ارسلان به من محبت می کرد جذب او شدم/ برای تفریح با مردان غریبه ارتباط می ...
سایر منابع:
سایر خبرها
فرمانده شهیدی که همسرش بازیگر بود/ ماجرای عجیب عطر نرگس و شهیدی که برای روایت کتابش حاضر شد
عمولی است، یک آدم جامع الاطراف هست که دسترسی به او یک مقدار غیرممکن است و به این سادگی نمی توانید به آن دسترسی پیدا کنید، از طرف دیگر من علاقه ای به او پیدا کرده بودم و منقلبم کرده بود. ما هر روز با همسرم راجع به او حرف می زدیم خیلی ذهنمان را مشغول کرده بود. وقتی که با همسرش صحبت کردم خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، تا حالا در زندگی ام برایم چنین اتفاقی نیفتاده بود خیلی هیجان داشتم، آخرسر همه چیز را کنار ...
30 سال ساعت سازی در حرم
رسیدگی نمیشه و ناراحت می شم که نمی تونم به کسی این حرف رو بزنم. خدا اون روز رو نیاره که آدم یه چیزی رو دوست داشته باشه و ازدست بده این حال و روز منه از وقتی که بازنشسته شدم... نگاه ویژه امام رضا علیه السلام نگاه خادمین از جمله محمدعلی عنبرانی به محبت های امام هشتم به این صورت است که خادم ها، خدمتگزار زائرین و در حقیقت خادم زائران امام رضا هستند و به اعتقادشان امام رضا علیه السلام ...
یک خاطره از زبان یک مداح
.... نمی دانستم چه کسی است؛ بعد از چند دقیقه که شوخی کردیم متوجه شدم رضا است. از من پرسید چه عطری به خودت زده ای؟ پاسخ دادم: این عطر تی رز است؛ هر کسی که در عملیات شهید شود، از این عطر به سر و صورتش می زنم. پاسخ عجیبی به من داد و گفت: فردا صبح عملیات که جنازه مرا در کانال دیدی، از این عطر، حسابی به سر و صورت من بزن. یادت نرود ! ماجرا گذشت. روز بعد زیر آتش وحشتناک عراقی ها بودیم و کانال به ...
مهندس جوان و میلیاردر اسیر هوس های شیطانی| مرد بی غیرت زنش را خانه او فرستاد!
باهم ازدواج کنیم و به فکر راه چاره ای بودیم که او پیشنهاد اخاذی از صاحب کارش را داد. از آنجایی که کوروش خودش طراح بود، می دانست چه کارهایی را به من بدهد تا بتوانم اعتماد شاکی را جلب کنم. طبق نقشه ای که کوروش طراحی کرده بود من به عنوان یک طراح حرفه ای با شاکی تماس گرفتم و با او وارد رابطه شدم. بعد هم با ترفندی وارد خانه اش شدم و با ریختن داروی بی هوشی در چای او را بی هوش کردم. بله. من به ...
عصبانیت ساپینتو از فتح الله زاده: به جای تزریق آرامش به تیم شلیک کردند
...، مثلاً شاید می توانستیم به آسیا برگردیم اما هنوز این مشکل را داریم که باشگاه پول ندارد. اولین کاری که باید انجام شود حل مشکلات است نه اینکه در تلویزیون علیه بازیکن و مربی صحبت شود. من شوکه شدم و ندیده بودم مدیرعاملی علیه بازیکن یا مربی حرف بزند. هیچ وقت در جمع یا رسانه ها اسم فتح الله زاده را نیاوردم و هیچ وقت نگفتم مشکلاتی که وجود دارد به خاطر فتح الله زاده است. این احتیاط را داشتم و مشکلات را ...
پای ایران ایستادم
گروه گروه ایستاده اند به نقد دیدار. از حسینیه امام خارج می شوم. این درست لحظه تحقق یک آرزوی دیرین بود برای من. حالت خاصی داشتم. نمی شد گفت خوشحالی. بیشتر به فکر فرورفته بودم. از ته دل آرزو می کنم رسیدن به لحظه تحقق آرزو برای همه کسانی که دلبسته این دیدارند محقق شود. شعری که در محضر رهبری خواندم: سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم ...
درگیری مرگباری مقابل یک قهوه خانه/ رنگ خون عاقبت عشق به زنجیر طلا
دهمین روز تعطیلات نوروزی درگیری مرگباری مقابل یک قهوه خانه در خیابان مولوی رخ داد و جسدی روی زمین افتاد. ساعتی بعد وحید ناصری بازپرس کشیک قتل تهران تحقیقات خود را در محل حادثه آغاز کرد و کسانی که شاهد ماجرا بودند تحت تحقیقات جنایی قرار گرفتند. چند ساعت زمان کافی بود تا عامل جنایت شناسایی و دستگیر شود. حرف و حدیث در تحقیقات اولیه زیاد بود.عده ای می گفتند متهم هم یک ...
بی آبرویی یک زن با دامادشان ! / افشای بی عفتی وقتی شوهرش سر رسید ! !
3 سال پیش بود که یک روز اتفاقی، زودتر زمان همیشگی به خانه بازگشتم . همسرم متوجه حضور من نشده بود و سرش توی گوشی بود و داشت پیامک ارسال می کرد. اما با دیدن من هول شد و گوشی از دستش افتاد و من که به این رفتارش شک کرده بودم گوشی را گرفتم و شماره ها را چک کردم و آنجا بود که متوجه شدم او مشغول گفتگو با شوهر خواهرم بوده است. ناصر 25 سال بود با خواهرم زندگی می کرد و 3 فرزند داشتند. باورم نمی ...
طلاق بخاطر خرید قسطی پوشاک !
شنیدن این ماجرا، وسوسه شدم و تصمیم گرفتم برای عید نوروز آن ها را خوشحال کنم! این گونه بود که نه تنها برای فرزندانم بلکه برای خودم نیز تعدادی لباس خریدم و با خودم فکر کردم با قناعت در هزینه های روزمره زندگی و به طوری که همسرم متوجه نشود در طول زمان می توانم اقساط خرید لباس را بپردازم. کلیک کنید: ♥ موضوعی مهم در سند خودرو که برخی ها نمی دانند ♥ به همین دلیل با خرید میلیونی لب ...
همسر شهید امنیت: بی حجابی افراد همسرم را اذیت می کرد/ این شهید گاهی شِمر می شد!
...> خدا را شکر بعد از مدتی که از او شناخت پیدا کردم و با تعریف اطرافیان متوجه شدم او مردی بسیار خوش اخلاق و مهربان است. فامیل، همه تعریفش را می کردند. فقط کمی زود عصبانی می شد، اما بلافاصله هم عصبانیتش فروکش می کرد و سعی می کرد عذرخواهی کند و از دلم در بیاورد. بیشترین موضوعی که مجتبی از آن عصبانی بود به خاطر بی تجربگی ما در اوایل زندگی بود. مثلا کوچکترین حرفی که به من می زد من بسیار دختر حساسی بودم و ...
عاقبت شرم آور عروسی دختربچه ای در کردستان ! / شکستن دست و پای معشوق در فرار از خانه عروس خائن !
روبه رو نشود خودش را از طبقه دوم خانه آنها به پایین پرت می کند و دست و پایش می شکند. کل روستا ماجرا را می فهمند و قضیه دست و پای شکسته این آقا برای همه روشن می شود. شوهر این خانم بعد از این ماجرا خانه شان را به مریوان می برد. حالا با شایعه هایی که هست بعضی از اهالی می گویند؛ این دو باز هم با هم رابطه داشتند و برخی دیگر از اهالی می گویند که پس از رفتن این خانم و همسرش به مریوان این دو با هم ارتباط ...
دام شیطانی راننده مسافرکش برای نیلوفر/ دختر جوان چگونه وارد باند شیطانی مستهجن شد؟رابطه با مردان بوالهوس!
ام شد. دیگر راهی جز ترک آن خانه برایم نبود. از طرفی، نمی خواستم که خاله ام از این ماجرا بویی ببرد چون می دانستم آخر سر، همه تقصیرات به گردن من می افتد و آدم بده داستان خواهم شد. سال 92 بود که از خانه خاله ام فرار کردم. اعتیادت از کی شروع شد؟ از همان زمانی که خانه خاله ام بودم. من در حاشیه شهر به دنیا آمده بودم و در همان خیابان ها و کوچه های خاکی زندگی می کردم. در مسیر مدرسه ...
اصرار والدین دختر 17ساله برای ازدواج با پسر 15ساله
آشنایی خیابانی اش با دختر مذکور پرداخت و به مشاور کلانتری طرقبه گفت: هنوز هم باورم نمی شود چه اتفاقی افتاده است من قصد برقراری روابط نامشروع را نداشتم و تنها به خاطر حس کنجکاوی که بر اثر بازی های رایانه ای مستهجن پیدا کرده بودم، با آن دختر دوست شدم. من تنها فرزند خانواده هستم؛ به همین خاطر هر چیزی که اراده می کردم پدر و مادرم برایم فراهم می کردند. احساس غرور عجیبی داشتم و می خواستم همیشه ...
ارتباط قیمت مرغ با پیروزی انقلاب 57! / گاهی به پشت سر نگاه کنیم
...... سرش را بالا می آورد و می گوید: کافی است پایمان را بگذاریم روی ترمز و به پشت سرمان نگاه کنیم ... و قبل از اینکه من چیزی بگویم، ادامه می دهد: سال 57، من یک جوان 16، 17 ساله بودم که بعد از مدرسه، در یکی از حجره های بازار لباس فروشان در بازار بزرگ تهران، کار می کردم. آن روزها بحبوحه مبارزات انقلاب بود و با شدت گرفتن اعتراضات مردم و اصناف به حکومت، مشکلاتی در حوزه های مختلف ایجاد شده بود ...
من کاوه ام
راه های ورود همه را بسته بودند و من نمی توانستم بروم و داشتم پرپر می زدم. بعد توانستم خودم را برسانم به بیمارستان لقمان الدوله ادهم . ...من زمینه ی به اصطلاح انقلابی اسلامی نداشتم با هیچ هیئتی و حوزه ای در ارتباط نبودم. آن موقع هم ذهنیت ها این طوری نبود که مسایل اسلامی غالب باشد نداشتیم این حرف ها. کسی راجع به این مسایل اصلا حرف نمی زند مگر کسانی که مثلا ذهنیت خاصی داشتند یا سنتی تر بودند یا ...
ماجرای عجیب قتل مرد 58 ساله به دست برادرش/ می خواستند عکس های دخترم را پخش کنند
...> گفتگو با متهم چرا روز حادثه به خانه برادرت مراجعه کرده بودی؟ رفته بودم ماشینم را بگیرم. من یک خودرو پیکان وانت دارم که برادرم با آن کار می کرد و در سود کارش شریک بودم، اما ماشینم را لازم داشتم. به برادرم گفته بودم باید ماشینم را پس بدهی اما او گوشش بدهکار نبود و ماشینم را نمی داد. چه شد که کارتان به درگیری رسید؟ با یک راننده جرثقیل حرف زده بودم و با من ...
همه ما می توانیم کریم باشیم
داد و گفت شاید لازم باشد. نفر بعدی که دست گرفتم هم ایستاد. با همان بطری بنزین کشید و به من داد. محبت و کار خیر به همین سادگی. تاکسی رایگان سالمندان شدم الهه/43 ساله تره بار ما در خیابانی است که خودرو های مسافرکش تردد ندارند. اغلب نگاه می کنم کسی باری داشته باشد سوار می کنم. چند وقت پیش خانم و آقایی نسبتاً مسن ایستاده بودند و مقداری میوه همراه داشتند. توقف کردم و سوار شدند ...
سرگذشت تلخ مردی که به اتهام فروش مشروبات الکلی دستگیر شد
معرفی کرده بود. با آن که هزینه های زندگی مشترک بر دوشم بود، ولی تحصیل را رها نکردم و تا مقطع فوق لیسانس مدیریت درس خواندم، اما گویی سرنوشت با من سر ناسازگاری داشت چرا که بعد از ازدواج دچار انحرافات اخلاقی و روابط خارج از عرف شدم و در حالی که دخترم 5 سال بیشتر نداشت اختلافات بین من و همسرم شدت گرفت چرا که من هم به او سوء ظن پیدا کرده بودم و احتمال می دادم که او نیز رفتار های خارج از عرف با ...
فرصت کار خیر همیشه پیش روی ماست
روز شلوغی داشتم و حسابی خسته بودم. بالاخره بعد از 20 دقیقه رسیدم داخل جایگاه، ماشین جلویی من یک بنز اس 500 بود، منم پشت سرش رفتم تا ورودی جایگاه. همزمان پیاده شدیم. چند دقیقه ای معطل کارت سوخت شدم. بالاخره نازل رو برداشتم. هنوز به باک نرسیده بودم که مسئول جایگاه بلند داد زد: کارت خوان همین الان خراب شد. هر کی پول نقد نداره بنزین نزنه ، یعنی اون لحظه دلم می خواست فریاد بزنم. عادت داشتم صدقه ...
رازی که فاش شد/کارمند ساده بودم؛زنم زندگی لاکچری می خواست/مجبور به این کار شدم!
. حالا مرد جوان از جزئیات سرقت هایشان می گوید. نقشه سرقت را چه کسی کشید؟ همسرم. او مرا به این وضعیت دچار کرد. از بس که زیاده خواه بود و چشم و همچشمی می کرد. مدام می گفت فلانی سرویس طلا دارد اما من ندارم و ... . من یک کارمند ساده بودم اما همسرم دلش یک زندگی لاکچری می خواست و خودش هم پای مرا به دنیای مجرمان باز کرد به این امید که یک شبه راه صد ساله را برویم و پولدار شویم اما پلیس پس ...
ربودن دختر باستان شناس با وعده مرمت آثار تاریخی
بودند که چرا به دروغ آنها را فریب داده است و متهم نیز آنها را تهدید کرده بود تا موضوع را به پلیس خبر ندهند. اعتراف با به دست آمدن این اطلاعات، متهم دوباره مورد بازجویی فنی قرار گرفت و این بار وقتی با دلایل و مدارک روبه رو شد به آدم ربایی های سریالی و سرقت از شاکیان اعتراف کرد. پرویز در ادعایی گفت: من وضع مالی خوبی داشتم و عاشق دختر جوانی بودم که قرار بود با او ازدواج کنم. آنقدر دلباخته او بودم که کور شده بودم و واقعیت را نمی دیدم. مدتی بعد دختر مورد علاقه ام همه ثروت مرا بالا کشید و همراه پسر دیگری برای زندگی به کشور ...
رازی که فاش شد | کارمند ساده بودم؛زنم زندگی لاکچری می خواست
هایشان می گوید. نقشه سرقت را چه کسی کشید؟ همسرم. او مرا به این وضعیت دچار کرد. از بس که زیاده خواه بود و چشم و همچشمی می کرد. مدام می گفت فلانی سرویس طلا دارد اما من ندارم و ... . من یک کارمند ساده بودم اما همسرم دلش یک زندگی لاکچری می خواست و خودش هم پای مرا به دنیای مجرمان باز کرد به این امید که یک شبه راه صد ساله را برویم و پولدار شویم اما پلیس پس از دومین سرقت دستگیرمان کرد ...
کتابخانه ایده آل خانه دوم بچه ها است
یک ساختمان کوچیک مواجه شدم. از آنجایی که علاقه شدیدی به کتاب و نویسندگی و ... داشتم، در دلم شدیدا آرزو کردم که ای کاش می تونستم در این اداره مشغول به کار شوم. من تا آن زمان نمی دانستم که کتابخانه ها زیر نظر این اداره هستند. تا اینکه چند روز بعد، وقتی همسرم به منزل آمد، گفت که کتابخانه امام صادق (ع) نیاز به نیرو با مدرک لیسانس دارد؛ چراکه همسرم دبیر زبان انگلیسی بودن و در برگزاری کلاس های تابستانه ...
تبدیل تهدید به فرصت هنر مدیرانی است که حمیت سازمانی دارند
ای دیدم که باعث رضایت من از ماوقع شد. و آن اینکه برای اولین بار در شهرداری کاشان شخصی را دیدم که سواد رسانه داشت! به رسانه بها می داد و به صورت منطقی و قانونی عکس العمل نشان داد احساس خوبی داشتم، اگرچه من برای مدتی که در اتاق بودم از عملکردم استنطاق می شدم اما شهردار منطقه بسیار منطقی و معقول با موضوع برخورد کرد. چراکه عکس العمل وی از زوایای مختلفی به نتایج خوبی منتهی می گردد ...
زن بی آبرو با همدستی یک پسر 20 ساله شوهرش را سر به نیست کرد
اعتراف کردند و مشخص شد جسد مرد جوان را در بیابان های منطقه مهرآباد در جاده دماوند دفن کرده اند که در ادامه تیمی از کارآگاهان اداره 11 پلیس آگاهی تهران همراه متهمان به محل دفن جسد رفته و جنازه مرد جوان را پیدا کردند. مرجان 36 ساله در خصوص انگیزه قتل شوهرش گفت: 18 ساله بودم که ازدواج کردم و بعد از مدتی متوجه بداخلاقی های همسرم شدم اما فکر می کردم بعد از تولد فرزندم شرایط بهتر می شود اما ...
خاطره ای تلخ از روزهایی سخت
خاموش کنم و دراز بکشم شاید حالم بهتر شود. تازه داشت چشمم گرم می شد که با صدای خانمم به خودم آمدم، یکی از همکارانم پشت خط همسرم بود، مثل اینکه دیده بود گوشی تلفنم خاموش است، با همسرم تماس گرفته بود، صدا بدون مقدمه از آن ور خط پرسید خبر سقوط بالگرد وزیر ورزش و همراهانش درست است؟ یک لحظه نگرانی تمام وجودم را فرا گرفت، تا جایی که با همکاران رابر در ارتباط بودم بالگرد لحظاتی برای بازدید از ...
بیماری نادری که باعث می شود بدن این مرد الکل تولید کند! +تصاویر
پلیس دوباره او را به خاطر رانندگی در مستی متوقف کرد، باعث از دست رفتن کارش شد. او می گوید: در آن زمان من همه چیزهایی را که کسی می توانست از دست بدهد را از دست دادم. من مجبور شدم خانه ام را بفروشم، مجبور شدم ماشینم را بفروشم. من نتوانستم در آموزش و پرورش شغلی پیدا کنم، نتوانستم در خواربارفروشی شغلی پیدا کنم. من بدون انجام دادن جرمی، سابقه کیفری پیدا کرده بودم. اتهامات او طوری ...
دفتر کارم داخل ماشینم بود | مجموعه ای بزرگ با یک لپ تاپ شکل گرفت
. دنبال راه اندازی کسب وکاری نوین بودم از طریق فضای مجازی با مجموعه ذوق وآشنا شدم و این آشنایی سبب خیر شد تا ایده ای سال ها در ذهن داشتم فرصت اجرای آن فراهم شود. در حال حاضر همراه با همراهی تعدادی از دوستان یک مجموعه مشاوره برای راه اندازی کسب وکارهای خرد خانگی به صورت پلتفرم در فضای مجازی داریم. از طریق کمک زیادی به افراد جویای کار زنان سرپرست خانوار برای رسیدن به در آمدزایی می شود. ...
حرف های تازه علیرضا دبیر درباره حسن یزدانی
، بنده آدمی نیستم که فرار کنم، سه ماه درخصوص این موضوع با پژمان (درستکار) حرف داشتم، گفته بودم سبکش باید عوض شود، حرف کسی برایم مهم نیست، مهم کار درست است که خدا راضی باشد و آن را انجام می دهم، زمان به همه نشان می دهد که چه کسانی خدمت و چه کسانی خیانت کرده اند. جام تختی زمان ورود حسن یزدانی به چرخه داخلی و ورودش از کرواسی بود؟ بله، طبق چرخه باید در جام تختی کشتی بگیرد. موضوع ...