عشق به شهادت بازیکن تیم ملی بسکتبال را به جبهه کشاند
سایر منابع:
سایر خبرها
از افغانستان تا سوریه مدافع اسلام بود
فردای قیامت جواب حضرت زهرا (س) را بدهی؟ اجازه بده بروم، شما در محضر فاطمه زهرا (س) سربلند می شوی! گفتم برو هر طور خودت دوست داری، من تو را به خانم زینب (س) سپردم. راضی شدم که برود. حق با رضا بود. او سال ها پیش از این در افغانستان هم لباس جهاد بر تن کرده بود. پسرم از افغانستان تا سوریه مدافع اسلام بود. راهی بود که خودش انتخاب کرد و الحمدلله در این مسیر هم عاقبت بخیر شد. مختار جبهه ها رضا به ...
پدر شهید عبدی: پس از 5 سال دوندگی از حق خود گذشتیم/ مادر شهید: در زاهدان منتظر شهادت فرزندم بودم
...> ماجرای روز شهادت از وی می خواهیم ماجرای روز شهادت را برایمان بگوید، عبدی گفت: محمد علاقه فراوانی به موتور داشت، به وسیله موتوری که داشت، از طریق جویبار به بهنمیر رفت و آمد می کرد، در شب شهادتش، سید محمد افسر نگهبان آن شب بود، وی را پیج کردند، گفتند یک گروه از اراذل و اوباش در کنار بهداری بهنمیر اقدام به درگیری کردند. سید محمد با سربازش حرکت کرد و به محل درگیری رسید. شاهدان عینی می گویند ...
پسر پاک سیرت یک پاکبان | درباره شهید مرتضی ایزانلو، شهید جوان نیروی انتظامی محله رسالت مشهد
بود که طنین دل نشین صدای پسرم را شنیدم. صبح روز بعد دامادم با من تماس گرفت و با صدای لرزان سراغ همسرم را گرفت. وقتی گفتم همسرم خانه نیست، بدون اینکه کلامی بگوید، تماس را قطع کرد. آنجا فهمیدم باید اتفاقی برای مرتضی افتاده باشد. ده ها بار سعی کردم با مرتضی تماس بگیرم، اما او جواب نمی داد تا اینکه دامادم همراه با همکاران پسرم به منزل ما آمدند و خبر شهادت مرتضی را دادند. پیمانی ...
سردار بی ادعا
برایشان ارزش داشت؛ چون هدف والایی داشتند و پاسداری را که برای انقلاب و نظام تلاش می کرد خیلی قدرتمند می دانستند. ما با شهید نسبت فامیلی داشتیم و در یک محل زندگی می کردیم. و با وجود اینکه مادرشان به خانه ما رفت و آمد داشتند، من آقای روزبه را ندیده بودم. تا اینکه من را از خانواده خواستگاری کردند. چند روز بعد بود که به خواستگاری آمدند، مادربزرگم مخالف ازدواج ما بود و گفت: که شما نباید او ...
نورعلی هنوز اینجاست
زندگی می کرد. بعد که جنگ شد، رفت به منطقه جنگی. آن قدر درگیر جنگ بود که نمی توانست به روستا سر بزند، حتی زن و فرزندانش هم سالی فقط چند بار نورعلی را می دیدند. بعد از جنگ اما همیشه در روزهای تعطیلی، تنها جایی که سر می زد، روستا بود. روزهای جمعه می آمد، لباس نظامی اش را درمی آورد و با لباس کشاورزان ساده روستایی در کنار آن ها سر زمین می رفت. به مردم روستا نهال کاری یاد می داد تا زمین های خشک و بی ...
■ روایتی از تقید سرباز شهید قاسم عطار به نماز اول وقت
... چهار ماه از سربازی قاسم باقی مانده بود که می گفت این دفعه که بروم شهید می شوم. 15 روز از چهار ماه گذشته بود که خبر شهادتش را به ما دادند. همیشه می گفت من اگر لیاقت شهادت را داشتم و خدا مرا قبول کرد، راضی نیستم درعزایم گریه کنید شهید عطار با رسیدن به سن سربازی، به عنوان سرباز ارتش در تیپ 55 پیاده در جبهه حضور یافت. این شهید عزیز سرانجام در پنجم مهر ماه 1369، هنگام انجام ماموریت در ابوغریب دچار سانحه رانندگی شد و یک روز بعد در بیمارستان گلستان اهواز به شهادت رسید. مزار مطهر این شهید عزیز در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قرار دارد. ستاد اقامه نماز ...
عروج از سنگر وحدت
شهادت رسیده اند، برای شهادت در کنار بزرگ مردی مانند سردار شوشتری طلبیده شده بودند. حتی مادر کوچکترین شهید چهار ساله ای که با زبان بلوچی در حالی که اشک میریخت، به من میگفت پسرم شبی که فهمید سردار میخواهد بیاید اصرار کرد که او را حمام ببرم و صبح کلی گریه و اصرار کرد که لباس و کفش های نو تنش کنم. تأکید به وحدت تا شهادت مردم آن منطقه متفق القول معتقدند از دلایل معروفیت این شهدا به شهدای وحدت ...
گفتگو با فرج ا... شوشتری درباره پدرش، سردار شهید نورعلی شوشتری
...> خاطره دیگری به یاد دارم. دهه اول بعد از جنگ بود. روزی نامه یکی از بچه های سپاه را به خانه آوردم. پدر ناراحت شد و گفت از این به بعد نامه بچه های پاسدار را نگیر. گفتم این ها اصرار می کنند و رویشان نمی شود بیایند پیش شما صحبت کنند. پاسخ داد این پاسداران که به شما نامه می دهند، دست کم یک ساعت در میدان جنگ و جهاد بوده اند. شخصیتی که یک ساعت حضور در جبهه برای آن ها ساخته، متعالی تر از آن است که ...
آخرین روز کار، واپسین روز جهاد
بزرگ چه پیش از انقلاب و چه پس از آن و حتی سالیان سال پس از دفاع مقدس، جبهه های رزم را در نقاط محروم کشور یافت و برای محرومیت زدایی از مناطقی مانند سیستان وبلوچستان لباس رزم پوشید؛ رزمی که این بار شکل و شمایلی دیگر داشت و بسی سخت تر از نبرد در جبهه های جنگ بود؛ نبردی که وجوه مختلفی داشت و همتی بسیار بیشتر می طلبید، هرچند بدخواهان تلاش های او را نیز تاب نیاوردند و در اقدامی تروریستی ایشان را به شهادت ...
گفت و گو با رزمنده دفاع مقدس و جانباز بدون درصد علی آرونی (بخش نخست) من شیمیایی نیستم!
ای پیدا کردم و دستش را بستم. به عقب برگشتیم. توی راه بودیم که به ما گفتند فرمانده ها همه شهید شدند. بعد از 15 تا 20 روز گفتند که خواست خدا بود که این عملیات انجام نشود. چون متوجه شدند که عملیات لو رفته است و عراقی ها کاملا آماده بودند. یعنی اگر بچه ها می رفتند، از این چند گردان هیچی باقی نمی ماند. فاش نیوز: شما جمعا چقدر جبهه دارید؟ - من جمعاً چهارده ماه و 21 روز دارم. در ...
سیدمیلاد ، شهیدی که نه سر داشت نه دست/ روایت خوابی که کار داعش را بر هم زد
...> هنوز هم با تردید و مِن مِن کنان سوال می پرسیدم تا چینی تنهایی دلش تَرک برندارد ، سید عباس هم متوجه آهسته صحبت کردنم شد، قامت راست کرد و گفت: افتخار می کنم فرزندم شهید شده، آخر و عاقبت همه انسان ها مرگ است؛ شهادت کجا و مرگ در بستر کجا! هرچند که فراق فرزند از درون آدم را می سوزاند اما شهادت نصیب هر کسی نمی شود. بالاخره سیدمیلاد در اوج درگیری بعد از رشادت های به یادماندنی در 25 مهر با ...
یاد و نام شهید شوشتری در نمونه هایی از شعر امروز
بر همه کس رایگان... / عرض درودی به امام عزیز/ آنکه چو برق آمد و رفت از میان/ یافت از او کشور ایران نجات/ از ستم شاهی و ظلم عیان/ رهبر ما خامنه ای نیک دل/ حافظ و بیدارگر و مستعان/ باز درودی به شهیدان ما/ آنکه نمودند فدا جسم و جان/ پیش قدم بود بسیج و سپاه/ در خط جبهه ز همه بی گمان/ یاد عزیزان گذشته به خیر/ نیز سلامی به همه پیروان/ سرور ما شوشتری نامدار / آمده در خدمت ما میهمان... همچنین ...
خبرگیری خاص به روش اسرا
اشاره به شیوه اسارتش روایت می کند: در آن روزها جبهه و جنگ به هر چیزی فکر می کردیم جز اسارت که به آن دچار شدیم. همه می دانستیم عملیات ایذایی یعنی جنگیدن تا آخرین نفر و ماندن تا آخرین نفس. اما بچه ها چنان عاشق شهادت بودند که هرگز نشده کسی بگوید خسته شدم. در این عملیات ما چندین بار تا منطقه عملیات رفتیم اما به دلیل نامناسب بودن شرایط، عملیات انجام نشد. بچه ها گریه می کردند که خداوند ما را لایق شهادت نمی ...
خانه ای عطراگین از خاطرات 3 شهید
عبدالله خا نمحمدی سال 1350 متولد شد و در 18 بهمن سال 1365، شش روز بعد از شهادت اسکندر، در عملیات کربلای 5 در شلمچه به شهادت رسید. با جناب آقای اکبر خانمحمدی فرزند و یادگار گرامی این پدر آسمانی به گفت وگو نشستیم. جناب خانمحمدی همه دوست داریم بدانیم که حال و هوای منزلی که سه شهید قهرمان در آن پرورش یافته اند، چگونه است و پدر یا مادر این شهدا سال های پس از فراق فرزندان دلبندشان را ...
بهنوش بختیاری بعد از طلاقش عروس شد | علت طلاق بهنوش بختیاری
وارد دانشگاه آزاد شدم آن هم در رشته مترجمی زبان فرانسه. این رشته را تا گرفتن مدرک کارشناسی در واحد تهران مرکز گذراندم و بعد با ورودم به دنیای سینما تمام چیزهای اطرافم تغییر کرد. بگذارید ماجرای سینما را کمی مبسوط تر بگویم. من قبل از بازیگری به عنوان منشی صحنه به سینما وارد شدم. در کنار آن در مدرسه رسام هنر یک دوره یک ساله تئاتر را هم زیر نظر خانم مهتاب نصیرپور گذراندم. از خاطرات خوش آن ...
ستار گان ناجا
امام زمان ظهور کند و در رکابش به شهادت برسم. رضا صبح های جمعه دعای ندبه را ترک نمی کرد و تا اذان ظهور به امور خانواده رسیدگی می کرد و بعد به نماز جمعه می رفت، اما هرچقدر که به غروب جمعه نزدیک می شدیم، حالش دگرگون می شد، به طوری که به پشت بام خانه می رفت و برای ظهور امام زمان دعا می کرد. وقتی که رضا به شهادت رسید، پدر خانواده پیکر بی جان رضا را در آغوش کشید و دعا کرد: خدایا؛ راضی ام به ...
گوهر خیراندیش در گفتگو با موزه سینما: ارتفاع پست برای من سکوی پرتاب بود
خیراندیش در ابتدا با تبریک روز ملی سینما به سینماگران و فریدون جیرانی، گفت: یاد استادم عزت الله انتظامی و همچنین جمشید مشایخی، محمد علی کشاورو داوود رشیدی را گرامی می دارم. وی با بیان اینکه یکی از اولین فیلم هایش در سینما شب حادثه نوشته فریدون جیرانی بوده است، افزود: در این فیلم زنده یاد پرویز پورحسینی نقش همسرم را بازی می کرد، سیروس الوند کارگردان و حسین فرح بخش تهیه کنندگی فیلم را برعهده ...
روایت آیت الله اشرفی اصفهانی از آخرین دیدار با امام خمینی/ چرا امام جمعه کرمانشاه در لیست ترور بود؟ / ...
یک دفعه دیدم که جوانی به سمت آقای اشرفی آمد. من چون پشتم بلندگو قرار داشت به اندازه 30 سانتی متر از ایشان جلوتر بودم بلند شدم و این جوان منافق را بغل و از آقای اشرفی جدا کردم این بمب در بغل من عمل کرد ولی آن ها روی نارنجک شیاری قرار داده بودند که نارنجک رو به جلو عمل کرد. من و آن بنده شیطان پرت شدیم به عقب. شهید اشرفی اصفهانی هم بین آن فرد و دیوار قرار گرفته بودند که پشت شان با دیوار برخورد کرد و به حالت سجده روی زمین آمدند. ...
ماجرای دست نوشته شهید لاوی که به رسول جزینی اهدا شد/ از شهیدی که با اسرائیل جنگید به ورزشکاری که با ...
من گفت شما از بریتال هستید؟ گفتم آره. گفت اصغر لاوی دارید؟ گفتم اره.گفت میشناسیدش؟ گفتم چه کارش داری؟ گفت نامه دارد. وقتی نامه را گرفتم دیدم از شماست خیلی خوشحال شدم.بعد از مدتها انتظار نامه ای برایم رسید. فراموش کردم سال جدید را به شما و بقیه برادران و دوستان عزیز تبریک بگویم. امیدوارم این سال، سال سازندگی خودمان باشد. بدانیم از کجا هستیم و در کجا قرار داریم و سرانجام به کجا خواهیم رفت. ...
جوان نوزده ساله یک تنه مقابل بعثی ها ایستاد
دوستانم بازی می کردم که صدایم زد و گفت: دوست دارید قرآن یاد بگیرید؟ گفتم: آره دوییدم و دوستانم را صدا زدم وقتی دید قبول کردیم، خوشحال شد و رفت بیرون برایمان میز و سه تا صندلی فلزی کوچک خرید. نشستیم روبرویش و برادرم از آن روز به ما قرآن یاد می داد و من قرآن را از همان سن کودکی از برادرم یاد گرفتم. همیشه زن برادرهای دیگرم را صدا می زد و رساله را باز می کرد و برایشان ...
افسر ارتشی که فرمانده گردان بسیجی ها شده بود
تزکیه نفس است. شهادت در مجنون صبح روز بیست و پنجم مهرماه 1363 تیمسار اقارب پرست هنگامی که به همراه عده ای از فرماندهان از جزایر مجنون بازدید می کرد، مورد اصابت یکی از گلوله های خمپاره دشمن قرار گرفت و به همراه سرهنگ عملیاتی و سروان صدیقی به فیض شهادت نائل آمد. وی در بخشی از وصیتنامه اش نوشته بود: سفارشم چنگ زدن به دامان اهل بیت (ع) و پیروی از نائب اوست که ان شاء الله خداوند به همه شما ملت ...
جاودانگی جاودانی
می پوشید و از خانه بیرون می رفت. یکی 2روز پیدایش نبود و بعد از آن صبح زود خسته و کوفته به خانه می آمد. یکی 2ساعت استراحت می کرد و دوباره بیرون می زد. یک دقیقه توی خانه بند نبود. اقوام و خویشان به ما پیشنهاد دادند اگر محمد ازدواج کند با داشتن زن و فرزند پایبند زندگی خواهد شد. ما نیز تازه دست به کار شده و به دنبال همسر مناسب برای او بودیم که ماجرای داعش و تجاوزهای آن ها به عراق و سوریه پیش آمد و همه ...
صوت نوحه های رجبعلی اشک مان را سرازیر می کرد
...! خدا توفیقت بدهد! شهدای محله یک روز از تشییع جنازه یکی از شهدای محله برگشتیم؛ رجبعلی حال عجیبی داشت. غرق فکر بود. گفتم رجبعلی چه شده است؟ چرا از وقتی برگشتیم خانه در فکری؟ گفت باید بروم جبهه! گفتم خیلی خوب، می روی! حالا چرا الان؟ هنوز حرفم تمام نشده بود که گفت یکی دیگر هم به شهدای محله مان اضافه شد. معلوم نیست کی نوبت من می شود؟ آ نقدر عجله داشت که بدون خداحافظی از تعدادی افراد ...
ذکر مورد سفارش شهید عرفانیان به مادر
دوره بستری به خانه آمد مادر از لباس های خون آلود متوجه مجروحیتش شد. ما نمی دانستیم غواص است و بعد از شهادت متوجه شدیم. وی افزود: چهارم دی ماه سال 1365 شب عملیات کربلای 4 سید محمد نیز یکی از نیرو های غواص بود. هنگامی که رزمنده ها به داخل رودخانه اروند رفتند محمد با بیرون آوردن سر خود از آب مورد اصابت رگبار گلوله های دشمن قرار گرفت و با تعداد زیادی از همرزمان خود به شهادت رسید. آن ها که ...
محفل شعر و خاطره سردار شهید شاپور برزگر در اردبیل برگزار می شود
منطقه حسینیه – بین اهواز و خرمشهر – توان فرماندهی و شجاعت خود را نشان داد در این عملیات همراه نفرات گروهان شهید باهنر – که فرماندهی آن را به عهده داشت – با پاتک دشمن به مقابله برخاست و دشمن را به عقب نشینی وادار کرد استعداد نیروهای دشمن در این پاتک سه تیپ بود . مدتی بعد به جبهه رود نیستان و از آنجا به خرمشهر ( شلمچه ) رفت . شاپور در اولین مرحله از عملیات بیت المقدس به همراه دوست و یار صمیمی خود ...
برگی از زندگی مرتضی؛ انگشتری از رهبر معظم انقلاب که سهم حسین شد
هر کس نماز شب بخواند شهید می شود، شما هم که دائم جبهه می روی پس حتما شهید می شوی اما من نمی خواهم شهید بشوی، و بعد سجاده اش را جمع کردم". خب اینجاست که مؤمن بودن مرتضی خودش را نشان می دهد، مرتضی جمله ظریفی دارد که من هر وقت به یادش می آورم هم لذت می برم و هم حسرت می خورم؛ آقا مرتضی می گوید نماز شب مستحب مؤکد است اما شکستن دل همسر حرام است من حاضر نیستم برای یک مستحبی دل همسرم را بشکنم ...
حسن زاده آملی میانهٔ تأیید و انکار| سیدهادی طباطبایی
... وی می افزاید: وقتی جلسه تمام شد دیدم خودش دارد آن کیسه سنگین 10 کیلویی برنج را با زحمت بلند می کند. خواستم مانع بشوم گفت نه! من باید این را تا دم در بیاورم اگر پسرم بود می گفتم آن را تا مدرسه فیضیه برایت بیاورد؛ اما نیست پس از آنجا به بعدش با خودتان. خسرو پناه با ذکر این اوصاف، گفته بود که: حالا چطور می شود این همه فضائل اخلاقی و تواضع و فروتنی و غم دیگران خوردن را ندیده گرفت و گفت ایشان از ...
تشکیل شبکه وکالت زمینه ای برای پذیرش وضعیت جدید در عصر غیبت بود
گسترش زیادی یافت. امام حسن عسکری (ع) چگونه به شهادت رسبدند؟ معتمد در ربیع الاول سال 260 هجری قمری بوسیله یکی از نزدیکانش امام حسن عسکری (ع) را با زهر مسموم نمود. امام در اثر آن، چند روز در بستر بیماری قرار گرفتند و در این ایام معتمد پیوسته پزشکان درباری را بر بالین امام می فرستاد تا آن زهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که حضرت از بیماری ...