پسرم گفت برای من عزا نگیرید
سایر منابع:
سایر خبرها
رضایت گرفتن از مادر به سبک سیدمهدی
خون از 20 سال گذشته توانایی کار کردن نداشت؛ اوایل، خرج زندگی را با خیاطی تأمین می کردم، اما بعد پسر بزرگ ترم سیدمحمد و دیگر پسرانم سر کار رفتند. پسر بزرگ ترم به خاطر همین شرایط خانواده هنوز ازدواج نکرده است و بعد از شهادت سیدمهدی دیگر به سوریه نرفت و فقط سیدجعفر برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به منطقه می رود. سیدمهدی شاگرد اول مدرسه شان بود سیدمهدی از کودکی با بقیه فرق می کرد ...
قتل فجیع زن و مادرزن با انگیزه ای عجیب!
شامگاه دهم تیرماه سال 98 به ماموران کلانتری 132 نبرد خبر رسید داماد 34 ساله ای به نام امان در خانه پدر زنش در خیابان خاوران خون به پا کرده است. ماموران کلانتری بلافاصله به خانه قدیمی رفتند و با پیکر خونین زن 27 ساله به نام طلا و مادرش طلعت روبه رو شدند. پیکر های نیمه جان این مادر و دختر به بیمارستان منتقل شد، اما ساعتی بعد طلا به خاطر شدت خونریزی روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد و مادرش تحت عمل ...
زن 28 ساله: شوهرم می خواهد با دوست دختر سابقش ازدواج کند
ناشناس را در گوشی خودم ذخیره کردم و به بهمن هم چیزی نگفتم تا این که روزی پسرم به طور اتفاقی با آن شماره تماس گرفت . زمانی که متوجه موضوع شدم بلافاصله گوشی را گرفتم و به زنی که آن سوی خط بود گفتم ببخشید پسرم با گوشی بازی می کرد که به اشتباه شماره شما را گرفته است اما آن زن اصرار داشت که من شماره او را به عمد ذخیره کرده ام. خلاصه روز بعد همان زن دوباره با من تماس گرفت و تصاویر دو نفره از خودش و ...
روایت مادر شهیدان شاه آبادی از دو فرزند شهیدش
شهادت نصیبش شد و لایق گشت. وی پیرامون اعزام فرزند دومش شهید علی شاه آبادی به جبهه افزود: علی 20 ساله بود که شهید شد. سه سال در جبهه حضور داشت. چون برادرش پیش از او شهید شده بود، پدرش و اقوام مان مخالفت می کردند که به جبهه برود. من شخصاً معتقد بودم که خدا خودش به من فرزند داده، من هم باید در راه او فرزندم را راهی کنم. چون اطرافیان مخالف بودند، او می خواست پنهانی به جبهه برود. به او گفتم ...
ندیده عاشقش شدم/ پسری که با اهدای عضو، به پدر شهیدش ملحق شد
ر بار پدر و مادرم دنبالم آمدند تا ما را به خانه شان ببرند، خانواده شوهرم اظهار دلتنگی کردند و آنها را راضی کردند من و مهدی مدتی دیگر پیش شان بمانیم. یک سال و چند ماه از شهادت می گذشت که گفتم: اجازه بدید برم. باید به شرایط جدید عادت کنیم. اگه مشکلتون ازدواج کردن منه، خیالتون راحت باشه چون من بعد از ایرج دیگه ازدواج نمی کنم. برخلاف انتظارم در جواب گفتند: این چه حرفیه؟ تو هنوز جوانی. حق زندگی داری. تا ...
پایان اختلافات خانوادگی با جنایت خونین
زن میانسال را وادار به آشتی و بازگشت به خانه کند، اما در آنجا درگیری مرگ باری رقم خورد. بررسی های پلیس نشان می داد زن میانسال از حدود 10 روز قبل از حادثه به حالت قهر به خانه پدری خود رفته و چند روز بعد پسر جوانش نیز راهی آنجا شده بود. شب حادثه مرد معتاد برای بازگرداندن همسرش مقابل خانه پدرزنش رفت و خواسته خود را مطرح کرد، اما زن میانسال نپذیرفت با مرد معتاد زیر یک سقف زندگی کند. متهم که عصبانی شده ...
شناسنامه شهدا را ببینید، بعد برای رأی دادن یا ندادن تصمیم بگیرید+تصاویر
یادگار مانده است. او از بسیجیان لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود که نیمه نخست ماه رمضان سال 95 به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم آل الله به سوریه اعزام شد و در روز 22 تیر ماه سال 95 در اثر اصابت گلوله تیر تک تیراندازان تروریستی تکفیری به شهادت رسید. مزار او در بهشت زهرای تهران در قطعه 53، ردیف 87، شماره 15 قرار دارد. شهید مصطفی عارفی شهید مصطفی عارفی متولد 15 دی ماه سال 1359 و ...
روایتی خواندنی از درس آموز مکتب ایثار و شهادت سید مجید جزایری
محرم مجید 17 ساله بود که رفت جبهه و به شهادت رسید اما قبل از آن با اینکه یک نوجوان بود خیلی اخلاق مدار بود به شدت به مسئله حجاب، اخلاق و رفتار اهمیت می داد در رفت و آمد و مهمانی ها به موضوع رعایت حجاب و محرم و نامحرم خیلی تاکید داشت آن زمان من دختر بچه بودم و مجید تنها سه سال از من بزرگتر بود با این حال خیلی مراقبم بود اگر گاهی حواسم نبود در حضور نامحرم روسری ام جابجا می شد فورا تذکر می ...
شگرد عجیب برای سرقت طلای زنان
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم، روز های پایانی اسفند سال گذشته، زنی نزد بازپرس کشیک در دادسرای ناحیه 34 تهران رفت و از مردی به اتهام سرقت انگشترش شکایت کرد و پرونده با هماهنگی قضایی به پلیس آگاهی تهران ارسال شد. شاکی در جریان تحقیقات گفت: برای خرید به مغازه رفته بودم که مردی گریه کنان وارد شده و می گفت زن باردارش در خیابان غش کرده و آب طلا می خواهد. انگشتر ...
ضرب و شتم بسیجیِ رزمنده به قصد کُشت + عکس
. خدا بزرگ است؛ اگر قسمتم باشد اعزام می شوم. هر کاری کردم اسدالله راضی نشد اسمش به این لیست اضافه شود و از طریق دیگری اقدام کرد. * به مقصد دمشق قرار شد از طریق لشکر27 به سوریه اعزام شویم. هر روز ساعت 7 صبح می رفتم جلوی خانه اسدالله، سوارش می کردم و با هم می رفتیم به محل اعزام لشکر؛ تا غروب آفتاب آنجا معطل می ماندیم و بعد می گفتند: اعزام امروز لغو شد! ...
مهاجری از قبیله جهاد
که مامن وفاداران به راه امام در تهران شد. در مراسم ماههای محرم وصفر و ماه رمضان .هرچند این حسینیه هم از گزند افراطیون به دور نماند و در تداوم فعالیتهایش وقفه ها پدید آمد. این نوشته کمترین ادای دینی به ساحت آن مجاهد مهاجری است که اکنون درجوارمادرش در حرم حضرت سیدالکریم عبدالعظیم حسنی آرمیده است. خدایش بیامرزد که به ایران و ایرانی خدمت نمود و مهجور اما سرافرازانه دنیا را ترک کرد و به جوار دوست شتافت. عاش سعیدا و مات مظلوما سعیدا. انتهای پیام ...
روایتی از زندگی حسین فنایی جانباز 60 درصد محله سرافرازان
نجمه موسوی کاهانی | شهرآرانیوز؛ 10 سال بعد باید ذره بین به دست بگیرید و دنبال جانبازانی بگردید که دفاع مقدس را از نزدیک دیده اند، بیشتر بچه های جنگ نفس های آخرشان را می کشند. تا فرصت دارید روایت های جنگ را بشنوید و بنویسید که اگر غفلت کنید دیر می شود. ما امروز و فرداست که رفتنی شویم، بوی شهادت را نمی شنوید؟ وقتی سرهنگ جانباز حسین فنایی این جملات را به زبان می آورد، نگاه نگران و غمگین همسرش به چشم ...
گزارشی از هنرمندمحله جلالیه که عروسک های دست ساز سنتی می سازد
نیست و عروسک هایش برای او بدون هویت نیستند. برای او عروسک ها جان دارند. می گوید: بعضی موقع ها به مشتری ها می گفتم عروسک را سروته توی نایلون نگذار، چون بچه (عروسک) خفه می شود، پاهایش را داخل نایلون بگذار و سرش را بالا ، آن ها می گفتند این جوری نگو می ترسیم . درکل کودک درونم همیشه فعال است، من هم بازی نوه ام هستم و انگار هم سن و سال هستیم. عروسک هایم اسم دارند. اگر لباس کردی داشته باشند اسمشان کردی ...
روز دختر سال 1400|پیامک ، اس ام اس و متن ویژه برای تبریک روز دختر
برادرشان حضرت امام رضا (علیه السلام) پرورش یافتند زیرا که در سال ولادت ایشان، پدر بزرگوارشان حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام به دستور هارون عباسی به زندان منتقل شدند و سپس در سال 183 هجری به شهادت رسیدند. موقعی که مامون حضرت امام رضا (علیه السلام) را به خراسان فرا خواند، حضرت معصومه (سلام الله علیها) برای دیدار با برادرشان عزم سفر نمودند بالاخص این که حضرت امام رضا (علیه السلام) خاندان خود ...
روایتی از نویسندگی نوجوان محله طرق
کریمی پدر و مادر سیده کیانا در کنار هم تلاش کردند تا سه فرزندشان موفق شوند. پدر کیانا می گوید: با آنکه در رشته روان شناسی درس خوانده ام، اما همواره نوشتن را دوست داشتم تا اینکه 10 سال قبل به کلاس های نویسندگی و داستان نویسی رفتم. در این سال ها که تمرین داستان نویسی می کردم کیانا هم کنار میزم می آمد و با علاقه کارم را دنبال می کرد. از علاقه به کتاب خواندن کیانا همین بس که پدرش می گوید: یک سال در ...
درگیری خونین در حمایت از کودک زباله گرد
سکته کردم مادرم هم از غصه سکته کرد و جانش را از دست داد. من مادرم را به خاطر این موضوع از دست دادم و حاضر به گذشت نیستم. سپس پدر شاکی در جایگاه قرار گرفت؛ او گفت: من ماه ها دنبال متهم بودم. پسرم روی تخت بیمارستان در کما بود. زندگی خانوادگی ما تحت تأثیر این حادثه قرار گرفت؛ همسرم فوت کرد و بچه های دیگرم زندگی شان به هم ریخت؛ فقط به خاطر کاری که این مرد کرده است. بعد از سه ماه وقتی پسرم ...
رفتارهایی که باعث ایجاد احساس گناه در کودکان می شوند
می کند. کوهپایه زاده گفت: گاهی والدین، حین عصبانیت کلماتی را بر زبان می آورند که کودک را برای همه عمر از خود متنفر می کنند که از آن جملات می توان به " خدا منو بکشه از دست تو راحت بشم. "، " تو منو پیر کردی"، "آخر از دست تو می میرم. "، " دستم بشکنه... کاش زبونم لال می شد. " اشاره کرد که آسیب های منفی برای کودک به همراه دارند. وی ادامه داد: گاهی والدین، فرزندان خود را مقصر ...
گفت و گو با مادر شهید محسن نظری به خوابم آمد و گفت هرچه بخواهی خودم برایت تهیه میکنم!
تمام بدنم زخم شده بود. تمام صورتم زخمی شد. گفتم خدایا پسرم بفهمد دارم راه اتو را می روم. فاش نیوز : صحبت دیگری ندارید؟ - دستتان درد نکند. خیلی ممنونم. فاش نیوز: ما هم از شما سپاسگزاریم. گفت و گو از محمد جوزی تنظیم از شهید گمنام
17 خرداد؛ سالروز یک تیر و دو نشان داعش که به سنگ خورد
.... احسان، مصداق واقعی و بالوالدین احسانا بود؛ علاقه ای بسیاری به مادر و پدرش داشت، من حدود ده سال قبل، ناراحتی قلبی پیدا کردم و به نوعی او کفیل مخارج و اداره کننده امور خانواده بود. او از بدو تولد تا زمان شهادت از نظر اعتقادی، اجتماعی، تحصیلی ممتاز بود. وی با اشاره به روز شهادت فرزندش بیان کرد: روز شهادتش من در خانه نشسته و در حال خواندن قرآن بودم. احسان هم نشسته بود و با گوشی کار می ...
دفاع از حرم در موقعیت روضه خوانی
ش گذاشت. بعد به واسطه رسم فامیلی محمد هم گذاشتیم پیشوندش و این طور که محمدحسین صدایش زدیم. پدر شهید در خاطره ای دیگر با عنوان پله پله تا ملاقات خدا می گوید: اولین جرقه سوریه را شهید محرم علیپور در محمدحسین زد. محرم در سال 93 به دست تکفیری ها به شهادت رسید. پاسدار بود و اهل تبریز. عکس این شهید تا مدت ها پشت ماشین محمدحسین نصب بود. بعد هم که جریان شهادت طحان و شایعه شهید شدن خودش پیش آمد. ...
نحوه شهادت شهید حسن عبدالله زاده از زبان پدر
نیروهای معارض، خود را به سوریه رساند و علیه آنان اقدام به طراحی و طرح ریزی کرد. به گفته پدر شهید عبدالله زاده این شهید والامقام هر شب جمعه زلف خود را با حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و مناجات خوانی حاج منصور ارضی گره زده بود و یکی از افتخارات خود را بسیجی بودن عنوان می کرد. شهید عبدالله زاده همانند فرمانده خود حاج قاسم سلیمانی به شهادت علاقه داشت و همواره در ذهن و فکر خود به این ماجرا ...
هولناک ترین اسید پاشی به مادر و دختر! + عکس
کردند که به خاطر سر و صدای ما به خانه مان آمدند و با ماشین ما را به درمانگاه بردند. دختر زیور بر اثر اسیدسوختگی جان باخت چند روز بعد از اسیدپاشی برادرشوهران زیور به اسیدپاشی اعتراف کردند: حال من و دخترم خیلی بد بود و برای درمان به تهران منتقل شدیم.چشم هر دوی ما آسیب دیده بود.دخترم هجده روز هم تختی من بود و بعد حالش وخیم شد او را به بخش مراقبت های ویژه منتقل کردند. ...
مردان همواره با دارایی شان قضاوت می شوند
تفاوتی دارند؟! چرا نشان دادن احساساتشان ضعف تلقی می شود؟! این چه سمی است که به خورد ما دادند که مرد گریه نمی کند؟!!! یادم می آِید وقتی توی خاکسپاری یکی از نزدیکانم می خواست از پسرش که به عزای پدر نشسته بود تعریف کند می گفت پسرم مثل کوه محکم است و خم به ابرو نمی آورد. چند روز بعد پسرک از بس خشم و غمش را قورت داد که مادر را راضی نگه دارد، سکته کرد و فروریخت. بله، ما با این حرف ها چنین بلایی ...
دیدار با محتشم امام
پیوست و در تظاهرات روز 15 خرداد تهران در اعتراض به دستگیری حضرت امام شرکت جست. او در فاصله کوتاهی پس از تبعید حضرت امام به نجف اشرف رفت و تا پایان زمان حضور حضرت امام در این شهر اقامت داشت و چند روز قبل از مهاجرت ایشان از نجف، برای فراهم کردن زمینه اقامت امام در کشور سوریه به بیروت مسافرت کرد تا با مذاکره با یاسر عرفات و حافظ اسد، این کار را پیگیری کند که با ممانعت دولت کویت از ورود امام به این ...