سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های خواهر ریحانه عامری: خواهرم به خاطر رازی که از پدر می دانست، کشته شد! پدرم باید اعدام و تکه ...
... نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر آمدی و ریحانه به مادرم می گوید که اعصابم خورده است و با من کل کل نکنید به کسی مربوط نیست و سپس به اتاق خوابش می رود. همان شب مادرم به پدرم می گوید اگر آن کار را نکرده بودی می توانستی غیرت خودت را ...
آخرین التماس های اشک آلود عسل به نامادری
حاکی است، در این لحظه قاضی احمدی نژاد پرسید مثلا در چه امور مهمی به حرف هایت توجهی نمی کرد؟ که متهم به قتل پاسخ داد: همین طوری گوش نمی کرد وقتی می گفتم: برو داخل اتاق! نمی رفت! ... تا این که روز حادثه نیز همین اتفاق افتاد. روز جمعه بود که من و فرزندانم منزل مادرم در شهرک شهید باهنر مهمان بودیم. عصر حدود ساعت 6 بعدازظهر وقتی به منزل بازگشتم به عسل گفتم تو به داخل اتاق خواب برو! یک لحظه نگاه کردم ...
آتش وسواس، خانم معلم را سوزاند
.... آن طور که برادر آرزو می گوید، دلیل آتش سوزی و انفجار استفاده از الکل زیاد برای ضدعفونی کردن تلفن همراه بوده است. ظاهرا این دختر سی ودوساله هنگام حادثه شیشه محتوی الکل ضدعفونی هم در دست داشته و همین موضوع شدت سوختگی را بیشتر کرده است. پانزده روز پیش خانواده مریدی با فریادهای دلخراش آرزو از خواب پریدند. چند دقیقه ای به هفت صبح مانده بوده که آنها دخترشان را با سر و صورتی آتش گرفته دیدند. صحنه ...
فرزند شهید معزز رحیمی: برای من پدر اسوه صبرو شجاعت
آشنایان است . از مادرم که می گوید تو را هم نام دختر امام حسین(ع) گذاشت می شنوم که پدرم جوانی دلیر و قهرمان بود و محبت خود را از کودکان فامیل دریغ نمی کرد . پدر در انجام صله رحم در فامیل زبانزد بود به طوری که هر هفته به دیدار اقوام می رفتند و درصورت نیاز کارهای آنها را انجام می داد. خاطرات شیرین دوران کودکی را بدون پدر و با محبت و دست نوازش مادر و برادران بزرگترم سپری کردم . ...
بلند بودن صدای موسیقی عامل کشته شدن پدر!!
بودن او را تأیید کردند و صبح دیروز محاکمه او در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدای این جلسه پس از قرائت کیفرخواست برادر مقتول که خودش به اتهام حمل مواد مخدر در زندان بود و با لباس زندان هم به دادگاه آمده بود، به عنوان یکی از اولیای دم اعلام گذشت کرد. اما خواهر متهم که در مرحله دادسرا درخواست قصاص کرده بود در دادگاه دیروز حضور پیدا نکرد. پس از آن متهم به قتل در جایگاه ...
پدرم را به خاطر صدای موسیقی کشتم
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، رسیدگی به این پرونده از سال گذشته آغاز شد و مأموران پس از حضور در محل جنایت متوجه شدند که پدری توسط پسرش بشدت مجروح شده است، اما پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. در ادامه تحقیقات دختر مقتول به مأموران گفت: برادرم صدای موسیقی را زیاد کرده بود. پدرم از او خواست صدا را کم کند و همین مسأله باعث بحث و جدل میان آن ها شد و برادرم بلافاصله به آشپزخانه رفت و ...
دخترانی که آرزو به دل می مانند
این بخش خالی می کنند، وقتی خشت ها خشک شد آن را جمع می کنیم تا دوباره داخل آتش بگذارند که پخته شود بازهم خشت ها را جمع می کنیم. شکرانه باذوقی کودکانه از خانه ای می گوید که پنهانی از رئیس در گوشه ای از کوره درست می کنند، آجر روی آجر می چیند و با وسواس خاصی فاصله بین اتاق خواب و آشپزخانه را مشخص می کند، امیرعباس آجرها را به سختی می آورد و شکرانه و پروانه خانه رؤیایی شان را آماده می کنند. ...
جفت هیچ! / روایتی از کسانی که زندگی شان را به پای قمار از دست داده اند
. خیلی کوچک بودم. خاطرم هست همه 11 بچه ریزودرشت کنار مادرم خواب بودیم. پدرم نیمه شب به خانه آمد و فرش را از زیرمان کشید. مادرم پرسید: چه کار می کنی؟ بچه ها خوابیده اند. پدرم گفت: فرش را جمع کنید. در قمار آن را باخته ام. باید تاوان مردم را بدهم. هر روز در خانه ما بساط قمار برپا بود. پدرم و برادرهایم دورهم می نشستند و بازی می کردند. کلاس پنجم بودم که من هم به جمعشان اضافه شدم. بار ها سر قمار از پدرم ...
ناگفته های خواهر ریحانه عامری/ خواهرم به خاطر رازی که از پدر می دانست، کشته شد
ک به قتل ریحانه کند؟ نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر آمدی و ریحانه به مادرم می گوید که اعصابم خورد است و با من کل کل نکنید به کسی مربوط نیست و سپس به اتاق خوابش می رود. همان شب مادرم به پدرم می گوید اگر آن کار را نکرده بودی م ...
ریحانه عامری/ناگفته های خواهر ریحانه عامری: خواهرم به خاطر رازی که از پدر می دانست، کشته شد!
م از خودشان عکس و فیلم های خصوصی پخش می کنند واقعا حق آن ها مرگ است. بله، در یک کاشی فروشی در نزدیکی خانه مان کار می کرد. پدرمان هیچ پولی به ریحانه نمی داد و خواهرم برای خرجی خودش به سر کار می رفت. نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا د ...
" قربانی روزگار "
به گزارش خبرگزاری برنا ؛ کلاس پنجم بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند. جدایی آنها ضربه روحی بزرگی به من وارد کرد. در همین حال مادرم نیز بدون هیجگونه توجهی به شرایط آشفته روحی من، با مرد دیگری ازدواج کرد. او به دنبال زندگی خودش رفت و من را از صفحه زندگیش برای همیشه پاک کرد. هنوز مدت کوتاهی از ازدواج نابهنگام مادرم نگذشته بود که پدرم با خانمی که یکی از بستگانمان معرفی کرده بود ازدواج ...
شکنجه های مژگان، زن رودباری توسط شوهر 83 ساله اش
مراجعه نکرده. ولی ما به هیچ وجه رضایت نمی دهیم. منبع: رکنا بیشتر بخوانید: پیرمرد 80 ساله رودباری همسر 22 ساله خود را با سیخ داغ شکنجه کرد 7 بار اعدام برای خفاش شب گیلان که 8 زن را سلاخی کرده بود قتل دختر کرمانی با تبر، صحت ندارد/ پرتاب میله آهنی توسط پدر موجب مرگ دختر شد ...
خواهر ریحانه عامری: پدرم باید تیکه تیکه شود
عامری برای خانه کمک خرج بود؟ پدرمان هیچ پولی به ریحانه نمی داد و خواهرم برای خرجی خودش به سر کار می رفت. گفته شده مادرتان باعث شده تا پدرتان را تحریک به قتل ریحانه کند؟ نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر آمدی و ریحانه به مادرم می گوید ...
زنم را 20 بار ترک دادم اما دوباره معتاد شد/ در گوشی اشرف چیزهای زشتی از رابطه نامشروعش با مرد مواد فروش ...
به گزارش ندای گیلان ،مرد 37ساله با مرور خاطره تلخ یک روز سرد زمستانی به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: پدرم معتاد و بیکار بود و مادرم از کارگری در خانه های مردم تنها می توانست شکممان را سیر کند. اجاره خانه مان چندین ماه عقب افتاده بود. صاحبخانه دیگر نمی توانست صبر کند و تمام وسایل خانه را داخل کوچه ریخت. هوا سرد بود و برف می بارید. خواهر و برادرانم گریه می کردند. مادرم مستاصل، تنها به ...
آوار غم بر سر دو خواهر
. پسرخاله بودند. هم بازی و هم سن وسال، آن طور که نرگس مادر محمدمهدی می گوید همه جا کنار هم بودند مثل دو برادر. دست آخر هم دست سرنوشت این دو را تا ابد کنار هم قرار داد. جمعه ظهر بود که نرگس و خواهرش حکیمه همراه بچه ها راهی خانه پدری شدند. روستای ولیک چال جایی در نزدیکی زیرآب مازندران. هوای ساری از اواخر اردیبهشت ماه گرم می شود و اکثر خانواده ها به ییلاق می روند. این دو خواهر هم راه خانه پدر ...
قتل زن جوان به دست برادرش در آبادان/ کسی جنازه را تحویل نمیگیرد!
پلیسی وارد عمل شدند و با جسد زن جانی که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود روبرو شدند. تحقیقات پلیسی نشان از آن دارد که این زن متاهل روز 26 فروردین ماه همراه پسر جوانی و به دلیل خیانت به شوهرش در خانه شان دستگیر شد و 2 ماه بعد از این ماجرا از زندان آزاد شد و برادرش به طرز فجیعی خواهرش را در نزدیکی خانه اش با ضربات چاقو به قتل رساند و صحنه جرم گریخت. ماموران با اقدامات فنی و پلیسی ...
مرگ و نابودی مشروطه خواهان
فرزند ملک المتکلمین ماجرای قتل میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل را این گونه روایت کرده است: روز به توپ بستن مجلس و آشوب در تهران میرزا جهانگیر خان به همراه قاضی قزوینی، ارداقی، ملک المتکلمین ابتدا به خانه میرزا محسن خان امین الدوله پناه بردند ولی با احساس عدم امنیت از منزل امین الدوله به منزل سیدحسن حبل المتین پناه بردند. وحشت اهالی خانه حبل المتین از حضور این عده باعث خروج آن ها شد و در خیابان توسط ...
مرد 3 زنه تهرانی اعدام نمی شود/ قتل آخرین زن بخاطر رفتن به خانه زن دوم!
مرد جوان که در جریان یک درگیری خانوادگی همسر سوم خود را به قتل رسانده بود پس از 11 سال با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران رضایت خانواده مقتول را جلب کرد و از مجازات مرگ رهایی یافت. شامگاه یازدهم دی سال 88 گزارش قتل زن جوانی در خانه اش به پلیس آگاهی شهرستان نظرآباد شهریار اعلام شد. با حضور تیم جنایی در محل حادثه آن ها با جسد زن 32 ساله در حمام مواجه شدند که با ضربات متعدد چاقو ...
کتک زدن خواهر و کتک خوردن از بچه فیل!
شهاب نبوی هفته قبل همه با هم دیدیم که خواهرم در چه شرایطی به دنیا آمد. امروز با اولین روابط من با موجودی به نام خواهر آشنا می شویم. وقتی به خانه برگشتیم، پدر و مادرم من را کشیدند کنار و از من پرسیدند که دوست دارم اسم خواهرم چه باشد. من از همان بدو تولد علاقه خاصی به اسم غلام داشتم. وقتی این پیشنهاد را دادم دیدم که بابا زیرلب دارد به مامان می گوید: گفتم این آدم نیست و از این ...
مخالفت شهید با دریافت بسته های حمایتی!
باور نمی کردم مادرم بتواند تا این اندازه به خودش مسلط باشد. چون باایمان بود پدرم او را قبول کرد در ادامه با همسر شهید اکبری نیز به گفت وگو پرداختیم و او از زندگی کوتاه خود با همسرش برایمان گفت... فاطمه اکبری می گوید: همسر شهید غلامرضا اکبری و متولد 45 هستم. زمان ازدواج من 16 ساله بودم و شهید 28 سال داشت، ما در یک ده کوچک به نام فیض آباد زندگی می کردیم و با هم آشنا بودیم ...
شباهت های شهید چمران و حاج قاسم سلیمانی
.... من فاطمه سادات نواب صفوی دختر بزرگ شهید سید مجتبی نواب صفوی هستم. کودک بودم که پدرم به شهادت رسید. از کودکی همیشه در حال مبارزه بودیم. در خانه که بودیم آرامش نداشتیم و هر ساعت ممکن بود قوای نظامی به منزل ما حمله کنند و مادرم را دستگیر کنند و ما را با خود ببرند. بنابراین همیشه ما در حال فرار و تعقیب و گریز بودیم. زندگی ما با زندگی مردم عادی خیلی تفاوت داشت. مدام منزل خود را تغییر ...
وقتی دانش آموز نمونه عاشق جبهه می شود
و تو ای برادرانم و خواهرانم شما را به پیروی از امام و ادامه دادن خون شهدا سفارش می کنم و از شما می خواهم که ادامه دهنده راه شهیدان عزیز باشید. و تو ای خواهرم حجابت و تو ای برادرم نگاهت را حفظ کن. چون ضربه ای است بر دشمن و پدر و مادرم و برادر و خواهرم هنگامی که بر سر مزارم آئید به یاد 14 معصوم (ع) گریه کنید و امام حسین با 72 تن را به یاد آورید و به حال آنهاگریه کنید. و در پایان آرزوی باز شدن راه کربلا و آزادی قدس و طول عمر امام بزرگوار را خواهانم. والسلام علی عبدالله المخلصین 19 دی ماه 1366 ...
وقتی صاحبکارم فهمید دختر هستم، همان شب به سراغم آمد
گذاشت به جای آن که مرا حتی به عنوان یک کنیز و کلفت بپذیرد و به نوعی جای خالی مادرم را برایم پر کند سر ناسازگاری گذاشت و هر شب شاهد جر و بحث های او و پدرم به خاطر حضورم در خانه آن ها بودم. من خیلی سعی کردم کم لطفی های این زن را تحمل کنم اما فایده ای نداشت و رفتار او روز به روز بدتر و بدتر می شد. نامادری ام اذیتم می کرد و با تهمت های ناروا قصد داشت مرا از چشم پدرم بیندازد. احساس می کردم ...
قربانیان تعصب از آبادان تا کرمان
دختر وارد اتاقش می شوند، خون زیادی را روی لباس ها و کفپوش اتاق او می بینند. بی خبری چند ساعته از ریحانه و جروبحث های او با پدرش که ظاهرا تا شب قبل از حادثه هم ادامه دار بوده است، پلیس را مجاب می کند که پدر ریحانه را بازداشت کند. پدر قاتل اما تا ساعت 11 شب دوشنبه در برابر بازجویی مقاومت کرد و دست آخر لب به اعتراف گشود. او به مأموران گفت که دخترش را پس از به قتل رساندن، به یکی از روستاهای ...
آبروی مردها را نبرید
که تمام قد پشت خانواده اش می ایستند و می گوید گور پدر حرف مردم پدر باید به گونه ای رفتار کند که وقتی دختر یا همسر از همه جا برید و تنها میان دنیا ماند، به سمت او بیاید و آغوشش را امن ترین جای دنیا بداند. بعضی از دختر ها از اینکه به خانه برگردند می ترسند. می ترسند، چون می دانند دنیایی سیاه در خانه منتظر آنهاست. می دانند اگر برگردند قربانی خشم پدر می شوند و مادرانی که در این ...
شهید علیرضا نورشمسی : باید همگی بر اساس مکتب و اصول اسلامی حرکت کنیم
سامان دهد. علیرضا هم بیکار ننشست. او که می دید مادرش چه طور برای تأمین مخارج زندگی دوشادوش پدر کار می کند، هرگاه از مدرسه تعطیل می شد کتاب هایش را روی سکوی خانه می گذاشت و به صحرا می رفت و در مزارع مردم کارهای مختلف انجام می داد تا کمک حال خانواده باشد. علیرضا پس از پایان دوران ابتدایی که اکنون به اسم دبستان شهید علیرضا نورشمسی معروف است، وارد مدرسه راهنمایی روستای کتالم شد. در این دوران هم ...
قتل وحشتناک اینبار در کرج + عکس
دارد به جرم قتل هولناک پدرش دستگیر شد. پدر خانواده با ضربات شیشه به قتل رسیده بود و پسر جوان پس از قتل با شیشه اقدام به بریدن گلو، گوش و انگشت دست پدرش کرده بود و جسد این پدر غرق خون روی زمین افتاده بود. مرتضی 65 ساله برای دیدن دخترش به خانه دامادشان در منطقه ورامین رفته بود و شامگاه پنج شنبه با توجه به اینکه پسرش سابقه بیماری روانی دارد و احتمال می داد به خاطر نخوردن قرص هایش ...