عطاران می گفت از خشایار بیا بیرون | دوست دارم به شب حنابندانم برگردم
سایر منابع:
سایر خبرها
تبریک جنجالی روز زن رضا عطاران اینستاگرام را منفجر کرد | عکس لورفته از رضا عطاران و همسرش
.... بزنگاه با بازی مرجانه گلچین، حمید لولایی و علی صادقی در سال 1387 توسط رضا عطاران ساخته و در ماه رمضان همان سال از شبکه سوم سیما مهمان خانه های مردم بود. وضعیت تاهل رضا عطاران : رضا عطاران با فریده فرامرزی ازدواج کرده و متاهل می باشد، وی با وجود گذشت سال ها از ازدواجش هنوز بچه دار نشده است. درباره فرزنددار نشدن وی صحبتهای زیادی مطرح شده بود. عطاران اما درباره دلیل بچه ...
تبریک بامزه و متفاوت روز زن به سبک رضا “عطاران”!+عکس
رضا عطاران بازیگر دوست داشتنی با انتشار عکسی بامزه به سبک متفاوت خودش روز زن را در اینستاگرام تبریک گفت. به گزارش وقت صبح ؛ رضا عطاران بازیگر سرشناس کارهای طنز برای تبریک روز زن نیز رویه ای متفاوت پیش گرفت. او با به اشتراک گذاشتن این تصویر در اینستاگرام فرارسیدن روز زن را تبریک گفت. بیشتر بخوانید: افشاگری جنجالی از زوایای پنهان زندگی “رضا عطاران” رضا ...
بالاخره دلشوره های نجیبه تمام شد +عکس
هم بزرگ شده بودند و خیلی با هم دوست بودند. داداشم تقریبا ده سال احمد من را پیش خودش و مثل بچه های خودش بزرگ کرده بود. خیلی دوستش داشت. به من زنگ زد و گفتم محمد (پسردایی ات) آمده برای دیدنت. خیلی خوشحال شد. گفت باشد، من شب عید خودم را می رسانم. شب عید 97 بود که آمد اینجا؛ این آخرین آمدنش بود. خیلی خوشحال بود؛ اینقدر قیافه اش برای من نورانی شده بود، موقعی که آمد خیلی خوشحال بود. **: یعنی ...
روایتی از رنج های مادران بهبودیافته
بهزیستی رفتم و در آنجا به کلاس آرایشگری رفتم و یادگرفتم و کار کردم. در آن زمان روزگار خیلی خوبی بود. افسانه می گوید: آن زمان می توانستم برای بچه ها بهترین لباس ها را بخرم و زندگی خوبی داشتم. تا اینکه چندباری توسط دوستانم در آرایشگاه به مهمانی دعوت شدم، کم کم مشروب و شیشه مصرف کردم. وقتی آن ها را غرق در خوشی می دیدم با خودم می گفتم من چه بهره ای از زندگی بردم؟ هیچی. جوانی ام همه در نگرانی از ...
هدیه میلیاردی فریبا نادری از همسر ثروتمندش | فخر فروشی فریبا نادری در پنت هاووس
عنوان قبول کند و حتی در خرید لباس نیز سختگیر است و مد برای او اهمیتی ندارد و ملاک اصلی او سلیقه شخصی است.اگر نقشی را دوست نداشته باشم، به هیچ عنوان آن را قبول نمی کنم. من تمامی نقش هایی که در آن بازی کردم را دوست دارم.آرزو می کنم، شبی را همه مردم دنیا، آرام و به دور از دغدغه بخوابند و هیچ کودکی گوشه خیابان روی کارتن، شب را به صبح نرساند، زمانی که بچه های فقیر را در خیابان می بینم، بغض می ...
به جای جیغ زدن، زور بزن تا بچه بدنیا بیاد
بیمارستان بستری شده ای و منتظر دکتری و خب چندساعتی بیشتر درد را تحمل می کنی. شبیه هیچ دردی نیست. آدم دلش می خواهد ملک الموت همان لحظه بیاید سراغش ولی درد تمام شود. یک ساعت آخر توی ذهنم بلندبلند می گفتم خدایا بچه نخواستم. فقط می خواستم تمام شود این دردها. فرایند زایمان کامل طی شده بود ولی بچه نمی آمد. ماما می گفت همه چیز دارد خوب پیش می رود. نه چیزی خورده بودم و نه خوابیده بودم. دست وپاهایم را حس نمی ...
گفتگو با سمیرا شاهوردی، مادر آرزوها در آستانه برآورده شدن ده هزارمین آرزو
شروع شد و من خودم را ساختم تا بتوانم جایی دیگر را بسازم. رفتم و عشق را از حاشیه شهر شروع کردم. اینجای کار، مامان خیلی کمکم می کرد و البته خیلی هم تشویقم می کرد. مشوق همه کار های جهادی من مامانم بود. زنگ می زدم و می گفتم: مامان، می آیی بچه ها را نگه داری؟ باید بروم. می آمد. همه کار های خانه روی دوش او بود. گاهی اوقات او از پله های فرودگاه پایین می آمد و من بالا می رفتم. همه مهریه ام را به ...
مادر شهید مدافع حرم، احمد جعفری، از مادرانه اش برای پسرش می گوید
رفتم زیارت، فقط می گفتم احمد من برگردد. انگار آگاه شده بودم که قرار است اتفاقی بیفتد. فقط دعا می کردم که دست داعشی ها نیفتد. از کربلا که برگشتم دیگر تلفن نزد. خط مقدم رفته بود. وقتی شهید شد، فرمانده ها و هم رزمانش آمدند منزل ما برایم تعریف کردند که چه رشادت هایی می کرده است. پسرم 15 آبان رفت و 25 آذر خبر شهادتش را به ما دادند. روز شهادت امام رضا (ع) ساعت 3:30 بعدازظهر به شهادت رسیده بود. ...
توصیه جالب زلاتان برای آینده کیلیان امباپه
به گزارش وانانیوز، زلاتان ابراهیموویچ، مهاجم تیم میلان در گفت وگو با اکیپ در پاسخ به پرسشی درباره آینده امباپه گفت: یک روز کیلیان درباره تیم آینده اش از من پرسید و به او گفتم اگر جای تو بودم، به رئال مادرید می رفتم. فرصت بازی برای تیم های مختلف در کشورهای گوناگون را داشته ام و این گونه، هم رشد کرده ام و هم یاد گرفته ام. اینکه تمام دوران فوتبال را در خانه ات بازی کنی، کار آسانی است. ...
پیرمردِ نرگس زار/ غلام رضایی که عطر قدم های امام رضا(ع) مجنونش کرد
شفای مرضا و دردهای لاعلاجه. نرگس زار جای قدم های عشق، گل روییده بود؛ دل به دل، خانه به خانه و کوچه به کوچه! از اینجا که ما بودیم تا آنجا که مشهد است و امام رضا (ع)، فقط بُعد مکان فاصله بود چون زمان هرلحظه فرو میریخت و کاروان کوچکمان را با خودش به دور می بُرد، به روزی که خاک بهبهان قدم های مبارک امام رضا (ع) را به آغوش کشید و از مستیِ عطر وجودش، نرگس شد. بچه ها در ...
میهمانی در پلاک 38/ روایت مادر شهیدی که پشت سر پسرش آب نریخت تا برنگردد!
از همسایه ها پر شد اما من با تمام وجود به سمت پایگاه توحید می دویدم که سراغ رضامو بگیرم اما وقتی پام از درش گذشت همه ازم فرار کردن و بعضیا با جمله وای مادر رضا رو سرشون کوبیدن؛ گفتم بیاید اینجا ببینم، بچه ام چی شده؟ کو؟ ، گفتن نه چیزی نشده، به خدا هیچی نیست، همش یه ترکش کوچیکه خورده تو بازوش ؛ دو روز انتظار، دو روز چشم به راهی اما ته دلم خالی بود، میدونستم رضام رفته؛ تا اینکه سپاه اومد، وقتی وارد ...
حرف هایی بدون روتوش از تجربه 3 مادر
ام تنها مانده بودم. همسرم نمی توانست کنارم باشد و مادرم را سال ها پیش از دست داده بودم. بچه نارس به دنیا آمد؛ یک کیلوو 500 گرم. هنوز پا به این دنیا نگذاشته، در بیمارستان بستری شد؛ در بخش مراقبت های ویژه نوزادان. آخ که چقدر با تمام وجود به چنین چیزی نیاز داشتم؛ مراقبت های ویژه! روز بعد گفتند بچه زردی دارد. مادر ها می دانند که زردی، مشکلی عادی و گذراست، اما این را هم می دانند که کوچک ترین اتفاقی ...
یک خاطره بامزه و یک خاطره وحشتناک/ وقتی اکبر عبدی در حمامِ هتل پیاده رو خوابید + فیلم
فیلمبرداری سریال "تفنگ سرپر" که هر بار به یادم می آید، می ترسم. یک روز سر فیلمبرداری، گریم شده بودم اما هنوز آقای احمدجو کارگردان نیامده بودند. گفتم راه بروم و از دکور بیرون رفتم. اما ناخودآگاه 10، 20 سگ ایستاده و در حالِ پارس کردن جلویم دیدم. نمی توانستم نفس بکشم و کاری انجام بدهم. جعفرزاده همچنین به خاطره سوسک ها هم اشاره کرد و گفت: در سریال رسم عاشقی در خانه ای (میدان منیریه) بودیم همه چیز ...
خانم بازیگر: کار کردن با اکبر عبدی سخت است
... این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در پاسخ به این پرسش که آیا در طولِ دوران بازیگری اش حادثه ای خطرناک برای او به وجود آمده، گفت: برای همه خاطرات تلخ به وجود آمده است اما خاطره ای دارم از جریانِ فیلمبرداری سریال تفنگ سرپر که هربار به یادم می آید، می ترسم. یک روز سر فیلمبرداری، گریم شده بودم اما هنوز آقای احمدجو کارگردان نیامده بودند. گفتم راه بروم و از دکور بیرون رفتم اما ناخودآگاه 10، 20 سگ ...
گذشت به حرمت ائمه (ع)
موضوع خبر نداشتیم و خودش هم به ما چیزی نگفته بود. بعد از این که متوجه شدم، دخترم را به خانه ام آوردم و گفتم باید طلاق بگیری اما دخترم موافق طلاق نبود و گفت من با لباس سفید از خانه تو رفتم و با کفن سفید هم از خانه شوهرم خارج می شوم. دوباره برگشت اما ای کاش برنمی گشت. بعد از مدتی، یک روز همسرم به من گفت رضا به من زنگ زده گفته که دخترت را کشته ام. بیا و جمعش کن. حرفش را باور نکردم. گفتم ...
گفت وگو با کشتی گیری که به خاطر مادرش به حرف اسپانسر گوش نکرد/ "مادرم می گوید تندر نزن، گرفتار می شوی"
قاسمی مادر قهرمان مسجد سلیمانی تیم ملی فرنگی نیز به تسنیم گفت: وقتی امیر کوچک تر بود، خودم با او در خانه کشتی می گرفتم. بزرگتر که شد، با هم به کوه می رفتیم که تمرین کند، اگر اشتباهی می کرد، می گفتم باید چند بار دیگر تکرارش کنی. خیلی بدبختی کشیدم که امیر پیشرفت کند. زمانی که برای اولین بار به تیم ملی دعوت شد، 15 سالش بود، مدال طلا هم گرفت. خودم او را به خانه کشتی بردم، دو شب بعد که سراغ امیر رفتم ...
روایتی تلخ از سالمندان سرراهی
فامیل به خانه آن یکی رفته تا این که بالاخره سر از شوش درآورده است. شوهرش 30 سال است فوت کرده و هیچی برایش نگذاشته. سر و کله کرونا که پیدا شد، از فامیل گرفته تا پسرانش که در بروجن زندگی می کنند، همه عذرش را خواستند: بعد از کرونا بیکار شدم. پرستار سالمندان بودم. این روزها کسی پرستار جدید نمی خواهد و با همان پرستار قبلی اش می سازد. بعد از کرونا دیگر کار نکردم. گاهی می روم خانه فامیل هایم اما آنها هم می ...
توصیه جالب زلاتان ابراهیموویچ به کیلیان امباپه فاش شد
قرارداد او بر نمی دارد، اما آیا خودش هم می خواهد بماند؟ من همچنین فکر می کنم که باشگاه های زیادی به دنبال او هستند. اگر شما مربی فوتبال هستید و تمامی شرایط لازم را دارید، اما دوست ندارید امباپه در تیم تان باشد، پس بدانید در جای اشتباهی قرار دارید. او در این باره از من سوال کرد و به او گفتم که اگر جای تو بودم، به رئال می رفتم. من در تیم ها و کشورهای مختلف زیادی بازی کردم و اینطوری یاد گرفتم و بزرگ شدم. بازی کردن در شهر محل تولدتان کار آسانی است، اما شما باید کیف تان را ببندید و به کشورهای مختلف سفر کنید. این یک ماجراجویی بزرگ است. ...
امیری: به مشکلات در پرسپولیس عادت داریم/ از صحبت های من درباره کی روش برداشت بدی شد
. وی در مورد درگیری بازیکنان پرسپولیس و کادر فنی تیم فولاد مقابل رختکن و اینکه گویا سر و صدای زیادی هم وجود داشته است، گفت: من ندیدم و خیلی زود رفتم. سر و صدایی بود، اما خیلی به آن توجه نکردم. آنقدر خسته بودم که پیگیر ماجرا نشدم. هافبک پرسپولیس درباره اینکه رضا درویش به رختکن تیم آمد و آیا صحبتی برای حل مشکلات کرد و گویا قرار بود پرداختی به بازیکنان هم صورت بگیرد، اظهار داشت ...
بُغضِ فلور نظری، هنگام روایت خاطرات مادرانه اش
به گزارش رویداد ایران و به نقل از خبرآنلاین، فلور نظری، بازیگر تلویزیون، شب گذشته (جمعه یکم بهمن) مهمان برنامه مهربانو بود و از مهر مادری گفت. او در آغاز گفت وگویش، درباره مادر و مادربزرگش گفت: خاطرات خیلی خوبی از مادربزرگ عزیزم دارم که خدا رحمتش کند. من کل سه ماه تابستان را در گیلان بودم. مادربزرگم یک خانه خیلی بزرگ با فضایی سبز داشت و من در مدرسه می گفتم مادرم در پارک زندگی می کند ...
خاطره بازی با حمید لولایی در چهل تیکه / از کارمندی بانک تا مدیریت سینما آزادی
خیلی چیزها درباره بازیگری یاد گرفتم. آدم با سواد این کار نیستم، بیشتر براساس سنت و تجربه پیش رفتم. موارد اولیه بازیگری همان استعداد و عشق و علاقه و پشتکار آدم است. اگر کسی می خواهد بازیگر شود و راه دانشگاه را انتخاب کرده که برود و چهار سال درس بخواند و بعد بازیگر شود؛ اصلا اینگونه نیست. زمانی که وارد عرصه بازیگری شدم، سبزه دوست بچه ها را با رضا ژیان کار کردیم. ورود من و آقای ...
حمید لولایی: اگر کارگردان جامعه را بشناسد کار موفق می شود/ کارگردانان به من می گویند کتک زدنت شیرین درمی ...
ردیم رضا عطاران می گفت از خشایار بیرون بیا! یک سال هم گذشته بود اصلاً در آن نقش فرو رفته بودم. او با مقایسه جوان هایی که الان سودای بازیگری در سر دارند با دوران جوانی خود گفت: آن زمان دوران سخت اما شیرینی بود. بچه ها و جوان های الان خیلی امکانات دارند. همه دوست دارند یک شبه بیایند و خوب هم دیده شوند. وارد شدن به این عرصه راحت است، اما ماندن دشوار است. باید بازی و استعداد را داشته باشی؛ ...
خانواده خوب؛ سه برادر شهید به روایت مادر
در کلاس درس روزگار. خودش توضیح می دهد: برنامه ام این بود که خودم را ادب کنم، چون کلاس درس اخلاق می رفتم، می گفتم خودم را ادب کنم تا بچه ها یاد بگیرند؛ از خودم شروع کردم. فروغ خانم مادر سه شهید است. می گوید: در طول هشت سال دفاع مقدس سفره ای پهن نکردم که همه خانواده دور آن باشند. همسر جانبازش محمود خالقی پور را هم پنج سال پیش از دست داده است، همسری که بیست ...
یک شهید، یک خاطره
...> همان طور که زیر لب راز و نیاز می کردم، با نگاهی خیس اشک تا انتهای کوچه رفتم، با مخروبه ای مواجه شدم، چند زخمی روی زمین افتاده بودند. در همین حال یک نفر از دیوار خرابه پایین پرید تا زیر بغل مجروحی را بگیرد و به بیمارستان ببرد. ناگهان متوجه شدم محمدعلی است. با خوشحالی گفتم: اینجا چه میکنی بچه؟ بیا بریم خونه. می بینی که این ها به هیچ کس رحم نمیکنن. درحالی که سعی می کرد دست های خونی اش ...
گفتگو با مردی که متهم به قتل زن متاهل است؛ فریبم داد، کشتمش!
متوجه شدی؟ یک روز که به خانه ام آمده بود، دوباره موضوع خواستگاری را مطرح کردم که قبول نکرد. حتی گفتم بیا صیغه بخوانیم که این را هم قبول نکرد. آنقدر اصرار کردم که ناگهان بغضش ترکید و توضیح داد، شوهر و سه بچه دارد و به خاطر اختلافاتی که با شوهرش داشته با من دوست شده است. وقتی این موضوع را شنیدم انگار دنیا روی سرم خراب شد. او در این مدت هم به شوهرش خیانت کرده و هم مرا فریب داده بود. عصبانی ...
دوست داشتم مادر شوم و مادر بودن اولویتم بوده است/ ماجرای نقشی که الهام حمیدی را عوض کرد + فیلم
چرا آن قدر سریع بچه دوم شما به دنیا آمد، خاطرنشان کرد: واقعاً خدا خواست این اتفاق بیفتد و خدا را شاکرم. هم پسر خوب است و هم دختر؛ داشتن دو فرزند خیلی نعمت است. من خودم به شخصه این دوران را ارجحیت دادم به هر اتفاقِ دیگری و گفتم باید این زمان را برای زندگی ام قرار دهم. البته دور بودن از کار برای مان سخت است اما مادر بودن برایم بیشتر اهمیت داشت. من 20 سال در عرصه بازیگری فعالیت دارم و دور شدن از کار ...
“رضا شفیعی جم” به دوران قاجار بازشگت/ عکس
رضا شفیعی جم تصویری را از خود با یک استایل قجری و بامزه به اشتراک گذاشت. به گزارش وقت صبح ، رضا شفیعی جم بازیگر مطرح سریالهای طنز ایرانی در اینستاگرامش تصویری جالب را از خود با یک استایل قجری منتشر کرد. عکسی خاطره انگیز ازمن و میرطاهر مظلومی و یوسف صیادی عزیز سر سریالی در اصفهان اسمو بقیشو نمیگم چون خاطره و کاری نبود که بخوام ازش یادی کنم البته جدا از بچه های گل اصفهان و ...
کاشانی: احمدی نژاد گفت به پرسپولیس برو
علی دایی گفت: ما در باشگاه 30 و اندی بازیکن داشتیم. در سال 86 نیمکت ما و بازیکنان اصلی یکی بود. این احساس در سال 88 نبود. در استادیوم خیریه که 14 تای اصلی می دویدند با 18 تای ذخیره مسیر مخالف می دویدند و در کری و تنش بودند. احساس کردم و باورم این بود که مشکل پیش می آید و مثلا برای بوناچیچ هم این کار را کرده بودند. در عصر عاشورایی به اتفاق چلنگر و پسرم خانه آقای کرانچار رفتم و گفتم شرایط به این شکل ...