سایر منابع:
سایر خبرها
اینستاگرام بلای جان زن مطلقه و مرد چوپان شد+جزئیات قتل
نخستین تحقیقات نشان می داد الناز- مقتول- دو سال قبل به خاطر اختلافات از همسرش جدا شده بود و او 5 روز قبل از قتل به همراه مرد جوانی که خود را همسر الناز معرفی کرده بود، این خانه را اجاره کرده اند. اما بعد از این جنایت همسر او ناپدید می شود و همین مسأله احتمال دست داشتن مرد جوان در این قتل را مطرح کرد. بدین ترتیب به دستور بازپرس ساسان غلامی، تحقیقات برای دستگیری او ادامه یافت. اوایل تیر ...
میترا ابراهیمی از آشنایی با پیمان قاسم خانی گفت / هنوز ازدواج نکرده ام + عکس
ابراهیمی در ادامه گفت: "از فردای خبر صفحات فیک دست به کار می شوند، هدایت شده و تابلو! جهت فحاشی و تهمت. در دایرکت من و کامنت های مربوط با من با منشن کردن و به پا کردن غوغایی که من وارد زندگی مردم شدم. اون قدر که به خودم شک می کنم و چک می کنم و می بینم خانوم رهنما هم در مصاحبه هاشون گفته اند که در زندگی سابقشان خیانتی ندیده اند پس این موج که علاقه منده من رو خانه خراب کن معرفی کنه چه قدر عجیبه! من در سی ...
جنایت، پایان تلخ عشق اینستاگرامیِ مرد جوان
.... شب آخر هم خانه اش بودم، برای خرید بیرون رفتیم که او با مرد فروشنده و مشتری های داخل مغازه مدام خوش و بش می کرد. من ناراحت شدم و سر این موضوع دعوایمان شد. وقتی به خانه برگشتیم، گفت جرات نداری از من جدا شوی و من هم گفتم دیگر با تو ازدواج نمی کنم. او شیشه و الکل مصرف می کرد و حاضر به ترک آنها نبود. کیف لباس هایم را برداشته و خواستم بروم که در را قفل کرد. مرا به گروگان گرفت و اجازه خروج به من نداد ...
حفر تونل برای سرقت از خانه زوج پزشک توسط زن و شوهر صیغه ای
به بیمارستان منتقل می شدند، جان می باختند. از داخل خانه سرقت شده است و از طلاها و وسایل داخل خانه نیز خبری نیست. سارقان آشنا زوج کهنسال در بیمارستان تحت درمان قرار گرفته و چند روز بعد با تلاش کادر درمانی از کما بیرون آمدند. با شکایت زن جوان تحقیقات پلیسی آغاز شد، در بررسی های اولیه به نظر رسید که تونل حفر شده تنها برای تغییر مسیر تحقیقات بوده و هیچ رفت و آمدی از سوی سارق یا سارقان ...
سرقت از خانه پزشک سالخورده با حفر تونل انحرافی
را به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه دریافتند وی پس از سرقت به تهران گریخته است. مأموران در نهایت چند روز قبل با گرفتن نیابت قضایی عازم تهران شدند و متهم را درخانه پدری اش بازداشت کردند. متهم در بازجویی ها با اعتراف به سرقت های سریالی از خانه پزشک سالخورده گفت: چند ماه قبل برای پرستاری از زن و مرد سالخورده ای استخدام شدم و همان زمان هم با مرد جوانی به نام کیانوش ...
اعتراف مرد چوپان به قتل زن تهرانی
در اینستاگرام آشنا شدم. من چوپان هستم اما 2سالی است که گوشی هوشمند خریده ام و در اینستاگرام صفحه دارم. یک روز به صورت اتفاقی چشمم به پیج لیلا افتاد و عکس خودم را که استوری کرده بودم برای او فرستادم. لیلا عکسم را لایک و از آن تعریف کرد. همین باعث آشنایی ما شد. چند وقتی با هم در اینستاگرام چت می کردیم تا اینکه شماره اش را گرفتم و رابطه مان بیشتر شد. چطور او را ملاقات کردی؟ قبل از عید یک ...
اعتراف چوپان به قتل زن تهرانی
ها حکایت از آن داشت زن جوان مدتی قبل از شوهرش جدا شده و چند روز قبل هم با پسر جوانی به نام فرخ که مدعی بوده شوهرش است خانه ای در حوالی تهرانپارس اجاره کرده است. همچنین مشخص شد پسر 24 ساله که فرخ نام دارد، در این چند روز به خانه مقتول رفت و آمد داشته و شب حادثه آنجا بوده است. با بدست آمدن این اطلاعات مأموران فرخ را به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه اوایل تیرماه وی را در حالی که در ...
روزی که این شهید به جای ولنتاین جشن می گرفت
شدن من بود. برادرم که از همان جلسه اول و مدت کم از شخصیت شهید میرحسینی خیلی خوشش آمده بود به پدرم اصرار کرد اجازه بده سارا با او ازدواج کند. به پدرم گفت: او دخترت را خوشبخت می کند. شما اگر بدانی دخترت را به یک شهر دیگر برده و خوشبخت است خوشحال تری یا اینکه سارا نزدیک شما زندگی کند و خوشبخت نباشد؟ بالاخره پدرم که خودش هم ته دلش راضی بود، قبول کرد. *سال 94 ازدواج کردیم جلسه س ...
دردسر های دفن زن 350کیلویی
... لیلا دومین همسر سعید 62 ساله بوداولین همسرش فوت کرد و بعد با لیلا ازدواج کرد . 9 سال از زندگی زناشویی شان می گذشت که پیرمرد برای بار دوم همسرش را از دست داد. او در گفت وگو با جام جم در مورد همسرش لیلا گفت: یک روز که به به بازار بوکان رفته بودم، او را دیدم که مشغول دستفروشی بود. خودم گدا هستم و از این راه اموراتم را می گذرانم. از او خوشم آمد و پیشنهاد ازدواج دادم. پدر و مادر لیلا ...
رانده شدگان
. فرشید: پدر و مادرم آنقدر درگیر کار و کسب درآمد بودند که هیج توجهی به مشکلات روحی من نکردند. من بیش فعال بودم و همین مشکل در نهایت مرا به کارهای خلاف کشاند. بهروز: 18سالم بود که عاشق زنی مطلقه شدم که چندین سال از خودم بزرگ تر بود. خانواده ام مخالف بودند و به قیمت زیر پا گذاشتن خانواده ام با او ازدواج کردم اما بعد از مدتی مرا رها کرد. فقط اعتیاد به شیشه از زندگی مشترک با او نصیبم شد. پس از ...
چون دختر بدنیا آورده ام شوهرم مرا کتک می زد!
بلکه تهمت های زشت و ناروایی را به من نسبت می داد که از شنیدن آن زجرکش می شدم. وقتی دخترم به دنیا آمد همسرم با این بهانه که دختر دوست ندارد! مرا به باد کتک می گرفت که چرا جنینم را سقط نکردم. من هم همواره برای حفظ زندگی ام همه این رفتارهای زشت را تحمل می کردم تا جایی که روزی چند بار کتک می خوردم. هر بار مرا از خانه بیرون می کرد ومن بعد از چند روز دوباره به خاطر فرزندانم به خانه ام بازمی گشتم و به ...
( فیلم ) مادر گچسارانی ها که بود و چرا زاکانی او را به تاجگردون ربط داد / مادری که در خدمت رزمندگان و ...
بعد از آن در گچساران فعلی و در منزل شخصی خود طبابت می کرد؛ درب منزلش به صورت 24 ساعته بر روی بیماران باز بود و تا یک روز قبل از فوت 23 شهریور 98 فعالیت می کرد و به مداوای مردم مشغول بود. ننه گل افروز می گفت چون پدر و مادرم را در کودکی از دست داده ام و با یتیمی بزرگ شدم لطف خداوند شامل حالم شد و خداوند (بهره به زبان لری یعنی لطف خدا) به من عطا کرد. ننه گل افروز بر اساس هوش سرشاری که داشت ...
دخترتهرانی خواستگارش را دزدید
به گزارش خبرنگار گروه حوادث رکنا، رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال شکایت پسر جوانی آغاز شد .امین 27ساله به که پلیس آگاهی رفته بود مدعی شد از سوی دختر مورد علاقه اش به نام الهام و برادر و نامزد وی ربوده شده و در خانه آنها مورد ضرب و جرح قرار گرفته است. با این شکایت ماموران پلیس به تحقیق پرداختند و الهام ،برادر و نامزدی وی را بازداشت کردند. آنها به درگیری با امین و کتک زدن وی ...
دختر کوچک شاهد قتل پدر!
به گزارش بخش قضایی سایت خبرمهم ، یک روز مادرم صدایم زد و با عجله گفت: زودتر لباس هایت را عوض کن و دستی به سر و صورتت بکش که امشب مراسم بله برون داریم! باورم نمی شد این مراسم را به خاطر من گرفته باشند چرا که هنوز نمی توانستم معنای واقعی ازدواج را درک کنم، اما همه چیز جدی بود و ... زن 22 ساله ای که به دنبال ارتباطی عاشقانه در فضای مجازی، جوان هوسران عاشق پیشه را برای کشتن شوهرش اجیر کرده ...
پیش گویی شهید مدافع حرم در مورد پیکرش/ همسر شهید: باور نمی کردم به سوریه برود
.... با خودم گفتم: محال است که محمود بگذارد برادرش شهید شود و خودش بماند. زنگ زدم به مادر شوهرم گفت: چیزی نیست. من گریه می کردم می گفتم همه می دانند محمود شهید شده. مادر شوهرم گفت: تو باور نکن شایع است. انگار همه متوجه شده باشند، همسایه ها جمع شدن خانه مادرم. به آنها گفتم برای چه آمدید؟ گفتند: آمدیم به شما سر بزنیم. لحظاتی بعد برادرشوهرم تماس گرفت و گفت آماده شوید می خواهم شما ...
روایت شاعر شهیدی که دختر گلستانی را محجبه کرد/ اگر برخی امنیت چادر را درک کنند از سر من برداشته و بر سر ...
متحیر و ترسان بودم. خواب را که به مادرم گفتم بعد از آن نماز خواندم بعد از این ماجرا از خانه 15 روز بیرون نرفتم در دوراهی عجیبی قرار داشتم چرا که واضح بود باید چادر سر می کردم اما من نمی خواستم چادر سر کنم چرا که هنوز دو دل بودم چادر سر بکنم یا نه؟ سال 98چادر را گرفته بودم قبل از محرم نیت کردم چادرم را سر کنم همه نگاه ها شنبه صبح که آن را پوشیدم هنوز از در خانه بیرون نرفته ...
اعترافات زن مشهدی در مورد اجیر کردن مرد غریبه برای کشتن شوهرش در خواب
بیشتر می شد، من از همسرم بیشتر فاصله می گرفتم. این در حالی بود که متوجه شده بودم همسرم نیز با یکی از بستگانم ارتباط دارد و مدام در گوشی تلفن همراهش سیر می کند. همین موضوع مرا بیشتر دلسرد می کرد و به طرف احسان کشیده می شدم. از سوی دیگر نیز همسرم فقط گوش به فرمان مادرش بود و از من فاصله می گرفت. اختلافات ما به سوءظن و تعقیب و مراقبت یکدیگر کشید تا جایی که همسرم همواره می گفت من خانه را بدون اجازه او ترک ...
عشقی که در آسایشگاه روانی،زن و مرد را به هم رساند،با قتل تمام شد/زن 4بار و مرد2 بار ازدواج کرده بودند
به او زنگ زدم و گفت در راه است. اما هنگامی که داشت با من صحبت می کرد صدای مردی را شنیدم که فوراً قطع کرد تا من صدا را نشنوم. بعد از یک ساعت هم که آمد با یک مرد بود، از دور که مرا دید از مرد جوان دور شد و به من گفت که راننده آژانس است. بعد چه اتفاقی افتاد؟ قاضی گفت به دفتر خانه بروید و خواسته های همسرتان را ثبت کنید بعد هم به دادگاه بیایید تا طلاق توافقی انجام شود. بهار زودتر از من از ...
کیوان خواستگار مادرم از بالکن اتاق خوابم به سراغ من آمد! / راز دختر جوان لو رفت
دختر جوان نیمه های شب وقتی خواستگار مادرش را در اتاق خواب خود دید، با کارد آشپزخانه این مرد را از پا درآورد، شبانه با کمک مادرش جنازه مقتول را در صندوق عقب خودروی شان از خانه بیرون بردند و در بیابان انداختند. پرونده این جنایت همزمان با پیدا شدن جسد مقتول در بیابان در دستور رسیدگی قرار گرفت. پس از شناسایی هویت کیوان و در بررسی تماس های تلفنی اش مشخص شد او با زن 48 ساله ای به نام لیلا ...
مخمصه یک شکایت!
همان خانم اعتراض کردم اما او نصیحتم کرد که افراد تحصیل کرده زیادی حاضرند همین کارها را با مبالغ کمتر انجام بدهند. مدتی بعد او مرا به منزل یکی از اقوامش برد و با جوان معلولی آشنا کرد که در مغازه برادرش مشغول کار بود. بدین ترتیب من و فریبرز در حالی ازدواج کردیم که حتی یک عروسی ساده هم نگرفتند و وعده هایشان را به فراموشی سپردند. چند ماه بعد همسرم که اعتیاد داشت بیکار شد و من با پس اندازهایم ...
پسر جوان که قصد سرقت و زورگیری داشت کور شد
مرد مجروح را به بیمارستان منتقل کرد و تحقیقات آغاز شد. دوستان جوان مجروح به پلیس گفتند شخصی به نام پیمان به دوستشان حمله کرده و او را با چاقو زده است. مأموران، پیمان را بازداشت کردند. او به پلیس گفت: من بازاری هستم و درآمد خوبی دارم. بعد از تعطیلی بازار، مدارک و پول هایم را جمع می کردم و به خانه می رفتم. روز حادثه بعد از اینکه بازار تعطیل شد، با دوستانم به قهوه خانه رفتم تا قلیان بکشم ...
طلاق سویل تیانی خیابانی از محسن افشانی
.... همسر محسن افشانی: او، من و مادرم را کتک زد وی افزود: خواهر و داماد محسن افشانی در خانه من زندگی می کنند و وقتی رفته بودم وسایل شخصی ام را بردارم به من حمله کردند.همسر محسن افشانی در خصوص در خواست طلاقش گفت: 7 ماه قبل درخواست طلاق دادم و در مرحله تمکین قرار دارد که محسن افشانی روز اول عنوان کرد 5 میلیارد بپردازم تا طلاقم دهد و بعد مبلغ به 2 میلیارد و بار آخر وکیل محسن افشانی ...
نامزدم در شب عقد،کیفم را زد که پول موادش را بدهد
در همین شرایط دو خواهر دیگرم نیز که مدعی بودند کار سختی دارند به مصرف مواد مخدر روی آوردند و آن ها نیز معتاد شدند. با وجود این مشاغل روزمزدی کفاف هزینه های زندگی را نمی داد چرا که در فصل زمستان و بهار بیشتر روزها را بیکار بودم به همین دلیل به کارگری در سالن ها و رستوران ها روی آوردم تا بتوانم مقداری از مخارج زندگی خانواده ام را تامین کنم. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که چهار ماه قبل زمانی که شب از سرکار به خانه بازگشتم همه چیز م ...
اثر انگشت قطع شده پای قولنامه!
اعتقادی شدیدی بین ما وجود دارد و این ازدواج در نهایت فرجامی نخواهد داشت. اما وقتی با اصرار و پافشاری های من رو به رو شد، تصمیم گرفت مرا در تنگنای مالی قرار بدهد، به همین دلیل کلید آجیل فروشی را از من گرفت و من باز هم بیکار شدم. دیگر شب ها نیز به خانه نمی رفتم و اوقاتم را نزد دوستانم در پاتوق های استعمال مواد مخدر سپری می کردم. پدرم که اوضاع را این گونه دید و متوجه شد زندگی ام را به نابودی ...
ماجرای یک طلاق توافقی/نه مرد موافق طلاق است،نه زن!/همسرم وسواس دارد و حاضرنیست به من دست بزند
پیش همسرش بیاید. پوریا دست مادر زنش را گرفت، بوسید و گفت: شما هم مثل مادر خودم هستید. چه کار می توانم بکنم؟ من هم مهتاب را دوست دارم و دلم نمی خواهد در گرفتاری های من شریک باشد... قاضی گل آور لبخندی زد و توصیه کرد بهتر است قدر همدیگر را بدانند و به فکر راه های دیگری برای حل مشکلاتشان باشند. سپس پیشنهاد کرد تا دو هفته دیگر پرونده را کنار بگذارد و آنها در این مدت با مراجعه به مشاور اختلاف ...
صحبت های لیلی گلستان درباره صحنه حراج نقاشی سهراب سپهری در سریال آقازاده + ویدئو
عجیب کردند، حرف های بد زدند که اندازه ندارد، اما از بچگی به من یاد دادند که دقت داشته باشم و ببینم چه کسی چه چیزی می گوید. در خانواده ام به من یاد دادند که هر کسی از من تعریف کرد خوشحال نشوم و هر کسی مرا تکذیب کرد، ناراحت نشوم. من این را یاد گرفته ام و اصلا از حرف هایی که پشت سرم می زنند، ناراحت نمی شوم. خودم می دانم این حرف ها را به چه دلیل و در جواب چه سوالی گفته ام. درست هم گفته ام. شعر فروغ به ...
بروم کلانتری بگویم زنم مرا می زند؟/نمی گویند تو با 100کیلو وزن چطور از زن 60کیلویی کتک می خوری؟
کامران از این بی احترامی ها و حتی دست بزن همسرش دل پری دارد و ادامه می دهد: از آن روز به بعد بر سر هر مسئله ای که اختلاف داریم، زنم با من درگیر می شود و اگر به قول خودش حرف هایم قانع کننده نباشد، من را به باد کتک می گیرد. در ضمن جلوی دختر کوچکم هم دیگر آبرویی برایم نمانده است، از بس همسرم با من بدرفتاری می کند. حتی یک بار وقتی سر دخترم داد کشیدم که چرا تکالیفش را انجام نداده با عجله به سمت مادرش ...
دختر توسط برادرش کشته شد/پدر خانواده قتل را گردن گرفت
فریاد نزند اما مدتی بعد متوجه شدم دیگر تکان نمی خورد و نفس نمی کشد.انگار خواب می دیدم بشدت ترسیده بودم و نمی دانستم چه کار کنم. مادرم وقتی از قضیه مرگ خواهرم مطلع شد از هوش رفت با پدرم که در شهرستان بود تماس گرفتم و او خودش را به کرج رساند و قرار شد به جای من قتل خواهرم سحر را به گردن بگیرد تا مرا نجات دهند.پس از اعتراف تکان دهنده این پسر جوان قرار بازداشت او صادر شد. ...
صحنه سازی برای قتل عمه/ از پدربزرگ و عمویم کینه داشتم!
بود که حتی قرص اکس مصرف کردم. شب قبل از جنایت به خانه عمه ام آمدم. فردای آن روز شروع کردم به بد و بیراه گفتن به عمو و پدربزرگم. اگر پدربزرگم حق پدرم را داده بود الان من نباید به خاطر بی پولی از سوی دختر مورد علاقه ام طرد می شدم و در زندگی شکست نمی خوردم. عمه ام وقتی دید من دارم به پدر و برادرش ناسزا می گویم عصبانی شد و یک سیلی به صورت من زد. من که خودم حالت عادی نداشتم از این کار عمه ام ...