ناگفته های یک جانباز از 35 سال بی خوابی
سایر خبرها
حکم قصاص، 33سال بعد از سرقت مرگبار
شد تا پلیس او را بازداشت کند و بعد از استعلام مشخصات او مشخص شد این مرد 33 سال قبل زنی را به قتل رسانده است. فریدون که حالا میان سال است، بدون اینکه مقاومت کند، به قتل اعتراف کرد و گفت: من زمانی که 18 ساله بودم، زنی را با چاقو زدم و فرار کردم. من به خاطر فقر این کار را کردم. مأموران گفته های این مرد را بررسی کردند و با توجه به اینکه مدت زمان زیادی از قتل گذشته بود، تحقیقات ویژه ای در ...
هم دهیار هم خطاط
و نستعلیق نزد این استاد گرفتم. خواب در کلاس استاد کلاس استاد ذوالریاستین ساعت و زمان نداشت. یعنی از هر وقت که می رفتم تا هر وقت که می توانستم و فرصتش بود در کلاسش می ماندم. گاهی آن قدر خسته می شدم که پشت میز خوابم می برد. شاگرد های دیگر به این موضوع می خندیدند استاد صدایم می زد و می گفت بروم زیر میز که فضای بزرگی هم داشت چرتی بزنم. گاهی وقتی بیدار می شدم استاد می گفت دولتی، تو خر و پف ...
چشم پیام رسان دل است
خویش قرار داده است. عالم قلب عالمی است بس عجیب و پر تقلب و سراسر تحرک... و قلب در لغت همان معنای انقلاب و تحول و رنگ به رنگ شدنی است که در وهله ی اول از این لفظ متوجه می شویم... دمادم و لحظه به لحظه توجه قلب از موضوعی به موضوع دیگر و از خواسته ای به خواسته ی دیگر معطوف می گردد و مهم اینجاست که حقیقت انسان همان قلب اوست و به تعبیری انسان همان قلب است و آن هنگام که زمان سفر ...
35سال بی خوابی جانباز دفاع مقدس
به گزارش جام نیوز ، غضنفر موسوی متولد 1334 در روستای رهیز از توابع شهرستان سمیرم در سال 64 در عملیات والفجر 8 شیمیایی و دچار مشکلات اعصاب و روان و طی درمان های متعدد و با شوک برقی از تیرماه 65 دچار بی خوابی شده و امروز 35 سال است که شبانه روز بیدار است. او می گوید خلسه تنها راه درمان خستگی اش است. در مکان خلوت و آرام که حالت خلسه بیشتر هست تسبیحات حضرت زهرا (س) را می خوانم که از گردن ...
ماجرای کارت مخصوص در جیب یک فرمانده ارتش چه بود؟
تقدیر الهی بر آن شد که پس از سی و سه سال خدمت پرافتخار سربازی، در میدان آموزش و تمرین نظامی به درجه رفیع شهادت نائل شد. چرا شهید منفرد نیاکی یک نابغه نظامی است؟ اولین قدم اساسی در انجام عملیات های جنگی برقراری ارتباط مناسب برای پیروزی در جنگ است، امیر شهید مسعود منفرد نیاکی این مورد را به خوبی رعایت می کرد. سرهنگ علی اکبر اصلانی در این باره می گوید که وقتی شهید نیاکی فرمانده ...
امین حاج قاسم تاب فراق فرمانده اش را نداشت
از فرماندهان جبهه مقاومت هستند؟ پسرم چندین سال سوریه و عراق می رفت و باخبر بودیم، اما این اواخر، چون مأموریتش حساس بود، برای اینکه استرس نداشته باشیم به ما گفته بود برای تخصص گوش و حلق و بینی بورسیه کانادا شده و شاید نتواند سه سال به ایران بیاید. سال 97 برای آخرین بار او را دیدیم. بعد که رفت هر دو ماه تماس می گرفت و دو دقیقه حرف می زد. پسرم مهندس بود و تخصص سیستم های مخابراتی داشت و ما ...
ساعت 5 بود که غواصان با ردپای مه به برهوت زیبا رسیدند
...> ردپای مه کتاب ردپای مه نوشته میرعماد دالدین فیاضی، خاطرات شفاهی علی پرشکوهی از جنگ سوریه است. پرشکوهی طی سال های 1394 تا 1396 برای حضور در جنگ با دشمن تکفیری سه بار به سوریه اعزام می شود و این کتاب به روایت این سه ماموریت می پردازد. در بخشی از این کتاب آمده است: فاصله حلب تا خانات را حدود یکساعت تا یک ساعت و نیم رفتیم. نزدیک حلب صدای درگیری ها را می شنیدیم. هواپیماهای روسی مدام منطقه ...
باورم نمی شد حتی عاشورا هم از یادم رفته بود!
خودم آمدم و دیدم آتش به دامن خودم هم افتاد. باورم نمی شد. من که قرار بود او را ترک بدهم حالا معتادم. سکوت می کند، کلمه ها دیگر سریع ردیف نمی شود پشت سر هم. یکی یکی، کند و سخت از دهانش خارج می شود: 12 سال مصرف کننده بودم. چند سال پیش، از همسرم جدا شدم. بچه ها پیش پدرشان هستند و دلم برای بچه ها تنگ شده است. 22 آبان سال گذشته مصرف مواد را گذاشتم کنار. اولین بار است که توانسته ام این مدت دوام بیاورم ...
50 سال دمخور خاک صحنه
مثل گوهر خیراندیش چنین حرفی زد خیلی برایم با ارزش بود چراکه متوجه شدم برق چشمانم آن قدر تاثیرگذار است که باعث شده خیراندیش بعد از گذشت 25 سال من را در خاطر داشته باشد و بشناسد. سوزنچی در ادامه به خاطراتش در این سال ها اشاره می کند و می افزاید: پس از استخدام در اداره فرهنگ و هنر، در زمان جنگ، مدت یک ماه به شهر های جنگی جنوب کشور رفتیم و برای رزمنده ها تئاتر های طنز و کمدی اجرا می کردیم. در گروهمان ...