سایر منابع:
سایر خبرها
حاجی برات شهادت را در جوار خانه خدا گرفت/در سجده آخر می گفت اللهم عجل لولیک الفرج
گردان تخریب الوارثین بود. نحوه شهادتش هم به این ترتیب بود که ترکش به پشت سرش اصابت می کند و به بیمارستان منتقلش می کنند. روی سرش جراحی انجام می دهند. برادرشان که بالای سرشان می روند، پزشکان می گویند اگر به هوش بیاید مثل بچه چهارساله است، توقع جوان 24 ساله نداشته باشید، اما بعد از سه روز آقا محمود به شهادت رسید. چند ماه بعد موقع زایمانم، همسر شهیدم خیلی کمکم کرد. زایمان سختی داشتم. خواهرم خواب دیده ...
قرنطینه با توپ
. خواهرانم دوومیدانی کار هستند و برادرم هم بدمینتون بازی می کرد. من کوچک تر از همه بودم و بقیه خیلی حمایتم می کردند. جو خانه ما ورزشی بود. روز اولی که به اردوی تیم زیر 14سال دعوت شدم، پدرم به اردو آمد و با مربی ام صحبت کرد. هر تیمی که دعوت می شدم، پدر و مادرم می آمدند و شرایط تیم، اسکان و... می دیدند و بعد من قرارداد می بستم. اینطور نبود که رها شده باشم. الان هم از راه دور حمایت می کنند. همان روزهای اول که ...
کز بسی خلق است دنیا یادگار/ نگاهی به واقفان سلامت در آیینه کتاب
.... از چاه آب می کشد، سر و رویشان را می شوید، زخم هایشان را دوا می گذارد و به آن ها غذا می دهد، تاکنون حتی یک مسلمان نیامده، من چقدر پیش این خانم راهبه مسیحی خجالت بکشم؟ چه بگویم؟ یک مسلمان نیست که بیاید معلول و سالمند مسلمان ایرانی را پرستاری کند، عیادت کند، دلجویی کند؟ من از غصه و شرم هر بار که این خانم را می بینم، می میرم. همه معلولان ما که وارد آسایشگاه می شوند، مسلمان هستند، ولی بعد از چند ...
خوشگذرانی لاکچری علی اوجی و نرگس محمدی لب ساحل + تصاویر
باید هر روز سر یک ساعتی سر کار می رفتم تا یک ساعت مشخص، زندگی برایم خیلی سخت می شد. الان کلاس های مختلف می روم، گیتار تمرین می کنم و دائم در حال انجام کارهایی هستم تا از روزمرگی نجات پیدا کنم. چند وقت است که مقابل دوربین هستی؟ از سال 85 ، در این بین به دلیل پیشنهاد نشدن نقش مورد علاقه ام گاهی هشت ماه بیکار بوده ام و این اتفاق برای کسانی که یکدفعه دیده می شوند خیلی می افتد و ...
روایت هایی خواندنی از زندگی و مرگ سهراب سپهری
زمانی اتفاق افتاد که شبش از اتریش آمده بودم و پدر تا صبح فردا دیگر تمام کرد. سهراب سراسر شب قدم می زد و پیدا بود چقدر ناراحت و کلافه است اما صحبتی نمی کرد. همایون دخت نیز درباره برخورد سهراب با این اتفاق می گوید: در خودش می ریخت و سعی می کرد ناراحتی اش را ظاهر نکند ولی آدم احساس می کرد عمیقا ناراحت است. اگر ناراحتی پیش می آمد، خوددار بود. من به مهمانی دنیا رفتم سفر ...
شهیدی که با لباس و غسل شهادت به استقبال شهادت رفت
خواب را هم از یاد برده بودم. غسل شهادت در روز آخر محمد هر روز غسل شهادت می کرد. روز آخر هم رفت حمام و برگشت و لباسش را پوشید و باز هم برادرم گفت: چه لباس قشنگی. محمد جلوی پیراهنش را گرفت و گفت: دایی این لباس شهادت است. اگر هم شهید نشدم لبنان می روم. حالا برادرم مدام می گوید ای کاش در آن لحظات از او فیلم می گرفتم، انگار ما خواب بودیم و نمی دانستیم او چه می گوید. شب ...
کتاب با مادرم همراه – سیمین بهبهانی
.... فرزانه نوشته بود که شعرها و اسناد مربوط به زندگی ی مادرت چه شد. به خواهرم گفته بودم آن چه در دسترس برادرم هست، بفرستد که نفرستاده است. خب دیگه، اینا همه ش بلدن به تو غر بزنن. صد سال دیگه م اگه فرستادن، من اسمم میذارم سگ! | مادرم، پشت در اتاق، ایستاده بود با سینیی شربت در دستش. آن روزها اسمش فخرعظما بود که فخری می نامیدندش. سینیی نقره کار اصفهان با سه گیلاس بلور در زیر گیلاسیی نقره ...
جامعه ایران در دوران پساکرونا؛ اهمیت یافتن عدالت از اثرات این بیماری است/ هر حکومتی برای پایداری و ...
13 سالگی رسیدم. در یک خانه با مادرشوهر و پدرشوهر و برادرشوهر و خواهر شوهر و ... زندگی می کردیم. همه کارهای خانه با من بوده، هیچوقت حق نداشتم بدون اجازه خانواده شوهرم مهمان دعوت کنم. به ندرت خانواده خودم اجازه آمدن به خانه ما را داشتند. میشه گفت که من به عنوان خدمه خانواده همسرم بودم. خیلی وقتها گریه می کردم، کسی نبود حتی به حرفم گوش دهد. یکبار مریض بودم و نتوانستم کارم را انجام دهم. مادر شوهرم مرا ...
کرونا از آنچه فکر می کنید به شما نزدیک تر است
تنگی نفس هم خیلی خفیف داشتم، تا اینکه چند روز بعد همه علائم را با هم داشتم. البته به مرور علائم من خیلی کمتر شد تا اینکه فقط سرفه می کردم. حدود 25 اسفند بود که برای سرفه هایم به دکتر مراجعه کردم و گفت: باتوجه به شرایطی که داشتی احتمال می دهم بیش از 90 درصد مبتلا به کرونا شده ای، ولی از کنارش رد شده ای! محمد ابراهیم با اشاره به اینکه هیچ آزمایشی نداده که نشان دهد کرونا داشته، می گوید با ...
رقیب پولدار دل دختر 18 ساله را ربود / کاش با وحید پسرخاله ام می ماندم !
اقدامات او بی مجازات نماند و توسط پلیس دستگیر و هر آن چه داشتیم توسط دادگاه مصادره شد. آن روزها من فرزند دومم را باردار بودم و با وضعیت نامناسب جسمانی راهروهای دادگاه، زندان و کلانتری را طی می کردم. روی بازگشت به خانه پدرم را نداشتم ولی چاره ای نبود. پسرم در حالی متولد شد که همسرم در زندان به سر می برد. چند بار تصمیم به طلاق و جدایی گرفتم اما با وجود دو فرزندم پشیمان شدم. خلاصه ...
تک تیراندازی که تنها حریفش، خمپاره بود/ شهید شیبک یک تنه 40 تکفیری را از پا در آورد/ روایت همسر شهید از ...
یت بود. احساس دلتنگی می کردم. همان روز تماس گرفت و مثل همیشه، احساسم را از لرزش صدایم حس کرد. هر قدر سعی کردم عادی صحبت کنم، نشد. نیمه شب پیامک داد که تا چند ساعت دیگر به خانه می آیم. برای عید خودش را به خانه رساند و شیرینی آن عید برای همیشه در ذهنم ماندگار شد. از آنجایی که دور از خانواده زندگی می کردیم، بسیار مراعات حال مرا می کرد. در انجام کار خانه و نگهداری از فرزندمان کمک حالم بود. ...
نبرد سخت (10): با تمرینات ذهن آگاهی بر تنفس و اکسیژن رسانی به بدنم متمرکز شدم (+فایل صوتی آرامش)
عصر ایران - "نبرد سخت" یادداشت های کوتاه عباس پازوکی -نویسنده و روان شناس- از خاطرات واقعی و تجارب شخصی اش در روزهای سخت کرونایی است که برای عصر ایران نوشته است. *** روز اول قرنطیه خانگی در حال اتمام بود، همسرم تمام تلاش خودش را برای بهبود حال من به کار گرفته بود و تماس های اطرافیان، دوستان و اقوام به شدت باعث دلگرمی شده بود. هر چند که درگیر شدن با بیماری کرونا، تنگی نفس و ...
آخرین وضعیت پرونده های مشایی، بقایی، زم، طبری، فریدون و زاغری
در شرایط سخت کربلای 4 و 5 با ایشان همراه بودم. *هنوز با سردار قاآنی ارتباط دارید؟ بله. *بعد از فرماندهی هم با ایشان ارتباطی داشتید؟ بله، بعد از فرماندهی یک ملاقات با ایشان در روز تشییع حاج قاسم داشتم و چند بار هم ارتباط تلفنی داشتیم. *خدا حفظ شان کند. اصلا چطور شد که آقای اسماعیلی بعد از جنگ سمت قضاوت و دستگاه قضا رفت؟ گویا این در خون من بود. به ...
اوج عرفان و تعالیم دینی در کلام صدیقۀ طاهره(س)
...، دوتا عقرب و دو سه تا مار روی بدنم آمده اند و آنها هم استراحت می کنند. گفتم: با تو کاری ندارند؟ گفت: اگر مَحرم اینجا باشی، هیچ کس با تو کاری ندارد. همهٔ این بلاها برای نامحرم هاست! -قمربنی هاشم(ع)، واسطۀ توحید تام ژنده پوشی پشت شانه اش زد و مرحوم قاضی برگشت، ژنده پوش گفت: توحید تام می خواهی؟ واسطهٔ بین توحید تام و خواهندگان در این عالم، قمربنی هاشم(ع) است؛ شما به آنجا برو ...
شایعه | طلاق شهاب حسینی از همسرش علنی شد + عکس و بیوگرافی
رسیدند قرار است آن را چه کسی بازی کند. همه درباره آن کنجکاو بودند و آن نقش را دوست داشتند. شهاب همشه به من می گفت نقشی که به من داده همان حسی است که در زندگی اش نسبت به من دارد. ازدواج پریچهر قنبری و شهاب حسینی شهاب حسینی:22 ساله بودم که با بچه های تئاتر دانشگاه تهران کار می کردم. تا قبل از این که همسرم را ببینم، قصد ازدواج نداشتم تا این که روزگار ما را در برابر هم قرار داد. به او ...