قتل پدر با همدستی مادر؛ خواهرها قصاص می خواهند!
سایر خبرها
رازگشایی از جسد سوخته در جاده چالوس
...: پسر جوان از دیدن صحنه کتک خوردن های پیاپی مادرش از سوی پدر رنج می کشید تا اینکه دست به اقدامی وحشتناک زد. این پسر بعد از قتل پدرش با همدستی مادر، جسد را در جاده چالوس به آتش کشید. خواهران قصاص می خواهند این مادر و پسر در حالی در دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند که دو دختر قربانی برای آنها اشد مجازات خواستند. پسر جوان که با حکم قضایی به قصاص محکوم شد، می ...
پسر قاتل پدر به قصاص محکوم شد
: رفتار پدرم باعث شده بود که نقشه قتلش را طراحی کنم. می خواستم از دست اذیت هایش راحت شوم برای همین به او قرص خواب آور دادم. وقتی به خواب رفت، پیکرش را داخل صندوق عقب گذاشتم و به جاده چالوس بردم و با کمک مادرم آتش زدم. فریبا، همسر مقتول هم گفت که نقشی در قتل نداشته و فقط در آتش زدن جسد به پسرش کمک کرده است. با کامل شدن بررسی ها، بازپرس محمد را به اتهام قتل و مادرش فریبا را به اتهام معاونت در ...
داستان عجیب رابطه نامشروع دختر 17ساله با پسر 15ساله در مشهد
والدین دختر 17 ساله برای ازدواج با پسر 15 ساله ای که با دخترشان رابطه نامشروع داشته است اصرار داشتند. نوجوان 15 ساله ای که با اعلام شکایت پدر و مادر یک دختر 17 ساله به کلانتری احضار شده بود، در میان بهت و ناباوری به تشریح چگونگی آشنایی خیابانی اش با دختر مذکور پرداخت و به مشاور کلانتری طرقبه گفت: هنوز هم باورم نمی شود چه اتفاقی افتاده است من قصد برقراری روابط نامشروع را نداشتم و تنها ...
قتل پسر بسیجی در ناآرامی های خیابانی | او سر قرار عاشقانه بود | هیچ انگیزه ای برای قتل او نداشتم
در شلوغی رخ داده بود، شناسایی عامل جنایت ساده نبود. در حالی که یک هفته از کشته شدن این جوان که عضو بسیج نیز بوده گذشته بود، مأموران یک مرد معتاد به نام عزیز را ردیابی و بازداشت کردند که در حوالی محل جنایت حضور داشت. وی در بازجویی ها به قتل پسر جوان اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت. مرد معتاد در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. در ابتدای جلسه اولیای ...
معمای قتل جوان بسیجی در ناآرامی های خیابانی98 گشوده نشد/ او در حال صحبت کردن با دختری که می خواست به ...
دوربین های مداربسته در خیابان نیز نتوانست سرنخ خوبی به پلیس بدهد.چون قتل در اوج ناآرامی های خیابانی و در شلوغی رخ داده بود، شناسایی عامل جنایت ساده نبود. در حالی که یک هفته از کشته شدن این جوان که عضو بسیج نیز بوده گذشته بود، مأموران یک مرد معتاد به نام عزیز را ردیابی و بازداشت کردند که در حوالی محل جنایت حضور داشت. وی در بازجویی ها به قتل پسر جوان اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم ...
دختری در اتاق تنهایی مچ دایی بی شرمش را گرفت ! / صدای ضبط شده ای که افشاگری کرد !
را ضبط کرده بود که صوت ضبط شده روی یک سی دی پیاده شد و به عنوان یکی از اصلی ترین اسناد پرونده در پرونده جنایت مهران قرار گرفت. آخرین دفاع هفته قبل متهم برای اخذ آخرین دفاع به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد.مهران با وجود اینکه سند جنایتش در پرونده موجود است، قتل پدرش و شروع به قتل مادرش را انکار کرد و گفت: روز حادثه برای آشتی با پدر و مادرم به خانه شان رفتم.اما آنها ...
عروسی های خاکی
) برویم. ساعت 12 از مشهد با قطار همراه مادرم، مادر و خواهر ایشان، و برادر بزرگم که حکم پدرم را داشت در یک کوپه به سمت تهران حرکت کردیم. وقت نبود و ساعت 7 و نیم صبح قرار عقد داشتیم، برای همین شهید کاوه به یکی از همکارانش زنگ زد تا با ماشین در گرمسار به دنبالمان بیاید. خیلی به سرعت حرکت کردیم و توانستیم به موقع برسیم. فضای معنوی خاصی حاکم بود. خانه امام تراس کوچکی داشت که البته ما فقط همان یکبار را ...
زنم خائن بود به من می گفت خیانتکار ! / راز مخوف خانه بدون مادر فاش شد
به گزارش رکنا، خانه بدون مادر بوی مرگ می دهد.حتی اگر همه چیز به ظاهر روبراه باشد،کم و کسری نباشد و چرخ زندگی بچرخد اما جای خالی مادر با هیچ اتفاقی پر نمی شود. گمشدن مادر بچه ها کلافه و سرگردان بین اتاق خواب و آشپزخانه راه می رفتند. مگر می شود مادرمان یکدفعه غیبش بزند؟ بابا مامان کجاست؟ بچه ها از پدرشان سراغ مادر را می گرفتند و وقتی پدر می گفت ...
خودکشی نوعروس بعد ازدواج در عشق هیجانی!
به گزارش رکنا، زن 21 ساله ای که مدعی بود از ترس مرگ با کابوس های وحشتناکی درگیر شده است، درباره سرگذشت عبرت آموز خود به مشاور و مددکار اجتماعی معراج مشهد گفت: پدرم به شغل شریف پاکبانی در شهرداری مشغول است و مادرم نیز به دلیل سکته مغزی چند سالی گوشه اتاق افتاده بود و به سختی روزگار می گذراند و به دلیل همین بیماری در همان سنین جوانی من و دو خواهر و برادرم را تنها گذاشت و از دنیا رفت. آن زمان در یکی ...
فرازهایی از وصیت نامه شهید غلامحسین دهقان طرزجانی
نژاد اشعار روح بزرگ مؤمن را بخواند. پدرم در مدح حضرت مهدی (عج) اشعار بخواند و پدر مسعود آخوندی برای حاضران سخنرانی نماید و در آن دعا به جان ام عزیز نماید. در طول این مدت هیچ کس از فامیل ها لباس سیاه نپوشند چون مطمئنم که در پیش خدای خود رو سفیدم. پدرم از همه بخواهد که به او تسلیت نگویند؛ بلکه تبریک بگویند. مادرم نیز به خواهران و مادران دیگر خوش آمد گوید. شب ...
فرار سیاه یک زن از خانه شوهر به کلانتری ! / سرنوشت وحشتناکی دارم !
خریدند و مرا به خانه بخت فرستادند. من و شوهرم زندگی مشترک خود را در زیرزمین کوچک خانه پدر شوهرم آغاز کردیم. خانه ای که رفت و آمد وقت و بی وقت دو جاری و خواهر شوهرم و بچه های آنها در آن آرامشم را بر هم می زد. سر همین مسائل و با توجه به دخالت های دیگران در زندگی ام، با شوهرم اختلاف پیدا کردم.بگو و مگوهای ما به گوش اطرافیان هم رسید. مادرم می خواست از من حمایت کند و از طرفی خانواده شوهرم ...
اعتراف به قتل همسر به خاطر عذاب وجدان
را به اتاق خواب بردم و روی تخت خواباندم. وقتی شب پسر و دخترم به خانه آمدند گفتم مادرشان سردرد دارد و دارو خورده و خوابیده است و از من خواسته او را برای شام بیدار نکنم. به فرزندانم گفتم سروصدا نکنید تا مادرتان بیدار نشود و آن ها هم به حرف های من اعتماد کردند و بعد از خوردن شام به اتاقشان رفتند و خوابیدند. نیمه های شب وقتی همه خواب بودند، جسد را داخل گونی گذاشتم و با آسانسور به پارکینگ خانه بردم و ...
اخبار حوادث امروز 4 تیر 1402 از تجاوز مرد شیطان صفت به منشی جوان در گلخانه توت فرنگی تا خودکشی مرد جوان ...
حادثه یک نفر کشته و یک نفر هم مجروح شد. جنایت خانوادگی در خمینی شهر/ خودکشی مرد جوان پس از قتل پدر و مادر و خواهرانش دادستان عمومی و انقلاب خمینی شهر از قتل چهار عضو یک خانواده غیربومی ساکن این شهرستان توسط فرزند این خانواده خبر داد. درگیری خانوادگی در باغ گیلاس به قیمت جان 3 جوان تمام شد فرماندار صحنه گفت: به دنبال اختلاف خانوادگی سه جوان به قتل رسیده ...
سرگذشت دختر 8 ساله که از پرورشگاه فرار کرد
خودش را شناخت، یک سؤال بی جواب در ذهنش بود: چرا باید بین این همه خانواده، بچه پدری فقیر باشم. کالین فقط زمانی می خندید که سیر بود؛ فرقی نداشت چه غذایی بخورد، حتی نان خالی. مادرش خیلی زود مرد و او را با پدر معتاد و فقیر تنها گذاشت. 8 ساله بود که از خانه شان بیرون رفت تا به دور از فضای سرد و بی محبت خانه کثیفشان باشد. به خانه ها سرک می کشید تا خدمتکاری کند اما هیچ کس ...
شناسایی پیکر شهید از روی جوراب های برادر
صمیمی در مورد حس و حال خود و مادرش هنگام مواجه شدن با پیکر بردارش توضیح داد: عاطفه برادری را نمی شود پنهان کرد؛ من، چون در ستاد فرماندهی لشکر بودم و بیشتر رزمندگان را می شناختم و شهادت آن ها را دیده بودم برای فقدان او ناراحت بودم؛ اما از اینکه به شهادت رسید خوشحال شدم که خدا ما را جزو خانواده شهدا قرار داده است، خانواده و بستگان پدر و مادرم بیش از 20 شهید تقدیم انقلاب و دفاع مقدس کردند من هم آمادگی ...
کودکانی که ابرقهرمان شدند
را گرفت. مرکز پلیس، بفرمایید. این جمله ای بود که کودک از آن طرف خط شنید. ایزابلا با همان لحن کودکانه اش گفت: مادرم بیدار نمی شود . با ردیابی تماس ایزابلا، ماموران پلیس خیلی سریع خودشان را به خانه آنها رساندند، کمی بعد هم نیروهای امداد از راه رسیدند و جان مادرش را نجات دادند. جاستین بورون به همراه میشل، پسر هشت ساله اش سوار کامیون شدند تا با هم به مزرعه بروند. این پدر و پسر ...
تصاویر همه پادشاهانی که مومیایی شدند
...، در رسانه های مختلف دنیا منتشر می شود و علاقه مندان تاریخ دوران کهن را خشنود می کند. دراین گزارش به سراغ معروف ترین مومیایی های کشف شده دنیا رفته ایم: ستی اول یکی از مشهورترین مومیایی های پیدا شده است که تا به امروز تحقیقات زیادی روی آن انجام شده. او یکی از فراعنه مصر باستان و پسر رامسس اول و پدر رامسس دوم است. تاریخ نگاران برای سال های فرمانروایی او تاریخ های متعدی را ذکر می کنند ...
گفت وگو با یک منتقد نظام | شهاب الدین حائری: رهبری و تاجزاده در حال پیش بردن مردم سالاری هستند
شما نمی پذیرم. در سال 77 قتل های زنجیره ای را داشتیم. حائری شیرازی: حائری شیرازی: با آن برخورد شد. در اتفاقات پاییز 1401، بالغ بر 200 نفر در خیابان کشته شدند چه کسی دستگیر شد؟ 25 نفر در نماز جمعه زاهدان کشته شدند و ماموران هم کسانی که مجرم بودند را دستگیر کرده اند، چرا آنها را قصاص نمی کنند؟! مگر نمی گویید به خاطر اینکه در قتل روح الله عجمیان چند نفر مسبب آن بودند برایشان حکم ...
تصاویر عجیب از لباس های عروس مردانه!
عجیب درباره پرونده قارچ جادویی یک موجود عجیب از دوران هخامنشی وقوع تندباد لحظه ای در مرکز و نیمه جنوبی تهران رازگشایی از جسد سوخته در جاده چالوس بازیگر زن سینمای ایران، به کما رفته جمع آوری و بازگشت 90 هزار تبعه افغان به کشورشان واژگونی تانکر حامل بنزین در اتوبان گزارش کامل از گزیده خبرهای امروز تابناک با تو را با کلیک بر تیتر آن ...
راز قتل جوان بسیجی در هاله ای از ابهام
بازجویی ها به قتل پسر جوان اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت. بالاخره مرد معتاد در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند. پدر قربانی گفت: پسرم بی دلیل در ناآرامی های خیابانی کشته شد. ما نمی دانیم متهم با چه انگیزه ای پسرم را کشته است؛ اما حاضر به گذشت نیستیم و برایش قصاص می خواهیم. وقتی عزیز روبه روی ...
اخبار حوادث امروز 3 تیر 1402 از دستگیری قاتل علیرضا شهریارپناه دروازه بان مس کرمان تا شهادت گروهبان یکم ...
جسدش را به آتش کشید پسر جوان که با ادعای بدرفتاری های پدرش او را به قتل رسانده و جسدش را در جاده چالوس آتش زده بود، با درخواست خواهرانش به قصاص محکوم شد. قضات، همسر مقتول را هم به 10سال زندان محکوم کردند. میلاد، استقلالی دو آتشه فرشته نجات بیماران شد خانواده هوادار دو آتشه تیم فوتبال استقلال بعد از مرگ مغزی او در اقدامی خداپسندانه اعضای بدنش را به بیماران اهدا کردند ...
درخواست قصاص برای برادر قاتل/ پسر جوان پدرش را کشت و جسدش را به آتش کشید
حادثه 24 - پسر جوان که با ادعای بدرفتاری های پدرش او را به قتل رسانده و جسدش را در جاده چالوس آتش زده بود، با درخواست خواهرانش به قصاص محکوم شد. قضات، همسر مقتول را هم به 10سال زندان محکوم کردند. تحقیقات جنایی در این پرونده از تابستان دو سال قبل و با کشف جسد سوخته مردی در جاده چالوس آغاز شد. ماموران با بررسی پرونده افراد ناپدیدشده به مرد 57 ساله ای به نام ابراهیم رسیدند که دخترش ...
قتل و آتش زدن پدر؛ انگیزه پسر جوان چه بود؟
چشمانم به شدت کتک زد و مرا از خانه بیرون انداخت. با اینکه مادرم مقصر نبود اما پدرم باز هم او را کتک زد. او ادامه داد: از رفتارهای پدرم عصبی و خسته بودم و از او پر از نفرت شده بودم. به همین خاطر نقشه قتل پدرم را کشیدم تا او را برای همیشه از زندگی حذف کنم. من به پدرم قرص خواب آور خوراندم و وقتی بیهوش شده بود او را به جاده چالوس بردم و با کمک مادرم جسد را آتش زدیم و به خانه برگشتیم. ...
پولدار هستیم اما خوشبخت، نه!
...> *چرا احساس خوشبختی نداری؟ پدر و مادرم با هم حرف نمی زنند. هیچ وقت نشده ما سر یک میز غذا بخوریم. من وقتی دلم برای خانواده تنگ می شود خانه خاله ام می روم. او شوهر ندارد ولی با دختر و پسرش خیلی خوشبخت است. شوهرش دو سال قبل فوت کرد. وقتی احمدآقا بود هم خوشبخت بودند، همیشه با هم غذا می خوردند و مسافرت می رفتند. احمدآقا همیشه با خوشرویی با من صحبت می کرد. من بیشتر خانه خاله ام بزرگ شدم. ...
روایت تلخ بازیگر انگلیسی از آزار و اذیت پدرش!
اوقات شب ها مرا در خانه حبس می کرد در حالی که تنها یک بسته بیسکوئیت داشتم”. پدرش او را معمولا با سیلی یا از طریق هل دادن کتک می زد و تنبیه می کرد و گاهی با چوب او را با صد ضربه کتک می زد و اگر گریه ای در کار بود تعداد ضربات را دو برابر افزایش می داد. او می گوید: “پدرم حین کتک زدن می گفت بدان خاطر که مرا دوست دارم کتک ام می زند”. او می گفت اگر مادرت به اندازه من تو را دوست داشت ...
مریم مومن بتمن شد | خانم با این لباس و تیپ عجیبش حسابی سوژه شد
اولین تجربه بازیگری مریم مومن اولین بار در سال 1382 وقتی تنها 5 ساله بود در فیلم کوتاه پسر عموی پدرش ایفای نقش کرد که از همانجا علاقه به بازیگری در وجودش شکل گرفت. تنها کسی که از او حمایت کرد خاله اش بود که باعث ورودش به بازیگری شد. شروع تئاتر مریم مومن در کودکی بازیگری برایم جذابیت داشت به همین خاطر از سال دوم راهنمایی کارم را شروع کردم و در این سال ...
رابطه سیاه مرد متاهل با خانم فروشنده مغازه اش ! / آقای رییس لو رفت !
. به خاطر فرزندم پدر و مادرم نیز مرتب می گفتند، مواظب باش نزد بستگان آبروریزی نشود. بنابراین به خاطر آینده فرزندمان کوتاه آمدم و تحمل کردم. حضور آن زن مثل خوره به جانم افتاده بود. کامبیز رفته رفته به بهانه اینکه مشتری داشته، بیشتر اوقات دیر وقت به خانه می آمد و حتی برخی شب ها هم به بهانه اینکه نزد دوستانش می رود، به خانه نمی آمد. زندگی ام کم کم داشت از بین می رفت. از یک طرف ...
زن جوان: شهرام شبها از پنجره به اتاقم می آمد و....
زن 46 ساله گفت: هنوز 13 سال بیشتر نداشتم که مادرم را به دلیل سکته قلبی از دست دادم و در خانه تنها ماندم، چرا که برادر و خواهرانم ازدواج کرده بودند و در شهر دیگری روزگار می گذراندند. آن زمان همه امور خانه داری را به تنهایی انجام می دادم تا پدرم احساس دلتنگی نکند. خلاصه 3 سال بعد و در حالی که به سن 16 سالگی رسیده بودم روزی برای خرید مایحتاج زندگی به تنها فروشگاه رفتم و در آن جا با نگاه های عاشقانه ...