سایر منابع:
سایر خبرها
ساختار ادبیات و موسیقی، ریاضیات است
آرشیتکت هستند.. ناظم دبستان ما به نام آقای خدام زاده، هم خادم امامزاده حسن بود که در خیابان قزوین قرار داشت .. بله آن موقع ناظم ها ابهتی داشتند و مدرسه ها را پادگانی اداره می کردند .. درسته..آن موقع در محله ما همه جور آدمی بود و بچه ها بازی های مختلفی داشتند.. شما هم دنبال بازی های خاص کودکانه آن محله مانند قاپ بازی بودید؟ نه ..پدر و مادر ما اجازه نمی دادند ...
زیستن در مرز باریک کار و زندگی | گفت وگو با نخستین بانوی تولیدکننده لوازم جانبی خودرو
دنبال شغلی جدید لباس فروشی داشتم، اما باز هم راضی نمی شدم، زیرا همیشه دوست داشتم کاری را شروع کنم که مشابه آن در بازار کم باشد، یعنی کاری که من در آن اولین نفر یا دست کم جزو اولین ها باشم. حدود 5 سال دنبال شغلی نو گشتم. به همه جزئیات دقت می کردم. برای نمونه، پیوسته با خودم می گفتم برای خانه می شود هزار و یک جور وسیله خرید و آن را تزیین کرد، اما چرا دکور داخل خودروهایمان این قدر ضعیف است ...
اعترافات طنز حمید لولایی درباره اشتباهات رانندگی
یک ماشین بود برای همین ماشین را بیرون می گذاشتم. یک روز بچه های کوچه گفتند یک کامیون به ماشینتان زده است؛ کامیون پیمانکار شهرداری زده بود. خودش هم نبود پسرش زده بود. رفتیم بیمه کارمند بیمه سر راننده کامیون داد زد که تو 300 تومن پول بیمه داده ای و ما چهار بار تا کنون پول بیمه را داده ایم. آن موقع بیمه چهار برگ داشت و بیمه این آقا سه تایش رفته بود و یک دانه باقی مانده بود. در این تصادف پسرش چهار ...
ناگفته های همسر جدید ناصر محمدخانی
آفتاب نیوز : سپیده فکوری، 38 ساله، نقاش و همسر تازه ناصر محمدخانی فوتبالیست پیشکسوت تیم ملی و پرسپولیس است که با بیان این مقدمه، حاضر شد تا برای اولین بار جزئیات شنیده نشده ای از تصمیمش برای زندگی با این چهره شناخته شده باشگاه پرسپولیس را با ما در میان بگذارد. ناصر محمدخانی، فوتبالیست ارزنده ای بود که بعد از پایان فوتبالش و به دلیل ماجرای قتل همسرش توسط همسر موقتش شهلا دوباره مورد توج ...
ورزش صبحگاهی را به همه بوستان ها گسترش دهیم
که بتوانم در سطح بین المللی در مسابقاتش شرکت کنم. به پیشنهاد مربی ام، خانم فرحناز امیرشقاقی ، قایقرانی در آب های آرام را که برای بانوان محدودیتی نداشت و با حجاب اسلامی هم امکان فعالیت در آن وجود داشت، انتخاب کردم. حدود 5 سال است که به صورت حرفه ای و در سطح ملی در این رشته فعالیت می کنم. در رشته سنگ نوردی هم بین سال های 86 تا 92 فعال بودم. آن زمان چون سنم برای شرکت در مسابقات کشوری کم بود، فقط در ...
یکی از شاکیان پرونده کیوان.الف: باید در حضور مادرش عذرخواهی کند
قرارش در پابند؛ کیوان به شدت اضطراب داشت. وقتی دست و پاش رو تکون می داد و می دید که من دارم نگاهش می کنم، سعی می کرد خودش رو کنترل کنه. با اینحال مشخص بود که خیلی ناآرومه. اما یادمه وقتی رفته بودم خونش، از روی یه فرش رد شده بودم و گوشه ی فرش کج شده بود، همون موقع کیوان فرش رو صاف کرد و من تو ذهنم مونده بود که این آدم چقدر منظمه. دیروز هم همونطور بود، دمپایی ها، جوراب و لباسش کاملا تمیز بود ...
گفتگو با همسر سوم ناصرمحمدخانی / اسم شهلا می آید، ناصر بی خواب می شود
و دوست داشتم که همسرم همه چیز را با هم داشته باشد یعنی خیلی خوش تیپ باشد، حرف زدن بلد باشد، تحصیلات داشته باشد، برای انسانیت ارزش قائل باشد و ... که وقتی با خانواده ناصر آشنا شدم، متوجه شدم که انتخابم درست بوده است. درباره واکنش خانواده ام به خواستگاری ناصرخان از من، باید بگویم خانواده ام ناصرخان را می شناختند و خیلی هم او را دوست داشتند بنابراین از این نظر مشکلی نبود. علی آقا پروین ...
پرده برداری از لحظه به لحظه اقدام شیطانی کیوان امام وردی
روز عصر هم قرار شد برم کیوان رو ببینم. اصلا قصد نداشتم که شب خونش بمونم، تصمیم داشتم دو سه ساعتی بمونم و دوباره برگردم خونه ی دوستم. من که رفتم خونش، بهم یه نوشیدنی تعارف کرد. اما نوشیدنی ای که به من تعارف کرد، با چیزی که خودش می خواست بخوره فرق می کرد. من پرسیدم چرا نوشیدنی متفاوت آوردی؟ گفت برای اینکه این برای خانم ها خوبه، اون یکی برای آقایون! من اون موقع اصلا به ذهنم نرسید که یکی ...
پیشنهاد قایقران ملی پوش محله زرتشت | ورزش صبحگاهی را به همه بوستان ها گسترش دهیم
سالگی شروع و به صورت حرفه ای دنبال می کردم، ولی به علت شرایطی که برای بانوان در این رشته وجود دارد، زمانی که 18 سال داشتم، تصمیم گرفتم رشته ای را جایگزین شنا کنم که بتوانم در سطح بین المللی در مسابقاتش شرکت کنم. به پیشنهاد مربی ام، خانم فرحناز امیرشقاقی ، قایقرانی در آب های آرام را که برای بانوان محدودیتی نداشت و با حجاب اسلامی هم امکان فعالیت در آن وجود داشت، انتخاب کردم. حدود 5 سال است که به ...
قتل هولناک مادر و مادربزرگ به دست پسر 18 ساله
مشاهده کردند اثری از ورود فرد غریبه به خانه وجود ندارد و هیچ سرقتی نیز انجام نشده است. علاوه بر این، پسر 18ساله که مهرداد نام دارد به منزل بازنگشت و همین نشان می داد او عامل این کشتار است. مهرداد در جریان تحقیقات پلیسی دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد. او گفت: پدر و مادرم مدتی قبل از هم جدا شدند و از آن به بعد مادرم با مادر خودش زندگی می کرد. من هم در خانه پدرم بودم، اما از لحظ ...
رانندگی با جسد همسر در صندوق عقب خودرو
بزرگراه بسیج تهران در حالیکه همسر و فرزند دو ساله ام در خودرو نشسته بودند و من هم در حال رانندگی بودم، بار دیگر با همسرم درگیر شدم. در آن درگیری یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و مقابل چشمان دختر خردسالم همسرم را به قتل رساندم. او در ادامه گفت: بعد از قتل جسد را داخل صندوق عقب ماشین گذاشتم و راهی دزفول شدم تا قبل از مراجعه به اداره پلیس، فرزندم را به خانواده ام بسپارم. با اقرار های مرد ...
شهین تسلیمی: با احترام بازگشتی دوباره به بازیگری داشتم/ راز ماندگاری سریال وضعیت سفید
دور خودش جمع می کند و صلح و آشتی می دهد. نقش احترام را خیلی دوست داشتم و از سوی دیگر، دلم می خواست با آقای نعمت الله همکاری کنم. البته قبل از وضعیت سفید در یک تله فیلم هم با ایشان همکاری کرده بودم. آقای نعمت الله کارگردان کاربلد و مسلطی هستند. خیلی برایم مهم بود که در کارنامه ام یک سریال از ایشان داشته باشم. بازیگران خیلی خوبی هم در این سریال حضور داشتند و هر کسی سر جای خودش بود. خودم هم تمام ...
هنگام اعدام هیچ نگرانی ای در چهره نداشت
سرویس تاریخ جوان آنلاین: روز هایی که بر ما می گذرد، تداعی گر سالروز شهادت مردی از طایفه فتیان است. طیب حاج رضایی در واپسین فصل از دفتر حیات خویش، نشان داد فطرت و حق طلبی، از کلیدی ترین عوامل سعادت انسان است و هر آنکه در ضمیر خویش نشانی از آن باقی نهاده باشد، نهایتاً به طریق صواب رهنمون خواهد شد، اما ماجرای طیب چگونه و با چه بستری بدان فرجام سوق یافت و چه عواملی در آن نقش آفرید؟ در دو روایت کمتر شنیده شده ذیل، می توان پا ...
خواهران دوقلو در بخش کرونا چه می کردند؟/عروس خانم رفته کنار بیماران کرونایی
گروه جامعه خبرگزاری فارس- مریم شریفی: رقابت همیشگی و جذاب دوقلوها این بار مغلوبه شده بود. قُلِ کوچک تر با یک فرصت طلبی مجازی، گوی سبقت را از قُلِ بزرگ تری ربوده بود که همیشه به خاطر همان چند دقیقه زودتر به دنیا آمدن، اول صف بود و احترامش واجب! و همه اینها را مدیون کرونا بود! نه، درست تر بگویم؛ مدیون جهاد علیه کرونا ... ماجرای حضور داوطلبانه زهرا و فاطمه قَدبیگی در بخش بیماران مبتلا به کرونا ، از آن ماجراهای شیرین روزهای تلخ کرونا یی است. خواهران طلبه دوقلویی که با ...
وایسا مترو من می خوام پیاده شم
بودم نسرین سلطان گم کردن بود. آن قدر در طی سال های دانشجویی لوازم التحریر گم کرده بود که اگر همه پیدا می شدند و جمع شان می کرد می توانست یک مغازه نوشت افزار باز کند. یک روز عینکش را گم می کرد و روز بعد جزوه هایش. اوضاع وقتی بیخ پیدا می کرد که وسایل افراد دیگر را گم می کرد. جزوه های خودش در مقابل جزوه باسلیقه ترین دانشجوی کلاس که با بیست و چهار رنگ نوشته بود و قرار بود ...
تهدید زندگی ام را به فرصت تبدیل کردم
بوده و مدرکم را نگرفته بودم، اما به دلیل سوابق و نمرات و عملکردی که داشتم توانستم خیلی زود پا به این عرصه بگذارم. حالا در دانشگاه عطار، امام رضا (ع)، خاوران، حکیم طوسی، آموزشگاه سما واحد مشهد و... درس های تئوری و عمومی ورزشی را تدریس می کنم. او تجربه خود از این چهار سال تدریس را این طور بیان می کند: با اینکه این عرصه هم سختی های خودش را دارد و من در هر کلاسی پا می گذارم از خیلی از ...
پسری که از قتل مادرش پشیمان نیست!
مادرم به وعده هایش عمل نکرد، به همین دلیل با او دچار اختلافات شدیدی شدم. شب حادثه بار دیگر بر سر همین موضوع با مادرم جر و بحث کردم. مادربزرگم وقتی اوضاع را متشنج دید، جلو آمد و دخالت کرد. من که به شدت عصبانی بودم و کنترلی بر رفتارم نداشتم، چاقویی برداشتم و هر دو نفرشان را زدم. بعد از اینکه از مرگ آنها اطمینان یافتم سریع از خانه فرار کردم البته نقشه خاصی نداشتم و نمی دانستم در کجا باید پنهان شوم ...
روایت تکان دهنده معتادان از 2 کمپ ترک اعتیاد زنان
من بیماری روانی داشته ام. سوال من این است که اگر من بیماری روانی داشتم چرا من را به بیمارستان ابن سینا انتقال نمی دادند ؟ به چه حقی بارها من را برای بیگاری و تمیز کردن به خانه اش برد؟ 13 میلیون تومان برای نگهداری من با این شرایط از خانواده ام پول گرفته ،من معتاد به قرص خواب بودم وحالا دچار مشکلات روحی زیادی شده ام. این شاکی مدعی می شود: در سال 95 یکی از زنان این کمپ حامله بود و سال 96 بچه که به ...
برانکو: لطفاً پیگیر مالیات حضورم در ایران باشید/ دوست دارم این پرسپولیس قهرمان آسیا شود
تسویه کرد اما در ادامه خودش دیگر مبلغی به من بابت کار در پرسپولیس نداد! بعد از او هم ایرج عرب آمد که این یکی هم 5 ماه پولی نداد و موقع رفتن اگر اشتباه نکنم 500 هزار یورو پرداخت کرد تا بدهی باشگاه به من سبک تر شود! سبک تر شود؟ بله، یک میلیون و 650 هزار یورو بود که پس از پرداخت این مبلغ شد یک میلیون و 150 هزار یورو! بعد از آن محمدحسن انصاری فرد پولی به شما پرداخت نکرد؟ ...
توصیه فیلمساز اهل ترکیه به فیلمسازان جوان: به دنبال منابع الهام باشید
سفرهای مختلفی رفتیم به واسطه سفرهای متعدد با فرهنگ های متعدد آشنا شدیم که آن زمان در شکل گیری شخصیتم موثر بود البته متوجه این موضوع نبودم. آن زمان تمام سفرها به عنوان یک چالش برایم محسوب می شد. پدر من یک ارتشی عادی نبود بلکه در بخشی از ارتش بود که سربازهایی با پیچیدگی شخصیت زیر دستش بودند از همین رو با آدم های عجیب و غریب رو به رو بودم. 7 ساله بودم که به منطقه سوریه رفتیم آن موقع جنگ اول عراق در ...
کوله پشتی گردی و داستان قدم ها و جاده ها
شعار سال : در ایران تب هیچهایکری چندسالی است که اوج گرفته؛ حتی در حال حاضر که ویروس کرونا بر جهان خیمه زده است، باز هم نتوانسته از علاقه گردشگران بکاهد و بسیاری از دوست داران سفر و گردشگری با وجود سختی ها و ترسی که این ویروس به دنبال خودش دارد همچنان به سفرهایشان ادامه می دهند. این روز ها اگر به فضای مجازی که در حوزه گردشگری و معرفی جاذبه های آن فعالیت می کنند سر بزنید با حجم بسیار بالایی از گردشگران دختران و زنان جوانی روبرو می شوید که این نوع سفر را تجر ...
کلیپ سازی تیم رسانه ای محمد امامی از جلسات دادگاه!
: من ابتدا می خواهم یک رزومه از خودم را بیان کنم؛ بنده از سال 80 و زمانی که 20 ساله بودم فعالیت اقتصادی ام را شروع کردم و از ابتدا کار خرید و فروش اتومبیل انجام می دادم. وی ادامه داد: با توجه به اینکه ممکن است هر گونه مشتری ای داشته باشم لذا از این طریق آشناهایی پیدا کردم و در این بین گاهی کارهای جانبی دیگری از جمله خرید و فروش و یا ساخت و ساز ساختمان را انجام می دادم. این ...
نقشه شیطانی تهیه کننده معروف برای خانم بازیگر لو رفت/عکس
همسرش که باردار بود و به خاطر پدرم این ماجرای تلخ را در خفا نگه داشتم اما بعد با خودم گفتم که از چه کسی باید بترسم؟ من که کاری نکردم و ضمنا می خواهم دیگر بازی نکنم. حتی مدتی از ایران رفتم و در رشته های دیگر کار را امتحان کردم اما نتوانستم ادامه دهم و دوباره به وطن بازگشتم..
رفاقت با یک تروریست
متولد 1303 بود و ورودش به عرصه نمایش را این طور تعریف کرده است: سال 1321 به عنوان پیش پرده خوان وارد تئاتر شدم. البته به این راحتی ها نبود. با اینکه کم سن و سال بودم اما پشتکار زیادی داشتم. یادم می آید 6 ماه هی می رفتم و می آمدم. یک بار یک آقایی من را می بیند و می پرسد، این پسره اینجا چه کار دارد؟ می گویند می خواهد پیش پرده خوان شود. آمد پیش من و گفت چقدر پول داری؟ گفتم 5 زار. گفت صدات چطوره؟ گفتم دوستان میگن ...
مادر مقتول از قصاص شوهرش گذشت
داشتم و به زور سعید را از او جدا کردم و بعد از شدت عصبانیت طناب را دور گردن خودش پیچیدم و زمانی که به خودم آمدم متوجه شدم که دیگر نفس نمی کشد. در این میان سهراب خیلی تلاش کرد تا مانع کارم شود، ولی آنقدر عصبانی بودم که نمی توانستم خودم را کنترل کنم. پس از آن از پسرم خواستم تا موضوع را به پلیس گزارش کند. مرد میانسال در ادامه گفت: من معلم هستم و سال هاست که به بچه های مردم درس می دهم. با ...
حسین خانی: مغرضان را حلال نمی کنم
راه به تیم ملی پیدا کنم. همیشه حقم را وسط تشک کشتی گرفته ام. حسین خانی که پدرش را دو سال پیش از دست داد، با اشاره به اینکه دعای خیر پدرش را همیشه پشت خود احساس می کند، تصریح کرد: در تمام مسابقه ها و شرایط سخت زندگی ام، پدرم و دعای خیرش را کنارم احساس می کنم. او قبلاً هم همیشه من را دعا می کرد و مطمئنم چون آزارش به کسی نمی رسید و به همه خیر می رساند، حالا که به خدا نزدیک تر شده، سفارشی تر من را دعا می کند و همه کسانی که به ناحق در حق من بی مهری کردند، را به گوش خدا می رساند و خدا هم گوش شان را می کشد. دیر یا زود دارد، ولی می دانم به زودی جواب این بی مهری ها داده می شود. ...
آب پاکی روی دست ضدانقلاب با نامه کدخدا شریف
طولانی دارید. شایسته نیست وجود خود را به خیانت آلوده کنید. از شما دعوت می کنیم به ما ملحق شوید... پدر در جواب نامه جمله ای می نویسد که آب پاکی را روی دست ضدانقلاب می ریزد. ایشان نامه اش را این طور شروع می کند: از شریف بنده خدا و سرباز خمینی کبیر. از نامه شما شگفت زده شدم، هنوز باورم نمی شود این نامه را شما برایم فرستاده باشی. من و شما از سال ها پیش همدیگر را می شناسیم و به اعتقادات یکدیگر آشنایی ...
نیم قرن همراه با چرم
جلالی می گوید کار کردن برادر های بزرگ تر هم باعث شد او تشویق شود تا از کودکی کمک خرج خانه باشد: برادرهایم از نوجوانی در خیابان 17 شهریور دست فروشی می کردند. بعد ها 2 نفر از آن ها وارد کار دندان سازی شدند. من هم کلاس دوم بودم که با دوخت کیف آشنا شدم. آن وقت ها، همسایه ما که مرد بسیار خوبی بود در خانه کیف می دوخت. همسرش با مادرم دوست بود و با هم آمد و رفت داشتند. من هم با پسر های آن خانواده همبازی ...