سایر منابع:
سایر خبرها
نقشه شیطانی 2 دختر برای جوان هرمزگانی / راز چت های زن متاهل
2 دختر که برای جوان هرمزگانی دام پهن کرده بودند با اقدام به موثع پلیس نقشه های شان برملا شد. نقشه شیطانی 2 دختر برای جوان هرمزگانی / راز چت های زن متاهل رابطه خیالی برای ازدواج به اخاذی 620 میلیون ریالی در هرمزگان ختم شد. نقشه شیطانی 2 دختر برای همخوابی با جوان هرمزگانی / راز چت های زن متاهل رئیس پلیس فتا استان هرمزگان از کشف پرونده سوء استفاده متهمان از ...
شگرد جدید برای سرقت خودرو های لوکس
هر سه سرقت یک فرد بوده و متهم پس از به دست آوردن اعتماد مالباختگان خودروهایشان را سرقت کرده است. رئیس کلانتری 106 نامجو گفت: مالباختگان در اظهارات مشابهی اعلام کردند، سارق در عرض مدتی کوتاه در پارک های مختلف با آن ها قرار گذاشته و در این زمان خودرویشان را به سرقت برده است و یکی از مالباختگان در این خصوص اظهار کرد که سارق چندین بار من را به رستوران های لاکچری دعوت کرد و بعد از طرح رفاقت ...
بارداری بعد از سقط، چند ماه طول می کشه؟
بچم خودبخود سقط شد، البته همون روز من چند ساعت بچه بغلم بود و خیلی راه بردمش و بعد از ظهر همون روز ی لک کوچیک قهوه ای دیدم که تا روز بعد بیشتر شد، چون شهرستان بودم و نمیتونستم برم دکتر تا روز بعد صبر کردم و رفتم سونو ک اونم چیزی تشخیص نداد، بعد خودم رو ب شهر بزرگتری رسوندم و رفتم پیش دکتر خودم ک یونو نوشتن و دیدن که یه سقط شده و در حال دفع شدنه، من بعد از اون دقیقا یک ماه بعد از روز سقطم پریود شدم ...
دستگیری 635سارق پایتخت در طرح رعد
آخرین سرقتی که کردی و به خاطر آن دستگیر شدی توضیح بده. با پسر جوانی در پارکی نزدیک نظام آباد آشنا شده بودم. او گفت برادرش خودرو دارد و من هم از او خواستم راننده ام شود. خیلی زود فریب حرف هایم را خورد و با خودروی برادرش آمد. همراه هم سوار خودرو بودیم که گفتم جلوی مغازه ای توقف کند و از مغازه دار سوئیچ خودروام را بگیرد. همین که او از ماشین پیاده شد، پشت فرمان نشستم و خودرواش را سرقت کردم. بعد به حوالی بهشت زهرا رفتم که مأموران پلیس به من مشکوک شدند و به این شکل دستگیر شدم. معتاد هستی؟ بله. پیش از این قرص مصرف می کردم اما از 6 روز قبل به شیشه معتاد شده ام. ...
از فارغ التحصیلی و بیکاری تا افسردگی و مرگ!
نقشی جز زاییدن ما نداشته و نداره، پدرم هم که راضی به ازدواج بود. چند بار شدیدا از دستشون کتک خوردم، گوشیم رو شکوندن، خیلی ناراحت شدم، تصمیم گرفتم بیام تهران، فقط به مادرم گفتم که میرم دنبال کار بگردم. اومدم خونه یکی از دوستام، خودش فرداش رفت شهرستان، یه چند روز هم دنبال کار گشتم و قیمت خونه هارو پرسیدم همه چیز ناامید کننده بود، برادرهام هم هی تهدید می کردند که می آییم میکشیمت و از این ...
دوست نداشتم برگه تخصص دکتریم در باب فرهنگ ایران را از دست فرنگیان ارزان خری کنم
. ولی یکی از سوالات مرا گرفت: "آقای آژند کودکی شما چطور گذشت؟". همین پرسش را مبنا قرار دادم و در خور آن گوشه و کنار خاطراتم را کاویدم و شد نوشته ای که برایتان آوردم. اگر پسند خاطر افتاد فبها المراد، وگرنه ارزانی خودم". در این یادداشت آمده است: "واقعیت این است که کودکی من در عسرت و حسرت گذشت. من روز یکشنبه بیست و نهم خرداد هزار و سیصد و بیست و هشت وارد زندگی شدم، آن هم در یک شهر دور افتاده که ...
سالروز خیانت فرقه رجوی رویاهای منافقانه و زندگی های تباه شده در اسارت
داغونشان فریاد زده میشد. معلوم بود جوانیشان را تمام کرده اند، شاید هم سوزانده اند و حالا به دنبال یک ثمره و میوه میگردند... وقتی به خودم آمدم، دیدم جلسه تمام شد و باز یاد آن خانم مسن و داد و فریادش افتادم. اینکه چه اتفاقی برایش افتاد، ذهنم را شدید قلقلک میداد. چند روز بعد از طریق یکی از دوستانم، با خبر شدم که او را دادگاهی کرده و به زندان منتقل کرده اند. علت زندانی شدنش را هم نمیدانستند ...
سیره شهدا،باید الگویی برای جوانان در ازدواج باشد
وارد منزل می شد و دائم الوضو بود. کشاورز با اشاره به زمان خواستگاری و ازدواج شهید غلامرضا سلحشور با وی خاطرنشان کرد: زمان ازدواج، شهید محافظ آیت الله صانعی بود، وقتی شنیدم او می خواهد به خواستگاری من بیاید خیلی خوشحال شدم ولی قبل از اینکه خطبه عقد خوانده شود با من صحبت کرد. حرف های روز خواستگاری وی اظهار کرد: در روز خواستگاری شهید به من گفت: "شما با من دارید ...
آن زن مخ مرا زد تا اینکه شوهرش را کشتم
...> در همان روستا تحصیل کردی؟ تا راهنمایی در روستا بودم، اما برای ادامه تحصیل در دبیرستان کاردانش به مشهد آمدم. در چه رشته ای دیپلم گرفتی؟ زراعت و باغبانی! ابتدا در خادم آباد تحصیل کردم و بعد به خوابگاه شبانه روزی طرق آمدم. متاهلی؟ بله! البته یک بار همسرم را طلاق دادم و سال گذشته برای دومین بار ازدواج کردم. چرا همسرت را طلاق دادی؟ ...
خونریزی طولانی پریود، بیست روزه بند نمیاد
سوال مخاطب نی نی بان: سلام،خسته نباشید حدود دو ماه مدام لکه داشتم و پریود نمیشدم،بعد اون پریود شدم و الان 20روزه خونم بند نمیاد،البته مقدارش کم شده اوایل زیاد بود. رفتم دکتر معاینه شدم گفتن رحم سالمه و عفونت ندارم. 21سالمه،قدم165 و وزنم82. 3ساله ازدواج کردم. تنبلی تخمدان دارم،تخمدان چپ سنوگرافی انجام دادم،نتیجه ش این بود:رحم سایز وابعاد نرمال داره،ضخامت آندومتر 7 ...
مردی که همسر و دخترش را با اسید سوزاند+جزئیات
همسر و دخترم را از خانه تعقیب کردم. وقتی به محل خلوتی رسیدند روی آنها اسید پاشیدم. متهم ادامه داد: بعد از آن یک شب خانه خواهرم ماندم و چون می دانستم پلیس در تعقیبم است، به چند شهر رفتم و در آنجا کارهای ساختمانی و... را انجام می دادم و با نام جعلی زندگی پنهانی داشتم تا این که به زادگاهم در یکی از شهرهای غربی کشور رفتم که مخفیگاهم در آنجا لو رفت و بازداشت شدم. اشتباه کردم که همسر و دخترم را قربانی اسیدپاشی کردم. متهم به اتهام دو فقره اسیدپاشی روانه زندان شد تا بعد از پایان تحقیقات در دادگاه محاکمه شود. ...
دختر خوش قدم
.... درنهایت گفتند با 100 میلیون تومان می خواهند چند زندانی را آزاد کنند که یکی از آنها حتما باید همین مادر باشد. فردای همان روز دوباره تماس گرفت و گفت که 100 میلیون تومان را به حساب ستاد واریز کرده است. وقتی از او علت را پرسیدم گفت که به علت شوق مادرشدن و سلامت کودکش تصمیم گرفته که چند زندانی را آزاد کند. وقتی این حرف را شنیدم خیلی خوشحال شدم که کودکی که هنوز به دنیا نیامده تا این اندازه می تواند ...
برده شیطان بودم! / زن خائن دور از چشم شوهرش برایم خانه مجردی گرفته بود + عکس
گذشته برای دومین بار ازدواج کردم. چرا همسرت را طلاق دادی؟ او به دنبال پول و تفریح بود و من هم نمی توانستم از عهده مخارجش بر بیایم. به همین دلیل بعد از آن که حدود سه سال در عقد بودیم، او را طلاق دادم. آن زمان 20 ساله بودم و بعد از ازدواج عازم خدمت سربازی شدم، اما به دلیل این که فرار کردم و اضافه خدمت خوردم حدود 3.5 سال خدمت سربازی ام طول کشید. کجا خدمت کردی؟ در ...
درخواست قصاص برای ابلیس سیاه
مأموران گفت: سال 78 مادرم فوت شد و پدرم ازدواج کرد اما نامادری ام هم چند سال بعد به خاطر بیماری فوت شد. به همین دلیل پدرم برای سومین بار با زنی جوان ازدواج کرد که یک پسر به نام کامبیز داشت. پدرم همان سال ها همه اموالش را به نام من کرده بود. پس از چند سال وقتی کامبیز بزرگ شد از این موضوع ناراحت و چند بار هم با پدرم سر این موضوع بحث کرده بود. روز حادثه کامبیز با من تماس گرفت و گفت هر چه با ...
کیک تولد باشکوه داریوش ارجمند +ویدیو
به گزارش نبض بازار : داریوش ارجمند بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایرانی ویدیویی جالب و دیدنی از کیک تولد 76 سالگی خود را منتشر کرد داریوش ارجمند در پنجمین روز از مرداد ماه سال 1323 در مشهد متولد شده است. وی فارغ التحصیل کارشناسی ارشد تئاتر و سینما است. آقای بازیگر سال 52 با فرشته یغمایی ازدواج کرده و متاهل است، حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نام امیر سام و امیر یل و یک فرزند دختر به ...
کینه پسر جوان از ناپدری باعث قتل شد
دو نفر از دوستانش به نام های فرهاد و امیر به خانه پدرم خوانده ام می روند و از آن جا سرقت می کنند.پ وی در تشریح اجرای نقشه شوم خود ادامه داد : آن روز به همراه همسر و فرزندانم به خانه ناپدری ام رفتیم. هنگام بازگشت به رستوران رفتم و دو پرس غذا گرفتم. من غذاها را به عادل دادم و طبق نقشه عادل و دو نفر از دوستانش مقابل خانه ناپدری ام رفتند و زنگ در را زدند و گفتند که برایش نذری آورده اند ...
راز سارقی که در خواب حرف می زد
خرید و فروش دلار اما یکی از شب ها خودم رازم را فاش کردم. من عادت دارم در خواب حرف بزنم. بچه که بودم در خواب راه هم می رفتم. گاهی وقت ها تمام وقایع روز را در خواب تعریف می کردم. به همین دلیل اکثر اوقات در اتاقم تنها می خوابیدم تا اینکه یکی از شب ها برادر کوچک ترم بی خوابی به سرش زده و به اتاقم آمده بود تا وسیله ای بردارد. همان موقع من داشتم در خواب حرف می زدم و در لابه لای حرف هایم از سرقت هایم ...
عاملان قتل پدرخوانده: قصد سرقت داشتیم که قتل اتفاق افتاد
رفتیم و بعد از ساعتی به خانه برگشتیم. در راه برگشت به رستوران رفتم و دو پرس غذا خریدم و به پرهام دادم. پرهام و دوستانش غذا ها را به بهانه نذری مقابل خانه ناپدری ام بردند و وقتی ناپدری ام در را باز کرد، وارد خانه شدند. آن ها قرار بود فقط از آنجا سرقت کنند، نمی دانم چرا مرتکب قتل شدند. با اقرار های مرد جوان، سه همدست وی نیز بازداشت شدند. با اقرار متهمان، پرهام به اتهام مباشرت در قتل و سرقت، سعید و ...
حرف زدن هنگام خواب، سرقت دالتون ها را برملا کرد
سرویس حوادث جوان آنلاین: اسفند سال قبل بود که مأموران پلیس تهران در جریان سرقت های سریالی مرد موتور سواری از شهروندان قرار گرفتند. یکی از شاکیان گفت: قصد مسافرت به خارج از کشور داشتم که برای خرید دلار به یکی از صرافی ها رفتم. پس از خرید مقدار دلار از صرافی بیرون آمدم و به طرف خودروام به راه افتادم که ناگهان راننده موتور سیکلتی کیفم را قاپید. ابتدا در مقابل او مقاومت کردم، اما او مرا ...
سید مهدی سید صالحی: دوست نداشتند در اصفهان بت شوم
سال آقای گل آسیا بشوم با اینکه خیلی از بازی های مرحله بعد را از دست دادم و شاید یک بازی یا نصف بازی در مرحله بعدی بازی کردم. خدا کمکم کرد که برترین گلزن آسیا شوم و از آن سو همان سال با وجود اینکه فقط بازی های مقدماتی را بازی کردم، به همراه جواد نکونام در بین 6 بازیکن برتر آسیا حضور داشتم. درنهایت به جدایی از سپاهان برسیم. زمان فیرات چه اتفاقی رخ داد؟ آقای بصیرت به من زنگ زدند و ...
انتشار تصاویر مراسم ازدواج ستاره سادات قطبی حاشیه ساز شد
یبا دوبار ازدواج کرده و همسرش اولش مهسا ملک مرزبان مجری بوده که با داشتن یک پسر به نام علی از هم جدا شدند ترک تحصیل من در 15 سالگی به مدت یک سال به جامعه القرآن که اولین سال تاسیس آن در نجف آباد بود رفتم و در آنجا حفظ قرآن را شروع کردم و مجبور به ترک تحصیل شدم. فعالیت در رشته والیبال به والیبال خیلی علاقه داشتم و از کلاس سوم و چهارم دبستان رشته والیبال را انتخاب کردم و در مسابقات بین مدارس نیز شرکت می کردیم مدال می آوردیم. دوران راهنمایی و ...
گفتگو با زنی که همسرش را کشت و خانه را به آتش کشید
مقطع ابتدایی را در روستا بودم و بعد برای ادامه تحصیل به مدرسه شبانه روزی در چکنه رفتم. چرا ادامه تحصیل ندادی؟ ازدواج کردم! هنوز اول دبیرستان را تمام نکرده بودم که پسر دایی ام عاشقم شد. تو هم او را دوست داشتی؟ نمی دانم! نه می توانم بگویم دوست داشتم و نه می توانم بگویم او را دوست نداشتم! زمان ازدواج چند ساله بودی؟ 15 سال داشتم. فرزند هم ...
پدری که زنم داد و گفت بچه دار شو !
قرارداد بستن بتواند شیتیل مناسبی از طرفین به واسطه مدرک من بگیرد. یک شبه تصمیم گرفت باید ترم اول بیشتر عمومی بردارم و درس های سخت تر را بگذارم برای وقتی که رفتم ترم های بالاتر. یک شبه تصمیم گرفت باید ازدواج کنم و وقتی یک شبه خسته و کوفته بعد از نشان دادن 20مورد 10دیگه بذاری روش یه چیز خوب سراغ دارم به خانه برگشتم دیدم یک دختر خانمی توی آشپزخانه دارد به مادرم کمک می کند و وقتی پرسیدم ایشون کی هستند ...
تصادفی که قاتل را به دام انداخت
موتورسواری با من تصادف کرد و مرا به بیمارستان بردند و هویتم برملا شد. متأهل هستی؟ سال ها قبل با دختر یکی از اقوام مان ازدواج کردم، اما 10 سال بعد به خاطر اینکه بچه دار نمی شدم از هم جدا شدیم. 15 سال است که مجرد زندگی می کنم و آنقدر شرایط زندگی ام بد بود که دیگر ازدواج نکردم و با پدر و برادرهایم زندگی می کنم. منبع: ایران ...
تصادف با موتور در شیروان، قاتل مرغ فروش تهرانی را به دام انداخت
خانه خاله ام رفتم. یک روز آنجا بودم و یک روز هم در شهریار در خانه دوستم ماندم. وقتی فهمیدم سروش کشته شده آن زمان بود که تصمیم گرفتم از تهران بروم. 15 روزی را در مسافرخانه ای در مشهد بودم و بعد از آن به شهرستان شیروان رفتم. یکی از دوستانم آنجا بود. اما در حال عبور از خیابان بودم که موتورسواری با من تصادف کرد و مرا به بیمارستان بردند و هویتم برملا شد. متأهل هستی؟ سال ها قبل با ...
آخرین خبر از پرونده قتل ریحانه عامری به دست پدر در روز چهلم این جنایت خانوادگی + فیلم
بود که مادرم به خانه بازگشت و به پدرم زنگ زد که برای ناهار غذا بخرد که پدرم به خانه آمد. پدرم به خانه آمد و همگی با هم ناهار خوردیم، پدرم چایی هم خورد بعد به اتاقش رفت و خوابید و من هم در سالن خواب بودم که ناگهان با جیغ و فریاد های مادرم از خواب بیدار شدم. پدرم همیشه در پارکینگ را قفل می کرد و هیچ کس نمی توانست از آنجا وارد یا خارج شود، اما آن روز پدرم فراموش کرده بود در را قفل کند و ...
عقرب جان پسر 2 را گرفت/ کودکان قربانی عقرب گزیدگی در اندیکا/عکس
...> سه روز بعد هم پسربچه شش ساله اهل جاسک، دچار عقرب گزیدگی شد و تلاش ها برای نجات جانش بی نتیجه ماند. مریم دختر نوجوان بشاگردی هم شانزدهم تیرماه با نیش عقرب جان باخت. مریم 9 سال قبل برادرش را به خاطر عقرب زدگی از دست داده و حالا خودش دومین قربانی خانواده بود. محبت صادقی، مادر پنج کودک در اندیکا نیز دهم تیر امسال قربانی نیش عقرب شد http://shahrkhan. ...
قالی های بی قرار
کتاب ازدواج مختصر نوشته آنوک آرودپراگاسام هستم. داستان این کتاب در سریلانکا اتفاق می افتد و من مارس به آنجا می روم. همیشه دیکنز را دوست داشتم. عنوان نخستین رمانم را از او گرفتم. دسامبر گذشته به عنوان داوطلب در لائوس درحال تدریس زبان انگلیسی بودم. به کلاس نوجوانان راهب بودایی رفتم و هر بار موضوعی برای نوشتن می دادم. روزی یکی از آنها پرسید به جای این موضوع می تواند درباره کتابی که می خواند، بنویسد ...