سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات الرجال
ایراد کردند که این که تمام تعریف بود، چرا معایب را نگفتید؟ شاهنشاه با خنده فرمودند: این همه پیشرفت را می گویم، تازه بمب می ترکانند، وای به وقتی که خودم بد بگویم (منظور از بمب ترکاندن، خرابکارها هستند)! بعد فرمودند: شهبانو خیلی انقلابی شده اید، کار که به دست شما افتاد بیایید نطق انقلابی بکنید و معایب را بفرمایید و کشور را هم اداره بفرمایید. حالا شما که اینقدر انقلابی شده اید، چطور امروز این همه زیورآلات و نشان انداخته اید؟ شهبانو با آن که فرمایشات شاه تمام شوخی بود، ولی چون در حضور رؤسای مجلسین و نخست وزیر بود، قدری ناراحت شد... (14/7/ ...
یک روز در غزه
کردم. نوشتن به این معناست که تمام تلاشم را می کنم تا زنده بمانم. یعنی امید دارم روزی به این خاطرات برگردم و به این فکر کنم که چقدر ادامه داده ام. چون نوشتن یعنی قلبم همچنان می تپد... و صدایم سزاوار شنیدن است.
دوستی با یک نابغه ی ادبی چه شکلی است؟
...> در تلاشی مذبوحانه برای اعتراض پرسیدم می خواهی نظر خودم را در این مورد بدانی؟ حرفم را قطع کرد: مهم نیست . وقتی برای آن روزنامه می نویسی، یعنی داری به موضع آن مشروعیت می دهی. بنابراین، دوستی ما باید همین جا و همین حالا تمام شود. همان طور که گفتم این موضوع شدیداً آزارم می دهد . این آخرین گفت وگوی ما بود . از آن به بعد، از این مکالمه داستان خوبی ساخته بودم که هنگام ...
با خاطراتی از امام خمینی(ره) / می خواهید از من رضاشاه درست کنید؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اندیشه معاصر به نقل از اندیشه قرن ،خانه امام متعلق به آقای امام جمارانی است. خوب، چون رفت و آمد زیاد دارند. خانم هم رفت و آمد زیاد دارند، این خانه کوچک است و طبعاً امام نمی توانند به کارهای روزمره برسند. بعد از مدتی تصمیم گرفته شد، خانه ای جنب اینجا اجاره کنیم، که ایشان به کارهایشان برسند. اول ایشان اکراه داشتند، بعد ما رفتیم یک جایی را اجاره کردیم، یک ساختمان آجری ...
عباس محبوب: می گویند تو به حقت نرسیدی
...، برایم کافی است و خدا را شکر می کنم. مردم خاطرات زیادی از کارهای شما در تلویزیون دارند. تا چه میزان اهل تماشای تلویزیون هستید؟ هروقت در خانه باشم حتما اخبار تلویزیون را می بینم و پیگیر خبرها می شوم. البته خیلی وقت آزاد ندارم و معمولا کمتر در خانه هستم. فعلا که کاری انجام نمی دهم اما صحبت هایی داشتم برای بازی در یک سریال تلویزیونی به کارگردانی علی مسعودی که مناسبتی است و برای ...
شهید رستمی دینش را به مردم و وطنش ادا کرد
. محمد برای من شرح داد که چطور عباس سر از جبهه درمی آورد. قنادیان در پایان با بیان اینکه شرح فراق یکی از وجوه بارز در روایتی است که در کتاب می خوانید، گفت: این دو برادر وابستگی عاطفی زیادی به یکدیگر داشته اند.: دلیل انتخاب این موضوع جذابیت شخصیت و زندگی شهید رستمی بود. پیش از نوشتن این کتاب، فقط از شهدای مدافع حرم نوشته بودم اما وقتی فهمیدم شهید عباس رستمی با برادرش محمد؛ برادر دوقلوی همسان ...
پرسپولیسی هایی که به من توهین می کنند بچه هستند!
شجاع خلیل زاده با حضور در برنامه شب های فوتبالی در خصوص حواشی انتقالش به باشگاه پرسپولیس گفت: شرایط طوری نبود که من در این فصل در تهران و پرسپولیس باشم. من در این فصل با توجه به صلاح زندگی خودم تصمیم گرفتم که در تبریز فوتبالم را ادامه بدهم. آمدن من به تراکتور بعد از صحبت [...]
بنجامین پاوار: استعداد به تنهایی کافی نیست مگر مسی باشید؛ مدت هاست که می خواهم عضو اینتر باشم
می کرد و من هم با او بازی می کردم اما با پا. پس از آن، آنها مرا در باشگاهی ثبت نام کردند که پدرم مربی آن بود. اولین پست تو در زمین؟ مهاجم، یک شماره 9 مثل اینزاگی بودم. کدام بازیکن بیشتر از همه الهام بخش شما بود؟ به طور خاص سرخیو راموس. هر چند وقتی کوچک بودم، زانتی، کامبیاسو، ساموئل، رونالدو در اینتر بازی می کردند و به تماشای بازی آنها می نشستم، یا در پلی استیشن یا آنها را ...
کتاب فرشته ظلمت – نوشته ارنستو ساباتو
راز هستی کشته است. و شرمنده است نه تنها برای اینکه بعد از آن ها زنده مانده است، بلکه از آن رو که با فرومایگی زنده مانده است و مرگ آن ها را با واکنشی نه چندان گرم پاسخ داده است. بیزاری و اندوه همراه با موفقیت. آری، چه می شد اگر دوستش می مرد و او، برونو، نوشتن قصه را به عهده می گرفت. اگر او آن چنان نبود که بدبختانه خود را نشان می داد: آدمی ضعیف، مردی بی اراده، انسانی با نیت های پاک ولی ...
وقتی پیکر فرزندم را دیدم گفتم خوش به سعادتت/ افتخار می کنم، مادر شهید هستم
کدام بیمارستان است که متوجه شهادتش می شود بعد به خانه آمد و خبر شهادت پسرم را به من داد و برای دیدنش رفتم. وی اضافه می کند: وقتی پیکر مطهر فرزندم را دیدم گفتم مهدی جان خوش به سعادتت، کاش من جای شما بودم و شهید می شدم، اشک از چشمانم جاری شد و صورتش را بوس کردم. از حال رفتم و دیگر چیزی نفهمیدم. وقتی به خودم آمدم دیدم پاسداری با سطل، آب به سرم می ریزد، چشم باز کردم گفتم آب نریز، من سردم است ...
ترجمه جشن حنابندان به 2 زبان آلمانی و انگلیسی
بیت المقدس 4 و در مناطق غربی کشور و بخشی از خاک عراق است، به سفارش شهید سیدمرتضی آوینی و برای مجموعه روایت فتح نوشته شده است. قدمی درباره چگونگی شکل گیری این اثر می گوید: سال 1365 مسئول صفحه جبهه و جنگ روزنامه صبح آزادگان بودم. تشویق و ترغیب دوستان نویسنده، مرا وادار به نوشتن خاطرات و گزارش های مستمر کرد، تا جایی که توسط این نوشته ها با شهید مرتضی آوینی آشنا شدم و به سفارش ایشان این مطالب در ...
گیلان سبزم آرزوست
...> زادگاه تان اردبیل است ولی در صحبت هایتان خودتان را اهل آستارا و گیلان می دانید. در روستای بسیار زیبای ننه کران ، بالای گردنه حیران به دنیا آمده ام؛ روستایی در استان اردبیل. 17ساله بودم که با خانواده به قائمشهر و چندی بعد به خاطر کار پدرم که کارمند شیلات بود، به آستارا نقل مکان کردیم. در آستارا ازدواج کردم و الان که 53ساله هستم، خودم را اهل این شهر می دانم. آستارا شهر گردشگری بسیار زیبایی است ...
پایان تلخ قرار عاشقانه یک دختر و پسر تهرانی در آ اس پ
مثل امروزها طوفانی و پرشدت شود، برای گذشته چاره ای نمی ماند جز باز پیراستن خویش و تنظیم رابطه اش با اینجا و اکنون. مفری برای گریز از افتادن به وادی و ورطه ی فراموشی. تابستان خیلی گرمی نبود. در اینستاگرام پستی درباره ی تاریخچه ی شهرک اکباتان گذاشته و چند سند زیرخاکی و مهجور را منتشر کرده بودم. پستم مثل بمب وایرال شده بود. این میزان علاقه به شهرکی که بیش از چهل سال از ساختش می گذشت ...
نکونام: من 10 درصد از قراردادم را به خاطر استقلال را کم کردم/ مشکل هافبک استقلال هم حل شد
استقلال برای عقد قرارداد با مهاجم آرژانتینی مد نظرش دچار مشکل بزرگی شده بود چون به خاطر قانون سقف بودجه نمی توانست قراردادش را ثبت کند. بلانکو با استقلال تمرین می کرد اما خبری از صدور کارت بازی نبود و از نظر سازمان لیگ بازیکن این تیم محسوب نمی شد مگر اینکه قرارداد سایر ارکان تیم کاهش پیدا می کرد، قضیه سقف حل می شد و همه با هم زیر سقف تعیین شده قرار می گرفتند! در همین راستا جواد نکونام ...
بازی های پاراآسیایی| وزنه بردار طلایی ایران: قول می دهم در پارالمپیک رکورد جهان را بشکنم
به گزارش خبرنگار اعزامی فارس از چین، علی اکبر غریب شاهی پس از قهرمانی در دسته 107 کیلوگرم پاراوزنه برداری اظهار داشت: در این چند روز جو سنگینی در پاراوزنه برداری وجود داست و نتوانسته بودیم طلا کسب کنیم. استرس کسب مدال طلا را داشتم و به دنبال گرفتن آن بودم. وی افزود: بدنم خیلی [...]
راز محبوبیت حاجی خاکریز در محله باروت کوبی
همشهری آنلاین-عطیه اکبری: بعد از اذان صبح شال و کلاه می کرد و به مسجد محله می رفت. دل توی دلش نبود که زودتر کار را به سر انجام برساند و صدای اذان در محله باروت کوبی طنین انداز شود. اهل محل هم دوستش داشتند و حساب ویژه ای برای او باز کرده بودند. ساخت مسجد محله که تمام شد، صدای جنگ به گوش رسید. دست پسرها را گرفت و به جبهه رفت. حالا سال هاست که هیاهوی جنگ تحمیلی خاموش شده و حاج ذبیح الله پیرهادی ...
پیش بینی اسطوره بارسا: ال کلاسیکو را 2-1 می بریم!
...> "گوش کنید، برای یک بازیکن مهمترین چیز حضور است. همه ما عاشق انجام بازی های بزرگ هستیم. بنابراین وقتی ال کلاسیکو فرا می رسد و می دانید که به بازی نزدیک شده اید، احساس متفاوت است زیرا می دانید تاثیر بعد از بازی، برای مطبوعات، برای هواداران و همچنین برای رقابت برای قهرمانی در جام ها چقدر مهم است. اگر آنها را در ال کلاسیکو شکست دهید، معمولاً برای کسب عنوان قهرمانی، بقیه رقبای خود را هم شکست می دهید. به ...
اسرار نیمه شبِ خیابان های تهران که توسط یک شهروند فاش شد
ینکه کسی کلی در دریاچه شنا کند و بعد هم پیاده راه بیفتد و از مرز رد شود، از عجیب عجیب تر است. می گفت: من کلی پول درآوردم و خودم را بالا کشیده بودم و می خواستم برگردم؛ اما یکی از آشناها که رفیقم بود و با من حس رقابت داشت، من را فروخت. من هم بعد از شش ماه مخفی شدن در نهایت از دست پلیس فرار کردم و به ایران آمدم؛ اما متأسفانه معتاد شده بودم. اعتیاد طوری رویم تأثیر گذاشته بود که چهره ام را کاملا تغییر ...
از آواز تا آوارگی ؛ روایت دردناک یک موسیقیدان
؛ زیرا برای خلاصی از آن خاطرات نکبت مدتی به عالم فراموشی پناه برده بود؛ اما بار دیگر آن خاطرات برایش تازه شد. فرشته از آن روزها با بدترین صفت یاد می کند. 15 آگست 2021 بدترین تجربه او در طول زنده گی اش بود: روزی که کابل به دست طالبان سقوط کرد، من به دور از خانواده ، تک و تنها میان چهاردیواری خانه در کابل زندانی شده بودم. همه جا را سکوت مرگ بار فرا گرفته بود. حتا تا هفته ها بعد نیز به جز از ...
ورود این ورزشکار به المپیک با فروختن طلاهایش!
و بین المللی صاحب مقام شده است. او می گوید هم اکنون در حال آمادگی برای مسابقات کشوری است که حدودا دو ماه دیگر در تهران برگزار می شود؛ زهرا به غیر از سال های کرونا از سال 95 در همه مسابقات کشوری شرکت کرده است. محرومیت از ادامه تحصیل، به علت کمبود رابط ناشنوایان زهرا از دوران بچگی و خاطرات مدرسه برایم توضیح می دهد که چه طور سال اول ابتدایی را در مدرسه ناشنوایان گذرانده و، چون ...
قهرمانان این کشور نباید فراموش شوند
تا متن های بیشتری بنویسم. چه دغدغه ای در شما ایجاد شد تا کتاب فرنگیس را بنویسید؟ اولین کتاب من با عنوان طعم تلخ خرما از خاطرات زندگی خودم بود و این کتاب روایتگر یک بچه کلاس پنجمی است که با جنگ روبه رو می شود و هشت سال جنگ تجربیات سختی را برای او به همراه دارد. کتاب دوم من با عنوان اردیبهشتی دیگر خاطرات آقای عبدالمجید خزاعی، آزاده ای است که توانست از زندان های بعثی فرار کند. بعد از ...
گفتگو با میلاد کاشانی، نمایش نامه نویس پرکار این روز های تئاتر مشهد| تئاتر مشهد به اندیشه های نو احتیاج ...
برای نوشتن باشد. *درباره نوری در نیمروز بگویید. ایده کار چطور شکل گرفت و هدف شما از نوشتن این نمایشنامه چه بود؟ خیلی دوست ندارم درباره چرایی نوشتن بعضی از کارهایم صحبت کنم، چون آن ها را دلی انجام داده ام؛ مثلا پروژه هایی که درباره شهدا یا ائمه اطهار (ع) نوشته ام. دوست ندارم از حالت معنوی خودشان خارج شوند. در مورد این کار ها هدفم چیزی مثل ادای دین به شهدا بوده است و همیشه خودم ...
برای دنیایی که دیگر جذابیتی ندارد
یاری نمی کنند برای فراموشی، برای رهایی وقتی دنیا میدان کولوسئوم شده، صحنه گلادیاتور بازی شده، مسابقه ی مظلوم کشی و کودک کشی شده، میدان گردن زنی حقیقت و آدمی شده، بهتر است افسار این روزها را بدهم دست آنان که بهتر می رانند و می زنند بروم سو و سی خودم. من مثل همه نیستم، یعنی از شما نیستم. هنوز که هنوز است دلم برای گنجشکی که چهل سال پیش از بچه گی با تفنگ انداختم و بال بال زدنش را چشم بستم و تا فردا و ...
امام چگونه از لایحه کاپیتولاسیون باخبر شد؟/اعلامیه هایی که به جای فلفل بار زده شد
بودم و هر هفته یک روز را خدمتشان می رفتم و گاهی که کار فوق العاده ای بود و پیام می دادند خدمتشان می رسیدم، در همین رابطه نیز وقتی خدمت امام رسیدم امام در حال نوشتن اعلامیه علیه کاپیتولاسیون بودند. من کسی مثل این مرد استثنایی تاریخ ندیدم. وقتی شروع به نوشتن می کردند بسم الله را که می گفتند قلم ایشان روی کاغذ به حرکت در می آمد. گویی کسی متنی را می خواند و ایشان بدون غلط و اشتباه آن را تقریر می کند و ...
روایت دلدادگی شهیدی که دغدغه اصلی اش حجاب و ولایت فقیه بود
...: شنیده ام که وقتی انسان از دنیا می رود، شب اول قبر فشار قبر آن قدر زیاد است که آدم آن شیری که از سینۀ مادر خورده از زیر ناخن هاش درمی آید، آیا درست است که می گویند: کسی که شهید می شود، فرشته ها روحش را با دستمال سبز به آسمان می برند؟ گفت: بله. گفتم: چطور؟ گفت: چون همۀ این ها برای خودم بود. یک بار هم تازه عروس بودم. در روستا کسی چادر مشکی نمی پوشید. یک ماه بود که ازدواج کرده بودم ...
به یاد عزیزانی که در دوران کووید 19 از دست دادیم
شفا آنلاین سلامت دوران کووید با تمام تلخی ها و دشواری ها گذشت ولی همچنان باید هوشیار بود. متاسفانه دوستان و عزیزان فراوانی از دست دادیم؛ مردمی که مثل برگ خزان از بین می رفتند! من نیز در این دوران دکتر حریرفروش، باجناق خودم که پزشک عمومی بود را از دست دادم. آنان افرادی بودند که نتوانستیم نجات بدهیم. دوران کرونا خاطرات تلخی به جا گذاشت اما این دوران که شباهت هایی با دوران جنگ تحمیلی داشت ...
ازدواج برای این مرد ایرانی یک سرگرمی است! | صحبت های عجیب مرد سه زنه! + فیلم
توانست دو زن را تامین کند. بیشتر برای اینکه بیماری های جنسی نگیرد، برایش زن گرفتم که خودم هم در سلامت باشم آرزو آهی می کشد و درباره سختی های تصمیم اش گفت: خیلی سخت بود. یک سال طول کشید تا با خودم کنار بیایم و بتوانم به او بگویم که می خواهم برایت زن بگیرم. بعد هم پیدا کردن کسی که مطمئن باشد، برایم سخت تر بود. آن یک سالی که داشتم خودم را قانع می کردم برایش زن بگیرم یا خودش زن دوم بگیرد، تمام موهای ...
فیلم مصاحبه اخر سلطان قلب ها فردین ! / ببینید حسرت بخورید !
. تصمیم گرفتم سراغ ... در بخشی از این کتاب و پاسخ فردین به تکراری شدن سینما در زمان او می خوانیم: من در چارچوبی قرار گرفته بودم که هیچ نقشی غیر از این را نمی توانستم بازی کنم، یعنی سینمایی داشتیم که چهار ویژگی داشت: یکی فردین، یکی کافه، یکی ایرج و یکی هم زدو خورد. قصه ها هم که تقریبا شبیه بود. بعد از گنج قارون هم این مساله حادتر شد. در آن سال ها برای اینکه از این وضعیت خلاص ...
ماجرای عجیب این روحانی که سر از کمپ ترک اعتیاد در آورد!
گروه جامعه؛ نعیمه جاویدی: اعتیاد، غول هفت سری است که خیلی ها دلشان می خواهد برای نجات گرفتاران خاکسترنشین شده آن، کاری انجام دهند اما معمولاً 3 ترس بزرگ، مرددشان می کند. اول اینکه می ترسند اگر با فرد معتاد نشست و برخاست کنند، نه تنها نتوانند، ترکَش دهند که خودشان هم دچار شوند. ترس دوم هم اینکه از قضاوت هایی که بابت این همنشینی ممکن است شامل حالشان شوند، خیلی واهمه دارند. اما دلیل سوم؛ با خودشان می گویند که اگر ترک کرد اما دوباره وسوسه شد و لغزید برای مصرف مجدد مواد مخدر که بی فایده است! ...