وقتی پدر مهدی طارمی سرنوشت او را عوض کرد
سایر منابع:
سایر خبرها
لژیونر ایرانی: اگر از تراکتور پیشنهاد داشتم، با سر می رفتم
به گزارش افکارنیوز ، سامان نریمان جهان بازیکن ایرانی تیم نفتچی جمهوری آذربایجان بعد از سپری شدن چند هفته از لیگ این کشور و بازی هایی که تیمش در یوفا کاپ انجام داد، از برنامه ها و اهداف تیمش حرف زد و به سؤالات ما پاسخ داد. از چند بازی که انجام دادید، حرف بزن و از این موضوع که چرا مقابل سومقاییت، تیمی که علی قربانی را در اختیار دارد، بازی را واگذار کردید؟! ما در هفته اول ...
کلاهبرداری از دختر جوان با وعده خوانندگی
دستگاه نیاز به پول دارد، اما چون برای استودیو خودش در ترکیه کلی سرمایه گذاری کرده بود، پولی برای سرمایه گذاری در ایران ندارد. من به او گفتم می توانم طلا ها و دلار هایی را که متعلق به پدر و مادرم و خودم است، بیاورم. او هم قبول کرد و روز حادثه من با کیفی از طلا ها و دلار ها که حدود 400 میلیون تومان بود به محل قرار رفتم. بیشتر بخوانید خودکشی مادر بی رحم پس از قتل وحشتناک 5 کودکش ...
شکست اعتیاد افسانه نیست
...> بعد نفس عمیقی می کشد و ادامه می دهد: در خانواده ای معمولی به دنیا آمدم. دو برادر و سه خواهر دارم و از همان کودکی در خانواده ما بین زن و مرد فرق گذاشته می شد. حرف، حرف پدر و برادرانم بود و مادرم به شدت زیر سلطه پدرم بود. بدون اجازه وی آب هم نمی خورد. بعد از پدرم، برادر بزرگ ناتنی ام حکم حاکم را در خانه داشت. برادری که باعث زندگی من شد. افسانه معتقد است بعد از شکست عشقی، مشکلات بر سرش ...
واکنش منوچهر هادی و یکتا ناصر به انتقادات سعید راد از سریال دل/عکس
سعید راد در مصاحبه با رادیو تهران گفت: من از این کار راضی نیستم چون مال این حرف ها نیستم، من سینمایی بازم. این اشتباهی بود که کردم و تا آخر هم ایستادم و کار را تمام کردم. چون اصلا عادت ندارم کاری را قبول می کنم و ول کنم . تجربه ایی بود که برایم خوشایند نبود و امیدوارم دیگر هیچ وقت تکرار نشود. من خودم هم این سریال را دنبال نکردم و ندیدم چون می دانستم داخلش چه خبره و اگر دنبال می کردم ...
180 دقیقه گل نزدن مهاجمان سرخ خطرناک است
این تغییرات را مثبت می بینید؟ خب قطعا نفرات در پازل فکری سرمربی تاثیر بسزایی دارند و من فکر می کنم نفرات جدید پرسپولیس در پست های مختلف بسیار افراد تاثیرگذار و مثبتی هستند و در زمینه نقل وانتقالات و نفرات مدنظر سرمربی باید به این تیم یک نمره قبولی داد. البته من درخصوص سانتر فوروارد این تیم هنوز شک و شبهاتی دارم و احساس من بر این است که آرمان رمضانی شاید نتواند مهره تاثیرگذاری برای ...
پاسخ امام خمینی به زنی که خبرنگار جنگی شد/دیدار با خواهر طاهره در یک خانه انگلیسی
کسانی که آن رشادت ها و دفاع مقدس را ندیدند ثبت و ماندگار کند. مریم کاظم زاده از جمله معدود خبرنگارانی بود که توانست در جبهه غرب کشور حضور داشته و در وقایع مهمی شاهد عینی باشد. آنچه می خوانید بخش اول گفت و گو با این بانوی با تجربه و خوش صحبت است که دقایقی با سعه صدر پاسخ سوالات ما را داد. *کنجکاوی و عشق مرا به عرصه خبرنگاری کشاند اگر صادقانه بخواهم بگویم جوان بودم و ...
بازگشایی یک گره در هواپیما
خالی کنار ایشان رفتم و کنارشان نشستم. ایشان به خوبی صحبت هایم راگوش کرد و به سرعت جلسه ای در اصفهان تشکیل و مشکل من مطرح شد. سه روز بعد نامه من به بانک ارسال شد و بعد از آن روز ارتباط من با اتاق بیش تر و بیش تر شد و با پیگیری های ایشان و دکتر ابراهیمی که بی اغراق دلسوزتر و پیگیرتر از خود من برای کار بوده اند، مشکلاتم رو به بهبود است. دوستان عزیز مشکلاتتان را فقط و فقط با اتاق مطرح کنید ...
(ویدیو) انتقاد تند سعید راد از سریال دل و واکنش هادی و ناصر!
، چون برای این نقش ها ساخته نشدم. آن سینمایی که کار می کردم، سینمای 35 میلیمتری از بین رفته است. او در پاسخ به این سؤال که چطور سعید راد راضی شده وارد چنین کاری شود پدر خانواده بعد از مدت ها کما به یک باره از اتاق مراقبت های ویژه به بیرون می دود و همه را می زند؛ آیا به این سکانس اعتراضی نکردید؟ پاسخ داد: اصلاً مسئله اعتراض نیست. این اشتباهی بود که من کرده ام و پای آن ایستاده ام. تا آخر کارم ...
غلامرضا محمدی: من بهتر از ویلموتس نتیجه می گرفتم!
.... و حرف آخر. یک حرفی در دلم مانده اجازه بدهید اینجا بگویم. پیش از المپیک 2012 لندن، 3 سال سرمربی تیم ملی کشتی آزاد بودم و تیمی بزرگ داشتم. از حسن رحیمی تا مهدی تقوی، صادق گودرزی، احسان لشکری، رضا یزدانی و کمیل قاسمی. آن تیم خیلی خوب بود و چند طلا باید می گرفت. اتفاقاتی افتاد که من همراه تیم به المپیک نرسیدم. بعد از آنکه من رفتم کلاً آن 3 سال را از تاریخ کشتی حذف کردند. هیچ کس درباره آن 3 سال حرف نزد و کاری کردند که سخت ترین روز های زندگی من شکل گرفت. این جوانمردی نبود. من فکر می کنم باید بیاموزیم که از زحمات دیگران تشکر کنیم. ...
خطیبی: پیشنهاد کردند در لیگ قهرمانان به استقلال کمک کنم/مثل بعضی تیم ها شلوغ نمی کنیم
تصویب می کرد. وی در مورد این که آیا بودجه مدنظر 45 میلیارد تومان است گفت: تقریبا در همین حدود است که برای فصل اول خوب است و ان شاءالله از این هفته تمرینات را شروع می کنیم. باید بحث بودجه تیم مشخص می شد، اصلاً مسأله ناراحتی در میان نبود. کسی باور نمی کرد این تیم بالا بیاید. سهامداران باید جلسه ای تشکیل می دادند که بودجه را مشخص کنند و این کار زمانبر بود. خطیبی تاکید کرد: هفته ...
مرادمند: پس از امضا با استقلال به باشگاه پرسپولیس رفتم
تیم ملی هم برسی؟ من به این موضوع فکر می کنم، ولی نگاه مربیان تیم ملی هم مهم است. من باید کیفیت خوبی از خودم نشان بدهم تا شانس رسیدن به تیم ملی را هم داشته باشم. بحث قرارداد بستن تو با استقلال و حضور در باشگاه پرسپولیس و از همه مهم تر آن جمله معروفت، حاشیه های زیادی را ایجاد کرد. در این خصوص چه صحبتی داری؟ من دوست ندارم درخصوص این مسائل صحبت کنم و کاری به حاشیه ها و حرف هایی که بعضی ...
بدون تعارف/ ناگفته های یک جانباز از 35 سال بی خوابی+ فیلم
جانبازی بگوییم که اگر چه به ظاهر سالم است اما صبوری و استقامتش حرف ها برای گفتن دارد. راستی آنگاه که خسته اید و شب ها بی خوابی کشیده اید، و آن لحظه که چشمانتان از فرت بی خوابی توان ایستادن ندارد، خواب را چند می خرید؟ خواب، رؤیایی شیرین در دل خستگی ها، آرامشی بعد از طوفان و معجونی است در رگ های بیداری، اما برای کسی که روزگاری در زیر صدای تانک و توپ و گلوله سر می نهاد و چشمانش در ...
همه مردم ایران افتخارآفرین دفاع مقدس بودند/ آمادگی برای جنگ، ضامن صلح است
می گرفتیم. چون فرمانده ما روزه می گرفت ما هم به پیروی از اصول اخلاق ایشان روزه می گرفتیم. با اینکه روزی 10تا 15کیلومتر راهپیمایی داشتیم. بعد از فارغ التحصیلی وارد کدام قسمت ارتش شدید؟ در سال 56 با رتبه ممتاز از دانشگاه افسری فارغ التحصیل شدم. طبق قانون آن زمان 16 نفر اول دانشگاه افسری می توانستند بدون کنکور وارد دوره فوق لیسانس دانشگاه های کشور شوند و بعد از آن می توانستند در قسمت های ...
چرا مربع های قرمز؟
توانستم تحمل کنیم. دوست داشتم دوباره چشم هایم بسته شود. حرف های حاج حسین یکتا تمام شدنی نبود. همه آن حرف ها را زینب عرفانیان در کتاب مربع های قرمز جمع کرده است. وی در قالب صدوبیست ساعت گفت وگو و تلاش چند ساله و چهارده بار بازنویسی، کتابش را از حالت یکنواخت خارج کرده است. عرفانیان می گوید: یکتا مسئول آمار گردان بود. نام بچه های گردان در دفترش ثبت بود. هر کس که شهید می شد جلوی ...
قطع شدن دست در آتش باران عراقی ها / از جنگیدن برای وطنم پشیمان نیستم / دزدی، فساد و اختلاس خون شهدا را ...
منزل پدر بزرگم مجالس مقابله قران و روضه خوانی بود و در محیطی مذهبی بزرگ شدم و احساس مسئولیت به کشور و دین باعث شد که حدود هفت ماه به جبهه بروم. 35 ترکش خوردم نعمت اله بحرینی در خاطرات جبهه اش غرق می شود و خاطرات رفتنش به جبهه را اینگونه شرح می دهد: سال 66 با اطلاع خانواده به جبهه رفتم و 22 آبان ماه در منطقه شلمچه و منطقه عملیاتی کربلای 8 خمپاره کنار سنگرمان اصابت کرد. من جلوی سنگر ...
از خواب فرد سبزپوش تا شیشه مشروب
قول معروف همان دختر آفتاب مهتاب ندیده ماندم که ماندم... حالا دانشگاه تمام شده بود و من بودم و قولی که به پدرم داده بودم. اینکه بعد از دانشگاه، بهانه های بیخودی را کنار بگذارم و بنشینم سرِ سفره عقد... از همان اول هم پدرم با دانشگاه رفتن من زیاد موافق نبود. این را بارها از زبان او و مادرم شنیده بودم. در این که دوستم داشت شکی نداشتم اما خب می دانستم دوست دارد هرچه زودتر ازدواج کنم ...
زمستان سیاه بریانک
رفت و پسر یک سال و نیمه برادرم روی پایم نشسته بود. خانه ما دوطبقه بود. یکدفعه دیدم سقف شکاف عمیقی برداشته است. فقط فکر حفاظت از جان برادرزاده ام بودم. محکم در آغوش گرفتمش و به کنج اتاق رفتم تا آوار روی سرش نریزد. دیگر هیچ نفهمیدم. همه این اتفاقات چند ثانیه هم طول نکشید. بعد از یک ساعت متوجه ماجرا شدم. در این حادثه 2 برادرم و همسر برادرم شهید شدند. مادرم که در آشپزخانه بود، دچار شکستگی استخوان شد ...
زنانِ انتظار؛ محبوبه، مهناز، حمیده، منصوره و زهرا
...> وقتی برگشت فرزند اول مان که او را ندیده بود، داشت می رفت اول دبستان. پسری که عشق مادرش بود. مادری که هیچ چیز بلد نبود و نمی دانست چطور او را باید از خودش جدا کند. بعد از هفت سال، بیست وپنج ساله شده بودم. هفت سال منتظر بودم که عشقم برگردد و وقتی برگشت، بین عشق پدر و پسر مانده بودم و این یکی از صد مشکل تازه بود. 80 درصد زنانی که پسر داشتند و همسرشان اسیر شد، دچار مشکلاتی مثل من شدند، اما هنوز در ...
یادداشت های ناصرالدین شاه پنج شنبه 29 شهریور 1245؛ از دوشان تپه رفتم شهر، پاره ای کارها داشته با وزرا و ...
و کشیکچی باشی از من رنجیده شدند و الا گلین باجی چه باکی از این حرف ها دارد. شتر گوش پُر است و دریای کُر. پی نوشت: 1- انیس الدوله، فاطمه خانم سوگلی حرم ناصرالدین شاه و دختر نورمحمد از اهالی امامه از قرای شمالی طهران بود. (روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، ص 115). 2- اُقُول بکه یا اغول بیگ خانم خواهر علی بیک نامی بوده که در اتبدا مباشر اطاق خوابگاه شاه بود و بعد رئیس ...
عاشق پیراهنم در جشنواره ونیز شدم
. وی در این خصوص اظهار کرد: “من قبلا مدرسه کودکان کار می رفتم و امسال هم همانجا می روم. بعد از اینکه در فیلم خورشید بازی کردم حس خیلی خوبی داشتم، دوستانم هم خوشحال بودند، اما من اصلا رفتارم را تغییر ندادم و خودم را برای آن ها نمی گیرم چون کلا با دوستانم رابطه خوبی دارم و رفتارم تغییری نکرد. با این حال شرایط زندگی هم خودم و هم خانواده ام خیلی تغییر کرده و دیگر در خیابان کار نمی کنم، گرچه ...
فریبا به شوهر تهرانی اش خائن شد / از دست شوهرم می خواستم خودکشی کنم به حامد پناه بردم + عکس
همدردی اطرافیانم بودم در مورد مشکلاتم با او حرف زدم و کم کم همین درد دل کردن ها مرا به او وابسته کرد تا جایی که در آخرین درگیری با پدر و همسرم با حامد تماس گرفتم و گفتم قصد دارم خودم را بکشم. حامد از من خواست خانه ام را ترک کنم و من هم برای فرار از مشکلاتم به او پناه بردم و بعد از چند روز پلیس ما را پیدا کرد و نمی دانم چه سرنوشتی در انتظارم است ولی می دانم هر چه هست بدتر از زندگی که با پدر و ...
یافتن خواهر بعد از 23 سال دوری/ بعد از کتک آن روز پدرم از خانه رفتم و همه این سالها بیرون خانه زندگی می ...
خوش نبود و از دست ما عصبانی بود، من را به شدت با شلنگ کتک زد. هیچ وقت ضرباتی که به سرم می زد و ناسزاهایی که به من و خواهرانم می گفت، فراموش نمی کنم. بعد از آن اتفاق بود که احساس کردم دیگر نمی توانم این شرایط را تحمل کنم، به همین دلیل قهر کردم و یک شب به خانه نرفتم. فردای آن روز پشیمان شدم، اما جرئت بازگشت به خانه را نداشتم، فکر حرف هایی که از پدرم می شنیدم و ضرب و جرحی که انتظارم را می کشید باعث شد ...
علت پیوستن طارمی به پورتو+بیوگرافی
.... رفتم سراغ ایشان که با او صحبت کردم. استیلی نبود با آقای مرزبان حرف زدم. اول گفت تمرین داریم و بعد از تمرین حرف بزنیم. بعد از تمرین با هم صحبت کردیم. گفتم این بچه فوروارد است. چرا او را در آن پست بازی نمی دهید؟ محبت کنید در تمرین یک ربع هم که شده او را فوروارد بگذارید اگر بهتر از مهاجم خارجی تان نبود؟ این بود که مهدی را فوروارد بازی دادند و دیگر او در همان پست ادامه داد. حالا باید ...
آوازخوانی سالار عقیلی بر بالین پدرش در بیمارستان، واکنش های مثبتی را به دنبال داشت
می گوید که نبود حضور او برایش رقم زده است: برگرد و بیا، آشفته مگذارم، دوری و بی تو بی قرارم. پست سالار عقیلی باعث شد تا چهره های سرشناس و مخاطبان زیادی برای پدرش طلب سلامتی کنند. مردم عزیز و مهربان ایران، سالیان سال است که در کنار شما هستم و برایتان می خوانم. برای پدرم دعا کنید. پدر و مادر نعماتی هستند که هرگز تکرار نمی شوند. این ها صحبت های سالار عقیلی است که خطاب به مردم در کپشن ...
شهدا را دست نیافتنی نکنیم/ نویسنده باید برای کتاب خودش مادری کند
شهدای دفاع مقدس یا از دنیا رفته اند یا به خاطر کهولت سن، یادآوری خاطرات برایشان سخت است. مطمئنا این قضیه یکی از سخت ترین بخش های کار نویسنده است. برای خود من موردی پیش آمد، که شهید تک فرزند بود، پدر و مادر فوت شده بودند، از قبل هم هیچ صوت یا فیلم از آن ها گرفته نشده بود، برادر و خواهری هم وجود نداشت که در مورد شهید حرف بزند، عمه ها و عمو ها و اقوام بسیار پیر بودند، شهید آدم اجتماعی نبود و دوست زیادی ...
حسرت تمام نشدنی
پایان نرسیده است، چرا که مادرش تمایلی به دیدن او ندارد. به گزارش همشهری، یازدهم شهریور ماه زنی جوان به دادسرای جنایی تهران رفت و برای پیدا کردن مادرش کمک خواست. وی گفت که وقتی دختری 3ساله بوده پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند، دیگر مادرش را ندیده و در همه این سال ها در حسرت دیدن او بوده است. بعد از استعلام های صورت گرفته از ثبت احوال مشخص شد مادر وی زنده است و چند روز قبل با کمک مأموران پلیس آگاهی، این ...
چند روایت از قربانیان تجاوز و آزار جنسی | سکوت بره ها و گریز گرگ ها
.... شاید صحبت از تجاوز و رسواکردن متجاوزان از این پس امنیت بیشتری برای زنان به دنبال داشته باشد. این را مریم می گوید که حالا سی امین بهار زندگی اش را پشت سر گذاشته است، اما از 17 سال پیش، هنوز هم هر بار آن عصر شنبه بعد از تعطیلات تابستان را در ذهنش مرور می کند، به هم می ریزد و سراغ قرص های آرام بخش می رود. پَست تر از یک حیوان درنده مریم تازه امتحانات سوم راهنمایی را پشت ...
سحر تبر با وکلای خود قهر کرد!
و با من برخورد سنگینی کردند، بعد به قرار بازداشت اعتراض کردم و ما را به شعبه ی آقای مقیسه بردند و به من گفت از اول هم به دنبال خارج رفتن و پناهندگی بودی. به این دلایل حتی اگر پرونده ای هم در دست ما است، موکل باید پیگیر شود و خانم تبر درباره ی پرونده بپرسد، اما ایشان با من و آقای سعید دهقان قطع ارتباط کرده. پدر و مادر و خانم تبر هیچ تماسی با ما نداشتند. وقتی کسی با ما تماس نمی گیرد به قاضی برای ...
گذری بر زندگی شهید فرشاد قاسمی
نبرد راهی شد. از سال 1367 الی 1369 نیز، بارها از سپاه نوشهر، با عضویت پاسدار رسمی، راهی جبهه های جنگ شد.او چند باری نیز آسیب دید، که جهت بهبود، در بیمارستان تهران، چالوس و کرمانشاه به سر بُرد. برادرش در توصیف خصوصیات اخلاقی فرشاد می گوید: هرگز با صدای بلند، در خانه با پدر و مادر صحبت نمی کرد و همه حرف های شان را با جان و دل گوش می داد. همیشه کمک حال شان بود. حتی بعد ازدواج هم، از حال ...