سایر منابع:
سایر خبرها
این زن می خواهد کلیه اش را بفروشد!
هایت را بردار، اینجا دیگر جای تو نیست. متعجب بودم. هنوز نمرده بودم که کفن شوم اما قرار بود از خانه و زندگی ام دور شوم. خوشحال بودم چون دیگر مجبور نبودم خانه سرد و بی مهر و محبت شوهرم را تحمل کنم. اما قلب و جانم آنجا ماند. شوهرم نگذاشت دخترم را با خودم ببرم. چند روز بعد رفتم یکسری وسایلم را بردارم اما با خانه خالی روبه رو شدم. شوهرم تمام اثاثیه زندگی ام را برده بود و حتی حالا هم نمی دانم وسایلم را ...
گفت وگو با پرستاری که عروسی اش را عقب انداخت
؟ بدون اغراق می توانم بگویم شوکه شدم و از این که پرستار هستم، به خودم افتخار کردم. آن روز من شیفت بودم و از ماجرا خبر نداشتم. وقتی به خانه آمدم، پدرم به من گفت رهبر انقلاب درباره تو حرف زده اند. راستش وقتی آن را شنیدم، اشک هایم بی اختیار سرازیر شد؛ اتفاقی که واقعا دست خودم نبود. در آن لحظات، حس غرور دلچسبی به من دست داده بود که کاری کرده ام که رهبرم از من تشکر کنند. می دانید؟ خیلی از کادر درمان و آدم ها در جایگاه های مختلف این کار و حتی کارهای مهم تر از این انجام داده اند اما برای من خبرساز شد و حقیقتا به خودم بابت چنین شغلی و به خودم و همسرم بابت تصمیم مان بالیدم. ...
معلم یزدی، درخانه ماندن شاگردانش را به بازی و ورزش تبدیل کرد+ فیلم
، دوچندان شده است. برای یافتن موضوع گزارش خودم در مورد قهرمانان شکست کرونا، در حال گشت وگذار در فضای مجازی بودم که طی چند روز کلیپ های جالب ورزش در خانه را از یک معلم ورزش در یزد مشاهده کردم و باکمی جست و جو توانستم این معلم فعال ورزش را پیدا کنم. درحالی که در گروه های فعال آموزشی خبری از معلمان ورزش نیست؛ آقای مجید جوادی پور معلم ورزش مدرسه پسرانه فرهیختگان پویا در یزد ...
برای پرستاری از کرونایی ها جانم را هم بدهم، باز هم خوشحالم
اگر وزنه برداری نبود، من هم مثل سایر پرستارانی که بدون هیچ سر و صدایی در بدترین شرایط کار می کنند و از جان مردم حفاظت می کنند و هیچ کس اسمی از آنها نمی آورد، گمنام بودم پایگاه اطلاع رسانی سازمان نظام پرستاری: حالا دیگر همه او را می شناسند برای خودش اسم و رسمی پیدا کرده. بعد از اینکه با اداره و تلاش مثال زدنی اش بدل به نخستین بانوی وزنه بردار تاریخ ایران در رقابتهای جهانی لقب گرفت و ...
و قسم به قلم، سلامتی نعمت بود
.... وقتی که نتیجه مثبت شد خیلی ترسیدم و واقعا فکر می کردم دنیا به آخر رسیده است. اما باز هم سعی کردم به خودم روحیه بدهم چون روزهای سخت در زندگی ام زیاد داشته ام و همیشه سعی کردم برای زندگی ام بجنگم. این بار هم به خاطر پدر و مادرم و برادرم حسین و بقیه اعضای خانواده ام که بتوانم همه را ببینم سعی کردم که این بیماری را شکست دهم. تقریبا یک ماه در خانه بودم و در این یک ماه تبم از ...
حامد عسکری: من عاشق کرونا بودم
به گزارش فرهیختگان آنلاین ، حامد عسکری را همه با اسم شاعر می شناختند، شاعری که شعرهایش را خیلی دوست داریم آنجا که می گوید: شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد / خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد اما با نوشتن پریدخت ما را برد به سرزمین قصه ها. داستانی زیبا که خیلی ها با آن ارتباط برقرار کردند و حالا در متنی که برایمان نوشته از روزهای کرونایی اش گفته است با آن قلم جادویی و دوست داشتنی ...
تیمور غیاثی؛ طلایی که ستون فقراتش را کج کرد
، رضا انتظاری در دوهای 400 و 800 متر و جلال کشمیری هم بودند که ستاره محسوب می شدند و در هر مسابقه جهانی یا بین المللی جزو مدال آوران بودند. در آن دوره ما خیلی طرفدار پیدا کردیم و مردم به دوومیدانی علاقه مند شدند. همه مسئولان کشور هم به استادیوم آمده بودند. این همه مدال گرفتم، اما یک خانه از خودم ندارم 57 سال است که در دوومیدانی هستم و بارها قهرمان آسیا شدم. حالا می توانید خانه ...
ترجمه اشتباهی که کسب و کار را به تباهی می کشاند
روز تو همین شرایط بودم . انقدر به خودم و انتخابم اعتماد داشتم که بدون اینکه ترجمه انجام شده رو بخونم آماده شدم برم که یک کنفرانس خیلی خوب رو ارائه بدم . رفتم پشت تریبون وایستادم . همه چی آماده شد ... آینده روشنم میومد تو ذهنم که بعد از ارائه این مقاله می تونم به یک حقوق خیلی خوب برسم . تمامی حواس ها رو به من بود . گلویی صاف کردم و آماده ارائه شدم . ترجمه رو جلو چشم گذشتم . خط های اول ...
2 ماه با پای شکسته در کامیون بودم!/ با مهدی هاشمی و زرد قناری عاشق سینما شدم
افزود: چند روز پیش به خود ایشان هم گفتم که من زمانی که شش هفت ساله بودم با دیدن فیلم زرد قناری سینما رفتن را آغاز کردم و عاشق سینما شدم و حالا پس از سه دهه دارم در کنار ایشان بازی می کنم؛ این از همان اتفاقات جذابی است که فعالیت هنری برای شما رقم می زند. شرفی در ادامه گفت: از همان ابتدا که فیلمنامه کامیون و نقش صابر به من پیشنهاد شد، به این نقش ویژگی های روحی و رفتاری آن علاقه مند شدم. سع ...
منوچهری: گلِ من باعث قهرمانی استقلال شد
تجربه سختی را پشت سر می گذاریم. *آیا مثل سایر تیم ها به صورت آنلاین تمرینات خودتان را انجام می دهید؟ منوچهری: ما هرروز رأس یک تایم مشخصی مشغول تمرین تیمی در اسکایپ می شویم و می توان گفت این تمرینات حداقل از هیچی بهتر است. اما ازآنجا که می توانیم همه دوستان خودمان را ببینیم تا حدی آن روح تیمی حفظ می شود. *امین صادقانه به ما بگو آیا بازیکنان و خودت این تمرینات را جدی ...
دزدی که سریع تر از ستاره پرسپولیس دوید و فرار کرد!
.... ترابی یادآور شد: همه دوست دارند لژیونر شوند، ولی من به نظرم اگر دو سال قبل به اروپا می رفتم، بیشتر موفق می شدم و پیشرفت می کردم. همه مسائل درباره لژیونر شدنم را به مدیر برنامه ام سپردم، چون از ریز قراردادم و همه مسائل با خبر است. خودم دوست دارم یک روز در اسپانیا بازی کنم و طرفدار رئال هستم. متاسفانه الان بخاطر شرایط کشور، بازیکنان ایرانی را خیلی سخت جذب می کنند. با زیکن ...
آخرین شلیک یک شکارچی تانک +عکس
دشمن را نابود کرده بودم. می دانستم با این کار یک لشکر زرهی دشمن را زمین گیر کرده ام. بلافاصله از نفربر پیاده شدم. تا اگر مورد هدف قرار گرفت آسیب نبینم. حجت آدم درشت هیکلی بود. در عملیات کربلای1، آتش عقبه موشک 107 به بدنش خورد و یکی از دستانش فلج شد. به حجت گفتم: - برو بالا ماشین را بیار پایین. خودم پایین ایستادم. حجت رفت بالا تا خودرو را پایین بیاورد؛ اما ناگهان ...
هیچ فعالیت جهادی بدون توجه به توسعه پایدار نتیجه نخواهد داشت
آرام آرام و ناخواسته وارد عرصه نویسندگی به عنوان مهمترین دغدغه ام شدم. این نویسنده معاصر ادامه داد:نمی توانم اکنون خود را نویسنده بدانم، نویسنده کسی است که هم اکنون نیز درحال نویسندگی هستم؛ از یک نشریه دانش آموزی شروع کردم که سرمقاله هایش بدون اسم بود و داستان هایم را نیز به اسم مستعار منتشر می کردم و از شدت علاقه ام به کتاب خوانی در ایام کنکور با خودم شرط کرده بودم که به ازای هر ساعت درس ...
روایتی از بارسنگین غم خانواده هایی که عزیزانشان را به دلیل ابتلا به بیماری کرونا از دست داده اند
می کنم پسر جوان در حال گریه کردن است. دوست و آشنا با تلفن و واتس اپ و... تسلیت میگن، عکس پدر رو در صفحات اینستاگرامشون منتشر کردن، همه اینا باعث دلگرمی می شه اما این تنهایی و این خوف احتمال مرگ مادر خیلی آزار دهنده بود. هیچ کدوم مون دیگه اون آدم های سابق نمی شیم . خانه دوم؛ کاش آن روز می توانستم دخترانم را بغل کنم گل های آبشار طلایی از بلندای دیوار حیاط سرسبز خانه سرک کشیده و خودش ...
ناگفته های تکان دهنده زنی خطرناک که 2 بادیگارد مسلح داشت
می برد و تاکید می کند:"یک زمانی به من می گفتند زنیکه حالا به من می گویند خانم ! خودم قهرمان خودم شدم. " دوران کودکی تان چگونه گذشت؟ دوران کودکی زیاد قشنگی نداشتم، اما آنقدر هم بد نبود که بخواهم ناراحتی داشته باشم. سرکش بودم. در خانه از من می ترسیدند. فقط حرف پدرم را می خواندم، حرف مادرم را گوش نمی کردم. هر کاری می گفت برعکسش را انجام می دادم. چندتا خواهر و برادر ...
مشغول طنز شدم تا این روزها را فراموش کنم
به گزارش ایسنا، امین فقیری درباره حال و هوای این روزهای خود در قرنطینه خانگی اظهار کرد: من قبلا به خاطر پادرد بیشتر در خانه بودم. اما از زمانی که حالت دستوری برای خانه ماندن وجود دارد - دستور از طرف خود پدیده کرونا - آدم احساس زور می کند و انگار در زندان است. ولی خب قبل از این پدیده هم در خانه بودم، اما به این شکل به من فشار نمی آمد، حالا به خاطر کرونا بیشتر به من فشار می آید، البته خدا را شکر از ...
زندگی تلخ زن جوان با شوهر هوسران
اگرچه به صورت سنتی ازدواج کردم اما آن قدر تحت تاثیر فن بیان و چرب زبانی های خواستگارم قرار گرفتم که انگار هیپنوتیزم شده بودم و در برابر تعریف و تمجیدهایی که از خودش می کرد، او را نیمه گمشده ام یافتم و ... این ها بخشی از اظهارات زن 26ساله ای است که برای استحکام پایه های لرزان زندگی 10ماهه اش دست به دامان قانون شده بود. او که با چشمانی اشک بار به آینده تاریک خود می اندیشید و همه آرزوهایش را ...
کپی کردن از لیلی با من است اثر بی مزه ای می شود
نامه است. اگر وارد عرصه کارگردانی شدم، به این دلیل بود که ترجیح می دادم خودم باشم و از اینکه ایده و طرح من مسیر دیگری می رفت، ناراحت بودم. البته کارگردان هایی بودند که به ذهنیت من نزدیک می شدند و قطعا اتفاق بهتری بود. هنوز اگر احساس کنم بتوانم برای کارگردانی فیلم نامه بنویسم، این کار را انجام خواهم داد. اصولا در فیلم نامه نویسی به وجود یک همکار فیلم نامه نویس معتقدم، چراکه فکر می کنم فیلم خوب در ...
شرفی: صابر در کامیون شبیه خودم بود/ پرداختن به مشکلات دانشجوها در قصه
.... ** شهرت را دوست داشتید؟ - نمی دانم. **بالاخره با بازی در سریال نوروزی دیده می شوید و به شهرت می رسید. - از آن لحظه ای که آدم تصمیم می گیرد بازیگر شود قاعدتا شهرت را جلویش می بیند و نمی توان گفت با شهرت بیگانه بودم. اما با همه شیرینی ها و سختی هایی که خواهد داشت چیزی است که اجتناب ناپذیر است. ** پیشنهاد جدیدی بعد از بازی در این سریال داشتید ...
پورحیدری دوست نداشت انتقام 6 تایی ها را از پرسپولیس بگیرد!
خبرورزشی / مهدی همدانی؛ این روز ها مصادف با پنجاهمین سالگرد اولین قهرمانی استقلال در جام باشگاه های آسیاست. قهرمانی هایی که هر کدام یک ستاره روی پیراهن آبی ها نشاند و جالب اینجاست که منصور پورحیدری فقید تنها چهره تاریخ باشگاه استقلال محسوب می شود که در کسب هر دو ستاره فوق نقش داشته است. نقشی که البته حالا همسر ایشان تأکید دارد متأسفانه از طرف برخی مدیران باشگاه استقلال آن طور که باید، مورد توجه ...
یک بازنده
بهونه ی استارتاپ و با گفتن "من یه استارتاپ دارم که..." تونسته ارتباط برقرار کنه. کل اون روز دنبال یه فرصت کوتاه بودم که باهاش فقط یه سلام و احوالپرسی کنم و بگم که قبلا هم شما رو دیدم و فلانی آشنای مشترکمونه. اما تقریبا همه ی زمان ها رو با هم بودن و ... ذهن مغشوش من با خودم درگیر بودم. هر چیزی به ذهنم میومد. ولی چیزی که خیلی باهاش درگیر شدم این بود که ارزشش برای من داشت ...
عدالت کرونا، تبعیض ما
شعار سال : ترانه بنی یعقوب، گزارش نویس، در روزنامه ایران نوشت: توی اوج مثبت اندیشی کرونام مثبت شد. شما را به خدا توصیه ها را جدی بگیرید. اینجا توی بیمارستان همه چیز خوب نیست. حتی امکانات کمکی برای معلولان ندارند. سرویس بهداشتی مناسب هم نیست. ای کاش حرف هایم به جایی برسد. حالا اگر کسی پول ندارد بیمارستان خصوصی و با امکانات عالی برود تکلیفش چیست؟ این ها حرف های اعظم عزیزی است؛ فعال اجتماعی دارای معلولیت که چند روز پیش به خ ...
جنجال حمله تند شیلا خداداد به احسان علیخانی + فیلم و عکس
خداداد و همسرش + زندگی شخصی شیلا خداداد متولد 14 آبان 1359 در تهران، بازیگر است فارغ التحصیل لیسانس رشته شیمی از دانشگاه آزاد است، در دبیرستان ریاضی فیزیک خوانده و بجز بازیگری مدتی در موسیقی و حالا نویسنده کتاب است ورودم به بازیگری خیلی اتفاقی و شانسی شدتازه دیپلم گرفته بودم و منتظر نتیجه کنکور بودم، یک روز داشتم به داروخانه می رفتم تا برای مادرم دارو بگیرم که ...
نقدی بر انتقادها از محسن چاوشی
نام شاعرش اشاره ای نشده بود و آن هم در سیاقِ مولانا بود. تحسین ها شد. چند سال بعد از استاد پرسیدند راستی شاعر شیدا شدم چه کسی بود؟ گفت: خودم! حالا به این فکر می کنم اگر محسن چاوشی هم نامی از خود به عنوان شاعر نمی برد، با این هجمه ها روبه رو نمی شد و چند سال بعد با پرده برداری از نام خودش، می توانست دست این انتقادها را که ظاهرا بیش از آن که مبتنی بر حمله به ارکان این شعر داشته باشند، قصد حمله به خود ...
فکر بکر آقای دکتر در روزهای کرونایی/ ویزیت این پزشک رایگان است
که احتمال اینکه حتی مبتلا شود وجود داشت اما با این حال دست بردار نبود، چرا که از خودش گذشته بود و این نهایت ایثار است. وی در گفت وگو با فارس می گوید: در روز تماس های زیادی داشتم که قادر به شمارش نبودم و با این حال خیلی ها پشت خط ماندند که از آنان عذرخواهی می کنم. حین پاسخگویی به تماس ها، ویزیت در منزل و درمانگاه هم داشتم با وجود اینکه بیماران در مسیرهای مختلف بودند ولی خودم ...
تجربیات یک نجات یافته کروناویروس؛ چرا و چطور بیمار شدیم
شدید در کمر و استخوان های ران و مفاصل زانوهایم احساس می کردم. این موقعیتی بود که هیچ گاه در زندگی برایش آموزش ندیده بودم. حس چشایی و بویایی خود را کاملا از دست داده بودم. هر روز به این امید زنده می ماندم که تا شب دوام آورم. می ترسیدم به بیمارستان بروم؛ زیرا می دانستم دکتر کافی آنجا برای همه بیماران کرونایی وجود ندارد. چهارشنبه تب من 2 درجه پایین آمده بود و حس بهتری به خودم داشتم، همه چی به نظرم رو به بهبودی بود به جز سرفه های خشکی که داشتم. آن روز بالاخره با من تماس گرفتند و گفتند که تست کرونای من مثبت است. منبع: ریدرز دایجست ...
ماجرای مسلمان شدن و نویسندگی ویلو ویلسون
د تا جایی که او را به آثارش مثل رمان ترسیمی قاهره و کتاب های ماهیانه (هوا) که هردو به وسیله ی دی سی/ ورتیگو منتشر شدند رجوع می دهد. این داستانی است که او انتظار نداشت آن را بیان کند، ویلسون کسی که در ابتدا هیچ علاقه ای به نگاشتن خاطره نداشت می گوید: از فرستادن ایمیل هایی که برای دوستان و خانواده ام نوشته بودم دست برداشتم، به خانه بازگشتم و به توصیف همه ی چیزهایی که وقتی وارد مصر شدم ...
مردی که 12 سال در خانه مانده است
شدت زخمی شدم و به عقب منتقل شدم چند صباحی بستری بودم که ناگهان با هجوم دشمن و مزدوران دشمن یعنی منافقین مواجه شدیم دوران نقاحت را پشت سر می گذاشتم که دوباره دستور آمد برای مقابله با منافقین دسته را جمع و به منقطه غرب برویم. منافقین که خیال می کردند همه چیز تمام شده با همه توان خود هجوم آورده بودند و فکر می کردند که کشور دیگر مدافعی ندارد، اما در همان ساعات اولیه و گام های نخستین گرفتار ...
دی کانیو؛ داستان اهریمنی که فرشته شد
همیشه به یاد می ماند: وقتی پل آلکاک (داور مسابقه) را دیدم که کارت قرمز را جلوی من گرفته است، کنترلم را از دست دادم. من که ضربه آرنج دریافت کرده بودم، درد هم کشیدم و حالا باید جریمه می شدم؟ بدون هیچ حرکت خشنی، او را کنار زدم. فقط یک هُل بود که البته تصمیم اشتباهی بود. باشگاه به او پیشنهاد کرد مستقیما راهی ایتالیا شود چرا که تبعات سنگینی در انتظارش بود. محرومیت 11 جلسه ای او به صفحه اول و آخر تمامی ...
کرونا بانک ها را همراه نکرد/فریاد از نداری
کار با خواندن چندین مقاله در رسانه ها متوجه شدم که خودم و مشتریانی که مراجعه می کردند، همه خیلی خیلی در معرض خطر هستند. جلال اکبری پس از مطلع شدن از خطر پیش رو بدون هیچ معطلی کار و کاسبی خود را تعطیل و برای قطع زنجیره انسانی به قرنطینه خانگی رفت. به عزیزان همشهری توصیه می کنم در خانه بمانند و بدانند که با قطع زنجیره انسانی است که می شود با این ویروس مقابله کرد. او هم چک و ...