سایر خبرها
اولین هفته تابستان و فیلم هایی با حال و هوای واقعه 7 تیر
...> شبکه یک سیما فیلم سینمایی وینی ماندلا به کارگردانی دارل رودت ، پنج شنبه 5 تیر ماه ساعت 23 از شبکه یک سیما پخش خواهد شد. در داستان این فیلم با بازی جنیفر هادسن، ترنس هاوارد و الیاس کوتیس آمده است که: وینی دختر کوچکی است که در یک روستای دورافتاده در آفریقا به دنیا می آید و در نزد پدرش که معلم مدرسه روستاست آموزش می بیند. او مدارج تحصیلی را یکی پس از دیگری طی کرده و وارد ...
ناگفته های خواهر ریحانه عامری: خواهرم به خاطر رازی که از پدر می دانست، کشته شد! پدرم باید اعدام و تکه ...
... نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر آمدی و ریحانه به مادرم می گوید که اعصابم خورده است و با من کل کل نکنید به کسی مربوط نیست و سپس به اتاق خوابش می رود. همان شب مادرم به پدرم می گوید اگر آن کار را نکرده بودی می توانستی غیرت خودت را ...
جزئیات تکان دهنده قتل عسل از زبان قاتل
! ... تا این که روز حادثه نیز همین اتفاق افتاد. روز جمعه بود که من و فرزندانم منزل مادرم در شهرک شهید باهنر مهمان بودیم. عصر حدود ساعت 6 بعدازظهر وقتی به منزل بازگشتم به عسل گفتم تو به داخل اتاق خواب برو! یک لحظه نگاه کردم دیدم هنوز درون پذیرایی است! دیگر عصبانی شدم. چون باشگاه می روم و ورزش می کنم از چارچوب در اتاق گرفتم و با کف پا لگد محکمی به شکم عسل کوبیدم طوری که روی تختخواب داخل اتاق افتاد! ولی ...
جزئیات تکان دهنده قتل عسل از زبان قاتل / آخرین حرف عسل پیش از مرگ چه بود؟
او نیز دختری به نام عسل داشت . اگرچه من نگهداری و مراقبت از عسل را نیز پذیرفتم ولی او هیچ وقت به حرف من گوش نمی کرد! در این لحظه قاضی احمدی نژاد پرسید مثلا در چه امور مهمی به حرف هایت توجهی نمی کرد؟ که متهم به قتل پاسخ داد: همین طوری گوش نمی کرد وقتی می گفتم: برو داخل اتاق! نمی رفت! ... تا این که روز حادثه نیز همین اتفاق افتاد. روز جمعه بود که من و فرزندانم منزل مادرم در شهرک شهید ...
آخرین التماس های اشک آلود عسل کوچولو به نامادری/مادر مرا ببخش!
خبرمهم: ناگفته های قاتل عسل کوچولو در بازسازی صحنه جنایت دل ها را تکان داد
فرزند شهید معزز رحیمی: برای من پدر اسوه صبرو شجاعت
روز قبل از عملیات به اصرار پدر برای کمک به مادر در امور خانه به منزل بازگشتند.هنوزچند روز از حضور برادر در کنار خانواده نگذشته بود که خبر شهادت پدر توسط همرزمانش به ما رسید. لطفا برای ما از خاطرات کودکی بگویید؟ من هم همانند حضرت رقیه(س) سه ساله بودم که پدرم به شهادت رسید و همانند پرستو به سرزمین عشق که سالیان سال آرزویش را داشت کوچ کردو رفت، خیلی وقت ها که دلم می گیرد قاب عکسش ...
آتش وسواس، خانم معلم را سوزاند
.... آن طور که برادر آرزو می گوید، دلیل آتش سوزی و انفجار استفاده از الکل زیاد برای ضدعفونی کردن تلفن همراه بوده است. ظاهرا این دختر سی ودوساله هنگام حادثه شیشه محتوی الکل ضدعفونی هم در دست داشته و همین موضوع شدت سوختگی را بیشتر کرده است. پانزده روز پیش خانواده مریدی با فریادهای دلخراش آرزو از خواب پریدند. چند دقیقه ای به هفت صبح مانده بوده که آنها دخترشان را با سر و صورتی آتش گرفته دیدند. صحنه ...
محاکمه جوانی که پدرش را به خاطر صدای موسیقی کشت
جوان را بازداشت کردند. او به قتل پدرش اعتراف کرد، اما مدعی شد علت این قتل صدای بلند موسیقی نبود. متهم گفت: پدر و مادرم من را به دنیا آوردند، اما آنها مرا بزرگ نکردند و دو نفر دیگر من را بزرگ کردند که من خیلی آنها را دوست داشتم. پدرم به آنها حسادت می کرد، به همین دلیل یک روز به خانه شان رفت و آنها را به قتل رساند. من بابت این موضوع از دست پدرم عصبانی بودم و او را به خاطر اینکه ناپدری و نامادری ام را ...
قتل پدر به خاطر صدای موسیقی
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ رسیدگی به این پرونده از سال گذشته آغاز شد و مأموران پس از حضور در محل جنایت متوجه شدند که پدری توسط پسرش بشدت مجروح شده است اما پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. در ادامه تحقیقات دختر مقتول به مأموران گفت: برادرم صدای موسیقی را زیاد کرده بود. پدرم از او خواست صدا را کم کند و همین مسأله باعث بحث و جدل میان آنها شد و برادرم بلافاصله به آشپزخانه رفت و با چاقو ...
بلند بودن صدای موسیقی عامل کشته شدن پدر!!
بودن او را تأیید کردند و صبح دیروز محاکمه او در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدای این جلسه پس از قرائت کیفرخواست برادر مقتول که خودش به اتهام حمل مواد مخدر در زندان بود و با لباس زندان هم به دادگاه آمده بود، به عنوان یکی از اولیای دم اعلام گذشت کرد. اما خواهر متهم که در مرحله دادسرا درخواست قصاص کرده بود در دادگاه دیروز حضور پیدا نکرد. پس از آن متهم به قتل در جایگاه ...
دخترانی که آرزو به دل می مانند
این بخش خالی می کنند، وقتی خشت ها خشک شد آن را جمع می کنیم تا دوباره داخل آتش بگذارند که پخته شود بازهم خشت ها را جمع می کنیم. شکرانه باذوقی کودکانه از خانه ای می گوید که پنهانی از رئیس در گوشه ای از کوره درست می کنند، آجر روی آجر می چیند و با وسواس خاصی فاصله بین اتاق خواب و آشپزخانه را مشخص می کند، امیرعباس آجرها را به سختی می آورد و شکرانه و پروانه خانه رؤیایی شان را آماده می کنند. ...
گفت و گو با دختر شهید منتسب به فرهنگ و ارشاد اسلامی به مناسبت ولادت با سعادت حضرت معصومه (س)
فرزندان خود در سالهای بعد از شهادت پدر سختی های زیادی را متحمل شد و من همیشه سعی کردم قدردان ایشان باشم، وی اظهار داشت: مادرم بدلیل اینکه خود در یک ارگان دولتی شاغل بود همواره برای ادامه تحصیل به فرزندان خود تاکید می کرد و تلاش داشت در نبود پدر، در اجتماع جایگاه موجه و خوبی داشته باشیم. دختر شهید بیابانکی با بیان اینکه مادر و مادر بزرگم، همیشه از خدا، قرآن، مسایل شرعی و واجبات اسلام برای دیگران صحبت می کردند گفت: در نهایت بدلیل شیوایی و منطق کلامشان همه به تذکرات آنها گوش می دادند. ...
جفت هیچ! / روایتی از کسانی که زندگی شان را به پای قمار از دست داده اند
. خیلی کوچک بودم. خاطرم هست همه 11 بچه ریزودرشت کنار مادرم خواب بودیم. پدرم نیمه شب به خانه آمد و فرش را از زیرمان کشید. مادرم پرسید: چه کار می کنی؟ بچه ها خوابیده اند. پدرم گفت: فرش را جمع کنید. در قمار آن را باخته ام. باید تاوان مردم را بدهم. هر روز در خانه ما بساط قمار برپا بود. پدرم و برادرهایم دورهم می نشستند و بازی می کردند. کلاس پنجم بودم که من هم به جمعشان اضافه شدم. بار ها سر قمار از پدرم ...
نقشه عجیب مادر شوهر برای عروس مشهدی در شب نامزدی!
رویداد24 دختر 20 ساله ای که برای شکایت از همسرش دست به دامان قانون شده بود، درحالی که خود را مقصر ازدواجی با پایه های لرزان می دانست، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گفت: پدرم از مهاجران افغانستانی است که با بنایی در ایران هزینه های زندگی ما را تامین می کند، اما درآمدش کفاف مخارجمان را نمی دهد، به همین دلیل مادرم که زنی ایرانی است به کارگری در منازل مردم روی ...
بیوگرافی رحیم نوروزی + عکس همسر و دخترش
من به راحتی او را از نزدیک می بینم. جایگاه خاص پدر و مادر پناه: ارتباط من با پدر و مادرم خیلی خوب است. هیچ وقت نتوانستم بین آنها تفاوتی قائل شوم؛ یعنی اصلا به آن فکر نکردم. دوست داشتن و محبت من نسبت به آنها عددی و قابل شمارش نیست. من مادرم را خیلی دوست دارم. اما نه آن طور که پدرم را دوست دارم و البته برعکس آن نیز هست. هرکدام جایگاه خاص خودشان را دارند. کم کارم چون ...
قول یک دختر 11 ساله به فرزندان سردار سلیمانی/ انتقام خون پدرتان را می گیرم
...، اما دیگر رفت و شهید شد. دلم اصلا برای هدیه نبود و فقط می خواستم ببینم حاج قاسم را، مثل این بود که بابام میره سفر و منتظر بودم برگرده و من دوباره ایشان را ببینم. دختر شهید مدافع حرم حامد بافنده آغوش گرم پدرش را گرم ترین آغوش پدر دنیا توصیف کرد، به دختران سرزمینش تقدیم کرد و گفت: از تمام پدر و مادران سرزمینم می خواهم همیشه بالای سر فرزندانشان و مراقبشان باشند. فاطمه پیامی هم به فرزندان حاج قاسم داشت و گفت: به تک تک فرزندان حاج قاسم قول می دهم که وقتی بزرگ شدم انتقام خون باباشون رو بگیرم. ...
دختران ماه، دختران حاج قاسم
توجه می کرد. پسر بچه بمی با برادرم حسین بازی می کرد. مادرم یک بار اسباب بازی برای برادرم خرید و فراموش کرد برای او چیزی بخرد، پدر به محض اینکه به خانه آمد و اسباب بازی را دید فوری لباس پوشید و پسر همسایه را با خود به بیرون برد و به او گفته بود هر چه می خواهی بگو تا برایت بخرم و اسباب بازی مورد نظرش را خریده بود. دختر شهید جمالی گفت: پدر بسیار یتیم نواز بود، با فقرا همسفره می شد، همیشه به ...
مریم، قربانی خیرخواهی
هم سیگارش را روشن کرد و چند پک به آن زد و بدن مرا با آتش سیگارش سوزاند. حدود ساعت 11 شب بود مادر همسرم که هیچ زمانی به خانه ما پا نمی گذاشت، آمد آنجا، من همانطور روی زمین افتاده بودم نگاهی به من انداخت و لگدی به پهلویم زد و گفت نوش جانت؛ بچه منو می فرستی کمپ، حالا خیالم راحت شد. دیگر چیزی متوجه نشدم، چشم هایم را که باز کردم کف اتاق افتاده بودم، همسرم در بالکن نشسته بود و مواد ...
ریحانه عامری/ناگفته های خواهر ریحانه عامری: خواهرم به خاطر رازی که از پدر می دانست، کشته شد!
از خودشان عکس و فیلم های خصوصی پخش می کنند واقعا حق آن ها مرگ است. بله، در یک کاشی فروشی در نزدیکی خانه مان کار می کرد. پدرمان هیچ پولی به ریحانه نمی داد و خواهرم برای خرجی خودش به سر کار می رفت. نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر ...
" قربانی روزگار "
به گزارش خبرگزاری برنا ؛ کلاس پنجم بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند. جدایی آنها ضربه روحی بزرگی به من وارد کرد. در همین حال مادرم نیز بدون هیجگونه توجهی به شرایط آشفته روحی من، با مرد دیگری ازدواج کرد. او به دنبال زندگی خودش رفت و من را از صفحه زندگیش برای همیشه پاک کرد. هنوز مدت کوتاهی از ازدواج نابهنگام مادرم نگذشته بود که پدرم با خانمی که یکی از بستگانمان معرفی کرده بود ازدواج ...
شکنجه های مژگان، زن رودباری توسط شوهر 83 ساله اش
مراجعه نکرده. ولی ما به هیچ وجه رضایت نمی دهیم. منبع: رکنا بیشتر بخوانید: پیرمرد 80 ساله رودباری همسر 22 ساله خود را با سیخ داغ شکنجه کرد 7 بار اعدام برای خفاش شب گیلان که 8 زن را سلاخی کرده بود قتل دختر کرمانی با تبر، صحت ندارد/ پرتاب میله آهنی توسط پدر موجب مرگ دختر شد ...
گفتگوی اختصاصی با خواهر ریحانه عامری / پدرم باید تیکه تیکه شود + فیلم وصوت
...، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر آمدی و ریحانه به مادرم می گوید که اعصابم خورده است و با من کل کل نکنید به کسی مربوط نیست و سپس به اتاق خوابش می رود. همان شب مادرم به پدرم می گوید اگر آن کار را نکرده بودی می توانستی غیرت خودت را نشان دهی و به دیر آمدن ...
قاتل در دادگاه به پای برادر مقتول افتاد/ رضایت نمی دهم چون برادرم را به طرز فجیعی کشتی
با حضور مأموران در محل قتل و آغاز تحقیقات مشخص شد مقدار زیادی دلار و ارزهای دیگر و طلا از خانه مقتول سرقت شده است و سارقان با بستن دست و پا و دهان صاحبخانه باعث مرگ او شده اند. پلیس با ردیابی هایی که انجام داد موفق شد متهمان را شناسایی و آن ها را که دو خواهر و سه مرد دیگر بودند بازداشت کند. متهمان روز گذشته در جلسه دادگاه که در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، حاضر شد ...
خواهر ریحانه عامری: پدرم باید تیکه تیکه شود
عامری برای خانه کمک خرج بود؟ پدرمان هیچ پولی به ریحانه نمی داد و خواهرم برای خرجی خودش به سر کار می رفت. گفته شده مادرتان باعث شده تا پدرتان را تحریک به قتل ریحانه کند؟ نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر آمدی و ریحانه به مادرم می گوید ...
می خواستم با فقیرترین دخترشهر ازدواج کنم/سراغ دختر چشم عسلی رفتم که همبازی کودکی ام بود/ پس از12سال ...
ثروت رسیدم، با فقیرترین دختر شهر ازدواج کنم تا او را به آرزوهایش برسانم. می خواستم آرزوهای دست نیافته دوران کودکی خودم را جبران کنم! بدین ترتیب درس و تحصیل را رها کردم و مشغول به کار شدم. برای خانواده ام خانه ای اجاره کردم و خرج و مخارج زندگی آن ها و حتی هزینه اعتیاد پدرم را نیز پرداخت می کردم. در همین بین، مادرم به بیماری سرطان مبتلا شد و از دنیا رفت. از این که نتوانستم مادرم را به ...
کتک زدن خواهر و کتک خوردن از بچه فیل!
شهاب نبوی هفته قبل همه با هم دیدیم که خواهرم در چه شرایطی به دنیا آمد. امروز با اولین روابط من با موجودی به نام خواهر آشنا می شویم. وقتی به خانه برگشتیم، پدر و مادرم من را کشیدند کنار و از من پرسیدند که دوست دارم اسم خواهرم چه باشد. من از همان بدو تولد علاقه خاصی به اسم غلام داشتم. وقتی این پیشنهاد را دادم دیدم که بابا زیرلب دارد به مامان می گوید: گفتم این آدم نیست و از این ...
قتل زن جوان به دست برادرش در آبادان/ کسی جنازه را تحویل نمیگیرد!
پلیسی وارد عمل شدند و با جسد زن جانی که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود روبرو شدند. تحقیقات پلیسی نشان از آن دارد که این زن متاهل روز 26 فروردین ماه همراه پسر جوانی و به دلیل خیانت به شوهرش در خانه شان دستگیر شد و 2 ماه بعد از این ماجرا از زندان آزاد شد و برادرش به طرز فجیعی خواهرش را در نزدیکی خانه اش با ضربات چاقو به قتل رساند و صحنه جرم گریخت. ماموران با اقدامات فنی و پلیسی ...
شباهت های شهید چمران و حاج قاسم سلیمانی
.... من فاطمه سادات نواب صفوی دختر بزرگ شهید سید مجتبی نواب صفوی هستم. کودک بودم که پدرم به شهادت رسید. از کودکی همیشه در حال مبارزه بودیم. در خانه که بودیم آرامش نداشتیم و هر ساعت ممکن بود قوای نظامی به منزل ما حمله کنند و مادرم را دستگیر کنند و ما را با خود ببرند. بنابراین همیشه ما در حال فرار و تعقیب و گریز بودیم. زندگی ما با زندگی مردم عادی خیلی تفاوت داشت. مدام منزل خود را تغییر ...
مرگ | مرگ تلخ دو پسربچه زیر آوار دیوار همسایه
فردای آن روز در آرامستان ساری کنار هم به خاک سپرده شدند. مادر محمدمهدی می گوید که شوهرش وقتی جنازه بچه ها را در مراسم خاکسپاری دید، از شدت ناراحتی تشنج کرد و کارش به بیمارستان و سرم کشید. حکیمه خواهر سی ودو ساله نرگس هم همان شب فشارش بالا رفت و به مرز سکته رسید: به جز من هیچ کس دیگر تاب حرف زدن ندارد. همسرم و شوهرخواهرم مثل مرده متحرک شده اند، با هیچ کس حرف نمی زنند، خواهرم هم به زور قرص ...
مخالفت شهید با دریافت بسته های حمایتی!
باور نمی کردم مادرم بتواند تا این اندازه به خودش مسلط باشد. چون باایمان بود پدرم او را قبول کرد در ادامه با همسر شهید اکبری نیز به گفت وگو پرداختیم و او از زندگی کوتاه خود با همسرش برایمان گفت... فاطمه اکبری می گوید: همسر شهید غلامرضا اکبری و متولد 45 هستم. زمان ازدواج من 16 ساله بودم و شهید 28 سال داشت، ما در یک ده کوچک به نام فیض آباد زندگی می کردیم و با هم آشنا بودیم ...