سایر منابع:
سایر خبرها
داستانک؛ اشک پدر
ماهی پدرم هم چند سال متوالی محصول خوبی داد. در تعطیلات زمستانی بعد از نیم سال اول تحصیلم در دانشگاه، با حقوقی که گرفته بودم، یک ریش تراش برقی برای پدرم هدیه خریدم. وقتی آن را به او دادم، پدرم ریش تراش را در دو دستش گرفت و مدتی طولانی به آن خیره شد. متوجه شدم که چشم هایش پر از اشک شد. پدرم که مردی دارای شخصیت محکم و قوی، با هدیۀ کم ارزشی که از پسرش گرفته بود، متأثر شد و اولین بار گریه کرد. عشق پدر به فرزندان، عشقی عمیق و بزرگ است. من هرگز اشک پدرم را فراموش نخواهم کرد. منبع:bartarinha. ...
ماجرای کشف شهدای دست بسته کربلای5
آرمان جهاد کرده و به شهادت رسیده اند. سرهنگ ابراهیم رنگین ، 25 سال است که رئیس معراج شهدای مرکز است. او که خود از رزمندگان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس است، سال هاست که از پشت تلفن و یا در مواجهه حضوری، دلگرمی های فراوانی به مادران و پدران چشم انتظار می دهد که منتظر خبری از پیدا شدن شهیدشان هستند. خودش می گوید: قرار بود سه ماه در تعاون رزم باشم اما ماندگار شدم. بعد از جنگ در سال 69 من جزو ...
جیب خالی، مدرک عالی
ارائه دادم که موضوع جدید و نویی داشت، به همین دلیل خود را بی بهره در افزایش بار علمی کشور نمی دانم. ترجیح دادم فرزندم به اطرافیان خود بگوید که مدرک مادرم "ارشد" است "سیما"، دانشجوی ترم اول پژوهشگری در مقطع ارشد، نگاه دیگری به ادامه تحصیل داشته و علاوه بر علاقه به درس، پرستیژ اجتماعی را دلیل مهمی برای ادامه تحصیل خود عنوان می کند و می گوید: دلیل ادامه تحصیل من پس از 7 سال، افزایش حقوق ...
در امتداد تاریکی...روایتی تلخ از زندگی یک جوان
سیگار اخراج کرد. در این مدت مادرم نیز که گاهی به دور از چشم پدرم پولی به من می داد وقتی متوجه شد که سیگاری شده ام دیگر پولی به من نداد. در همین روزها پدرم منزلمان را که تنها دارایی ما بود به دلیل بدهکاری ها فروخت و همین موضوع به درگیری ها و کشمکش های خانوادگی منجر شد. او اعتراض های مادرم را با مشت و لگد پاسخ می داد و هر بار نیز که من مانع کتک خوردن مادرم می شدم او مرا نیز به شدت کتک می زد. در یکی از ...
نام هیئتش را مدافعان حرم گذاشت و راهی شد
خانم که چیزی نگفت. وقتی می خواست برود گفت از مامانم حلالیت بطلب. می گفت چون می دانم مامان می خواهد گریه کند و برایش سخت است به او چیزی نمی گویم. حتی خداحافظی نکرد. فقط وقتی که با تلفن با خانه تماس گرفت گفت از مادرم حلالیت بطلب، چون من دیگر رفتم... {گریه می کند} انگار دفاع از حرم برای شهید دایی تقی یک آرزوی دیرینه بوده است؟ اگر چنین آرزویی نداشت نام هیئت را مدتی قبل هیئت مدافعان ...
بدون خانواده زنده نمی ماندم
خدا آن را به من هدیه دادند. بعد از ترخیص از بیمارستان به روستا بازخواهیم گشت و می خواهم دوباره طلوع خورشید را از بالای کوه روستا تماشا کنم. با همه سختی ها، پدر و مادرم برایم عزیزند پسر بزرگ خانم و آقای عباسی از روزهای غیبت پدر در خانواده می گوید سیروس عباسی، پسر بزرگ خانواده است. او در روزهایی که پدر از بینایی محروم بود بار خانواده را به دوش می کشد. او در 27سالگی از سال ...
ماجرای کشف شهدای دست بسته کربلای5/بچه های تفحص چطور با تله روی پیکر شهدا شهید شدند؟
یک آرمان جهاد کرده و به شهادت رسیده اند. سرهنگ ابراهیم رنگین ، 25 سال است که رئیس معراج شهدای مرکز است. او که خود از رزمندگان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس است، سال هاست که از پشت تلفن و یا در مواجهه حضوری، دلگرمی های فراوانی به مادران و پدران چشم انتظار می دهد که منتظر خبری از پیدا شدن شهیدشان هستند. خودش می گوید: قرار بود سه ماه در تعاون رزم باشم اما ماندگار شدم. بعد از جنگ در سال 69 من ...
گپ دوستانه با زوج قهرمان ورزش ایران
مهمترین سختی دوری از یکدیگر است و زمان کمی همدیگر را می بینیم. اما زندگی با یک قهرمان سرشناس واقعا سخت است. حرف و حدیث هایی ایجاد می کنند که هضم کردن برخی از آنها برایم سخت است. شاید محسن مرد است و تحمل بیشتری دارد ولی برای خانم ها تحمل سخت تر است. اما باید با همه صحبت ها کنار بیاییم. *زندگی مشترکتان را از چه زمانی آغاز خواهید کرد؟ محسن محمد سیفی: انشالله از سال بعد زندگی مشترکمان را آغاز ...
دلخوری شقایق دهقان از چیست؟!
قبول می شدم؟ خودم هم یک دانشگاه آزادی هستم... من سه بار دانشگاه آزاد، رشته نمایش قبول شدم اما نرفتم، چون اعتقاد دارم در کشور ما تجربه کاری مهم تر از تحصیل است. من از 18 سالگی با تئاتر عروسکی کارم را آغاز کردم. همزمان درس هم می خواندم تا دانشگاه قبول شوم. در همان مقطع متوجه این موضوع شدم که در تمام دنیا همه تحصیل می کنند تا درآمدشان از افراد دیگر بالاتر رود اما در کشور ما این ...
این زوج خوشبخت هنری را می شناسید؟
ایده آل خانواده آنها هستند... . مبارزه سخت برای زندگی آرش: واقعیت این است که شرایط اقتصادی کشورمان برای مشاغل هنری مانند بازیگری و حتی خبرنگاری آنقدرها خوب نیست؛ مگر آنکه پشتوانه مالی موروثی داشته باشید. از سویی در جوانی عمده مشکلی که افراد با آن درگیر هستند، مشکلات مالی است اما واقعیت این است سال ها بعد که به ثبات کاری و مالی حتی تا حدی می رسید، متوجه می شوید ایام جوانی با همه ...
شهادتی که از سوی حضرت زهرا(س) تایید شد +عکس
خیلی بهم ریخته بود، هم برق قطع شده بود و هم آب، نداشتن برق را می توانستیم تحمل کنیم ولی بی آبی را نمی شد، تحمل کرد، برادر کوچکم شیرخواره بود و شیرخشک استفاده می کرد و آماده کردن شیر خشک مستلزم آب بود که اصلاً پیدا نمی شد. به مادرم گفتم: نهرهایی که پشت حیدریه هست، آبش را اگر بجوشانیم، می توانیم استفاده کنیم، مادرم موافقت کرد و من و برادرم که شش ساله بود، برای آوردن آب به آنجا رفتیم و بعد ...
بنیاد در آینه مطبوعات
را خداوند در سال 1340 به ما عطا فرمود. حسین از همان سال های نوجوانی کمک حال معیشت خانواده بود. پدر حسین کارگر بود و شرایط طوری بود که حسین هم برای کمک به پدرش پس از مدرسه به سرکار می رفت البته این کار کردن او هیچ وقت باعث نشد به درس هایش آسیب بزند. بعد از گرفتن دیپلم به دلیل علاقه ای که به تحصیل در حوزه علمیه داشت، مدتی را نیز به تحصیل در مدرسه علمیه نواب مشغول شد . حسین در کنار تحصیل و کار ...
نواب صفوی با توصیه آیت الله صدر به مصر رفت/کمک حضرت معصومه(س) به آیت الله صدر
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس ، آیت الله حاج شیخ ابراهیم رمضانی فردویی از علمای متبحر حوزه علمیه قم و از اصحاب فقهی آیت الله العظمی حاج سید موسی شبیری زنجانی به شمار می رود. این بزرگوار سال ها از شاگردان آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر و همز مان با آن منشی و مُحَرِّر آن مرجع فرزانه محسوب بود. عصر روز پنج شنبه اول بهمن سال 1388 در یکی از کوچه های آخر خیابان آذر به دیدار ایشان شتافتیم تا ...
شگفتی های دختر هنرمند 70سانتی در تهران
پول جمع کند که از طریق آن برای پدر و مادرش در فومن خانه ای بسازد: مادرم آرزو داشت خانه داشته باشد. من هم راز و نیاز می کردم با خدا می گفتم خدایا من آرزو دارم هنرم را همه بشناسند و با این هنرم برای مادرم خانه بسازم. خدارا شکر بعد از این چهار سال توانستم در فومن خانه و کارگاهی درست کنم. *انگار همه ناامید هستند اما من نیستم فریبا دوست دارد کارهایش را مردم ببیند فقط به این خاطر ...
ایت الله بهجت را بهتر بشناسیم/عکس
: اینک چندین سال است از آن جریان می گذرد، و آن شخص به من گفت: از آن تاریخ به بعد هر شب سر همان ساعت بیدار می شوم، هر چند یک ساعت قبل خوابیده باشم، و هیچگاه نماز شبم ترک نشده است. و این از کرامات آیت الله بهجت است. یکی از اساتید محترم اخلاق، مرقوم داشته اند که ایشان روزی به بنده فرمودند: فلانی، آیا می خواهی آنچه از اول عمرت تا به حال انجام داده ای و آنچه از حال تا آخر عمرت واقع ...
فریبا کوثری: بعد از خدا به مادرم تکیه می کنم
به جایش آپارتمان ساخته شده است. چند وقت پیش به محله قدیمی مان رفتم و دیدم آخرین خانه پدری ام کاملا تخریب شده است. وقتی آن صحنه را دیدم انگار همه خاطرات کودکی ام خراب شد و دائم با خودم می گفتم ای کاش به آنجا نمی رفتم چون دلم می خواست آن خانه با همان شکل و شمایل در ذهنم باقی بماند. به هر حال پدر برای دختر یک تاج افتخار و پشتوانه است. همان طور که اشاره کردید شما به دلیل فوت پدرتان به نوعی ...