به خدا بعدِ تو پاک روزِلِ دنیا نِخِشه
سایر منابع:
سایر خبرها
سپهبد علی صیاد شیرازی
مشهد بودم، اما پدرم به واسطه ی این که ژاندارم بود، از درگز به مشهد، رفت و آمد می کرد تا این که به گرگان منتقل شد و در همین شهر، تحصیلات ابتدایی را تمام کردم. بعد به شاهرود رفتیم و از آن جا به آمل و گنبد و از گنبد دوباره برگشتیم گرگان. در سال1323 متولد شدم. دو خواهر و شش برادر بودیم که یک برادرمان در جوانی به رحمت خدا رفت. تیمسار! خیلی دوست دارم خاطره ای از دوران کودکی تان بشنوم. چیزی ...
عبدالوهاب شهیدی؛ از برنامه گل ها تا نوازندگی قانون
کار بازیگری تئاتر مشغول بودم و بعد از آشنایی با استاد مهرتاش آموزش موسیقی را در محضر ایشان آموختم و به برنامه رادیویی گل ها وارد شدم و تعداد آثاری که از آن برنامه باقی مانده و آرشیو شده است 70 درصد آن اجرای من بوده است، اما بعد از انقلاب نه اجرایی داشتم و نه نوارکاستی منتشر کردم. البته اوایل انقلاب مدتی موسیقی تحریم بود و اثری پخش نمی شد، ولی بعد ها بدون آن که بخواهم خانه نشین شدم. ...
(تصاویر) عبدالوهاب شهیدی درگذشت؛ عبدالوهاب شهیدی از برنامه گلها تا نوازندگی قانون
خود آواز خواندن را زمزمه می کردم پدرم هم من را تشویق می کرد و می گفت: در چهره ات می بینم که در این زمینه موفق خواهی شد و باید مسیر موسیقی را ادامه بدهی! 14 سال سن داشتم که پدرم فوت کرد. در واقع پشتیبان و استادم را از دست دادم. پدرم از روحانیون بود و به موسیقی احاطه کامل داشت و من چندین آواز را نزد ایشان آموزش دیدم. بعد ها یعنی سال 1317 آموزگار شدم و بعد به نظام وظیفه پیوستم و در ارتش ماندگار شدم ...
منصور اوجی خود شیراز بود
سر به سر شد و در ابدیت جاری شد...بعد از مرگ شاعر زیباتر می شود. ....ای تو، ای کلمه، ای کتاب می گذاریم تان و می گذریم همچنانی که زندگانی را.... و همیشه می گفت با همان لحن راسخ صمیمی از صبح و از اردیبهشت و گنجشک هایی که در باغ آرام روز بال می زدند. می گفت از رد زمان و کوزه گری پیر که جام های جان را یکی یکی بر زمین می زند و آدمی فقط می نگرد پُر از سوال اما ...
نوش متنی پس از مرگ آهنین جان
تدارک تنهایی، منقار مرگ، از دلتنگی و قاب عکس آفتاب هستم. فارس: از نحوه و زمان آشناییتان با استاد آهنین جان بیشتر برایمان بگویید کیانی: تقریبا از سال های آغازین فعالیتم در حوزه ادبیات با نام آقای آهنین جان آشنا بودم و آثار ایشان را به خصوص در دهه هشتاد کمابیش مطالعه میکردم اما این آشنایی به مرور شکل متفاوتی پیدا کرد و توفیق دیدار میسر و باعث شد که آثار جذاب و منحصربه فردتری را ...
معرفی محبوب ترین تصنیف های مرحوم عبدالوهاب شهیدی + دانلود
نسرین نیاورد... کار می کرده و در سال 1351 از سایه درخواست می کند تا موافقت کند وی آن را بخواند. این شعر در فضای یأس و سرخوردگی و خفقانِ پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 سروده شده است و سایه به سبب تبعاتی که خواندنِ آن می توانسته داشته باشد، ابتدا به جای آن، شعری از وحشی بافقی را در همان وزن به استاد شهیدی می دهد؛ اما پیگیری عبدالوهاب شهیدی سرانجام سایه را مجاب می کند که شعر را در اختیار شهیدی قرار ...
به خواب می روم اکنون
...، در تربیت معلم تدریس کردم و در خدمت بهمن بیگی و حسن امداد بودم و 17 سال است عضو هیئت علمی دانشگاه داراب هستم. در طول این 50 سال تدریس، حتی یک جلسه را غیبت نکرده ام اما اکنون با افتخار تمام می خواهم معلمی را کنار بگذارم. در دوران دبیرستان توسط خانلری، توللی، نادرپور، مشیری، اخوان، فروغ و شاملو با شعر نیمایی آشنا شدم و معتقدم تئوری وارداتی نمی تواند کسی را صاحب سبک کند بلکه هنرمند باید خود و ...
خاطرات شهید حمزه کتاب شد
هیجانی و شگفت آور کم نداشت. یک بار ساعت سه نصف شب من را بیدار کرد و گفت: بنشین ؛ نشستم. گفت: چشماتو ببند . نمی فهمیدم چه می گوید. گیج خواب گفتم: تو این تاریکی ؟! گفت: تو ببند ! بستم. گفت: دستتو بده. غُرغُرکنان گفتم: بیا . بعد از کلی هیجان دادن به قضیه، برق را روشن کرد و النگوی توی دستم را نشان داد و گفت: قشنگه ؟ مثلاً هدیه خریده بود! با چشم نیمه باز بهش خیره شدم. لبخند زد و گفت: دوست داشتم اینطوری بدم بهت خب ! کتاب حمزه؛ خاطراتی از شهید مدافع حرم محمد حسین حمزه به قلم علی رضا کلامی در 218 صفحه گردآوری و نگارش شده و به همت انتشارات خط مقدم منتشر شده است. انتهای پیام ...
پخش سریال زیرخاکی 2 از شبکه یک + تیزر
به اندازه یک بازیکن نیمکت نشین تیم استقلال و پرسپولیس شهرت نداشته باشد. همیشه به این موضوع فکر می کردم. سال 89 با پیمان قاسم خانی درباره این موضوع صحبت کردم. آن موقع پیمان گرفتار ساختمان پزشکان بود. من سال 81 در مراسمی با خانم رهنما آشنا شدم و همیشه دوست داشتم پیمان را ببینم. چند مصاحبه از او خواندم و به نظرم آدم جذابی آمد. خانم رهنما گفت شوهرم پرسپولیسی است و یک شب شام من را به منزل شان ...
گفتگوی خبر روز با امین نوروزی شاعر خوزستانی مقیم تبریز
به نام خداوند جان و خرد امین نوروزی هستم، 40 سال سن دارم. در خوزستان و شهرستان هنرپرور ایذه متولد شدم. حدود 30 سال در اهواز سکونت داشتم و در حال حاضر 6 سال هست که ساکن تبریز هستم. در مقطع فوق لیسانس مدیریت اطلاعات سلامت تحصیل کردم، دو مجموعه غزل به چاپ رسوندم، دوری ات روی من قدم می زد انتشارات شهریاران تهران و خیابان خیال انتشارات فصل پنجم. شعر رو به صورت جدی از ...
رمضان در شعر فارسی و اردو نمادی برای طرح مفاهیم عرفانی است
...، صیام و رمضان در آینه شعر فارسی نیز انعکاس یافت البته کاربردها در دوره اول سطحی و از مبارک باد گفتن فراتر نمی رفت اما با گذشت زمان توسط شاعران دوره های بعد به غنای فراخور خود رسید. مسئول خانه فرهنگ ایران در لاهور با اشاره به آثار سعدی، شاعر معرفت و اخلاق درباره ماه صیام نیز گفت: شاعر شیرین سخن توجه کامل به روزه را مطرح کرده و روزه ای را که ریا، تهمت و غیبت در آن باشد، مطرود می داند ...
خاطره ای از اولین دیدار من با استاد کمالی
فکرشهر- معصومه خدادادی*: سال 1383 بود و یک سالی بود که شروع به نوشتن شعر محلی کرده بودم، ولی هنوز شاعران پیشکسوت محلی سرا را ندیده و نمی شناختم؛ جز استاد محمد غلامی که معلم مدرسه راهنمایی ما بود. یک روز به پیشنهاد عمویم حاج جواد اللهیاری ، برای دیدن استاد کمالی به برازجان آمدم. ابتدای خیابان بیمارستان، الکتریکی کمالی. تابستان بود و هوا شرجی؛ از پشت شیشه مغازه پیرمردی را دیدم که در حال ...
بازیگر سریال احضار: در کودکی،غیر از مادر بزرگم تحت تاثیر بازی خسرو شکیبایی بودم
تان جذاب باشد؟ یک خاطره بسیار جالب برای خوانندگان تعریف کنم. بین 5 تا 7 سالگی همراه خانواده با مادربزرگم در طبقه ای مجزا زندگی می کردیم اما همیشه کنار هم بودیم و من هم احساس خوبی غیر از مادربزرگ، استاد و معلم به او داشتم، دوست خوبی برایم بود. او خیلی روی من تاثیر گذاشت و مرا سر تمرین های تئاتر می برد. یادم است سال 48 که هفت ساله بودم، سنم را گفتم - می خندد- با مادربزرگم سر تمرین تئاتر ...
یکی از دلایل حذف دف از موسیقی ایرانی پوشش صدای دیگر سازهاست/ شکل رایج دف همانی ست که در خانقا ه های ...
شنیدن است. یادم هست آن زمان که سن و سال زیادی نداشتم اثری ساختم و آن را با جسارت و گستاخی نزد استاد داود آزاد بردم. ایشان که خودشان استاد و نوازنده دف هستند، خیلی پدرانه و دوستانه با من برخورد کردند و کارم را شنیدند و ریتم هایی که در آن به کار برده بودم را دوست داشتند. در ادامه همان دیدار، اثرم با نظر و راهنمایی های ایشان اصطلاحا چکش کاری شد. این اثر و اتفاقات پیرامون آن، منجر به تولید اولین آلبومم به ...
چالش های بهروز و جواد در بچه مهندس 4 / جاهدی: هنوز مردم مرا با برنامه عموپورنگ می شناسند
داریم که مردم انها را بیشتر دوست دارند (جواد و مرضیه) و مخاطبان سه چهار سال است با این شخصیت ها آشنا هستند. به شخصه کار سختی داشتم که بیایم در شرایطی که مخاطب فقط جواد و مرضیه را می بیند، اتفاقی را رقم بزنم که بهروز را هم دوست داشته باشد. از همان روز اولی که قرارداد بستم به این قضیه فکر کردم که باید اتفاق ویژه ای برای بهروز رخ دهد که مخاطب دوستش داشته باشد. مطمئنا اتفاق های جذاب تری در قسمت های ...
سعادت غرق شدگی
دستم نشسته است تا چند شعر آن را بخوانم و به وجد بیایم. بعد از ساعتی با یافتن راسل، سعی می کنم خودم را از دریای کتابخانه بیرون بکشم؛ هرچند این بیرون کشیدن سخت است. انگار می خواهم در این غرق شدگی، ساعت ها و ساعت ها بمانم، کتاب ها را بردارم و لمس کنم و با بعضی از آن ها خاطراتم را هم مرور کنم. مثلا روزی که کتاب را خریده بودم یا چیز هایی از این جنس. این غرق شدگی برای من هرازگاهی رخ می دهد ...
رمز موفقیت کتابخوانی و سحرخیزی
.... فاطمه حاتمی ، گوینده بخش صبحگاهی رادیو آوا، با صدای گرم و پرانرژی اش همراه ماست در خانه و ماشین و محل کار. همسایه هنرمند محله کارون با گریزی به روزهای کودکی و دوران تحصلیش سر صحبت را باز می کند: 11 مهر سال 1352 در یک خانواده گرم و صمیمی متولد شدم. فرزند ارشد خانواده بودم و از همان روزهای کودکی از ارتباطات خانواده با اهل فامیل و همسایه درس مهر و محبت و عشق ورزیدن به آدم ها و ...
بهرام ناصری فرد / میلیاردر ایرانی
به گزارش گروه اقتصادی یکتاپرس، بزرگ ترین نخلستان خصوصی جهان در دشتستان برازجان را با بیش از 200 هزار نخل، وقف خیریه نموده است. خرماهای این نخلستان در زمان افطار ماه رمضان، در سفره های بوشهری ها به وفور یافت می شود. او داستان جالبی از زمانی که در فقر زندگی کرده است، بازگو می کند. می گوید: " من در خانواده ای بسیار فقیر در روستای شول برازجان زندگی می کردم به حدی که، هنگامی که ...
دختر 17 ساله: دوست پسرم بعد از تجاوز مرا معتاد کرد
رسیدگی دختر 17 ساله در جایگاه قرار گرفت و در طرح مجدد شکایت خود گفت: حدود دو سالی می شد که با رامین دوست شده بودم. به او علاقه زیادی پیدا کرده بودم و در جمع دوستان او به من خوش می گذشت. تا اینکه یک شب به بزم شبانه یکی از دوستانش دعوت شدم. یکی از دوستان خودم هم حضور داشت. آن شب رامین به من دلستر تعارف کرد اما بعد از خوردن آن حالم خیلی بد شد. سرگیجه و حالت تهوع پیدا کرده بودم و به شدت گیج و ...
جشن عروسی حاج آقا با هزاران مهمان ویژه! + عکس
. همان زمانی که مسموم بودند و وصیت می کردند، از خاطراتشان می گفتند و تأکید داشتند این ها را بعد از شهادت من کتاب کن. به ایشان گفته بودم که دوست دارم نویسنده بشوم و همه کتابم را بخوانند، گفت: من آرزویت را محقق می کنم. چند روز بعد از شهادتش بود که شروع کردم به نوشتن. یکی از خبرنگاران، متن های من را دید و گفت: چه کسی برایت می نویسد؟ گفتم: خودم. گفت: می خواهی معرفی ات کنم به یک ناشر تا کتابت ...
خاطره هایی از سریال قدیمی آئینه
آئینه دختر خانه بودم. یک لباس آبی مخمل پوشیده بودم و از آن دخترهایی بودم که در خانه مانده بودم. بعد از سریال همه می گفتند به تو نمی آمد که دختر ترشیده باشی. من می گفتم آقای لطفی این دختر با این لباس هایی که به من پوشاندید نمی تواند یک دختر ترشیده باشد. ایشان گفتند نه بگذارید ببینند گاهی دخترهایی که ظاهر بدی ندارند هم به خاطر مسایلی در خانه می مانند. در سریال آئینه نقش های متفاوتی را بازی می کردم و جایی نماند که بگویم کاش این نقش را بازی می کردم. مهیمن در پایان گفت: تا نفس می کشم دوست دارم بازی کنم زیرا جزئی از وجود من است. آرزو دارم سریال های خوبی ساخته شود. انتهای پیام ...
جشن عروسی حاج آقا با هزاران مهمان ویژه! + تصاویر
برخی اقوام و آشنایان به من می گفتند بعدا هر کس را ببینی که لباس عروس پوشیده، حسرت می خوری! جالب این که حالا هر کسی لباس عروس پوشید این حس را دارد و می گوید کاش لباس من فلان شکلی بود اما من، نه!
جشن عروسی حاج آقا با هزاران مهمان ویژه! + عکس
کنکور به ارشد رفتم. درسم را در یک مرکز پژوهشی خواندم. کارشناسی ام حقوق است و ارشدم را در حوزه مطالعات زنان خواندم که الان در مرحله پایان نامه است. بحث نوشتن کتاب هم توصیه خودشان بود. همان زمانی که مسموم بودند و وصیت می کردند، از خاطراتشان می گفتند و تأکید داشتند این ها را بعد از شهادت من کتاب کن. به ایشان گفته بودم که دوست دارم نویسنده بشوم و همه کتابم را بخوانند، گفت: من آرزویت را محقق می ...
مرثیه ای برای عمو قاسم
شاعری تا این حد سرشناس، مهربان و انسان، می توانست اینقدر تنها باشد. نوشتم، قاسم جان! بخاطر خدا یک خبر ازخودت بده؟ نکند وسط مهلکه بودی؟ سالمی؟ وساعتی بعد پیامت رسید ؛ - نه عزیزم من رفتم لب شط نشستم. یکساعت گریه کردم.. دو) تازه مادرت فوت شده بود. یک عمر تنها ماندی تا او را بسرایی. تا تنها نماند. شده بود دلیل زندگی ات. چنان با شعف از احوالاتش می گفتی که عاشقی از معشوقش. فقط یکبار ...
روایت مامان حشمت از شکستن شاخ غول ام اس / خانم معلم حالا با معجزه دوستت دارم درس امید می دهد
بستری می شدم، سرم کورتن می گرفتم و بعد هم، 40 روز استراحت مطلق در منزل با مصرف کورتن خوراکی را سپری می کردم تا دوباره به روال عادی برمی گشتم. 5 سال به این ترتیب گذشت تا اینکه عوارض ام اس آرام آرام عمیق تر شد. حالا دیگر پای راستم بی حس شده بود و عملاً آن را دنبال خودم می کشیدم. این حالت آنقدر طولانی شد که مجبور شدم قبل از 40 سالگی عصا به دست بگیرم. بعد از 2 سال، بی حسی دست چپم هم به این ...
داستان باور نکردنی بزرگترین بازگشت تاریخ ورزش برای انتقام بزرگ+ فیلم
پوشیده بودم، نگاهی به اطراف کردم و گفتم من قراره الگوی این بچه ها باشم. خواستم برم خانه، همه گفتند خیلی زوده ساعت هنوز 9نشده، رفتم خانه. هیچی به همسرم نگفتم. رفتم در یک اتاق تاریک و لباس مسخره اسکلت را درآوردم. همانجا زانو زدم و به خدا التماس کردم که کمکم کند. همینطور اشک می ریختم جوری که سینه ام خیس شده بود. بعد از ده دقیقه دعا کردن بلند شدم. گفتم از دوشنبه صبح شروع می کنم تا قهرمانی بوکس جهان را پس ...
واژه عمو فردوس را فرزندان شهید به من هدیه کردند
جدید آموزش شدم. حیات: شرایط شغلی شما پس از این تجربه ها چه تغییراتی کرد؟ در سال 64 علی رغم اینکه مجروح شده بودم آغاز تأسیس مدارس شاهد بود که البته به سال 65 کشید و آنجا سه سال بی وقفه کار کردم تا اینکه آقای تقی پور، مدیرکل آموزش و پرورش من را بعنوان مشاور خودشان دعوت کردند تا مدرس معلمان شوم و حدود ده هزار معلم را آموزش دادم و بعد هم من را به اداره کل دعوت کردند. اما همسران شهید ...