عروس فراری ترنس از کار درآمد/شب عروسی چه شد!
سایر منابع:
سایر خبرها
دخترم گفت ناپدری اش به او علاقمند شده و پیامک های نامشروع برایش می فرستد
... زندگی فلاکت بارم هر روز بدتر می شد تا این که بعد از 13 سال زندگی مشترک از او طلاق گرفتم و حضانت دخترانم را در قبال بخشش مهریه پذیرفتم و به خانه پدرم بازگشتم. با شرکت در کلاس های آموزش خیاطی کار و کاسبی به راه انداختم و سعی کردم زندگی گذشته را فراموش کنم. در این مدت خواستگاران زیادی داشتم، اما همه فکر و ذهنم تربیت و تحصیل دخترانم بود تا این که یکی از مشتریانم مرا برای پسرش خواستگاری کرد ...
مالدینی نمی رفت، در میلان می ماندم!
ماکرز در مورد حضور در بولونیا و تمرین با این تیم توضیح داد:" احساس خوبی دارم، با اینکه در اولین جلسه تمرینی کمی مچ پایم پیچ خورد و آسیب دید. سعی میکنم برای بازی مقابل هلاس ورونا آماده باشم." او در رابطه با علت تصمیمش به ترک میلان هم به خبرنگاران پاسخ داد:" در مورد میلان، قبل از جدایی مالدینی فکری برای جدایی نداشتم. با این حال، زمانی که او رفت، چند تغییر ایجاد شد و تصمیم گرفتم به دنبال ...
به خاطر خیانت هایم در آتش عذاب وجدان می سوزم
لباس هایی را پوشید که از خانه پدرش آورده بود ولی هیچ وقت به خاطر نداری سرزنشم نمی کرد. بالاخره با به دنیا آمدن فرزندانم اوضاع زندگی من نیز رنگ پیشرفت به خود گرفت تا جایی که نه تنها وضعیت حقوقم بهتر شد بلکه خودم به طور مستقیم وارد بازار کار شدم و با اعتبار نام آن شرکت و تجربه ای که اندوخته بودم با یک انگیزه قوی شروع به درآمدزایی کردم ، طولی نکشید که ورق برگشت و من با فروش چند واحد ساختمانی به درآمد ...
مجموعه اربعین روایت کودک 8 ساله از کربلا برای کالیفرنیا است
پیشنهاد به من داده شد و فرصت چندانی برای مقدمات نداشتم. براساس پژوهش های مختصری که داشتم، احساس کردم ما روایت کودکانه از حضور در این مسیر نداریم. اینکه از زاویه نگاه یک کودک یا نوجوان به این پیاده روی نگاه کنیم و همین ایده شد پایه شکل گیری روایت این مستند. فیلمی که قرار است به کالیفرنیا ارسال شود این مستندساز گفت: پسربچه ای 8 ساله به نام نیکان را محور روایت خودم قرار دادم و از ...
گاو و گوسفند فروختیم و آمدیم/ ما با هم، برادریم!
بار هم کابل و هرات را نمی بینند. بعضی سال ها آنقدر برف می بارد که جاده ها تا ماه ها مسدود می شوند. ولی همین مردم به خاطر سفر کربلا همه سختی ها را به دوش می کشند و از جای جای افغانستان راهی کربلا می شوند . می پرسم شما چه سختی کشیدید؟ جواب می دهد: گاو و گوسفند فروختم کاکای من! چیز دیگری نداشتم که خرج سفر کنم. دفعه قبلی سه تا گوسفند فروختم، این بار ماده گاوی که به ما شیر و ماست می داد ...
این زن در کارهای کثیف شوهرش نقش داشت ! / راز خانه ای که مشتری داخلش می رفت !
از دست داد. من هم که به شغل بنایی ساختمان روی آورده بودم بعد از ازدواج راهی مشهد شدم تا در این جا سرکار بروم، ولی درآمدم کفاف هزینه های اعتیادم را نمی داد این بود که به خرده فروشی مواد مخدر روی آوردم و در مدت کوتاهی توسط پلیس دستگیر و راهی زندان شدم، اما چون سابقه کیفری نداشتم بعد از چند ماه مورد عفو قرار گرفتم و آزاد شدم. با وجود این باز هم سراغ مواد مخدر رفتم و اعتیادم را ...
عهد 25 ساله نانوای محله نواب
عنوان فرزند آخر خانواده همیشه عصای دست او در مغازه نانوایی بودم. سال 1365 برای خدمت سربازی به یک شهرستان دور رفتم. آنجا در غربت و تنهایی دچار بیماری و مدتی در بیمارستان بستری شدم. پس از مرخصی از بیمارستان هیچ پولی در جیب نداشتم. کمی در شهر گشتم تا راهی برای برگشت به تهران پیدا کنم. در همان حال از کنار یک نانوایی سنگکی گذشتم. بوی نان که به مشامم خورد تازه فهمیدم چقدر گرسنه هستم. دیگر نای رفتن ...
عاقبت بوکسور خیابانی در بین الحرمین چه شد؟
پارک محله مان که اصلا محیط مناسبی نداشت. همه جور آدمی در آن محیط بود. روایت فصل اول قصه زندگی فیروز نظامی می رسد به این نقطه؛ به لبه پرتگاه. *من بوکسور خیابانی شدم! یکی از بچه های شر محل، داخل همان پارکی که گفتم محیط خوبی نداشت، بوکس آموزش می داد. پیش خودم گفتم من که از باشگاه و کشتی خیری ندیدم. تصمیم گرفتم بوکس یاد بگیرم. نزدیک یکی دو سال در همان پارک بوکس بازی کردم. صبح ...
بیوگرافی مرتضی امینی تبار بازیگر افغان از تئاتر تا شهرت با عکس
مقابل کدام یک از بازیگرهای سریال سخت تر بود و چرا؟ آقای چنگیزیان، چون از ابتدای شروع فعالیت تئاترم اجراهای موفق و بازی های درخشان ایشان روی صحنه را دیده بودم. اجراهای درخشانی که بازی های تحسین برانگیزی از او را در خاطرم نگه داشت. از طرفی به عنوان میثم رابطه خوبی با شخصیت ناصر نداشتم و از طرف دیگر محو بازی بازیگرش می شدم و استرس می گرفتم. محمدحسین مهدویان چقدر روی جزئیات ...
دسیسه شیطانی مرد دزد برای زن جوان/زنی نداشتم!
مادرم سال 1361 از افغانستان به ایران مهاجرت کردند و من در مشهد متولد شدم. پدرم کارگر ساختمانی بود و به سختی هزینه های خانواده 10نفره ما را تامین می کرد. با وجود این من تا مقطع دیپلم در شهرک مهرگان تحصیل کردم ولی هیچ گاه آرزوهای بلندپروازانه ای نداشتم و اهل رفیق بازی هم نبودم. بالاخره هفت سال قبل با دخترعمویم ازدواج کردم و صاحب یک پسر و یک دختر شدم. با آن که پدرم بنا بود و برخی از هم وطنانم ...
سارقی که مو می دزدد
...: از مدرسه به سمت خانه می آمدم، مدل ماشین را بلد نبودم؛ اما شیشه های دودی داشت. با نشان دادن چاقو من را سوار ماشین کردند... یک خانم و یک آقا بودند. وقتی سوار شدم، دو دختر دیگر هم در ماشین بودند و فقط گریه می کردند. مرد سیاه و بزرگ با چاقوی بزرگ تهدید می کرد کسی حرف نزند. چند محله که دور شدیم کاغذی را برد تا چند نفر امضا کنند و دوباره سوار ماشین شد، کمی که گذشت همان مرد کیسه ای دسته دار برداشت و ...
ساده زندگی کنید تا خوشبخت باشید | تجملات از هر دری بیاید، صله رحم از در دیگر بیرون می رود
دولت و حکومت نداشتم. با ارادتی که به اهل بیت(ع) داشتم و دارم، دلم نمی آمد شب قدر باشد و ما دست روی دست بگذاریم. دوستان شربیانی را که آن زمان به صورت پراکنده به تهران قدیم آمده بودند دور هم جمع کردیم، مجلس عزا راه انداختیم و هیئت را برگزار کردیم. آن وقت ها جمعیت شهرری زیاد نبود و همه بی ریا در 2 اتاق می نشستند و عزاداری می کردند. همان 2 اتاق تو در تو شد سنگ بنای هیئت شربیانی ها که امروز خیلی ها در ...
ماجرای معجزه ای که شهرزاد کمال زاده در خانه حضرت علی(ع) دید
درخواست هایی داشتید؟ من هدایت از ایشان خواستم و یک چیز دیگری هم خواسته بودم که به من ندادند. هرچه از امام حسین (ع) خواستم تا به امروز به من عنایت کردند. اما خواسته بودم که زودتر از پدرم فوت کنم تنها چیزی که اتفاق نیفتاد همین بود. در همه مسیر به یاد مظلومیت 72 یار امام حسین (ع) بودم شما به خاک غمگین و محزون کربلا اشاره کردید. در میان مسیر و رسیدن به زیارت امام حسین ...
مرور 10 شعر اربعینی| از شعر برای زیارت نامه خوانی جابر تا همدردی با جاماندگان اربعین
...> منتهی | نوحه خوانی علی اکبر قلیچ و ماجرای عجیب میهمان از سرگذشت / زمانی پیاده روی اربعین قسمتم شد که پدرم در بیمارستان بود + فیلم شیعه بی تردید بی زینب به پایان می رسید شاعران زن نیز سعی کرده اند، این لحظه را از نگاه و منظر خود روایت کنند. نگاهی که هم از عاطفه سرشار است و هم به حرف های اساسی و مهمی که در دل حادثه عاشوراس، توجه دارد. این شعر از سما روشنایی نمونه ای است قابل توجه ...
شوهر بی غیرتم به خاطر 700 هزار تومن مرا به سه مرد غریبه فروخت! | ماجرای هولناک قتل مرد جوان توسط همسرش
بار پای میز محاکمه ایستاد. زن جوان این بار نیز از قصاص معاف و به پرداخت دیه و هشت سال حبس محکوم شد. رأی صادره از سوی قضات شعبه 24 دیوان عالی کشور در مورد پرونده قتل مرد جوان مورد تأیید قرار گرفت، اما متهم با نوشتن نامه ای درخواست اعسار کرد. به این ترتیب متهم هفته گذشته در همان شعبه به ریاست قاضی زالی محاکمه شد. او در آخرین دفاعش گفت: من کسی را کشتم که ...
چند دوستم را بخاطر اعتیاد از دست دادم/ ساترا برای این سریال ما را اذیت کرد/ بچه جنوب شهریم
کشور بروم. همان طور که یک کارمند با قواعد این کشور کار می کند من هم با یک قواعدی کار کنم. من مشکلم این است که ما نمی دانیم که دقیقا چه چهارچوبی وجود دارد. ما می گوییم یک بار همه آن چیزهایی را که سانسور است به ما بدهند تا ما اگر حرفی هم می خواهیم بزنیم درهمان چهارچوب خلاقیت به خرج بدهیم و بگوییم مثلا 35 مورد گفته شده که نباید نشان داده شود و مورد 36 ام نوشته شده و سایر موارد. این سایر ...
شوهرم با بش شرمی رو به رویم ایستاد و گفت با عروسم ارتباط دارد
داشت و مخارج اعتیاد همسرش را می پرداخت کسی به ازدواجش معترض نشد و حتی همسرش نیز بی خیال ازدواج مجدد شوهرش بود. با وجود این از چند ماه قبل به رفتارها و رفت و آمدهای کیومرث مشکوک شدم و پس از کنکاش های فراوان دریافتم که او با عروس کوچک ترم نیز ارتباط دارد. پسرم کارگر یکی از کارخانجات است و دختری 6 ساله دارد. البته از حدود 2 سال قبل با پسرم دچار اختلافات خانوادگی شدند ولی من تصور ...
سیما خانم ثابت نماند؛ مردم پشت سرش حرف ها می زنند
کار برنامه چشم انداز با سیما ثابت را اعلام می کنم. ناگزیر شدم بین کار در شرایطی خاص و کرامت انسانی ، دومی را انتخاب کنم. در این دوران، تلاش کردم صدای مردم ایران باشم، از وجدان فاصله نگیرم و حقیقت را روایت کنم. بی طرف نبودم. بدون هیچ تردیدی روزنامه نگاری حقیقت محور و مردم محور را پیش گرفتم. در همه این سالها تحت شدیدترین حملات بودم، اما باور داشتم راهی که می پیمایم، درست است. تلاش برای ...
فال روزانه | فال روزانه امروز پنجشنبه 16 شهریور 1402
درس را یاد گرفتم یک فرد بهتر و یک فوتبالیست بهتر شدم. “راجر کریگ” *** در بازی فوتبال نمی توان به تنهایی پیروز شد، فوتبال درباره این است که کل یک تیم برای رسیدن به یک هدف با هم کار کنند، فوتبال همیشه درباره گروه بوده است نه یک فرد. *** هر وقت می خواستم فوتبال بازی کنم مادرم را فریب می دادم، به او می گفتم مدرسه می روم اما در خیابان فوتبال بازی می کردم، من ...
جامانده ام اما دل من در تب و تاب است
بنده دیگری نباشد. یا مرد و زن جوانی که به همراه فرزند شیرخوارشان در این مراسم حضور دارند، یا مثل مرد جوانی که پا برهنه و بدون خستگی آب بین عزاداران توزیع می کند یا خانم جوانی که دلش هوایی شده و حالا با همسر و فرزندان سه قلویش از آن سر شهر برای شرکت در مراسم اربعین به این محل آمده است. جاماندگان اینقدر پر شور در این مراسم حضور دارند که یک لحظه فکر می کنم در کربلا هستم، با صدای ...
جاذبه های حماسه اربعین و ظهور با تأکید بر نظر جهانیان
، من مهمان نوازی حقیقی عراقی ها را تجربه کردم، به موکب ها و جاهای مختلفی رفتم، نه عراقی هستم و نه مسلمان اما به گرمی مورد استقبال قرار گرفتم و این مرا به عنوان یکی از مردم آمریکا بسیار تحت تأثیر قرار داده که دولت و کشور من مسئول رنج ها و دردهایی است که مردم عراق در طی سالیان گذشته متحمل شده و می شوند. این استاد دانشگاه با اشاره به نظرات اروپاییان و آمریکایی ها در خصوص آداب زیبای اربعین ...
جنجال جدایی دومین مجری زن ایران اینترنشنال | ماجرای افشاگری سیما ثابت درباده تجاوز جنسی چیست
کردم صدای مردم ایران باشم، از وجدان فاصله نگیرم و حقیقت را روایت کنم. بی طرف نبودم. بدون هیچ تردیدی روزنامه نگاری حقیقت محور و مردم محور را پیش گرفتم. در همه این سالها تحت شدیدترین حملات بودم، اما باور داشتم راهی که می پیمایم، درست است. تلاش برای شنیده شدن صدای مردم، نقشه راه من بود. حتی لحظه ای خودم را جدا از مردم ندانستم. درد آنها درد من بود، امید آنها امید من بود، و صدای من، بازتابی از ...
جزییات قتل آتشین پدر و مادر و خواهر و برادر توسط دختر عاشق پیشه / می خواستم با پسر جوان ازدواج کنم + نظر ...
...> حدود یک سال پیش با پسری که در کوچه پایین تر از ما زندگی می کرد آشنا شدم. او خیلی به من ابراز علاقه می کرد و من هم او را دوست داشتم. پس از مدتی گفت من به تو علاقمند هستم و می خواهم با تو ازدواج کنم. من هم موضوع را به مادرم گفتم و او به پدرم انتقال داد، ولی آنها به شدت مخالفت کردند. خیلی از این موضوع ناراحت بودم. علاوه بر این موضوع پدر و مادرم اصلا مرا درک نمی کردند. چندین ...
متروسواری ستاره بارسا: می خواهم آدم عادی باشم!
...> تراشتگن درباره روزهای ابتدایی حضورش در دنیای فوتبال اظهار داشت: وقتی مدرسه را ترک کردم، فوتبال حرفه ای را شروع کردم. آماده نبودم. بازیکنی جوان برای مونشن گلادباخ بودم و پول زیادی برای آن زمان دریافت می کردم. هنوز با والدینم زندگی می کردم و هزینه ای نداشتم. پس از این که خانه را ترک کردم، بسیار پخته شدم و این خیلی مهم بود. او با اشاره به رفتارش با پسرش اضافه کرد: می خواهم پسرم خارج از ...
خطیر: تاج می گوید با مقصر بسته شدن پنجره استقلال برخورد می کند/ نمی دانم پرسپولیس چگونه پول می گیرد
.... من 5 شرکت اقماری ندارم که قرارداد ها را بگردانم و نه شرکت لباس فروشی دارم که با آن قرارداد ببندم. نمی توانم سقف بودجه را دور بزنم. همه چیز استقلال و پرسپولیس عیان است. اجازه نداریم یک ریال از بودجه دولتی استفاده کنیم، اما مشمول تمام قوانین دولتی در زمینه باشگاه داری می شویم. من باید بابت درآمدزایی خصوصی خودم جوابگو باشم، اما باشگاه خصوصی از منابع دولتی استفاده می کند، اما به هیچ ارگانی جوابگو ...
نمی خواستم به همسرم دروغ بگم اما ناچار بودم/ الان که لو رفتم، شوهرم راضی به گذشت نیست!
پدرم سپری کردم چرا که از مشت و لگدهای همسرم در امان نبودم. خلاصه وقتی برای زایمان در بیمارستان بستری شدم و همسرم به سراغم نیامد پدر و مادرم متوجه حقیقت ماجرا شدند و من در حالی با بخشیدن همه حق و حقوقم طلاق گرفتم که حتی یک بار هم به چهره نوزادم نگاه نکردم و به او شیر ندادم چون می دانستم مهر فرزند به دلم می نشیند و آینده خودم تباه می شود. بعد از جدایی از اصغر وارد دانشگاه شدم و ...
مرگ زن جوان زیر عمل جراحی راز آزار سیاه او را لو داد!+جزییات کامل
پزشک جراح همسرم گفت بینی همسرم به دلیل شکستگی باید تحت عمل جراحی قرار می گرفت. این مرد گفت: در سال هایی که با همسرم زندگی کرده بودم اصلاً متوجه نشده بودم که ضربه ای به صورتش خورده و او هم اصلاً اعتراضی بابت درد یا اینکه بینی اش به جایی برخورد کرده باشد نداشت. تا اینکه یک روز تلفن همراه او را برداشتم و همین طور که داشتم پیام هایش را می دیدم متوجه شدم مردی به نام آرش با همسرم ارتباط داشته ...
زندگی دردناک نوجوان متهم به فروش مواد مخدر
اعتماد آنلاین: نوجوان متهم به فروش مواد مخدر داستان زندگی اش را تعریف می کند: پدرم مرد، مادر معتاد بود و من موادفروش شدم پسر نوجوان می گوید مادرش بعد از مرگ پدرش با عمویشان ازدواج کرد که مردی معتاد بود و خود او نیز شروع به فروش مواد مخدر کرد. آرش 15 ساله است. او که به خاطر حمل مواد مخدر بازداشت شده از زندگی اش می گوید. *چرا مواد جابه جا می کردی؟ من نمی ...
خداحافظی با زمزمه نوحه آذری آی عموقلی
ترتیب 26 ساله و 22 بودند. مهدی حامل خبر شهادت پدرش به خانواده بود. این را در صحبت هایش متوجه شدم. دو برادر دست در دست و با همان حال پریشان به قسمت برادران معراج رفتند. پشت سرشان رفتم تا اگر بتوانم در صورت آرام بودن شأن گفت و گویی با آنها داشته باشم. مهدی رستمی قدری آرام تر به نظر می رسید و سعی داشت اشک هایش را تا حدودی پنهان کند. وارد صحبت با او و برادرش علی رستمی شدم. وی افزود ...
ادامه موانع گفتگوی حکیمانه +مسئولیت مضاعف اهل دین
نظر شخصیت و منش اخلاقی، بعضی هایشان هم خوب ماندند. اگر می گویند ابن عباس مفسر قرآن بوده، شاگرد امیرالمومنین بوده، معمولا مراد و مقصود عبدالله بن عباس است. آقای عبدالله بن عباس می گوید که در مصر وارد شدم، خبردار شدم که عمرو عاص مریض است. رفتم عیادت عمرو عاص. حالا این را بر عبدالله بن عباس شما خرده نگیرید که چرا ایشان به عیادت یک منافق کوردلی رفته که در آن همه جنایت و خیانت حضور داشته ...