ریشه های خیانت در زندگی زناشویی کجاست؟
سایر منابع:
سایر خبرها
حال خانواده در کهگیلویه و بویراحمد خوب نیست طلاق را جدی بگیریم
ازدواج باهم تصمیم بگیرند باید دو طرف همدیگر را خوب مشاهده کنند ووقتی مطمعن شدند در این زمینه دو طرف به ملاک های ظاهری مورد نظرشان رسیده اند قدم بعدی را بردارند (رنگ، قد، وزن،، قیافه،، رفتار) کسانی بوده اند که بعد از ازدواج نسبت به وزن یا قد شریک زندگی خود احساس نارضایتی کرده اندوهمین موضوع باعث اختلاف در زندگی زناشویی آنها شده است وباعث جدایی از هم شده اند. 2 - مصاحبه: دو طرف خوب باهم صحبت کنند ...
علی اکبر بدرقه کردم علی اصغر تحویل گرفتم!
ساعت حدود 11 صبح بود رفتم بیرون درخانه تا آب و جارویی کنم که دیدم آقایی با لباس نظامی دارد به خانه ما نزدیک می شود. سرم را بلند نکردم گفتم حتماً فرد غریبه ای است، نمی دانستم زکریاست. پسرم شوخ طبع هم بود. تا رسید به من احترام نظامی گذاشت و گفت سلام قربان، با شنیدن صدای زکریا سرم را بلند کردم و گفتم زکریا الهی مادرت فدای تو شود چقدر لباس نظامی به تو می آید. ...
ماجرای لغو اعدام اسرای ایرانی
بودیم و آنجا همه اش مسطح بود و ساعت به ساعت می دیدیم صدای یامهدی می آید و می دیدیم فلانی شهید شد. تقریبا 22 نفر آنجا بودیم. رفتم پیش شهید مهدی درویشی که آرپی جی زن بود و من کمک ایشان. خیلی تشنه بودم. در گیر و دار جنگ و گرمای جنوب آب نداشتم. رفتم طرفش متوجه شدم خیلی بی حال است. گفتم: آقا مهدی من آب می خواهم .در همان حالتی که دراز کشیده بودند قمقمه را درآورد و داد به من. دیدم اصلا نمی تواند حرف بزند ...
رفاقت با یک شهید مرا از منجلاب گناه بیرون کشید/ از بی بندوباری به خدمت در اردوهای جهادی رسیدم
، شهدا طلبیدند و توفیق خادمی مناطق جنگی جنوب را پیدا کردم. تابستان همان سال به اردوی جهادی در لرستان رفتم و یک ماه بعد دوباره شهدا طلبیدند و برای خادمی به غرب کشور رفتم؛ حُسن ختام همه این ها در اربعین سال گذشته بود که درسته جا ماندم و به کربلا نرسیدم و کلی از آقا گلایه کردم اما باز سیدالشهدا این دفعه طلبید و شدم خادم الرضا و در موکب آستان قدس رضوی در مرز مهران برای زائران سیدالشهدا خدمت و ...
خاطره خواهر شهید از ملاقات با سردار سلیمانی
ارتباط معنوی خواهر برادری ما خیلی قوی است بهرحال او برادر بزرگترم است هشت سال با من فاصله سنی داشت و من همیشه قبولش داشتم و به او احترام گذاشتم. حال این چیزها را خیلی ها شاید باور نداشته یا قبول نداشته باشند چند نفری حتی این را به من هم گفته ام اما من اعتقاد دارم وحتی اعتقاد دارم که در زمان شهادت سردار سلیمانی من در مشهد قسمتم دیدار با او شد. *چطور این اتفاق افتاد؟ ...
نایب الزیاره ام/ اقدام دانش آموزان ایرانی برای آرزومندان در آن سوی مرزها
...> دوست داشتم به کربلا بروم و نشد حالا نایب الزیاره آرزومندان زیارت امام رضا (ع) شدم مهدی ابراهیم زاده یکی از دانش آموزان نوجوان واحد 3 امام رضا (ع) است. او تا حالا توفیق زیارت عتبات عالیات، به خصوص کربلا نصیبش نشده. به دلیل مشارکت خود در این حرکت زیبای معنوی اشاره می کند: فکر کردم، خودم چقدر دوست داشتم امسال به زیارت کربلا و حرم آقا امام حسین (ع) بروم و نتوانستم، پس خوبه که به جای بچه های ...
چه کسی را میتوان به عنوان وکیل خانواده معرفی نمود؟
به سرعت و به سلامتی هرچه بیشتر پیش برود. وکیل خانواده دامنه کار گسترده ای دارد. اول از همه، زمینه ی دعوی های حقوقی خانواده را از شروع دوران نامزدی تا پایان ازدواج پوشش می دهند. وکیل خانواده شخصی است که می توانید بابت تمام مشکلات حقوقی خود در زمینه ی پایان ازدواج، نفقه، طلاق یک طرفه و طلاق توافقی و حضانت کودک از او مشاوره گرفته و یاری بجویید. علاوه بر این، موارد فرزندخواندگی نیز موضوع مهم ...
کلبه ای برای شروع مهر
انگیزه داشته باشم. آن ها حتی بعد ها برای مراسم سیسمونی فرزندشان هم من را دعوت کردند. الان هم هنوز با آن ها در ارتباط هستم. آن زوج الان 3 فرزند و زندگی خوبی دارند. این ازدواج سال 84 اتفاق افتاد. پس از این تجربه و برق شادی که در چشمان آقا داماد دیدم انگیزه زیادی پیدا کردم و با خودم گفتم چرا نتوانم کسانی را که به درد یکدیگر می خورند به هم معرفی کنم. او درباره فاصله طبقاتی با نگاه به این ازدواج و نقش عشق ...
ساکن قدیمی محله بهشتی از فراز و نشیب های زندگی اش می گوید
بعد از اینکه از آنجا آمدم دیگر نمی دانم وضعیت آنجا به چه صورت است. مدت 2 سال در آنجا مشغول به کار بودم تا اینکه یک بار بین معدنچیان دعوای بدی شد، تا آن روز دعوایی شبیه آن ندیده بودم، دیگر از آن فضا خوشم نیامد و از معدن بیرون رفتم. به شرکت برگشتم و گفتم دیگر در معدن نمی مانم. آن ها هم پذیرفتند و به فیروزه تراشی مشغول شدم. این فیروزه تراش قدیمی تعریف می کند: در گذشته حرم این قدر گسترده نبود ...
راستین عزیزپور: بازیگری شخصیتم را پخته تر کرده است اما هنوز هم بچگی می کنم
توضیحاتی بدهید؟ از سال 93 کارم را شروع کردم؛ البته با فیلم 21 روز بعد بیشتر معرفی شدم و آن فیلم اولین همکاری من با آقای خردمندان بود. خردمندان با شناختی که از بازی من داشتند، برای ایفای نقش در سریال از سرنوشت هم انتخابم کردند. فیلم و سریال های عینک، محکومین، سلفی با رستم و تورنادو هم دیگر کار های من است. من در این سریال نقش سهراب را بازی می کنم که با هاشم مثل برادر هستند و ...
سن طلایی برای بچه دار شدن چه سنی است؟
به گزارش بهداشت نیوز ، دو نفر برای شروع زندگی مشترک، نیاز دارند که مدتی را برای گفت و گو درباره موضوعاتی بگذارند که اغلب آن صحبت ها احساسی و هیجانی هستند. بعد از اینکه یکدیگر را نسبتاً شناختید و ازدواج کردید نباید گفت و گوها را متوقف کنید؛ بلکه باید درباره موضوعات عمیق تری صحبت کنید. این صحبت ها ناخودآگاه به سمت برنامه ریزی برای آینده نیز می رود. بحث اگر بچه دار شدیم و چه زمانی بچه دار شویم یکی ...
شعر باید پشتوانه ادبی داشته باشد/ دنبال لایک گرفتن لحظه ای نباشیم
بار مورد تقدیر قرار گرفتم و در جشنواره های مختلف نیز شرکت کردم و جایزه گرفتم به طوری که سال 92 جزو جوانان برتر فرهنگ و هنر شدم و الان حدود 20 لوح سپاس دارم. فارس: اولین شعری که سرودید یادتان هست چگونه اتفاق افتاد؟ رضایی: بله... به یک خاطره برمی گردد؛ هنرستان که بودم در کارگاهی آموزش داشتیم که پنجره های آن بسته بود و نوری نبود و برای نور لامپ را روشن می کردیم، یک روز تصمیم ...
خشونت علیه زنان در جامعه افزایش یافته/آزار روحی در زنان اثرات ماندگاری دارد
نشده است. یکی از حقوقی که به مردان داده شده این است که اگر مردی همسر خود را در حال رابطه نامشروع با مردی ببیند می تواند وی را به قتل برساند البته همه قتل هایی که اتفاق می افتد ناموسی نیست و ممکن است به دلیل خشونتی که در خانواده وجود داشته مرد دست به قتل همسرش بزند و برای رهایی از چنگ قانون قتل را ناموسی جلوه دهد. وی گفت: یکی از خشونت هایی که علیه زنان اعمال می شود اسیدپاشی است و در ...
ماجرای درگیری فیزیکی دخترِسگ گردان با شهروند رشتی/ آیا پارک های رشت جای خانم های محجبه نیست؟!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از 8دی ، ماجرای درگیری فیزیکی دختری که سگ هایش منجر به ایجاد ترس و آزار و اذیت شهروند رشتی که برای پیاده روی به یکی از پارک های شهر رشت رفته بود، با حاشیه هایی در فضای مجازی همراه شده است. خانم زینب رشیدی یکی از شهروندان شهر رشت است که عصر روز یکشنبه 27 مهرماه سال جاری در یکی از پارک های شهر رشت در حال پیاده رو ...
بیوگرافی خواندنی نگار عابدی بازیگر سریال 021 + تصاویر جدید
این است که همه ما با سریال دودکش خاطره ها داریم به خصوص در آن شب های زمستانی که کنار خانواده مینشستیم و این سریال زیبا را تماشا می کردیم. همسر نگار عابدی نگار عابدی ازدواج پر سرو صدایی با هدایت هاشمی داشت و بعد از بدنیا آمدن دختری بنام اِما، زندگی اش رفته رفته به حاشیه کشانده شد که متاسفانه در نهایت چند سال پیش به طلاق منجر شد کنجکاوان مطالعه کننده بیوگرافی نگار عابدی خیلی به ...
چله عزت| کبوتری که جای 100 شهید گمنام را نشان داد
و اون می خواد به ما نشونش بده! با این حرف، جا خوردم. یک لحظه خوابی را که قبلا دیده بودم که محل شهیدی را پیدا کردم و خواب هایی دیگر که بچه ها دیده بودند، جلوی نظرم آمد همه این ها نشانه هایی با خود داشتند. گفتم نکند واقعاً دارد یک چیزی را نشان مان می دهد. سریع بلند شدم و رفتم طرف بیل، با بلند شدن من، پرنده از روی بیل برخاست و پرواز کرد و رفت. رفت و ناپدید شد. با خود گفتم شاید برود بیست ...
آقایان هرگز با این خانم ها ازدواج نکنید
به گزارش وب سایت طلا همه ما دارای ویژگی های خاصی هستیم؛ و معیار های متفاوتی برای شروع یک زندگی مشترک داریم. همین امر می تواند ما را در ازدواج خود موفق و یا به یک فرد شکست خورده تبدیل کند، اما بنظر شما کدام ویژگی و معیار در بین همه افراد منفور است؟ بعضی از افراد احساس می کنند پول می تواند همه مشکلات را حل کند شاید این جمله درست باشد، اما در ازدواج این جمله نمی تواند همیشه صادق باشد. ...
خلاف من مشروب خوردن است و تریاک کشیدن!
به گزارش آژانس خبری ریحان به نقل از روزنامه ایران، وی گفت: ناپدری ام، عبدالله که پسر عمویم هم هست دو قتل مرتکب شده و الان هم به ایران آمده است. نخستین قتلی که مرتکب شد حدود 8 سال قبل بود من آن زمان بچه بودم و از اطرافیان شنیدم که عبدالله در یک مصالح فروشی در بلوار کاشانی تهران کار می کرده و ظاهراً یکی از مشتریان مغازه را که یک زن بوده به خاطر سرقت طلاهایش کشته است و بعد به افغانستان برگشته تا ...
متوسلیان اهل ازدواج نبود/ با ازدواج بچه ها هم مخالف بود
آمده بود. نمی دانم الان کجاست؛ زنده هست یا نه _ من و یک برادر دیگر. بچه های دیگر، یا شهید شده بودند، یا اسیر شده و یا اسرا را عقب برده بودند. غیر از ما 3 نفر هیچ کس آن جلو نمانده بود. آن جا به خاطر این که بتوانیم راحت به عقب برگردیم، باید چند سنگر را خفه می کردیم. حین انجام این کار و هنگام کار روی یکی از سنگرها گلوله ای به دست من اصابت کرد، دستم شکست و زخمی شدم. آن برادر دیگرمان هم به طرز عجیبی به ...
مادران زخم خورده نامادری های بدجنس نیستند
خوب یادمه شش ساله بودم که بابا دوباره ازدواج کرد. من مامان خودمو می خواستم و تو عالم بچگی دلم نمی خواست بابام زن دیگه ای رو دوست داشته باشه. واسه همین هرقدر می تونستم با مهین خانم لج بازی می کردم. از صبح که بیدار می شدم، کارمون قهر و آشتی بود تا شب. روز ها به عمه ها هم زنگ می زدم تا از وضعیت من خبردار بشن. تازه وقتی بابا از سرکار می اومد، خبرکشی هام شروع می شد. گاهی چند روز می رفتم خونه مادربزرگم ...
ازدواج سفید در ایران
دائم از بارداری و پنهانی بودنشه، همین مسئله هم باعث شد که اون خانم بعد از حدودا یکسال از من جدا بشه. چون پنهانیه هیچ احساس حمایتی نداری گلنار اهل اهواز است، وقتی 24 ساله بوده با همکارش وارد رابطه ازدواج سفید شده و این ازدواج 4 سال دوام آورده، گلنار درباره تجربه اش می گوید: شرایط ازدواج رسمی را نداشتم، چون من بچه نمی خواستم و تا اون زمان هیچ مردی حاضر نشده بود این شرط منو بپذیره ...
شهید بی سر
.... یعنی بعد از این همه مدت می توانستم جنازه برادرم را تشخیص دهم؟ واقعاً نمی دانم. وقتی رسیدیم، بسم الله گفتم و به خدا توکل کردم و از ماشین پیاده شدم. سعی می کردم یاد خدا را فراموش نکنم و برای غلبه بر اضطرابم صحرای کربلا و حضرت زینب سلام الله علیها را با آن همه مصیبت در ذهنم تداعی می کردم. ما را بالای سر جنازه ای بردند که روی آن را با یک پارچه سفید پوشانده بودند. احساس عجیبی ...
مونا می گفت طلاقم بده تا با یک جوان تر از تو ازدواج کنم ! + عکس
تو پیری و دلم نمی خواهد با مردی که دندان هایش زرد است و به سلامتی و ظاهرش نمی رسد زندگی کنم. من را طلاق بده تا با یک مرد جوان و زیبا ازدواج کنم. وقتی این حرف ها را گفت خیلی ناراحت شدم. درست است که من 15 سال از او بزرگتر بودم اما دلیل اصلی بهانه جویی هایش این نبود و من فکر می کردم او عاشق کسی دیگر شده است. سراین موضوع جرو بحث کردیم و گفتم که او را می کشم اما طلاقش نمی دهم.پس از اظهارات متهم و ...
چرا انگشتان همسرت رو بریدی
.... قاضی: چرا می خواستی سرش رو ببری؟ متهم: چند ماهی هست که کلاس آواز می ر ه؛ همیشه صدای دلنشینی داشت. ما 17 سال می شه که ازدواج کردیم. با عشق شروع کردیم، با عشق بچه دار شدیم، با عشق زندگی کردیم، همیشه شیفته صدای قشنگش بودم. حتی لالایی که برای بچه هامون می خوند من رو دیوانه می کرد و زودتر از بچه ها من محو صداش می شدم. از وقتی که دیگه بچه ها ...
موافقت با آزادی مردهمسرکش13سال بعد از قتل
اما مسئله چیز دیگری بود؛ من فکر می کردم او عاشق فرد دیگری شده و به من نمی گوید. وقتی به همسرم گفتم باید بگوید چه کسی در زندگی اش است جواب درستی نداد و بعد هم گفت من اشتباه می کنم. سر این موضوع جرو بحث کردیم و به زنم گفتم او را می کشم اما طلاق نمی دهم. البته من همسرم را نکشتم؛ او به سمت من آمد و چاقو را گرفت و وارد بدن خودش کرد و گفت اگر بمیرم راحت تر هستم. من بلافاصله به پلیس و اورژانس زنگ زدم ...
آزادی از زندان 13 سال پس از قتل همسر
از سوی اولیای دم با نوشتن نامه ای درخواست تعیین تکلیفی کرد. به این ترتیب متهم بار دیگر مقابل هیئت قضایی قرار گرفت. او که حالا 65 سال سن دارد در آخرین دفاعش گفت: وقتی حکم قصاص تأیید شد آماده مرگ بودم، اما خانواده همسرم پیگیر اجرای حکم نشدند. دو پسر هم دارم که هر دو برای زندگی به امریکا رفته اند و در این سال ها هیچ خبری از آن ها ندارم. چند ماه قبل به خانواده همسرم ابلاغ شد تا درخواستشان را پیگیری کنند، اما خبری نشد. از دادگاه تقاضا دارم مرا کمک کنید تا از این شرایط نجات پیدا کنم. در پایان هیئت قضایی بعد از شور دستور داد تا متهم با تأمین قرار وثیقه از زندان آزاد شود. ...
ماجرای عجیب صیغه شدن زن متاهل
آنها از دفترخانه سایرین نیز خیلی زود متفرق شدند . امروز بعد از دو ماه از آن جریان شوهر سابق زن برای کار دیگری به دفترخانه آمده بود خیلی خوشحال و سرخوش به نظر می رسید لپ های توپلش گل انداخته بود گفت الحمد لله همه چی به خوبی و خوشی فیصله پیدا کرد آقا واقعا از زندگی ام لذت می برم تا حالا چند تا خواستگار خوب داشتم ! اما دیگه قصد ازدواج ندارم به راحتی با هر کس بخواهم رابطه بر قرار می کنم ...
پادکست | کجایند یاران حقیقی مهدی آل محمّد(عج)
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی به گزارش ایکنا، آیت الله سیدمحمد ضیاءآبادی می گوید: در کتابی خواندم، شاید در حدود دویست، سیصد سال پیش جمعی از صلحا در نجف اشرف مجتمع بودند. از آدم های بسیار خوب و مقدّس. روزی با خودشان نشستند و گفتند: چرا امام نمی آید؟ در صورتی که ما بیش از سیصد و سیزده نفر که او لازم دارد هستیم. به این فکر افتادند که سرّ تأخیر در ظهور را به دست آورند. تصمیمشان بر این شد که از بین خود ...