سایر منابع:
سایر خبرها
جزییات جدید و تکان دهنده از نحوه قتل رومینا +عکس
خون را آتش زدند. فرش ها را جمع کردند و بردند. مادر یک هفته است همراه امیرمحمد، فرزند شش ساله ای که تنها شاهد خاموش قتل است، به خانه پدری پناه برده: فقط یک بار به مادرش گفته من اشتباه کردم که می گفتم بابا را دوست دارم. من تو را دوست دارم. یک بار هم به پسرهمسایه گفته، بابای من خوب نیست. بابای تو خوبه. پدر داس به دست، به تعبیر خود غیرت را تمام کرده و دیگر ترسی از پلیس نداشت. یک ماه قبل ...
چهره های پنهان پشتِ بار مردم
تا مشتری گذری بیاد . چهار بچه دارد که یکی شان ازدواج کرده و رفته و همه خرج بقیه خانواده پنج نفره را با همین چرخ درمی آورد. بعد که یاد پسرش می افتد که قبلا کار می کرد ولی با 30، 40 نفر دیگر از شرکت بیرون شان کردند و دخترش که هر از چندی می رود جایی یک سال کار می کند و بعد بیکار می شود، می گوید: ما که دیگر ازمان گذشته، یک لقمه نان گیر بیاوریم راضی ایم. آن که جوان است، خدا برساند بهش. می گوید ...
یک روستا اندوه
قبل از اینکه با بهمن فرار کند، کم خواستگار نیامده بود. یکی شان کارمند آموزش و پرورش بود که چندبار آمد و رفت. مادرش می گفت باید حداقل 16 سالش بشود. پدرش ولی موافق ازدواج بود. مدام از پدرم می پرسید رومینا را بدهد به او ببرد؟ پدرم می گفت نه، هنوز زود است. اما بیشتر دوستان رومینا در همان دوازده یا سیزده سالگی شوهر کردند. شیفت دخترانه مدرسه پورحنیفه سال هاست که مشتری پر و پا قرصی ندارد. پدرها دخترها را ...
پدر رومینا قبلا در مورد مجازات خود تحقیق کرده بود!
، برای سر زدن به همان برادر ها به اردبیل رفته بود. بازگشت به خاطرات پرخشونت گذشته. محبوبه می گوید این طور مردن حق هیچ زنی نیست و فرار، دلیل مناسبی نیست برای کشتن یک نفر. حتی اگر فرار با پسری مثل بهمن باشد. به نظر محبوبه و بیشتر زنان روستای سفیدسنگان، پدر رومینا با کشتن دخترش، به مردم و قانون بی احترامی کرده است. خودش به جای قانون تصمیم گرفته. این یعنی خیانت. اگر مرد آزاد شود و برگردد، محبوبه او را ...
قهرمانان زن؛ نیاز سینما و تلویزیون
دوستش داشتم؛ و چه قبل از اینکه بازیم در سریال شروع شود، چه زمانی که بازی می کردم و چه زمانی که بازیم تمام شد شخصیت را بسیار دوست داشتم. هنوز هم که هنوز است دلتنگ وارش می شوم و شاید وارش تنها نقشی باشد که تا الان بازی کرده ام و دوست دارم دوباره بازی اش کنم. مواجه وارش با مشکلاتش خیلی شبیه شخصیت من بود مثلا اینکه وارش دوست دارد روی پای خودش بایستد و برای اهدافش می جنگد خیلی به خود من شبیه بود. به نظر ...
پدر رومینا قبلا در مورد مجازات خود تحقیق کرده بود!
بحث ها و اختلاف ها درباره کودک همسری خبر ندارد و نمی داند حکم قانون برای ازدواج دختربچه ها چیست و چه باید باشد. آن روز که محبوبه شنید رومینا را پدرش در خواب کشته است، برای سر زدن به همان برادر ها به اردبیل رفته بود. بازگشت به خاطرات پرخشونت گذشته. محبوبه می گوید این طور مردن حق هیچ زنی نیست و فرار، دلیل مناسبی نیست برای کشتن یک نفر. حتی اگر فرار با پسری مثل بهمن باشد. به نظر محبوبه و بیشتر زنان ...
افشاگری تازه درباره اقدام عجیب پدر رومینا
همه زنان است که هر وقت خواستند ازدواج کنند؛ مثل خودش که در پانزده سالگی و برای فرار از برادرها، در جای خالی پدر و مادر، با یکی از مردان سفیدسنگان ازدواج کرد و از اردبیل به روستا آمد. او از بحث ها و اختلاف ها درباره کودک همسری خبر ندارد و نمی داند حکم قانون برای ازدواج دختربچه ها چیست و چه باید باشد. آن روز که محبوبه شنید رومینا را پدرش در خواب کشته است، برای سر زدن به همان برادر ها به ...
آموزگار شهادت
فارس و حال قصه برادر بزرگتر، عبدالرسول را برایمان می گوید... سید محمد مشکوهًْ الممالک لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید شهید عبدالرسول چه زمانی و در کجا به شهادت رسید؟ محمد محمودی نورآبادی. شاعر، نویسنده و روزنامه نگار و دارای 20 تالیف در حوزه انقلاب دفاع مقدس و مقاومت سوریه هستم.عبدالرسول برادر بزرگتر من و متولد 47 و دو سال و چند ماه از من بزرگتر بود. وی دانشجوی تربیت معلم ...
شکار هیولا به شهیدی تقدیم شد که آسمان فلسطین را باز کرد/ سرشار پسر، زیر نام سرشار پدر نماند
هفت نفر شهدای T4 است که پس از شهادت اخوی وقتی خدمت سردار حاجی زاده رسیدیم از ایشان پرسیدم چه زمانی می توانیم راجع به آر کیو 170 بنویسم، او پاسخ داد 16 سال دیگر اما دعا کنید اسرائیل زودتر از بین برود. از همان روز دغدغه ای برایم به وجود آمد تا افتخاراتی که به دست دهه شصتی ها اتفاق افتاده، بیان شود؛ چرا که اگر این مسائل بازگو نشود، چه چیز باید بگویم؟ هرچند می دانیم اطلاعات محرمانه ای هم وجود دارد ...
بی بچگی!
روند کاهشی ادامه داشته باشد، با وارونگی هرم جمعیتی مجبور به استفاده از نیروی کار خارجی خواهیم بود. آقای دکتر! به تازگی اخباری منتشرشده که می گوید سی سال دیگر پیرترین کشور دنیا می شویم، این اتفاق چگونه رخ داده است؟ در یک زمانی؛ هفتادهشتاد سال پیش خانواده ها گسترده بودند، پسران شانزده هفده ساله که همیار شغل پدرشان بودند با دختری ازدواج می کردند و اتاقی در همان خانه پدری می ...
ژاله صامتی | توصیه جنجالی به دخترش برای ندیدن صحنه های 18+ در آنتن زنده + فیلم
گرفته ام. داشتن مزون هم برایم جذاب است. ژاله صامتی: سلیقه مان در لباس به هم خیلی نزدیک است و لباس هایی را که یاس برایم طراحی می کند دوست دارم. یاس برایم مثل عروسک بود ژاله صامتی: فاصله سنی من با یاس بیست و شش سال است و این فاصله سنی نسبتا کم باعث شد در ابتدا مادر شدن برایم شکل خاله بازی باشد. (می خندد) به خصوص اینکه فانتزی های بامزه ای از مادر شدن در ذهن داشتم و یاس ...
عباس غزالی: پژمان جمشیدی را به عنوان فوتبالیست می پذیرم، نه بازیگر
پنداری به وجود می آورد. همه خودشان را در قصه می بینند، یعنی این قدر برای مردم ملموس است که اگر نگاهی به آلبوم خانوادگی شان بیندازند، انگار که وضعیت سفید را می بینند، مثلا می گویند دایی ام این طور بود، این را ما داشتیم یا عمویم این طور لباس می پوشید. همه این ها و البته نظارت داشتن درست حمید نعمت ا... که از برجسته ترین کارگردان های سینمای ما هستند و من افتخار همکاری با ایشان را داشتم. گاهی به نظر می ...
نویسنده سریال بچه مهندس: مخاطب را دست کم نگرفته ایم
این سال ها ممکن است آن ها وارد باند جاسوسی شوند و ... تلاش کردم مخاطب با سوال و کنجکاوی به دیدن قسمت بعد برود که عطش دیدن سریال را داشته باشد. خوشبختانه این اتفاق هوشمندانه در قصه و کارگردانی افتاد و به نظرم قصه بچه مهندس 3 تعلیق لازم را دارد. تماشاگر دلواپس قهرمان می شود و همین منجر به ادامه تماشای سریال می شود. اما برخی از گره های قصه برای مخاطب قابل حدس زدن است. مثلا وقتی ما وارد خانه ...
مخاطبان دلواپس قهرمان قصه هستند
بعد از طریق اینترنت فصل دوم را کامل دیدم و به عنوان مخاطب هم کار را دوست داشتم، اما وقتی این پیشنهاد مطرح شد سعی کردم در ابتدا تمام آن چیزی که از کاراکتر می شناختم را کنار بگذارم. یعنی نظرات کارگردان، نویسنده و عواملی که در دو فصل قبلی با این مجموعه همکاری کرده بودند را درباره خودم می پرسیدم. مثلا از بچه های پشت صحنه می پرسیدم من را می بینید باور می کنید همان جواد هستم که حالا بزرگ شده؟ ...
داس ها و آدم ها
شوشان - فاضل خمیسی: اصلاً منظورم رومینا دختر سیزده ساله ی تالشی که در خواب و توسط پدر و آنهم با داس سر بریده شد ، نیست ! مگر کم بودند که با داس و بی داس سربریده شدند و کک هیچ کس هم گزیده نشد ، انگار یاد گرفته ایم یا خفه کنیم یا سر ببریم!! یا فحش بدیم یا تملق روا داریم ! نمیدانم چرا داستان این دختر مرا به حدود 25 سال پیش برگرداند ، هر چند تلاش میکنم ...
در اورژانس هوایی کشور چه می گذرد؟
گروه سلامت خبرگزاری فارس: بارش برف برای خیلی از روستایی ها دو روی سکه بیم و امید است. روستاهایی در دل گردنه ها و سینه کش کوه های صعب العبور هستند که راه ارتباطی شان با بارش اولین برف زمستانی مسدود می شود و بروز یک سانحه از فرط دوری رسیدن به امکانات درمانی معنی پایان زندگی یک یا چند انسان را پیدا می کند. در دور افتاده ترین مناطق به مرکز استان ها، مارگزیدگی یک مصیبت تمام عیار است و زنان پا به ماه در همین مناطق سخت گذر هر چه به ماه های آخر بارداری نزدیک می شوند نگرانی شان اوج بیشتری م ...
کنار کوره ها می سوزیم و می سازیم/ اینجا آخر دنیاست
هم مثل ما در همین خانه ها زندگی می کنند. از او درباره کار کردن در کوره می پرسیم. روال را این طور توضیح می دهد: خشت زدن و کار در کوره از ساعت 2 نیمه شب شروع می شود. مرد ها معمولا از عصر می روند تا گِل و خشت را برای قالب زدن آماده کنند. زن ها و بچه ها هم از صبح ساعت 7 می آیند و تا 7 شب خشت می زنند؛ هرقدر بیشتر خشت بزنند، بیشتر کاسب می شوند؛ مثلا روزی 2 هزار تا خشت خام که بزنیم، 120 هزار تومان ...
اختلاف اصلاح طلبان، مانع ارائه لیست انتخاباتی شد/ نمایندگانی به مجلس فرستادیم که پاسخگو نبودند
موسوی هم بودند. من فکر می کردم شما یک استان را دارید. می خواهید حزب خود را توسعه دهید و یک استان است مثلاً آذربایجان اگر قوی هستید. مثل همان کاری که ترکیه ای ها کردند. در شورای شهر موفق شوید و مشکل یک شهر را حل کنید. ممکن است این 20 سال طول بکشد تا شما به مجلس برسید. همه دوستان اعتراض کردند و گفتند این چه حرفی است، آقای کروبی چند سال دارد که بخواهد 20 سال صبر کند. این را عرض می کنم که برنامه بریزیم ...
امیرحسین شورچه: داستان گوی بادها در بادیه مشهدِ آوازه خوان
نمی شناسد چه برداشتی از کارها دارد. انگار انتشار آلبوم برای من تیتراژ پایانی است ولی برای مخاطب تازه شروع می شود و این خیلی جذاب است. امیرحسین تو مشهدِ قوال را خیلی محدود منتشر کردی و بعد بادیات هم دچار اتفاقاتی شد که انتشارش تا الان طول کشید. واقعا برای بادیات چه اتفاقی افتاد و در چه بادیه ای گرفتار طوفان شد؟ اول از مشهدِ قوال بگویم. سال 93 کار آلبوم را تمام کردم. همان زمان ...