسی از انتهای حیاط در حالی که لیوان پلاستیکی قرمزش را در دستش می چرخاند، می گوید: آقا، بهشون بگین بهمون ماست بدن. من ...
گفتگو با زن همدست قاتل در مشهد
به گزارش جوان ایرانی، فقط ترس و وحشت از کتک کاری های بی رحمانه همسرم موجب شد او را در ارتکاب این قتل همراهی کنم اگرچه از قبل نمی دانستم او قصد کشتن راننده خودرو را دارد. فقط این را می دانم که احساس و عواطف مادرانه پای مرا به این پرونده جنایی کشاند چرا که همسرم نقطه ضعف مرا می دانست و دقیقا از همین نقطه ضعف برای همراه کردن من با خودش سوء استفاده می کرد به طوری که ... زن 20ساله ای که به ...
قتل کودک 8 ساله بخاطر انتقام از زن مورد علاقه
به گزارش خبرنگار حوزه حوادث گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان ، به نقل از دیلی میل ،سه مرد به اتهام تجاوز به یک دختر 8 ساله دستگیر شدند. طبق گزارش پلیس مظنونان همه ساکن مورگان بودند. مظنون اول نامزد مادر این دختر و آن دو مظنون دیگر از دوستان این مرد بودند. بنابر این گزارش مظنون شماره 1 به قصد انتقام جویی از مادر این دختر خردسال، او را ربوده و به دفعات متعدد به وی تعرض کرده ...
روحانی در پیشه رانندگی تریلی/ روایتی که مرا صاحب شغل کرد
هویت اول طلبگی و سربازی امام زمان(عج) و هویت دوم رانندگی برای امرار معاش که البته همیشه هویت طلبگی ام بر هویت شغل رانندگی برتری داشته است. خانواده و همسر خانواده مخصوصا همسرم با من در تصمیم هایی همراه بود و به گونه ای برادر شهیدم مهدی بعد از شهادت باعث این وصلت نیز شدند همسرم از خانواده روحانیون و شهدا هستند و حافظ کل قرآن و مسئول گروه تواشیح تسنیم اوقاف و امور خیره همچنین ...
اشعار ویژه تاسوعا و حضرت ابوالفضل (ع)
...> دختری گفت با خودش حتما عمه ام از عمو خبر دارد بین خیمه رباب غش کرد و همه دیدند که پدر دارد می رود سمت خیمه ی عباس چه شده دست بر کمر دارد دختری گفت از پرم بزنید دو گره زیر معجرم بزنید تا حرامی به نی سرش را زد پیش عباس خواهرش را زد طفل شش ماهه را که در آورد بعد با چوب مادرش را ...
همسرم اجازه نمی دهد از کارم استعفا دهم
زن جوان وقتی مخالفت شوهرش با استعفای او را دید، در دادگاه خانواده درخواست طلاق داد. به گزارش آرمان، چندی پیش زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و درباره علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم اجازه نمی دهد من در خانه بمانم و از کارم استعفا دهم. وی افزود: من چندین سال است که کار می کنم واقعا خسته شده ام. از طرفی محیط کارم خیلی بد شده و پرسنل جدید واقعا آنجا را ...
ثبت نام دانش آموزان خارجی بدون مدارک هویتی ممنوع
دو سالی می شود که در زندان است و وضع مالی او و خانواده اش خوب نیست. ماریا تاجیک ، مادر 45 ساله مریم که 5 فرزند دارد می گوید شنیده بوده که امسال همه دانش آموزان افغان اعم از کارت دارها و غیرکارتی ها می توانند به مدرسه بروند ولی حالا دو هفته است که دخترش به جای رفتن به مدرسه مجبور شده در گوشه خانه کز کند: همسرم معراج احمدی 46 ساله است. ما 5 فرزند داریم؛ 3 دختر و 2 پسر. بزرگترین فرزندم ...
لیست سیاه مرد جنایتکار برای قتل مادربزرگ ها
.... با گذشت سه سال از این جنایت، مرد جوان با رضایت خواهرش به عنوان تنها ولی دم آزاد شده بود. اعتراف به جنایت پس از افشای قتل پدر و مادر توسط ساسان، نیلوفر که از این موضوع شوکه شده بود، لب به اعتراف گشود و گفت: چندی قبل با با ساسان آشنا شدم. او خود را دانشجو معرفی کرد و مدعی شد پدر و مادرش در حادثه ای فوت کرده اند. به صورت عقد موقت با هم ازدواج کردیم و پس از مدتی دچار ...
مادری که متهم به قتل دخترش شد!
جزئیات قتل دختر توسط مادرش و جاسازی او در فریزر را در زیر بخوانید پلیس فلوریدا پس از اعلام گم شدن دختر بچه یازده ساله، او را در فریزر منزل مسکونی اش، پیدا کرد. تومیس البرد 31 ساله به اتهام قتل دختر یازده ساله اش در برندنتون فلوریدا، شناسایی و دستگیر شد. به گزارش پلیس برندنتون؛ پس از دریافت گزارشی مبنی بر گم شدن جنیا تامس، تحقیقات پلیس برای یافتن دختر بچه در منزل مسکونی ...
زن روانی، جان همسر و دخترش را گرفت
به گزارش جوان ایرانی به نقل از ایران، شلی کریستوفر 36 ساله روز سه شنبه با 29 ضربه چاقو شوهر خود ریچارد براون را کشته و دختر 2 ساله خود سوفیا رابا 6 ضربه چاقو به قتل رسانده است. شلی پس از دستگیری به پلیس گفت: رنگ چشم های همسرم تغییر کرده و پر از خون بود. همواره گمان می کردم شوهرم خون آشام است که قصد نوشیدن خون من ودختر کوچکم را دارد به همین خاطر تصمیم گرفتم شوهرم را بکشم. ...
دردسرهای عظیم ازدواج
خواهند زندگی مشترک خود را آغاز کنند، در این زمان یکی از پر استرس ترین دوران زندگی خود را می گذرانند. استرس های قبل ازدواج هم بر دختر و هم بر پسر جوان تاثیر می گذارد؛ تنها چیزی که تفاوت دارد، نحوه بروز استرس است. مرد ها معمولا استرس را درونی می کنند، ساکت و کم حرف می شوند یا ارتباط شان را با دیگران کم می کنند. خانم ها به شکل های بیرونی تری با این استرس ها مقابله می کنند؛ درباره استرس ها ...
گزارشی از زندگی زنان ایرانی که با اتباع خارجی ازدواج می کنند
33 سال در این کشور زحمت کشیده ام و فرقی با افغان هایی که هر روز از مرز رد می شوند و به ایران می آیند، ندارم. او می گوید گلفونه را دوست دارد چون زن خوبی است و برای همین در جوانی سراغ ازدواج با او رفته است: زنم همسایه دخترعمه ام بود. او گلفونه را دیده بود و به خواهرم گفته بود، دختر خوبی است. من هم دوست داشتم زن ایرانی بگیرم، فکر می کردم اگر قرار است ایران بمانم، برایم بهتر است ولی بعد از آن فهمیدم ...
یزید با الگوی مسیحی یهودی پرورش یافت
حضور قلب درست بوده باشد. خمس و زکاتش را می دهد، مردم آزاری نمی کند و ... . آیا همه این اعمال بدون ولایت حقّ باطل است؟! فرمودند: بله، باطل است. بعد بیان کردیم که می فرمایند: حتّی این اعمال خوب بدون امام حقّ، خودش به عنوان فواحش و فسق مطرح می شود. نمزی که بدون ولایت باشد، فسق است. آیا این روایت هم دارد؟ در این جلسه روایتی در این زمینه بیان می کنم و بعد به سراغ ادامه بحثمان می رویم. ...
اس ام اس برای شهادت حضرت علی اصغر (ع)
اس ام اس تسلیت شهادت علی اصغر عبدالله بن حسین معرف به علی اصغرنام کوچک ترین فرزند حسین بن علی (امام سوم شیعیان) است که مادرش رباب بنت امرئ القیس می باشد علی اصغر در 10 رجب سال 60 هجری در مدینه متولد شده و در 10 محرم سال 61 هجری در شش ماهگی در کربلا کشته شد. در ادامه می توانید گلچینی از غم انگیز ترین و زیباترین اس ام اس ها را به مناسبت فرا رسیدن شهادت عی اصغر (ع) کودک شش ماهۀ ...