400 آقاسید کوچولو عید ولایت را جشن گرفتند
سایر منابع:
سایر خبرها
چند روایت معتبر زنانه از جنگ 33 روزه و از قلب لبنان
لباس سفید وارد آن شدم و حالا مجبور بودم همه چیز حتی خاطراتم را بگذارم و جان بچه ها را بردارم و بروم. یعنی دوباره روزی به این خانه بر می گشتیم؟ یعنی دوباره صدای خنده دخترها باغچه کوچک خانه را پر می کرد؟ یعنی دوباره شوهرم را می دیدم که دارد در باغچه بزرگ خانه نهال سیب و زیتون می کارد؟ نمی دانم. شاید خانه به دست اسرائیلی ها می افتاد و درش را به زور سلاح باز می کردند و شیشه هایش را می شکستند و تمام می ...
چشمان شهیدِ سراوانی، آبرویم را خرید
ه می دهید روی ماشین تان یا علی بنویسم؟ نگاهش کردم، یک دستش شکسته بود در دلم گفتم با دست شکسته! تا خواستم به خودم بیایم، چند نفر سر ماشین ریختن و برچسب یا علی را به شیشه ماشین چسباندند. جشن غدیری برپاست، از کجایش بگویم! هنوز چند قدمی نرفته بودم که لیوان های رنگارنگ شربت در گرمای بی رحم شب های تابستان به رویم چشمکی زدند، لیوان را برداشتم و از هُرم وجودم با خنکای شربت های میهمانی بابای ش ...
زندگی با طعم یک بار مصرف
روزنامه ایران: پشت دیگ های نذری چند پسر جوان مسئول پر کردن ظروف یک بار مصرف ازغذایی هستند که حاج مهدی 10 سالی است متولی آن است. عابران یکی یکی برای گرفتن آن صف می کشند و برخی بعد از خوردن نذری آن ظرف را به گوشه ای از خیابان پرت می کنند. مریم امینی امروز یک دورهمی با دوستانش ترتیب داده و برای سهولت ترجیح می دهد از ظروف یک بار مصرف استفاده کند. سطل زباله در مطب دندانپزشکی پر شده از ...
موکب الویه در ری/وقتی محمدطاها به مهمونی10کیلومتری غدیر نرسید
تر آن هم اطعام است؛ با شکلات و شیرینی، میوه و ساندویچ و لقمه و غذا. بچه ها عیدی سادات هم دست به نقد هستند. مرد مسنی با موهای جوگندمی، نزدیک سقاخانه می شود. شال سبز دور گردنش حکایت از سید بودنش دارد. یک دسته دو هزار تومانی شق و رق را از جیب کتش درمی آورد و می گوید: بچه ها عیدی . بچه ها دورش را می گیرند و به سرعت پول ها ته می کشند. آن هایی که بی نصیب مانده ...
اولین جشنواره مردمی سادات محلّه ما در قم
مهدی حیدرزاده مداحی کرد و گروه سرود رایت الهدی، تیم ورزش زورخانه ای به اجرای برنامه پرداختند. همچنین اجرای جذّاب عمو روحانی، شور و نشاطی را در بین خانواده ها، خصوصا بچه ها، ایجاد کرد. خاطر نشان می شود؛ اولین جشنواره ی مردمی "سادات محلّه ما" به همّت گروه جهادی و خیریه شهید محمدرضا شفیعی و با مشارکت تشکّل مردمی "همسایگان محلّه بنیاد" و "حوزه مقاومت بسیج شهید بهشتی"، "سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری قم" و "تیپ 83 امام صادق علیه السلام"، همزمان با عید غدیر خم در محله ی بنیاد قم، برگزار شد. انتهای پیام/ ...
مهمانی غدیر؛ لطفا زیاد تکرار شود!
آن در این دو سال مشخص است که مدیریت اجرایی و حمایت های معنوی خوبی برنامه ریزی و انجام شده است، چرا که این محفل، جشن خود مردم است و نگاه دولت به آن صرفا در حد نکات ارشادی و حمایتی است. عقیده ام این است که چنین گردهمایی بزرگی باید در طول سال ها تکثیر شده و نسل به نسل بین نوجوانان و کودکان ادامه داشته باشد. نقش رسانه ها در ایجاد نشاط اجتماعی مجید ابهری، کارشناس اجتماعی با توجه به ...
تهران به روایت نواده مظفرالدین شاه | ماجرای جالب اولین آدامسی که دست تهرانی ها رسید | روایت قحطی، بیکاری ...
. در آنجا معلمی را تجربه کردم. در مدرسه ای در قاهره (ویکتوریا کالج که به زبان انگلیسی بود) درس دادم. البته آنجا متوجه شدم معلمی علاقه ام نیست. دانش آموزانم بچه های سیزده چهارده ساله بودند و من احساس می کردم بچه ها چیزی یاد نمی گیرند (با خنده). خلاصه از آن کار بیرون آمدم. مادر من از رفتنم به مصر ناراضی بود. مرگ پسرم باعث شد تصمیمم به برگشت قطعی شود و به ایران آمدم. بعداً هم آن آقا ازدواج ...
از تهران تا برن
، در این جشنواره حضور دارم و حالا قرار است ما چند نفر برای اولین بار از نزدیک یکدیگر را ببینیم و البته روسیو و دنیل پونتاس را؛ زوج روزنامه نگاری که مدیران این جشنواره هستند. انگلیسی من خیلی ضعیف است و برای همین یک دختر جوان ایرانی که متولد سوئیس است، مرا همراهی می کند. ندا یک سرهمی مشکی به تن دارد. موهای بلندش را باز گذاشته و با عینک آفتابی آن را مهار کرده که روی چشم ها و صورتش نریزد. وقتی به هتل ...
عهد می بندم/ با اجازه بزرگ ترهای مهمونی 10 کیلومتری؛ بله!
و عید را تبریک می گفت. همان ابتدای راه یک گروه از بچه های قد و نیم قد سرود می خواندند. هیچ چیز شبیه عصرهای همیشگی این خیابان نبود. غرفه های بسیار، وسایل بازی کودکان، گروه های هنری و نمایشی، پذیرایی ها و خوراکی های مختلف و لذیذ و البته، شلوغی بی سابقه! اینجا قرار بود بزرگترین جشن برای ولایت امیرالمومنین برگزار شود؛ یک مهمانی ده کیلومتری! عهد می بندم ... بین شلوغی گم شده بودم ...
میهمانی ای به وسعت تمام ایران و روزی که حرف کودکان خریدار داشت
ایستگاه نقاشی داریم، وقتی بچه ها نقاشی بکشند، به آن ها هدیه ای می دهیم. امروز حرف کودکان خریدار دارد آنچه که در این موکب به چشم می خورد، ذوق بچه ها است، ذوقی که از پدر و مادرانشان زیاد تر است و خنده از لبانشان کنار نمی رود. برخی بچه ها به سوی بازی ماروپله غدیری می روند و تاس پرتاب می کنند، انگار این جشن اول و آخرش برای کودکان است و امروز قرار است حرف، حرف کودکان باشد. ...
حرف های ضدونقیض، مردم را دین زده می کند
، کارشناس معارف اسلامی تلاش کرده است با برقراری رابطه واقعی با مردم و برگزاری برنامه های شاد برای همه گروه های سنی و عموم مردم، مسائل دینی را به صورت جذاب و اثرگذار برای آن ها بازگو کند تا جایی که برخی او را به نام آخوند خنده و طنز ایران می شناسند. به منظور آسیب شناسی رابطه مردم و روحانیت در جامعه امروز جوان با وی گفتگو کرده است. اگر وضعیت امروز جامعه را با گذشته مقایسه کنیم می بینیم رابطه ...
خنده دارترین حکایتهای ملانصرالدین / حکایت آب رفتن روزها از ملا نصرالدین
حکایت و داستان های کوتاه و آموزنده از ملا نصرالدین را در اینجا بخوانید. چند نفر بر سر این که چرا روزهای زمستان از روزهای تابستان کوتاهتر است باهم بحث و جدل کردند و چون به نتیجه ای نرسیدند رفتند پیش ملا و گفتند: ملا قضیه از این قرار است حالا بین ما داوری کن و بگو که کدام یک از ما درست می گوییم. ملانصرالدین گفت: این که معلوم است! مگر وقتی پارچه را آب می کشند کوتاهتر نمی شود ...
جشن پیاده روی بزرگترین معارفه هستی
پیراهن های بلند سفید پوشیده بودند. همه یک خانواده شدند نوای تلاوت قرآن در سراسر مسجد پیچید؛ و پس از آن به احترام سرود ملی ایستادیم. موزیک نظامی تیپ 21 امام رضا علیه السلام، برنامه شروع پیاده روی را به مولودی خوانی اتصال داد. بچه ها آرام و قرار ندارند؛ و مدام از مادرهایشان می پرسند: کی می ریم پیاده روی؟ بلند گوی مولودی خوانی به دست سخنران می رسد، و در مورد مراسم و ...
بازیگر معروف سریال های طنز: نباید یک لکه سیاه در زندگی ام باقی بماند
بچه ها از مدرسه می آمدند و می رفتند بازی می کردند، اما من از مدرسه می رفتم سر کار؛ دست فروشی می کردم. همیشه به طنز می گویم من همه دوره های تحصیلی ام را پنج ساله گذرانده ام؛ ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و حتی دانشگاهم، هر کدام پنج سال طول کشید. وقتی وارد سینما شدید چه کسی مشوق شما بود؟ پدرم فیلمساز بود، اما با بازیگر شدنم مخالف بود، چون چشم من انحراف دارد. می گفت که می روی نقش ...
امیرغدیر| قهقهه های آق داش در بزنگاه یوم العید
21 ندارد و مسجدی که سال به سال دَر آن باز نمی شود، به بچه های قد و نیم قد و قوس خنده ماسیده و بی رمق و روستایی که هیچ کجای نقشه نیست در آخر هم انتظار یک کار کارستان. من صفیر شدم و گوش به گوش تب و تاب دلم را رساندم، دست آخر در همان بزنگاه یوم العید هیأتی خانوادگی با اعوان و انصار و کوله باری از محبتِ نشات گرفته از یوم الله سرازیر محرومیت و مسجد تک و تنهای آق داش شدند تا بسازند هر آنچه ...
خواهرانه ای با عطر توت فرنگی کاغذی!
. حالا تقریبا ساعت از هشت گذشته بود و با بچه ها راه افتادیم به سمت پیاده راه شهر رشت، بچه ها نگران بودند که برنامه شان با مهمانی یک کیلومتری که در پیاده راه رشت در حال برگزاری بود تداخل پیدا نکند و مورد استقبال قرار نگیرد. آخر پیاده راه خودش هم غوغایی بود و همه از این مهمانی بهره می بردند. مثلا ما یک رسم خوراکی داریم در رشت، شب ها همیشه باقالی فروش بازار رشت با گاری اش یک گوشه ...
دردسر ازدواج مدیرعامل یک شرکت با دختر توهمی
...> زن، اضافه کاری می گیرم تا شرمنده شما نباشم و...حرف هایی تکراری که در هفته بارها می شنیدم، وقتی از مامان نرگس می پرسیدم واقعاً به پدرم شک دارد، می خندید و می گفت: پاک تر از این مرد، سراغ ندارم، آَقا است! نمی دانم مرض بود که نمی گذاشت آب خوش از گلوی این شوهر پاک پایین برود. وقتی به سن جوانی رسیدم، پدرم موسفید و مادرم غرغرو شده بود، پیرمرد فقط می خندید، زودتر از آنچه که باید پژمرده شده ...
روایتی از میهمانی بزرگ لُرها
می گیرم تا برای پیاده روی حدود سه کیلومتری انرژی داشته باشم. اینجا همه خالصانه برای خدمت به دوستداران علی پای کار هستند، از پسر بچه 7 ساله تا پیرمرد 70 ساله، همه دلشان می خواهند خدمت کنند. کمی که جلو تر می روم، با صحنه ای روبرو می شوم، فردی که روی ویلچر نشسته کفش از پایش درآمده، می خواهم خم شوم و کمکش کنم که مردی زودتر از من دست به کار می شود و کمکش می کند. ترافیک ...
روایت ساختمان 48 ساله بن بست کتابخانه
...، چند وقت پیش مادری به من گفت 20 ساله اینجام اما نمی دونستم کانون و کتابخانه اش اینجاس. از پروانه سادات سلیانی، مسئول مرکز شماره دو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درباره داشته های کتابخانه پیگیر شدم طبق گفته های این کتابدار؛ کتابخانه مرکز شماره دو کانون در فضایی نزدیک به 1000 متر، 13 هزار جلد کتاب را در خود جای داده و 500 نفر عضو کودک و نوجوان، پای ثابت این کتابخانه ...
مشهد غرق در شادی غدیر |چند روایت از برنامه های متفاوت همشهری هایمان در عید غدیر
...> او در ادامه حرف هایش می گوید: یکی از ویژگی های جشن های دودقیقه ای این است که مخاطبان تکراری نیستند و از قشر های مختلف جامعه با فرهنگ های مختلف شاهد تماشای جشن های دودقیقه ای هستند که تا اینجا با خنده ها و تشکر های پی درپیشان شاهد رضایت نسبی شان بوده ایم. عیدی برای آزادی 42 زندانی جرائم غیرعمد این روز ها و شب ها بعضی افراد از قبل برنامه ریخته اند تا سری به پدر و مادرشان یا ...
قرار عاشقان علی (ع)
گذشته 2000 بطری شربت خنک را مزین به نوشته های به عشق مولا علی، هواتو دارم رفیق حوالی ظهر که هوا هم بسیار گرم بود، تقدیم به کارگران ساختمانی کردیم. همین طور برنامه دیگری داشتیم در محرم سال گذشته که ساندویچ هایی را تهیه کردیم و نیمه های شب میان پاکبانان و کارگران توزیع کردیم. فقط به عشق بچه شیعه او ضمن اشاره به اهمیت تأثیر بزرگداشت چنین اعیادی در جامعه پذیری کودکان ...
خبر خوب اینکه دین کامل شد
، قشنگ تر اینکه اهل دلی آن را ثبت کرده و حال ما داریم برایتان روایتش می کنیم. جشن عروسی غدیری یک زوج سادات از اهالی روستای برگه گهرباران ساری در مسجد عروسی خوبانه، ان شالله مبارکش باد با وجود این خبر شیرین، باز هم تن تان به ناز طبیبان نیازمند مباد و اوقاتتان همه به شادی و وصل باشد الهی. حرف از وصل و وصال رسید. بشنوید از زوج سادات روستای برگه گهرباران ساری که قرار ...
سر بر آستان غدیر امیرالمؤمنین
... در خانه او، صندوق هایی وجود دارد که در طول سال برای برگزاری جشن عید غدیر، پس اندازهای خانواده جمع می شود. روزی که فرزندان او لباس نو به تن می کنند و هرساله به انتظار هدایای ویژه پدر و مادرشان هستند. صدیقه کرمی با تأکید به علاقه دیرینه اش برای پرداختن به گرامیداشت غدیر بیان کرد: در همان سال ابتدایی ازدواجمان به همسرم گفتم چرا شما سادات صرفا پول نقد به مردم هدیه می دهید؟ بهتر نیست ...
علی نیک رفتار و فتاح ذی نوری عکاسان سال سینمای ایران شدند
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی انجمن صنفی عکاسان سینما، شب گذشته 16 تیر ماه اختتامیه هشتمین مسابقه و جشن عکاسان سینمای ایران در پردیس و گالری ملت برگزار شد. در ابتدای این مراسم محمدحسن هندی دبیر این رویداد گفت: خوشحالم بعد از وقفه ای دوساله امروز شاهد برپایی هشتمین جشن عکاسان سینما هستیم. جشن و مسابقه ای که 21 نفر از همکاران عزیزم با 43 مجموعه در بخش اصلی و 9 مجموعه در بخش ...
سنگ تمام بوشهری ها برای امیر غدیر +عکس
خبرگزاری فارس - بوشهر، سارا طاهری: سرها به آسمان، چشم ها خیره به نورافشانی شب غدیر بر فراز آب های خلیج فارس بود، خیابان های منتهی به میدان محل برگزاری جشن شلوغ بود، همه با خانواده و فرزندانشان راهی مراسم می شدند، پرچم سبز با نام مولا علی در میدان به اهتزاز درآمد، برای لحظه ای، زیبایی دریا زیر این نورافشانی جلوه می کرد. نوای حیدر حیدر گروه های سرود به مناسبت جشن به امامت رسیدن مولایمان ...
جشن های بزرگ عید غدیر در 88 نقطه استان مرکزی / سفره اطعام علوی پهن شد + فیلم
، دهیاران، گروه های مردمی در تمامی روستاهای استان در روز عید غدیر پهن می شود. وی افزود: پویش "اطعام همسایه" نیز در دستور کار قرار دارد، در این پویش همه دلدادگان و عاشقان اهل بیت که علاقه مند هستند در روز عید غدیر اطعام علوی داشته باشد یک وعده غذا به همسایه خود اهدا کنند و در این پویش شرکت داشته باشند. دبیر بنیاد غدیر استان مرکزی تصریح کرد: پویش بعدی "یک دقیقه با سادات" است ...
سنگ ِ تمام استانِ یک دست شیعه برای امیرالمومنین(ع)
...> توزیع 30 هزار پُرس غذا در مهمانی غدیر شهرکرد بعد از نماز هم مراسم ادامه داشت قرار بود از تمام حاضران با توزیع غذا پذیرایی شود و کسی از این سفره دست خالی برنگردد. بوی کباب هم دیگر از همه جا بلند شده بود و حسابی جلوی موکب ها شلوغ شده بود مگر می شود اهل چهارمحال و بختیاری باشی و کباب دوست نباشی با بویش هم آب دهانم حسابی جمع می شود چه برسد که لقمه ای هم نصیبم شود. ...
درباره همت فاطمه سریرپور در کارآفرینی و احیای صنایع دستی منطقه اش؛ خودم را باور کردم
خانه ما به نوعی پاتوق اهالی برای کارهای مختلف بود، چون نگاه پدرم این بود که آدم باید خیرش به دیگران برسد. پدرم همیشه به من می گفت دوست دارم یک روز یکی از زنان موفق کشور شوی تا به مملکت خدمت کنی. این گفته سرلوحه زندگی من قرار گرفت و متوجه شدم پدرم آدمی است که آبادی روستا را بر هر چیزی ترجیح می دهد و سعی می کند برای روستایش کار کند تا فرد و شخص خودش. من هم اگرچه نتوانستم زن موفقی برای مملکت باشم اما ...