سایر خبرها
از بی مهری در خانه و دوستی با جنس مخالف تا خودکشی نافرجام
با او حرف بزنم و به من توجه و محبت کند. تا به خودم آمدم دیدم این ارتباط فراتر از این شده و من شدیداً وابسته این فرد شده ام طوری که روزانه چندین ساعتم را به صورت تلفنی یا حضوری با این فرد سپری می کردم و هرچه به من می گفت گوش می کردم و من در فضای مجازی عکس هایم را برایش می فرستادم، تا اینکه مادرم متوجه ارتباط من با این فرد شد و به مادرم گفتم او مرا دوست دارد و به من قول ازدواج داده و مادرم با من بحث ...
طهموری: وقتی ابوالفضل پورعرب را دیدم فهمیدم بازیگری یعنی چه/ به سیروس گرجستانی قولی دادم که عملی نشد
هوای امروز را روایت می کند. این تفاوت برای من خیلی جالب بود و حس خوبی برایم داشت. بازیگر سریال نفس گرم اظهار کرد: در این سال ها کاراکتر کوچکتر از سن خودم را بازی نکرده بودم، این هم برای من بسیار مهم بود. زمانی که سن بالاتر از خودم را بازی می کنم تجربه آن سن را ندارم، اما در سریال شرم قرار بود به 21 سالگی برگردم و این موضوع جذابیت فراوانی برایم داشت. همیشه دوست داشتم به آن زمان برگردم ...
نقشه مرگبار نوه برای سرقت از خانه پدربزرگ
هوشی را در دوغ حل کردم و به پدربزرگ و مادربزرگم دادم. وقتی بی هوش شدند، هرچه اتاق ها را جست و جو کردم تابلو فرش را پیدا نکردم. اثری از آن نبود و واقعا شوکه شده بودم. بی آنکه چیزی گیرم بیاید آنجا را ترک کردم تا اینکه بعدا متوجه شدم مادربزرگم فوت شده است و قبل از حادثه عمه ام تابلوفرش را از ترس سرقت به خانه اش برده بود. اعتیاد داری؟ قبلا معتاد به گل بودم، اما مدتی می شود که ترک کرده ام. دانشجوی رشته برق هستم و دلم می خواست زندگی خوبی داشته باشم، اما همه چیز را خراب کردم. وقتی در مراسم تدفین مادربزرگم شرکت کرده بودم، آنقدر عذاب وجدان داشتم که دلم می خواست من جای او مرده بودم. ...
داماد خشمگین: برادرزنم خط و نشان می کشید، کشتمش!
چند ضربه با چاقو به گردن و شکم او زدم. باور کنید مقتول با فریاد ها و کری خوانی هایش مرا عصبانی کرد و به خاطر اینکه کنترل اعصابم را از دست دادم مرتکب قتل شدم. از اولیای دم درخواست گذشت دارم. در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
(ویدئو) ناگفته های قاتل وحید مرادی قبل از اجرای حکم
روبرویم می نشیند و شروع می کند به حرف زدن. سرنوشت عجیب قاتل وحید مرادی چقدر درس خوانده ای؟ تا سوم راهنمایی درس خواندم. پدرم در بازار سنگ فروشی کار می کرد. من هم می خواستم کار کنم. مدتی هم در همان حرفه پدرم کار کردم. اما بعد با یکی از دوستانم وارد کار مخراج کاری طلا شدم. شغلم را دوست شدم. خیلی رویا های زیادی در سر داشتم. می خواستیم با دوستم به استرالیا برویم و آنجا ...
خاطرات مرد هزار آهنگ از استخدام در صداوسیما تا گلایه به امام خامنه ای
موسیقی برای آن سطوح را نداشتیم. جالب این است که بنده در دانشگاه هنرهای زیبا هم دانشجو بودم و هم تدریس می کردم. استاد رضا یاوری که اخیراً شنیده ام در آمریکا فوت کرده اند و آن سال ها نوازنده برنامه گل ها بودند، آن زمان استاد ما بود. در کنار حضور در کلاس های درس، آنچه را از مادرم آموخته بودم و واقعاً در سطح دکترای موسیقی آن سال های ایران بود، به اساتید دیگر آموزش می دادم. مادرم خیلی زود از دنیا رفت ...
دلیل کاهش وزن چشمگیر بازیگر جوان
. خیلی خوشحالم که با ایشان همکاری داشتم. نقش تان در سریال بیگانه ای با من است چقدر نسبت به حسام متفاوت است؟ البته خودم خوشحال نیستم که این دو سریال همزمان پخش می شود، ولی خیلی متفاوت تر است. پس این همزمانی در نظر شما اتفاق مثبتی نیست. شاید بسیاری از بازیگران دوست داشته باشند که ناگهان در تلویزیون دیده شوند. من چون کیفیت خیلی برایم مهم است، درست نیست که مردم همزمان ...
موتورسوار و مجرم را با یک دید می بینند/ سن موتورسواری باید به هفت سال کاهش پیدا کند/ بعد از جراحی مسابقه ...
روز رفتم مسابقه دادم و سوم شدم و همه شوکه شده بودند. من حتی بخیه هایم را نکشیده بودم. موتورسواری دومین ورزش جهان است ورزش موتورسواری از لحاظ امتیازبندی دومین ورزش جهان است و فرمول یک در رده اول قرار دارد. این ورزش جز ایران، یکی از پرطرفدارترین ورزش ها جهان است. البته در ایران هم طرفدار دارد اما حمایت نمی شود. نحوه ورود به ورزش موتورسواری کسی که می خواهد ...
محبوب: فکر نمی کردم بازیگری شغلم شود!
سینما و تلویزیون برایمان گفت. آقای محبوب از چه سالی کار خود را شروع کردید و چند سال است که در سینما و تلویزیون مشغول بازی هستید؟ من از دوران ابتدایی کار تئاتر را از مدرسه شروع کردم و در ادامه تئاتر را با گروه های دیگری ادامه دادم تا اینکه این علاقه به تحصیلم در دانشگاه هنرهای دراماتیک ختم شد و وقتی وارد دانشگاه شدم فعالیتم در بیرون از دانشگاه هم ادامه داشت. اولین ...
ماجرای سرقت 14 کیلو طلا که دزدها فکر می کردند آهن است
...، اما سرقت نه. راستش من لبوفروش بودم که به دلیل کرونا کارم را از دست دادم. از طرفی دوستانم هرشب می آمدند پیش من و می گفتند سرقت، پول خوبی دارد. به همین دلیل وسوسه و با آنها همدست شدم. نمی دانستم به این زودی دستگیر می شوم. همسرم باردار است و به شدت پشیمانم. همه چیز از استوری کردن یک عکس در اینستاگرام شروع شد. وقتی چند جوان عکس شخصی دوستشان را در اینستاگرام منتشر کردند ماجرا به ...
گاهی وقت ها بخشش لازم نیست، باید اعدامش کنید!
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مهاباد ، سیاه ترین نقشه یک جنایت طراحی و در کوه های مهاباد به مرحله اجرا گذاشته شد؛ با ساطور و سنگ به پسر 19 ساله حمله کردند و او را به آتش کشیدند. تراژدی مرگ " صادق برمکی " وقتی دردناک تر می شود که فیلم این جنایت دهشتناک منتشر شد. فیلمی که حاوی تصاویر تکان دهنده ای از قتل صادق بود. متهمان در اوج بی رحمی و قساوت قلب ثانیه به ...
فرش این دختر بجنوردی تا کانادا مشتری دارد!
...> مدینه منوره را خیلی دوست داشتم و سال 86 بافتم و تابلویی بود 60 در 80 و 45 روزه آماده کردیم در حالیکه حدود 3 ماه به صورت عادی بافت آن زمان می برد. مشکلات شما در گسترش کارتان چه بود؟ وقتی به بجنورد آمدم هیچ اشنایی نداشتم و در شهر غریبه بودم، به اتحادیه صنفی رفتم و پروانه کار من صادر شد و همانجا فردی به دنبال کلاس آموزش تابلو فرش بودند و همانجا شماره تماس ام را دادم و با هزینه بسیار ...
گفت به تو ربطی ندارد؛ خفه اش کردم!
من با سمیرا رابطه دارم. این موضوع آ ن قدر من را ناراحت کرد که با فریبرز دعوا کردم و در جریان کشمکش او را خفه کردم. متهم ادامه داد: در لحظه ای که داشتم دوستم را می کشتم، آن قدر عصبانی بودم که متوجه کار خودم نبودم. بعد از اینکه به خودم آمدم، دیدم یک جسد روی دستم مانده است. بلافاصله از ماشین پیاده شدم. در ذهنم این طور نقشه کشیدم که قتل را به خاطر سرقت جلوه بدهم؛ به همین خاطر دو فقره چک ...
صیادمنش: بازی نکردنم برای استقلال عمدی نبود/ پول خوبی از انتقال من به فنرباغچه به استقلال رسید
همسترینگ مصدوم شدم و بعد از چند ماه در دیدار برگشت با الهلال در قطر به تمرینات تیم اضافه شدم که مجددا از ناحیه همسترینگ دچار مصدومیت شدم و تا آخر فصل نتوانستم برای استقلال بازی کنم. من خیلی دوست داشتم برای استقلال بازی کنم ولی به دلیل آسیب دیدگی فصل را از دست دادم. صیادمنش ادامه داد: من از فنرباغچه پیشنهاد داشتم. هم تیم خوبی بود و هم مبلغ خوبی بابت خرید من به استقلال می رسید. در نهایت ...
تبریک شیلا خداداد برای تولد عشقش + عکس
اش قرار داشت، تصمیم گرفت در ابتدای زندگی مشترکش از این حرفه فاصله بگیرید و زمانش را بیشتر در خانه و کنار همسرش بگذراند. هرچند که می گوید: به دلیل حرفه همسرش او بیشتر اوقات در مطب، بیمارستان و دانشگاه است، اما معتقد است اگر او هم در آن مقطع می خواست به بازیگری بپردازد و درگیر شب کاری ها می شد، نمی توانست آن طور که باید به زندگی مشترکش بپردازد. به ویژه این که دوست داشت خیلی زود مادر شود ...
خواستگاری یک نفره جناب سرگرد از دختر افغانستانی!
پدر حاج احمد آقا به خانه ما شروع شد. مرد مهربانی بود. در نگاه اول معلوم می شد که حاج احمد به پدرش رفته است. هفته ای یکی دو بار به من زنگ می زد و حال و احوالم را می پرسید. می گفت ببخش که مزاحمت می شوم. الان داغی روی دلم هست که اگر با تو درددل نکنم، قلبم درد می گیرد و نفسم بند می آید... واقعا ما را دوست داشت. محبتش واقعی بود. دو سه ساعت می نشست و مدام از جاهای مختلف حرف می زد. گاهی ...
اسرار مرگ پسر 8 ساله در اعترافات نامادری
. چرا در نوشابه متادون ریخته بودی؟ می خواستم به زندگی خودم پایان بدهم. چون خسته شده بودم و انگیزه ای برای ادامه دادن نداشتم. متادون را داخل نوشابه حل کردم و داخل یخچال گذاشتم تا بعدا آن را سر بکشم اما نمی دانم چطور شد که پسرها بی آنکه متوجه شوم، در یخچال را باز کردند و نوشابه را سر کشیدند. اگر متوجه می شدم، اجازه نمی دادم آن را بخورند. چرا می خواستی خودکشی کنی؟ ...
نقشه شیطانی یک جوان علیه رقیب عشقی
همین روابط عاشقانه متوجه رابطه من و پژمان شده بود و می دانست که قرار است ما با یکدیگر ازدواج کنیم، دست به یک نقشه شیطانی کثیف زده بود. میترا با ترفندی خاص و حیله گرانه تصاویر خصوصی مرا از گوشی پژمان بیرون کشیده و آن ها را در فضای مجازی منتشر کرده بود تا مرا دختری منحرف و فاسد جلوه دهد و این گونه با بی آبرو کردن من بتواند به خواسته اش برای ازدواج با پژمان برسد و ... شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرهنگ معطری (رئیس کلانتری قاسم آباد) پرونده این دختر جوان که با ماجرایی تاسف بار همراه بود، برای رسیدگی ویژه و کارشناسی در اختیار مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری قرار گرفت. ...
سراینده مرغ سحر در لباس باغبانی
خارج از کشور، بهار گفت: هیولا رفت! هیولا رفت! چهرزاد بهار درباره سال های کودکی و خاطراتش از پدر تعریف می کند: من خیلی کوچک بودم و پدر را بعد از زندان ها و تبعیدها دیدم و تجربه کردم. همه جا نوشته و گفته ام من فرزند دوران آرامش بهار بودم. در سال 1315 به دنیا آمده ام و پدر، در سال 1313، به خاطر برگزاری هزاره فردوسی، از تبعید اصفهان بازگشتند. در واقع رضاخان، از بیم سوالاتی که برای شرکت کنندگان ...
بی مهری در چه حدی!
شیراز مرخص شدم و رسیدم خونه سراغ عزیزترین کسم را گرفتم. بعد از دو روز مجبور شدن حرف راست بگن که خبر شهادت پدرم بود. به هر حال شکر گذاریم به درگاه خداوند متعال ولی مسئولین محترم بنده از همان تاریخ که مجروح و فرزند شهید هستم تا سال84 نه خودم و نه اهل خانواده پا به اداره بنیاد شهید نگذاشته بودیم ولی در سال83 دیگه در حالت مجبوری به اداره کل و پیش مدیر کل رفتم. همراه با همسرم قسم کسی در ...
ماجرای زن جوانی که در کوه های دروازه قرآن شیراز چادرنشین شد
زندگی ات با خون و خونریزی گره خورده مگر اتفاق دیگری هم افتاده است؟ یک روز از پدری که فرزندانش را در خواب کشته نوشته ای و روز دیگر از ربودن عمو توسط سه برادر برای اخاذی و سرقتهای مسلحانه سریالی بانک ها! با خودم خیلی فکر کردم و بعد از کلنجارهای بسیار تصمیم گرفتم از حادثه نویسی های 15 ساله بنویسم. به خاطر همین با مرور زیاد رویدادهای کاری گذشته تصمیم گرفتم از یک خاطره ...
صیادمنش: در لیگ اوکراین می توانم دیده شوم/ زاهدی: از دیناموکیف و پرسپولیس و سپاهان پیشنهاد داشتم
اوکراین با توجه به اینکه خیلی به من بازی نمی رسید، خوب بود. آنها اعتقادی به جوانگرایی ندارند و من هم با خواسته خودم جدا شدم و یک سال و تیم در زوریا خواهم بود. لیگ اوکراین لیگ خوبی است و می توانم دیده شوم. شهاب زاهدی، بازیکن تیم فوتبال المپیک دونتسک اوکراین نیز درباره عملکردش در لیگ اوکراین عنوان کرد: به خاطر شرایط درگیری در کیف هستیم و بازی های ما آنجا برگزار می شود. امسا ل قالب تیم حفظ شد و ...
مادری که به دستور جن ها نوزاد دوماهه اش را کشت!
کردم آرام نمی شد. خیلی عصبی شده بودم. دیگر نمی توانستم این اوضاع را تحمل کنم. تلاش کردم دخترم را ساکت کنم اما وقتی نتوانستم، در نهایت کنترل خودم را از دست دادم و او را درحالی که در آغوشم بود، به زمین کوبیدم که باعث مرگش شد. بعد هم بالای سرش نشستم تا اینکه مأموران سر رسیدند. این زن در حالی به قتل اعتراف کرد که وضعیت ظاهری او نشان می داد مشکل روانی دارد. او وقتی تحت بازجویی های بیشتر قرار گرفت ...
ناگفته های پدر نوزاد آبدانانی که 2 بار مرد! | 3 ساعت در جاده چه گذشت؟
ها فکر می کردندخطر از بیخ گوششان گذشته، اما ناگهان آدین حالش بد شد و نوزاد را آبدانان به بیمارستان امام خمینی (ره) منتقل کردیم. پدر آدین می گوید: من خودم بالا سر فرزندم بودم که به کما رفت. پسرم به اکسیژن احتیاج داشت، اما نمی دانم چرا دستگاه اکسیژن را از بالای سرش برداشته بودند. خودم رفتم پرستار را صدا زدم. شاید باورتان نشود، اما او خواب بود. از این طرف به آن طرف دوید تا دستگاه اکسیژن ...
پسرانم سال ها مهمان حضرت زهرا(س) بودند
که نگرانت کرده؟ سرش را بلند کرد و گفت: نه! گفت: پس چرا چشم دوختی به گل های قالی و...؟ آهی کشید و گفت: بابا! نمی دانی چه جوان هایی در جبهه شهید می شوند! این دفعه باز هم چند تا از بهترین دوستانم را از دست دادم! بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد. از جایش بلند شد و بیرون رفت. چطور در جریان شهادتش قرار گرفتید؟ آخرین باری که احمد را بدرقه کردم با گریه به همسرم گفتم احمد دیگر برنمی گردد ...
مهم، ایستادگی و شانه خالی نکردن بود
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: متن زیر خاطره ای از ادریس شاهمرادی از رزمندگان دفاع مقدس است. آقای شاهمرادی سابقه 20 ماه حضور در مناطق عملیاتی دفاع مقدس را دارد. زمان انقلاب 16 سال داشتم. دوره راهنمایی از درس خواندن انصراف دادم و جذب بازار کار شدم. وقتی تظاهرات انقلاب بالا گرفت، چیز زیادی از ماهیت انقلاب نمی دانستم. یک نوجوان کارگر بودم که بیشتر اوقات فراغتم با دوستانم در محله می ...
شاهرخِ کوکاکولا چطور حر انقلاب شد؟
برادرش علیرضا، شاهرخ دانش آموز زرنگ و درس خوانی بود اما با رفتاری که معلم کلاس اول راهنماییش انجام داد شاهرخ ترک درس و مدرسه کرد. در امتحانی که معلم گرفت، شاهرخ متوجه شد به دانش آموزان نورچشمی ارفاق کرده است او هم اعتراض می کند اما معلم به جای جواب، کشیده ای به گوش شاهرخ زند، مدرسه هم به بهانه توهین به معلم شاهرخ را اخراج کرد. او هم سرخورده شد و وقتش را به بطالت سر چهارراه ها گذراند و کم کم با دوستان ...
ناگفته های شنیدنی مجری محبوب دهه شصتی ها
اضطراب و نگرانی. کیمیای عشق رو در چی یافتین؟ بچه های خودم. به نظر میاد همین هستن که شما میگین. شما و بچه ها؟ در مقابل بچه ها هیچ کاری نمی تونم بکنم. حضور و وجود و سلامت و دلخوشی شون برای من آخر دنیاست. بهترین های دنیاست. نشونه عشق پاک تاثیرگذار؟ اگه واقعا کسی رو بسیار دوست داشته باشی، بهش عشق بورزی خواسته های اون آدم رو بالاترین ارزش میدونه به خواسته هاش احترام ...
جن ها قاتل کودک/مادری که کودک 2 ماهه خود را به زمین زد و کشت
ماجرای زنی که به دستور جن ها نوزاد 2ماهه اش را به زمین کوبید و کشت
موسوی: با آبرو و حیثیت من بازی کردند | عاشق یخنوردی ام، اما دچار دوگانگی شدم
که تا الان مسابقه بین المللی نداشت و ورزشکار دیگری که سابقه 3 ساله داشت که خود من نقش مهمی در شناساندن او به جامعه یخنوردی داشتم از دست دادم. این ضربه سنگینی به کسی که برای سکوی جهانی تلاش می کرد، بود. من سال خیلی سختی را پشت سر گذاشته بودم (بغض می کند و چند ثانیه نمی تواند صحبت کند) تلخ ترین سال زندگی ام را پشت سر گذاشتم آنهم به این دلیل در سفری که به کانادا داشتم خواهرم به طور ناگهانی با اشتباه ...