سایر منابع:
سایر خبرها
روستای وردیج و واریش
شمایل های سنگی بایستید و محو این آدمک های عجیب شوید که البته دلیل علمی ایجاد شدن آنها فرسایش کوه با باد است. روستا اگر این جاده را ادامه بدهید به روستای واریش می رسید، روستایی زیبا و ییلاقی در دامنه کوه های سر به آسمان کشیده با باغ هایی که در این دامنه شکل گرفته اند و شاتوت، گیلاس، آلبالو و گردو ثمره آن هاست. مردم این روستا هم مردم خوش ذوقی هستند و به خوبی از این طبیعت زیبایی که در ...
اهدای زندگی
رگهایم جریان یابد.” خون گرم شده، خوش رنگ و شفاف آرام آرام می رفت تا با خون گرمت یکی شود و زندگی برای مدتی هر چند کوتاه به روی ما لبخند بزند. روی تخت داراز کشیده بودم. چشم دوخته بودم، به خون صورتی رنگی که آرام از رگهایم خارج می شد به درون کیسه ی زیر پایم می رفت. کیسه ی خون برای جلوگیری از لخته شدن؛ با حرکتی آهنگین بر روی پدالی در حال بالا و پایین رفتن است. کیسه خون پر و پرتر شد ؛ته مانده خون ...
در شرایط سخت همدیگر را می خوریم یا به داد هم می رسیم
آشنا نیستند. وقتی نگارش کتابی دربارۀ این دیدگاه امیدوارانه تر را آغاز کردم، می دانستم یک داستان هست که باید به آن بپردازم. آن ماجرا در جزیره ای متروکه در میانۀ اقیانوس آرام رُخ می دهد. یک هواپیما سقوط کرده است. بازماندگانش چند بچه مدرسه ای بریتانیایی هستند که باورشان نمی شود چنین خوش اقبال بوده اند. تا کیلومتر ها چیزی جز ساحل و صدف و آب نیست؛ و حتی بهتر از آن: هیچ خبری از بزرگ تر ها ...
بلاتکلیفی سیل زدگان روستاهای زاچ ، داربست و ده تنکول 6 ماه پس از سیل /هر که آمد عکس یادگاری گرفت و رفت
یکی از اهالی که گرفتار سیل و ویرانی اخیر استان شده ،می گوید: از 22 دی ماه به اینجا آمدیم آن موقع چله زمستان بود و پناهگاه مان همین چادر هایی است که هنگام شب مثل یخچال بود و حالا هم که چله تابستان و گرما است چادرهاحکم تنور را برایمان دارد. بی بی سکینه از اهالی روستای داربست است با نوه و فرزندانش در چادر سفید رنگ هلال احمر نشسته، با گریه ادامه می دهد: ما داغ فرزند و خواهر را در این ...
روایت مددجوی کمیته امداد که حالا یکی از تولید کنندگان صندلی چرخ دار در کشور است | کاشف راز های پیش ...
. دوباره کودکی ام داشت تکرار می شد: بی پناهی، تنهایی و حالا 4 تا بچه. هیچ کسی را هم نداشتیم اما خدا ما را رها نکرد. یک شب توی خواب و بیداری، همسرم به نظرم رسید. ناراحتی هایم را به او گفتم و درددل کردم. دلداری ام داد و با من حرف زد. همان چند لحظه، برای من آبی روی آتش بود. دوباره مثل روز اول شدم، پر از انرژی. از حضرت زینب(س) مدد گرفتم و فردای همان روز، دو سه تا النگو داشتم، آن ها را فروختم و با پولش ...
تو می خواهی راهت را از من بپرسی؟
تا ته در قلب او فرو می کند و آن را دوبار می چرخاند. در روایت کافکا، برخلاف روایت کتاب مقدّس، نجات دهنده ای از راه نمی رسد. کار به انجام می رسد، و آقای کاف قربانی می شود. کاف با چشم های تار شده هنوز می تواند آن دو نفر را نزدیک به صورتش گونه به گونه ببیند که محصول کار خود را به تماشا نشسته اند. کاف در آخرین لحظه مرگ خود را مانند سقط شدن یک سگ دید، و از این رو آخرین عبارتش پیش از مرگ این بود: مثل سگ ...
نگاهی به بهترین های رقابت عکاسی حیات وحش Wild2020
خلیج سفر کردم، این خرس سفید را دیدم که روی دریاچه یخی خوابیده بود. با دقت از ماشین پیاده شدم و با دوربین و لنز 500 میلی متری روی یخ ایستادم. باد و یخ با شدت به صورتم برخورد می کردند ولی اهمیتی نداشت؛ چراکه نمی خواستم شانس گرفتنِ این عکسِ بسیار نزدیک از خرس را ازدست بدهم. چند عکس گرفتم تا اینکه خرس چشم هایش را باز کرد. هیجان زده شدم و البته کمی هم ترسیده بودم؛ ولی او فقط به من نگاه کرد تا اینکه کمی ...
کجا بودیم، کجا هستیم؟!
خود می برد، مثل همان اتفاقی که در ذوب آهن رخ داد، حتی چند بازیکن کلیدی این تیم را هم با خود برد. مگر باشگاه ذوب آهن متعلق به یک شخص است که این گونه درباره آن تصمیم گیری می کنند؟ این باشگاه و تیم هایش متعلق به یک شهر و مردمش هستند، چرا اجازه دادند بیایند و یک سال از اعتبار یک باشگاه استفاده کنند و بعد هم بروند و علی بماند و حوضش؟ اگر مدیران ما برنامه و خط مشی داشته باشند، مربیان را ملزم به ...
ضرغامی: نگران میزان مشارکت در انتخابات 1400 هستم/ احمدی نژاد از نظر محبوبیت جزو دو سه نفر اول کشور است
کرد از مطایبه رهبر انقلاب و زهرا شجاعی، رئیس مرکز امور زنان در دولت سیدمحمد خاتمی و گفت: رهبری گاهی در جلسات، به بهانه یک چایی آوردن روحیه جلسه را عوض می کنند. یکبار جلسه دولت آقای خاتمی بود، ایشان که قبل گفته بودند برای خانم ها و آقایان چای بیاورید، فرمودند پس چایی چی شد؟ ، خانم شجاعی خواستند شوخی ای کنند، زیر لب گفتند دارد دم می کشد ، چند نفر هم خندیدند، آقا که در بدیهه گویی خوش سلیقه اند، همینطور ...
چند کلام با ویلیام برنز
به هر ترتیب، اجازه یافته بودید در پشت میز مذاکراتی حضور یابید که به قول خودتان در یک سوی آن سرسخت ترین دشمن آمریکا نشسته بود و در سوی دیگر شما و پنج قدرت بزرگ جهانی دیگر و این روند ادامه یافت تا روی کار آمدن آقای باراک اوباما. اگرچه با انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا، امیدواری اندکی در ایران به وجود آمد که با توجه به متفاوت بودن او از دیگر روسای جمهور آمریکا، ممکن است تغییری ...
سوره مائده+ ترجمه و متن و صوت
فَسَادًا ۚ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ و یهود گفتند: دست [قدرت] خدا [نسبت به تصرّف در امور آفرینش، تشریع قوانین و عطا کردنِ روزی] بسته است. دست هاشان بسته باد و به کیفر گفتار باطلشان بر آنان لعنت باد؛ بلکه هر دو دست خدا همواره گشوده و باز است [به هر چیز و به هر کس] هر گونه بخواهد، روزی می دهد. و مسلماً آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده است، بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می ...
تمنای یکجا نشینی
زخمی می شوند، بعد هم نوبت به درگیری همه جانبه طوایف قشقایی با انگلیسی ها می رسد. یک سده پس از آن جنگ، خانوارهای عشایر همچنان کم وبیش در ییلاق خود به حاشیه خان زنیان کوچ می کنند و بهار و تابستان را در این پهنه می گذرانند. پیرزن برخاسته و قد افراشته اش، مثل بلقیس آنگاه که به پیشواز مرگ گل محمدها می رفت، استوار است و البته خمیده. وزش هر نسیم، بال قبای سر تا پا سبز را مثل افشانِ طره های حنایی می ...
کرونا و فشار های اقتصادی اجاره نشین ها را از شهر دور می کند
از طلاب به جاده سیمان اسباب کشی کرده اند. مرضیه اما، بیشتر از این ها، کوچه های شهر را چرخیده. از مصلی به مهدی آباد رفته و جایی در حوالی کوره های آجرپزی، چهاردیواری کوچکی را اجاره کرده است؛ جایی که ته خط مشهد در قسمت شمال شرقی است و مرضیه اینجا به دنبال یک چهاردیواری ارزان تا انتهای خط شهر رسیده است. بچه هایش دوست نداشتند از محله قدیمی شان دل بکنند، اما مرضیه هرچه محله قدیمی شان را زیرورو ...
جهادی ها، آستین خودکفایی را برای زنان عین دو بالا زدند
.... همانطور که نیشگونی از بازوی علی میگرفت او را دوباره به سمت بیرون نمایشگاه رها کرد: کجا بودم؟ آها، مادرشوهرم رضایت نمیداد اما خدا خواهران قرارگاه را خیر بدهد، برایم کم نگذاشتند و مربی خیاطی را به خانه آوردند و دوخت چادر و عبا را در کمتر از چند ماه یاد گرفتم، حالا هم که می بینی، خود مادرشوهرم پشت دخل نشسته است و کبکش خروس میخواند. ترشی یکی از دخترها مردد به ما ...
احیا گر غدیر9| حسرتی که در دل علامه امینی ماند/ نقلی بر چگونگی عذاب شمر لعنة الله علیه
فرمودند که مدت ها فکر می کردم خداوند متعال چگونه شمر را عذاب می کند و جزای آن تشنه لبی و جگرسوختگیِ حضرت سیّد الشهدا را چگونه می دهد. شب هنگامی خواب دیدم آقا امیرالمؤمنین در مکانی بسیار خوش آب و هوا روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده ام. دو کوزه نزد ایشان بود. فرمودند: این کوزه ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور. اشاره به محلی فرمودند که بسیار باصفا و باطراوت بود. استخری پر آب و درختانی ...
قالیچه دوروی ترکمن با آوازه جهانی اما گرفتار مشکلات
دستان ظریف و سختی دیده زنان این دیار تافته شده است. دختران ترکمن پشت دار قالی نشسته اند و مشق عشق را بر دار قالی نقش می زنند. پروانه دختر نوجوان که برای کمک به معیشت خانواده مدرسه را رها کرده، با دستان ظریف قالیچه ابریشم می بافد اما، چشم اندازش برای آینده از پشت تارهای قالی تاریک و مبهم است. او نقش پروانه را در چهار چوب فرش نقش می زند تا شاید یادی از پروانه هایی باشد که هر گز ...
برای رضا افضلی، شاعر نامدار خراسانی که در سن 72 سالگی درگذشت
، شاد و سرمست طبق بر سرگرفته با یکی دست دو تن گیرد طَبَق را با تکاپو نهد با یاعلی برروی سَکّو زند مردی به معبر دم به دم جار کند این بیت را پیوسته تکرار: عسل در باغ هست و غوره هم هست زلیخا هست و فاطی کوره هم هست فروشد توتِ شیرین را به مردم سفید و نرم، مثلِ کُرکِ قاقُم پسِ در های دکّان های بسته به اطرافِ طبق، جمعی نشسته خورد با ...
جریان شناسی شعر انقلاب اسلامی
اجمالی از شعر و ادبیات انقلاب اسلامی داشته باشیم، باید بگوییم که در مجموع شعروادبیات انقلاب در مقایسه با سایر هنرها- با وجود تمام محدودیت ها و محرومیت ها- وضعیت بهتری دارد. علت این امر نیز پیشینه یک هزار و 200 ساله ادبیات پارسی است. بی انصافی است اگر نگوییم در طول این 40 سال برای پیشرفت شعر و زبان پارسی، طرح ها و کارهای خوبی توسط معدودی از مدیران انقلابی، خلاق و خوش فکر انجام شده و شاهد پیشرفت ...
وضعیت عجیب حسین هدایتی در زندان
، 15 سال است از دروازه بزرگ زندان، پا به محیط بیرون نگذاشته؛ شاید بعد از این هم فرصت پا بیرون گذاشتن پیدا نکند. تهران، در این سال های حبس، کش آمده، قد کشیده، فرو نشسته، لرزیده، زشت شده، آب رفته، مرد زندانی، هیچ تصوری از این اتفاقات ندارد. نخ ارتباط او با آزادی، همان چند دقیقه ای است که در هفته یا ماه، با همسر، فرزند، مادر، پدر، خواهر، برادر، در سالن ملاقات حرف می زند. آنها، بوی آزادی می دهند. زندانی ...
سوره اعراف+ ترجمه و متن و صوت
[از لابلای گورها] بیرون می آوریم، [باد، ابر، باران، زمین، روییدن گیاهان و انواع میوه ها را مثل زدیم] تا متذکّر و یادآور [اراده و قدرت بی نهایت خدا] شوید وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ۖ وَالَّذِی خَبُثَ لَا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِدًا ۚ کَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ و زمین پاک است که گیاهش به اذن پروردگارش بیرون می آید، و زمینی که ...