سایر منابع:
سایر خبرها
جزئیات زندگی شکارچی دختران فراری | 2 دختر فراری نجات یافته چه می گویند؟
آنجا بمانم اما من فقط برای یک شب نیاز به جای خواب داشتم و روز بعد می خواستم با سفر زمینی به ترکیه بروم. وی گفت: سعید اغفالم کرد و من به خیال اینکه قصد کمک به مرا دارد راهی خانه اش شدم. اما به محض ورود به آنجا، او مرا تهدید و در کمد دیواری زندانی کرد. در مدت 8ماهی که آنجا زندانی بودم فقط روزی یک وعده به من غذا می داد و گاهی اجازه دستشویی رفتن را هم به من نمی داد. در این مدت با تهدید به من ...
واکنش عجیب لواندوفسکی به حرف های لیونل مسی
. حالا رابرت لواندوفسکی در مصاحبه ای در خصوص سخنان لیونل مسی بعد از دریافت جایزه و البته احساس ناخوشایند خود پس از شنیدن خبر دوم شدن صحبت کرده است. رابرت لواندوفسکی گفت: "به وضوح ناراحت بودم و چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد. با لیونل مسی رقابت خیلی نزدیکی در این دوره داشتم ... البته من به سبک بازی مسی و دستاوردهایش احترام می گذارم. اما اینکه من توانستم با او رقابت کنم، بیانگر سطح ...
رادوشوویچ: جدایی ام از پرسپولیس قطعی است/ مجبورم به فیفا شکایت کنم
رادوشوویچ رادوشوویچ: من 2 سال دیگر با پرسپولیس قرارداد دارم و مجبورم کردند شکایت کنم. به گزارش سرویس ورزشی شبکه لحظه ، رادوشوویچ گفت : باز هم 15 درصد کمتر از بازیکنان دیگر گرفتم. تمام بازیکنان! مربیان می دانستند و من گفته بودم با این شرایط دیگر نمی توانم. دوست داشتم مشکلات حل می شد و می ماندم اما الان دیگر همه چیز تمام شد. دفعه قبل هم به خاطر یحیی گل محمدی برگشتم ...
قیمت خودرو
فرار کرده بود و او هم در این مدت در خانه سعید زندانی بود و اجازه خروج نداشت. این دختران می گفتند که سعید آنها را شکنجه می داده و به آنها تجاوز می کرده است. دختری که در کمد زندانی بود به ماموران گفت: به دلیل اختلافاتی که با پدرم داشتم، او مرا از خانه بیرون انداخت. من هم شب ها در پارک می خوابیدم تا اینکه یک روز در حوالی میدان راه آهن و در نزدیکی یک مسافرخانه با سعید آشنا شدم. ...
جدایی من از پرسپولیس قطعی است/ مربیان می دانستند دیگر نمی توانم
این است؟ نه! من یک چیزی می گویم و خوب توجه کنید. این وسط HUMAN DIGNITY (کرامت انسانی) خود را از دست دادم. این احساس من بود و باید می رفتم. شنیدی یحیی گل محمدی در نشست خبری از رفتن تو به کرواسی گلایه کرده است؟ بله، شنیدم ولی من همه چیز را داوود فنایی گفته بودم. مربیان می دانستند و من گفته بودم با این شرایط دیگر نمی توانم. دوست داشتم مشکلات حل می شد و می ماندم اما ...
بخشش زن محکوم به اعدام در لحظه های آخر
...: من این مهندس جوان را کشتم. نمی خواستم این اتفاق بیفتد اما مجبور شدم. الان هم خیلی پشیمانم. زن جوان در حالی که گریه می کرد گفت: شوهرم مرا مجبور به این کار کرد. او مرا وادار می کرد با ترفند سرراه مردان ثروتمند قرار بگیرم تا در فرصتی مناسب او با اسلحه به محل قرار ما بیاید و اقدام به سرقت مسلحانه و اخاذی کند. روز حادثه هم وقتی من در حال صحبت با مقتول بودم شوهرم سررسید و با اسلحه او را ...
فیلم صحنه پریدن دختر فراری از خانه وحشت قاتل سریالی تهران
زمان در خانه سعید زندانی شده و در کمد نگه داری می شد. دیگری نیز حدود 3 سال قبل از خانه فرار کرده بود و او هم در این مدت در خانه سعید زندانی بود و اجازه خروج نداشت. این دختران می گفتند که سعید آنها را شکنجه می داده و به آنها تجاوز می کرده است. دختری که در کمد زندانی بود به ماموران گفت: به دلیل اختلافاتی که با پدرم داشتم، او مرا از خانه بیرون انداخت. من هم شب ها در ...
مجازات سنگین برای فروشنده خانه دکتر مصدق
ملک مرا فروخته اند و به همین دلیل از آنها شاکی هستم . سپس متهم ردیف اول که با قرار وثیقه آزاد بود، روبه روی قضات ایستاد. او گفت: من مرد شاکی را می شناختم و پولم را به او داده بودم تا با آن تجارت کند. آخرین بار وقتی پولم را از او خواستم، خانه مصدق را به جای طلبم به من صلح کرد و با هم صلح نامه نوشتیم. من اتهاماتم را قبول ندارم.متهم دیگر پرونده وقتی روبه روی قضات ایستاد، منکر مشارکت در ...
پایان انتظار 20 ساله برای بازی در ترکیب یونایتد (عکس)
کرد و در سال 2010 از این تیم جدا شد. او سابقه حضور در دروازه استون ویلا و برنلی در لیگ برتر را دارد و تابستان امسال بار دیگر به اولدترافورد بازگشت. هیتون پس از بازی به خبرنگاران گفت: احساس بسیار خوبی دارم. به این باشگاه برگشتم تا بتوانم راهی به دروازه تیم پیدا کنم. امشب اولین فرصتم بود. هرچند امیدوار بودم که این اتفاق زودتر رخ دهد اما مدت های برای این لحظه تلاش کرده بودم و این که امشب اینجا بودم فوق العاده بود. بازی در اولدترافورد برابر این هواداران احساس بسیار خوبی است. از هر دقیقه حضورم در دروازه لذت بردم. ...
فیلم گفتگو با دختران زندانی در دخمه قاتل دختر فراری
. او خودش را سرهنگ نیروی انتظامی معرفی کرد و چون جایی برای ماندن نداشتم، گفت می توانم شب را به خانه اش بروم. من با پای خودم به خانه اش رفتم اما دیگر نتوانستم از آن خانه خارج شوم. سعید مرا مورد قرار داد و داخل کمد حبس کرد. فتانه، دختر دیگری که در آن خانه پیدا شده بود گفت: از خانه که فرار کردم در دام سعید افتادم 3 سال در این خانه حبس بودم در این مدت، سعید در را به روی من قفل می کرد و اجازه نمی داد خارج شوم. حتی در این مدت سه زن دیگر هم به اینجا آورده شدند، دو نفر از آنها موفق شدند فرار کنند. اخبار وبگردی را در اینجا بخوانید: ...
رادوشوویچ: جدایی ام از پرسپولیس قطعی است/ مجبورم به فیفا شکایت کنم
از رفتن تو به کرواسی گلایه کرده است؟ بله، شنیدم ولی من همه چیز را داوود فنایی گفته بودم. مربیان می دانستند و من گفته بودم با این شرایط دیگر نمی توانم. دوست داشتم مشکلات حل می شد و می ماندم اما الان دیگر همه چیز تمام شد. دفعه قبل هم به خاطر یحیی گل محمدی برگشتم و... یعنی دیگر بر نمی گردی پرسپولیس؟! نه، همه چیز دیگر تمام شد و حالا مجبورم حق و حقوقم را از فیفا بگیرم ...
سرقت می کردم تا دستم جلوی کسی دراز نباشد!
گفت خلافکار است و چون دوستش داشتم، این مورد را نادیده گرفتم. در سرقت ها همراه حامد و برادرانش بودی؟ من به هیچ عنوان همدست آنها نبودم. دخترهای دیگر هم نمی دانستند. فقط می دانستیم خلافکار هستند و اسلحه دارند. من بارها اسلحه حامد را دیده بودم. من فقط چند چک برای آنها نقد کردم. چرا با حامد ادامه دادی؟ من ابتدا خام حرف های او شدم. بعد کار به تهدید کشید، حامد گفت اگر از من جدا شوی برادرت را می کشم. فقط به خاطر ترس با او همکاری می کردی؟ بله. می ترسیدم بلایی سر برادرم بیاورد. امیرعلی حقیقت طلب - ضمیمه تپش روزنامه جام جم ...
دستمزد 6 سال خانه داری
زن جوان وقتی در مقابل قاضی قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: شش سال است که با شوهرم زندگی می کنم ولی حالا کارمان به جدایی کشیده است. دلیلش خیلی جالب است. شوهرم به این دلیل که من زن خانه داری هستم، ناراحت و شاکی است. برای همین تصمیم به جدایی گرفت. در این سال ها همیشه سعی کردم در زندگی از شوهرم حمایت کنم. در خانه برایش آرامش و آسایش را فراهم کنم. همیشه زحمت کشیدم. از صبح تا شب کار کردم. برایش ...
می تونم روت حساب کنم؟
در نوجوانی به موسیقی علاقه مند شد و مدت کوتاهی در کلاس آموزش موسیقی شرکت کرد. نزد پدرش که موسیقی ایرانی را خوب می شناخت به نواختن سنتور پرداخت و بعد با موسیقی کلاسیک غربی آشنا شد. در هفده سالگی به سینما علاقه مند شد و برای درک بهتر فیلم های روز به آموختن زبان انگلیسی پرداخت. تحصیلات مقدماتی را در تهران به پایان برد و یک سال در هتل آتلانتیک مدیر شد و سپس بیست ساله بود که برای ادامه تحصیل به کالیفرنیا رفت. نخست به خواندن سینما روی آورد؛ اما خیلی زود سینما را رها کرد و به فلسفه پرداخت و در س ...
ناگفته های 2 دختر فراری از اسارت در خانه وحشت / جزئیات 4 ماه زندگی با جنازه دختر فراری
زندانی بود به ماموران گفت: به دلیل اختلافاتی که با پدرم داشتم، او مرا از خانه بیرون انداخت. من هم شب ها در پارک می خوابیدم تا اینکه یک روز در حوالی میدان راه آهن و در نزدیکی یک مسافرخانه با سعید آشنا شدم. او مدعی شد سرهنگ نیروی انتظامی است و وقتی دید از خانه فراری شده و جایی برای زندگی ندارم مرا به خانه اش دعوت کرد. وی ادامه داد: پیشنهاد او را پذیرفتم غافل از سرنوشتی که در کمینم بود ...
تکان دهنده ترین جنایت پایتخت
تحقیقات به ماموران گفت: هشت ماه پیش در ترمینال با این مرد آشنا شدم. او مرا به خانه اش برد. تمام این مدت در کمد بودم، حتی آب و غذا را هم داخل کمد برایم می آوردند و می خوردم. در این مدت به من تجاوز می شد، حتی کتکم می زدند. همان مرد جوان و خواهرش در این خانه رفت وآمد می کردند. دختری را که جسدش پیدا شد، جلوی چشمان ما کشت. این دختر را حدودا پنج ماه پیش به خانه آورد. او بعد از 21 روز می خواست از خانه ...
دیدار اعضای جهاددانشگاهی البرز با خانواده شهید دانشجو مجید قربانی پور
.... نظرم جوشش عشق است که این بار موجب شد که عاشق معشوق خود را ببیند. مگر می شود که تو به آن عظمت مرا بطلبی ولی من تو را دوست نداشته باشم، اصلاً من از همان اول دوستت داشتم ولی شیطان مرا فریب داد به راههایی کشیده شدم که گاهی از یاد تو غافل می شدم ولی هر روز می شنیدم که می گفتی: ادعونی استجب لکم(بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را) ولی باز هم از یاد تو به دور بودم، روزها و شبها هفته ها و سال ...
اسرار خانه وحشت در پایتخت
کمد نگهداری می شد. دیگری نیز حدود 3سال قبل از خانه فرار کرده بود و او هم در این مدت در خانه سعید زندانی بود و اجازه خروج نداشت. این دختران می گفتند که سعید آنها را شکنجه می داده و به آنها تجاوز می کرده است. دختری که در کمد زندانی بود به مأموران گفت: به دلیل اختلافاتی که با پدرم داشتم، او مرا از خانه بیرون انداخت. من هم شب ها در پارک می خوابیدم تا اینکه یک روز در حوالی میدان راه آهن و ...
ایوان گازیدیس: مبارزه با سرطان مرا به آدم بهتری تبدیل کرد
بیماری گفت: من خوش شانس بودم، علائمی در لوزه هایم بود اما به دیگر اعضای بدنم سرایت نکرده بود. مطمئنم واکنش هرکسی در برخورد با این موضوع متفاوت است، اما من شوکه نشدم. فقط این سوال ها را داشتم که شانس من چقدر است؟ بهترین گزینه درمانی چیست؟ چگونه به خانواده ام خبر بدهم؟ در مورد کارم چه کنم؟ بعد از آن گازیدیس برای گذراندن روند درمانی خود به نیویورک رفت. او در مورد دوران حضور خود ...
مکان های ناشَناخته نَی ریز
یَک جاهایی در این وُلسوالی نَی ریز مَوجود است که بی نظر من بیسیاری از مردمان از آن خبر ندارند. یَک روز که در یَک خانَه کندَه کاری چاه مَی کردم، پسر اربابم بی من گفتَه کرد: نجیب! من از تو خوشم آمده؛ مَی خواهم امشب تو را بی یَک جایی بیرون شهر بردَه کونم که روحت هم خبر ندارد. آب دهانم را قورت بَدادم و تَرسان گفتَه کردم: مَی خواهی مرا بی کجا روان کونی؟ گفتَه کرد: نترس ...
مرا در چیزهایی پیدا کنید که دوست داشتم!
مریم بهزاد نژاد: برای مصاحبه به خانه پروفسور کیاست پور رفته ام. چرا این جمله مرتب در سرم می پیچد؟: اگر نبودم، مرا در چیزهایی پیدا کنید که دوست می داشتم. . به همسر دکتر نگاه می کنم؛ همان زن مهربانی که قلب دکتر برایش می تپید. به چشمان سهیلا نگاه می کنم؛ به چشم های پدرش که در صورت او تکرار شده است. همسر استاد، مانتوی مشکی و روسری سبزی پوشیده است؛ سبز، همرنگ طبیعتی که استاد دوست می داشت ...
سرنوشت نوزادبیمار رها شده درخیابان چه شد؟/کودکان بیمار بهزیستی چشم و چراغ این خانه اند
. دکترها نمی دانستند باید چه کنند. برخی همان اول کار او را رد می کردند و می گفتند کار ما نیست. آتنا دوبار به اتاق عمل رفت و دکتر قبل از جراحی از عمل کردن او منصرف شد. سال 98 بالاخره عمل شد. یک ماه در بیمارستان بستری بود و درد زیادی را تحمل کرد. من شبانه روز در کنارش بودم. بعضی شب ها تا صبح دست او را می گرفتم تا تحمل درد برایش راحت تر باشد. لوله گزاری برایش انجام شد. اما این عمل موفقیت ...
علی حاتمی از نگاه امیرسلیمانی
رفاقت کاری، به صورت خانوادگی هم رفت و آمد داشتید؟ بله. به قول خانمم، ما بیشتر از لحاظ خانوادگی با علی رفت و آمد داشتیم، یعنی سه یا چهار شب خانه یکدیگر بودیم، لیلا و کمند همبازی بودند. چرا علی حاتمی با وجود گذشت سال ها از درگذشت اش، هنوز محبوب است و حتی مورد توجه نسل جدید قرار گرفته که او را ندیده اند، ولی آثارش را مشاهده می کنند و از او به نیکی یاد می شود؟ یک دلیل ...
اکبرپور: مسئولان ماشین سازی نه حقوقم را داده اند و نه اخراجم می کنند/ استقلال بازیسازی ندارد که موقعیت ...
...! از فدراسیون فوتبال می خواهم اجازه ندهد به فوتبال و قداست مربیگری توهین شود. مسئولان باشگاه ماشین سازی نه حقوق مرا داده اند و نه مرا اخراج می کنند تا تکلیفم مشخص شود. پیش از آغاز فصل از تیم های دسته اولی پیشنهاد داشتم که آنها را به خاطر ماشین سازی رد کردم. حالا هم به قراردادم پایبند هستم تا ببینم چه اتفاقی رخ می دهد. آیا قانون به ماشین سازی اجازه می دهد بدون تسویه حساب با من، با مربی دیگری ...
وقتی مسی کوچک بود؛ قصه های جادوگر و آمپول های رشد
به گزارش ایرنا، فوق ستاره آرژانتینی باشگاه پاری سن ژرمن باوجود سپری کردن فصلی نه چندان چشمگیر به همراه بارسلونا و جدایی غافلگیرکننده از جمع آبی اناری ها در تابستان سال جاری، با کمک به آلبی سلسته برای شکستن طلسم کوپا آمریکا و بالا بردن جام معتبر آمریکای لاتین، نظر هیات داوران توپ طلا را به خود جلب کرد و هفتمین جایزه بزرگ نشریه فرانس فوتبال را به خانه برد. مسی یک هفته پس از این افتخار ...
شب سرنوشت برای یاران طارمی
به گزارش آبادان خبر ، شب اول از هفته ششم و آخر مرحله گروهی مسابقات فوتبال لیگ قهرمانان اروپا امشب (سه شنبه) در گروه های اول تا چهارم از ساعت 21 و 15 دقیقه با برگزاری دو دیدار همزمان آغاز می شود و در ادامه از ساعت 23 و 30 دقیقه 6 دیدار دیگر نیز انجام خواهند شد که در مهمترین بازی ها لیورپول در خانه میلان به میدان می رود، یاران مهدی طارمی در مادرید مهمان اتلتیکو خواهند بود و رئال مادرید هم در خانه ...
تمایل ستاره چلسی برای بازگشت به باشگاه سابقش
.... به نقل از سایت گل، زیاش که تا سال 2025 با چلسی قرارداد دارد، در گفت و گویی با Ziggo sport درباره احتمال بازگشتش به آژاکس گفت: "از این موضوع استقبال می کنم. اوقات بسیار خوبی را در آمستردام داشتم و اصلا از این اتفاق بدم نخواهد آمد. آژاکس باشگاهی است که در آن احساس در خانه بودن، می کنم. نمی دانم چه اتفاقی در آینده رخ خواهد داد و فقط زمان همه چیز را مشخص خواهد کرد. اگر به من باشد، قطعا ...
به مهران مدیری الکی گفتم طراح صحنه ام
برنامه ام این بود که چطور مشاور را سر کار بگذارم. جواب های غلط و متضاد می دادم تا به نتیجه نرسد. البته که او قرار بود مشکل مرا حل کند. وقتی پیمان، برادرم رفت سربازی طبق قانون من می توانستم نروم. در آن دو سال که حالا دیپلم گرفته بودم، هیچ کاری نکردم، هیچ کاری. فقط فیلم می دیدم. تا اینکه پیمان آمد و من رفتم سربازی. دامپزشکی را به خاطر علاقه به حیوانات امتحان می دادم. آن سال ها دوست داشتم رئیس باغ ...