بازیگر مثل کارگر فصلی است
سایر منابع:
سایر خبرها
میلاد میداوودی: حذف آبی ها از جام حذفی یک اتفاق بود / دوست دارم سرمربی استقلال شوم
خبرورزشی – میلاد میداوودی چند روز قبل به تمرینات استقلال رفت و با فرهاد مجیدی دیدار و گفت وگو کرد. او که زمانی در استقلال خیلی محبوب شده بود در این موررد گفت: رفتم تا مجیدی و سایر دوستانم را ببینم که کلی هم خوش گذشت و خاطرات را مرور کردیم. من زمانی زوج فرهاد در خط حمله استقلال بودم و خوشحالم که دوباره او را دیدم. به نظرم کارش در استقلال خیلی سخت است چون کوهی از توقعات روی دوشش سنگینی می کند و ...
خورشیدی: پاداش های ما در این فوتبال مبلغی به حساب نمی آید/ فوتبال ایران جای افرادی مثل عزیزی خادم نیست!
کادر فنی تیم ملی ایجاد شود و نشان دادم مدیریت را بلد هستم. سرپرست سابق تیم ملی فوتبال خاطرنشان کرد: با برنامه ریزی مدون، کاری کردیم که تیم ملی مشکلی نداشته باشد. بعد از آن 12 بازی گفتند شما کنار باشید و رفتم. سیستم من اینطور است و در هر باشگاهی بودم، اگر گفتند برو، رفتم و به چیزی فکر نکردم. دنبال کار خودم بودم، اما هجمه ایجاد کردند و مجبور شدم صحبت کنم. خورشیدی در واکنش به پرسش ...
اعترافات بیخیال ترین قاتل تهران / خوشحالم کشتم ! + عکس
دانی که او تو را جادو می کرد؟ چون 30 سال بود که هر وقت خانه شان می رفتم و چیزی می خوردم بعد از آن وسوسه کار خلاف در سرم می افتاد. خوب تو که می دانستی بعد از مهمانی خانه او جادو می شوی چرا هر بار به خانه اش می رفتی؟ نمی دانم! اما هر بار از زندان آزاد می شدم چند روز در خانه اش مهمان می شدم.یک بار روی پشت بام خانه شان ایستاده بودم که یکدفعه پرت شدم وسط حیاط! هیچ کس ...
خواب هایی که قاتل پیرزن رمال را لو داد!
...> همین تماس باعث شد تا ماموران به سراغ زن همسایه بروند. او که از بازداشت خود شوکه شده بود، در تحقیقات منکر هرگونه ارتباطی با قتل شد. ولی در اظهاراتش، صحبت های عجیبی را مطرح کرد که همین صحبت ها سرنخ اصلی این پرونده را به دست ماموران داد. این زن گفت: من هیچ ارتباطی با قتل ندارم، اما از همان شبی که با صدای فریاد های دختر مقتول به آنجا رفتم، مرتب خواب های عجیبی می بینم. من خودم پیش این زن ...
خوشحالم که از عرصه سیاست دور هستم/علاقه ای به سکانداری تکواندو هرمزگان ندارم
ارتباط مناسب از زمانی که مربی اش بودم تا امروز بین بنده و هادی ساعی وجود دارد به آینده خوشبینم، عنوان کرد: در اواخر فدراسیون گذشته پولادگر نمی خواست از تجربه و حضورم بهره ای ببرد و این موضوع به ضرر تکواندو کشورمان شد و حتی ضررش به استان هرمزگان هم رسید و امروز جایگاه هرمزگان از رتبه نخست کشور به رتبه آخر 31 رسیده است. دانش ادامه داد: شاید این سال ها از تکواندو دور بودم که آن هم برای آن ...
قهرمانی واترپلو بیشتر از فوتبال صدا کرد/ استخر زندان اوین را کردم هتل هیلتون!
را یاد گرفتم دو برادر بزرگتر از خودم هم داشتم که هر چند قهرمان نبودند ولی همیشه مرا به ورزش تشویق می کردند. از شنا شروع کردم و قهرمان و رکورددار شنا بودم. زمانی که من نوجوان بودم و واتر پلو بازی می کردم همیشه روی بدن مان گِل و لای بود ولی باور کنید در همان شرایط سخت ما از صفر به 100 رسیدیم. آن زمان امکانات مثل امروز نبود، استخر سرپوشیده و روباز نداشتیم. تنها یک استخر امجدیه در تهران بود ...
تجربه الهام حمیدی از غسال شدن / بدترین خصوصیت اخلاقی الهام حمیدی
الهام حمیدی درباره تجربه بازی کردن در نقش یک غسال در فیلم محیا گفت: غسال بودن خیلی شغل شریف و البته پیچیده ای است اصلا نمی دانم چطور بگویم خیلی فضای عجیبی دارد خیلی آدم باید روحش بزرگ باشد. این فیلم دو سه بار به من پیشنهاد شد و من رد کردم، چون از آن فضا می ترسیدم. هیچ وقت هم نزدیک غسالخانه نرفته بودم حتی عزیزانم هم فوت شده بودند نزدیک نمی رفتم. از طرفی، چون داخل خود غسال خانه هم فیلمبرداری داشتیم ...
پاسخ خورشیدی به سوالات خبرنگاران و اتهامات
مشکلی نداشته باشد. * از سیستمی اگر خارج شوم، دیگر پیگیر نیستم و دنبال کارم می روم بعد از آن 12 بازی آمدیم و گفتند که شما کنار باشید، من هم رفتم؛ سیستم من همین گونه است، در هر باشگاهی هم که کار کرده ام، تا روزی که در آن باشگاه کار کنم، آنجا مشغولم و وقتی بیرون بیایم دیگر اصلاً فکر نمی کنم درباره آدم هایی که آنجا حضور دارند و دنبال کارم می روم. * یادتان بیاید که سال ...
اسرار قتل زن دعانویس/مقتول، قاتل خود را لو داد
کاملاً اتفاقی پیش آمد. من تحت تأثیر توهمات مواد مخدر گل بودم. چرا نزد آن زن می رفتی؟ چون مشکلات زیادی داشتم. قبلاً برای خودم کسی بودم؛ یک کارگاه مبل سازی داشتم اما دچار مشکلات مالی و ورشکسته شدم. با هزار سختی کار کردم و بدهی هایم را دادم. می خواستم دوباره کار جدیدی را شروع کنم تا اینکه یک روز که به خانه خواهرشوهرم رفتم، متوجه شدم که زنی در همسایگی آن ها زندگی می کند که دعانویس است ...
اتفاقی عجیب در شب عروسی/خانواده داماد همگی دست بزن داشتند
شکنجه های جسمی قرار بگیرم. از سوی دیگر چون هیچ آشنایی در مشهد نداشتم با پدرم تماس گرفتم و همان شب به شهرستان رفتم ولی روز بعد همسرم به اتهام سرقت گوشی تلفن از من شکایت کرد در حالی که خودش گوشی را به دیوار کوبیده و خرد کرده بود. کتک کاری بین 2 خانواده عروس و داماد در همین حال پدرم که از مشکلات شرم آور من خبر نداشت و من هم به شدت خجالت می کشیدم این گونه مشکلات را با خانواده ام در ...
داستان ناجور جوان 18 ساله که گمراه شد
جوان 18ساله ای که به اتهام سرقت و کلاهبرداری های گسترده توسط نیروهای کلانتری دستگیر شده بود، درباره چگونگی سقوط در گرداب خلافکاری به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: از دوران کودکی چیزی جز درگیری و فحاشی های پدر و مادرم را به یاد ندارم اما 8 ساله بودم که بالاخره آن ها از یکدیگر جدا شدند و با رها کردن من و خواهر و برادرانم به دنبال سرنوشت خودشان رفتند. پدرم خیلی زود با زنی معتاد مثل خودش ازدواج کرد و ...
واکنش گلر سابق پرسپولیس به شایعه تبانی
اینجا کار کنم . در صورتی که هواداران آنها مثل هواداران ما اصلاً فحشی نمی دهند بلکه نهایتا یک دستمال برای تو تکان دهند! انسان که ماشین نیست و ممکن است خطا کند و در ذاتش است. * من در شغلی که دارم باید نهایت تمرکز را داشته باشم؛ به عنوان مثال من اگر پزشک بودم نمی توانستم بگویم چون انسانم باید جان یک نفر را به خطر بیندازم یا الان که خبرنگار هستم نمی توانم هر روز خبرهای اشتباه منتشر کنم. به نظر من ...
دانلود آهنگ های جدید ایرانی پرطرفدار در فروردین 1401
مجبور بودم قول دادم بعد از اون مرد باشم صبر باشم من خود درد باشم با هرکی که نموند سرد باشم زوج بودم وقتشه فرد باشم یه وقتایی خیای نامرد باشم کوه بودم خیلی مغرور بودم از همه دور بودم ولی مجبور بودم 5. آهنگ محسن ابراهیم زاده خیلی مردی اگه دل تنگه برات توی سرم جنگه برات خودمو سرگرم میکنم یه جوری از فکرت درام چرا میخوای دورم کنی مجبورم کنی ...
ماجرای دختر دهه هشتادی که شب قدر محجبه شد/خدایا من بنده خوبت نیستم من را آدم کن!
حرف هایی بزنند که اصلا خوشایند نبود. البته من توجهی هم نمی کردم. دلم می خواست مثل دوستانم خادم مسجد شوم. چند باری هم مطرح کرده بودم, اما دوست هایم می گفتند رقیه اصرار نکن! علتش را که پرسیدم گفتند فرمانده پایگاه گفته تو را خادم نکنیم. رفتار این خانم و بعضی دیگر از خانم های مسجد برایم اذیت کننده بود. چون چادر نداشتم رفتار خوبی با من نداشتند. برای پیاده روی اربعین همراه با مسجدی ها رفته بودیم زیارت ...
دید منفی مسئولان ورزشی قزوین به رشته رولبال/ قهرمان لیگ برتر شدیم اما دریغ از ذره ای حمایت/ بماند
درباره ورود خود به این رشته ورزشی عنوان کرد: ورودم به این رشته کاملا اتفاقی بود؛ پیش از این رشته، ورزشکار دو و میدانی بودم، یک روز با پیشنهاد دوستم به سراغ رولبال رفتم و چون چون آن روز به خاطر تمرین خسته بودم در دروازه ایستادم، مربی هم استعدادم در این پست را تایید کرد و همین آغازی برای دروازه بان شدن من بود. او ادامه داد: از سال 94 وارد این رشته شدم و بعد از تمرین و ورود به لیگ برتر و ...
عشق به پسر همسایه رنگ خون گرفت / زن خیانتکار جسد شوهرش را آتش زد + عکس
اسنپ به خانه برادرم در اسلامشهر فرستادم و به فکر خودکشی بودم. به همین خاطر اطلاعاتی را درباره مرگ با قرص برنج در اینترنت سرچ کردم. اما وقتی فهمیدم مرگ با قرص برنج مرگ دردآوری است منصرف شدم .من تصمیم گرفتم تکلیف بچه هایم را روشن کنم و بعد خودم را بکشم.ولی چون چند سال قبل برادرم به خاطر ابتلا به سرطان جان سپرده بود ،نمیخواستم خانواده ام دوباره داغدار شوند. به همین خاطر از خودکشی منصرف شدم.من با پسر ...
حمید درخشان: از استقلال پیشنهاد داشتم / برای استعفا از تیم ملی پشیمان نیستم
4-2-4 بازی کردیم. این یعنی با دو هافبک بازی می کردیم و فشار زیادی بر روی هافبک ها بود. من به عنوان یک هافبک فشار زیادی را تحمل کردم. خلاصه بعد از بازی در بازی های آسیایی از پاس تهران، پرسپولیس و استقلال پیشنهاد داشتم. با استقلال برای پیوستن به این تیم مذاکره کردید؟ پیشنهاد استقلال از طرف اصغر حاجیلو به دستم رسید چون با او خیلی دوست بودم. در آن زمان آقای پورحیدری دستیار یک ...
بگیر دست فتادگان را
واریز کنم. برای این کار هم نه از کسی درباره اش سؤال کردم و نه در خانه اش رفتم. والدینتان هم در کار خیر بوده اند؟ بله، قطعاً بخشی از اقدامات آن ها در زندگی من تأثیرگذار بوده است. البته امروز کار من بحمدالله خیلی گسترده تر است. چون هر قدمی که در کار خیر برمی دارم از آن طرف درآمد و سرمایه ام دوچندان می شود. با وجود این، این کار آموختنی هم است و از کودکی باید آموزش هایی برای این منظور داده شود ...
نوستالژی| بنای بنایی در ورزش خراسان
، دکتر یوسفی، صفیه فیروز و... اشاره کرد. آقای حمزه وحدت نقل می کردند حسین بنایی می گفت: زمانی که در آمریکا تحصیل می کردم، مدتی از ارسال پول از ایران جلوگیری کردند. مانده بودم چه کنم؟! در ایران مدتی نقاشی کار کرده بودم. یک روز رفتم داخل آرایشگاهی سرم را اصلاح کنم و به آرایشگر گفتم پول ندارم، اما اگر اجازه بدهی من همین جا می نشینم و هر کس آمد اصلاح، من تصویر او را می کشم و به وی می دهم. هرچه ...
اعتراف زن معتاد به قتل پیرزن رمال
رسیدگی به این پرونده از شامگاه هفتم اسفند سال گذشته و همزمان با کشف جسد زن 70 ساله ای در خانه اش در محله کیانشهر تهران آغاز شد. پیرزن با 9 ضربه چاقو به قتل رسیده و طلاهایش سرقت شده بود. رد انگشت خونین روی دیوار و کشف ادوات رمالی در خانه معلوم کرد مقتول رمال بوده است. چهل روز از این جنایت گذشته بود کرماله یکی از همسایه ها به پلیس اطلاع داد به رفتار همسایه کناری خانه مقتول مشکوک شده چون ...
زن رمال چرا کشته شد؟ / نقاب دار ناشناس مجبورم کرد که طلا های مقتول را ببرم
...، نقش او در این جنایت را محرز کرد. متهم در ادامه تحقیقات و باتوجه به مدارک پلیسی ادعای عجیبی را مطرح کرد: شب حادثه به خانه زن رمال رفتم، در خانه باز بود و من وارد شدم. ناگهان فردی را دیدم که نقاب به چهره و چاقویی در دست داشت. او مرا تهدید کرد که اگر حرفی بزنم، مرا خواهد کشت. نقاب دار ناشناس مرا مجبور کرد که طلاهای مقتول را با سیم چین ببرم و بعد از گرفتن طلاها از محل متواری شد. من که ...
هر آنچه که باید از سریال امام علی (ع) بدانید
به نکات مهمی که عوامل و بازیگران آن در طی ایام مختلف بیان کرده اند، پرداختیم. امام علی(ع) چطور شکل گرفت؟ سال 1370 بود که داود میرباقری کار تولید مجموعه تاریخی امام علی(ع) را با متنی از خودش آغاز کرد و برای ایفای نقش های اصلی این سریال بازیگرانی چون داریوش ارجمند، زنده یاد مهدی فتحی، بهزاد فراهانی، محمدرضا شریفی نیا، پرویز پرستویی، سیروس گرجستانی، ویشکا آسایش، اصغر همت، اکبر ...
با استقلال صحبت کرده بودم اما فرهاد شایسته تر بود
. هواداران پرشوری دارند که جاهایی توقعشان نسبت آنچه دارند بیشتر است. سرمربی نساجی در گفت وگو با برنامه ورزشگاه، تصریح کرد: روزی که به نساجی رفتم 30-20 طرفدار آمده بودند. هفته هفدهم بود. به من گفتند ضمات شما برای ماندن و سقوط نکردن چیست؟ گفتم ضمانتی ندارم. چه ضمانتی؟ می خواهی سند خانه ام را گرو بگذارم؟ در فوتبال ضمانتی نیست. ضمانت من این است که فصل قبل در تراکتور کار کردم. این طبیعت فوتبال ...
دردسر وسوسه های تازه عروس برای شهرام
به هیچکس شک ندارم مدت ها می شد بنا به اینکه نیازی به وسایل داخل آن نداشتیم اصلا سری به آن نزده بودیم. مرد تاجر که صدایش می لرزید، گفت: دیروز وقتی از سر کار به خانه رفتم، چون ساعتم از کار افتاده بود، خواستم یکی از ساعت ها را بردارم که سراغ گاو صندوق رفتم و وقتی آن را باز کردم، جز دفترچه های تلفن و مدارک ملکی هیچ چیزی داخلش نبود. سریع از نازنین سراغ جواهرات، ارزها و ساعت ها را گرفتم که ...
شفا در گلستان شهدا، شهادت در کربلای 10
نکرد و درخواستی نداشت. به نظر من به خاطر پدر و مادرش، راضی به این امر نبود؛ چون این دوری برای آن ها اذیت داشت. مزارشان در ارومیه را زیارت کردید؟ خیلی دنبال فرصت بودم؛ ولی نمی شد. بی تعارف، لیاقتش را نداشتم؛ تا اینکه حدود ده سال پیش برنامه ای پیش آمد؛ با دوستان راهی مناطق جنگی غرب شدیم و بعد هم سری به ارومیه و مزار ایشان زدیم. البته امام رضا(ع) طلبید و عید امسال هم مختص ایشان رفتم ارومیه. ...
قتل جنون آمیز لیلا در بستر خواب / شوهرش به پلیس چه گفت؟
...> وی افزود: هر وقت پای مرحله طلاق می رسیدیم، بستگانمان بدون اینکه درک کنند زیر یک سقف ماندن برایمان سخت است، مجبورمان می کردند سر زندگی مان برگردیم و درگیری هایمان هر روز بیشتر می شد. مرد همسرکش گفت: دیشب من و لیلا باز هم دعوا کردیم. هر دو داد و فریاد راه انداخته بودیم. می دانستیم همسایه ها هم اذیت می شوند، اما نمی توانستیم کوتاه بیاییم. وقتی دعوایمان تمام شد، همسرم خوابید و من بیدار ...
فراتزی: بعد از گلزنی به یوونتوس مجبور بودم تلویزیون را از پدربزرگم دور نگه دارم؛ الگوی تمام زندگی ام ...
و می گفت شما دو تا شبیه به هم هستید. به مادربزرگم می گفتم این را می گویی چون نگاهت به من عاشقانه است. ناگهان خودم را در زمین با الگوی زندگی ام دیدم؛ شاید بیشتر از من، مادربزرگم مارکیزیو را دوست داشت. نزد او رفتم و درخواست پیراهنش را کردم. احساس فوق العاده ای بود. من تا آن زمان فقط در رده جوانان بازی کرده بودم اما مارکیزیو گفت در پایان بازی حتما پیراهنش را به من می دهد و در پایان بازی با آنکه شکست ...
امیر آقایی متولد چه سالی است؟
کردید؟ از سال 1374 کار بازیگری را بصورت جدی و حرفه ای شروع کردم سالها بود که علاقمند به کار تئاتر بودم و بر اثر یک اتفاق بالاخره وارد این عرصه شدم به لحاظ تحصیلات هم قصد داشتم در زمینه کارگردانی فعالیت کنم اما در نهایت بازیگر شدم . اولین تئاتر حرفه ای شما چه بود ؟ اولین کار من تئاتری بود به اسم “آنسوی آینه” که در خدمت گروه و استاد خوبم خانم آزیتا حاجیان ...