سایر منابع:
سایر خبرها
تیام: امیدوارم قصه جدیدی با استقلال بنویسم
مقابله با این بیماری انجام بدهم. موفق شدم به تیم ملی برگردم حضورم در کاسیم پاشا با اهداف زیادی همراه بود که اولین هدفم بازگشت به فهرست تیم ملی سنگال بود. در حال حاضر از 26 بازی که از لیگ ترکیه گذشته در 18 هفته به میدان رفتم و شش بار موفق به گلزنی و چهار بار هم پاس گل دادم که عملکرد خوبی بود تا سرمربی سنگال دوباره نام من را در جمع دعوت شده ها قرار بدهد. می خواهم زوج سادیو ...
افشای رسوایی اخلاقی ستاره چلسی
ازدواج کند. او در این مورد گفته: جورجینیو رابطه ما را نابود کرد. گستاخی او را هنوز هم نمی توانم باور کنم. افشا شدن این موضوع درست چند روز قبل از خبر بارداری کاترین هاردلینگ همسر هافبک 57 میلیون پوندی چلسی صورت گرفت. آرون گفت که الیسا مدتی بعد از شروع کار در باشگاه چلسی با بازیکن برزیلی الاصل چلسی آشنا شده است. الیسا اصالتی ایتالیایی- سریلانکایی دارد. جورجینیو سال 2018 از ...
روایت دردناک جوان نخبه ایلامی ازناملایمات زندگی
برای مقطع دکتری استفاده کنم، افزود: اگر در مدت تعیین شده از این فرصت استفاده نکنم این شانس را از دست خواهم داد. تاکنون موفق به نوشتن 3 مقاله برای کنفرانس هسته ای در بوشهر و تهران" دانشگاه امام خمینی" و" دانشگاه خواجه نصیر طوسی" شدم که از سوی دانشگاه شریف پذیرفته شدند که در دو مورد توانستم شرکت کنم و حتی دعوت به سخنرانی شدم که مورد آخر به دلیل بیماری کرونا برگزار نشد.وی ادامه داد: تاکنون برای ادامه ...
پریناز ایزدیار ازدواج کرد + عکس همسرش
که خوب باشد را می شنوم. کودکی دوران کودکی من در شهر ساری گذشت و من در این شهر به مدرسه رفتم، اما در دوره راهنمایی مجبور شدیم به تهران بیاییم و من در تهران به مدرسه رفتم، ولی برای گذران دوره دبیرستان شرایط کاری پدرم دوباره تغییر کرد و ما به بابل رفتیم. در همان دوران از این که می دیدم دوباره بستری فراهم شده و من به شهر پدری ام بازگشتم، بسیار خوشحال بودم، اما این خوشحالی زیاد ...
رویانیان:هیچ وقت به اندازه دوره پرسپولیس اذیت نشدم/ آبرو و زندگی ام را گرو گذاشتم
دادم و مستأجر شدم. گفتم شاید این یک نوع عنایت باشد که گناهانم کم شود یا بخشیده شوم. شاید تقاص جدا شدن از همسنگرانم را می دهم. در لباس مقدس سربازی و در لباس شهدا بودم. بعضی وقت ها فکر می کنم که تقاص این را پس می دهم که از این لباس مقدس دور شدم. از خیمه شهدا به بازی فوتبال رفتم. نمی خواهم مظلوم نمایی کنم یا احساسی صحبت کنم. ولی واقعیت این است که من فکر می کنم دارم هزینه دور شدن از آن آرزوهایی که با ...
کاویانی نژاد: به دنبال مدال المپیک هستم/ در مسابقات جهانی شرایط آن طور که می خواستم رقم نخورد
برای رعایت موارد بهداشتی و ایمنی در شرایط شیوع ویروس کرونا خاطرنشان کرد: من هم به خاطر خودم و هم به خاطر خانواده و نزدیکانم تمامی موارد را رعایت می کنم. آرزوی سلامتی برای همه ی مردم کشورم دارم و انشاء اله که هرچه زودتر از این شرایط بیرون بروند و همه با صحت و سلامت به زندگی عادی مان ادامه دهیم و ما نیز بتوانیم مردم را خوشحال کنیم، افتخارآفرین باشیم و پرچم کشورمان را در میادین مختلف به اهتزاز در بیاوریم. گفتنی است اتحادیه جهانی در تبریک روز جمعه گذشته خود، عکس این ملی پوش کشورمان را در صفحه اینستاگرامش قرار داده بود. بیشتر بخوانید: انتهای پیام/ ...
گپ با شهره سلطانی از روزهای کرونایی/ مردم برای گذران زندگی مجبورند به کار مشغول شوند
به دلیل بحرانی که چند وقت پیش گذرانده بودم احتیاط کردم اما گاهی با خودم می گویم چرا پیشنهاد بازی را رد کردم شاید هم می رفتم و هیچ اتفاقی نمی افتاد اما باز فکر می کنم سلامتی مهم تر از هر چیز دیگری است. وی افزود: می خواهم بگویم این شرایط به همه افراد لطمه وارد کرده است. ما خودمان مردم را تشویق به در خانه ماندن می کنیم اما من شخصا به مردم حق می دهم که برای گذران زندگی به کارهای خود بازگردند ...
عکس العمل حاج قاسم از ازدواج مجدد همسر شهید/سردار سلیمانی: ازدواجت جهاد بود
همان آقا ساعت 8 صبح تلفن زد و گفت: حدود یک ساعت دیگر خدمت می رسیم. آن موقع تازه فهمیدم سردار سلیمانی قرار است تشریف بیاور. یک لحظه استرس و شوق باورنکردنی همه وجودم را گرفت سریع بلند شدم تند تند خانه را مرتب تر کردم و میوه مختصری هم آماده کردم. شنیده بودم حاج قاسم ناراحت می شود اگر پذیرایی از او مفصل باشد. فرزند دومم هم 50 روزش بود و خیلی بی قراری می کرد، اما در همان حین کارهایم را کردم و سریع زنگ ...
شکست یعنی سرآغاز یک پیروزی جدید
چیزهایی من از خانم جوانمردی دیده بودم که برای خودم یک الگو ساخته بودم چه از نظر رفتار و چه شخصیت شان، از همه نظرات برای خودم الگو ساخته بودم و دلم می خواست مثل ایشون باشم ولی نمی توانستم مثل ایشان تیراندازی کنم خیلی ناراحت شدم . بعد خوشبختانه یک روز که رفته بودم هیئت خانم جوانمردی را دیدم با همسرشان در حال راه اندازی سالن خود بودند. بعد من را دیدند. من رفتم آنجا، خانم جوانمردی گفت زهرا می ...
عشق و انتقام؛ انگیزه های پسری برای دزدی
. از طرفی من شغل مناسبی نداشتم، به همین دلیل چاره ای برایم نمانده بود جز اینکه دزدی کنم و از این راه وسایلی را که مهسا می خواهد برایش بخرم. بعد از مدتی به اتهام سرقت دستگیر شدم و دو سال تمام در زندان بودم. وقتی از حبس آزاد شدم، به سراغ مهسا رفتم، اما فهمیدم او با پسری به اسم آرش دوست شده است. متهم ادامه داد: من به خاطر مهسا به زندان افتاده بودم و نمی توانستم تحمل کنم پسری دیگر با او دوست باشد، به ...
سرقت های سریالی 2 رقیب عشقی پس از دوئل خونین
. ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه به خودم آمدم ودیدم عاشق و دلباخته اش شده ام. همه آرزویم ازدواج با نسترن بود و از او خواستگاری کردم. او جواب مثبت داد اما من برای تشکیل یک زندگی خوب پولی نداشتم. از سوی دیگر نسترن مدام برایم از خواستگارهای دیگرش تعریف می کرد. نمی خواستم کم بیاورم و در فکر ساختن یک زندگی خوب بودم اما حقوقم کفاف نمی داد. فروشنده یک مغازه بودم و در نهایت افتادم در کار خلاف و زندان هم ...
از مسافرکشی در نازی آباد تا خط آتش پرسپولیس
نمی شدم به سراغ ورزش کشتی می رفتم. اما اگر کلا در ورزش نبودم شاید راننده تاکسی می شدم. زمانی که در راه آهن بودم از ساعت 6 عصر تا 11 شب با پرشیایی که داشتم در خط نازی آباد به نواب مسافرکشی می کردم. آن روزها برای من خیلی روزهای جذابی بود و همیشه در ذهن من باقی خواهد ماند. مهاجم پرسپولیس درباره اینکه سرنوشت لیگ برتر پس از گذر از دوران کرونا چه می شود، گفت: قبل از هر چیز امیدوارم که سلامتی ...
خوش باش دمی که زندگانی این است
از دیدن ناراحتی من تاب نیاورد و با نفوذی که روی پدرم داشت او را راضی کرد که دوباره به مدرسه برگردم. آن سال ها به واسطه تنگدستی خانواده پدرم تنها غذا و لباس مان را تامین می کرد و من با تدریس به شاگرد خصوصی هزینه هایم را تامین می کردم. دانشگاه که رفتم به شکل رسمی معلم شدم و همین شرایط اقتصادی را بهتر کرد، چند سال بعد از آن ازدواج و تمام هزینه هایش را به تنهایی پرداخت کردم. بعدها هم به واسطه ...
ملی پوش اسبق وزنه برداری: با وجود چند عنوان قهرمانی آسیا، بیکارم
معما است. اینکه چگونه در دام مواد نیروزا افتادم سووالی است که هنوز برای آن پاسخی ندارم. حرف و حدیث های زیادی پشت آن داستان بود اما واکاوی در دیگر سودی ندارد. نمی خواهم دیگر به آن روزها فکر کنم. وی بابیان اینکه پس از محرومیت نیز به اردوی تیم ملی دعوت شدم عنوان کرد: پس از خداحافظی حسین رضازاده از دنیای قهرمانی یکی از امیدهای جانشینی او بودم. در آن زمان بهداد سلیمی که سال ها بعد در این ...
دلیل جدایی من از پرسپولیس دوپینگ نبود
...> برگردیم به عقب، خیلی ها می گویند به خاطر دوپینگ از پرسپولیس جدا شدی! نه، اصلاً دلیل جدایی من از پرسپولیس دوپینگ نبود. بعد از محرومیتم در زمان برانکو تست دادم و بعد از آن به برانکو گفتم من به اندازه کافی بیرون بودم و دریافتی هم نداشتم اگر به من نیاز ندارید جدا شوم. فردای آن روز برانکو با باشگاه صحبت کرد و گفت شهاب را می خواهم پس از آن من قراردادم را بستم. ولی در زمان برانکو خیلی فرصت ...
مجتبی ولی پور: شانس کسب سهمیه المپیک در رشته ما بالا است
. در نتیجه تمام تلاش خود را می کنیم که آمادگی خود را در خانه حفظ کنیم. باید صبر کنیم تا هر موقع شرایط فراهم شد بتوانیم تمرینات مان را در استخر ادامه دهیم. با توجه به سخنان رییس جمهور تا آخر فرورین اماکن ورزشی تعطیل است بعد از آن هم معلوم نیست چه خواهد شد. ولی پور در مورد مسابقات کسب سهمیه المپیک گفت: قرار بود مسابقات کسب سهمیه اوایل اردیبهشت باشد اما به تعویق افتاد. حال اگر قرار باشد ...
اسکی بازی که پایش را از دست داد اما امیدش را نه!
! خانه مان در دیزین بود و از سه سالگی اسکی را شروع کردم. عضو تیم های ملی نونهالان، نوجوانان و جوانان بودم تا اینکه در سن 18 سالگی و در تاریخ 26 اسفند ماه 1375 یک پایم را از دست دادم. قبل از این اتفاق همیشه در رشته اسکی آلپاین و بخش مارپیچ بزرگ و کوچک اول بودم اما بعد از آن اتفاق مسیر زندگی ام عوض شد. خودم را برای مسابقات بین المللی دهه فجر آماده می کردم چون قرار بود چند کشور ...
خودشناسی، معنا و روان شناسی؛ مصاحبه با آقای فراز قورچیان
ها عضو شدم که برای رهایی از هم وابستگی بود و آنجا جز رهبرهای قوی شدم و سال ها برای مردم در گمنامی کلاس برگزار کردم و خالصانه بود. پایه ها از آنجا شکل گرفت و یک روز در بازار تصمیم گرفتم که کار نکنم، دچار ورشکستگی مالی شده بودم. به یاد دارم که برای مجله ی موفقیت ایمیل زدم که می خواهم مقاله بنویسم و آنها خوشحال شدند و در مجله 2 صفحه به من اختصاص دادند و من شروع کردم به نوشتن و برند من حقیقی آن موقع ...
درخواست بخشش برای قاتل پسر عمو
مواد را هم از من می گرفت. چندباری به او پول دادم و بعد هم از پدرام خواستم تا دیگر این کار را نکند اما توجهی نکرد. آخرین بار سر این موضوع با هم درگیر شدیم. متهم درباره اینکه قتل چطور اتفاق افتاد، گفت: مدتی بود من و پدرام از هم دلخور بودیم. روز حادثه من به قهوه خانه رفتم و دیدم که پدرام هم آنجاست وقتی من وارد شدم جر و بحثی بین ما اتفاق افتاد من هم عصبانی شدم و پدرام را به بیرون از قهوه خانه ...
رزمنده مجروحی که جان به عزرائیل نمی داد!
آنجا دوست ما بود رزمنده جانباز حمید داودآبادی فاش نیوز: بله ایشان نویسنده هستند و مطالب آقای داودآبادی را زیاد خوانده ایم و دیده ایم . - یک دوستی هم داشتیم بنام ستار و یک دوست مشترک بنام کمیل کفاش که شهید شده و وصیت کرده بود که ستار یک سال برایش نماز بخواند و روزه بگیرد. در روزهای آخر پدافندی مهران، ستار یک بار گفت: آخیش! راحت شدم! گفتم: چی شده ستار؟! گفت: نماز و ...
شهیدی که هم پرستار زائران اربعین بود و هم خادم امام رضا (ع) +عکس
، گفتم: بابا پاشو بخور! گفت؛ سخت نفس می کشم پسرم شاید نتوانم غذا بخورم، ماسک را برداشتم گفت بگذار سرجایش بماند. *تست کرونا همه خانواده ما مثبت شد و نمی توانستیم با پدر ملاقات کنیم امیرحسین می گوید؛ شبی که بالای سر بابا بودم صبحش برای استراحت به خانه رفتم دیدم علائم خاصی دارم که مشخص شد کرونا مثبت هستم باید قرنطینه می شدم، البته تست همه خانواده ما مثبت بود در سی سی یو فقط من ...
زهرا یزدانی: به نظرم مجهزترین ورزشکار در دوران قرنطینه هستم!
مردم هم خیلی به این شرایط اعتراض داشتند. سمت ما که نزدیک دریا هستیم، شنیدم کسانی که آمده بودند گفته بودند ما ویلا داریم ولی به نظرم کاش نمی آمدند. روزهای اول کرونا خیلی از من خواستند که فیلم بگیرم و به مردم توصیه کنم که بیرون نروید ولی چون خودم به باشگاه می رفتم، نمی توانستم از کسی مثل شما بخواهم بیرون نروی. الان هم با اینکه مدتی است رعایت می کنم، باز هم نمی توانم بگویم بیرون نروید. چون سطح ...
عفتم را در حالی که مست بودم باختم ! / علیرضا شوهرم قهر کرد و من همان شب به پارتی رفته بودم
شدم اوج گرفت. من دوستم را به خانه خودمان دعوت کردم و همسرم به محض آن که این دختر جوان را دید از کوره در رفت و گفت: تو نباید با چنین فرد بی حجابی رفت و آمد کنی. زن جوان گفت: بی توجهی من به حرف ها و خواسته های علیرضا او را از زندگیمان دلسرد کرد و آن قدر لج بازی کردم و روی اعصابش راه رفتم که دیگر نتوانست طاقت بیاورد و رهایم کرد و به خانه پدرش رفت. مادرم با اطلاع از این موضوع گفت صبر کن تا ...
آن قدر جنگیدم تا کافه، کافه بماند
اولی که به چیتگر آمدید و این غرفه را گرفتید برای ما بگویید؛ گویا راه اندازی اینجا برای شما دردسرهای بسیاری به همراه داشته است ... از همان روز اول شروع شد. اینجا یک اتاق ساده مخروبه بود. نه در داشت و نه پنجره. همان لحظه ورود تنها به این فکر می کردم که اگر 70میلیون تومان را به خانواده ها بدهم، پس چطور از این مخروبه یک کافه بسازم؟ ترسیده بودم، اما نمی دانم چه حکمتی است هر بار که می خواهم پا پس ...
زکی پور: 3 قهرمانی با پارتی بازی پرسپولیس را بدعادت کرده!
...> با احترام به همه حریفان باید بگویم شانس ما صد درصد است. در این مدت که در تهران مشغول تمرین اختصاصی بودید، کجا تمرین می کردید؟ هر روز از خانه بیرون می رفتم و به اولین فضای سبزی که می رسیدم همانجا به دویدن مشغول می شدم، چون بخشی از آمادگی یک فوتبالیست با دویدن کامل می شود. علاوه بر آن هم، تمرینات کادر فنی و مربی اختصاصی خودم را دنبال می کردم. در اوقات فراغت مشغول چه ...
آدم ربایی مدرن به سبک گلدکوئست/ خانواده ها به شدت مراقب شیادان باشند
دردانه اش که از اسفند به بهانه های شغلی خانه را ترک کرده گفت. گفت که نمی داند، باید این ماجرای عجیب را به که بگوید؛ چگونه فرزندش را نجات دهد و از این کابوس دوماهه خلاص شود. متن گفته های این مادر را که ماجرای یک آدم ربایی مدرن به سبک گلدکوئست را بازگو می کند، حتماً در ادامه مطالعه کنید. اوایل اسفند ماه ساعت 11 شب بود. پسرم با فردی به نام م.ش با شماره تماس 0910XXX1032 در مترو ...
قلیچ: من از عابدزاده بهتر بودم
بازی را بردیم، پس از بازی همه در رختکن به جشن و پایکوبی مشغول بودند اما من به هیچ کدام از اینها توجهی نکرده و دنبال 50هزار توانی بودم که علی پروین قول داده بود، علی آقا در سونا نشسته بود و نزد وی رفتم و گفتم خوب بودم؟ با همان لحن خاصی که مختص به خودش است گفت باریکلا پسر عالی بودی، اون وقت به من میگن چرا این پسرو میزاری تو گل، خب اگه تو دروازه بان نبودی که آبرویمان می رفت، گفتم علی آقا این حرف ها را ...
برنامه رانندگان صندلی عقب، نسخه ای از تخت گاز مخصوص بچه ها
همراه پدرم به نمایشگاه های خودرو می رفتم و هر بروشوری که می دیدیم برمی داشتم و هر ماشینی که درش باز بود سوار می شدم. با وجود اینکه تاکنون محتواهای زیادی برای بچه ها تولید کردم، اما برنامه رانندگان صندلی عقب برای من با بقیه متفاوت است.