ترک سیگار آسان ترین کار دنیاست
سایر خبرها
سنت دیرینه سورپرایز
کنی؟ من تو همه گروه ها ادت می کنم. پس فردا هم تولد سانازه! اونم زودتر واریز کن! اینها را گفت و از آشپزخانه بیرون رفت. من هم برای اینکه تابلو نشود و سورپرایز آقای شاکری لو نرود، یک لیوان چای ریختم و چند دقیقه بعد برگشتم پشت میزم. باورکردنی نبود. در همین چند دقیقه، به 17 تا گروه اضافه شده بودم. برای تولد هر کس یک گروه وجود داشت که همه در آن حضور داشتند، به جز خودش. همه گروه ها هم با این الگو ...
دوچرخه ای که هیچگاه برای تامین موادمخدر به فروش نرفت
از سرقت دوچرخه قصد فروش آن در بازار مولوی داشتم تا هزینه مصرف موادمخدرم را تامین کنم که دستگیر شدم وی افزود: با شناسایی محل سرقت مالک دوچرخه شناسایی و با دعوت به کلانتری، دوچرخه سرقتی به مال باخته تحویل شد. رئیس کلانتری ابوسعید از والدین خواست: به کودکان و نوجوانان اموزش دهند که دوچرخه هایشان را در پارکینگ به تجهیزات ایمنی مجهز کنند و راننده خودرو ها نیز حتما بعد از بسته شدن در پارکینگ محل را ترک کنند. ...
چگونه قافله عمر نوجوان به دود آغشته می شود؟
بگویند با فراغ باز می پذیرند و به ورطه مصرف کنندگان مواد دخانی و مخدر کشیده می شوند. کیهان نیا، جلب توجه یا به رخ کشیدن نوجوانان برای والدین آن هم به هر قیمتی را دلیل دیگر گرایش و کشش قشر جوان به سمت مصرف مواد دخانی عنوان کرد و توضیح داد: گاه فرزندان به سمت مواد مخدر می روند تا به والدین نشان دهند که حال که توجه به من ندارید ببیند من نابود شدم، معتاد شدم. در واقع به نوعی رفتار تلافی ...
ما که رسیدیم، بدنشان هنوز داغ داغ بود!
روز قبل از نماز صبح در خواب دیدم که حاج آقا در حالی که خیلی عجله رفتن دارند سندی را به من داده و خداحافظی کردند. گفتم: کجا؟ گفتند: آقاجون! خداحافظ... و بلافاصله رفتند. از خواب بیدار شدم. حال عجیبی داشتم. هیچ وقت این طوری نبودم. سال ها بود که شبانه روز در کنار ایشان بودم، اما هیچ گاه چنین حسی نداشتم. از طرفی در طول این سال ها اصلاً سابقه نداشت که حاج آقا برای قراری مرا سرکار ...
تینا آخوندتبار روی رینگ ورزش خونین!
هر بوکسور دیگری این یک مسیر سخت و پردرد است؛ مسیری که از میان مشت های قدرتمند حریفانی می گذرد که می خواهند توی رینگ او را از پا در بیاورند. ضربات سنگینی که به بدن و صورت برخورد می کند و در نهایت اولین موضوعی را که تحت تاثیر قرار می دهد زیبایی است، یکی از ابزارهای مهم بازیگری:" بله بازیگر به چهره اش وابسته است چون وسیله کارش است. یک روز یکی از دوستانم این سوال را پرسید که نگران نیستم که چهره ام در ...
عروس های عروسک در دست/ قربانیان کودک همسری
اینکه یکی از همسایه های قدیمی به خانه مان آمد و گفت دخترت را برای پسرم می خواهم و آن یکی دیگر را برای پسر خواهرم. من شوکه شدم، چون دخترهایم تنها 12 سال داشتند و خود من در نوزده سالگی ازدواج کرده بودم. در ابتدا رد کردم، ولی اصرار زیادی کردند و از پسرهایشان خوبی ها گفتند. آن قدر رفتند و آمدند تا راضی شدیم. حکایت قدیمی مادر شوهر و عروس، گربه و حجله پسر ها 21 ساله بودند و دختر ها 9 سال ...
سرنوشت لایحه امنیت زنان/میانگین سن اعتیاد زنان 35 سال است
مدیریتی در اختیار زنان است که طبق پیش بینی باید به 31 درصد برسیم. میانگین سن زنان معتاد 35 سال است مدیرکل جمعیت احیای انسانی کنگره 60، میانگین سن اعتیاد زنان را 35 سال عنوان کرد و گفت: نگاه منفی جامعه به زنان معتاد عامل سخت شدن دوران ترک مواد مخدر و درمان آنان است. حسین دژاکام، اظهار کرد: خوشبختانه از میان 60 مرکز کنگره فقط سه مرکز به زنان مصرف کننده اختصاص یافته، پس ...
اهمیت یاران برای حضرت امام(ره)
مدتی در اروپا خدمت شهید بهشتی بودم. وقتی خواستم به ایران برگردم، شهید بهشتی گفتند: شما کجا می روید؟ گفتم: می خواهم به کربلا بروم. گفتند: اگر به عراق می روید برای حضرت امام پیغامی دارم. پیغام مرا به حضرت امام برسانید. گفتم: در خدمتم و پیغام را گرفتم و به عراق رفتم. ایشان به من سپرده بودند به عراق که رفتید با هیچ کس صحبت نکنید، چون ممکن است برایتان پاپوش درست کنند. ...
عباس قانع می خواهد فینال جام جهانی را گزارش کند!
. گزارشگری برای من که به دلیل نبود امکانات نتوانستم فوتبالیست بشوم، دریچه ای به سمت عشقم، فوتبال بود. خیلی زود به این حرفه وابسته و قانع شدم مسیری که انتخاب کردم درست است. هر چه سخت تر، انگیزه بیشتر حدود 13 سال پیش بود که به صداوسیمای یزد رفتم و به آن ها گفتم که می توانم مسابقات فوتبال تیم یزد را گزارش کنم. من را جدی نگرفتند و گفتند نمونه کار بیاور. تلویزیونمان سیاه و سفید بود؛ به ...
قتل زن ماساژور توسط مرد قناری فروش در حومه تهران
.... پس از آنکه زری به عنوان ماساژور به سر قرار آمد آنقدر وضعیت ظاهری و پوشش نامناسبی داشت که ترسیدم کسی ما را ببیند به همین خاطر او را سوار خودروام کردم تا از محل دور شویم بین راه هم به او گفتم پشیمانم و از ماساژ منصرف شده ام، اما او به یکباره روسری اش را برداشت و شروع به جیغ و داد کرد و گفت که اگر پولش را ندهم آبرویم را می برد این کشمکش چندباری تکرار شد تا اینکه آنقدر عصبانی شدم که چند ...
آموزگار شهادت
...، کسی نبود که شادی یا غمش را عنوان کند. بعدها گاهی حتی اگر مقام ورزشی می آورد، ما با خبر نمی شدیم. من شهادت ستار را خیلی راحت از سرگذراندم؛ چون در این امر خیلی ورزیده شده بودم. اما آن ده روز برایم خیلی سخت بود. با شهادت عبدالرسول فکر می کردیم شاکله خانواده از هم پاشیده شده؛ چون او برادر بزرگتر بود و داشت معلم می شد؛ اولین کسی بود که داشت از خانواده ما به ثمر می نشست. من یادم است وقتی او ...
پای درد دل های چند جوان اهوازی
همین جا تو یه سمبوسه فروشی کار کنه. خالد خودت بگو تو تهران بهت چقدر سخت گذشته . لاغر است و کم حرف. از حرف دوستش خجالت می کشد. لبخند می زند و سرش را پایین می اندازد: چی بگم؟ اینجا با تهران خیلی فرق داره. تهران همه چی داره. یه بار یه مسافری که از تهران اومده بود یه سمبوسه سفارش داد، وقتی بهش گفتم 1000 تومن میشه تعجب کرد. گفت همین سمبوسه رو تو تهران 10 هزار تومن می خرم. حالا اگه ما بخوایم ...
جانباز 70درصد:فرقی بین خودم و جوان 30ساله نمی بینم!
باسابقه مبارزاتی قبل از انقلاب بعد از پیروزی انقلاب هم به آرمان خواهی شان ادامه دادند و زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، پسرعموها برای دفاع از مملکت به جبهه رفتند و من هم، چون سن کمی داشتم، اواخر جنگ توفیق حضور در جبهه ها را پیدا کردم. گویا مجروحیت شما پس از دفاع مقدس اتفاق افتاده است؟ بله، زمان جنگ بسیجی به جبهه رفتم. اما پس از جنگ تحمیلی سال 69 به استخدام ارتش درآمدم. محل خدمتم در ...
پرستویی: من تا حالا با پول کثیف کار نکرده ام/ کیایی: شخصیت ترنس ما، کلیشه ای نیست
12قسمت اول قصه ما، تا همین جا بود و ما یک گذر زمان داریم که 3ماه جلو می رویم. از همان ابتدا قرار بود بین دو فصل اول، فاصله چندماهه داشته باشیم ولی به خاطر کرونا و نیاز مردم به سرگرمی زودتر این بخش را پخش کردیم. علت اصلی فصل بندی ما همین گذر زمان سه ماهه بود. محسن کیایی هم درباره یک باره به پایان رسیدن فصل اول در قسمت دوازدهم گفت: من این کلمه یک باره را متوجه نمی شوم. شاید به این دل ...
از ترابری جالب طلاب جهادی تا ماجرای پرستار شیمیایی
بود در ادامه صحبت های خود عنوان کرد چون جانباز بودم رئیس بیمارستان هم اجازه داد به خانه بروم و از زمانی که کرونا شروع شد به خاطر سلامتی خودم به خانه رفتم و به بیمارستان نیامدم. ولی هر روز از تلویزیون اخبار را نگاه می کردم، وقتی در اخبار دیدم یک عده طلبه های جهادی وارد بیمارستان شدند و به بیماران و کادر درمان کمک می کنند دیگر دلم تاب نیاورد بلند شدم، به همسرم گفتم مگر نمی بینی این بچه ها اصلا وظیفه ...
روز آن بازی کرونا گرفته بودم!
روز بعد، سخت ترین روز تمرینی در تمام سال های گذشته را سپری کردم. در کنار اینها، مزه و طعم عذا ها را از دست داده بودم. غذا مزه نان می داد و نوشیدنی ها برایم مثل آب بودند. 10 روز پیش، تست سرولژوی نشان داد که من کووید 19 داشتم و الان در بدن من آنتی بادی کرونا وحود دارد. البته گفته اند که این نشانه مصونیت من نسبت به این ویروس نیست. ...
خواهری به نام طلا
.... نگین معتضدی تا قبل از سال 91 در چندین کار سینمایی و سریالی کار کرد ولی آنچنان دیده نشد، حضورش در سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد در بیش از 40 ایپزود چهره او را شناخته تر کرد، اما شهرت وی با سریال ویلای من مهران مدیری در سال 91 شروع شد. از طریق فرهاد عطریان دستیار مجموعه به مهران مدیری معرفی شدم. صبح روزی که قرار بود به دفتر آقای مدیری بروم از شدت استرس به مادرم گفتم می ...
خاطرات عجیب هافبک ذوب آهن از سرمربی رئال مادرید
شرایطی بودم که یک سری مشکلات داشتم و این خیلی برایم سخت شد. البته گذشت و رفت اما خب این دو سال من را خیلی عقب انداخت و از چیزی که در ذهنم بود دور شدم. * مربی ات گفته بود که احسان بعد از پدر شدن فکرش خیلی به فوتبال نیست. به نظرم ایشان مربی و بزرگتر من بودند اما اصلا و ابدا درست نبود. یک سری مسائل باعث شد که ایشان چنین حرفی بزنند و من نمی خواهم خودم را وارد جزئیات کنم چون من ...
قتل پسر معتاد به دست پدر عصبانی
پدرش اختلاف داشته است. بنابراین در نخستین گام مأموران به پدر وی ظنین شده و به تحقیق و بازجویی از وی پرداختند که سرانجام دو روز بعد وی لب به اعتراف گشود و گفت: پسرم سال ها معتاد بود و سر همین موضوع با هم اختلاف داشتیم او بارها مرا تهدید به قتل کرده بود. آخرین بار نیز دوشنبه شب با چاقو به سراغم آمد و می خواست مرا بکشد که نتوانست اما من که از دست رفتارهایش خسته شده بودم تصمیم به قتل او گرفتم و وقتی ...
ملاقات های مخفیانه با آرتین دختر پولدار مشهدی را به خاک سیاه نشاند
ناگهان پدر و مادرم را در یک سانحه تلخ رانندگی از دست دادم و لباس سیاه پوشیدم. برادرانم میراث پدرم را تقسیم کردند و من هم با سهم خودم مشغول استعمال مواد مخدر صنعتی شدم. برادرانم با دیدن این وضعیت اسفبار، مرا رها کردند و من هم فقط با مواد مخدر زندگی می کردم. خیلی تنها بودم و دیگر هیچ کدام از دوستانم در اطرافم دیده نمی شدند. ازدواج دختر پولدار با مرد معتاد/زندگی تلخ یک دختر مشهدی مرفه ...
ماجرای آنفالو شدن پیام نیازمند توسط آقا معلم !
که این داستان را جدی نگرفتند. روز آخر که باشگاه رفتم آقای طهماسبی بود. او گفت که این پیشنهاد آخر ماست و بیشتر از این به پیام نمی دهیم. من گفتم این حرف آخرتان است؟ گفتم من پیشنهاد دارم. آقا مجید هم 2 هفته که من مذاکره می کردم، با من تماسی نگرفت. بعد از این دو هفته گفتم دیگر دوست ندارم بمانم؛ چون بی احترامی کردند به بازیکن آکادمی خودشان. خیلی ناراحت شدم و به من برخورد. نیازمند در بخش ...
وزیر بهداشت: فعلا برای بازگشایی رواق های حرم رضوی برنامه ای وجود ندارد/ تصمیم گیری ساعات بازگشایی رواق ...
برای حفظ سلامتی مردم صحن و سرای حرم امام رضا(ع) ببندیم؛ نمی دانید برای من که از کودکی به عشق آن حضرت بزرگ شدم، چقدر سخت بود. وی ادامه داد: روزی که قرار بود رای اعتماد از مجلس بگیرم، با امام رضا(ع) عهد بستم که تمام تلاشم را برای اعتلای فرهنگ اهل بیت (ع) به کار گیرم و به همین خاطر از گرفتن تصمیم تعطیلی حرم مطهر به خاطر حفظ سلامت مردم شرمسار بودم. وی افزود: وقتی که در جلسه ستاد مقابله با ...
فریب ظاهر او را خوردم
.... حالا که پدر سخت گیرم اجازه داده بود برای خودم کار کنم، سعی کردم از همه وقتم به درستی استفاده کنم. همه کاره خانه پدرم است و مادرم نقش چندانی در تصمیم گیری ندارد. یک روز که در فروشگاه بودم، یک خواهر و برادر به آنجا آمدند. ابتدا از اجناس پرسیدند و آخر سر دختر به من گفت که برادرم دوست دارد با من ازدواج کند. من 20 سالم بود و او 25 ساله. قیافه اش خوب بود و خانواده پولداری داشتند. در ...
داستان مبارزه زنی به نام تنتا با کرونا
و چطور متوجه ابتلای خود شده است، اظهار کرد: دو سه شب بود که دچار تنگی نفس می شدم، بعد متوجه شدیم که در روستا مورد مثبت کرونا هست و من هم گفتم بروم تست بدهم و ممکن است تنگی نفسم به همین خاطر باشد. دیگر رفتم تست دادم و فردای آن روز پاسخ تست آمد که مثبت است، من چون خودم هم آسم داشتم تنگی نفسم را به آن ربط می دادم و متوجه بیماری نبودم. بعد کم کم بیماری عود کرد و دو روز بعد از آزمایش با تنگی نفس شدید در ب ...
روایتی از آزادسازی خرمشهر
ولایت - گفت وگو زهرا محبی: شنوندگان عزیز توجه فرمایید! خرمشهر، شهر خون آزاد شد! ، بی شک شنیدن این صدا یادآور جانفشانی ها و رشادت های فاتحان خونین شهر در بزرگترین و پرشکوه ترین عملیات به نام بیت المقدس در جنگ ایران و عراق است. شهری که داستان آزادسازی آن، حکایت از پایمردی و استقامت یاوران خمینی(س) در خرمشهر دارد، داستانی که فاتحان آن کمترین امکانات و تجهیزات نظامی و رفاهی برای نبرد با دشمنان نداشتند ولی با غیرت ...
بخشش 2 ماه اجاره مردم با یک جمله/ 673 مالک، بخشیدند
ایشان اشاره کردند بیا. رفتم و گفتند که یک سری هم محضر آیت الله العظمی بهاءالدینی بروید. مدیر هیأت و مجموعه فرهنگی مدینة النبی در خصوص ادامه این ماجرا اینگونه می گوید: ساعت چهار برای شیراز بلیت داشتم. گفتم خدایا حالا چکار کنم؟ خلاصه قید بلیت را زدم. به بیت آیت الله العظمی بهاءالدینی (ره) رفتم و نماز مغرب و عشاء را پشت سر ایشان خواندم. با ایشان همان صحبت های آیت الله بهجت را مطرح کردم که می ...
یادداشت های علم چهارشنبه 10 خرداد 1351 / در قیطریه در اتومبیل مستشاران آمریکایی بمب گذاشته اند
بودند _. بیست و سه نفر کشته شده و هشتاد نفر زخمی شده اند. صحبت بر سر این مسئله بود. من کنار خانم نیکسون نشسته بودم. به من گفت: در کشور های کمونیستی هیچ از این حرف ها و از این بمب ها خبری نیست. من گفتم: لازمه زندگی کشور های آزاد همین است که ما داریم و کشور های کمونیستی، چنان که شوهرتان می گوید، خرابکاران را قبلا اعدام، بعد محاکمه می کنند. به خانم نیکسون گفتم: از مقاومت شوهر شما در ویتنام ما ها خیلی ...
ژاله صامتی | توصیه جنجالی به دخترش برای ندیدن صحنه های 18+ در آنتن زنده + فیلم
برایم هم حکم بچه را داشت و هم مانند عروسک و اسباب بازی ام بود. (می خندد) داشتن یاس برایم تجربه ای هیجان انگیز بود که تا مدت ها وقتی او را تر و خشک می کردم و شیر می دادم با خود می گفتم یعنی این بچه منه؟ و باورم نمیشد که صاحب یک دختر کوچولو شده ام. خاطره شیرین من ژاله صامتی: یاس ساعت نه و نیم شب به دنیا آمد و خوب به یاد دارم همه خانم های آن بخش چون همان روز زایمان کرده بودند خواب ...
تکه تکه کردن خانم پرستار در قرنطینه کرونا
مهرنوش تلفنی صحبت کردم، قرار شد آن شب به خانه او بروم. ساعت 9 شب جمعه مقابل خانه خواهرم بودم اما هر چه زنگ زدم در خانه را باز نکرد. تلفن همراهش نیز در دسترس نبود. از آنجایی که پسر 14 ساله خواهرم با شوهرش زندگی می کند و خواهرم هر چند وقت یک بار برای دیدن پوریا به خانه شوهرش می رود، تصور کردم که خواهرم آنجاست. به خانه دامادمان رفتم اما او مدعی شد که خواهرم یک ساعتی آنجا بوده اما رفته است. با این حال من ...
از تمرین در زمین های خاکی تا میزبانی از مسابقات فوتبال ساحلی جام باشکاه های جهان
که یکی از اعضا هیئت فوتبال استان پیشنهاد ورود به فوتبال ساحلی را به من داد که پذیرفتم و همان شب اقای حسین میرشمسی برای دوره های مربیگری فوتبال ساحلی به تهران رفت. چی شد در سال 94 و 95 سرمربی گلساپوش شدی؟ در پنجمین دوره لیگ برتر فوتبال ساحلی ایران از ابتدا محمد حسین میرشمسی هدایت تیم گلساپوش یزد را برعهده داشت که در نیمه راه به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ساحلی انتخاب شد و 1 ...